فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۸۱ تا ۴٬۴۰۰ مورد از کل ۱۳٬۴۱۵ مورد.
منبع:
تفسیرپژوهی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
235 - 198
حوزههای تخصصی:
مبانی تفسیر قرآن یکی از مهمترین مباحث در حوزه علوم قرآنی به شمار می آید و پیوسته مورد توجه و اهتمام قرآن پژوهان و علاقه مندان به قرآن کریم به ویژه مفسران بزرگ بوده است. مبانى تفسیر، اصول موضوعه و باورهاى بنیادینى اند که تفسیر قرآن بر آن ها استوار است. این باورها و قضایا بر اصل امکان و جواز تفسیر یا کیفیت و روش و اصول و قواعد تفسیر اثرگذار بوده، به آن ها جهت مى دهند. در واقع مبانى تفسیر، سبب چگونگى رویکرد مفسران در تفسیر و شکل گیرى روش ها و احیاناً گرایش ها و اصول و قواعد تفسیرى مفسران مى گردد. وجود مبانى براى هر علمى امرى لازم و مسلم است. از همین رو مفسران در طول تاریخ تفسیر، همواره براساس مبانى از پیش پذیرفته شده به تفسیر قرآن کریم پرداخته اند؛ اما طرح بحث درباره مبانى تفسیر به عنوان دانشى مستقل از آنجا پیدا شد که درباره برخى مبانى میان مفسران اختلاف نظر پدید آمد و در حالى که گروهى مبنا بودن قضیه اى را در تفسیر پذیرفتند، عده اى دیگر نفى آن قضیه را مبناى تفسیر خود قرار دادند. مقاله حاضر بر آن است، ضمن طرح دقیق و البته کلی مهمترین مبانی تفسیر قرآن یعنی الهی بودن قرآن، امکان و جواز تفسیر، ساختار چند معنایی قرآن، زبان قرآن، انسجام و پیوستگی آیات و منابع تفسیر قرآن، به بررسی و تحلیل شمارمبانی از دیدگاه مفسران شیعه بپردازد.
اعجاز قرآن به مثابه یکی از مبانی تفسیر قرآن؛ تحلیل و داوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگاهی تجویزی، اعجاز قرآن به مثابه مبنایِ تفسیر، بدین معناست که باور به اعجاز قرآن در فرایند و سمت وسوی تفسیر، اثری تعیین کننده دارد و چنین باوری، لازمه هر تفسیر معتبری است. این مدعا در میان قرآن پژوهان موافقان و مخالفانی دارد. نوشتار حاضر بر این باور مبتنی است که این مدعا از دو حیث دارای ابهام و اشکال اساسی است: «اعجاز قرآن» در مقام تحلیل، چیزی نیست جز نظریه های اعجازکه با هم یکسان نیستند. مبانی تفسیر نیز نمی تواند برگرفته از تفسیر یا به تعبیر دیگر، ماهیتِ تفسیری داشته باشد. مقاله حاضر با در میان آوردن دو نکته فوق، «نظریه های اعجاز» را به تیغ ملاک های بازنگری شده مبانی تفسیر می سپارد و نشان می دهد که پاره ای از این نظریه ها نسبتی با مقوله تفسیر پیدا نمی کنند و پاره ای دیگر، خود مسبوق و مبتنی بر تفسیر هستند. از دیگر سو، تفسیر گونه های مختلفی دارد و برخی از نظریه های اعجاز مبنای برخی از گونه های تفسیری خواهد بود.
جایگاه احادیث در اندیشه های تفسیری امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه امام خمینی کتاب مستقلی در تفسیر قرآن و علوم قرآنی تألیف نکرده بود، آثار ایشان سرشار از مباحث عمیق قرآنی و تفسیری است؛ البته او برخی سوره های مهم قرآن کریم همچون فاتحه، اخلاص و قدر را به طور مستقل در آثار مکتوب دوران جوانی و بخشی از سوره فاتحه را پس از انقلاب به طور شفاهی طی پنج جلسه تفسیر کرده است. از مهم ترین منابع تفاسیر غیرنقلی ازجمله تفاسیر عرفانی در تاریخ تفسیر قرآن کریم، احادیث و سنت پیغمبر اکرم2 و دیگر پیشوایان معصومR بوده است.در این نوشته، کوشش شده با شیوه کتابخانه ای آثار گوناگون حضرت امام، به ویژه آثار تفسیری و عرفانی، دیدگاه ایشان نسبت به حدیث و سنت معصومینk و میزان فراوانی استفاده از حدیث در آثار تفسیری و کیفیت استفاده و مبانی آن تبیین گردد. مهم ترین دستاورد این مقاله این است که در دیدگاه امام خمینی برای فهم عرفان اصیل الهی قرآنی، راهی جز بازگشت به احادیث و سنت پیغمبر اکرم2 و عترت معصومR وجود ندارد.
تناکح اسماء در نظام فکری ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله موضوعات مهمی که ابن عربی بر اساس مبانی عرفانی خود درصدد تبیین آن برآمده، رابطه وحدت و کثرت یا نحوه نشئت کثیر از واحد است. او در راستای پرداختن به مراتب عالم و برشمردن جایگاه حضرات و درجات هستی، به ارائه مبحث اسماء و صفات حق پرداخته و با تبیین صدور اسماء از ذات و روابط حاکم بر آنها، تحت دو عنوان «تناکح» و «تقابل» اسماء، سعی در توضیح چگونگی صدور اسماء کثیر و خلقت موجودات از ذات واحد بسیط نمود. با توجه به عمق و دامنه بحث، در نوشتار حاضر، بشیوه توصیفی و به اجمال، به مبحث تناکح اسماء در نظام فکری ابن عربی ذیل عناوین فرعی معنا و تکثر اسماء، تناکح اسماء، اقسام تناکح و در نهایت، جمعبندی این مبحث خواهیم پرداخت. امید است این نوشتار بتواند شاکله یی کلی از موضوع مورد بحث بدست دهد.
بررسی شبهات داستان سلیمان(ع) و هدهد در قرآن
منبع:
تفسیرپژوهی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
43 - 11
حوزههای تخصصی:
قرآن پژوهان بر این باورند که قصص قرآن دارای پیام هایی برای مسلمانان است حتی اگر درباره اقوام و ملل و ادیان و پیامبران گذشته باشد. غالباً روش قرآن در نقل قصص، ارائه سر خط های لازم برای پیام گیری از آنها و نپرداختن به نقل تمام ماجرا با جزئیات است که برای برخی ناآشنایان با روش نقل داستان های قرآنی، گاهی سؤال برانگیز خواهد بود. حتی ظاهر برخی از آیات قصه های انبیاء در نگاه ابتدایی، با عصمت آنان و نیز برخی از مبانی دینی و یا مذهبی منافات دارد؛ لذا لازم است تا به شبهات پدید آمده پاسخ داده شود. درباره قصه حضرت سلیمان (ع) نیز شبهاتی ایراد گردیده است که مقاله حاضر سعی دارد شبهه های مربوط به قضیه هدهد را از قصه سلیمان نبی (ع) پاسخ گوید. شبهه رابطه علم غیب حضرت سلیمان (ع) با غیبت هدهد در صف لشکریان، بررسی وعده عذاب و ذبح هدهد توسط سلیمان (ع) از جمله شبهه های مطرح شده که پاسخ هایی توسط قرآن پژوهان ارائه گردیده است مانند انبیاء علم غیب دارند جز در مواردی بنا به مصلحت، مأمور به استفاده و عمل بر طبق آن به ویژه در حکومت داری نیستند؛ لذا هدهد در قلمرو علم ظاهری حضرت سلیمان (ع) گفته است که من چیزی می دانم که الان تو بدان احاطه نداری؛ هدهد تکلیف و مسئولیّت حکومتی داشته که در صورت تخلف شایسته توبیخ بوده و مؤاخذه سلیمان (ع) به آن شدت نیز بر اساس اهمیت نقش حکومتی او بوده است.
مطالعه تطبیقی اقناع درمدل یادگیری ومدل قرآن
حوزههای تخصصی:
انسان درزندگی خود بادیگران ارتباط برقرارمی کند.برقراری ارتباط به قصد تأثیرگذاری بر دیگران است. این تأثیرگذاری، در قالب اقناع درعلم ارتباطات و روان شناسی اجتماعی مورد مطالعه قرار می گیرد. به خاطر اهمیت تأثیرگذاری بر دیگران، مدل های گوناگونی ابداع شده است. یکی از مدل های اقناع،مدل«یادگیری» است که به وسیله ی«کارل هاولند» ابداع شده است. این مدل دو مؤلفه ی اساسی«عناصر ارتباط و ظرفیت های روان شناسی یادگیری» را پایه ی مدل خود قرار داده و به بررسی میزان تأثیرگذاری این دو می پردازد.قرآن کریم مجموعه ای از پیام های الهی به بندگان استکه برای تأثیرگذاری بر آن ها نازل شده است. این کتاب مقدس،مدلی برای ارائه پیام هایش دارد. مدل قرآن دارای سه مؤلفه است. مؤلفه ها ی مدل قرآن عبارتند از: عناصرارتباط؛ ظرفیت های روان شناسی و تفکر. این مقاله به مطالعه ی تطبیقی مدل یادگیری با مدل اقناعی قرآن می پردازد تا وجوه اشتراک و تفاوت مؤلفه ها ی موجود در این دو مدل را واکاوی کند .
تبیین و بررسی حقیقت ایمان، ویژگی ها و پیامدهای آن در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث حقیقت ایمان و ویژگی ها و پیامدهای آن از محوری ترین مباحث دین شناسی است که تبیین و بررسی دقیق آن افزون بر اینکه می تواند در تصحیح دیدگاه های نظری و باورهای انسان تأثیر بسزایی داشته باشد، از جنبة عملی هم نقشی اساسی در اصلاح رفتارها و اعمال آدمی دارد. نوشتار حاضر می کوشد تا با استناد به آثار علّامه طباطبائی، به ویژه تفسیر المیزان، دیدگاه ایشان را دربارة این موضوع بررسی کند. در این بررسی ابتدا تعاریفی که ایشان از حقیقت ایمان ارائه کرده است، مختصراً تبیین می شوند و سپس عناصر مندرج در این تعاریف، تحت عناوینی کانون بحث و بررسی قرار می گیرند تا از این راه عناصر مندرج در ماهیت و ساختار ذاتی ایمان از منظر ایشان روشن شوند. پس از آن، برخی از ویژگی های ایمان مانند اختیاری بودن ایمان، مراتب و درجات ایمان، و افزایش و کاهش پذیری آن بررسی می شوند و سپس برخی از پیامدهای مهم ایمان، مانند ارتباط ایمان با عمل، ارتباط ایمان با اسلام و ارتباط آن با اخلاق از نظر ایشان کانون تبیین و بررسی قرار خواهند گرفت.
مشاهد القیامة فی القرآن الکریم دراسة صوتیة فی سور الواقعة، الحاقّة، والانشقاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الاعتقاد بالیوم الآخر أحد أصول دیننا حیث یؤمن بها کلّ مسلم ومسلمة من شتّی المذاهب؛ والقرآن الکریم یقرن فی کثیر من آیاته، الإیمان بالیوم الآخر بالإیمان بالله تبارک وتعالی، ویصوّر مشاهد القیامة فی حوالی ثمانین سورة. تلعب الدّراسة الصّوتیة دوراً هامّا فی الدّراسات الأسلوبیة الحدیثة وتعدّ المحور الأوّل للدّخول إلی النّصّ الأدبی لأنّ الصّوت هو أصغر وحدة فی النّصّ ودراسة هذا العنصر الهامّ تساعدنا فی الکشف عن جمالیات النّصّ الأدبی بما فیه من انسجام وتوازن وتناسق. والقرآن الکریم یتمیز باستخدام الإیقاع الفنّی الجمیل الّذی تأنس سماعه الأذن وترتاح النّفس عند سماعه وقراءته. یتجلّی هذا الجمال والرّوعة فی السّور المکّیة القصیرة فی أحسن شکل، وهی السّور الّتی تشتمل علی أصول العقائد الإسلامیة خاصّة الاعتقاد بوحدانیة الله والإیمان بیوم القیامة. ومن ثمّ اخترنا ثلاث سور تدور حول مشاهد القیامة بما فیها من الأحداث الهائلة الّتی ستقع فی بدایة ذلک الیوم وأحوال النّاس وصورتی النّعیم والعذاب لندرسها دراسة صوتیة علی أساس المنهج الوصفی التحلیلی من خلال جداول إحصائیّة، ومن النّتائج الّتی توصّلت إلیها هذه الدّراسة هی ذلک الانسجام التّامّ بین الإیقاع الصّوتی والموقف الّذی سیق من أجله، وهکذا دائماً یلتقی جمال التّعبیر بجمال التّصویر، ویتّسقان مع سموّ الأهداف فی ذلک الجوّ القرآنی المعجز.
جایگاه اقناع و تخییل در ریاست از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارابی وظایفی چون تدبیر، تعلیم و تأدیب اهل مدینه، بکارگیری فضایل و اخلاق در شهرها و ملتها و عادت دادن مردم به این امور، قانونگذاری و بسترسازی برای وضع و اجرای قوانین از طریق ایجاد انس به آنها در مردم، و ایجاد امور نظری و دانش سیاسی در جمهور را بر عهده ریاست قرار داده است. او در مفهوم سازی خود از همه اصناف ریاست، تخییل و اقناع را بعنوان محصولات دو صنعت شعر و خطابه، شرط لازم و ضروری میداند. تبیین این مطلب را با اشاره به بعد ابزاری و رسانه یی تخییل و اقناع میتوان آشکار نمود. تخییل و اقناع در دو بعد تصوری و تصدیقی سبب تتمیم غرض رئیس اول و وسیله تحقق وظایف وی هستند، چراکه ضعف ادراکی اکثریت افراد سبب میشود درک آنها جز در سایه تخییل و اقناع مقدور نباشد. بنابرین، رئیس باید با شناخت مرئوسین خود، راه صحیح مواجهه، تعامل و گفتمان مناسب با آنها را در تمامی سطوح ادراکی در پیش گیرد.
در وادی ایمن (ازحقیقت قرآنی تا کارکرد ادبی-عرفانی در شعر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان بعثت حضرت موسی علیه السلام در شعر فارسی به «وادی ایمن» مشهور است. این عبارت ریشه قرآنی دارد؛ اما در قرآن کریم، ترکیبی به صورت «وادی ایمن» نداریم و این عبارت به گونه ای، آفریده ادب فارسی است که از حسن مجاورت واژه وادی و ایمن در آیه 30 قصص، بهره ای شاعرانه برده و عبارت زیبای «وادی ایمن» را پدید آورده است. نام مکان بعثت حضرت موسی علیه السلام در قرآن کریم، وادی مقدس و مبارک طوی است.
این مقاله بر آن است تا پس از ریشه یابی عبارت «وادی ایمن» در قرآن کریم و شرح آیات مربوط به بحث، به جلوه های ادبی عرفانی این عبارت، در شعر بپردازد. وقایعی که در شب بعثت حضرت موسی علیه السلام در «وادی ایمن» پیش آمد؛ از جمله، آتش تجلی، خطاب انی اناالله، خلع نعلین و القای عصا، زمینه ای برای طرح درس های سلوکی است که در این نوشتار، مورد پژوهش قرار گرفته است.
قرآن و شهامت بیان عقیده
تحلیل تفسیری عبارات متضمّن استهزا در آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیر با گفتار و عمل، برای استهزاء است و استهزاکننده با انجام کاری که دلالت بر سبکسری دیگری می کند، در طلب تحقیر اوست. شاید مشکل بتوان پذیرفت که «تحقیر و استهزا» به عنوان یک رفتار اجتماعی ارزشی و عمل مثبت، دارای وجه مقبول و مشروعی باشد؛ زیرا از آنجا که تحقیر و استهزا به معنای سبک کردن شخص می باشد و با توجّه به نوع کارکردها و انگیزه هایی که در آن وجود دارد، رفتاری ناپسند و ناهنجار، مخالف حکم عقلایی و کرامت انسانی به دلیل استهزا و تحقیر است، ولی می تواند احکام متضاد و متقابلی داشته باشد. با نگاهی به آموزه های قرآنی، این عمل نه تنها می تواند وجه مثبتی نیز داشته باشد، بلکه در مقام بازدارندگی یا مجازات بعضی افراد باید به کار گرفته شود تا تأثیر مثبتی در جامعه داشته باشد. یکی از عوامل این تأثیر مثبت از نظر قرآن، ترور شخصیّت برخی افراد، از طریق «استهزا و تحقیر» می باشد؛ از جمله هم ردیف قرار دادن با چهارپایان در رابطه با کسانی که ویژگی های زیر را دارند: عدم تعقّل نسبت به آیات الهی، استفاده نکردن از علوم برای رسیدن به خداوند، توجّه نکردن به فقرا، همنشینی با اهل باطل، غافل بودن از آیات انفسی و آفاقی، تکذیب پیامبران و ... استهزای خدا نیز بدون دلیل نیست و می تواند چند مفهوم و هدف داشته باشد که از آن جمله است: مجازات استهزاکنندگان با استهزای آنان، بی ضرر نشان دادن استهزای منافقان، استهزا بر اساس سنّت املا و استدراج، تخطئة استهزاکنندگان، تفاوت نتیجة کردار منافقان با آنچه در دنیا داشتند و... که در این تحقیق، سعی بر آن است تا مشخّص شود، چه کسانی استحقاق این اهانت و استهزای الهی را دارند و مفهوم استهزای الهی چیست و چه تفاوتی با استهزای بشر دارد.
تحلیل شیوه های تأثیرپذیری خطبه غدیر از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخنان پیامبر اکرم که مفسر و مبین کلام الهی است، پس از قرآن کریم ارزشمندترینِ منبعِ هدایت و انسان سازی به شمار می رود. در واقع، یکی از شاخصه های روایات نبوی استشهاد به آیات قرآن و به کار بردن تعابیر قرآنی است. یکی از این روایات خطبه غدیر است که در آن بیش از 50 استشهاد تصریحی و تلویحیِ قرآنی دیده می شود. در این جستار به بررسی این موضوع و تحلیل «شیوه های تأثیرپذیری خطبه غدیر از قرآن کریم» می پردازیم و هماهنگی و ارتباط نزدیک میان قرآن و سخنان پیامبر و بهره گیری کامل ایشان از قرآن کریم را باز می نماییم. ذکر این نکته ضروری است که در جستار حاضر به جای محتوای کلام قرآن و خطبه غدیر، بر سبک و چگونگی بیان مطالب تأکید می شود.
بینش بخشى به ارزش ها در قرآن کریم رویکردى نو در بررسى سبک هاى تربیتى قصص قرآنى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
شیوه قصه گویى را مى توان یکى از رایج ترین شیوه هاى قرآن کریم دانست. کثرت کاربرد این شیوه، ناشى از ویژگى هایى همچون ملموس بودن، القاى غیرمستقیم ارزش ها و نیز ایجاد ارتباط عمیق این شیوه با مخاطب مى باشد که باعث افزایش میزان تأثیر این شیوه در مخاطب مى شود. قصه هاى قرآن داراى ویژگى ها و اهداف مشخصى هستند که در پژوهش حاضر مورد بررسى قرار گرفته است. از محورهاى مهمى که در قصص قرآنى مورد توجه قرار گرفته، بینش بخشى به ارزش هاست. این نوشتار درصدد بررسى «چگونگى بهره گیرى قرآن از این شیوه، در جهت بینش دهى به ارزش ها» مى باشد؛ یعنى قرآن براى ایجاد آگاهى روشن نسبت به مطلوبیت امرى و جلب توجه افراد نسبت به ارزشمندى آن، چگونه از قصه بهره برده است؟
گستره حرمت تغییر خلق الله از منظر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیات قرآن، خداوند، عالم را مسخر انسان قرار داده است. لازمه این تسخیر، جواز تصرف انسان در عالم و تغییر آن به منظور بهره بری است؛ ولی در آیه 119 سوره نساء، تغییر خلقت از پروژه های شیطان برای گمراهی بشر معرفی شده است. پژوهش حاضر به این مسئله می پردازد که مرز جواز تصرف در عالم بر اساس جواز تسخیر و منع تغییر خلق الله چیست؟ آیا می توان به لحاظ فقهی به معیاری رسید و میان این دو جدایی افکند؟
در آیه مورد نظر، در مجموع چهار دیدگاه با عناوین ذیل وجود دارد: 1. دلالت آیه بر حرمت تغییر خلقت مطلقا (تغییر مطلق خلقت)؛ 2. دلالت آیه بر حرمت تغییر دین خدا؛ 3. دلالت آیه بر نکوهش از تغییر درون انسان؛ 4. دلالت آیه بر حرمت تغییر ناهمسو با هدف خلقت پدیده ها.
دیدگاه چهارم، اندیشه صحیحی است که انسان را از ورود به گستره آفرینش الهی و رقم زدن جعلی بر خلاف آن منع می کند و مرز میان تسخیر و تغییر را روشن می سازد و در عین حال، از لوازم ناصحیح اندیشه های دیگر خالی است. البته وجود مصادیق مشکوک به طور محدود همان گونه که در همه قوانین، امری عادی شمرده می شود نباید دستمایه رد قرار گیرد
بررسی فصل مقوّم انسانیّت در آموزه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیات و روایات، اوّلاً انسان با دیگر موجودات در سه موضوعِ ادراک، کشف جهان، جاذبه هایی که بر او احاطه دارد و کیفیّتِ قرار گرفتن تحت تأثیر جاذبه ها تفاوت های ماهوی دارد. ثانیاً انسان موجودی است که با حفظ ظاهر انسانی، هم می تواند به رفیع ترین قلّه های وجودی صعود نماید و هم می تواند از محدوده انسانیّت خارج شود و به پست ترین مراتب وجودی تنزّل کند. ثالثاً عوامل خروج انسان از انسانیّت، هم به زمینه های ادراکی و شناختی او مرتبط است و هم رابطه ای تنگاتنگ با ملکات نفسانی او دارد. عقل عنوان جامعی است که شامل تمام چیزهایی می شود، انسان را از سایر موجودات متمایز می سازد.
علم تفصیلی پیشین و قاعده «بسیط الحقیقه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهمترین ساحت علم الهی، علم پیشین (علم ذات به غیر در رتبه ذات) است. برخی معتقدند اگر این علم، تفصیلی و عین ذات باشد، بساطت ذات الهی مخدوش میشود. اما صدرالمتألهین بر اساس قاعده «بسیط الحقیقه» ایندو را جمعپذیر میداند، زیرا تفصیل و تمایز معلوم، غیر از تفصیل خود علم است. نظام وجود تشکیک طولی (علّی) دارد و معلول وجود ضعیف شده علت است. بنابرین، مرتبه بالا (علت) وجود مرتبه پایین (معلول) را بگونه یی برتر (بدون نواقص آن) در خود دارد. واجب الوجود، برترین و بسیطترین مرتبه نظام وجود است، پس وجود برتر همه اشیائست و علم حضوری او به خویش، علم تفصیلی به اشیاء، پیش از آفرینش آنهاست؛ بگونه یی که خود علم بسیط است اما کشفی تفصیلی از اشیاء دارد. از سوی دیگر، ذات واجب فاقد حدود و نواقص است. از اینرو برخی معتقدند تقریر ملاصدرا نیز مفید علم پیشین اجمالی است. بر اساس مبانی حکمت متعالیه میتوان چنین پاسخ داد: حقیقت وجود (وجود برتر اشیاء) مانند خطی است که اجزاء آن تحقق بالفعل ندارند. حدودِ حقیقت وجود، خارج را پر نکرده اند اما حقیقتاً بر آن صادقند، بنابرین فانی و مضمحل در متن وجودند. پس علم وجود برتر به خویش، کاشف از حدود فانی در اوست، بگونه یی که سبب بروز کثرت در ذات نمیگردد. معنای «علم اجمالی (بسیط) در عین کشف تفصیلی» همین است. بنابرین، تحقق حدود اشیاء در ساحت ربوبی مانند تحقق اضمحلالی اجزاء خط است، یعنی حدود و کثرت زاییده از آن، نفس الامر دارد اما وجود خارجی ندارد.