فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقطه ی عزیمت فکری آیین بودا و تصوف ایرانی (خراسانی)، تمرکز بر مفهوم رنج و رهایی انسان ها از رنج است. در هر دو آیین، در جهت تقلیل مرارت انسان ها، اصل شفقت به عنوان مبنا اختیار شده است. صوفیان خراسان ، هم به لحاظ جغرافیایی و هم به لحاظ فرهنگی متأثر از فرهنگ و عرفان بودایی هستند و شباهت های انکار ناپذیر و چشمگیری بین بودیسم شرقی و صوفیسم خراسانی وجود دارد. با توجه به چالش های خونین معاصر و جدال های دینی و فرقه ای، طرح دوباره ی مفهوم شفقت می تواند به گفتگوی ادیان و فرهنگ های درحال نزاع یاری برساند.در این مقاله از رویکرد مقایسه ای و روش تحلیل متون مکتوب بودایی و تصوف خراسان استفاده شده و ضمن اشاره به درگاه های نفوذ آیین بودا در تصوف ایرانی، کوشش شده است تا همانندی های این دو مشرب عرفانی، در باب مفاهیم قبیل مدارا و شفقت مورد بررسی و تبیین قرار گیرد.
جغرافیای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جغرافیای عرفانی با سه نوع اصطلاح جغرافیایی روبرو هستیم. یکسری مقولاتی که در جغرافیای طبیعی ما بإزای خارجی دارند مثل جهات چهارگانه، نام شهرها، اقالیم و ممالک که البته در جغرافیای عرفانی تأویل پذیرند و نقش نمادین و رمزگونه به خود گرفته اند. دسته دوم مقولاتی جغرافیایی که منشأ قرآنی دارند همانند قاف، عرش، کعبه، طور و مجمع البحرین که آن ها نیز بر مشرب عرفا تفسیر و تأویل می شوند. دسته سوم که فقط در جغرافیای انتزاعی سخن از آن ها رفته، نه در طبیعت و نه در قرآن یافت می شود، بلکه سخن از مکان هایی است که ساخته ذهن خلّاق عارفان است. برخی از این مکان ها ریشه در آموزه های اسلامی دارد و برخی از حکمت خسروانی ایرانی سرچشمه گرفته است. در این جغرافیا عالم بالا، جهانی سراسر نور و لطیف تر از جهان ماده است. عالم مثال فضایی است میانه عالم روح و عالم ماده بین ملکوت و ناسوت که روح و جسم پدیده ها و موجودات در این برزخ به هم متصل می شود. از این رو عالم مثال مظهر تمامیت، کلیت و جمع اضداد است. در این مقاله با تکیه بر تحقیقات عرفان پژوهان، جغرافیای عرفانی در سه محور جغرافیای عرفانی طبیعی، جغرافیای عرفانی قرآنی و جغرافیای عرفانی انتزاعی در آثار و اندیشه عرفای بزرگ ایرانی و اسلامی بررسی گردیده است.
نظام اخلاقی حارث محاسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حارث محاسبی شناخته شده ترین عارف در حوزة عرفان اسلامی دورة نخست است. با توجه به آثار محاسبی به یقین می توان وی را یک متفکر اخلاق دانست. مهم ترین اثر محاسبی الرعایه است که هم در شرق و هم در غرب شناخته شده است؛ شاید به این علت که این کتاب بهترین دستورالعمل برای حیات معنوی در حوزة تفکر اسلامی است. در این مقاله با استناد به آرا و آثار محاسبی به بیان نظام اخلاقی وی می پردازیم
رویکرد قرآن و عرفان به معنا و مفهوم تزکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در رابطه با رویکرد قرآن و عرفان به معنا و مفهوم تزکیه بحث می کند. واژه تزکیه در اصل حاوی دو معنای رشد و نمو دادن و تطهیر وپاکیزه سازی است. البته باید توجه داشت که این دو معنا با یکدیگر، پیوند دارند و به نوعی لازم و ملزوم یکدیگرند. معمولا در کتاب های تعلیم و تربیت و متون اخلاقی و عرفانی دو واژه تربیت و تهذیب را به جای تزکیه به کار می برند.
تزکیه در عرفان عبارت است از زدودنِ نفس و تخلیه آن از عقاید باطل و اوصاف مذموم، میراندنِ هوای نفس، تربیت کردن و به صلاح آوردن نفس و از صفت امّاره به مطمئنه رسانیدن آن. برخی تزکیه را به معنای ترک دنیا دانسته اند. در منابع عرفانی به تزکیه به طور مستقل کمتر پرداخته شده و بیشتر آن را ذیل، سیروسلوک و ریاضت نفس مطرح کرده اند. در آثار اخلاقی نیز، ذیل بحث تهذیب نفس، به تزکیه پرداخته شده است.
بررسی انتقادی اصالت طریقت «نعمت اللهیة» ایران
حوزههای تخصصی:
طریقت «نعمت اللهیه» در سده هشتم هجری، توسط شاه نعمت الله ولی پایه گذاری شد و همزمان با قطبیت شاه خلیل الله، یگانه فرزند و جانشین وی، به دکن هندوستان منتقل گردید. پس از شاه خلیل الله، تعداد یازده قطب در دکن هندوستان بر مسند قطبیت این طریقت تکیه زدند. شاه علی رضا دکنی، قطب دوازدهم این طریقت، به منظور گسترش دامنة ارشاد خویش و ترویج طریقت «نعمت اللهیه»، دو تن از مشایخ خویش به نام های میرطاهر و معصوم علیشاه دکنی را به ایران فرستاد. معصوم علیشاه دکنی در زمان حیات رضا علیشاه به قتل رسید و نورعلیشاه را به جانشینی خویش انتخاب کرد. نورعلیشاه نیز در زمان حیات قطب وقت، یعنی رضاعلی شاه از دنیا رفت و امور طریقت «نعمت اللهیه» ایران را به حسین علیشاه واگذار کرد. بر اساس قوانین طریقت نعمت اللهیه، تعیین جانشین و نیز تعیین قطب پسین، توسط قطب پیشین صورت می پذیرد. بررسی های تاریخی نشانگر این است که مستند کتبی یا شفاهی بر قطبیت حسین علیشاه و نیز شیخ المشایخی نورعلیشاه وجود ندارد. بنابراین، برخلاف دیدگاه سردمداران این طریقت، به نظر می رسد پس از درگذشت معصوم علیشاه دکنی، پیوند مشایخ طریقت «نعمت اللهیه» ایران با اقطاب این طریقت در دکن هندوستان گسسته شده است. این مقاله به روش تاریخی تحلیلی شواهد و قرائن این انقطاع را بررسی کرده است.
منازل و مقامات سالکان در نظریة سلوکی امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امام خمینی گرچه همانند بسیاری عارفان دیگر در هیچیک از آثار خود به طور اختصاصی و جداگانه از منازل و مقامات در سیر و سلوک سخن نگفته اند؛ اما در سراسر آثار خود به این موضوع مهم و اساسی توجه ویژه داشته و ضمن توضیح و تشریح برخی منازل و مقا م ها، به نقد بعضی نظریات سلوکی چند تن از عارفان بزرگ پرداخته و آرای اختصاصی خود را مطرح نموده اند.
این مقاله به بررسی و سامان دهی نظریات امام حول سه محور عمده پرداخته است:
الف) نظریات ویژة امام در خصوص منازل و مقامات سالکان و ترتّب کلی آنها که از سه منظر «معرفت شناختی»، «جهان شناختی» و «انسان شناختی» مورد بررسی قرار گرفته است.
ب) نظریات ویژه امام در «توضیح و تفسیر» و «مراحل و مراتب» برخی مقام های اهل سلوک
ج) نظریات ویژة امام در خصوص «حضور قلب و مراتب آن
بررسی نقش ابزاری موسیقی در کسب معرفت عرفانی از منظر عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی عرفانی، حاصل آمیختگی ادبیات عرفانی با عالم موسیقی است و از آن جا که موسیقی عرفانی، بازتاب عواطف و تخیلات صافی عارفانه است، ارمغان آن، میتواند تداعی احساسات عارفانه نیز باشد. در میان متصوفه و بسیاری از موسیقیدانان، از این موسیقی به عنوان ابزاری برای عرفانی، « سماع » تعالی روح و سیر و سلوک عرفانی یاد میشود. این کاربرد موسیقی، در مبحث نمودی تمام عیار مییابد؛ به گونهای که حتی برخی از متصوفه لزوم کاربرد موسیقی برای رسیدن به مقامات عرفانی را امری انکارناپذیر میدانند. اما چنین کاربردی از سوی خود اهل تصوف هم به صورت مطلق پذیرفتنی نیست. ضمن این که نقش موسیقی برای شهود حقایق والای آسمان معرفت، مگر در مواردی خاص و برای اشخاص ویژه، قدری جای تأمل دارد. در این مقاله کوشیده شده است تا نقش موسیقی در سیر و سلوک و شهود عرفانی مورد بررسی قرار گیرد.
نظریه سنجش پذیری گزاره های عرفانی و نقد سه نظریه رقیب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از شاخه های فلسفه عرفان، فلسفه عرفان نظری است و از مسائل فلسفه عرفان نظری، منطق و میزان عرفان نظری است. اساس این منطق نیز بر سنجش پذیری گزاره های عرفانی است که بر پایه «لکل علم میزان» و «لکل حکم معیار» تکیه دارد تا راه نقد و سنجش گزاره ها را برای شناخت صدق و خطایشان هموار سازد. اما در برابر نظریه سنجش پذیری، سه نظریه رقیب خطاناپذیری، معیارناپذیری و توصیف ناپذیری وجود دارند. در نظریه خطاناپذیری، بر خطاناپذیری وجدانیات عرفانی؛ در نظریه معیارناپذیری، بر فهم ناپذیری؛ و در نظریه توصیف ناپذیری، بر معنادار، منطق ناپذیری و عدم واقع نمایی و بی معنایی گزاره های عرفانی تأکید شده است. این سه نظریه، راه سنجش گزاره های عرفانی را منسد، و بنیان منطق عرفان نظری را سست و اعتبار سنجش را برای یافتن صدق و خطای گزاره های عرفانی، از بین می برند. بر این اساس، تحقیق حاضر در صدد تبیین سنجش پذیری و نقد سه نظریه رقیب است تا بنیان منطق عرفان نظری را استوار سازد
نظریه تعین اول در مکتب ابن عربی (تحلیل و نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة فلسفی- عرفانی، «تعین اول» نظریه ای کلان درباره لحظه «پدیداری و ظهور وجود» و چگونگی شکل گیری صدور کثرات از واحد بسیط است. این مسئله از مباحث بنیادی و البته از دشوارترین مسائل در «عرفان اسلامی» است. ابن عربی پدر عرفان نظری در جهان اسلام شناخته شده و در این میان اندیشة وحدت وجود او که پایة اصلی فکر و دستگاه عرفانی اوست، در پرتو نظریه تعین اول سامان یافته است. بررسی این مسئله که ابن عربی چگونه و در کجا آن را بررسی کرده و آیا دغدغة فکری او بوده یا تعبیر و تبیین او چگونه بوده است، اهمیت زیادی دارد. از آنجا که در بررسی عمدة آثار وی، از جمله کتاب عظیم فتوحات مکیّه به صراحت این عنوان یافت نمی شود، در تحقیق پیش رو تلاش شده با بررسی آثار ابن عربی به ویژه کتاب یادشده معادل و اصطلاح یا اصطلاحاتی که ابن عربی در آثار خود برای «تعین اول» به کار برده، مشخص و مقصود او تبیین، تحلیل و در پاره ای از موارد با نگاه نقادانه به آن ها نگریسته شود. همة این مسائل به روش توصیفی – تحلیلی و با توجه به نگاه ابن عربی و شاگردان مکتب وی، به این موضوع رسیدگی شده است.
پیامدهای فلسفی یگانه انگاری در اندیشة ابن عربی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یگانه انگاشتن خدا و جهان در بنیاد اندیشة ابن عربی و اسپینوزا قرار دارد. ابن عربی با رویکردی عرفانی بدان می پردازد و نظریة وحدت وجود را مطرح می کند که طبق آن یگانه وجود حقیقی خداوند است و جهان چیزی جز تجلیات، اطوار، و شئون ذات حق تعالی نیست. اسپینوزا با رویکردی عقل گرایانه و فلسفی، به تحلیل نظریة وحدت جوهر می پردازد و بر این نظر است که خدا یگانه جوهر هستی است و جهان چیزی جز حالات برآمده از صفات او نیست. این جستار، پیرامون یگانه انگاری خدا و جهان، به بررسی و تحلیل مسائلی چون صفات خدا، مراتب هستی، و ضرورت فراگیر آن در اندیشة ابن عربی و اسپینوزا می پردازد تا پیامدهای فلسفی آن را نشان دهد
جنید بغدادی به گزارش تذکرهالاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است که دانش بینش و احوال جنید بغدادی، یکی از نام آورترین چهره های عرفان اسلامی را با تکیه بر گزارش عطار در تذکرهالاولیا معرفی نماید.
جنید اگرچه اهل صحو است، با سکرهم بی ارتباط نیست. امّا عمده ترین مسأله در پیوند با او تأکید بسیارش بر شریعت است.همین گرایش او را از عارفان پرشوری چون حلاج جدا و به وابستگی به حکومت عباسیان متّهم می کند.
برای ارائه تصویری روشن از چهره جنید، ابتدا به اختصار طرز تلقی محققان مختلف را درباره او بررسی کرده و سپس برای نشان دادن ویژگی های او به سراغ تذکرهالاولیا رفته ایم.عطار،همچنان که در معرفی شخصیّت های دیگر، ابتدا اقوال دیگران را درباره جنید می آورد و سپس سخنان گزیده او را در باب مسایل مختلف بیان می کند. ما با تحلیل هر دو بخش، کوشیده ایم در حد امکان، ساختار دانش، بینش و جهان بینی او را ترسیم نماییم.
در این ساختار، جنید را عارفی متشرّع می یابیم که از سویی به مبانی آیین خویش سخت پایبند است و از سوی دیگر، می کوشد با تکیه بر دستاوردهای شهودی، باورهای دینی خود را تلطیف نماید.
جایگاه آراء ابن عربی در تفسیر تسنیم از جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهاءالدین محمد، معروف به سلطان ولد، یکی از قدرتمندت رین مشایخ طریقه مولویه محسوب تفسیر تسنیم از عبدالله جوادی آملی مشخصاً در شمار تفاسیر اشاری و عرفانی محض نیست، اما نقلهای متعدد او از عرفا در خلال این تفسیر، بهویژه از ابنعربی برجسته است. مفسر محترم با غوری که در کتب ابنعربی دارد، بر آن است که مبانی مکتب ابنعربی با مبانی امامیه مطابقت دارد. بااینحال، وی ناقل صرف آرای ابنعربی نیست، بلکه آرای او را گاه به صراحت و حتی گاه به شدت مورد نقد و رد قرار میدهد، البته مفسر این نکته را نیز در نظر دارد که در آثار عارفان و از جمله ابنعربی، نباید دو عنصر مهم تقیه و جعل و تحریف را نادیده گرفت. در مقاله حاضر، موارد و مواضع تأثیر آرای تفسیری ابن عربی در تفسیر تسنیم نشان داده شده، و به مبانی مشترک عرفانی دو مفسر اشاره شده، و در نهایت انتقادهای ضمنی یا آشکار صاحب تفسیر تسنیم معرفی و دستهبندی شده است.
مواجهه فلسفی ملاصدرا با عرفان ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بی تردید ملّاصدرا از مکتب ابن عربی به طور گسترده ای تأثیر پذیرفته است؛ از این رو، برخی ملّاصدرا را نه مؤسس یک نظام فکری که تابع ابن عربی دانسته اند. چگونه می توان با وجود استفاده گسترده ملاصدرا از ابن عربی، حکمت متعالیه او را فلسفه ای مستقل دانست؟ این پرسش پایه این جستار است. دستاورد این پژوهش نیز عبارت است از اینکه: مکتب فلسفی ملّاصدرا در عین پذیرش اولیه اقوال عرفانی ابن عربی، وجوه تمایزی نیز نسبت به آن دارد؛ تمایزهایی در محورِ نگرش وجودی و تنوع روشی و تأکید بر برهان. همچنین، از آنجا که فلسفه ملّاصدرا به مثابه شبکه معرفتی مشتمل بر نگرش، مسائل، روش و هدف است، در پی دگردیسیِ برخی جنبه های عرفان ابن عربی در فلسفه ملاصدرا، دیگر جنبه های فلسفه او نیز دست خوش تغییرشده است.
مبانی افتراق تفاسیر عرفانی در مقایسه با تفاسیر عرفانی متقدّم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گرایش های تفسیری مهم و پرسابقه قرآن کریم، تفاسیر عرفانی و اشاری است. این رویکردهای تفسیری حداقل از قرن سوم آغاز شده و تا دوران معاصر نیز شیفتگان خود را حفظ کرده است. بنابراین، در عصر اخیر نیز می توان با آثاری رو به رو شد که در برداشت از آیات نورانی قرآن کریم، گرایش های عرفانی و اشاری داشته اند. ویژگی ها و مختصات تفسیری آثار دوره جدید، تفاوت هایی با نوع پیشین خود دارد که می توان تفسیر عرفانی و اشاری را به دو شاخه متقدم و متأخر تقسیم کرد. در این میان، می توان «تأویل گرایی»، «بیان رمزی» و «فهم طبقه بندی شده» را به عنوان مبانی تفسیر عرفانی متقدم برشمرد. این در حالی است که در حوزه روش های تفسیر عرفانی اشاری جدید، باید به «تلاش برای تعمیم فهم و همگانی ساختن برداشت از قرآن»، «اعتقاد به تدبرگرایی و تفسیر قرآن به قرآن» و «کلیدی دانستن طهارت قلب در فهم قرآن» اشاره کرد. مفسّران عرفانی جدید به دلیل بازآموزی در روش ها، برداشت های جدیدی از قرآن بیان کرده که مسبوق به سابقه نبوده و نشانی از آن در سنت تفسیری مشاهده نمی شود. به همین دلیل، تبیین رویکردها و ویژگی های این روش تفسیری، از اهمیت زیادی برخوردار است.
استاد عرفان و معنویت ضرورت و کارکردها
حوزههای تخصصی:
بحث از استاد اخلاق، یکی از زمینه های پرچالش در تربیت معنوی است. سؤالات فراوانی در این زمینه، در اذهان طالبان طریق معنویت وجود دارد. این مقاله، به روش کتابخانه ای برای پاسخ به دو سؤال زیر صورت گرفته است: آیا برای رشد معنوی مراجعه به استاد ضروری است؟ استاد و راهنمای رشد معنوی، چه کارکردهایی دارد و چه انتظاراتی باید از او داشت؟
در پاسخ به سؤال اول، پس از بررسی ادله موافق و مخالف، این نتیجه به دست آمد که مراجعه به استاد ضروری است. در پاسخ به سؤال دوم، سه محور اصلی شناسایی شد: معرفت افزایی، ایجاد شوق و دستگیری عملی. البته ذیل هر کدام از این سه گانه، وظایف و کارکردهای جزئی تری نیز شناسایی و معرفی شدند.
اندیشه های عرفانی شهید مطهّری در پیوند قرآن، حدیث و شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار استاد شهید مطهّری مشحون از آیات و احادیثی است که نویسنده گاهی برای اثبات مدعای خود از آنها بهره جسته و زمانی به تفسیر و شرح شان پرداخته است.
مجموع آثار شهید در پنجاه و نه عنوان تنظیم شده است. بسیاری از این آثار مجموعه سخنرانی های استاد می باشد که توسط مؤسسسّه نشر آثار آن مرحوم به صورت مکتوب در آمده است. خطابی بودن بسیاری از این آثار نشان دهنده وسعت اطلاعات قرآنی و روائی نویسنده می باشد و این تبحر فوق العاده تأثیرگذاری کلام را مضاعف کرده است.افزون بر این، استاد مطهّری از اشعار زیادی نیز در آثارش استفاد کرده و این امر در خیلی از موارد توأم با استشهادات قرآنی یا مأثورات معصومین – علیهم السلام – می باشد. نگارنده با توجه به این ویژگی منحصری که در این آثار بود، تصمیم به نگارش مقاله ای کرد تا در پیوند آیات، احادیث و اشعار، از یک سو آیات و احادیثی را که استاد در مباحث مختلف فلسفی، کلامی، عرفانی و اخلاقی به کار برده معرفی کند و از دیگر سو وسعت این معانی بلند را در کلام شاعران اندیشمند فارسی زبان نشان دهد.
تساهل و مدارا در تصوف اسلامی (براساس متون نثر از آغاز تا پایان سده چهارم قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تساهل و مدارا در عرصه های گوناگون و به دلایل مختلفی پدید می آید. گاه، منفعت طلبی موجب مدارا با گروه های متنازع می گردد و گاه، پشتوانة فکری دیگری دارد. در میان برخی عارفان، روحیه تساهل و مدارا به سبب آمیختن قواعد عالم وحدت و کثرت پدید می آید؛ بدین معنی که آنان در عالم وحدت باقی مانده، و خواسته اند که با نگاه وحدت گرایانه به عالم کثرت بنگرند؛ پس، به خلط مراتب و آمیختن قواعد روی آورده اند. درحقیقت، این گروه وارد اجتماع می شوند، اما می خواهند با قواعد عالم وحدت بازی کنند. جبر اندیشی و در عمل° «صلح کل بودن» از جلوه های مهم این نگاه به شمار می رود. در میان تساهل گرایان، گروه دیگری نیز هست که رفتارشان منشأ اعتقادی و فقهی دارد؛ این گروه تحت تأثیر رواج برخی اندیشه های مداراگر در فقه اهل سنت قرار دارند و علت تساهل پیشگی آنان پیروی از فقها در این زمینه است.
گذشته از انگیزه هایی که برای روی آوردن به تساهل بیان شد، دسته دیگری نیز از این شیوه به عنوان حربه ای اخلاقی و اجتماعی بهره می برند. این رفتار ناشی از عطوفت وجودی این عارفان است و از این راه مردم را مجذوب خود می سازند؛ پیروان این نگرش با ستمگران نیز تقیه پیش می گیرند تا از آسیب های بزرگ جلوگیری کنند. در این پژوهش، برآنیم که این نگاه های متفاوت را با تشریح بیشتر مبانی نظری، و بررسی شواهد و نمونه های تاریخی تبیین نماییم.
انسان و بازگشت به حقیقت از منظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است به استناد آراء ابن عربی، پیروان او و نیز متفکرانی که در اندیشه های او کاوش کرده اند چگونگی آفرینش جهان و به تبع آن انسان، و همچنین بازگشت مجدد این موجود که اصل و خلاصه عالم محسوب می شود به مبدأ آفرینش بررسی گردد. حاصل این تحقیق به ما نشان می دهد بازگشت انسان به حقیقت از دیدگاه ابن عربی، فقط با شناسایی خود و جهان امکان پذیر است؛ زیرا از دیدگاه او که جدای از نظر عرفای متقدم تر و اصیل نمی تواند باشد عالم تجلی اسما و صفات الهی است که این صفات به صورت خلاصه (فشرده شده) در آخرین موجود هستی، انسان، بالقوه موجود است؛ بنابراین شناخت انسان برابر با شناخت جهان و حقیقت خواهد بود که ما در این نوشته با چگونگی این شناخت تدریجی و هم زمانِ انسان و خدا آشنا می شویم.
بررسی علل و عوامل ظهور اجتماعی نخستین طریقه های صوفیه
حوزههای تخصصی:
ظهور و گسترش طریقه ها و سلسله های صوفیه در دامان تصوف اسلامی، این پرسش را رقم زد که چگونه روح تصوف اسلامی که زهدورزی فردی و سلوک باطنی است، با حقیقت طریقه ها و سلسله های صوفیه، که پدیده ای اجتماعی است، سازگاری دارد؟ این ناسازگاری ظاهری سبب شد برخی محققان پیدایی و ظهور اجتماعی طریقه های صوفیانه را معلول عواملی خارجی و بیگانه با ظرفیت های تصوف و عرفان اسلامی، همچون ارتباط صوفیان با گروه های معنویت گرای دیگر ادیان و مکاتب و مذاهب بدانند.
بررسی شواهد تاریخی نشان می دهد که مهم ترین دلیل زمینه ساز بروز و ظهور طریقه ها و سلسله های صوفیه، ویژگی های نهفته در بُعد تربیتی تصوف، به ویژه رابطه ارادت میان مرید و مراد است؛ در واقع، لوازم و ویژگی های نهفته در نهاد این بُعد، در بستر تکامل خود، تصوف را که جریانی فردی بود و بر محور زهد می چرخید، به پدیده ای اجتماعی و گروهی، که آداب و رسوم فراوانی داشت، تبدیل ساخت و سبب ایجاد نخستین گروه های جمعی صوفیان شد. در گذر زمان، این گروه ها و فرقه های نخستین، متأثر از چند عامل مهم دیگر، از جمله گرایش عامه به سوی تصوف و وضع آداب و رسوم خانقاهی، به قواره طریقت ها و سلسله های امروزی درآمدند.
رنج از دیدگاه مولانا با نگاهی به مسئلة شرّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنج، از سویی مسئله ای وجودی است که هر انسانی را به تأمّل درباره چرایی می کشاند و از سوی دیگر، مسئله ای کلامی فلسفی است که عدل الهی و یا حتی وجود خدا را به چالش می کشد. بدین جهت متفکّران دینی به موضوع چیستیِ رنج، انواع رنج، علل آن و آثار و نتایج آن پرداخته اند. در این تحقیق نشان خواهیم داد که مولانا، در باب رنج ها به نوعی نعل واژگونه معتقد است؛ در پس قهرهای ظاهری، لطف حقیقی می بیند و پشت لطف های ظاهری، رنج های حقیقی را بازمی شناسد. او، رنج حقیقی بنیادی را همان فراق از معشوق ازلی می داند که غفلت از این رنج، به رنج های دیگری خواهد انجامید که از آن ها با عنوان رنج های حقیقی ثانوی یاد کرده ایم. دیگر سختی های زندگی را که مصداق همان لطف های رنج نُما هستند، رنج های مجازی می نامیم و نتایج مرتب بر هر کدام از این رنج ها را از نگاه مولانا بررسی خواهیم کرد. در پایان خواهیم دید که مولانا، بهترین واکنش انسان به درد و رنج های زندگی را نگاه ایمانی دانسته که به یاری آن و بصیرتی که به مؤمنان می بخشد، می توان رنج ها را معنادار و در نتیجه قابل تحمّل کرد. به نظر مولانا، تنها از طریق آگاهی از رنج حقیقی است که می توان راه ایمان را پیمود. در این مسیر، رنج های دنیوی حذف یا انکار نمی شوند؛ بلکه معنادار می شوند و تحمّل آن ها بر مؤمنِ عاشق امکان پذیر و چه بسا حلاوت آمیز می گردد. از نظر مولانا، ایمان عاشقانه بهترین پاسخ به رنج های زندگی است