مهمترین ساحت علم الهی، علم پیشین (علم ذات به غیر در رتبه ذات) است. برخی معتقدند اگر این علم، تفصیلی و عین ذات باشد، بساطت ذات الهی مخدوش میشود. اما صدرالمتألهین بر اساس قاعده «بسیط الحقیقه» ایندو را جمعپذیر میداند، زیرا تفصیل و تمایز معلوم، غیر از تفصیل خود علم است. نظام وجود تشکیک طولی (علّی) دارد و معلول وجود ضعیف شده علت است. بنابرین، مرتبه بالا (علت) وجود مرتبه پایین (معلول) را بگونه یی برتر (بدون نواقص آن) در خود دارد. واجب الوجود، برترین و بسیطترین مرتبه نظام وجود است، پس وجود برتر همه اشیائست و علم حضوری او به خویش، علم تفصیلی به اشیاء، پیش از آفرینش آنهاست؛ بگونه یی که خود علم بسیط است اما کشفی تفصیلی از اشیاء دارد. از سوی دیگر، ذات واجب فاقد حدود و نواقص است. از اینرو برخی معتقدند تقریر ملاصدرا نیز مفید علم پیشین اجمالی است. بر اساس مبانی حکمت متعالیه میتوان چنین پاسخ داد: حقیقت وجود (وجود برتر اشیاء) مانند خطی است که اجزاء آن تحقق بالفعل ندارند. حدودِ حقیقت وجود، خارج را پر نکرده اند اما حقیقتاً بر آن صادقند، بنابرین فانی و مضمحل در متن وجودند. پس علم وجود برتر به خویش، کاشف از حدود فانی در اوست، بگونه یی که سبب بروز کثرت در ذات نمیگردد. معنای «علم اجمالی (بسیط) در عین کشف تفصیلی» همین است. بنابرین، تحقق حدود اشیاء در ساحت ربوبی مانند تحقق اضمحلالی اجزاء خط است، یعنی حدود و کثرت زاییده از آن، نفس الامر دارد اما وجود خارجی ندارد.