فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوعات مربوط به ساختار هجا و همچنین سازماندهی واحدهای واجی در درون هجا و فراتر از آن یعنی در مرز بین دو هجا، از جمله مباحث مطرح حوزة واج شناسی محسوب می شوند. در این مقاله تلاش شده است تا با تکیه بر زبان فارسی، با نگاهی نو به موضوع ساخت هجا و واج آرایی پرداخته شود. زبان فارسی دارای ساختار هجایی (C)V(C)(C) است. هدف کلی مقالة حاضر این است که نشان دهد اولاَ آیا تفاوتی میان واج آرایی یک هجا به صورت مستقل و واج آرایی همان ساختار هجایی در ترکیب با هجاهای دیگر وجود دارد، و ثانیاً آیا می توان به وجود یک رابطة معنادار بین واج آرایی کلمات از یک سو و نوع و مقولة واژگانی آنها از سوی دیگر قائل بود؟ به منظور پاسخگویی به سؤالات فوق، مجموعاً 4075 واژة دوهجایی با ساختار هجایی (C)V.CVC(C)، از دو فرهنگ لغت زبان فارسی یعنی فرهنگ الفبایی- قیاسی زبان فارسی (شامل40000 واژه) و لغت نامة متوسط دهخدا (شامل60000 واژه) استخراج و نوع (بسیط، مشتق، مرکب، مشتق-مرکب) و مقولة واژگانی هر واژه (اسم، فعل، صفت، قید، حرف) و همچنین واج آرایی آن تعیین شد. نتایج این تحقیق به طور کلی بیانگر آن است که عوامل متعددی از جمله نوع واکة هستة و همخوان های پایانة یک هجا می تواند بر روی واج آرایی هجای مجاور تأثیرگذار باشد. همچنین به نظر می رسد رابطة مشخصی بین ساختار هجایی کلمات با نوع و مقولة واژگانی آنها وجود دارد.
بررسی و تحلیل ساختمان جمله در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افصح المتکلمین، سعدی شیرازی، از بزرگ ترین ارکان ادب پارسی است. نقادان ِسخن از قدیم شیوه هنری وی را سهلِ ممتنع نامیده اند. عنوانی متناقض نما که نه تنها نکته ای بر خواننده نمی گشاید بلکه او را در ابهامی بیش تر فرو می بَرد. از آن جا که برای پی بردن به راز و رمز زبان شگفت انگیز وی راهی جز بررسی علمی و موشکافانه آثار وی نیست، به همین سبب بر آن شدیم تا ساختمان جمله های بوستان را به شکلی کاملاً علمی و آماری بررسی نماییم. بدین منظور 1100 بیت از بوستان را که از مهم ترین آثار شیخ اجل است، به عنوان جامعه آماری از متن برگزیدیم و از دیدگاه «ساختمان جمله» بررسی نمودیم و پس از آن به مستقیم یا غیر مستقیم بودن جمله ها پرداختیم. مبانی نظری و تعاریف اصطلاحات را از کتاب «جمله و تحول آن در زبان فارسی» فرشیدورد برگرفته ایم که به نسبت دیگر دستورنویسان، با حوصله بیش تری بدین موضوع پرداخته است.
بررسی مشخصه واژگانی و جایگاه نحوی قید اجباری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، برخی از قیدها که غالباً با عنوان افزودة اجباری از آن ها یاد شده است، کانون توجه شماری از زبان شناسان بوده است. در تحلیل های یادشده، بی آنکه تبیینی فراگیر در مورد جایگاه نحوی قیدهای گوناگون ارائه شود، قیدها تنها در دو گروه افزودة اختیاری و افزودة اجباری بررسی می گردد. در این میان، مقالة حاضر می کوشد تا در قالب دستور کمینه گرابه این پرسش پاسخ دهد که فصل ممیز قیدهای اجباری و غیر اجباری کدام است و جایگاه ساختاری قیدهایی که در تحلیل های پیشین با نام افزودة اجباری مورد بررسی قرار گرفته شده است کجاست. در تحلیل حاضر، علاوه بر وجود مشخصة [umanner] بر روی فعل، مشخصة واژگانی [+manner] برای قید اجباری پیشنهاد می شود . همچنین استدلال می شود که این دسته از قیدها، بر خلاف سایر قیدها، جایگاه مشخص گر فرافکن نقشی خاصی را اشغال نمی کنند و تولید پایة آن ها در جایگاه مشخص گر گروه فعلی بزرگ صورت می پذیرد.
تحلیلی بین زبانی از پارامتر ضمیراندازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارامتر ضمیر اندازی را می توان همان ""محدودیت نیاز به فاعل"" در نظر گرفت که در اولین مطالعات زایشی در این زمینه توسط پرمیوتر (1971) مطرح شد (جگلی و سفیر 1991) . براساس این پارامتر زبان های فاعل تهی (null subject) یا ضمیر انداز (pro-drop) در جملات زمان دار می توانند دارای فاعل های ناملفوظ باشند و در مقابل زبان های غیر ضمیرانداز الزاماً ضمیر فاعلی با نمود آوایی دارند. به موجب این پارامتر، زبان های دنیا در دو گروه عمده زبان های ضمیرانداز یا فاعل تهی و غیر ضمیرانداز قرار می گیرند. مسئله مهمی که در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که زبان های ضمیر انداز علیرغم این که دارای ویژگی های مشترک هستند رفتار کاملاً یکسانی ندارند و می توان آنها را در چهار زیرگروه مختلف قرار داد که عبارتند از زبان های ضمیرانداز ثابت(Consistent null subject)، ضمیرانداز پوچواژه ای(Expletive Null-Subject) ، ضمیرانداز نسبی(Partial null subject) و ضمیرانداز کلامی(Discourse Pro-Drop) (روبرتز و هولمبرگ2010). در این مقاله رفتار مشترک زبان-های هر زیر گروه مورد بررسی قرار می گیرد و با توجه به ویژگی های زبان فارسی، جایگاه این زبان در این طبقه بندی مشخص می گردد. پی بردن به این موضوع در بررسی پدیده های نحوی در این زبان اهمیت پیدا می کند، بالاخص هنگامی که زبان شناسان سعی داشته باشند پدیده نحوی را به صورتی تبیین کنند که منجر به دست یافتن تعمیمی گردد.
کاربرد تحلیل گفتمان انتقادی در ترجمه از عربی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد گفتمانی برخلاف نگرش متن محور، به همة عوامل مؤثر در شکل گیری معنا در متن توجه می کند و علاوه بر جنبه های زبانی متن، بافت موقعیتی و درکل فرازبان را نیز درنظر می گیرد. در نوع انتقادی این رویکرد، به ایدئولوژی و روابط قدرت به عنوان عامل جهت دهنده به متن توجه می شود. چنین رویکردی، برخلاف نگرش جزئی نگر متن محور، شناختی همه جانبه از متن به مترجم می دهد. بر این اساس، نگارنده در مقالة حاضر، کوشیده با روش استنادی-تحلیلی کاربرد رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی در ترجمة متون عربی به فارسی را تبیین کند؛ بنابراین، با فرضیة اصلی عدم کارآمدی نگرش متن مدار و کارآیی تحلیل گفتمان انتقادی در انتقال جنبه های پنهان متن، مطلب را دنبال کرده و با تحلیل و ترجمة نمونه هایی از متون معاصر عربی، کوشیده است فرضیه را ثابت کند. درپایان، این نتیجة کلی حاصل شده است که از رهگذر تحلیل گفتمان انتقادی، علاوه بر روشن شدن جنبه های کاربردشناختی متن و به ویژه بافت موقعیتی آن، ایدئولوژی موجود در متن به عنوان عامل جهت دهندة کلی آن نیز آشکار می شود و مترجم با درنظر گرفتن معانی فرامتنی، متن مقصد را با به کارگیری سبک متناسب سامان می دهد.
ساختار موضوعی افعال دومفعولی در کُردی هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران به مطالعة ساختار موضوعی افعال دومفعولی در زبان های ایرانی با رویکردهای نوین زبان شناسی کمتر پرداخته اند. در کُردی هورامی دو دسته از افعال دومفعولی اصلی و ساخت های دومفعولی فرعی وجود دارد. در این پژوهش ساختار موضوعی افعال دومفعولی اصلی از نظر مقوله بندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی بررسی می شوند. این افعال براساس شواهد نحوی، ساخت واژی و معنایی به دو گروه افعال انتقال مالکیت و افعال انتقال مکانی طبقه بندی و توصیف می گردد. سپس، نمونه ای از هر گروه در چارچوب رویکرد برنامة کمینه گرایی/ صرف توزیعی (MP/DM) تحلیل می شود. این مطالعه به اصلاح مقولة الحاقی پایین پیلکانن (2008) برای تبیین ساختار نحوی و سایر ویژگی های هورامی در رویکرد مذکور می پردازد و شباهت ها و تفاوت های ساختار موضوعی آن دو را از لحاظ مقوله بندی، آرایش نحوی و بازنمایی معنایی به خوبی تبیین می نماید.
بررسی عمل کرد فردوسی در کلمه سازی صفات با پیشوندها در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع واژه سازی از طریق پیشوندها و پسوندها تاریخی طولانی دارد، زیرا می توان با افزودن آن ها در ساخت واژه های جدید برای بیان معنی ها و مفهوم های تازه بهره گرفت و بدین گونه هزاران واژه نو با معانی تازه ایجاد کرد. فردوسی و اثر بلند پایه اش، شاهنامه، از شهرت ملّی و بین المللی برخوردار و نام این دو، همواره با زبان شیرین فارسی آمیخته و هم راه بوده است. فردوسی و شاهنامه تاکنون از جنبه های گوناگون بررسی شده است، امّا نگارنده در این پژوهش، دیدی زبان شناسانه در سطح واژگان صفات و ساختار آن ها و چگونگی بهره گیری از امکانات واژه سازی زبان فارسی در شاهنامه دارد. این که آیا فردوسی در کلمه سازی صفت تا چه اندازه با پیشوندها و پسوندهای صفت ساز آشنایی داشته و از آن ها بهره گرفته است، نیاز به پژوهشی دقیق در شاهنامه دارد. در این پژوهش از روش اسنادی کتاب خانه ای و آماری بهره گرفته شده است و نتایج بدست آمده حاصل دو سال پژوهش بر روی تمامی صفت های ساخته شده در شاهنامه است. در پایان به این نتیجه خواهیم رسید که فردوسی شناختی خوب از پیشوندهای صفت ساز دارد و با بهره گرفتن از آن دانش صفت های بسیار در معنی های گوناگون ساخته است و بی دلیل نیست که این کتاب به عنوان یکی از گنجینه های لغت در زبان فارسی شناخته می شود.
بررسی مقایسه ای حاشیه نویسی تصویری و تعلیم ریخت شناسی لغوی بر استنباط لغوی زبان آموزان سطح متوسط ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به لزوم یادگیری حجم بالای از لغات و دسترسی اندک زبان آموز به اطلاعات لازم در محیط آموزشی زبان، بررسی تکنیک های تسهیل کننده یادگیری لغات اجتناب ناپذیر است. هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر حاشیه نویسی تصویری با تدریس ریخت شناسی بر توانایی استنباط لغوی فراگیران ایرانی زبان انگلیسی در سطح متوسط بوده است. برای اطمینان از هم سطح بودن زبان آموزان و ایجاد یک نمونه همگن از شرکت کنندگان، انتخاب آن ها از طریق آزمون استاندارد PET انجام شد و محققین آنها را میان دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم کردند. پیش از شروع دوره آموزش، تمام گروه ها در پیش آزمون استنباط لغوی که به صورت تست خودسنجی بود شرکت کردند. این دوره تحقیقی شامل 6 هفته تدریس استنباط لغوی لغات ناآشنا بود که در متون انگلیسی زیر آنها خط کشیده و پر رنگ شده بودند. در تمام گروه ها مقدار تدریس و نوع مواد آموزشی یکسان بود با این تفاوت که به یک گروه ریخت شناسی تدریس شد و در گروه دیگر از حاشیه نویسی تصویری استفاده شد. شایان ذکر است، در گروه کنترل از روش های سنتی یادگیری لغات بهره گرفته شد و فراگیران هیچ دسترسی به حاشیه نویسی تصویری و ویژگی های ریخت شناسی لغات نداشتند. نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک طرفه پیش آزمون و پس آزمون استنباط لغوی که توسط محققین ساخته و استاندارد شده بود، هیچ تفاوت معناداری میان عملکرد زبان آموزانی که به آنها ریخت شناسی لغوی تدریس شده بود با عملکرد زبان آموزان گروه کنترل نشان نداد. یافته ها اثبات کرد عملکرد گروه آزمایشی که به آن حاشیه نویسی تصویر داده شده بود به طور معناداری از گروه ریخت شناسی بهتر بود. از این رو، محققین امیدوارند نتایج این تحقیق بتواند گامی نو در جهت رفع بسیاری از مشکلاتی را که مدرسان و فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در حدس زدن لغات ناآشنای موجود در متن با آنها روبرو هستند از میان بردارد.
تحلیل داستان در نظریه جهان های متن: مطالعه موردیِ وداع اثر جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل داستان «وداع»، اثر جلال آل احمد، با رویکرد شعرشناسی شناختی می پردازد. این تحلیل برمبنای نظریه جهان های متن (ورث، 1999) صورت می پذیرد. جهان های متن بازنمودهایی ذهنی اند که از جهان گفتمان پدید می آیند. چیدمان اصلی جهان متن به وسیله عناصرِ جهان ساز ایجاد می شود و موضوع گفتمان، به وسیله گزاره های نقشی و پیش برنده شکل می گیرد. وقتی مرزهای جهان ِ متن به وجود آمد، لایه های مفهومی دیگری قابل شناسایی است که جهان های فرعی نام دارند و بر سه نوع اند: جهان فرعیِ اشاره ای، جهان فرعیِ نگرشی و جهان فرعیِ معرفت شناختی. تحلیل داستان «وداع» براساسِ این نظریه نشان داد که هرچند بسط جهان های فرعیِ اشاره ای و نگرشی در داستان «وداع» بسیار محدود بود، ولی جهان های فرعیِ معرفت شناختی که لایه های معنایی عمیق تر ی را نشان می دهند، در این داستان به طورِ گسترده ای قابل شناسایی اند. این نتیجه نشان دهنده آن بود که داستان «وداع» متضمن لایه های عمیق معناست که به وسیله نشانه های مشخصِ متنی قابل دستیابی اند.
رنگ واژه های اصلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای است برای تعیین رنگ واژه های اصلی زبان فارسی و بررسی سلسله مراتبی این واژه ها. چارچوب این پژوهش نظریة برلین و کی (1969) در مورد همگانی های رنگ واژه هاست. روش مورد استفاده در این پژوهش روش دیویس و کربت (1994 و 1995 و 1999) است که با استفاده از روش های آماری، سعی در یافتن میزان صحت آن در مورد زبان فارسی داریم. داده های این پژوهش از افرادی در دو گروه سنی دبستانی و دانشگاهی به دست آمده است. بررسی نتایج حاصل از آزمون های فهرست سازی و نامیدن و بهترین نمونه نشان می دهد که زبان فارسی 6 رنگ واژة اصلی دارد. 6 رنگ واژة اصلی در این زبان به ترتیب عبارتند از: آبی، قرمز، سبز، سفید، سیاه، زرد، که البته این نتایج با نظریات برلین و کی (1969) هم سو است
واج شناسی اجتماعی: بررسی موردی قلب واجی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنوعات زبانی همواره با پیچیدگی روابط اجتماعی گسترده تر می شوند. در این میان، تعامل عوامل آوایی و اجتماعی در تنوعات زبانی نقش فراوانی دارند. هدف مقالة حاضر بررسی ماهیت فرآیند قلب واجی و رابطة آن با عوامل اجتماعی سن و تحصیلات است. چارچوب این مقاله واج شناسی اجتماعی و واج شناسی بهینگی و روش تحقیق تحلیلی و میدانی است. در این تحقیق، 56 آزمودنی 110 واژه را تلفظ کردند. در تحلیل واج شناسی که درقالب نظریة بهینگی است، مشخص شد که اصل آرایش رسایی و قانون برخورد هجایی عوامل ایجاد این فرآیند در زبان فارسی هستند. همچنین، ترتیب همخوان های دخیل در این فرآیند مشخص شدند. آزمودنی ها با توجه به متغیر سن در چهار گروه سنی 4-5 سال، 6-7 سال، 29-40 سال و 41-69 سال و نیز با توجه به متغیر تحصیلات در سه گروه بی سواد، با تحصیلات متوسط و دارای تحصیلات دانشگاهی، تقسیم بندی شدند. نتایج نشان دادند که با افزایش سن، وقوع فرآیند قلب کاهش می یابد. همچنین، با توجه به متغیر تحصیلات مشخص شد که با افزایش تحصیلات نیز از میزان وقوع این فرآیند کاسته می شود.
تقابل ارزش های دینی در گفتمان حسینی و یزیدی
حوزههای تخصصی:
سه خرده گفتمان در عرصه اجتماعی جامعه مرتبط با صدر اسلام شکل گرفت: گفتمان «ولایت»، «خلافت» و «سلطنت» که هر سه لباس اسلام را به تن داشته و در تلاش بودند تا با نزدیک کردن ارزش های اسلامی (دال های شناور اسلامی) به دال مرکزی گفتمان خویش، ذهنیت جمعی اجتماع را به دست آورند. طبعاً هر یک از این سه گفتمان برای وصول به این مهم، ناچار به تعریف ارزش های اسلامی منطبق با دال مرکزی گفتمان خویش بودند. همچنان که جابه جایی معروف و منکر در جامعه، ناشی از تعریفی است از این دو که معروف را منکر جلوه داده و منکر را معروف. از آن جا که گفتمان پیامبر اسلام، «ولایت» بوده است: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُه »(مائده، 55)؛ نوشتار پیش رو به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که: «گفتمان ولایت چه تعریفی از ارزش های اسلامی ارائه داده است؛ که بوسیله عده ای پذیرفته نشد و منجر به تولید دو گفتمان خلافت و سلطنت گردید؟». برای پاسخ به این سوال، تخاصم گفتمان ولایی حسین بن علی(ع) و گفتمان سلطنتی یزید به عنوان مطالعه موردی، تحت بررسی قرار خواهد گرفت.
حذف گروه فعلی با ابقای فعل کوچک در فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش مقاله حاضر، بررسی حذف گروه فعلی و حذف متمم فعل های وجهی و فعل های اصلی (فعل هایی که بند را به عنوان متمم می پذیرند) در زبان فارسی است. بدین منظور، پس از مرور و نقد مطالعات انجام شده در رابطه با این ساخت در زبان فارسی، به بررسی حذف متممِ فعل وجهی و فعل اصلی پرداخته می شود. از آنجا که در زبان فارسی نمی توان گروه فعلی را حذف، و زمان جمله را ابقا کرد، باید گفت که در زبان فارسی، برخلاف زبان انگلیسی، ساخت حذف گروه فعلی (طبق تعریفی که در زبان شناسی زایشی به آن استناد می شود) وجود ندارد. اما در یک ساخت مشابه، امکان حذف متمم فعل های وجهی جز «باید» و فعل های اصلی در صورت احراز شرایط حاکم بر حذف وجود دارد. فعل های وجهی به لحاظ واژ- نحوی فعل اصلی به حساب می آیند و جایگاه نحوی این دو یکسان است، از این رو، حذف متمم هر دوی آنها یک ساخت واحد تلقی می شود. خروج سازه ای مانند مفعول از جایگاه حذف، وجود پدیده مرجع ناپیدا و امکان خوانش دقیق و نادقیق از ویژگی های نحوی مهم این ساخت به حساب می آیند.نتایج این تحقیق نشان می دهد که در این ساخت، مشخصه حذف روی فعل کوچک می نشیند و پس از ارتقای فعل به جایگاه فعل کوچک و بازبینی مشخصه های تعبیرناپذیر از طریق رابطه تطابق، متمم فعل حذف می شود اما فعل کوچک ابقا می شود. طبق شواهد مطرح شده، گروه فعلی واقع در بالای گروه متمم نما حذف می شود؛ از این رو، این ساخت، حذف گروه فعلی با ابقای فعل کوچک به حساب می آید.
بازنمایی نحوی افعال وجهی «بایستن» و «شدن» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی می شود با در نظر گرفتن رفتار نحوی-معنایی افعال وجهی اصلی ( شدن و بایستن) در زبان فارسی، در مورد ارتقایی یا کنترلی بودن این افعال تصمیم مناسبی اتخاذ شود. با توجه به دیدگاه های قبلی در این خصوص سه فرضیه مطرح می گردد: الف. افعال وجهی معرفتی ارتقایی و افعال وجهی بنیادی اعم از تکلیفی و پویا کنترلی هستند. ب. افعال وجهی معرفتی و همچنین بنیادی از نوع تکلیفی غیرمستقیم که مشارک برونی هستند ارتقایی وافعال وجهی بنیادی پویا و تکلیفی مستقیم که مشارک درونی هستند کنترلی هستند ج. تمامی انواع افعال وجهی ارتقایی هستند. در مقاله حاضر با بهره گیری از تبیین های معنایی و نحوی، نتیجه گرفته می شود در این زبان، افعال وجهی اصلی که همگی گزاره ای هستند چه معرفتی باشند چه غیر معرفتی و چه مشارک درونی باشند چه مشارک برونی، ساختار ارتقایی را تشکیل می دهند.
نقشه معنایی حروف اضافه ابزاری همراهی در زبان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منوچهر، پسر جوان جم، موبدان موبد پارس و کرمان در سده سوم هجری، در پاسخ به بدعت برادرش زادسپرم، موبدان موبد سیرجان، در باب آیین تطهیر برشنوم، سه نامه به فارسی میانه به مردم سیرجان و زادسپرم و بهدینان ایران نوشت که مجموعه آنها موسوم به نامه های منوچهر است. منوچهر که خود صریحاً اذعان می کند در نویسندگی مهارت ندارد، علاوه بر عدول از قواعد صرفی و نحوی فارسی میانه، و نیز واژه سازی بی قاعده، واژه ها و اصطلاحات دینی و فقهی متعددی را در این نامه ها به کار برده که فهم متن را دشوارتر ساخته اند. بااین همه، شناسایی این واژه ها به غنای گنجینه واژگان فارسی میانه می افزاید. در این نوشتار دو واژه نشان شناسی و مسلمان با تکیه بر شواهد آنها از نامه های منوچهر بررسی شده اند.
بررسی رابطه خویشاوندی زب ان های ای رانی با رویکرد زیست شناسی تکاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان های رایج امروزی، محصول صدها و هزاران سال تکامل در جوامع بشری هستند. زبان ها یکباره خلق نشده اند بلکه در فرایندی تدریجی، از نیاکان خود فاصله گرفته و انشعاب یافته اند تا اینکه به شکل زبان ها و گویش های کنونی درآمده اند. مطالعه تاریخچه این فرایند تکامل و انشعاب، موضوع تحقیقات بسیاری در سالیان گذشته بوده است. با توجه به شباهت های زیاد فرایند ایجاد گوناگونی و تکامل زبان ها و موجودات زنده و با الهام از مدل های توسعه یافته در زیست شناسی تکاملی، و همچنین ابزارهای محاسباتی حاصل از پیشرفت در علوم رایانه، این امکان فراهم شده است که بتوان از این مدل ها در مطالعه تاریخ زبان ها و کشف روابط خویشاوندی و زمان تقریبی انشعاب آنها از زبان های اجدادی شان استفاده کرد. از این روش ها برای مطالعه بسیاری از زبان ها، به ویژه زبان های هندواروپایی، استفاده شده است. در این مقاله ما به مطالعه خویشاوندی و انشعاب تعدادی از گویش های ایرانی پرداخته و با استفاده از مدل های زیست شناسی تکاملی، درخت تکاملی (شجره نامه) 49 گویش ایرانی را رسم نموده ایم. امیدواریم با توسعه روش پیشنهادی و همچنین گردآوری و مستندسازی گویش های بیشتر بتوان این مطالعه را به تمامی گویش های ایرانی تعمیم داد.
نمونه هایی از بومی سازی اسامی خاص در متن کتیبه بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بومی سازی یکی از شیوه های ترجمه است که نظریه پردازانی چون ونوتی، برای توصیف روش های مشترک در ترجمه، در فرهنگ انگلیسی آمریکایی ابداع کرده اند. بدین صورت که مترجم یک روش روان و شفاف اقتباس می کند تا از خارجی بودن متن خارجی برای خوانندگان زبان مقصد بکاهد. مقصود از بومی سازی در تحقیق حاضر، بررسی فرآیندهای واجی و تا حدی واژشناسی (صرف) اسامی خاص، در زبان عیلامی، اکّدی و یونانی است. البته به سبب آشنایی ذهنی خوانندة امروز، تاحدی فارسی نو را هم بررسی می کنیم. اسامی خاص درون کتیبه به عنوان داده یا مصداق های اصلی تحت فرآیندهای بومی سازی قرار گرفته و در هریک از زبان های مذکور بررسی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام واجی هر زبانی خاص خودش است و این فرآیند از زبانی به زبان دیگر فرق می کند. ممکن است زبانی فاقد واجی باشد، درنتیجه نزدیک ترین واج را به جای واج مورد نظر به کار می برد