فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱۳٬۴۰۳ مورد.
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
103-126
حوزههای تخصصی:
خدای متعال در برخی از آیات قرآن به نوعی عتاب گونه، پیامبراکرم | و دیگر پیامبران را مورد خطاب قرار داده یا در مورد ایشان سخن گفته که تداعی کننده مضامینی متناقض نما با عصمت ایشان است. ترجمه این آیات از زبان مبدا به زبان مقصد و انتقال صحیح محتوای آن، افزون بر نگاه داشت ساختارهای دستوری و بلاغی و هم سانی تاثیر متن مبدا و مقصد، و نیز رعایت مقوله های تفسیری، روایی و زبان شناختی، احاطه و اشراف ویژه به مبانی کلامی صحیح و تنقیح شده و نیز بازتاب این مبانی در زبان مقصد را طلب می کند تا تلقی عدم عصمت پیامبران را در ذهن خواننده ایجاد ننماید. پژوهش حاضر در صدد است تا به نقد ترجمه آیه 7 ضحی از میان برخی ترجمه های امین، معنایی، آزاد و تفسیری بپردازد و ضمن تبیین مستدل برتری ها و کاستی های مترجمان مذکور، بهترین روش و قواعد ضروری ترجمه این دسته از آیات را در پیش روی مترجمان و مخاطبان ترجمه قرآن قرار دهد. معادل گزینی ناصحیح و نیز ساختاربسندگی، ترجمه آیه مورد بحث را از غایت آن دور کرده و در مقابل، ترجمه مزجی می تواند روشی مناسب برای برگردان این دسته از آیات به شمار آید و مترجم را در برآوردن اهداف ترجمه موفق تر کند.
معناشناسی "ضرّ" در قرآن کریم با تأکید بر روابط همنشینی و جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"ضرّ" از واژگان کلیدی و پربسامد در آیات قرآن کریم است که در تبیین حوزه معنایی رنج و سختی در جهان بینی قرآنی نقش مهمی دارد. این پژوهش با استفاده از روش معناشناسی، مفهوم ضرّ را از دیدگاه قرآن کریم تبیین کرده است؛ زیرا معناشناسی با نگاه تحلیلی و دقیق به متن، روشی سودمند برای دستیابی به معنای حقیقی کلمه است. با بررسی واژه ضرّ با رویکرد هم زمانی مشخص شد ضرّ بر محور همنشینی فعلی با افعالی همچون مسّ و کشف و بر محور همنشینی اسمی با مفهوم بأس، نفع، نعمت، رحمت و سرّاء و بر محور جانشینی با واژه شرّ، عذاب و رجز در یک حوزه معنایی قرار می گیرد؛ ازاین رو "ضرّ" زیانی دنیوی و در حوزه آسیب های فردی و از سنن الهی است که وجود انسان را به کام خود می گیرد؛ همچون پرده اى بر چهره جان و تن انسان مى افتد و چهره سلامت، آسایش و آرامش را مى پوشاند. این ضرر در حدی است که شخص از دیگران قطع امید می کند و تنها خدا را می خواند و وسیله ای برای متنبه شدن، امتحان، رشد و رسیدن به مقام والا است؛ بنابراین، "ضرّ" لزوماً معنای منفی ندارد و ممکن است باوجود ظاهر ناخوشایند نتایج و آثار مثبت داشته باشد.
آسیب شناسی نقش آلی - استقلالی عقل در علوم قرآنی با تا کید بر دیدگاه های آیت الله جوادی آملی
منبع:
الاهیات قرآنی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
31 - 48
حوزههای تخصصی:
نقش علوم قرآنی در تعمیق آموزه های قرآنی، هم چنین نقش کارکردهای آلی و استقلالی عقل در علوم قرآنی، با شدت و ضعف مورد پذیرش همه مفسران و قرآن پژوهان است. کاستی ها و آسیب های عقل در علوم قرآنی، در متون قرآن پژوهان دارای ابهام و اجمال است و هرگز به طور مستقل مورد بررسی تفصیلی قرار نگرفته است. در این پژوهش، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و پرسش آن است که آسیب های عقل آلی و استقلالی در علوم قرآن بر پایه دیدگاه آیت الله جوادی آملی کدامند؟ بررسی ها بیانگر این آسیب ها به شرح ذیل است: ضرورت توسعه نقش آلی و استقلالی عقل در علوم قرآنی در حوزه «مبادی علوم قرآنی» و «علومی که مدخلیت مستقیم در فهم قرآن دارد»؛ ضرورت لحاظ توامان منابع عقلی و نقلی و اجتناب از افراط و تفریط غیر روشمند در آ ن ها؛ عدم جواز ورود عقل در جزئیات معرفت دینی؛ صعوبت تولید برهان های تجربی محض؛ ضعف ارزش علمی براهین تلفیقی از عقل تجربی و تجریدی یا برهان تجربی محض، نسبت به براهین تجریدی محض؛ تفاوت علمیت و منزلت یقین در اَشکال مختلف غیر مستقلات عقلیه؛ ضعف علمیت برخاسته از دستاوردهای «علمی» (= اطمینان عقلایی) نسبت به مرتبه «علم» و ... .
بررسی تطبیقی تحلیلی رهبری و شروط آن در دو تفسیر «المنیر» و «من وحی القرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
33 - 55
حوزههای تخصصی:
رهبری در هر جامعه ای، سکّان دار هدایت جامعه به سوی اهداف معین و ترسیم کننده نقشه راه و طراح قواعد فکری و عملی بر مبنای مکتب مطلوب است. در مکتب اسلام که اندیشه ها و آموزه های آن بر مبنای وحی قرآنی و سنت نبوی است، رهبری، مرجعیت فکری و عملی و تجسم عینی افکار و آموزه های اسلامی و مدیر و مروج آن است؛ از این رو، ضرورتی اجتناب ناپذیر است و از سویی چون دستورات صادره از سوی وی بر هر مکلّفی واجب است، ویژگی هایی متفاوت با دیگر پیشوایان می طلبد. پس از عصر رسالت نیز موضوع رهبری پیوسته مورد بحث و مجادله بوده است. این مقاله که تا پیش از این، نگاشته ای پیرامون موضوع آن سامان نیافته، به تطبیق و تحلیل دو تفسیر المنیر و من وحی القرآن در موضوع رهبری و شرایط آن پرداخته است. مبانی سیاسی و فقهی این دو تفسیر متفاوت است، ولی شروطی که دو مفسر ذکر کرده اند شرط هایی اصلی و اساسی هستند که بر کمال شخصیت رهبر دلالت دارند و هر دو بر آن متفق هستند. البته در مورد شرط اجتهاد، زحیلی معتقد است که اهل حل و عقد مسؤول همه تصمیم ها هستند و اجتهاد جمعی را بهتر می داند.
معنی شناسی تاریخی نفاق در قرآن: نسبت نفاق با دورویی، پنهان کاری و اِنفاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معانی امروزین نفاق ازجمله پنهان کاری و دورویی با بسیاری از توصیف های منافقان در قرآن کریم ناهمخوان است؛ به ویژه آنکه نفاق در قرآن برای کنشی در حوزه عمومی به کار رفته است و محدود به حوزه دینی - اخلاقی نیست. این مطالعه درصدد است پس از ابهام زدایی از معنای قرآنی نفاق، رابطه آن را با مفاهیمی چون دورویی و پنهان کاری با تکیه بر معناشناسی تاریخی و اطلاعات اسباب النزولی مشخص کند. همچنین، به دلیل شباهت دو ریشه نفاق و انفاق، در این مقاله تلاش شده است رابطه معنایی این دو ریشه در زبان عربی بررسی شود. بررسی صورت گرفته نتایج متعددی داشت و درنهایت، به بی ارتباطی معنای نفاق با دورویی و پنهان کاری و نیز انفاق رسید. نتایج به دست آمده چنین بودند: در میان محققان اروپایی که در پی ریشه شناسی و معنی شناسی منافقان برآمده اند، اتفاق نظری وجود ندارد؛ منافقان صدر اسلام از دیده دیگران پنهان نمانده بودند تا بتوان پنهان کاری را ویژگی بارز آنان دانست؛ واژه های عربی «نفاق» و «انفاق» به ریشه مشترکی نمی رسیدند؛ لغتشناسان عرب اتفاق نظر دارند که ریشه (ن ف ق) به معنی از دست دادن است؛ اما تلاش آنان برای فهم معنای تاریخی منافق، به نتیجه پذیرفتنی نرسیده است. بسامد بالای کاربرد مشتقات این ریشه در زبان حبشی در معنی دونیم کردن و تکه کردن، معنادار است و با تمامی اوصاف منافقان در قرآن، همخوانی دارد. افزوده شود معادل هیپاکریسی (دورویی)، برگرفته شده از زبان یونانی باستان، باوجود نادرستی، در ترجمه های معاصر قرآنی به زبان انگلیسی، به معادلی غالب تبدیل شده است.
بررسی و نقد زیرمدخل انواع وحی مربوط به انبیا از دائره المعارف قرآن لیدن
حوزههای تخصصی:
مستشرقین در دهه های اخیر تلاش بسیاری در مطالعه و بررسی منابع اسلامی داشته اند. البته این تلاش ها، گاهی با جنبه ی پژوهشگرانه و گاهی غرض ورزانه بوده و یکی از اقدامات مهم آنان، تألیف دائره المعارف قرآن لیدن است. نگاشته حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ادله قرآنی و روایی و مراجعه به تفاسیر فریقین، به نقد و بررسی مدخل انواع وحی مربوط به انبیاء در دایره المعارف قرآن لیدن پرداخته است. اشکالات وارد بر مدخل در دو بخش ساختاری و محتوایی سامان دهی شده است. اشکال ساختاری مدخل در عدم وجود نظم و ارتباط میان مطالب و محتوای آن خود را نمایان کرده است. اشکال های محتوایی به طور کلی شامل: لغزش در فهم لفظ و ظاهر آیات قرآن، خطا در تفسیر آیات، لغزش در استدلال و نتیجه گیری از آن است. نویسنده مدخل یادشده، با آوردن عباراتی همچون: تجربه ی پیامبرانه محمد (ص)، وجود ابهام و تناقض در آیات قرآن، رؤیای صادقانه محمد (ص) و ارائه تفسیر نادرست از آیات و تکیه به منابع غیر موثق، سعی بر زیر سؤال بردن اصالت وحی قرآن دارد که مهمترین نقد وارد بر مدخل است.
چگونگی وحدت انگاری ابعاد و ویژگی های مختلف انسان در قرآن
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم، توصیفات متعدد و به ظاهر متعارض نسبت به انسان دیده می شود. از یک سو متصف به ویژگی هایی همچون فطرت الهی، مجهز به قوه ی تعقل، مجهز به قوه اختیار و انتخاب، مکرّم به کرامت الهی، برخوردار از نفخه الهی و ... شده و از سویی دیگر مکرراً به صفاتی نکوهیده همچون کفور، قنوط، ضعیف، عجول، هلوع، بخیل، قتور، جزوع، منوع و.... متصف شده است. این تفاوت ها از کجا ناشی می شود و چگونه می توان به هماهنگی میان آیات مربوطه رسید؟ این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی ضمن تبیین این صفات، در راستای وحدت انگاری آنها گام برداشته است. چنین به دست آمد که این مجموعه ظاهراً متعارض، انسان را در أحسن تقویم قرار می دهد. دسته ای از آیات صفات انسانی ناظر به مرحله تکوین انسان است و بدین لحاظ که ناشی از خلقت الهی است، مورد نکوهیدگی قرار نمی گیرد و اصولاً متعلَق ارزش گذاری اخلاقی واقع نمی گردد؛ اما در مرحله فراتکوین، آنجا که پای انتخاب و اختیار به میان آید، تکلیف، ارزش گذاری، پاداش و یا عقوبت مطرح می شود. انسان در سیر رو به جلوی خویش وامدار همه این ویژگی هاست. در کشاکش مجموع این ویژگی ها است که بشر به اعلی علّیین یا اسفل السافلین می رسد و این همه، در راستای چگونگی انتخاب اوست. واژه های کلیدی: قرآن، انسان، صفات انسان، وحدت انگاری.
بررسی انتقادی دیدگاه ریون فایرستون درباره مصداق «ذبیح» در قرآن
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم است که برخی مدخل های آن را نوشته است. وی در این مدخل ها درباره فرزند «ذبیح» حضرت ابراهیم (ع) برخلاف اندیشه بیشتر محققان اسلامی نظر داده است و معتقد است که ابراهیم (ع) می خواست اسحاق - فرزند دوم خود - را قربانی کند. به باور وی، بیشتر مفسران پیشین قرآن، هم به همین نظر تمایل و اعتقاد داشتند. پژوهش حاضر با بررسی، تحلیل و نقد محتوایی مدخل «اسحاق» از دایرة المعارف قرآن، دیدگاه ریون فایرستون را به چالش کشیده و به بررسی روش شناسی مدخل مزبور و چرایی اصرار فایرستون بر ذبح اسحاق می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد علاوه بر تناقض تورات و انجیل برنابا در تعیین مصداق ذبیح، سیاق آیات قرآن با ذبح حضرت اسماعیل تناسب دارد؛ علاوه بر این که روایات مربوط به ذبح اسماعیل با سند صحیح و در منابع معتبر آمده است، برخلاف روایات مربوط به ذبح اسحاق که علاوه بر انقطاع سند، با ضعف راویان مواجه است. همچنین برخلاف نظر فایرستون، علاوه بر تأکید استدلالی مفسران معاصر، تعداد کثیری از تفاسیر پیش از قرن دهم نیز حضرت اسماعیل را به عنوان قربانی مورد نظر قرآن معرفی کرده اند.
نقد و بررسی مقاله «بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن» از بهاءالدین خرمشاهی
حوزههای تخصصی:
در آیاتی از قرآن به فرهنگ و عقاید مردم معاصر نزول اشاره شده است. همین عامل سبب شد عدهای نظریه «تأثیر قرآن از فرهنگ زمانه» را مطرح کنند. یکی از این افراد آقای بهاءالدین خرمشاهی است. ایشان نظریه خود را در مقاله «بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن» ارائه داده است. ایشان معتقد است: قرآن هر چند با تمام الفاظش از طرف خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده، اما برخی مواقع به جهت همراهی و مماشات با مردم عصر نزول، خداوند عالماً و عامداً عقاید آنان را بیان کرده است؛ لذا اگر در مواردی، آیاتی از قرآن مخالفِ علم و جهانِ واقع بود، نباید پنداشت که آیهای از قرآن ابطال شده است. آقای خرمشاهی برای اثبات نظریه خود به شواهد و دلایلی از قرآن استناد کرده، از جمله: مسئله اسباب النزول، انعکاس فرهنگ جاهلیت به قصد تخطئه و اصلاح، استفاده قرآن از قالبها و شیوههای ادبی و واژگان عصر نزول و همچنین ذکر جن، سحر و چشم زخم در قرآن. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی – تحلیلی و با گرایش انتقادی، تک تک این شواهد و دلایل با استناد به سایر آیات قرآن، تحلیل و بررسی شد. حاصل پژوهش این شد که هیچ یک از شواهدی که آقای خرمشاهی به آن استناد کرده، نمیتواند اثبات کننده این نظریه باشد که در قرآن مطلبی خرافی و خلاف علم آمده و قرآن نیز آن را پذیرفته است.
بررسی و تحلیل موارد استناد رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) به آیات قرآن در رویدادهای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از گزارشهای مندرج در کتابهای سیره رسول الله(ص)، ناظر به آیات قرآنی تکمیل و توسعه یافته اند. بدین گونه که راویان هنگام گزارش سیره نبوی، تلاش کرده اند آن را مطابق و همسو با قرآن گزارش کنند و توضیحات خود را ذیل اطلاعات قرآنی و برای تکمیل و توسعه آن تدوین نمایند. از این رو منابع تاریخ و سیره در بر دارنده مواردی از استناد به آیات قرآن در حوادث تاریخی است. تعدادی از این موارد حاکی از استناد رسول خدا(ص) به آیات قرآنی در رویدادهای تاریخی است. نوشته حاضر با بررسی و تحلیل موارد استناد رسول الله(ص) به آیات قرآنی و ریشه یابی گزارشها، ضمن به دست دادن الگویی برای توسعه متون مربوط، به این نتیجه رسیده است که گزارشهای معطوف به استناد رسول خدا(ص) به آیات به مرور تکمیل و توسعه یافته اند. هدف از ضمیمه شدن آیات به گزارشهای تاریخی، توضیح، تقویت و تایید اصل خبر بوده است.
رویکردی ریشه شناختی به واژه قرآنی «ضرب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه «ضرب» که در مجموع 58 مرتبه در قرآن کریم بکار رفته از جمله واژه های پیچیده در زبان عربی است که به زعم برخی از قدیمی ترین کتب لغت نویسان عرب برای جمیع اعمال بکار می رود. از راه های رسیدن به فهم صحیح، جامع و روشمند یک واژه، انجام بررسی های لغوی و ریشه شناسی آن است. بدین منظور در این پژوهش معانی ضرب از کهن ترین زبان های آفروآسیایی و سامی باستان استخراج و سیر تطور معنایی واژه تبیین می شود. در مرحله بعد با توجه به دسته بندی معنایی که از ریشه شناسی ضرب بدست آمده، معانی ضرب در آیات مختلف بررسی و دسته بندی می شود. مطالعه حاضر نشان می دهد که کاربردهای قرآنی ماده ضرب همگی ذیل دسته اول معنایی بدست آمده از ریشه شناسی یعنی «متصل کردن/مخلوط کردن/بهم پیچیدن/بستن» صورت بندی می شوند و معنای دوم یعنی «سوختن» عملاً در قرآن کاربرد نداشته است. با بررسی آراء مفسران درباره معانی ضرب در قرآن بر اساس نتایج ریشه شناسی، این نتیجه حاصل شد که بعضی از معانی ضرب که در طیفی از تفاسیر و ترجمه ها مدنظر قرار گرفته است، با شواهد ریشه شناختی تأیید نمی شود. ازجمله معنای کتک زدن برای ضرب در بررسی های ریشه شناختی یافت نشد و برای «اضْرِبُوهُنَّ» در آیه 34 النساء بر اساس نتایج ریشه شناختی معنای روی گرداندن/رفتن پیشنهاد می شود.
تبارشناسی واژه «زوج» در زبان های آفروآسیایی و هند و اروپایی با کاربردهای قرآنی – عهدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از واژگان پُربسامد قرآنی واژه «زوج» است. اهمیت این واژه از دو جنبه درخور توجه است؛ یکی به سبب حضورش در بیشتر شاخه های زبان های آفروآسیایی و هند و اروپایی که نشان از وسعت مناطق استفاده شده آن را دارد. دوم به واسطه کاربرد آن در متون مقدس ادیان ابراهیمی، با وسعت حوزه معنایی اش است. پژوهش حاضر با روش معناشناسی تاریخی و زبانشناسی تاریخی - تطبیقی برای دستیابی به سیر تطور ساختاری - معنایی این واژه، در زبان های مذکور با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. برای توضیح بیشتر مباحث زبانی، مصادیق و شواهد عهد عتیق عبری، یونانی و عهد جدید یونانی و سریانی (پشتیا) و قرآن ارائه شده اند. نتایج نشان می دهند واژه، به احتمال زیاد از زبان یونانی وارد زبان سامی شده و از شمالی ترین منطقه سامی نشین تا شمال آفریقا گسترش یافته است. معنای اصلی آن «وصل کردن» است که قرابت تنگاتنگی با یوغ و گاو دارد که در متون دینی یهودیان و عیسویان متبلور شده است. با گذشت زمان معانی ثانوی مرتبط با اصل معنای اولی شکل می گیرد؛ به طوری که معنای اتصال و پیوستن به زوجیت زن و مرد و جنس مؤنث عدول می کند. در ادوار بعدی معنای همسر و زن محوریت می یابد. در آخرین ایستگاه زبان های سامی، یعنی عربی، این واژه، توسعه معنایی داشته است که قرآن با استخدام آن، یکی از ناب ترین مباحث خلقت، یعنی جریان قانون زوجیت در بین تمامی موجودات را ارائه داد که تا قبل از نزول قرآن، بشر نسبت به آن جاهل بود.
روش شناسی نقد آرای مفسران در تفسیر تسنیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر تسنیم، پدیدآمده توسط آیت الله جوادی آملی، ازجمله تفاسیر اجتهادی قرآن در دوران معاصر محسوب می شود که به اقتفای تفسیر المیزان عمدتاً از روش قرآن به قرآن بهره گرفته است. نگارنده این تفسیر در مقام بیان معارف آیات کریمه، همت خود را مصروف تفسیری مستدل و روشمند از آیات کتاب الهی نموده و بر این پایه به آرای دیگر مفسران عنایت داشته و به نقد اندیشه های تفسیری آنان پرداخته است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی، با بررسی نمونه هایی از تفسیر تسنیم با محوریت روش نقد، نشان می دهد که آیت الله جوادی آملی، ضمن رعایت اخلاق، به نقدی هدفمند از طریق به کارگیری قواعد تفسیری مورد قبول طرفین و احیاناً نقد این قواعد در اندیشه تفسیری دیگر مفسران، اقدام کرده و با استدلالات عقلی و استنادات نقلی، مطابق با معیارهایی همچون: موافقت با دیگر آیات همسو، حجیت ظواهر، هماهنگی با سیاق آیات و مطابقت با عقل برهانی، نادرستی آرای برخی مفسران را تبیین نموده است. ایشان در تفسیر تسنیم با تحلیل نادرستی دلایل آن ها، برداشت های ناصواب آنان را نفی و مراد واقعی خداوند از آیات قرآن کریم را بیان می کند.
نقش ارتباط غیرکلامی در شناخت حالات و روحیه افراد (با استناد به آیات قرآن کریم)
حوزههای تخصصی:
اهتمام به مسئله ارتباط، موضوعی است که همواره به عنوان اصلی مهّم در تعاملات بشری به شمار می رود و به دو بخش کلامی و غیرکلامی تقسیم می شود. ارتباط غیرکلامی که محور بحث این مقاله است، یکی از شیوه های تعامل با دیگران است که در پی آن افراد اطلاعات، افکار و احساس های خود را از طریق رفتار یا حرکات بدن به دیگران انتقال می-دهند. هرچند شیوه های متعددی برای برقرای و شناخت ارتباط غیرکلامی در حوزه روانشناسی و ارتباط های انسانی مطرح شده است؛ امّا جامع ترین و در عین حال، مطمئن ترین راه برای کسب اطلاعات در این زمینه رجوع به قرآن کریم می باشد چرا که قرآن کریم آیات فراوانی را به مسئله ارتباط و شناخت احوال افراد اختصاص داده است. اهمّیت این بحث از منظر قرآن کریم از آن روست که ارتباط سالم و مؤثر با دیگران در هدف اصلی قرآن یعنی هدایت و سعادت بشر نقش بسزایی را ایفا می نماید. از این رو این پژوهش با روش کتابخانه ای، توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا قرآن کریم به مسئله ارتباطات غیرکلامی توجّه نموده است؟ به عبارت دیگر چه مؤلفه هایی را برای شناخت حالات افراد درارتباط غیرکلامی معرفی کرده است؟ بر این اساس با توجّه به اهمیّت نقش ارتباط غیر کلامی در تعاملات و شناخت افراد، قرآن کریم طی آیات متعددی به این پرسش ها پاسخ داده و در این زمینه نکات مؤثری را در ارتباط غیرکلامی مانند چهره و سیما، حرکات و حالات بدن، تُن و لحن صدا به جهت شناخت روحیه و حالات افراد برای ایجاد یک رابطه تأثیرگذار و کارآمد ارائه نموده است.
Examining the verses regarding the non-presentation of miracles by the Holy Prophet, peace be upon him and his family(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The holy prophets performed miracles as a sign of their Nubuwwah. Things showed that those apostles relied on a power beyond the acquired forces of human. And these miracles had such a profound effect on human souls that have been recorded as the most famous events in history. According to verses from the Holy Qur’an as well as successive historical narrations, Prophet Mohammad (PBUH) has provided important creative miracles for the people of his time, in addition to the book which is an eternal and always present miracle of his Risālah (Mission). However, some anti-Islamists, citing verses, have denied that the Prophet performed creative miracles. Contrary to their claim, the verses which indicate that the Holy Prophet (PBUH) was associated with sorcery are evidences that the same polytheists have seen extraordinary things from the Prophet (PBUH) who have given him such a relationship. Also, the verses that seem to indicate the non-performance of miracles are related to impossible requests such as seeing God bodily or the coming of the Day of Judgment, or presenting verses from the Qur'an according to the wishes and beliefs of the polytheists, which could not be answered.
The Comparative Approach of Two Translations of Qur’an by Abu al-Futūḥ Rāzī and Garmaroudi with Emphasis on the Verbal and Spiritual Dimension(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the interpretation, translation and esoteric interpretation of the Holy Qur’an, we are faced with free translation and non-adherence to some subtleties. Among the rhetorical matters, omission, connection, division, simile, metaphor and irony, etc. have been used extensively. Therefore, the translator must be completely careful and fluent in this matter. Another issue before us is the diversity and differences in the translation and interpretation of the Holy Qur’an. Two cultures, two tastes, and two different times influence translation approaches, and these can affect both the tastes of the creators and the recipients. Therefore, in this research, these controversial points have been pointed out. This research intends to use the descriptive-analytical method with the aim of explaining the translation approach with the focus on two Qur’anic translators and thinkers, namely Mousavi Garmaroudi and Abu al-Futūḥ Rāzī. The purpose of this study is to prove the hypothesis that in the translations and interpretations of the Qur’an by Garmaroudi, the language is close to the language of the people, smooth and fluent. But the translation of Abu al-Futūḥ Rāzī is the first translation and interpretation presented in the Dari language and he first brings the translation of a part of the verses, then he interprets them.
The Quranic Word mawālī in Zachariah’s story: Seeking an Ethiopian Connection(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۲, Issue ۱ - Serial Number ۳, December ۲۰۲۱
165 - 176
حوزههای تخصصی:
The meaning of the word mawālī used on the Quranic verse 19:5 and the thing which is inherited by John was a subject of debate in exegetic literature, without any clarification about its lexical origin. In this survey, the main question is about the lexical origin of the word, as well as the cultural roots of the position which the story is speaking of. Also, the article is seeking a proper understanding of the word and the verse being relevant to the context and make the Zachariah’s story in the Sura 19 consistent.Concerning methodology, the article uses etymology of keyword mawālī based on comparative Semitic studies from one side and clarification of the story as a whole by a comparison between the Quranic account with relevant passage in the New Testament and some connected material in Jewish literature. According to given evidence, the word mawālī in the verse 19:5 is supposed to be a term coming from the New Testament. The basis is the Geez word mawāʿǝl meaning 'daily (duties)', used in Ethiopian version of Gospel of Luke to refer to ‘priestly division’ in Jewish tradition. The secondary layer is South-Arabian and Ethiopian root meaning 'to guard' which contaminated to the previous term and relates to the Jewish Rabbinic term mišmārōt. It is a Christian-Jewish blending appeared in pre-Islamic Ethiopia. Then, the Quranic word mawālī in the verse 19:5 was not a regular Arabic word, but a Judeo-Christian arabicized term with Ethiopian origin.
An Exploration into the Infallibility of Angels with a Qur'anic Approach
حوزههای تخصصی:
The Holy Qur'an has ignited the torch of enlightenment in beliefs and raised the flag of the struggle against superstition, by which the true truth is known and the narrations can be evaluated. Among the realities of the universe are the angels whose infallibility are disputed; Some believe in the infallibility of the angels, while some do not. Each group brings its reasons for its special idea. This article aims to investigate the infallibility of angels based on the library method and by referring to the basic religious sources, i.e. the Qur’an, interpretive and narrative collections. So, it introduces a theory based on the Holy Qur’an. As a result, findings show that the three-fold reasons, not only lack strength and dynamism, they also support the infallibility of the angels in some cases. In other cases, the narrations about Hārūt and Mārūt are attributed to Ka'b al-Ahbār in the form of marfū' and date back to the Israelite. In terms of content, since they do not compatible to the Qur’an and there is no reason for their being a symbolism, they oppose the clear text of the Qur’an concerning the infallibility of the angels; for some verses affirm the appearance of the angels and some affirm their infallibility.
اعیان ثابته و جایگاه آن در علم پیشین الهی از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
81 - 88
حوزههای تخصصی:
«اعیان ثابته» یکی از مهمترین ارکان هستی شناسی ابن عربی است و پذیرش آن تأثیر بسزایی در نوع نگاه به مسئله علم خداوند دارد. «علم خداوند قبل از خلقت موجودات»، چالش مهمی است که دستگاههای معرفتی کلامی، فلسفی و عرفانی هرکدام بنوبه خود تلاش کرده اند که آن را تشریح و تبیین نمایند. معتزله و ابن عربی با قبول ثابتات ازلیه، سعی کرده اند این نزاع را پاسخ دهند. دیدگاه ابن عربی مخالفانی میان فلاسفه دارد و یکی از آنها ملاصدراست که در آثارش به ساختار اعیان ثابته بسیار تاخته است. اما با بررسی بیشتر و نگاه تطبیقی به این پاسخ میرسیم که ملاصدرا با طرح نگاهی نو به مسئله اعیان ثابته و بیان تقریری جدید از نگاه ابن عربی، تلاش میکند مواردی را که با دستگاه فلسفیش در تعارض است، حل کند. این تحقیق با اشاره به نکات مطرح شده، اثبات میکند که ملاصدرا دیدگاه ابن عربی در مورد اعیان ثابته را پذیرفته و میان نگاه ابن عربی و قول به ثبوت معدومات که دیدگاه معتزله است تفاوت قائل است و نگاه اول را مطابق با کشفیات و مشاهدات خویش میداند.
نقد و تحلیل رهیافت های تفسیری فریقین ذیل آیه 190 سوره اعراف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین مرجع ضمیر در فراز «جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ فِیما آتاهُما» از آیه 190 سوره اعراف، چالشی در میان مفسران فریقین پدید آورده است: بازگشت ضمیر فعل « جَعَلا» به حضرت آدم و حوا چگونه با عصمت حضرت آدم سازگاری خواهد داشت؟ متون روایی پرشمار ذیل آیه نشان از دیرینگی چالش در سده های نخست اسلامی دارد. مفسران فریقین رهیافت های گوناگونی در تبیین این آیه برگزیده اند. نظریه هایی همچون شرک آدم و حوا، شرک اجداد قریش، شرک نوع انسان ها در میان رهیافت های تفسیری فریقین دیده می شود. نوشتار حاضر با روش کتابخانه ای به گردآوری رهیافت ها پرداخته و پس از نقد و تحلیل رهیافت های تفسیری بر اساس روش تحلیلی توصیفی، نظریه شرک نسل آدم و حوا را به عنوان رهیافت منتخب برگزیده است. با استناد به آیات مشابه و روایات تفسیری و نیز دلایل عقلی، قرآنی و روایی عصمت آدم علیه السلام، به نظر می رسد آیه در صدد بیان داستان فرزندآوری حضرت آدم و حوا است اما در فراز «جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ» به عاقبت اولاد مشرک این دو اشاره شده است.