مطالب مرتبط با کلیدواژه

نقش معنایی


۲.

فعل مرکب، سبک یا سنگین؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعل سبک ساختار موضوعی نقش معنایی برجستگی گروه محمول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۱ تعداد دانلود : ۶۱۲
این مقاله ضمن بررسی و نقد رویکرد انضمامی و جزء فعلی به عنوان فعل سبک، تحلیل تازه ای از فعل مرکب در زبان فارسی ارائه می دهد که به موجب آن ساختار موضوعی جزء فعلی فعل مرکب با ساختار موضوعی فعل ساده متناظر آن تفاوتی ندارد و در نتیجه جزء فعلی برخلاف نظر اکثر زبان شناسان، به لحاظ نقش معنایی سبک و رنگ باخته نیست، بلکه اعطاء نقش های معنایی به موضوع ها را در جمله برعهده دارد. به موجب تحلیل پیشنهادی این مقاله جزء غیرفعلی فعل مرکب محمولی یا غیرمحمولی است. در حالت اول یک هسته مقوله آزاد موضوع پذیر بوده و در حالت دوم یک گروه اسمی در جایگاه متمم هسته تهی است و به لحاظ معنایی ممکن است شفاف یا تیره باشد. در این مقاله، با چارچوب نظری برجستگی ساختار موضوعی گریم شاو (۱۹۹۲)، مفعول در مجاورت فعل اصلی می تواند هسته موضوع پذیر باشد. این عنصر تنها به درونی ترین موضوع خود یعنی کنش رو نقش معنایی اعطاء می کند و در حوزه محمول ساختار موضوعی خود را کامل نمی کند؛ چون موضوع های بیان نشده آن در ساختار موضوعی جزءفعلی موجودند. بنابراین، در این مورد، نگارنده فرضیه 'اشتراک موضوع' را به جای 'انتقال موضوع' گریم شاو و مستر (۱۹۸۸) برمی گزینند.
۳.

نقشهای معنایی حرف اضافه «از» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حرف اضافه از با نقش معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱۱ تعداد دانلود : ۸۳۴
زبان به مانند موجودی زنده در طی زمان، دستخوش تغییر و تحوّلات می گردد و بررسی ویژگی های آن در صورت کنونی بدون در نظر گرفتن تغییرات درزمانی، پژوهشی ناقص و نارساست. در این مقاله، نقش های معنایی حرف اضافه «از» در زبان های اوستایی، فارسی باستان، فارسی میانه، پارتی، فارسی دری و فارسی امروز، با استفاده از داده های دستور این زبان ها و نیز واژه نامه های هر یک بررسی شده است. «از» در زبان اوستایی و فارسی باستان به صورت <em>hača/hačā آمده و از ریشه <em>hak<em>- به معنی «همراهی کردن» است. در فارسی میانه به صورت <em>az و در پارتی به صورت <em>až باقی مانده است. در زبان سنسکریت ودایی، این حرف اضافه به صورت <em>sačā برای دلالت بر نقش معنایی همراهی به کار رفته است، اما در زبان های ایرانی دوره باستان، نشانه ای از کدگذاری نقش معنایی همراهی با <em>hača/hačā در دست نیست. در زبان های اوستایی و فارسی باستان <em>hača/hačā بر نقش های معنایی مختلفی از جمله خاستگاه، جدایی، سبب، روش دلالت داشته است. <em>az و <em>až در فارسی میانه و پارتی نیز این کارکردها را حفظ کرده و افزون بر آن، نقش های معنایی دیگری مانند ابزار، جنس، مقایسه، و جزء و کل را کدگذاری کرده اند. افزون بر کارکردهای ادوار پیشین، در فارسی دری و فارسی امروز، «از» کدگذاری نقش های معنایی دیگری را بر عهده دارد و در کدگذاری برخی از نقش های معنایی، مانند ابزار و جنس می توان حرف اضافه «با» را جایگزین آن ساخت.
۴.

جایگزینی حالت اَزی و بایی در زبان اوستایی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حالت بایی ازی نقش معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۹ تعداد دانلود : ۵۵۵
در زبان اوستایی، گاه حالت ازی برای رمزگذاری کارکردهای حالت بایی و گاه حالت بایی برای رمزگذاری کارکردهای حالت ازی به کار رفته است. این دو حالت در شمار حالت هایی هستند که نقش های معنایی را رمزگذاری می کنند. حالت ازی در شمار حالت های مکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم خاستگاه، جایگاه و مسیر است. حالت بایی در شمار حالت های غیرمکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم ابزار، همراهی، روش، سبب و عامل در ساخت مجهول است. ازی و بایی در سلسله مراتب حالت در آخرین جایگاه قرار گرفته اند و از یکدیگر متمایز نیستند. در این مقاله، با بررسی شواهدی از زبان اوستایی مشخص شده است که این دو حالت چندمعنا هستند و از نظر کارکرد معنایی با یکدیگر هم پوشانی دارند؛ به بیانی دیگر، می توانند نقش یکدیگر را بر عهده گیرند و همانند یکدیگر رفتار کنند؛ به همین سبب، در زبان اوستایی جایگزین یکدیگر شده اند. حالت ازی علاوه بر نقش معنایی خاستگاه، جایگاه و مسیر، نقش های معنایی روش و سبب را رمزگذاری کرده است و حالت بایی نیز علاوه بر نقش های معنایی همراهی، ابزار، سبب و عامل ساخت مجهول، نقش های معنایی خاستگاه، مسیر و جایگاه را نشان داده است. برای شناخت گستره معنایی و چندمعنایی این دو حالت، انگاره معنایی آنها ترسیم شده است.
۵.

بررسی نقش دستوری، معنایی و کاربردشناختی ساختار بدل در آیات قرآن با تکیه بر رویکردهای نظری مییر و کویرک(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: بدل نقش دستوری نقش معنایی نقش کاربردشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۶ تعداد دانلود : ۳۹۶
در زبان شناسی جدید شناخت بافت زبانی و فرازبانی در حوزه مطالعات قرآنی برای تشخیص مفهوم واژگان و متن مورد توجه قرار گرفته است. قرآن به لحاظ زبان شناسی از آرائه های ادبی، اصطلاحات و مفاهیم عرفانی استفاده کرده است. در این پژوهش از رویکردهای نظری کویرک و همکاران و مییر به منظور تجزیه و تحلیل ساختار نحوی و معنایی و کاربردشناختی پیروی شد. در هر دو رویکرد محدودیت های نحوی، معنایی و کاربردشناختی بدل مطرح شده اند. یافته های تحقیق ضمن ارائه طبقه بندی انواع بدل در قرآن کریم، حاکی از آن بود که بدل در قران کریم به عنوان یک آرایه ادبی به فراهم کردن اطلاعات معنایی مناسب برای خواننده می پردازد که می تواند بین جمله واره های همپایه و پیرو ارتباط نحوی و معنایی برقرار کند. با کاربرد صحیح بدل در جمله می توان گفتاری با سبک زبانی و ادبی مناسب داشت که برای همگان قابل فهم باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد بدل در قرآن کریم از لحاظ ساختاری می تواند تأثیر زیادی در ارتباط معنایی بین صورت بدل (دستوری یا ساختاری) و معنای آن ساختار (نقش معنایی) ایفا کند. این ارتباط به فهم خواننده از نقش کاربردشناختی بدل منجر می گردد. ساختارهای کاربردشناختی در این آیات عبارت بودند از تعهدی، اظهاری، ترغیبی و عاطفی که نشان از قاطعیت خداوند هنگام سخن گفتن از روز رستاخیز، هشدار و سعی در بیداری غافلان و کافران، تأکید خداوند بر  حتمی بودن وقوع قیامت و اخطار به گناهکاران به ترس از آن است.
۶.

جهت میانه در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گروه جهت ساخت میانه نقش معنایی ترتیب جهانی ادغام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳ تعداد دانلود : ۱۳۲
پژوهش حاضر با موضوع « جهت میانه در زبان فارسی » با به کارگیری آرای موجود در رویکرد کمینه گرای بوورز (2010, 2018) شکل گرفته است . این رویکرد از تازه ترین تعدیل های شکل گرفته در چارچوب برنامه کمینه گراست که در آن کاستی های موجود در نظریات پیشین ازمیان رفته است و مهم ترین دستاورد آن ارائه ترتیب جهانی ادغام است؛ ترتیبی که از منظر بوورز با کمک آن می توان فرایند ادغام نحوی در زبان های گوناگون را سامان دهی کرد. پیش تر بوورز (2002) در چارچوب برنامه کمینه گرا تحلیل ساخت های متعدی معلوم، میانه و مجهول را با استفاده از دو مقوله «اِسناد» و «گذرایی» ممکن می دانست. با حذف گره گذرایی از تحلیل های متأخر وی و نیز جایگزین شدن مقوله نقشی «جهت»، ویژگی های هسته این گروه عامل تمایز چنین ساخت هایی است. پژوهش حاضر ضمن پذیرش کارآمدی رویکرد بوورز، به مقایسه «جهت میانه» در زبان فارسی و ساخت های تک موضوعی نامفعولی و ناکُنایی پرداخته است. در این مقاله با استناد به بررسی های نحوی صورت گرفته بر روی داده های مستخرج از «پایگاه اینترنتی دادگان: پیکره وابستگی نحوی زبان فارسی» نشان خواهیم داد که نه تنها در زبان فارسی امروز جهت فعل «میانه» کاربرد دارد، بلکه ترتیب جهانی مطرح شده توسط بوورز در فرایند ادغام ساخت های نحوی موسوم به «ترتیب جهانی ادغام» در زبان فارسی نیز رعایت می شود. مطابق با چنین ترتیبی جایگاه ادغام موضوع فعل با نقش معنایی کنش گر پایین ترین جایگاه در نمودارهای درختی خواهد بود و سایر موضوع های فعل پس از گروه کنش گر و با ترتیب ویژه ای ادغام می شوند. تحلیل شیوه ادغام موضوع های فعل در قالب گِره های نحوی و نیز بازنمایی شیوه ادغام نحوی سه ساخت تک موضوعی میانه، نامفعولی و ناکنایی در زبان فارسی دستاوردهای این پژوهش در چارچوب برنامه کمینه گراست.
۷.

جهت مجهول در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترتیب جهانی ادغام جهت فعل ساخت مجهول نقش معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۹۷
در پژوهش حاضر، مسأله جهت مجهول در زبان فارسی در رویکرد کمینه گرای بوورز مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. این رویکرد از تازه ترین تعدیل های شکل گرفته در چارچوب برنامه کمینه گرا است که در آن کاستی های موجود در نظریات پیشین از میان رفته و مهم ترین دستاورد آن ارائه ترتیب جهانی ادغام است؛ ترتیبی که به زعم بوورز با کمک آن می توان فرایند ادغام در زبان های گوناگون را سامان بخشید. در این مقاله با استناد به داده های زبانی مستخرج از «پیکره وابستگی نحوی زبان فارسی»، ضمن نشان دادن چگونگی عملکرد این ترتیب جهانی، به بررسی بخشی از پیکره با برچسب «جمله مجهول» پرداختیم. همچنین، با به کارگیری چارچوب نظری متأخر بوورز که در زبان فارسی نیز راهگشاست، به تحلیل ساخت های غیرمجهولی پرداختیم که در پیکره با عنوان جمله مجهول حضور یافته اند. تعیین جایگاه نحوی گروه های اسمی باتوجه به نقش های معنایی متمایز آنها، مشخص نمودن جایگاه عبارت کنادی در جملات مجهول، بررسی مقوله سور شناور و ایجاد تمایز در شیوه ادغام جملات اسنادی و جملات مجهول در زبان فارسی حاصل تحلیل های این پژوهش در چارچوب برنامه کمینه گرا هستند.
۸.

نقش های معنایی حالت برایی در زبان اوستایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حالت نقش معنایی حالت برایی زبان اوستایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۵۴
در زبان های تصریفی نشانه های حالت که برای جنس های مختلف متفاوت اند و حالت و شمار را مشخص می کنند، هرگز نمی توانند همه معانی و دیگر خواص حالت را نشان دهند. در واقع، نشانه و اسم حالت در وهله نخست عناوینی هستند که برخی ویژگی های نحوی یا معنایی مهم حالت را بازنمایی می کنند و قادر به توصیف کاملی از آن حالت و کارکردهایش نیستند. ازاین رو، در حوزه حالت معمولاً نشانه ها، حداقل در سه سطح بررسی می شوند: حالت صرفی، روابط دستوری و کارکرد های معنایی. زبان اوستایی، از شاخه زبان های هندوایرانی، جزو زبان های تصریفیِ دارای هشت حالت دستوری است که هر یک نقش های معنایی متعددی را می توانند بازنمایی کنند. در مقاله حاضر، نقش های معنایی حالت برایی بررسی شده است که عبارت اند از ده نقش معنایی پذیرنده، بهره ور، مکان، مقصد، هدف، گستره، شیوه، همراهی، عامل و نگرشی. نشان داده شده است که دیگر حالت های دستوری نیز می توانند نقش های معنایی همسانی با حالت برایی داشته باشند.
۹.

متمم های ریشهه dā در زبان اوستایی و فارسی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصریف حالت متمم نقش معنایی ریشه dā

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۲
در زبان های ایرانی دوره باستان (اوستایی و فارسی باستان) علاوه بر ساختمان تصریفی می توان روابط نحوی و نقش های معنایی هر یک از حالت های دستوری و حاشیه ای را بررسی کرد. در این زبان ها، متمم های فعل که می توانند اسم، صفت و یا ضمیر باشند، از طریق حالت نشانی بازنمایی می شوند که با توجه به فعل بر نقش های گوناگونی دلالت دارند. بازنمایی متمم های فعل و کارکرد حالت ها با افعال مختلف، تاکنون جز اشاراتی مختصر، مورد توجه محققان این حوزه نبوده است. به این دلیل، بررسی این موضوع در زبان های ایرانی باستان قدری مغفول مانده است. از این رو، در این نوشتار به بررسی متمم های یکی از ریشه های فعلی پرکاربرد و پربسامد زبان اوستایی، dā، پرداخته می شود که در متون اوستایی بیشتر در معانی دادن، آفریدن و قراردادن و در کتیبه های فارسی باستان با بسامدی کم در معانی آفریدن و دادن آمده است. چنانکه از بررسی جملات حاوی ریشه dā برآمد، متمم های این ریشه، با توجه به معنی و بافت جمله در زبان فارسی باستان در حالت های مفعولی و برایی و در زبان اوستایی در حالت های مفعولی، برایی، اضافی و دری در نقش های معنایی متعددی چون موضوع/ کنش پذیر، پذیرنده، بهره ور، تمیز و مکان ظاهر شده اند.