فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۰۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی با آشکارسازی لایه های زیرینِ پیام، بر درک افراد از مسائل فرهنگی-اجتماعی و سیاسی تأثیر می گذارد. پژوهشِ توصیفی-تحلیلی حاضر با واکاوی داستان بَردارکردن حسنک وزیر ازمنظر رویکرد شناختی-اجتماعی ون دایک (2007)، ارتباط کارکردی زبان، ایدئولوژی و روابط قدرت و سلطه در بافت سیاسی و اجتماعی زمان بیهقی را روشن می کند. نمونه گیری در این پژوهش، هدفمند و نمونه ها برگرفته از داستان حسنک وزیر برمبنای نمون برگ محقق ساخته است. تحلیل داده ها نشان داد که در این روایت، از راهبردهای سطوح معنایی مقوله بندی، قطبی سازی، مبالغه، تکذیب، ابهام، همدلی، فاصله و حسن تعبیر استفاده شده است. در سطح استدلال نیز مؤلفه های استناد، ارجاع، مقایسه و صراحت به کار برده شده اند. یافته ها مؤید آن است که بیهقی در این گفتمان که براساس تقابل گروه های قدرت شکل گرفته است به جامعه دوقطبی ما-آن ها اشاره دارد. همچنین مؤلفه های مقوله بندی، تکذیب و مبالغه بر مشخصه های خوب درون گروه (خودنمودی مثبت) و کنش های ناپسند اجتماعی برون گروه (دیگرنمودی منفی) تأکید دارند. سورهای مبهم، فضای تاریک جامعه زمان بیهقی (روابط درون گروه و برون گروه) را نشان می دهد. راهبرد حسن تعبیر نیز برای تلطیف کردن اوضاع نابسامان است و مؤید واقعیت جامعه خشن و شرایط بدِ زمان بیهقی است. در سطح سبکی، استعاره، مجاز و تقابل و در سطح نحوی جابه جایی ارکان جمله و وجهیت برای نشان دادن قطب بندی ما-آن ها به کار می روند.
ضمیر مشترک «خود»، کاربردها و معانی متنوع آن (مطالعه موردی: دیوان شرف الدین شفروة اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از انواعِ کلمه در زبان فارسی، مانندِ ضمایر مشترک گاه کاربردها و معانی متنوعی دارند که اغلب چندان توجهی به آنها نشده است. ازجمله این ضمایر در دیوان شرف الدین شفروه اصفهانی، شاعر زیسته در قرن ششم هجری، ضمیر مشترک «خود» است. این ضمیر ظاهرا از تکیه کلام های گفتاری این شاعر است که به زبان شعر وی نیز راه یافته است. معانی متنوع «خود»، کاربردهای آن و نقشی که در تصحیح متن دیوان دارد، قابل توجه است. در این مقاله، به معانی متنوع این ضمیر و نقش های آن می پردازیم و سپس نقش ضمیر «خود» را در تصحیح متن، به عنوانِ عنصری درون متنی، با ذکر نمونه هایی بررسی می کنیم.
حالت نمایی و نظام حالت در ترکی خلجی رایج در آبادی های استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی موضوع نشانه گذاری حالت و نظام حالت با رویکرد رده شناختی در زبان ترکی خلجی می پردازد. پیکره پژوهش مستخرج از داده های موجود در سامانه اطلس زبانی ایران است که از طریق مصاحبه رو در رو با گویشوران توسط پرسشنامه اطلس گردآوری شده اند. در سامانه اطلس یاد شده داده های زبانی خلجی از 16 آبادی خلج زبان در استان قم در دسترس است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها بر اساس چارچوب نظری پژوهش یعنی چگونگی نشانه گذاری حالت در زبان ها و رده بندی نظام حالت در آن ها، نشان می دهد که در زبان خلجی حالت های دستوری و معنایی با استفاده از پسوند های حالت و حروف اضافه نشانه گذاری می شوند. حالت فاعلی در زبان خلجی بدون نشانه است. نشانه های حالت در حالت های مفعولی (معرفه)، به/برایی (بهره ور/ مفعول غیرصریح) ، مکانی، ازی (مبدأ مکانی) و اضافی (ملکی) به صورت پسوند حالت هستند. اما در حالت همراهی و ابزاری پس اضافه وابسته /-lɑ/ و /-læ/ به صورت پی بست به گروه اسمی متصل می شوند. از سوی دیگر یافته های پژوهش حاکی از این است که نظام حالت در زبان خلجی از رده زبان های فاعلی-مفعولی است.
بررسی تطبیقی دیدگاه زبانشناختی دو تن از دستورنویسان معاصر عرب؛ نقد روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
129 - 150
حوزههای تخصصی:
قرن نوزدهم را می توان زمان شکل گیری تفکر نوین عرب به شمار آورد و پژوهش های زبان شناسی معاصر نیز در راستای سایر حوزه های اندیشگانی عرب در این زمان، پدید آمد. زبان شناسان نوگرا، دستاوردهای نوین خود را که برگرفته از رویکردهای زبان شناختی معاصر است، به خواننده عرب زبان ارائه کردند، و با وجود واکنش های متفاوتی که اغلب بر پایه تقدس بخشیدن به میراث سنتی زبانی شان بود، توانستند ساختار مشخص و مستقلی برای زبان شناسی معاصر عربی ایجاد کنند که از یک سو بر پایه مبانی نظری قدما باشد و از سوی دیگر با رویکردهای مدرن غرب در حوزه زبان شناسی سازگار. «ابراهیم مصطفی» و «مهدی مخزومی» دو تن از زبان شناسان معاصر عرب هستند که نگاهی نوین به پژوهش های زبانی و نحو عربی داشتند. این مقاله در تلاش است به شیوه توصیفی- تحلیلی به پژوهش در دو کتاب احیاء النحو ابراهیم مصطفی و فی النحو العربی؛ نقد و توجیه مهدی مخزومی بپردازد. رویکرد این پژوهش بررسی تطبیقی دیدگاه زبان شناسی، مبانی و خاستگاه فکری این دو نحوی است و بر مبنای نقد روش شناختی به این مهم پرداخته است و به دنبال فهم روش کار این دو زبان شناس معاصر و نظریه هایشان در حوزه نحو در پژوهشی تطبیقی است. حاصل پژوهش اینکه ابراهیم مصطفی با اینکه رویکرد زبان شناسی ندارد، به دنبال احیای نحو است و در تلاش برای الغاء نظریه عامل در دستور زبان عربی بوده است؛ اما مهدی مخزومی رویکرد زبان شناسی متن دارد و بر جمله در نحو عربی تأکید دارد. چنین به نظر می رسد که، اغلب زبان شناسان معاصر عرب با تکیه بر ضرورت ایجاد تغییرات مبنایی در نحو عربی، با هدف رهایی از نحو سنتی توانسته اند با اندوخته علمی و تجربی خود، هر یک بخشی از نحو عربی را مورد نقد قرار دهند و در حوزه نظری و کاربردی دیدگاه های دقیق، علمی، تازه و نویی ارائه کنند.
ماهیت ویژگی تدریجی بودن تغییرات مشخصه های جایگاه تولید واکه ها در بهینگی متوالی با تکیه بر شواهدی از سه زبان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در الگوی اولیه نظریه بهینگی که پرینس و اسمولنسکی (1993/2004) مطرح کرده اند، بخش مولد مجاز است بیش از یک فرایند را بر صورت درونداد اعمال کند. این نسخه از نظریه بهینگی که به بهینگی موازی شهرت دارد، قادر نیست اشتقاق و صورت های میانی را تشخیص دهد. ضرورت به رسمیت شناختن صورت های میانی زمینه را برای شکل گیری انگاره جدیدی با عنوان «بهینگی متوالی» فراهم کرد. در بهینگی متوالی، بخش مولد مجاز است که صرفاً یک فرایند را بر درونداد اعمال کند. در پژوهش حاضر تلاش می شود با تحلیل همگونی واکه پیش از غلت /w/ در کردی کلهری، کردی سورانی و لری بختیاری مشخص شود که آیا این فرایند باید یک مشخصه واجی را هدف قرار دهد یا کل گره جایگاه تولید را. داده های کردی در این مطالعه از مصاحبه با 10 گویشور کلهری و 10 گویشور سورانی و داده های لری بختیاری از پژوهش آنونبی و اسدی (2014) گرد آوری شده است. تحلیل های پژوهش حاضر نشان می دهد که برای تبیین همگونی در چارچوب بهینگی متوالی، بخش مولد حتماً باید گره هندسه مشخصه ها را هدف قرار دهد و صرفاً هر مشخصه واجی واحد را هدف قرار ندهد.
بازتاب باورهای عامیانه و خرافی در شعر کلاسیک؛ با تاکید بر چشم زخم
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
170 - 189
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و ادبیات عامیانه پیشینه فرهنگی و ادبی هر ملتی است. عناصر ادبیات عامیانه داستانها، قصه ها، اسطوره ها، باورها، خرافه ها، لالایی ها، ترانه ها، فهلویات، ضرب المثل ها، چیستا ن ها و امثال اینها است که بخش عظیمی از فرهنگ و هویت یک ملت را تشکیل می دهد. باورهای عامیانه و خرافی یکی از این عناصر می باشد که در ادبیات و شعر کلاسیک هم تأثیر به سزایی داشته است. باور به چشم زخم و شورچشمی یکی از این باورها ست که در جوامع مختلف شاهد آن می باشیم. بشر از دیرباز بر این باور بوده است که چشم زخم آسیبی است که در اثر حسد و سوء نیت دیگران به انسان می رسد و در پی راهکارهایی برای دفع آن بوده است. این باور تنها خاص ایرانیان نیست؛ بلکه در بین هندیان، اعراب، یونانانیان، ایتالیایی ها، امریکاییان اروپایی تبار و ... به شدت رواج دارد. چشم زخم از مضمون هایی است که به کرات در دیوان شاعران فارسی زبان به چشم می خورد. هدف از این پژوهش آشنایی مخاطب با باورهای عامیانه از جمله چشم زخم و بازتاب آن در شعر فارسی است. با بررسی دیوان های شاعران بزرگ مشخص گردید که پدیده چشم زخم از موضوعات حائز اهمیتی است که شاعران بسیار به آن توجه کرده اند. ازآنجایی که تأثیر قرآن و حدیث بر ادب فارسی کاملاً مشهود است، نمی توان گفت چشم زخم عنصری صددرصد خرافی است.
دستگاه فعل در گویش کندازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۹) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
70 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی و توصیف دستگاه فعل در گویش کُندازی است. کُندازی روستایی است کوهستانی و کهن که در دهستان اَبرَج و در بخش دُرودزَن شهرستان مرودشت قرار گرفته است. گویش کندازی یکی از گویش های بازمانده از زبان فارسی میانه و گویشی از شاخه غربی جنوبیِ زبان های ایرانی نو است که با گویش های دشتکی، امامزاده اسماعیلی، کوهمَره ای/ کُهمَره ای، اردکانی، خُلّاری، قَلاتی، لارستانی، دَوانی و دشتی و پاره ای دیگر از گویش هایی که دارای ساخت کُنایی هستند، شباهت و همانندی هایی دارد. در این پژوهش، شیوه ساختاری مصدر، ستاک حال و گذشته، اسم مفعول، شناسه های فعلی در زمان های حال و گذشته، واژه بست فاعلی، وجه و زمان دستوری افعال بررسی می شود. شیوه پژوهش در بررسی و مطالعه این گویش، میدانی و کتابخانه ای است. داده های زبانی این گویش می تواند پرتویی بر دانش ایران شناسی، شناخت و مطالعه زبان های ایرانی و پژوهش های رده شناسی باشد. در این پژوهش، 1۶ گویشور مرد و 4 گویشور زن در گروه های سنی 20 تا 80 ساله از افراد بی سواد، کم سواد و باسواد در گردآوری پیکره زبانی همکاری داشته اند.
مقایسه صرف فعل در چند گویش مرزی خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گویش های فارسی خراسان شمالی و حتی رضوی گاه آمیختگی هایی را با الگوهای زبانی برخی اقوام مهاجر شاهد هستیم که موجب شده اطلس گویشی آن ها ناهمگن شود. این در حالی است که نواحی جنوبی استان خراسان رضوی و نیز خراسان جنوبی به جهت واقع بودن در حاشیه کویر و دوری از مرکز، گویش های فارسی اصیلی دارد که برخی از ویژگی های فارسی میانه و دری آغازین را به یادگار داشته و در مواردی با گویش های فارسی مرزی در افغانستان نیز بی شباهت نیست. به دلیل ماهیت پیکره بنیاد پژوهش در زبان ها و گویش های ایرانی بررسی تطبیقی آن ها در تحقیقات دانشگاهی کشور چندان معمول نبوده و کمبود اطلاعات گویشی با رویکرد مقایسه ای، انجام این دسته از پژوهش ها را محدود کرده است. مقاله حاضر از نتایج یک تحقیق میدانی در باب بررسی تطبیقی گویش های مرزی شرق ایران است که در آن گونه های متنوع صرف فعل در زمان های مختلف در چند گویش از نواحی جنوبی استان خراسان رضوی شامل شهرهای خواف، تایباد و تربت جام همراه با مثال های مرتبط ارائه شده اند. پژوهنده به این منظور از رهگذر مصاحبه و همچنین مشاهده مستقیم، پیکره گویشی مورد نیاز را استخراج و ثبت کرده است. تعداد گویشوران از هر گویش 5 نفر مرد و زن بومی با میانگین سن 60 سال است. نتایج تحقیق حاضر حاکی از تفاوت هایی در ساخت فعل در برخی از گویش های مورد مطالعه از حیث نمود استمرار در زمان های حال و گذشته مستمر (ملموس) و نیز درج پیشوند be بر ابتدای برخی ساخت های گذشته، همسو با زبان فارسی میانه است.
بازنمایی قدرت، سلطه و مقاومت در گفتمان دادگاه: جستاری در گفتمان کاوی قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام قضایی موجود در هر کشور از مهم ترین نهادهای اعمال قدرت محسوب می شود. در این نظام مهم ترین ابزارکنش اجتماعی، زبان است تا جایی که می توان اذعان کرد که در هیچ بافتی به اندازه بافت حقوقی و قضایی چگونگی کاربرد زبان محسوس و تأثیرگذار نیست. زبان در بافت های مذکور ابزاری در جهت اعمال قدرت، سلطه و کنترل است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی ابعاد مختلف گفتمان محاکمه به بررسی انواع بازنمایی های قدرت در تعامل مشارکان در جلسات مختلف دادگاه می پردازد. بدین منظور جلسات متعدد دادگاه حقوقی، کیفری و خانواده مربوط به دادگاه و دادسرای شهرستان دورود مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. تحلیل داده ها در مطالعه حاضر بر مبنای تلفیقی از رویکردهای کمی و کیفی است. در بعد کمی از محاسبات آماری، و در بعد کیفی با اتکاء بر چارچوب قوم نگاری (هایمز، 1974) به تحلیل داده ها پرداختیم. یافته ها مؤید آن هستند که در گفتمان محاکمه، مشارکان حقوقی (قاضی، بازپرس، دادیار و غیره) جهت تثبیت قدرت و سلطه خود از راهبردهای مختلف کلامی و غیرکلامی بهره می جویند که از میان آن ها می توان به «پرسش» و «قطع کلام» اشاره کرد. در مقابل، مشارکان عادی (اعم از متهم، شاکی، متشکی و غیره) با به کارگیری شگردهایی چون مداخله، قطع کلام، پرسش متقابل و سکوت مقاومت خود را در برابر اعمال سلطه و قدرت نشان می دهند. نتایج پژوهش حاضر می تواند گامی در جهت بهبود تعامل مشارکان در گفتمان محاکمه تلقی شود که بر مبنای آن افراد با آگاهی بیش تری در پیشبرد اهداف خود در بافت های قضایی اقدام کنند.
کاربرد تمثیل در قطعه ای تعلیمی به زبان ختنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۹) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
3 - 17
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی یکی از سبک های مهم ادبی و از شاخه های پربار انواع ادبی محسوب می شود که با بیان هنرمندانه و با استفاده از ابزارهای کارآمد ادبی همچون تمثیل به طرح مباحث تعلیمی می پردازد و پیام خاص خود را به مخاطبش انتقال می دهد. آنچه در آثار ادبی تعلیمی می تواند پند و اندرزهای اخلاقی را پررنگ تر کند، کاربرد ابزارهای بلاغی برای ملموس کردن برخی مفاهیم انتزاعی و غیرحسی است. در این پژوهش به بررسی آرایه های ادبی در متنی به زبان ختنی می پردازیم. زبان ختنی یکی از زبان های ایرانی میانه شرقی است که در مقایسه با سایر زبان های ایرانی باستان و ایرانی میانه غربی کمتر مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است، مقاله حاضر بر آن است که به بررسی آرایه های ادبی موجود در فصل دوم کتاب زمبسته بپردازد. کتاب زمبسته حاوی مطالب تعلیمی و آموزه های بودایی مکتب مهایانه است. بنابراین، می توان آن را در زمره آثار تعلیمی به شمار آورد و به کارگیری این ابزارها در این فصل از کتاب شاید بیانگر این است که نویسنده با استفاده از آنها سعی در تفهیم بهتر مطالب تعلیمی به مخاطبان خود داشته است. همچنین، این مطالعه نشان می دهد که زبان ختنی نیز مانند دیگر زبان ها از چنین ابزارهای بلاغی بی بهره نبوده است.
مقایسه تطبیقی مؤلفه های فرهنگ ملی جامعه ایران و مصر (مطالعه موردی: سیمین دانشور«سَووَشون» و «کوچه مَدَق» از نجیب محفوظ)
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
137 - 170
حوزههای تخصصی:
نویسندگان از رهگذر داستان به ارائه افکار و اندیشه های خاص خود و گاه جامعه می پردازند و چه بسا آثار داستانی آینه تمام نمایی است که فرهنگ ملی جامعه را منعکس می سازد. نویسندگان ایران و عرب نیز نقش تعیین کننده ای در گستره ادبیات معاصر بر عهده دارند. سیمین دانشور از جمله بانوان نویسنده ای است که در رمان های خویش به هویت و فرهنگ ملی ایران پرداخته است. در مقابل نویسنده مصری، نجیب محفوظ، نیز حضوری فعال و پر ثمر در عرصه ادبیات معاصر داشته و در آثار داستانی خویش با نگرشی واقع گرایانه، عمده ترین مسائل فرهنگی واجتماعی مصر را در برهه ای از زمان به تصویر کشیده است. با توجه به تاثیر پذیری این دو نویسنده از فرهنگ ملی و بازتاب آن در آثارشان، در این پژوهش به بررسی تطبیقی مولفه های فرهنگ ملی در رمان های «سووشون» از دانشور و «کوچه مدق» از نجیب محفوظ به روش توصیفی - تحلیلی پرداخته شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که هر دو نویسنده در نگارش رمان های خود از فرهنگ جامعه خویش تاثیر پذیرفته اند؛ اگرچه باورهای اساطیری و تاریخی مانند مراسم نوروز، سیاوشان و... در آثار سیمین دانشور نمود بیشتری یافته است.
شبکه معنایی در زبان لاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد تا روابط مفهومیِ موجود بین واژه های زبان لاری، ادامه زبان فارسی میانه و یکی از زبان های ایرانیِ در حال انقراض را که در شهرستان لار، استان فارس، تکلم می شود، در چارچوب معنا شناسی واژگانی بررسی و بخشی از شبکه معنایی آن را برای نخستین بار تعیین کند. بدین منظور 2500 واژه از 5000 واژه اصیلِ گردآوری شده اقتداری (1371) که با حرف «ل» (لاری) مشخص شده اند، به عنوان داده های پژوهش، استخراج و براساس موضوع دسته بندی شدند و روابطِ مفهومیِ موجود بین آن ها تعیین گردید. سپس، تعداد و درصد واژه های شرکت کننده در این روابط، تعیین و در هر رابطه طرحی برای شبکه معنایی این زبان ارایه گردید. نتایج نشان می دهد که در این زبان روابطِ مفهومیِ شمول معنایی، هم معنایی، چندمعنایی، هم آوا-هم نویسی، هم نویسی، تقابل معنایی، تباین معنایی، جز ء واژگی، عضوواژگی و واحدواژگی وجود دارد که از این میان، شمول معنایی بیشترین و تباین معنایی کمترین بسامد وقوع را دارد. به علاوه، موردی از هم آوایی نیز یافت نمی شود که نشانگر ابهام کمتر نسبت به فارسی معیار در زبان لاری باشد. همچنین، شبکه معنایی زبان لاری منحصربه فرد و بخش اعظم آن دارای نظمِ سلسله مراتبی است و در بخش هایی نیز به صورت ناهمگن است.
A Symmetric Approach to Agreement in Kurmanji (Northern Kurdish) Direct Arguments(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Kurmanji uses two morphological forms of pronouns and R-expressions: direct and oblique. The direct form of first and second pronouns (local pronouns) is fully specified for person and number. In contrast, direct third-person pronouns and R-expressions are unmarked; however, these arguments still exhibit person and number agreement with verbs and number and gender agreement with Ezafe heads. There are two approaches to deal with direct unmarked arguments. In the asymmetric approach, these arguments are assumed to be fully specified for relevant φ-features, which are deleted at PF (Phonological Form) after agreement, whereas in the symmetric approach, they are merged as underspecified for relevant features and acquire their interpretation via agreement. Given the prevalence of unmarked arguments in Kurmanji, the symmetric approach is more economical and minimalistic, requiring fewer theoretical tools and computations. The present study shows that the key distinction between local pronouns and unmarked arguments lies in the specification of relevant φ-features. Direct unmarked arguments enter the derivation underspecified for these features, establishing a relation of ‘subset control’ in agreement and acquiring their interpretation by spreading features from the agreeing head at the LF (Logical Form) interface. This study also reveals that agreement in Ezafe constructions and pro-drop sentences also involve subset control and agreement is the only possible way to license φ-features, such as gender in inanimate arguments and person in R-expressions.
تعبیری ناآشنا در بیتی منسوب به لبیبی
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
105 - 108
حوزههای تخصصی:
در این یادداشت به بیتی منسوب به لبیبی پرداخته و نشان داده ایم که این بیت تقریباً به همان صورتی که در فرهنگ ها ضبط شده صحیح است و بحث درباره تصحیف اجزای آن که اخیراً در مقاله ای مطرح شده، گویا برخاسته از تعبیر ناآشنای «قاروره بر روی پزشک/طبیب زدن» است. برای این تعبیر شاهدی نیز از رباعیات شمس گنجه به دست داده ایم.
فرایند حذف در گویش رودباری
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
109 - 143
حوزههای تخصصی:
فرایند حذف elision یا deletion یکی از فرایندهای واجی (phonological process) است که در خدمت اقتصاد زبان است و به منظور کم کوشی و آسان جویی در زبان ها و گویش ها صورت می گیرد. در این نوشتار حذف واج (اعم از واکه، همخوان و هجا) در سطح واژه یا در ترکیب واژگانی در گویش رودباری مورد بررسی قرار گرفته است. گویش رودباری از گویش های کرانه دریای خزر است که در شهرستان رودبار در جنوب استان گیلان به آن سخن می گویند. شواهدی که در این مقاله ارائه شده اند از واژه نامه های مختلف گویش رودباری و نیز از پژوهش میدانی در آبادی های مختلف شهرستان رودبار که به این گویش سخن می گویند به دست آمده است. این پژوهش نشان می دهد که در گویش رودباری از میان واکه ها، بیش از همه e/a/ǝ به عنوان واکه پایانی، و از میان همخوان ها r، x، f، q،n ، š، d، t،z ، s، k، b، v، y، ? و h بیشتر در معرض حذف قرار دارند؛ که در این میان به ویژه بسامد حذف d و r قابل توجه است. حذف همخوان ها عمدتاً پس از واکه و در جایگاه پایانی دیده می شود. به دلیل نزدیکی گویش رودباری با گیلکی، تاتی، تالشی و تبری، نتایج این پژوهش برای پژوهشگران این زبان ها سودمند و تا اندازه زیادی به این زبان ها قابل تعمیم است.
نقش عوامل صوتی در تمایز دستوری افعال دو هجایی همسان (در گونه مشهدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر افعال دو هجایی در گویش مشهدی معرفی می شوند که حتی به لحاظ جایگاه تکیه نیز کاملاً همسان هستند اما در زمان های متفاوت دستوری به کارمی روند و گویشوران مشهدی از عوامل صوتی خاصی جهت تمایز این افعال بهره می برند. عامل تمایز این افعال نه واجی است و نه تکیه ای به همین سبب در پژوهش حاضر به کمک آواشناسی آکوستیک این افعال بررسی می شوند. این پژوهش توصیفی- تحلیلی بر ۱۰ مرد گویشور مشهدی در محدوده سنی ۴۰ تا ۶۰ سال انجام شد. نقش همبسته های آکوستیکی تکیه و تأثیر آن بر تمایز دستوری افعال دو هجایی به وسیله پارامترهای صوتی مهم نوای گفتار یعنی فرکانس پایه، شدت و دیرش بر افعال بررسی شد. در این بررسی۲۴ فعل تولید و به وسیله نرم افزار تحلیل گفتار پرات بررسی شد. این افعال دو هجایی در هشت زمان دستوری حال استمراری و آینده، ماضی ساده و ماضی نقلی، ماضی استمراری و ماضی نقلی مستمر، ماضی بعید و ماضی ابعد به کار رفته اند. یافته ها نشان می دهند افعالی که نسبت زمانی دورتری با گوینده دارند با دیرش و زیر و بمی بیش تری تولید می شوند اما افعالی که به زمان گوینده نزدیک تر هستند از دیرش و زیرو بمی کم تری برخوردارند. این افعال به دو دسته دور (آینده، ماضی نقلی، ماضی نقلی مستمر و ماضی ابعد) و نزدیک (حال استمراری، ماضی ساده، ماضی استمراری و ماضی بعید) تقسیم شدند. گویشور مشهدی برای القای مفهوم زمان دورتر در افعال کاملا همسان نیازمند دو عامل دیرش و فرکانس پایه است.
فرایند کشش جبرانی در گویش بروجردی در چارچوب نظریه بهینگی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درباره "فرایند کشش جبرانی در گویش بروجردی" و روش انجام آن به صورت توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش با به کارگیری دو نظریه "بهینگی و مورایی" فرایند کشش جبرانی[1] واکه در گویش بروجردی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید دو نوع کشش جبرانی در این گویش وجود دارد: نخست کشش جبرانی واکه که ناشی از حذف همخوان های چاکنایی /h/ و/ʔ/ است و دیگری کشش جبرانی واکه ناشی از حذف واکه. این دو همخوان چاکنایی تنها همخوان های گویش بروجردی هستند که وزن هجایی دارند. حذف این دو همخوان یا واکه سبب می شود مورای آنها به واکه کوتاه پیش از آنها منتقل گردد و از آنجایی که واکه های کوتاه تک مورایی هستند، پس از جذب مورای آزاد شده همخوان های چاکنایی و واکه محذوف، به واکه های دو مورایی تبدیل گردند و فرایند کشش جبرانی بر روی آنها اعمال شود. نتیجه پژوهش حاضر مشخص نمود این فرایند در گویش بروجردی، علاوه بر سه بافت واجی که "بیک مور" معرفی کرده است، در بافت دیگری نیز در واژه های سه هجایی رخ می دهد.
تحقیق در واژه های دیریابِ نسخه ای مشکول از السّامی فی الاسامی (مورّخ 537 ه .ق.) با تأکید بر واژه های سیستانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۹) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
92 - 131
حوزههای تخصصی:
یکی از فرهنگ های کهنِ عربی به فارسی که در پژوهش های لغویِ زبان فارسی اهمّیت بسیاری دارد السّامی فی الاسامی نوشته ابوالفضل احمد بن محمّد المیدانی (وفات: ۵18 ه .ق.) است. از این متن نسخه های کهنِ بسیاری برجای مانده است که کهن ترینِ آن ها مورّخ ۵37 هجری قمری است و در موزه آسیایی آکادمی علوم اتّحاد جماهیر شوروی (سابق) نگهداری می شود. ویژگی مهمِ این نسخه حرکت داشتنِ واژه های فارسیِ آن است؛ بنابراین به یاریِ آن می توان از تلفّظ های رایج آن زمان آگاه شد که البتّه برخی از آن ها ویژه محل تولّد یا زندگی کاتب بوده است. اهمّیت دیگر نسخه وجود برخی برابرهای سیستانی است که کاتب برای واژه های عربی برگزیده است. این واژه ها در نسخه های دیگرِ متن به کار نرفته اند و تنها در متون سیستانی به ویژه مهذّب الاسماء یافت می شوند. همچنین به سیستانی بودنِ بعضی از آن ها در کتاب الصّیدنه تصریح شده است. بنابراین می توان گفت برخی واژه های دیگرِ نسخه که در منابع دیگر یافته نشده است، به احتمال بسیار از منطقه سیستان است. این احتمال زمانی قوی تر گشت که تعدادی از این واژه ها در فرهنگ های سیستانی معاصر نیز به نظر رسید. با توجه به اینکه متون سیستانیِ نسبتاً اندکی از گذشته برجای مانده است وجود چنین نسخه هایی و تحقیق در آن ها اهمّیتی بسیار می یابد. همچنین این نسخه، به دلیلِ کهن، درست، کامل و مشکول بودن ضمن اینکه در تصحیح اثر، نسخه اساس واقع می شود، بهره مندی از آن نیازمند احتیاط است؛ به ویژه در مواردی که برابرهایی متفاوت با برابرهای دیگر نسخه ها دارد.
بررسی جایگاه و مقوله نحوی وجه نمای «چِمان» در کُردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجهیت در زبان های مختلف به کمک مقوله های دستوری متفاوت ازجمله صفات وجهی، قیود وجهی، افعال کمکی وجهی و افعال واژگانی وجهی بیان می شود. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، از رویکرد شاخص بنیاد چینکوئه (2004) استفاده شده است تا ماهیت عنصر «چِمان» و به طور خاص مقوله و جایگاه نحوی آن در کردی کلهری مشخص گردد. از شمّ زبانی یکی از نویسندگان که گویشور کردی کلهری است در ارائه و تحلیل داده ها استفاده شده است. با استناد به شواهدی مانند «اختیاری بودن حضور این عنصر در جمله»، «نپذیرفتن پیشوند نفی»، «به کار نرفتن آن با وجه التزامی» و «قرارگرفتن بعد از قیدهای ارزیابی» نشان داده شد که عنصر مذکور به مقوله دستوریِ قید تعلق دارد و با قائل شدن به وجود فرافکن وجه معرفتی بر فراز گروه زمان در این زبان، به این نتیجه رسیدیم که جایگاه نحوی این عنصر به مثابه قید وجهی، شاخص فرافکن وجه معرفتی است. همچنین مشاهده شد که رویکرد شاخص بنیاد چینکوئه کفایت لازم را برای توصیف و تبیین ماهیت و رفتار «چمان» در این گونه زبانی دارد.
حرکت تکواژ به عنوان راهکار رفع التقای واکه ها در کردی کلهری: تحلیلی در نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
110 - 87
حوزههای تخصصی:
حرکت تکواژ پدیده ای بسیار کمیاب است که در کردی کلهری بر پی بست ضمیری سوم شخص مفرد اعمال می شود، و انگیزه آن رفع التقای واکه هاست. فتاحی و کرد زعفرانلو کامبوزیا (۱۳۹۲) به بررسی یک نمونه از این روش از رفع التقای واکه ها در کردی کلهری پرداخته اند. در این پژوهش، افزون بر معرفی نمونه ای متفاوت از نمونه پژوهش مذکور، یافته های جدیدی به دست آمده و با یافته ها و نتایج پژوهشی پیشین در این زمینه مقایسه گردید. همچنین، در این مطالعه تحلیل های مربوط به حرکت تکواژ در چارچوب نظریه بهینگی موازی انجام شده است، تا از طریق کشف محدودیت های مرتبط و رتبه بندی آن ها مشخص گردد که چرا باوجود روش های رایج تری همچون حذف و درج، این مورد از التقای واکه ها در کردی کلهری صرفاً با حرکت تکواژ رفع می شود. پژوهش به صورت واج نگاری و بررسی داده هایی انجام شد که از طریق ۲۰ ساعت مصاحبه با ۱۵ گویشور کردی کلهری گردآوری شده بود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حرکت تکواژ علاوه بر بافت افعال پسوندی در مجاورت با پی بست تأکیدی نیز حرکت می کند و این حرکت نه فقط در مواجهه با التقای سه واکه، بلکه در التقای دو واکه نیز رخ می دهد. تحلیل های بهینگی نیز وجود محدودیت های فعالی را در این گویش آشکار کرد که رفع التقای واکه ها در این مورد خاص را با روش های رایج تر مجاز ندانسته و به همین سبب، راهکار حرکت تکواژ اعمال می گردد.