مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
تغییر زبان
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۵ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
الگوی تغییر زبان معلمان انگلیسی: مطالعه ی اعتبار سنجی (The Typology of EFL Teachers’ Codeswitching: A Validation Study)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از زبان اول در کلاس زبان به طور سنتی توسط زبانشناسان کاربردی سرکوب شده است. با این حال، در سال های اخیر، اعتقاد بر این است که استفاده از زبان اول می تواند به عنوان یک ابزار آموزشی توسط معلمان مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه، این مطالعه دو مرحله ای، به بررسی کاربرد استفاده از زبان اول توسط معلمان زبان انگلیسی پرداخت. در مرحله اول (فاز نظری)، تجزیه و تحلیل کاملی از ادبیات موجود در زمینه ی تغییر زبان (codeswitching) معلم با هدف دستیابی به یک الگوی جامع انجام شد. در مرحله دوم (فاز عملی)، به منظور اعتبار سنجی این الگو، یک جلسه ی تدریس چهار معلم زبان انگلیسی با استفاده از دوربین فیلمبرداری ضبط شد. نمونه های تغییر زبان در عملکرد آنها پیاده سازی و سپس بر اساس الگوی طراحی شده کدگذاری شد. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که الگوی طراحی شده در عملکرد معلمان نمود پیدا می کند. همچنین مشخص شد که در میان شرکت کنندگان در پژوهش، زبان اول بیشتر برای برآوردن نیازهای آموزشی مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت، کاربرد این یافته ها مورد بحث قرار گرفته و پیشنهاداتی برای تحقیقات بیشتر ارائه شد.
بررسی تفاوت های گویش کرمانجی بیگلر با گویش های کرمانجی مجاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرمانجی مهمترین گونه زبان کردی است که علاوه بر کشورهای ترکیه، عراق، سوریه، و برخی از مناطق کردنشین غرب ایران، در استان خراسان شمالی و نیز در شمال غربی استان خراسان رضوی بدان تکلم می شود. اهالی روستای بیگلر در جنوب شهرستان قوچان همچون بسیاری از روستاهای دیگر این منطقه به یکی از گویش های این زبان سخن می گویند. از آنجایی که گویش کرمانجی روستای بیگلر نسبت به سایر گونه های کردی کرمانجی رایج در منطقه تفاوت های بارزی دارد، در این پژوهش تلاش شده است تا این تفاوت ها مورد بررسی قرار گیرد. دراین مقاله پس از بررسی این تفاوت ها به عوامل بیرونی و درونی تغییرات صورت گرفته نیز اشاره شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد این گویش از سایر گویش های کرمانجی مناطق مجاور به لحاظ آوایی، ساخت واژی و نحوی متفاوت است، و اینکه زبان های دیگر رایج در منطقه یعنی ترکی و فارسی از جمله مهمترین عوامل برون زبانی به وجود آمدن این تغییرات بوده اند. علاوه بر آن مشخص گردید که در این میان، زبان ترکی بیشترین تأثیر را در ایجاد این تغییرات داشته است و تأثیر زبان فارسی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. همچنین از جمله مهم-ترین تغییرات درون زبانی این گویش می توان به از بین رفتن تمایز میان شکل حال و گذشته فعل متعدی در این گویش در مقایسه با دیگر گویش های کرمانجی خراسانی اشاره کرد.
زبان گفتار شهر اصفهان کی و چگونه فارسی شد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی اگرچه ریشه دوهزار و پانصدساله در فارس دارد، نوع مسلمانی آن، که به ما رسیده، از خراسان برخاست و، در طول چندین قرن، رفته رفته به غرب و مرکز و جنوب فلات ایران سرایت کرد و شهرنشینان آن نواحی لهجه های محلی خود را، به سود فارسی دری، رها کردند. پیش از آن، از آذربایجان تا همدان تا اصفهان لهجه هایی خویشاوند بازمانده از زبان مادی رواج داشت که وسیله سرودن اشعار معروف به فهلویات است. در این گفتار، از روی آثار بازمانده از زبان قدیم شهر اصفهان و گویش های زنده در پیرامون شهر، مطرح می شود که فارسی در مقام زبان گفتار از چه زمانی در شهر ریشه گرفت و چگونه زبان مادی را تا دورترین بلوکات اطراف اصفهان به عقب نشینی واداشت.
کنکاشی در سابقه تاریخی برخی واژگان گویش های رایج در آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با روش کیفی و با استفاده از اسناد و مدارک تاریخی و مصاحبه، به بررسی موضوع تغییر زبان پرداخته است. بنا بر یافته های پژوهش، بیشتر واژه های لوازم کشاورزی و منزل رایج در زبان ترکی کنونی به زبان ترکی نبوده و بیش از نیمی از آنها (ابزارآلات، میوه ها و سبزی ها) بین ترکی، تاتی، هرزنی و حتی فارسی مشترک است. از آنجایی که ترکان اقوامی کوچ رو بودند، به خاطر سبک زندگی خود، کمتر از ادوات کشاورزی و وسایلی که لازمه زندگی یکجانشینی است، استفاده می کردند. بررسی برخی از ویژگی های صرفی و نحوی بین زبان ترکی و گویش های تاتی و هرزنی تا حدودی ساختار دستوری مشابه آنها را نشان می دهد.
زبان های محلی ایران و دورنمای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر حاضر، بدون شک، عصر تغییرات وسیع، تحولات سریع و پویایی مفرط است. آثار چنین تحولات ناگهانی در تغییرات پیوستة فن آورانه، فرهنگ مادی، اکوسیستم ها و حتی ارزش های اخلاقی حاکم بر جامعة ما قابل مشاهده است. یکی از پیامدهای بارز این وضعیت، زبان هایی هستندکه دیگر کسی با آنها تکلم نمی کند. این پدیده مرگ زبان و عوامل و شرایطی که به آن دامن می زند، به اختصار در بخش ابتدایی این مقاله مورد بحث قرار گرفته اند و به دنبال آن پیشینة مطالعات انجام شده در این زمینه آمده است.
کشور ما، ایران، از تاریخ و پیشینة طولانیِ گروه های قومی متنوع برخوردار است که هر کدام از آنها زبان بومی خود را دارند. در سال های اخیر، شرایطی که وصف آن در بالا گذشت، این زبان ها را در معرض خطر انقراض قرار است. بخش اصلی این مقاله به گزارش یافته های چند مطالعة میدانی در خصوص کاربرد و جایگاه اجتماعی زبان های محلی ایران و نگرش های گویشوران نسبت به زبان مادری شان می پردازد. بخش پایانی مقاله نیز شامل پیشنهادهایی برای بهبود وضع موجود به منظور حفظ زبان های در معرض خطرِ ایران است.
نقش نهاد خانواده در حفظ زبان ها: مطالعه موردی زبان آذربایجانی در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کاهش تنوع زبانی و فرهنگی به یکی از مسائل مهم و قابل تأمل در حوزه های جامعه شناسی و زبان شناسی تبدیل شده است. برآوردها نشان می دهد نیمی از 7000-6000 زبان موجود در دنیا تا آخر این قرن یا به کلی ازبین خواهند رفت و یا درمعرضِ خطر قرار خواهند گرفت.این کاهش اغلب به واسطه تغییر تدریجیِ زبانی رخ می دهد که در آن جوامع زبانی یک یا چند زبان دیگر را به قیمت ازدست دادنِ زبان اول (مادری) خود می آموزند. بر همین اساس، با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و یک مصاحبه گروهی با مادرانِ دارای فرزندِ زیرِ ده سال، این تحقیق به بررسیِ نقش خانواده و تأثیرپذیری آن از محیطِ زبانی در حفظ زبان آذربایجانی و انتقال آن به نسل های بعدی در تبریز می پردازد. تحلیل داده ها نشان می دهد به رغم اینکه پدران و مادران و فرزاندانشان نقش بسزایی در حفظ زبان ها ایفا می کنند، نگرش و تصمیمات و رفتار زبانی خانواده ها تحت تأثیر عوامل محیطی خارج از خانه قرار دارند. بنابراین، برای حفظ هرچه بهترِ یک زبان، باید علاوه بر استفاده روزمره از آن در خانه، محیط زبانیِ مطلوبی برای تحکیم، تقویت و ترویج نگرش ها و رفتارهای مثبت نسبت به آن زبان وجود داشته باشد.
نوآوری های دستوری طنز آمیز در مطبوعات معاصر از دیدگاه دستور کاربرد بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در چارچوب دستور کاربردبنیاد به دگرگونی زبان به بررسی نوآوری های دستوری طنزآمیزِ سال های اخیر در مطبوعات طنز می پردازد. هدف پژوهش این است که با جمع آوری داده ها از مطبوعات طنز دریابد این نوآوری های براساس چه سازوکارهایی شکل گرفته، در چه ساخت هایی به کار رفته است و از میان آنها مواردی که در زبان بسامد بالایی دارند چه ویژگی هایی دارند. این نوآوری ها در سه بخش طبقه بندی و تجزیه و تحلیل شده اند: ساخت های اشتقاقی، ساخت فعل جعلی و ساخت های «ال»دار. با بررسی مشخص شد که بیشتر این نوآوری های براساس فرایندهای قیاسی در زبان شکل گرفته است که حاصل کاربرد زبان است. علاوه بر این، به نظر می رسد بیشتر نوآوری های دستوری طنزآمیز را می توان نشانه نیاز زبان فارسی به ساخت های جدید دانست، ساخت هایی که در زبان معیار قابل قبول نیستند اما در فضای طنز و شوخ طبعی می توان آنها را به کار برد
میزان تغییرات احساس غم در جامعه ایران ازمنظر استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی پلیس سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
57 - 70
حوزه های تخصصی:
امروز، برخی بر این باورند که انسان در جامعه ایران غمگین تر از گذشته شده است. یکی از حوزه هایی که می توان درپی این مفهوم و تغییرات آن در گذر زمان بود، زبان است. زیرا، زبان یک پدیده اجتماعی-شناختی و حاصل تفکرات و احساسات انسانی و جامعه پیرامون است. در این پژوهش، ازدیدگاه علمی به دنبال این مهم هستیم که «آیا جامعه ایرانی فارسی زبان غمگین تر شده است؟». در همین راستا، به استخراج ابزارهای زبانی رمزگذار مفهوم غم و شادی در زبان فارسی می پردازیم. مهم ترین ابزاری که برای مطالعه این مفهوم مورد استفاده قرار می گیرد، استعاره مفهومی است؛ زیرا، معمولا انسان مفاهیم انتزاعی را سخت تر از مفاهیم عینی درک می کند. به همین منظور، مفاهیم انتزاعی ازرهگذر مفهوم سازی آن ها به وسیله مفاهیم عینی ادراک می شوند. از آن جا که جامعه و انسان همواره درحال تغییرند، میزان تغییرات زبان و غم و شادی نیز در زبان مشهود است که بیانگر تغییر احساسات انسانیست. پیکره زبانی مورد استفاده در این پژوهش، شامل فیلم های سینمایی، داستان ها، ترانه ها، عناوین مطبوعاتی و اخبار از دهه های 1347 تا 1357، 1358 تا 1367، 1368 تا 1377، 1378 تا 1387، 1388 تا 1397 است. این دهه ها به علت رخ داد های سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار، ازجمله انقلاب، جنگ، سازندگی، اصلاحات و دوران پس از آن برگزیده شده اند. براساس بررسی های صورت گرفته، غم در جامعه ایران دارای تغییراتی اندک از دهه 50 تا 70، اندکی کاهش در 80 و درنهایت، افزایش چشم گیر در دهه 90 است. شادی نیز از دهه 50 تا 60 نزول و یک باره افزایش در دهه 70 و سرانجام در دهه 80 و 90 کاهش چشم گیری را تجربه می کند. علت های اصلی افزایش غم و کاهش شادی را می توان مشکلات اقتصادی، جنگ، تجمل گرایی و روابط انسانی پیچیده تر عنوان کرد. یکی از پیامدهای افزایش غم، کاهش امنیت اجتماعی است.