مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نظریه بهینگی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی شکسته شدن خوشه های همخوانیِ آغازین وام واژه های انگلیسی در زبان فارسی، که منجر به تغییر هجا می شود، می پردازد. داده های پژوهش از سه فرهنگ معتبر، انوری (1383)، مشیری (1371) و زمردیان (1384)، جمع آوری شده است. چارچوب این پژوهش نظریه بهینگی ـ یکی از رویکرد های محدودیت بنیاد ـ است که پرینس و اسمولنسکی در سال 1993 آن را در چارچوب مکتب زایشی مطرح کردند. در این پژوهش، در پی پاسخ به این سؤال هستیم که نظریه بهینگی چگونه می تواند تغییر و تحولات خوشه های همخوانی آغازین وام واژه ها را، که منجر به تغییر ساخت هجا در زبان فارسی می گردند، تجزیه و تحلیل کند؟ پاسخ مقاله حاضر به سؤال مذکور این است که زبان فارسی برای دستیابی به برون داد های بهینه به تعارض محدودیت های نشانداری و پایایی در نظریه بهینگی پرداخته، با فرایند درج واکه (میانجی و آغازی) خوشه های همخوانی را می شکند و تغییری در ساخت هجا پدید می آورد. علت اصلیِ درجِ واکه همگونی در نظر گرفته شده است.
رویکرد نظریه بهینگی به فرایند تکرار با نگاهی بر واژه های مکرر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر صرف یکی از بحث برانگیزترین حوزه ها در دستور زایشی بوده است و مطالعات مختلف در زبان های گوناگون نظریه ها و رویکردهای متفاوتی را در این حوزه در پی داشته است. در این مقاله، سعی بر آن داریم که فرایند تکرار (reduplication) را در زبان فارسی از دیدگاه نظریه بهینگی (optimality theory) بررسی کنیم و ببینیم چگونه می توان این فرایند را، که در زبان فارسی فرایندی زایا برای ساخت واژه است و انواع متفاوتی دارد، در چارچوب گونه معیار نظریه بهینگی، که به نظریه تناظر (correspondence theory) مشهور گشته است، تحلیل و توصیف کرد. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از آن است که با مرتبه بندی ( ranking ) محدودیت های (constraints) جهانی مطرح در نظریه بهینگی می توان ساخت انواع فرایند تکرار در زبان فارسی را با توجه به الگوی خاص آنها و معنایی که از آنها برداشت می شود تبیین کرد.
سازگاری خوشه های بی واک آغازین زبان انگلیسی توسط فارسی زبانان (The Adaptation of English Initial Clusters by Persian Learners)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه روشهای متفاوتی که فرگیران فارسی زبان زبان انگلیسی در رابطه با خوشه های بی واک آغازین بکار می برند را مورد بررسی قرار می دهد. در حالیکه واکه افزودن رایج ترین شیوه ای است که فراگیران سعی در سازگاری خوشه های بی واک انگلیسی در ترکیب اصوات در زبان فارسی دارند، اما در این مقاله ما دو شیوه ای که سعی در توضیح جایگاه واکه افزودنی دارند را مورد تحقیق قرار می دهیم. اولین دیدگاه بر اساس اصل توالی رسایی است بویژه در مورد ترکیب صدای ""s"" با خوشه های رسایی است که توضیح قانع کننده ای ارائه نمی شود. دیدگاه دوم بر اساس نظر فلیش هکر (2001و 2005) است که اظهار می دارد واکه افزودنی حداکثر شباهت درک درونداد و برون داد شنیداری است. در یک آزمایش بر روی تعدادی از شنیداران ایرانی به اهمیت نقش تشابه درک شنیداری درون داد و برون داد پی برده شد. در نهایت ما بر اساس تئوری بهینگی جهت پیش بینی تلفظ درست کلمات خوشه های متشکل از سه عنصر بی واک می پردازیم.
تحلیل بهینگی خودمانی سازی نام های خاص در فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، در چهارچوب نظریه بهینگی، فرایند خودمانی سازی نام های خاص در فارسی معیار را به لحاظ واج شناختی تحلیل کرده ایم؛ اما صرفاً در این سطح، متوقف نمانده و ضمن تلفیق تحلیل واجی با تحلیل اجتماعی- کاربرد شناختی، نظریه بهینگی را در سطح رابط واج شناسی، زبان شناسی اجتماعی و کاربرد شناسی زبان به کار گرفته ایم. برخلاف نظریه بهینگی کلاسیک که امکان ظهور تنها یک گزینه بهینه را در برون داد فرایند پیش بینی می کند، یافته های این تحقیق، احتمال اشتقاق بیش از یک گزینه از درون دادی واحد را تأیید می کنند؛ البته تحلیل این مسئله در قلمرو نظریه بهینگی متعارف، میسر نیست؛ از این روی، در مقاله حاضر، با تعریف محدودیت های اجتماعی- کاربرد شناختی ای ویژه که یا استفاده از صورت های خودمانی نام های خاص را به رعایت سبک زبانی مقید می کنند و یا اساساً عمل کرد فرایند خودمانی سازی را به رعایت الگو های ادب در زبان و فرهنگ فارسی موکول می کنند، بر اهمیت و کارکرد بافت موقعیتی در فرایند خودمانی سازی تأکید کرده و به تبع آن، سطح پوشش تحلیل بهینگی را تا حوزه هایی فراتر از دیدگاه های واج شناختی صِرف تعمیم داده ایم.
تکیة واژه و گروه در زبان فارسی بر مبنای نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی الگوی تکیه زبان فارسی در سطوح کلمه و گروه نحوی می پردازد و نشان می دهد که در چارچوب نظریة واج شناسیِ نوایی، تکیة واژگانی در زبان فارسی از الگویی ثابت پیروی می کند. تکیه واژگانی در زبان فارسی تابع قاعده تکیة کلمة واجی یعنی راست رو است، اما در بررسی تکیة گروه، رجوع به اطلاعات نحوی و ساخت سازه ایِ درونیِ سازة نحوی امری اجتناب ناپذیر است. اصل هسته گریزی (اسلامی، 1379 و 1384) به خوبی از پس تبیین این مسئله برمی آید. از این روی، پژوهش حاضر در تحلیل داده ها از اصل یادشده بهره می جوید. هدف دیگر این مقاله، ارائة دستور الگوی آهنگِ کلمه واجی، گروه واژه بست و گروه واجیِ زبان فارسی در چارچوب نظریة بهینگی (OT) است. به این منظور، داده های پژوهش که برگرفته اند از اثر اسلامی (1384) در چارچوب نظریة بهینگی تحلیل می شوند و دستوری با استفاده از محدودیت های نقض پذیر بهینگی ارائه می شود.
تحلیل بهینگی فرایند تضعیف در کُردی سنندجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر بر اساس اصول و روش های واج شناسی بهینگی به بررسی فرایند آوایی تضعیف به ویژه نوع صفیری شدگی آن، یعنی تبدیل یک همخوان انسدادی به یک همخوان سایشی یا ناسوده، در گویش کردی سنندجی می پردازد. بررسی و تحلیل داده ها نشان می دهد که فرایند مذکور در همه جایگاه هایی که تحت عنوان ضعیف شناخته می شوند، یعنی جایگاه های آغازه هجا، پایانه هجا و میان-واکه ای و با یکی از انگیزه های رسایی (در خوشه های دوهمخوانی پایانه هجا و به منظور حفظ انطباق آنها با اصل توالی رسایی)، یا همگونی در میزان رسایی با یک آوای مجاور که از میزان رسایی بالاتری برخوردار است، به وقوع می پیوندد. اما در نوع خاصی از تضعیف در این گویش که عمدتاً محدود به بافت های واجی می شود و بافت های صرفی مانع اعمال آن می شوند، با وجود یکسانی انگیزه وقوع، یعنی همگونی در میزان رسایی، تغییر نه در نوع انسداد بلکه در میزان آن در یک آوای واحد رخ می دهد.
تحلیل بهینگی برخی از فرایندهای واجی گونه زبانی رودباری (اسلام آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی برخی فرایندهای واجی نظیر سخت کامی شدگی، سایشی شدگی، درج آغازه، غیردهانی شدگی، انسدادی شدگی و واک رفتگی پایانی در گونه زبانی رودباری (اسلام آباد) در چارچوب نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 1993 و 2004) است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام گردید. برای گردآوری داده ها از 10 گویشور بومی (5 مرد و 5 زن در رده های سنی 45 الی 80 سال از کم/ بی سواد تا تحصیل کرده) و نیز منابع موجود در مطالعه گونه زبانی رودباری کمک گرفته شده است. در بررسی، توصیف و تحلیل داده های این پژوهش مهم ترین محدودیت های حاکم بر صورت های بهینه در هر یک از فرایندهای مورد بررسی در گونه زبانی رودباری تبیین شده اند. این تبیین ها از طریق استدلال پیرامون محدودیت هایی که عامل رخداد این فرایندها هستند و رتبه بندی آنها صورت پذیرفته اند. آنچه از توصیف بهینگی و رتبه بندی محدودیت ها به دست می آید، این است که محدودیت G* و ONSET در گونه رودباری نقض نمی شوند و نسبت به سایر محدودیت ها در بالاترین مرتبه در تابلوی بهینگی قرار می گیرند.
محدودیت های حضور خیشومی [n] در پایانه ریشه فعل ساده پس از افزودن وند گذشته در زبان فارسی: نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی ریشه فعل های ساده زبان فارسی مختوم به خیشومی تیغه ای [n] است و پرداختن به اینکه با افزودن وند گذشته چه نوع محدودیت هایی بر خوشه پایانه هجای C 0 VC 1 C 2 اعمال می شود؛ به عبارت دیگر، در ریشه فعل های مختوم به خیشومی [n] با افزودن وند گذشته، چه محدودیت های واج آرایی بر خوشه پایانی صورت می پذیرد. به منظور پاسخ گویی به این پرسش، از میان 397 ریشه فعلی بدون تکرار و بدون پسوند سببی ساز، 22 ریشه فعل، اعم از یک، دو و سه هجایی، با ساخت هجای پایانی از نوع CVn+d بررسی شدند. محدودیت های به دست آمده عبارت اند از: 1. خوشه هایی که عضو اول آن خیشومی تیغه ای [n] باشد با هسته های دارای مشخصه [+افراشته] محدودیت تولید دارند؛ به عبارت دیگر، واکه های افراشته نمی توانند هسته هجایی واقع شوند که خوشه پایانه آن از [nd] تشکیل شده باشد؛ 2. خوشه هایی که عضو اول آن خیشومی لثوی [n] باشد با هسته های دارای مشخصه [-افراشته] محدودیت تولید ندارند؛ 3. قاعده «مانع» (blocking) از تولیدِ برون داد هایِ مشابه صورت هایِ موجود در زبان جلوگیری می کند. 4. اصل سلسله مراتب رسایی در همه صورت های فعلی ستاک گذشته رعایت شده است.
بررسی تطبیقی جایگزینی واج های ملازیِ وام واژهای عربی در فارسی معیار و گویش رودباری (کرمان) در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
45 - 66
حوزه های تخصصی:
جایگزینی یک واجِ زبان وام دهنده با شبیه ترین آوای موجود در زبان وام گیرنده «جایگزینی صدا» یا «جایگزینی واج» نامیده می شود. واژه های بسیاری از زبان عربی وارد زبان فارسی و گویش های گوناگون آن شده اند که دارای دو نویسه «ق» و «غ» هستند. این دو نویسه که در زبان عربی به ترتیب به صورت همخوان های ملازی انسدادی بی واک /q/ و سایشی واک دار /R/ تلفظ می شوند، در زبان فارسی معیار تلفظی یکسان دارند و هر دو به صورت همخوان ملازی انسدادی واک دار /G/ تلفظ می شوند. در واقع دو همخوان /q/ و /R/ موجود در درون داد وام واژه های عربی با همخوان انسدادی واک دار [G] در زبان فارسی معیار جایگزین می شوند. برخلاف فارسی معیار، در گویش رودباری (کرمان) همخوان /R/ وجود دارد. از این رو، این همخوان با همخوان دیگری در برون داد جایگزین نمی شود. از سویی دیگر، در این گویش نه تنها همخوان بی واک /q/ بلکه جفت واک دارش یعنی [G] هم وجود ندارد. بنابراین، این همخوان در آغازه هجا در بافت پیش از واکه های پسین با همخوان [k] و در بافت پیش از واکه های غیرپسین با همخوان کامی [c] جایگزین می شود. همچنین این همخوان در انتهای واژه ها با همخوان کامی [c] جایگزین می گردد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی در چارچوب نظریه بهینگی (Prince & Smolensky, 1993/2004) انجام شده و هدف آن تبیین یک به یک فرایندهای اشاره شده است. این تببین ها از طریق استدلال پیرامون محدودیت هایی که عامل رخداد این فرایندها هستند و رتبه بندی آن ها انجام شده است. همچنین، درپیوند با گویش رودباری، یک رتبه بندی نهایی که تبیین کننده جایگزینی همخوان ملازی /q/ با همخوان های [k] یا [c] در هر سه بافت مورد بررسی است، ارائه شده است.
پیرامون تلفظ «را» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «را» در سبک گفتاری پس از واژه های مختوم به واکه ها به صورت [ro]و پس از واژه های مختوم به همخوان ها به صورت [o]تلفظ می شود. زیرا وجود یک همخوان پیش از واژه «را» موجب حذف همخوان /r/ می شود. البته این همخوان طی یک فرایند اختیاریپس از واژه های مختوم به سه واکة [i]، [u] و [o]نیز حذف می شودو یک غلت جایگزین آن می گردد.هدف این مقاله توصیفی- تحلیلی بررسی بافت های گوناگون و فرایندهای واجی ای است که موجب تغییر تلفظ واژه «را» می شوند. بدین منظور محدودیت هایی که تعامل شان در قالب رتبه بندی ها موجب رخداد این فرایندها می شود در چارچوب نظریه بهینگی(پرینس و اسمولنسکی، ۲۰۰۴ /۱۹۹۳) معرفی می شوند. البته پیش از ورود به تحلیل های بهینگی ترتیب رخداد این فرایندها و تعامل شان با یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرد.
بازنمایی واج /r/ در گویش ترکی عجب شیری در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به توصیف و تحلیل بازنمایی واج /r/ در گویش ترکی عجب شیری در محیط های واجی مختلف در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد. نظریه بهینگی، در قالب تعامل محدودیت های نشانداری و پایایی، به توجیه فرایندهای واجی می پردازد. داده های این پژوهش، از گویشوران بومی مسن و بی سواد عجب شیر جمع آوری شده است. لازم به ذکر است در این گویش، واج /r/ در هیچ محیط واجی تظاهر آوایی ندارد و همواره یا به واج /j/ تبدیل می شود و یا حذف می شود. هدف از پژوهش حاضر این است که مشخّص شود واج /r/، در چه شرایطی به واج /j/ تبدیل و در چه شرایط واجی حذف می شود و محدودیت های نشانداری فعّال در توجیه این فرایندها کدام هستند و ترتیب اعمال این محدودیت ها چگونه است. تجزیه و تحلیل داده ها در چارچوب نظریه بهینگی نشان می دهد که واج /r/ در جایگاه آغازه و پایانه هجا به واج /j/ تبدیل می شود، بدین معنا که در گویش مورد بررسی، در این شرایط واجی، محدودیت نشانداری *trill فعّال است و در رتبه بالاتری نسبت به محدودیت پایایی IDENT(trill) قرار دارد، افزون بر این، اگر /r/، عضو اوّل خوشه همخوان پایانی باشد و واکه هجا مشخّصه [+پسین] را داشته باشد، همخوان /r/ حذف خواهد شد، ولی اگر در همین جایگاه، واکه مشخّصه [-پسین] داشته باشد، همخوان /r/ به /j/ تبدیل خواهد شد.
فرایند تکرار در گویش کردی کلهری براساس نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از فرایندهای واژه سازی در گویش کردی کلهری تکرار است که در آن، تمام یا بخشی از واژه تکرار، و واژه جدیدی ساخته می شود که یا معنای جدیدی دارد، یا بر معنای پایه تأکید دارد، و یا شدت آن را نشان می دهد. در این مقاله فرایند تکرار را در گویش کردی کلهری از دیدگاه نظریه بهینگی بررسی کرده ایم تا اولاً چگونگی فرایند تکرار در این گویش مشخص شود، ثانیاً در چارچوب گونه معیار نظریه بهینگی، که به نظریه تناظر مشهور شده است، فرایند تکرار را در این گویش تحلیل کنیم. داده های این تحقیق با روش میدانی (مصاحبه با گویشوران بومی) و روش اسنادی (فرهنگ های لغت گویش کردی کلهری) گردآوری شده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو نوع فرایند تکرار کامل و ناقص در گویش کردی کلهری وجود دارد، و با توجه به مرتبه بندی محدودیت های جهانی مطرح در نظریه بهینگی می توان انواع فرایند تکرار را در این گویش تحلیل نمود.
شباهت گریزی و حذف انسدادی پایانی در خوشه های همخوانی زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷
87 - 53
حوزه های تخصصی:
رویکرد شباهت گریزی پایه اصلی شکل گیری واج آرایی زبان های بشری را ادراک پذیری می داند. در این رویکرد، همخوان های انسدادی به دلیل ضعف ذاتی در سرنخ های ادراکیشان، بخصوص درجایگاه پایانی، گزینه های اصلی برای حذف هستند. مقاله حاضر با این رویکرد و در قالب نظریه بهینگی به بررسی رابطه میان امکان حذف انسدادی پایانی در خوشه های همخوانی زبان فارسی، براساس میزان شباهت میان دو عضو خوشه همخوانی می پردازد. بدین منظور، کلیه خوشه های همخوانی پایانی در زبان فارسی که عضو دوم آنها یک همخوان انسدادی است، گردآوری و میزان شباهت اعضای خوشه بر اساس سه مشخصه واک، جایگاه و شیوه تولید بررسی شد. تحلیل داده ها نشان داد که در خوشه های همخوانی مختوم به همخوان انسدادی، هرچه میزان شباهت انسدادی پایانی به همخوان پیشین در خوشه بیشتر باشد، احتمال حذف آن بیشتر است و هر سه عامل واک، جایگاه و شیوه تولید در این زمینه دخالت دارند. الگوهای حذف همخوان انسدادی در خوشه های همخوانی براساس شباهت گریزی در قالب محدودیت های نظریه بهینگی با پایه ادراکی صورت بندی شد. در این رویکرد، محدودیت های نشانداری علیه برونداد ی که به اندازه کافی ادراک پذیر نیستند، عمل می کنند و محدودیت های وفاداری از اعمال تغییر بر دروندادی که به لحاظ ادراکی برجسته است، جلوگیری می کنند.
فرایندهای واژ - واجی پیشوندهای گویش تاتی تاکستان بر پایه نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، تلاشی است در جهت بررسی پیشوندهای واژ - واجی گویش تاتی تاکستان و واکاوی چگونگی عملکرد فرایندهای واژ - واجی در چارچوب نظریه بهینگی. منظور از فرایندهای واژ - واجی آن دسته از تغییرات واجی است که در بافتی صرفی یعنی در مرز بین تکواژها ایجاد می شود و انگیزه آوایی دارد. روش پژوهش به صورت تحلیلی بوده و داده ها از کتاب های تاتی، رادیو و شبکه های محلّی گردآوری شده اند. متغیّرهای زبانی براساس نوع فرایندهای آوایی و واژگانیِ دخیل مورد بررسی قرار گرفتند. نهایتاً، براساس داده های موجود، این نتیجه به دست آمد که در این زبان گاهی فرایند حذف و گاهی درج در مرز تکواژی رخ می دهد؛ هرچند فرایند حذف در پیشوندها از مرتبه بالاتری نسبت به درج برخوردار است. این امر، نشان دهنده هم نوایی یا همان دسیسه واجی است و درواقع نشان می دهد که مرتبه بندیِ محدودیت های جهانی در این گویش صادق بوده و محدودیت های موجود در گویش یادشده با محدودیت های جهانی هم سو است. این پژوهش به پیکره دانش زبانیِ زبان شناسان در مورد گویش تاتی افزوده و به پژوهش گران در شناختِ هرچه بیشتر فرایندهای واژ - واجی گویش تاتی و تطابق آن با جهانی های این حوزه یاری می رساند.
بررسی برخی از فرایندهای واجی در گویش بروجردی در مقایسه با فارسی معیار با تلفیقی از رویکرد واج شناسی زایشی و نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی برخی از مهم ترین فرایندهای واجی موجود در گویش بروجردی است. این گویش یکی از گویش های لری است که به همراه زبان فارسی، به شاخه جنوبی زبان های ایرانی غربی تعلّق دارند. داده های مورد استفاده در پژوهش از میان واژه ها و عبارات گفتگوهای محاوره ای گردآوری شده از تعداد هجده گویشور این گویش استخراج شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و در چارچوب واج شناسی زایشی و نظریه بهینگی، به توصیف و تبیین برخی از فرایندهای واجی در گویش بروجردی می پردازد. در این مقاله به فرایندهایی چون همگونی، ناهمگونی، تضعیف و حذف اشاره شده است. بررسی های انجام گرفته نشان داد که برخلاف فرایند تقویت، موارد بسیاری از فرایندهای همگونی، تضعیف و کشش جبرانی در این گویش دیده می شود که این امر، بیان گر آن است که گویشوران لری بروجردی، نسبت به گویشوران زبان فارسی معیار، تمایل بیشتری به استفاده از اصل کم کوشی دارند. در بررسی این گویش از چارچوب نظریه بهینگی مشخّص شد که در واژه های بررسی شده لری بروجردی، محدویت های حذف همخوان پایانی (NO CODA)، اصل مرز اجباری (OCP)، محدودیت مجاورت همخوان انسدادی دندانی و همخوان سایشی (FRIC DENT STOP) و کم کوشی (LAZY) رعایت شده که در گونه فارسی معیار این محدودیت ها نقض شده اند.
رویکرد نظریه بهینگی به «دوگان سازی ناقص پیشوندی» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«دوگان سازی» یکی از فرایندهای زایا در حوزه صرف است که در زبان فارسی مشتمل بر دوگونه کامل و ناقص است. در گونه ناقص آن، که به دو دسته پیشوندی و پسوندی قابل دسته بندی است، بخش «وند» نه تنها هویت مستقل آوایی ندارد، بلکه فاقد معناست. همچنین وند مفاهیمی مانند شدت، تأکید و یا مقوله سازی را به معنای پایه می افزاید. از آن جائی که این وند، تکرار بخشی از پایه است، آن را «وند مکرر» می نامند. هدف مقاله حاضر، نیز بررسی «دوگان سازی ناقص پیشوندی» در چارچوب گونه معیار نظریه بهینگی مشهور به «نظریه تناظر» است. پرسش اصلی پژوهش آن است که آیا می توان در چارچوب نظریه موردِ اشاره دوگان های ناقص پیشوندی در زبان فارسی را تبیین کرد یا خیر؟ برای پاسخ گویی، ابتدا با بهره گیری از روش کتابخانه ای و استفاده از منبع هایی مانند فرهنگ فشرده سخن (Anvari, 2003) و پژوهش های مرتبط، 71 نمونه از دوگان های اشاره شده گرد آوری گردید. سپس، با توجه به تعریف ها و بررسی های انجام گرفته در این حوزه، داده ها به سه گروه تقسیم شدند. در ادامه، با معرفی چارچوب نظری، به وسیله ارائه تابلوهای بهینگی در مورد نمونه هایی از هر گروه صورت تحلیل شدند. در پایان، یافته ها نشان دهنده آن بود که هر یک از نمونه ها در قالب اولویت بندی مشخصی از محدودیت ها قابل توصیف است.
خطاهای تلفظی برخی همخوان ها در زبان آموزان ایرانیِ زبان انگلیسی: رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات زبان آموزی برای فارسی زبان تلفظ آواهایی است که در زبان مادریشان وجود ندارد. این آواها شامل همخوان های انگلیسی /w/، /θ/، /ð/ و /ŋ/ هستند. در نتیجه تداخل زبان اول و دوم، بسیاری از زبان آموزان، آوای ناآشنا در زبان مقصد را با آوای مشابه آن در زبان مبدأ جایگزین می کنند. هدف این پژوهش توصیفی تحلیلی تبیین جایگزینی هر یک از همخوان های مذکور با همخوان های مشابه شان در زبان فارسی از طریق استدلال پیرامون محدودیت ها و رتبه بندی آن ها در نظریه بهینگی است تا از این تداخل زبانی در مراحل بعدی زبان آموزی جلوگیری شود. بدین منظور، 50 دانش آموز فارسی زبان در سال هفتم (مقطع متوسطه) که قبلاً در هیچ کلاس آموزش زبان انگلیسی شرکت نکرده بودند به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس، از هر یک از آن ها خواسته شد ده جمله انگلیسی را بخوانند که حداقل دو واژه از هر جمله حاوی یکی از همخوان های /w/، /θ/، /ð/ یا /ŋ/ است. نتایج نشان داد این دانش آموزان همخوان های انگلیسی را با همخوان های مشابه شان در زبان فارسی به ترتیب به صورت [v]، [t]، [d] و [ŋɡ] تلفظ می کنند. در برخی موارد با توجه به جایگاه همخوان در هجا، همخوان ها با آواهای مشابه دیگری در زبان فارسی جایگزین می شوند، مانند تلفظ همخوان های [s] و [z] به جای همخوان های دندانی /θ/ و /ð/ در جایگاه پایانه هجا.
فرآیند حذف در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حذف از جمله فرآیندهای واجی رایج در زبان ها است که در آن یک یا چند مشخصه آوایی در یک موضع مشخص حذف می شود. این بافت خاص می تواند در یک واژه بسیط وجود داشته باشد یا در اثر یک فرایند ساخت واژی همچون ترکیب یا وندافزایی ایجادشود. هدف مقاله حاضر این است که در چارچوب نظریه بهینگی به بررسی فرآیند حذف در زبان فارسی گفتاری بپردازد و به سؤالات زیر پاسخ دهد: 1. فرآیند حذف در زبان فارسی معیار در چه بافت هایی صورت می گیرد؟ 2. کدام همخوان ها و واکه ها بیشتر در معرض حذف قرار دارند؟ 3. نوع و مقوله واژگانی کلماتی که حذف در آنها صورت می گیرد، کدام است؟ به این منظور 881 داده از فارسی معیار که در آنها فرایند حذف صورت گرفته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که همخوان ها بیش از واکه ها در معرض حذف هستند و در این میان سهم همخوان های انسدادی و واکه های کوتاه /a,e,o/ بیشتر است. همچنین کلماتی با مقوله واژگانی اسم و ساخت مشتق بیشتر در معرض حذف قرار دارند و در نهایت این که کلمات دوو سه هجایی گرایش بیشتری به سوی حذف داشته و هجای پایانی واژه مناسب ترین بافت برای اعمال فرایند حذف است.
تلفظ تکواژ جمعِ «ها» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکواژ جمعِ «ها» زایاترین نشانه جمع در زبان فارسی است. این تکواژ به جز در سبک رسمی فقط در بافتِ پس از واژه های مختوم به دو واکه /e/ و / A / ، و در صورت جمع چند واژه خاص که در آن ها تأکیدِ تکواژِ «ها» بر مفهوم «تعداد زیاد» است به صورت کاملِ [h A ] تلفظ می شود. از این رو، در بیشتر بافت ها یعنی پس از واژه های مختوم به همخوان ها و پس از واژه های مختوم به سه واکه /i/ ، /u/ و /o/ همخوان /h/ یِ این تکواژ حذف می شود. البته برای رفع التقای واکه ها یک غلت جایگزین همخوان /h/ می شود. هدف این مقاله توصیفی تحلیلی بررسی بافت های گوناگون و فرایندهای واجی اثرگذار بر تلفظ تکواژ جمعِ «ها» در چارچوب نظریه بهینگی است. موارد منحصربه فردی که به رغم فراهم بودن شرایط واجی، همخوان /h/ یِ این تکواژ حذف نمی شود با بهره گیری از دو رویکرد زیرشاخه نظریه بهینگی «محدودیت های نمایه دار به لحاظ واژگانی» و «محدودیت های دسترسی دار به واژگان» تحلیل شده است.
بررسی هماهنگی واکه ای و واکه ای - همخوانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هماهنگی واکه ای همانند همگونی فرایندی با بسامد بالاست که در بسیاری از زبان های دنیا قابل مشاهده است. این فرایند در بسیاری از نظریه های واج شناسی نظیر زایشی، خود واحدی و بهینگی بررسی و تحلیل شده است و به نوعی فرایندی است که به ارزیابی نظریه های مختلف واج شناسی می پردازد. مقاله حاضر به بررسی هماهنگی واکه ای و هماهنگی واکه ای هم خوانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد. هماهنگی واکه ای به مشخصه های مختلفی در زبان نظیر ارتفاع، پسین بودن واکه، گردی، ریشه زبان پیش آمده و خیشومی شدگی وابسته است. روش تحقیق مقاله حاضر تحلیل محتواست و داده های آن به شیوه تمام شماری و نیز هدفمند از فرهنگ فارسی معین (1388) گردآوری شده است. چارچوب نظری این پژوهش نظریه بهینگی است. هدف مقاله حاضر، بررسی هماهنگی واکه ای و واکه ای هم خوانی در زبان فارسی و طبقه بندی انواع آن از نظر مشخصات واجی است. بررسی دادها نشان می دهد که در زبان فارسی هماهنگی واکه ای به مشخصاتی نظیر پسین بودن، ارتفاع و گردی واکه مرتبط است. همچنین، برخی مشخصات هم خوان ها از جمله کامی شدگی در هماهنگی واکه ای هم خوانی دخیل هستند. نتایج بررسی داده ها نشان می دهد که در زبان فارسی برای تبیین هماهنگی ها، جایگاه قوی به لحاظ واجی و صرفی عامل مهمی به شمار می رود. همچنین، محدودیت های مجاز بودن، تطابق و همانندی در این هماهنگی ها گزینه بهینه را به دست می دهند.