فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در واج شناسی خودواحد که اوّلین بار توسط گلدسمیت به صورت یک حوزه مستقل در واج شناسی زایشی مطرح شد، بازنمایی واجی در لایه های متفاوت صورت می گیرد. در این رویکرد، هر مشخّصه یا گروهی از مشخّصه ها که در یک زبان، یک نقش واجی ایفا کند، در یک لایه مستقل قرار می گیرد. «مشخّصه ها» در واج شناسی خودواحد، استقلال و موجودیت خاصّ خود را دارند. هدف از نگارش مقاله حاضر، معرفی، تحلیل و توصیف فرآیندهای واجی همخوانی در گویش فریمانی بر مبنای رویکرد واجشناسی خود واحد است. نگارنده درصدد است تا میزان کارایی این رویکرد را در بررسی و توجیه فرآیندهای واجی همخوانی موجود در این گویش محک زند. بدین منظور، فرآیندهای همگونی، حذف، خنثی شدگی، کشش جبرانی، تضعیف و تقویت مورد مطالعه واقع شدند. یافته های این پژوهش حاکی از این است که رویکرد غیرخطی برای تبیین و بازنمایی فرایندهای همگونی، حذف و کشش جبرانی در این گویش از کفایت توضیحی لازم برخوردار است درحالی که تبیین دقیق فرآیندهای تضعیف، تقویت و خنثی شدگی براساس این رویکرد چالش برانگیز است. گویش فریمانی، واج شناسی خودواحد، تضعیف، تقویت، خنثی شدگی.
بررسی تحلیلی نگرش های داخلی و خارجی به مسئله ی تغییر نظام خطی زبان فارسی: مورد های اوروفارسی، یونی پرس و پارسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ی تغییر نظام خطی زبان فارسی و نگارش آن با الفبای لاتین بنیاد، دیرزمانی است توجه برخی زبان شناسان و دستوردانان را به خود جلب کرده است. در کنار عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و همچنین آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان؛ پیشرفت تکنولوژی و پدیده هایی چون گفتگوی اینترنتی (chat) و نامه های اینترنتی (e-mail) و پیامک(sms) اهمیت بیشتری به این موضوع داده است. دلایل گوناگونی از سوی گروه ها و اشخاص مختلف برای تغییر نظام خطی کنونی ارائه شده است و شیوه ها (یا الفباها)یی نیز پیشنهاد شده اند. آما آیا دلایل ارائه شده همیشه علمی و منطقی هستند؟ آیا نظام های خطی پیشنهادی در عمل کاربردی و قابل اجرا هستند؟ در این مقاله، ، ضمن نقد و بررسی استدلالات سه گروه اوروفارسی، یونی پرس و پارسیک، شیوه های خطی پیشنهادی آنها و همچنین شیوه ی خودجوش فراگیر مورد استفاده ی عموم را مورد بررسی قرار می دهیم. بررسی ها نشان می دهند که استدلالات این گروه ها احساسی و غیر منطقی هستند و بر پایه ی این پیش فرض بنا شده اند که دشواری های خط فارسی باعث مشکلات فراوان در یادگیری زبان فارسی می شود. اما شیوه های خطی پیشنهادی این گروه ها نیز کارآمد نیستند.
بومی سازی واجی و صرفی وام واژه ها در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تغییرات واجی و صرفی وام واژه ها در زبان ترکی آذربایجانی می باشد. سخن گویان هر زبانی برای استفاده از وام واژه ها، آنها را در دستگاه صرفی و واجی بومی خود تغییر می دهند. در این پژوهش ابتدا واژگانی که از زبانهای فارسی و عربی وارد این زبان شده مشخص گردیده سپس به بررسی تغییرات واجی مانند هماهنگی واکه ای ،ابدال، درج، حذف، نرم شدگی، همگونی و تغییرات صرفی از جمله ترکیب و اشتقاق پرداخته شده است. در این پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی و به منظور جمع آوری داده ها از فرهنگهای لغت ترکی- فارسی استفاده شده است. در حوزه واج شناسی چارچوب نظری واج شناسی زایشی است. در این پژوهش 704 وام واژه از زبانهای فارسی و عربی بررسی شدند. در این پژوهش مشخص گردید که از میان فرایندهای واجی فرایند هماهنگی واکه ای بیشترین بسامد را دارا بوده وکمترین بسامد مربوط به فرایند همگونی است. در حوزه صرف فرایند اشتقاق و ترکیب مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین بسامد مربوط به اشتقاق و کمترین بسامد مربوط به ترکیب می باشد.
واج آرایی کلمات فارسی با ساخت هجایی (C)(C)V.CVC(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوعات مربوط به ساختار هجا و همچنین سازماندهی واحدهای واجی در درون هجا و فراتر از آن یعنی در مرز بین دو هجا، از جمله مباحث مطرح حوزة واج شناسی محسوب می شوند. در این مقاله تلاش شده است تا با تکیه بر زبان فارسی، با نگاهی نو به موضوع ساخت هجا و واج آرایی پرداخته شود. زبان فارسی دارای ساختار هجایی (C)V(C)(C) است. هدف کلی مقالة حاضر این است که نشان دهد اولاَ آیا تفاوتی میان واج آرایی یک هجا به صورت مستقل و واج آرایی همان ساختار هجایی در ترکیب با هجاهای دیگر وجود دارد، و ثانیاً آیا می توان به وجود یک رابطة معنادار بین واج آرایی کلمات از یک سو و نوع و مقولة واژگانی آنها از سوی دیگر قائل بود؟ به منظور پاسخگویی به سؤالات فوق، مجموعاً 4075 واژة دوهجایی با ساختار هجایی (C)V.CVC(C)، از دو فرهنگ لغت زبان فارسی یعنی فرهنگ الفبایی- قیاسی زبان فارسی (شامل40000 واژه) و لغت نامة متوسط دهخدا (شامل60000 واژه) استخراج و نوع (بسیط، مشتق، مرکب، مشتق-مرکب) و مقولة واژگانی هر واژه (اسم، فعل، صفت، قید، حرف) و همچنین واج آرایی آن تعیین شد. نتایج این تحقیق به طور کلی بیانگر آن است که عوامل متعددی از جمله نوع واکة هستة و همخوان های پایانة یک هجا می تواند بر روی واج آرایی هجای مجاور تأثیرگذار باشد. همچنین به نظر می رسد رابطة مشخصی بین ساختار هجایی کلمات با نوع و مقولة واژگانی آنها وجود دارد.
واج شناسی اجتماعی: بررسی موردی قلب واجی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنوعات زبانی همواره با پیچیدگی روابط اجتماعی گسترده تر می شوند. در این میان، تعامل عوامل آوایی و اجتماعی در تنوعات زبانی نقش فراوانی دارند. هدف مقالة حاضر بررسی ماهیت فرآیند قلب واجی و رابطة آن با عوامل اجتماعی سن و تحصیلات است. چارچوب این مقاله واج شناسی اجتماعی و واج شناسی بهینگی و روش تحقیق تحلیلی و میدانی است. در این تحقیق، 56 آزمودنی 110 واژه را تلفظ کردند. در تحلیل واج شناسی که درقالب نظریة بهینگی است، مشخص شد که اصل آرایش رسایی و قانون برخورد هجایی عوامل ایجاد این فرآیند در زبان فارسی هستند. همچنین، ترتیب همخوان های دخیل در این فرآیند مشخص شدند. آزمودنی ها با توجه به متغیر سن در چهار گروه سنی 4-5 سال، 6-7 سال، 29-40 سال و 41-69 سال و نیز با توجه به متغیر تحصیلات در سه گروه بی سواد، با تحصیلات متوسط و دارای تحصیلات دانشگاهی، تقسیم بندی شدند. نتایج نشان دادند که با افزایش سن، وقوع فرآیند قلب کاهش می یابد. همچنین، با توجه به متغیر تحصیلات مشخص شد که با افزایش تحصیلات نیز از میزان وقوع این فرآیند کاسته می شود.
تکیة واژه و گروه در زبان فارسی بر مبنای نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی الگوی تکیه زبان فارسی در سطوح کلمه و گروه نحوی می پردازد و نشان می دهد که در چارچوب نظریة واج شناسیِ نوایی، تکیة واژگانی در زبان فارسی از الگویی ثابت پیروی می کند. تکیه واژگانی در زبان فارسی تابع قاعده تکیة کلمة واجی یعنی راست رو است، اما در بررسی تکیة گروه، رجوع به اطلاعات نحوی و ساخت سازه ایِ درونیِ سازة نحوی امری اجتناب ناپذیر است. اصل هسته گریزی (اسلامی، 1379 و 1384) به خوبی از پس تبیین این مسئله برمی آید. از این روی، پژوهش حاضر در تحلیل داده ها از اصل یادشده بهره می جوید. هدف دیگر این مقاله، ارائة دستور الگوی آهنگِ کلمه واجی، گروه واژه بست و گروه واجیِ زبان فارسی در چارچوب نظریة بهینگی (OT) است. به این منظور، داده های پژوهش که برگرفته اند از اثر اسلامی (1384) در چارچوب نظریة بهینگی تحلیل می شوند و دستوری با استفاده از محدودیت های نقض پذیر بهینگی ارائه می شود.
بررسی فضاهای واکه ای در لهجه کرمانی و لهجه فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه فضاهای واکه ای در دو لهجه کرمانی و معیار است. به این منظور از ده گویشور کرمانی و ده گویشور لهجه معیار خواسته شد تا شش واکه زبان فارسی را سه مرتبه تکرارکنند. صدای گویشوران توسط میکروفون Shure ضبط شده و پس از آن توسط نرم افزارPRAAT مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. سپس با ایجاد یک شبکه متنی، مقادیر بسامد سازه های اوّل و دوم آن اندازه گیری شد و با بررسی آمار توصیفی و تحلیلی به دست آمده، به مقایسه فضاهای واکه ای این دو لهجه پرداخته شد. نتایج به دست آمده از این قرار است: با توجه به اینکه مقادیر بسامد سازه های اوّل و دوم واکه های [ɑ] و [u] در لهجه کرمانی بیشتر از مقادیر آن ها در فارسی معیار است می توان چنین نتیجه گیری کرد که در لهجه کرمانی این واکه ها افتاده تر از فارسی معیار هستند و در جایگاهی پیشین تر تولید می شوند. همچنین در لهجه کرمانی واکه های [i,e,o,æ]، نسبت به لهجه فارسی معیار، دارای بسامد سازه اوّل بالاتر و بسامد سازه دوم کمتری می باشند. این مسئله موجب می شود که واکه های مذکور در لهجه کرمانی افتاده تر باشند و در جایگاه پسین تری نسبت به واکه های معیار تولید شوند.
خنثی شدگی مشخصه زیربنایی حنجره در همخوان های گرفته زبان فارسی از منظر واجشناسی حنجره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین مشخصه حنجره ای زیربنایی همخوان های گرفته زبان فارسی در جایگاه پایانی و تعیین خنثی-شدگی آن بر مبنای مفاهیم واج شناسی حنجره ای و با اتکا بر شواهد صوت شناختی است. بدین منظور چهار گویشور مؤنث زبان فارسی واژه های مورد نظر را در سه جمله حامل تولید کرده اند. بنابراین تأثیر سه بافت بر خنثی شدگی همخوان های پایانی بررسی شده است: پایان واژه و قبل از سکوت، پایان واژه و قبل از واکه، پایان واژه و قبل از همخوان گرفته. با استفاده از نرم افزار پرات نسخه 5315 هفت متغیر آوایی استخراج شده اند و توسط آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه تأثیر آنها بر خنثی شدگی بحث شده است. متغیرهای مورد بررسی شامل طول واکه، طول همخوان، طول نوار واکداری، میزان واکداری، زمان آغاز واکداری، طول رهش و شدت رهش می شود. پس از ارائه تحلیل آماری مشخصه حنجره ای زیربنایی بر اساس مفاهیم واج شناسی حنجره ای مشخص شده است. یافته ها نشان می دهند که بُعد مسئول در تقابل همخوان های گرفته ی زبان فارسی بُعد پهنای چاکنای (GW) است و این بُعد در جایگاه پایانی خنثی نمی شود. بعلاوه واج های بی نشان زبان فارسی تنها در بافت مناسب واکداری بافتی دریافت می کنند؛ بنابراین زبان فارسی از زمره زبان های دمشی است که بُعد GW را در تمایز واج های گرفته به کار می برد.
سازگاری واژگان قرضی: رویکردی درکی-واجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی فرایند سازگاری واژگان قرضی انگلیسی در زبان فارسی در قالب رویکرد درکی-واجی سیلورمن (1992) می پردازد. در این پژوهش در پی پاسخ به این دو سوال هستیم که آیا درج واکه به عنوان یک راهکار اصلاحی در سازگاری واژه قرضی نوعی توهم درکی است یا اساس واجی دارد و فرایند سازگاری واژه های قرضی انگلیسی در فارسی را در قالب کدام یک از رویکردهای مطرح در این حوزه می توان مورد بررسی قرار داد. در پاسخ به پرسش اول دو آزمایش با حضور 12 شرکت کننده که با زبان انگلیسی آشنایی کمی داشتند ترتیب داده شد که نتایج حاکی از آن بود که پدیده درج واکه در خوشه های همخوانی وام واژه های انگلیسی در فارسی نوعی توهم درکی است و در سطح درک کلام اتفاق می افتد. در خصوص پاسخ پرسش دوم نیز نتایج نشان می دهد فرایند سازگاری واژگان قرضی بهتر است با نگاهی درکی-واجی مورد بررسی قرار گیرد، که در این میان مدل دو سطحی سیلورمن (1992) به عنوان یک مدل درکی-واجی می تواند گزینه مناسبی باشد.
XML تبیین تشدیدزدایی از پایانه مشدّد وام واژه های عربی در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه هایی در زبان عربی وجود دارند که پایانه هجایشان دارای همخوان مشدّد است. این واژه ها وارد زبان فارسی شده اند. ولی از آنجا که در زبان فارسی وجود همخوان مشدّد در پایانه مجاز نیست، این پایانه ها از حالت مشدّد به غیرمشدّد یا ساده تبدیل شده اند. این فرایند، تشدیدزداییِ پایانه نامیده می شود. هدف این پژوهشِ تحلیلی، تبیین این فرایند در چارچوب نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 1993/2004) است. نخست، تشدید و گونه های آن تعریف می شود تا بر آن اساس بتوان تشدیدزدایی را مورد تحلیل قرار داد. سپس، استدلال می شود که این واژه ها در درون داد مشدّدند و از توالی دو همخوان یکسان تشکیل شده اند، نه یک همخوان کشیده. در تحلیل فرایندهای مربوط به تشدید و تشدیدزدایی، معمولاً واج شناسانِ نظریه بهینگی از نظریه مورایی یا نظریه ایکس بهره می گیرند. در این پژوهش استدلال می شود که نظریه مورایی برای تبیین فرایند تشدیدزداییِ پایانه در زبان فارسی کارایی لازم را ندارد و هرچند نظریه ایکس کارآمدتر است، دچار یک نارسایی است. بدین منظور این واژه ها در سه بافت مورد تحلیل قرار می گیرند؛ در حالت مجزّا و در بافت هایی که نخستین واجِ تکواژ یا واژه ای که در پی آنها می آید یک همخوان یا یک واکه باشد. محدودیت هایی که عامل رخداد تشدیدزداییِ پایانه در هر گروه هستند در قالب رتبه بندی ارائه می شوند. هدف دست یابی به یک رتبه بندیِ دربرگیرنده نهایی است که قابلیت تبیین تشدیدزداییِ پایانه در هر سه بافت را داشته باشد.
شناسایی طبقات طبیعی همخوان ها با توجه به سجع پایانی آیات قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی طبقات طبیعی موجود در سجع پایانی برخی از سوره های قرآن کریماست. بسیاری از سوره های قرآن، به ویژه جزء سی اُم سجع پایانی دارند و به واکه ها و همخوان های یکسان ختم شده اند. برخی دیگر با وجود نداشتن واکه ها و همخوان های یکسان در سجع پایانی، موزون و گوشنوازند. دلیل این امر را می توان در رابطه ای دانست که واکه ها و همخوان ها در پایان هر آیه با آیة دیگر دارند که در قالب طبقات طبیعی قابل تبیین است. متن مورد استفاده در این پژوهش را کلیة آیات قرآن کریمتشکیل می دهند. برخی نتایج این تحقیق عبارتند از: 1 با وجود آنکه همخوان ها در واژه های پایانی برخی آیات با یکدیگر تفاوت دارند، از دیدگاه واج شناسی در یک طبقة طبیعی جای می گیرند. 2 در یک سوره، برخی از آیات به /m/ و برخی به /n/ پایان می یابند که این دو همخوان در یک طبقة طبیعی جای می گیرند. 3 طبقة طبیعی «رساها» بیشترین بسامد را در سجع پایانی آیات قرآنبه خود اختصاص داده اند.
خوشه دوهمخوانی آغازین در گویش سیستانی از دیدگاه واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش سیستانی یکی از گویش های شرقی ایران امروز است که برخی ویژگی های آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده می شود. یکی از ویژگی های واجی منحصر به فرد این گویش، کاربرد متعدد خوشه دوهمخوانی آغازین در ابتدای هجا است. شواهد به دست آمده از گویش سیستانی نشان دهنده وقوع فرایندهای واجی در آغاز هجا و منتهی شدن به خوشه دوهمخوانی آغازین در این جایگاه می باشد. این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشه های دوهمخوانی آغازین می شوند دریابد و از طریق واج شناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند. واج شناسی خودواحد اولین بار توسط گلداسمیت (1976) مطرح گردید. گلداسمیت بازنمایی واجی را به صورت شبکه ای از چند لایه و در فضای چندبعدی که هر بعدش یک یا چند مشخصه آوایی مستقل دارد، مطرح نموده است. در این پژوهش ابتدا هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازین هستند، جدا گشته و سپس بر طبق نظریه گلداسمیت تحلیل خودواحد بر روی آنها صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز می باشد و این ساختار که دارای خوشه دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزی شدگی و حذف واکه مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژه های بسیط و غیربسیط می گردد.
بهنجارسازی فضای واکه ای زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترسیم واکه ها در فضای F1*F2 نه تنها از نظر صوت شناختی تولیدی بلکه از نظر رویکردهای ادراکی نیز از اصلی ترین ابعاد در بیان کیفیت واکه ای محسوب می شوند. در ترسیم فضای واکه ای مشکل اصلی ای که اکثر محققان با آن روبرو هستند این است که ارزش های سازه های اندازه گیری شده برای یک واکه یکسان تولید شده توسط افراد مختلف، متفاوت است. جهت حذف تنوعات سازه ای ناشی از منابع ایجاد تغییر در سازه ها همچون تفاوت های فیزیولوژیکی میان گویندگان، موضوع بهنجار سازی واکه ای مطرح می شود. انتخاب میان تکنیک های بهنجار سازی اگرچه بسته به طبیعت و هدف بررسی می تواند متفاوت باشد ولی همان طور که همگی زبان شناسان بر آن توافق دارند فرایند بهنجار سازی و عملکرد آن یک امر وابسته به زبان است و یک فرایند بهنجار سازی نمی تواند موثرترین فرایند در همه ی زبان ها محسوب شود. از این رو در این بررسی جهت بهنجار کردن داده های زبان فارسی به ارزیابی شیوه های مختلف بهنجار سازی در زبان فارسی بر اساس دو معیار الف) تکنیک محاسبه میزان همپوشانی و ب) تکنیک تحلیل تشخیصی پرداخته می شود. شاخصه الف با هدف شناسایی مقیاسی که نسبت به سایرین بهتر بتواند اثر شخص را حذف کند اعمال می شود و معیار ب در جهت حفظ اطلاعات واجی و به منظور ارزیابی قدرت تفکیکی یک تکنیک در جهت جداسازی بسامد های سازه ای بهنجار سازی شده به گروه های متمایز آوایی تعریف می شود. این تحقیق تکنیک نری را به عنوان مطلوب ترین شیوه بهنجارسازی جهت حذف و یا کمینه کردن تاثیرات فیزیولوژیکی با حفظ تمایزات واجی در زبان فارسی معرفی می کند. همچنین فضای واکه ای زنان چه در حالت تکیه دار و چه بی تکیه بزرگتر از مردان نمایش داده شده است.
توزیع رسایی در خوشة دوهمخوانیِ مرز هجا در زبان فارسی- افشین رحیمی، محرم اسلامی،(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، توزیع رسایی درخوشه های دوهمخوانی مرز دو هجای CVC-CVC در واژه های زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. محدودیت رسایی در مرز هجا بیانگر تمایل جهانی در جهت تغییر افتان رسایی همخوان ها در مرز هجا است. در این بررسی، تعداد 4202 واژه از واژه های زایای زبان فارسی که دارای ساختار هجایی CVC.CVC بودند، مطالعه شده اند. همخوان های زبان فارسی از نظر رسایی به 5 طبقة مختلف تقسیم شده و ارتباط شیب رسایی در مرز هجا و بسامد در واژگان مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که بی نشانی یک ساختار باعث افزایش بسامد آن به صورت هم زمانی و در زمانی می گردد، می توان میزان بی نشانی یک ساختار را از بسامد آن دریافت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که افتان بودن شیب رسایی در خوشه های دوهمخوانی در مرز هجاهای CVC در زبان فارسی به صورت مقوله ای عمل نکرده و ساختارها را به دو طبقة خوش ساخت و غیرخوش ساخت تقسیم نمی کند. هم چنین، در سطح واژه ها، بسامد خوشه های دوهمخوانی با کاهش شیب رسایی (از +۴ به -۴) افزایش می یابد. دلیل افزایش بسامد تمایل بیشتر همخوان های با رسایی پایین، مانند انفجاری ها و انسایشی ها، به حضور در جایگاه آغازه و عدم تمایل آنها به حضور در جایگاه پایانه می باشد. هم چنین، همخوان های رساتر، مانند سایشی ها، خیشومی ها و روان ها، تمایل بیشتری به حضور در جایگاه پایانه نسبت به جایگاه آغازه دارند. بسامد واحد (بسامد در پیکره) ساختارهایی که از همخوان های نارسای انفجاری استفاده می کنند در مقایسه با ساختارهایی که از سایر همخوان ها استفاده می کنند به شدت کاهش می یابد. استفاده از بسامد نرمال (معیار اطلاعات مشترک نقطه ای) نشان می دهد که تمایل به هم رخدادی در خوشه های با شیب رسایی افتان بیشتر از خوشه هایی با شیب رسایی خیزان نبوده و حضور گروه های مختلف رسایی در پایانه و آغازه در مرز هجا مستقل از یکدیگر صورت می گیرد. با توجه به تمایل همخوان های نارسا به حضور در جایگاه آغازه و تمایل همخوان های رسا به حضور در جایگاه پایانه و نقش مهم این تمایل در شکل گیری الگوهای مرز هجا، به نظر می رسد توصیف مبتنی بر آواشناسی ادراکی این پدیدة واج شناختی (نظریة جواز ادراکی) قابل قبول تر از توصیف این پدیده با استفاده از محدودیت های واج شناختی باشد.
بررسی ویژگی های واکه های زبان فارسی در حالت های واضح و وُکودشده و مقایسه مقدماتی آن با واکه های زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک واکه ها به واسطه انتقال اطلاعات طیفی و زمانی صورت می گیرد. وجود اطلاعات طیفی برای درک واکه ها حائز اهمیت است، اما با تضعیف آن در سیگنال های ساختگی (مانند گفتار وُکودشده)، وجود اطلاعات زمانی در پوش، هنوز می تواند سیگنال را قابل فهم گرداند. هدف این مطالعه تعیین ویژگی های آکوستیکی واکه های واضح و وُکود شده در گویشوران فارسی زبان و مقایسه مقدماتی آن با واکه های گویشور انگلیسی زبان، برای نخستین بار بود. ده گویشور فارسی زبان (5 زن و 5 مرد) و یک گویشور مرد انگلیسی زبان، واکه های ساده زبان خود را سه بار تولید کردند. سپس واکه ها با استفاده از نرم افزار متلب (MATLAB) وُکود شدند. شکل موج، طیف نگاشت و نمودار LPC واکه های واضح و وُکودشده، توسط نرم افزارPraat اندازه گیری و سپس مقایسه و تحلیل شد. براساس نتایج این تحقیق، در گویشوران فارسی زبان F0 و F1 فضای واکه ای و دیرشِ واکه های واضح در زنان بیشتر از مردان بود،F2 و F3 تفاوتی نداشت، ولی شدت کمتر بود. همین طور، فرکانس سازه های اول تا سومِ فارسی با انگلیسی تفاوت داشت. فضای واکه ای فارسی از انگلیسی بزرگتر بود. دیرش واکه های انگلیسی از فارسی بیشتر، اما شدت آنها کمتر بود. در واکه های وُکودشده هردو زبان، F0 و فرکانس سازه ها قابل شناسایی نبوده است و نمودار LPC آنها برخلاف واکه های واضح، قله های گردشده با دامنه های کمتر داشتند. دیرش واکه های وُکودشده با واضح تفاوتی نداشت، اما شدت آنها در فارسی کاهش و در انگلیسی افزایش یافت.نتایج وُکودکردنِ واکه های زبان های فارسی و انگلیسی نشانگر تفاوت های طیفی واکه های وُکودشده نسبت به واکه های واضح بود
بررسی الگوی تکیه ی زیروبمی در گفتار فارسی مردان و زنان ایرانی مسلّط به زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی واج شناسی لایه ای، دو نوع تکیه را متمایز می کند که عبارتند از تکیه واژگانی و تکیه زیروبمی. این مقاله به بررسی و تحلیل صوت شناختی تکیه ی زیروبمی در گفتار فارسی گویشوران فارسی مسلّط به زبان انگلیسی می پردازد. زبان شناسان همواره از پدیده ی تداخل زبانی که طی آن ویژگی های مختلف زبان اول عناصر متناظر در زبان دوم را تحت تأثیر قرار می دهند. اما در این پژوهش تأثیر معکوس زبان دوم بر زبان اوّل مورد بررسی است که کمتر به آن توجه می شود. بر این اساس، با ارائه الگوی تکیه و مقایسه ی دو زبان انگلیسی و فارسی، گفتار فارسی افراد دوزبانه ی فارسی- انگلیسی از الگوی تکیه مورد تحلیل و مقایسه قرار می گیرد. در تحقیقات پیشین، الگوی تکیه ی زبان انگلیسی در هجاهای آغازین یا میانی کلمات یعنی الگوی تکیه ی چپ گرا و الگوی تکیه ی زبان فارسی در هجای پایانی کلمات یا الگوی تکیه ی راست گرا بیان شده است. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار پِرَت مورد تحلیل صوت شناختی قرار گرفت و در نهایت، الگوی تکیه ی گفتار فارسی افراد به تفکیک جنسیت ارائه شد. نتایج حاکی از تأثیرپذیری نسبی الگوی تکیه در تلفظ فارسی افراد مورد آزمایش از الگوی تکیه زبان انگلیسی بود و این تأثیر در زنان به مراتب بیشتر از مردان مشاهده شد.
نقش مشخصة [گستردگی چاکنای] در رفتار واجی سایشی های زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش تقابلی مشخصة [گستردگی چاکنای] در توصیف همخوان های انسدادی و سایشی در سایر زبان ها مانند زبان انگلیسی تأیید شده است؛ ولی در زبان فارسی، نقش این مشخصه تنها درمورد انسدادی ها بررسی شده و درمورد نقش آن در رفتار واجی همخوان های سایشی پژوهشی انجام نشده است. در این مقاله، نشان می دهیم که در چارچوب نظریة زمان بندی چاکنایی، توصیف سایشی ها با این مشخصة حنجره ای توجیه آوایی می یابد، سپس براساس فرض تمایزدهندگی آن در همخوان های سایشی، امکانات آوایی زبان فارسی در چارچوب رویکرد اشتقاقی را برمی شماریم و درنهایت نشان می دهیم که با استفاده از آن می توانیم درمورد برخی فرآیندهای به ظاهر بی ارتباط با هم، مانند سایشی شدگی انسدادی ملازی، سایشی شدگی آغازة دمیده و واک داری پساسایشی، تحلیلی اقتصادی تر و کارآمدتر در چارچوب نظریة خودواحد و نظریة بهینگی ارائه دهیم؛ به همین دلیل، پیشنهاد می کنیم که انفجاری های بی واک و سایشی های بی واک در یک طبقة طبیعی درنظر گرفته شوند که وجه مشترک آن ها نه با نبود یک مشخصه، یعنی [-واک]، بلکه با بود مشخصة [+گسترده] تعریف می شود؛ این در حالی است که جفت واک دار آن ها نیز با توجه به مشخصة [-گسترده] در یک طبقة طبیعی جای می گیرند.
بررسیِ تأثیر پوششِ صورت بر ویژگی های آکوستیکی سایشی های بی واک زبان فارسی: پژوهشی در چارچوب آواشناسی قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب آواشناسی قضایی به بررسی تأثیر پوشش های مربوط به صورت بر ویژگی های آکوستیکی سایشی های بی واک //f, s, ʃ در زبان فارسی می پردازد. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا پوشش های مربوط به صورت بر ویژگی های آکوستیکی سایشی های بی واک //f, s, ʃ تأثیر می گذارد؟ به این منظور، صدای پنج گویشور زن فارسی زبان در محیط آزمایشگاهی و در پنج موقعیت عادی، دارای ماسک جراحی، ماسک پلاستیکی، کلاه اسکی و کلاه کاسکت موتورسواری ضبط شد. نمونه های آوایی با استفاده از برنامه ی PRAAT نسخه ی ۳۴، ۲، ۵ مورد تجزیه و تحلیل آکوستیکی قرار گرفت و تحلیل آماری داده ها و مقادیر به دست آمده از بررسی آکوستیکی نمونه های آوایی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی ۰/۲۱ صورت گرفت. پارامترهای مربوط به مشخصه های طیفی و شدت سایش مانند مرکز تجمع انرژی، قله ی طیفی و شدت برای تحلیل انتخاب شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که پوشش های صورت به طور معناداری بر مقدار شدت، قله ی طیفی و مرکز تجمع انرژی سایشی ها بی واک //f, s, ʃ تأثیر می گذارد که این امر به دلیل اختلالاتی است که برخی پوشاننده ها در جریان تولید آواها به وجود می آورند و در نهایت ویژگی های آکوستیکی آواها را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. همچنین نتایج حاکی از آن است که بیشترین میزان تغییرات در شدت سایشی-های بی واک مورد بررسی در حالت دارای کلاه کاسکت و بیشترین میزان تغییرات در مرکز تجمع انرژی در حالت دارای کلاه کاسکت و ماسک پلاستیکی رخ داده است. نتایج نشان می دهد که قله ی طیفی سایشی های بی واک /f, s, ʃ/ نسبت به شدت و مرکز تجمع-انرژی شان تغیرات کمتری داشته است.
ساخت هجا در گویش بلوچی سرحدی گرنچین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ساختِ هجا در مطالعاتِ غیرِخطّیِ واج شناختی از اهمیتِ خاصّی برخوردار است. پژوهش حاضر، در قالبِ پژوهشی میدانی، به بررسی ساختِ هجا در گویش بلوچی سرحدّی گرنچین، براساسِ نظریه واج شناسی همخوان- واکه، به عنوان نظریه ای پسازایشی، می پردازد و شیوه واج آرایی همخوان ها در خوشه های دوهمخوانی آغازه و پایانه هجا و همچنین تأثیرِ واکه هسته هجا در انتخابِ همخوان های خوشه ناهمانندِ پایانه را بررسی می کند. داده های زبانی پژوهش از پیکره زبانی گردآوری شده در منطقه گرنچین، از توابعِ شهرستانِ خاش در استان سیستان و بلوچستان، استخراج شده است. گردآوری داده ها و تدوینِ پیکره زبانی براساسِ روش هدفمند، در قالبِ مصاحبه و گفتارِ آزاد انجام شده است. جامعه زبانی این پژوهش را 10 گویشورِ ساکنِ گرنچین، شاملِ 5 زن، و 5 مرد، از رده های سنّی متفاوتِ 60 تا 80 سال و بی سواد تشکیل می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهند که هجا در گویش بلوچی سرحدّی گرنچین دارای یک عنصرِ هجایی، یعنی هسته، است که قبل از آن حدّاکثر سه همخوان و بعد از آن حدّاکثر دو همخوان می توانند واقع شوند. به علاوه، بر واج آرایی خوشه های دوهمخوانیِ آغازه و پایانه در این گونه زبانی محدودیت هایی حاکم است. همچنین، نوعِ واکه هسته هجا در گزینشِ خوشه پایانه نقش دارد.