فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۸۱ تا ۴٬۷۰۰ مورد از کل ۱۳٬۴۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
داستان ها و آیات قرآن همواره مورد عنایت شاعران و نویسندگان قرار گرفته و می گیرند. شاعر به تبع اطلاع از روایات قرآنی و به فراخور مضمون و محتوای اثرش از این داستان ها و آیات در جهت تفهیم و تایید سخن خود بهره می گیرد. بنابراین تلمیح به عنوان یکی از صنایع ادبی، نمایان گر میزان آگاهی شاعر از مضامین و رویدادهای مختلف دینی، تاریخی و ... است. در نگاه نخست و از آنجایی که این صنعت ادبی ارائه دهنده اطلاعاتی قدیمی و مسبوق به سابقه است به سختی می توان نوآوری و انگیزش را در آن پذیرفت؛ این در حالی است که به استناد نظریه انگیزش در مکتب فرمالیسم، توانایی، ذوق و قدرت تصویرگری و بیان شاعر می تواند از کهنه ترین مضامین و مایه های معنایی و زبانی، تصاویری بدیع و نو بسازد. به گونه ای که خواننده خود را با فضایی تازه مواجه ببیند. این مقاله سعی دارد به بررسی مقوله انگیزش مضامین و داستان های مشهور قرآنی در غزل شاعران دو دهه اخیر بپردازد و با بیان نمونه هایی چند بر این فرضیه صحّه بگذارد که اگر چه تلمیحات قرآنی ریشه در داستان ها و آیاتی دارند که تحریف ناپذیرند، اما همواره می توان با شیوه هایی مبتکرانه در بیان و زبان، تصاویری بدیع و جدید از آنها ارائه کرد.
دگردیسی انسان در خوانش صاحب المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة اصلی پژوهش پیش رو، بیان چیستی و چگونگی دگرگونی انسان در کلام وحی با خوانش و رهیافت خِرَد و ساختار اندیشة صاحب «المیزان» می باشد. همچنین این مقاله کوشیده است پرسش های پیرامون این مسئله بر اساس مبنای علاّمه طباطبائی(ره) را تبیین نماید و بر اساس داده های کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی نوشته یافته است. فرایند این برآیند رسیدن به سه دیدگاه اصلی در چگونگی دگرگونی انسان یعنی دگردیسیظاهری، روحی و نیز ظاهر و باطن انسان می باشد. در خوانش صاحب المیزان، علاوه بر تحقّق تنزّل روحی (دگردیسی اخلاقی)، مرحله ای پس از این امر یعنی دگردیسی جسمانی (دگرگونی تکوینی) نیز محقّق گردیده است. با ملاحظة این سخن که انسانیّت آنان به صورت کامل و نهایی از میان نرفته است. علاّمه تداوم این قاعده در دیگر امّت ها را ممکن دانسته است که مبنای این گفتار را در تأثیرپذیری بدن از روح در نگاه وی می توان پیگیری کرد.
دریا از منظر قرآن کریم و علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداوند متعال در آیات متعددی از قرآن کریم اهمیت دریا را بیان فرموده است. نظر به اینکه بیش از 2500 کیلومتر از مرزهای کشور را آب دریاها فراگرفته است، لزوم توجه به هدایت های قرآن درباره دریا، وظیفه ای مهم تلقی می گردد، ضمن آنکه حیات بشر بستگی تام به شناخت و بهره گیری صحیح از این منبع خدادادی دارد. واژه «بحر» به معنای دریا به صورت صیغه مفرد در 32 آیه از قرآن آمده است. واژه «بر» به معنای خشکی نیز به صورت صیغه مفرد در 12 آیه از قرآن باز آمده است. در این مقاله ابتدا نسبت این آیات با تناسب خشکی به دریا اثبات می گردد، سپس سایر یافته های جدید در علم مهندسی دریا با آیات قرآن کریم تطبیق داده شده و شواهد لازم برای حمایت این نظریه که حقایقی در قرآن درباره علوم جدید به ویژه شگفتی های دریاها و اقیانوس ها موجود است، ارائه می گردد. همچنین امکان علمی آتش گرفتن دریاها، چگونگی یکی شدن دریاها، مانع بین دو دریا، تاریکی در اعماق دریا، جریانات جزر و مدی و سایر جریان ها و امواج دریایی مورد بحث قرار گرفته است.
بازتاب موضوعی قرآن کریم در آثار مصطفی لطفی منفلوطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم این وحی الهی با ادبیات غنی خود، همواره در طول تاریخ، ادیبان و شاعران را مسحور خود کرده و مضامین بلند و عمیق آن همواره الهام بخش شاعران و نویسندگان بزرگ بوده است. این امر در آثار ادبای معاصر عرب نیز بسیار مشهود است. آثار اکثر ادبای این دوره، سرشار از واژه های دینی و قرآنی بوده و تجلی بخش بسیاری از مضامین اعتقادی و اخلاقی قرآن کریم است و بهترین شاهد و مصداق برای اثبات اثرپذیری ادبای عرب از قرآن کریم در همه ادوار به شمار می رود. مصطفی لطفی منفلوطی یکی از نویسندگان بنام و مشهور مصری است که با داستان های زیبا و دل انگیزش بویژه «العبرات و النظرات» خاطری بس نیکو در میان مردم به جای گذاشت. وی در نویسندگی و ادبیات نابغه و در مقالات و کتبش، سبک و روشی منحصر به فرد داشت و از جمله ادیبانی بود که از مفاهیم والای قرآنی معرفت و شناخت جامعی داشت. او به عنوان یک مصلح اجتماعی با تکیه بر معانی و مضامین قرآنی در تلاش بود تا جامعه فاسد و عقب مانده مصر را که زیر یوغ بردگی غربیان بود برهاند و به آرمان های والا و شامخ مصر برساند. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به بررسی بازتاب موضوعی قرآن کریم بر روی آثار منفلوطی پرداخته و به این نکته دست یافته است که قرآن کریم در تهذیب و تزکیه نفس منفلوطی، پیشبرد اهداف و بالابردن سطح ادبی آثار وی تاثیر بسزایی داشت.
تفسیر مقارن/ تطبیقی؛ فرازبانی لغزان و لرزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تفسیر مقارن/ تطبیقی» به مثابه ایده و پدیده ای نو، نیازمند پرسش و سنجش منطقی، روش شناختی و معرفت شناختی است. سنجش تحلیلیِ تلقی های موجود، نشان می دهد جز درکی خام از عنصر «مقارنه» که آن ها را به یکدیگر پیوند داده است، درک و درد مشترکی درباره این تفسیر وجود ندارد. درک بسیط از مقارنه و تکیه صِرف بدان و بی بهره گی و بیگانگی از چند و چون تجارب مطالعات مقایسه ای در سایر قلمروهای معرفتی، تلقی های موجود را به کوشش های نافرجام و ناتمامی بدل ساخته است، به طوری که پرسش های تفسیرپژوهانه بسیاری را چنان که باید پاسخ درخوری نداده یا اساساً بی پاسخ نهاده اند و حتی در نشان دادن مرز میان این تفسیر با سایر گونه های تفسیری و حتی مطالعات مقارن غیرتفسیری ناتوانند. بخشی از این ناتوانی ها نیز به اتکاء به یک ابزار تفسیری (مقارنه)، به مثابه یک مؤلفه تفسیر بازمی گردد. تفسیر مقارن/ تطبیقی به مثابه یک فرازبانِ نوپدید در ساحت تفسیرپژوهی قرآن، فرازبانی لرزان و لغزان و همچنان با دشواره های بسیاری روبه روست.
نقش خدامحوری و مؤلفه های آن در مدیریت فرهنگی از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که فرهنگ راه و رسم و شیوه زندگی است، آن را نمی توان از زندگی انسان جدا کرد. حیات و شکوفایی یک ملت در گرو فرهنگی پویا و بالنده است. توجه نداشتن به فعالیت های فرهنگی، یک ملت را می فرساید و به سوی نابودی سوق می دهد. لزوم برنامه ریزی برای محافظت از مرزهای فرهنگی و پاسداری از باورهای دینی، ضرورت مدیریت قوی فرهنگی مبتنی بر آموزه های قرآنی را دوچندان می سازد. این جستار در پی آن است تا یکی از مبانی مهم مدیریت فرهنگی را که عبارت از اصل خدامحوری است بررسی کند. باور به حاکمیت اراده خداوند بر همه عالم و اینکه جز اراده او مؤثر در آن نیست و مؤلفه های آن همچون جهان بینیِ درست، باور به تحول پذیری انسان، اعتقاد به روز واپسین، حاضر و ناظر دانستن خداوند، استواری نظام هستی بر پایه عدل، بینشِ ویژه، حتمی دانستن پیروزی نهایی و باور به برخورداری از امدادهای غیبی، از مبانی استوارِ قرآنیِ مدیریت فرهنگی است که نتیجه بخش بودن آن را تضمین می کند.
مفهوم شناسی نور بودن خداوند با تکیه بر روایات تفسیری فریقین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی توحید و اوصاف الهی در روایات
نور اسمی از اسمای حسنای خداوند و نام یکی از سوره های قرآن کریم و از کلماتی است که در قرآن و احادیث بر مصادیق گوناگونی اطلاق شده است. گرچه این مصادیق متعددند، ولی وجود ویژگی خاصی در آن مصادیق سبب نام گذاری نور به آنان می باشد. مشهورترین آیه ای که در قرآن کریم بحث نور را مطرح کرده است آیه 35 سوره نور است که واژه نور در آن پنج مرتبه به کار رفته است. در طلیعه این آیه خداوند نور آسمان ها و زمین معرفی شده است Gاللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِF. مفسران، متکلمان، محدثان، فیلسوفان و عارفان دیدگاه های گوناگونی در خصوص معنای آن مطرح کرده اند؛ اما مهم ترین دیدگاه در زمینه نور بودن خداوند بر اساس روایات تفسیری فریقین، هدایت گری خداوند است.
ملاصدرا و دو قاعده «فرعیت» و «ثبوت ثابت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی قواعد حاکم بر نظامهای فلسفی پرتوی جدید از آراء حکما را نمودار میسازد. در این نوشتار، ضمن تبیین قاعده «ثبوت شیئی برای شیء دیگر، فرع ثبوت ثابت است» که به «قاعده ثبوت» مشهور است، پیامدهای این قاعده و تلازم آن با «قاعده» فرعیت» مورد بررسی قرار میگیرد. ازآنجاکه برخی از صاحبنظران جمع این قاعده و قاعده فرعیت را جایز نمیدانند، با بررسی دو قاعده، زوایای این تعامل نیز مورد تحلیل قرار میگیرد. بنابر تقریری، میان ایندو قاعده تلازم برقرار است و بنا بر تقریری دیگر، رابطه تقابل که چیستی و هستی هر یک منوط به دیگری است. در تفسیر قاعده فرعیت نیز دو نگرش وجود دارد که تا حدی ریشه در پذیرش یا عدم پذیرش قاعده ثبوت ثابت دارند. برخی حکمای اسلامی بر این باورند که پذیرش قاعده ثبوت ثابت و وجود رابط طرفینی که از ابتکارات ملاصدرا است، به نزاع دیرین حکما پیرامون نحوه تحقق معقولات ثانی پایان داده و میان دو نحله افلاطونیان و مشائیان جمع نموده است.
هدایت باطنی و معنوی امام و مسئلة امامت در اندیشة علاّمه طباطبائی و تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مراتب عالی ولایت در مسألة امامت، ولایت معنوی است که با اشراف و تصرّف معنوی امام به اذن الهی در نفوس آماده تحقّق می یابد. مراد از ولایت معنوی نوعی اقتدار و تسلّط معنوی است که با پیمودن صراط عبودیّت و رسیدن به مقام قرب برای امام به اذن الهی حاصل می شود. در دیدگاه علاّمه طباطبائی، ولایت به این معنا غیر از نبوّت، خلافت، وصایت و نیز غیر از امامت به معنی مرجعیّت دینی و یا حتّی زعامت سیاسی است. انسان افزون بر حیات ظاهری، دارای حیات معنوی و باطنی است و برای رسیدن به مراتب عالی در آن نیاز به راهنما و امام و دستورهای خاص دارد. علاّمه طباطبائی امامت را مقامی برتر از نبوّت می داند که پس از پیمودن مراحل مختلف و آزمایش های سخت صلاحیّت آن برای بعضی از انبیاء و افراد خاص به وجود می آید و دارندة آن به امر الهی به هدایت باطنی مردم می پردازد و با تصرّف ولایی، انسان های آماده را به مقصود و مطلوب حقیقی و الهی رهبری می کند. علاّمه این نوع هدایت را هدایت به امر می نامد. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل متن و به شیوة کتابخانه ای درصدد واکاوی هدایت باطنی و ولایت معنوی امام و زوایای آن از منظر علاّمه طباطبائی(ره)و به صورت خاص، در تفسیر المیزان است.
اعراب و فهم صحیح آیات
رابطه معنا شناسی زبانی و تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات انواع تفسیر وتأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات موارد دیگر کتاب شناسی تفسیر
معناشناسی زبانی و تفسیر قرآن به قرآن در مطالعات قرآنی ارتباط نزدیکی با هم دارند. مقاله حاضر سعی دارد تا با روش توصیفی تحلیلی، ضمن توصیف نقاط اشتراک این دو رویکرد در مطالعات قرآنی، نقش مثبت معناشناسی زبانی را در فرایند تفسیر قرآن به قرآن، روشن و مزایای آن را به اختصار بررسی کند و نیز کاستی های برخی از نحله های معناشناختی را یادآور شود. رابطه معناشناسی و تفسیر قرآن به قرآن در دو بعد مبنایی و فرایندی قابل بررسی است. در بعد نخست، نوع نگاه هر یک از این دو روش بر نقش بافت زبانی و غیرزبانی و نیز جایگاه روابط بینامتنی در کشف معنا بررسی شده است، و در نگاه فرایندی به رغم همسویی درخور توجه دو رویکرد مزبور، معناشناسی با قرائت متکامل آن می تواند نقش مکمل و سازنده ای در قاعده مندی و مقوله بندی واژگان قرآن و اثبات نظام مندی معارف آن و مهار روشمند پیش دانسته ها در تفسیر قرآن به قرآن داشته باشد.
جستاری در شناخت انسان از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال پنجم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۸
79 - 95
حوزههای تخصصی:
خداوند در قرآن انسان را خلیفه خود خوانده است. در حقیقت می توان گفت که این اصطلاح بر گروهی از انسان ها به صورت تشکیکی اطلاق می شود، این است که شامل پیامبر اکرم (ص)، سایر انبیاء، ائمه معصومین(ع) و اولیای دیگر می شود. در حقیقت هر انسانی بالقوه خلیفه خداست، ولی به فعلیت رسیدن این قوه، بستگی به تلاش فرد و توفیق حق دارد. پژوهش حاضر در صدد است به روش توصیفی-تحلیلی با بهره گیری از آیات قرآن و با رجوع به تفاسیر معتبر، ضمن تبیین جایگاه انسان، دیدگاه قرآن را در مورد انسان کامل و برخی از مصادیق آن بررسی کند.
تجلی آیات قرآن مجید در فرش-باغ ایرانی با تأکید بر سوره الرحمن
حوزههای تخصصی:
آیات قرآن مجید تجلیگاه جمال و جلال خداوندی هستند و هنرمندان مسلمان با عنایت به این آیات به خلق آثاری پرداختهاند که جلوهای از بهشت آرمانی آنها است. در این راستا فرش-باغ ایرانی نمودی از تصویر باغ-بهشت است که خود جلوهای از فردوس قرآنی به شمار میآید. الگوهای فردوس قرآنی در ساختار باغ و فرش ایرانی به صورت مشترک بکار رفتهاند و شناخت این الگوها موجب آگاهی از بینش هنرمندان مسلمان میگردد. هدف از این پژوهش بازشناسی کهنالگوهای باغ ایرانی در آیات قرآن مجید به ویژه سوره مبارکه الرحمن و بررسی نحوه تجلی آنها در ساختار فرش ایرانی است. پرسشهایی که در این پژوهش مطرح میشوند، عبارتند از: 1) آیات قرآن مجید به ویژه سوره مبارکه الرحمن چگونه به توصیف بهشت میپردازند؟ 2) چگونه میتوان الگوی فردوس قرآنی را در ساختار باغ ایرانی و به تبع آن فرش-باغ به چشم دید؟ جهت پاسخگویی به پرسشهای نامبرده از روش تحقیق "توصیفی- تحلیلی" متکی بر تکنیک های مقایسه تطبیقی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات و دادههای موردنظر نیز ترکیبی از روشهای کتابخانهای و مطالعه اسنادی میباشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ساختار باغ و فرش در تمدن ایرانی-اسلامی بر شاخصهای حاصل از تحلیل فردوس قرآنی انطباق دارند و لذا میتوان فرش-باغ را نمودی از الگوی باغ-بهشت به شمار آورد. تجلی آیات قرآن مجید در ساختار فرش-باغ ایرانی را میتوان در نظامهای سهگانه معنایی، کارکردی و کالبدی به چشم دید.
راه کارهای ایجاد وحدت در جامعه از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحدت جهان اسلام یکی از مهم ترین مباحثی است که آموزه های دینی و در رأس آن، قرآن کریم به آن پرداخته است. در کنار وحدت، تفرقه، مانع بزرگ کمال انسان هاست. جامعه اسلامی هنگامی با شتاب لازم به سوی کمال حرکت خواهد کرد که موانع وحدت از مسیر آن برداشته شود. بدون شک، قرآن کریم، بهترین، کامل ترین و مطمئن ترین منبع برای دستیابی به چگونگی ایجاد جامعه برتر است.
این مقاله با مروری بر منابع در دسترس، با هدف تعیین راه کارهای ایجاد وحدت از دیدگاه قرآن انجام شده است و درصدد است تا براساس آیات قرآن کریم، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی این مسئله بپردازد.
چنگ زدن به ریسمان الهی، توجه به نقاط مشترک، بازگشت به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، امر به معروف و نهی از منکر، حفظ حقوق یکدیگر، اصلاح روابط فی مابین، تحقق نظام اقتصادی مبتنی بر قرآن کریم و مکتب نورانی اهل بیت علیهم السلام و اطاعت محض از اولی الامر و رهبری دینی، پرهیز از تفرقه و... ازجمله یافته های این مقاله می باشد.
تسبیح موجودات غیر ذی شعور از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تسبیح» به معنای تنزیهی است که توأم با علم و آگاهی باشد و از روی قصد صورت گیرد و تسبیح خداوند به معنای منزّه دانستن او از عیوب و نقایص امکانی است. «حمد» نیز به معنای ستایش فعل جمیل اختیاری است. وجه تقارن «حمد» و «تسبیح» در آیات مورد نظر این است که موجودات، با صفاتی خدا را حمد می گویند که محدود به حدود خود آنان است، ولی ذات خداوند منزّه از هر محدودیّت است. بنابراین، آمدن «حمد» و «تسبیح» در کنار هم، برای اِشعار به این است که خداوند از حمد حامدان منزّه است. در این مقاله، محدودة بررسی تسبیح موجودات، تنها موجودات غیر ذی شعور، یعنی جمادات، نباتات و حیوانات است که در ظاهر امر این گونه به نظر می رسد که این سه دسته از موجودات، فاقد علم و ادراک می باشند، چراکه تسبیح و عبادت موجودات صاحب عقل، یعنی انسان، جن و فرشته نیاز به توضیح ندارد و برای همه قابل پذیرش است. بر این اساس، به سه دیدگاه اصلی در باب تسبیح این موجودات پرداخته شده که از میان این سه دیدگاه، دیدگاه سوم برگزیده می شود که به ارادی، آگاهانه و حقیقی بودن تسبیح این موجودات اعتقاد دارد و فهم و نطق که در آیات قرآن به آن اشاره شده، دلیل بر این مطلب گرفته می شود.
اصول و روشهای نقد از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقّادی و نقدپذیری در جامعة اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. انتقاد صحیح موجب شناخت نقاط قوّت و ضعف می شود و از این طریق به پیشرفت و اصلاح امور می انجامد. برای اینکه هدف اصلی نقد که تکامل و اصلاح فرد و جامعه است و مورد تأکید دین اسلام نیز می باشد، محقّق شود، لازم است نقد مبتنی بر اصول و روش های صحیح انجام شود. بهترین راه برای دست یافتن به اصول و روش های صحیح نقد که مورد پذیرش دین اسلام نیز باشد، استفاده از متون دینی یعنی قرآن مجید و کلام معصومان، علیهم السّلام، است. با بررسی انتقادهایی که در قرآن مجید و نهج البلاغه صورت گرفته، می توانیم به اصول و روشهای نقد صحیح و سازنده پی ببریم.
«تفسیر به ترتیب نزول» مبانی، فوائد، چالش ها، بایسته ها
حوزههای تخصصی:
تفسیر تنزیلی یکی از روش های جدید تفسیری است که در چند دهه اخیر مورد توجه گروهی از مفسران قرآن کریم قرار گرفته است. رویکرد به تفسیر تنزیلی نوعی برگشت به روش تفسیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در تعلیم و تفسیر طبیعی آیات همگام با نزول و مصحف حضرت علی علیه السلام دانسته شده و مفسران این روش معتقدند این روش به دلیل نوع نگاه ترتیب نزولی به قرآن، دستاورد های جدید و مهمّی را در بر داشته و گشوده شدن باب های جدید و کاربردی از دانش قرآنی مورد نیاز جامعه انسانی امروز را در پی خواهد داشت. گروهی از مفسران تنزیلی تاکید دارند که با تفسیر همگام با نزول می توان به یافته های مهمّی در شناخت سیر تغییر و تحول مخاطبان، جامعه و چگونگی حل بحران های فرهنگی امروزی دست یافت، که این یافته ها می تواند ما را در دستیابی به الگویی کاربردی برای حل چالش های مدیریتی و فرهنگی امروز جامعه اسلامی، یاری رساند. چالش هایی جدی در مسیر اثبات این روش تفسیری و دستیابی به فوائد آن مد نظر مفسران تنزیلی وجود دارد. از آنجا که این روش تفسیری در برابر روش متداول تفسیر مصحفی با پیشینه بیش از چهارده قرن، قد علم کرده است، مورد مناقشه و تردید جدی بسیاری از دانش پژوهان قرآنی قرار گرفته است. در این پژوهش سعی شده است با چینش مبانی، معرفی و ارزیابی پیشینه، بررسی دلایل مخالفان و موافقان و فوائد و دستاوردهای احتمالی، به چالش های موجود، پیش رو و بایسته-هایی که مفسران این روش باید به آن توجه داشته باشند، پرداخته شود.
تبیین مبانی تسبیح موجودات از منظر علامه طباطبائی در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی، درصدد تبیین و توضیح یکی از حقایق قرآنی، یعنی تسبیح موجودات برآمده است تا با توجه به نظرات علّامه طباطبائی، تا حدی پرده از این راز عالم امکان بگشاید. تشریح مبانی تسبیح موجودات با تکیه بر پایه ها و زیرساخت های آن در اندیشه عرفانی تفسیری علّامه بخش قابل توجهی از این مقاله را به خود اختصاص داده و در آن، برخی مبانی مهم و اساسی همچون علم و نطق در همه موجودات تشریح گردیده و با دلایل نقلی، وجود این صفات در موجودات، به اثبات رسیده است. یافته ها و نتایج تحقیق حاکی از آن است که از نظر علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان، همه موجودات متناسب با درجه وجودی شان، از علم و شعور و نطق برخوردارند و خداوند را به صورت حقیقی تسبیح می گویند و اینکه بیشتر انسان ها این علم و نطق را در موجودات درک نمی کنند دلیل بر نبود این دو ویژگی در آنها نیست.
جستاری در کلان متن قرآن کریم بر اساس بازتعریف بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۵)
حوزههای تخصصی:
از جمله رویکردهای برخی زبان شناسان متن و قرآن پژوهان در دهه های اخیر، تلاش برای دستیابی به یک چارچوب زبان شناختی مدون و مناسب برای تبیین ساختار قرآن کریم است. گستردگی و تداخل موضوعات در متن قرآن، ساختار روایی متفاوت ، فراوانی خردمتن ها و پاره متن ها از یک سو، و روابط بسیار پیچیده درون متنی و بینامتنی از دیگر سو، جزو چالش های این رویکرد تازه است. جستار حاضر، با هدف رسیدن به پاسخی درخور این بحث، ضمن توصیف ویژگی های کلان متن و بررسی چگونگی انطباق آن با متن قرآن به بازتعریف بینامتنیت، که عبارت از «انسجام در کلان متن» است، می پردازد. هرچند شواهد گوناگون حاکی از وجود یک بینامتنیت حداکثری است، اما عبور از بافت های زمانی، مکانی و موقعیتی در جای جای متن و ساختارشکنی در سبک روایی و تداخل موضوعات، این دیدگاه را تقویت می کند که برای متن قرآن می بایست مدلی بومی ابداع شود، تا بتوان ساختار غیرخطی و انسجام شبکه ای این کلان متن را بهتر آشکار نمود.