مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
تصریف
حوزه های تخصصی:
فعل از عناصر اساسی ساخت جمله است و به همین دلیل از دوران باستان تا کنون مورد توجه محققان بوده است. این جزء در چارچوب نظریه های زبان شناسی جدید نیز از جنبه های مختلفی چون معنا، نقش، و ساخت صرفی و نحوی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
بررسی برهم کنش صرف و معنی شناسی در مطالعات دستوریان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نگرش های معنی شناختی دستوریان مسلمان تا نیمه نخست قرن دهم هجری قمری بررسی شده است. پس از معرفی گذرای چهار پژوهش انجام شده در این زمینه در قسمت دوم، با مراجعه به منابع دسته اولِ نگاشته شده از سوی دستوریان، از سیـبویه [161/ 180 هـ.ق] تا سیـوطی [911 هـ.ق]، ابتدا مباحث «تصریف» از مباحث «نحو» جدا شده و سپس برمبنای تقسیم بندی مباحث تصریفی از سوی ابنعصفور [669 هـ.ق] به برجسته سازی نکات معنی شناختی در هر قسم پرداخته شده است تا در قسمت پایانی اینگونه نتیجه بگیریم که جایگاه معنی در مطالعات تصریفی دستوریان این دوره، چه در استدلالهای صرفی و چه در توصیفات صرفی آنان، جایگاهی محوری بوده است؛ چنانکه «معناداریِ» ساختهای صرفی در استدلالهای قیاسیِ آنان حد وسط در اقترانی حملی و مقدم مثبت یا تالی منقوض در استثنایی اتصالی قرار می گرفته و «معنا»ی صورتهای صرفی در توصیفات صرفیِ اینان تعیین کننده نوع رابطه صوری بین صورتهای صرفی بوده است.
از بین رفتن بعضی امکانات تصریفی فعلی در زبان فارسی جدید و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصریف و واژه سازی از مؤلفه های اصلی نظام صرفی زبان به شمار می-روند. تصریف ناظر بر استفاده از وندها برای باز نمودن روابط دستوری/ نحوی است. در این تحقیق ما به استفاده از وندهای تصریفی فعلی در فارسی جدید (فارسی دوره اسلامی) توجه می کنیم. در این دوره به خصوص بعد از قرن ششم/ هفتم هجری، وند تصریفی فعلی جدیدی به زبان فارسی اضافه نشده است؛ در عوض تعداد زیادی از وندهای تصریفی نیز از رواج افتاده اند. مهمترین وندهای فعلی منسوخ شده عبارتند از:پسوند «-ی » شرطی و استمراری، پسوند «- ست» برای ساخت ماضی نقلی، پسوند امر - ا، پسوندهای دعایی - اد و - ا . علاوه بر حذف وندها، کاربرد بعضی امکانات تصریفی فعلی مثل پیشوندهای می- و بـ - نیز در این دوره کاهش یافته است. ما در این تحقیق ضمن به دست دادن شواهد مختلف از متون متقدم، به این حذف ها و کاهش ها در نظام تصریفی اشاره خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که زبان فارسی حداقل در نظام فعلی گرایش زیادی به تحلیلی شدن داشته است. اضافه شدن کلمات نقشی جدید (مثل فعل کمکی «داشتن») با استفاده از فرایند دستوری شدگی نیز مؤید این مطلب است.
توصیف مشخصه های تصریفی زمان، شخص و شمار در فعل های بسیط زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصریف یکی از پدیده های مهم زبانی است که پژوهش درباره آن در حوزه زبان مازندرانی، جز به گونه ای مختصر و یا در حاشیه مباحث دیگر صورت نپذیرفته است؛ درحالی که این نوع پژوهش، برای روشن کردن نقطه های تاریک صرف این زبان، ضروری می نماید. در این راستا، در مقاله حاضر توصیف و بررسی ویژگی های تصریفی زمان، شخص و شمار را در فعل های بسیط مازندرانی مبنای کار خود قرار داده ایم. پس از توضیحی مختصر درباره فرایند تصریف و مفاهیم بنیادین آن، این سه ویژگی و شیوه های تبلور آنها را شناسایی کرده ایم و از این رهگذر کوشیده ایم مسائل مبهم و شبهه ناکی چون پسوند مصدر سازِ /essen/، کیفیت شناسه ها، کیفیت پیشوند های تصریفی و تغییر های آوایی حاصل از افزودن این وند ها در ستاک فعل و همچنین چگونگی تصریف گذشته نقلی را روشن کنیم.
وند افزایی در زبان فارسی: وندبنیاد یا پایه بنیاد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گیگریش (1999) در کتاب خود تحت عنوان «لایه های واژگانی در زبان انگلیسی» با اشاره ای مختصر به نظریه «واج شناسی و ساختواژه واژگانی » کیپارسکی و مهانان که در سال های اخیر به میزان زیادی بر علم زبان شناسی، خصوصآ واج شناسی و ساختواژه تاثیرگذار بوده است، این انگاره را «وند– بنیاد » می داند؛ بدان معنا که خصوصیات ساختواژی هر لایه توسط خصوصیات مجموع وندهایی تعریف شده است که درارتباط با حضور در هر لایه با نشانه هایی که بیانگر خصوصیات آنهاست از هم تفکیک شده اند. وی ضمن تشریح ایرادها و کمبودهای مدل مذکور، تئوری جدیدی را درباره وندافزایی لایه ای معرفی کرده، آن را «پایه- بنیاد » می نامد که لایه را بر منبای پایه تعریف می کند نه بر اساس وندها. در قالب این تئوری، وندها آزادند در بیشتر از یک لایه اضافه شوند یا پیوند بخورند.گیگریش به منظور تشریح انگاره خود از زبان آلمانی مثال می آورد. مقاله حاضر که یک بررسی همزمانی است، وندافزایی را در زبان فارسی در قالب دو دیدگاه «وند– بنیاد» و «پایه – بنیاد» مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار داده است. نتایج بررسی حاکی از آن است که وند افزایی در زبان فارسی بر مبنای دیدگاه «پایه – بنیاد» گیگریش به میزان بیشتری نسبت به دیدگاه «وند– بنیاد» کیپارسکی و دیگران قابل توضیح و تبیین است.
بررسی رویکرد دوسویه در زبان شناسی بالینی با آسیب زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجاکه در داخل کشور مطالعات اندکی در حوزه زبان شناسی بالینی انجام شده است، معرفی و گسترش این حوزه، نه تنها می تواند راهگشای خوبی در بررسی اختلال های گفتار و زبان باشد، بلکه می تواند مبنایی برای بررسی فرضیه ها و نظریه های زبان شناسی نیز باشد. در پژوهش حاضر برای نشان دادن و تبیین رویکرد دوسویه پژوهش در زبان شناسی بالینی، ویژگی های کاربردشناسی و نحوی شش کودک مبتلا به آسیب ویژه زبانی بررسی شد. در این پژوهش علاوه بر استفاده از زبان شناسی برای تشخیص ویژگی های این افراد، از داده های بالینی به دست آمده برای تبیین یک نظریه زبانی استفاده گردید.
ابتدا آزمون آسیب ویژه زبانی، آزمون رشد زبان و نمونه گفتاری از 6 کودک مبتلا به آسیب ویژه زبانی و 6 کودک همتای زبانی و 6 کودک همتای سنی گرفته شد. همه کودکان شرکت کننده دوزبانه فارسی-آذری بودند. سپس از داده های به دست آمده هم برای نشان دادن مشخصه های زبانی این کودکان و هم بررسی نظریه زبانی استفاده گردید.
بررسی ویژگی های تصریفی و ارجاعی در کودکان مبتلا و مقایسه آنها با کودکان هنجار نشان داد که کودکان مبتلا از نظر دستوری (تکواژهای تصریف زمانی) نسبت به همتایان زبانی نیز ضعیف هستند اما در ویژگی های کاربردشناسی (ارجاعی) تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهد نشد. درضمن وجود آسیب دستوری و صحت کاربردشناختی در کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی تأییدی بر حوزه ای بودن زبان است و نشان می دهد استفاده زبان شناسی در بررسی اختلال ها و از داده های زبانی در بررسی فرضیه ها و نظریه های زبان شناختی بسیار مؤثر و نتیجه بخش است.
توانایی دستوری و کاربردشناختی در آسیب زبانی: دریچه ای به سوی بررسی حوزه ای بودن زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مستقل بودن توانایی های زبانی در ذهن انسان است؛ بنابراین، در پژوهش حاضر، توانایی دستوری و کاربردشناسی کودکان مبتلا به آسیب ویژة زبانی را بررسی می شود تا از داده های بالینی به دست آمده برای تبیین نظریة حوزه ای بودن زبان استفاده شود. در این مقاله، ابتدا آزمون آسیب ویژة زبانی، آزمون رشد زبان و نمونة گفتاری از شش کودک مبتلا به آسیب ویژة زبانی گرفته شد و با شش کودک همتای زبانی طبیعی و شش کودک همتای سنی طبیعی مقایسه گردید. سپس در داده های به دست آمده، مشخصه های تصریفی و کاربردشناختی این کودکان بررسی شد. برای بررسی و تحلیل داده ها از نرم افزارspss(16) ، برای توصیف داده ها از آمار توصیفی و برای مقایسة نتایج بین گروه ها از آزمون من ویتنی، ویلکاکسون استفاده شد. با بررسی ویژگی های تصریفی و کاربردشناختی (ارجاعی) در کودکان مبتلا، روشن شد که کودکان مبتلا ازنظر دستوری (تکواژهای تصریف زمانی) درمقایسه با همتایان سنی و زبانی ضعیف هستند؛ اما در ویژگی های کاربردشناسی (ارجاعی) تفاوت معناداری بین گروه مبتلا و همتای زبانی یافت نشد. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که باوجود آسیب دستوری در کودکان مبتلا به آسیب ویژة زبانی، کاربردشناسی آن ها سالم است که این مسئله حوزه ای بودن زبان را تأیید می کند.
بررسی ساختار صرفی فعل فارسی در چارچوب نظریة کلمه و صیغگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، توصیف ساختمان تصریفی فعل فارسی براساس نظریه صرفی کلمه و صیغگان است. تلاش ما برای روشن کردن این مسئله است که صیغگان یا الگوهای تصریفی فعل در زبان فارسی چه ماهیت یا سرشتی دارند و نقش های چندگانة الگوهای تصریفی، مانند شخص و شمار چگونه از یکدیگر تفکیک و به طور شفاف بیان می شوند. برای رسیدن به این هدف، برمبنای کتاب های دستور زبان فارسی، جملاتی را استخراج کردیم و ساختارهای موجود در فعل های این جملات را بررسی و تحلیل نمودیم. ساختارهای استخراج شده عبارت اند از: ساختارهای شخص و شمار، ساختارهای وصفی، ساختارهای جهتی، ساختارهای مصدری و ساختارهای وجهی. نتایج نشان دادند که با استفاده از روش کلمه و صیغگان، تناظر یک به چند یا چند به یک مشخصه های تصریفی فعل در زبان فارسی قابل تبیین است. مدل کلمه و صیغگان به این دلیل که در آن، به واژه به عنوان یک کل نگریسته می شود، با روش هایی چون عنصر و ترتیب و یا عنصر و فرآیند فرق دارد؛ زیرا در این روش ها، کلمات پیچیده ساختواژی و معنایشان را عمدتاً به واسطه تقسیم آن ها به توالی از واحدهای مجزا بررسی می کنند. همچنین، روشن شد که صیغگان یا الگوهای تصریفی فعل در زبان فارسی ماهیت صرفی نحوی دارند و با قائل شدن به الگوی لایه ای برای فعل فارسی، نقش های چندگانة الگوهای تصریفی فعل فارسی از یکدیگر تفکیک می شوند. به این ترتیب، توجیه و تبیین ویژگی ها و مشخصه های فعل فارسی با استفاده از این مدل امکان پذیر می شود.
بررسی و توصیف واژه بست در گویش مراغه ای زبان ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تمام زبان های دنیا واحدهایی وجود دارند که حد وسط واژه و تکواژ محسوب می شوند و هم بعضی خصوصیات واژه را دارا هستند و هم بعضی خصوصیات تکواژه ای وابسته را دارند؛ به این واحدهای زبانی واژه بست می گویند. تحقیق حاضر با هدف بررسی و توصیف واژه بست درگونه مراغه ای زبان ترکی صورت گرفته است. این بررسی به روش توصیفی-تحلیلی بوده که قسمت اعظم داده های آن با مراجعه به منابع متعدد گویش مراغه ای زبان ترکی آذربایجانی و همچنین شمّ زبانی نگارندگان این تحقیق تهیه شده است. الگوهایی که برای تشخیص این نوع واژه بست ها در این مقاله به کار برده شد، همان معیارها و چارچوبی است که شقاقی (1374) برای بررسی و طبقه بندی تکواژهای وابسته در زبان فارسی از زوئیکی و پولوم (1983) اقتباس کرده است. نتایج داده های این تحقیق نشان می دهد که واژه بست ها ی این زبان عبارتند از پی بست های ملکی (ضمایر شخصی)، افعال ربطی، منادا، علامت مفعولی، و شکل کوتاه شده ”هم“. همچنین، بعضی واژه بست ها در زبان ترکی به صورت پی بست و بعضی دیگر به صورت پیش بست به پایه متصل می شوند. مقاله حاضر همچنین نشان می دهد که می توان از الگوی زوئیکی و پولوم (1983) به عنوان ابزاری علمی و البته مناسب جهت تشخیص و مطالعه واژه بست های زبان ترکی استفاده کرد.
بررسی وندهای تصریفی کردی بیجار گروس براساس نظریه استامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو وندهای تصریفی را در زبان کردی بیجار گروس براساس انگاره استامپ (2001) بررسی و توصیف کرده است. روش پژوهش توصیفی و ازنوع هم زمانی است. در پژوهش حاضر جمع آوری داده ها براساس منابعی که درخصوص زبان کردی موجود بوده، صورت گرفته است و در بیشتر موارد ازآنجاکه منابع و متون نوشتاری کافی وجود نداشته، شمّ زبانی نگارنده به مثابه گویشور، به این موضوع کمک کرده است. تحلیل داده ها نشان می دهد که باوجود طبقه بندی جهانی استامپ (۲۰۰۱) از مشخّصه های تصریفی، در زبان کردی بیجار گروس برخی از مشخّصه ها تصریفی محسوب نمی شوند. در این راستا، پس از مقدّمه و معرّفی موضوع، دیدگاه های برخی از پژوهش گران غربی و نیز پژوهش های پیشین درزمینه تصریف کردی بیان شده و درادامه مشخّصه های مربوط به فعل، اسم، صفت و قید در زبان کردی گروس در چارچوب نظری انگاره استامپ بررسی شده است.
دراسه جوانب من اللهجه العربیه فى خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
هذه المقاله فى الواقع هی ثمره و حصیله دراسه میدانیه قام بها الباحث فی منطقه خوزستان الإیرانیه، درس من خلالها اللغه المحکیه لدى عرب خوزستان، کما هى الیوم، وبحث فیها الکاتب الحدود الجغرافیه للهجه، والقبائل التی تتکلم بها. ثمَّ تطرق إلى مباحث صوتیه وصرفیه ونحویه، وأشار إلى الاقتراض اللغوی لهذه اللهجه من الفارسیه و غیرها فی إیران. والتغییرات التى طرأت علیها. مع ذکر أمثله توضیحیه لکلِّ ذلک. وکان منهج البحث فی هذه الدراسه هوالمنهج الوصفی، فقد سجَّلنا عینات متنوعه من هذه اللهجه على أشرطه الکاست، ثم درسناها واصفین جوانبها الصوتیه والصرفیه والنحویه، وقد استعنّا فی مواضع باللغه (الفصحى) لتوضیح الجوانب المشترکه بینها و بین اللهجه العامیه فی خوزستان.
بررسی ابعاد صرفی فرایندهای معادل گزینی مفاهیم علم جامعه شناسی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشته حاضر با بررسی تعداد 200 واژه جامعه شناسی و 50 اسم از اسماء جامعه شناسان از میان 36 کتاب جامعه شناسی، سعی دارد نشان دهد که فرایند های معادل گزینی در علم جامعه شناسی در ایران با چه مشکلات و نارسایی هایی روبرو بوده است. عدم انسجام در ترجمه ها، تکثر کلمات و تر جمه و نگارش اسماء انگلیسی و فرانسوی نشان از غلبه رویکردهای سلیقه ای و عدم آشنایی با امکانات و محدودیت های صرفی زبان فارسی نزد مترجمان دارد. مسئله اصلی در ترجمه و نگارش این واژگان، واژه گرایی ضعیفِ حاکم بر آن است. این واژه گراییِ ضعیف به عدم شناخت جامع زبان فارسی، قابلیت های اشتقاقی و ترکیبی زبان فارسی نزد مترجمان برمی گردد. جستار حاضر با بررسی فرایندهای تغییر معنایی، وام گیری، ساخت سرواژه، چینش، وندافزایی، جعل و واژه سازی معکوس در این آثار سعی در تحلیل و ارزیابی گفتمان مذکور خواهد داشت، و نارسایی های صرفی و معنایی رویه واژه گرایی ضعیف را در این گفتمان تبیین خواهد کرد. نگارندگان نشان می دهند که مترجمان تنها با در نظر گرفتن دانش صرفی و معنایی زبان فارسی است که می توانند از تشتت، تکثر و ازهم گسیختگی در رویه های معادل گزینی در حوزه علم جامعه شناسی رهایی یابند.
مقوله های واژ-نحوی اسم در بشاگردی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاوش در نظام اسم بشاگردی جنوبی نشان می دهد شیوه تحقق مقوله های واژ-نحوی، این گویش را از سایر زبان ها و گویش های ایرانی متمایز می سازد. بر این اساس، پژوهش حاضر می کوشد پنج مورد از مقوله های واژ-نحوی اسم از جمله شمار، جنس دستوری، معرفگی، حالت دستوری و مالکیت را در این گویش بررسی و به صورت زبان شناختی توصیف کند. در این راستا، پیکره زبانی مورد استناد و نیاز پژوهش به شیوه میدانی و ضبط گفتار آزاد، توزیع پرسشنامه و انجام مصاحبه با هفت گویشور مرد و پنج گویشور زن بومی، میان سال به بالا، بی سواد/ کم سواد و در محیط کاربرد طبیعی این گویش گردآوری شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شیوه تحقق این مقوله های واژ-نحوی در بشاگردی، شباهت های بنیادینی با شیوه تحقق مقوله های همتای خود در فارسی معیار دارد که البته این امر بازتاب و نتیجه طبیعی خویشاوندی آن ها است. به علاوه، بشاگردی به دلیل برخورداری از ویژگی های منحصربه فرد گویشی، از راهبردهای زبانی ویژه ای برای این منظور بهره می گیرد که مهم ترین آن ها عبارتند از: 1. به کارگیری نشانه های منحصربه فرد معرفه ساز و نکره ساز؛ 2. بهره مندی از نظام حالت نمایی کنایی گسسته و واژه بست های عامل در نظام گذشته افعال متعدی ؛ 3. کاربرد واژه بست های مفعولی مجزا برای زمان های گذشته/ غیرگذشته؛ 4. بهره گیری از صورت های فعل /bit(-en)/ «داشتن» به همراه ساختار کنایی گسسته (در همه زمان ها) برای نمایش مالکیت.
سبک بیانی تصریف در قرآن و کاربست آن در سبک تربیتی با تاکید بر روش تغییر مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
55 - 78
حوزه های تخصصی:
از دیرباز تاکنون یکی از مهم ترین مسائل در خانواده و جامعه، مسئله تربیت است؛ در همه ادوار اندیشمندان حوزه های مختلف به دنبال ارائه راهکار مطلوب تربیتی بوده اند. با توجه به اینکه قرآن کریم به عنوان آخرین و اصیل ترین کتاب آسمانی به شمار می رود و نص آن بدون هیچ تغییری همان نص نزول یافته از سوی خداوند متعال است، توجه به روش تربیتی خداوند در قرآن کریم از اهمیت والایی برخوردار است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی به دنبال استخراج الگوی تربیتی خداوند در قرآن کریم است. پس از مطالعه قرآن می توان دریافت که در قرآن برای القای مفاهیم از الگویی ویژه به نام «تصریف» استفاده شده است؛ تصریف به معنای «ارائه مفهوم واحد با روش های گوناگون» است. این سبک تربیتی، نوعی تربیت لایه ای به شمار می رود که در مواقع مختلف بنابر شرایط مخاطب از گونه ای خاص استفاده می شود. در بسیاری از آیات، خدای متعال مفاهیم قرآن را بر مبنای مخاطبان ایراد می نماید؛ گاهی مخاطب شخص پیامبر $ است که از روشی مؤدبانه استفاده نموده، گاهی مخاطب مؤمنین هستند با تشویق آن ها می پردازد، گاهی منافقین و یهود مخاطب می شوند که از روش های تمثیل و انذار استفاده شده است و امثال اینها. نتیجه آنکه تربیت با سبک تصریف (بر مبنای تغییر مخاطب) الگوی ویژه برای القای مفهوم است که می تواند مورد استفاده همگان قرار گیرد، این سبک در فهم بهتر معنا نزد مخاطبان تأثیر شایانی دارد. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به بسترسازی جهت طراحی یک روش تربیتی اشاره نمود که به مطالعه این سبک در قرآن کریم می پردازد.
متمم های ریشهه dā در زبان اوستایی و فارسی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان های ایرانی دوره باستان (اوستایی و فارسی باستان) علاوه بر ساختمان تصریفی می توان روابط نحوی و نقش های معنایی هر یک از حالت های دستوری و حاشیه ای را بررسی کرد. در این زبان ها، متمم های فعل که می توانند اسم، صفت و یا ضمیر باشند، از طریق حالت نشانی بازنمایی می شوند که با توجه به فعل بر نقش های گوناگونی دلالت دارند. بازنمایی متمم های فعل و کارکرد حالت ها با افعال مختلف، تاکنون جز اشاراتی مختصر، مورد توجه محققان این حوزه نبوده است. به این دلیل، بررسی این موضوع در زبان های ایرانی باستان قدری مغفول مانده است. از این رو، در این نوشتار به بررسی متمم های یکی از ریشه های فعلی پرکاربرد و پربسامد زبان اوستایی، dā، پرداخته می شود که در متون اوستایی بیشتر در معانی دادن، آفریدن و قراردادن و در کتیبه های فارسی باستان با بسامدی کم در معانی آفریدن و دادن آمده است. چنانکه از بررسی جملات حاوی ریشه dā برآمد، متمم های این ریشه، با توجه به معنی و بافت جمله در زبان فارسی باستان در حالت های مفعولی و برایی و در زبان اوستایی در حالت های مفعولی، برایی، اضافی و دری در نقش های معنایی متعددی چون موضوع/ کنش پذیر، پذیرنده، بهره ور، تمیز و مکان ظاهر شده اند.