فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱۳٬۷۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مفروض آن است که مجموعه آیات هر سوره، هدفی مشخص و در عین حال قابل تشخیص را دنبال می کند. این نکته نیز غیرقابل انکار است که بسیاری از آیات یک سوره ارتباطی روشن و قابل درک با آیات مجاور خود دارند؛ اما با وجود این، انسجام برخی از آیات به راحتی قابل درک نیست و در نگاه اول، گسسته به نظر می رسد. حال این سؤال مطرح می شود که بین آیات یک سوره چه نسبتی برقرار است؟ فرضیه تحقیق حاضر آن است که بین آیات گسسته نمای قرآن، ارتباط دیر یاب، اما جذابی وجود دارد که توجه به آن ازیک سو موجب ادراک زیبایی سوره و از سوی دیگر، صورت بندی محتوای سوره در قالب یک چندضلعی منسجم و هدفمند شکل می دهد. این تحقیق در قالب بررسی زیبایی های هندسی بین چهار بخش سوره «فجر» و شناخت زیبایی های داخلی هریک از بخش ها در چارچوب علوم ادبی، به ویژه علم بلاغت و با روش تحلیلی درصدد بازخوانی سوره «فجر» و اثبات زیبایی شناسی هندسی آن است.
ارزیابی و نقد پنداره «ترور» در سیره پیامبر (ص)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز اعم از عصر رسالت و غیر آن، موضوع مقابله با تروریسم مورد توجه بوده است؛ در این میان عده ای به صورت واقعی با آن مقابله کرده اند و عده ای وانمود به مقابله با آن می کردند. برخی با اهداف مغرضانه، برخی رفتارهایی از پیامبر اسلامJ را دستاویز قرار داده و آن حضرت را متهم به «ترور» کرده و با ایجاد این شبهه، درصدد ضربه زدن به جایگاه معنوی آن حضرت برآمده اند. نوشتار پیش روی با نگاه به این وقایع و بررسی و تحقیق در مورد علل و عوامل آن، در مقام پاسخ گویی و روشنگری در مورد شبهه مورد اشاره است. در سیره پیامبرJ مشاهده می گردد که آن حضرت، در مقام حاکم اسلامی در مورادی حکم کشتن افرادی را صادر فرموده اند که جرثومه های فساد و تباهی بوده و موجب گمراهی و ضلالت جامعه بشری می شدند و درصدد برافروختن آتش جنگ بودند. فرمان کُشتن این افراد، هیچ گاه به قصد دستیابی به هدف های سیاسی و یا برای ایجاد رعب و وحشت در بین مردم که از شاخصه های عملیات تروریستی است، نبود.
تحلیل عبارات متضمّن تحقیر در آیات قرآن با تأکید بر آراء ادبی تفسیری آلوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزول معجزه خاتم در جغرافیای عربی، بستر تلاش حداکثری دین پژوهان و اهل تفسیر در دریافت لطایف معنایی قرآن کریم با ابزار ادبیات عرب را فراهم آورد. کوششی که در تمام عرصه های هدایتی کلام وحی با گستره ی اعتقادات، احکام، اخلاق و مسائل فردی و اجتماعی نمود یافته است. پژوهش کتابخانه ای حاضر که به شیوه ی توصیفی تحلیلی سامان یافته با بررسی تفسیر «روح المعانی» به عنوان یکی از تفاسیر ارزشمند سده های متأخر اسلام با رویکرد جامع و جلوه های ادبی ویژه، این مهم را در مورد مطالعاتی آیات متضمّن تحقیر دنبال کرده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که تحقیر اسلوبی غیر قابل انکار در قرآن کریم بوده که با جهت گیری و اهدافی چند به کار گرفته شده است. کاربرد حداکثری و هدفمند سیاق و پیوند آن با اسالیب معنابخشِ مفردات قرآنی، مهم ترین شیوه ای است که نگارنده روح المعانی در تبیین آیات دربردارنده ی تحقیر بکار برده است. این رویکرد پراکنده در تفسیر آلوسی از این قرار است: کاربرد ما موصول بجای من، یادکرد اسم ظاهر بجای ضمیر، استفاده از اسم اشاره دلالت کننده بر نزدیک، نکره آوردن اسم، کاربست معنادار حرف جر مِن، ذکر حرف زائد ما، خروج استفهام از معنای حقیقی به معانی مجازی، خروج فعل امر به معانی مجازی و ابهام و پیچش معنایی بجای ایضاح و بیان.
چگونگی مواجهه ی مکارم شیرازی با آرای تفسیری علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
284 - 312
حوزههای تخصصی:
مکارم شیرازی در آثار قرآنی و تفسیری اش، به طور گسترده و در گونه های بسیاری نظرات علامه طباطبایی را ذکر و مورد بحث و بررسی قرار داده است. این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام شده است، رویکردهای مکارم شیراری نسبت به المیزان را در مواردی ازجمله: تمجید از علامه و المیزان، استناد به نظرات و روایات موجود در المیزان، تأیید نظرات علامه، مقایسه ی نظرات مؤلف المیزان با آرای خود و دیگران، اشکال به نظرات علامه و نقد آرای ایشان برشمرده است. مهم ترین رویکرد مؤلف تفسیر نمونه به المیزان؛ استناد می باشد که در موارد گسترده، در تفسیر نمونه و همچنین دیگرآثار قرآنی اش مشهود می باشد که البته اغلب موارد استنادات ایشان به المیزان، متکی بر روش تفسیری قرآن به قرآن می باشد. بر همین اساس می توان گفت مکارم از روش و آرای تفسیری علامه تأثیر پذیرفته و حجم قابل توجهی از آثار قرآنی و تفسیری خود را با تکیه بر روش قرآن به قرآن نگاشته است. البته ایشان فقط به استناد و تأیید نظرات علامه اکتفا ننموده، بلکه گاهی نظر خود و دیگران را بر دیدگاه علامه ترجیح داده و ذیل آیاتی نیز نظراتی بر خلاف نظرات علامه بیان نموده و اشکالاتی به نظرات ایشان داشته و نقدهایی به آرای وی وارد نموده است که البته در مواردی نظرات آن ها مشترک بوده و اختلاف شان تنها در الفاظ بوده، همچنین گاهی نظر علامه صحیح بوده و نقدهای ایشان از اعتبار لازم برخوردار نیست و در مواقعی نیز نظرات انتقادی ایشان صحیح و نظر ایشان ارجح می باشد.
تفسیر موضوعی به مثابه روش نظریه پردازی در علوم انسانی؛ خوانشی نو از دیدگاه قرآنی شهید صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در نظام اندیشه شهید صدر، قرآن حکیم منبعی برای کشف واقعیات جهان انسانی و نظریه پردازی در عرصه مسائل زندگی انسانی است. مسئله اصلی این مقاله کشف و تبیین جایگاه و هویت تفسیر موضوعی در دستگاه اجتهادی علمی این اندیشمند است. هدف از این تبیین بهره گیری از ظرفیت آثار شهید صدر در بعد روش شناسی نظریه پردازی قرآنی و کشف یکی از عناصر روشی مرجعیت علمی قرآن در تحقق علوم انسانی بومی / دینی است. مسائل فرعی این پژوهش از دو دسته مباحث عام علوم انسانی دینی و مباحث مرتبط با دیدگاه وی در تبیین هویت تفسیر موضوعی تشکیل شده است. بنابراین، روش مناسب تحقیق در مباحث دسته نخست، بهره گیری از «راهبرد اکتشافی» و «تحلیل عقلی» آثار شهید صدر است. اما در بعد دوم، همان گونه که خود به اجتهادی بودن تفسیر موضوعی اشاره دارد، ملاک سنجش و خوانش دیدگاه های وی، همان روش «اجتهادی» است. حاصل تحقیق نشان دهنده آن است که تفسیر موضوعی پیشنهادی ایشان درواقع همان روش «نظریه پردازی قرآنی» بوده، زمینه ساز رجوع روشمند به قرآن، به مثابه مرجع دانشی است. تبیین عناصر روش شناختی این روش (تکیه داشتن به رویکرد علمی، مسئله محوری، اجتهادی بودن، واقع نگری، نظریه پردازانه بودن) ثابت کننده این مدعاست.
علمی بودن آموزه های دینی در «اثبات چشم زخم» و «دفع آن»
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
160 - 185
حوزههای تخصصی:
چشم زخم از قدیم ترین باورهای بشر است که از طرف ملل و نحل مختلف، راهکارهای متفاوتی برای دفع آن ارائه شده که مؤثربودن برخی از آنها، مورد تأیید عقل و شعور انسانی نیست، با توجه به اینکه در آموزه های دینی نیز نکاتی در این باره دیده می شود، پی بردن به علمیت آن نکات اهمیت دارد؛ ازاین رو هدف این نوشته پاسخ گویی به این پرسش اصلی است: «دلایل علمیت آموزه های دینی در اثبات چشم زخم و دفع آن چیست؟»؛ یافته های پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و نرم افزاری به دست آمد این شد که: علمیت وجود چشم زخم در آموزه های دینی از پشتوانه «استدلال براساس ماوراء طبیعی بودن انسان»، «استدلال تجربی» و «استدلال عقلی» برخوردار است؛ همین طور راهکارهای دفع چشم زخم در آموزه های دینی که «توکل بر خدا»، «قرائت برخی آیات و ادعیه»، «استفاده از عقیق»، «استفاده از نمک»، «پوشاندن» و ... است نیز، پشتوانه علمی دارند به این صورت که راهکارهای یادشده از پشتوانه «استدلال عقلی» برخوردار است.
بررسی دیدگاه های مفسران درباره «مُقْتَسِمین»، «عِضین» و «مُسْتَهْزِئین» در سوره حجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۶۸-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در آیات 91، 92 و 95 سوره حجر به ترتیب از سه گروه «مُقْتَسِمین»، «عِضین» و «مُسْتَهْزِئین » یاد کرده است. مفسران در پی تشخیص مصداق این واژه ها دیدگاه های مختلفی را بدین شرح بیان کرده اند: برخی منظور از «مقتسمین» و «عضین» را یهود و نصارا می دانند که قرآن را تقسیم نموده و به آیات موافق عقایدشان ایمان آوردند و به آنچه مخالف عقایدشان بود کافر شدند؛ عده ای دیگر مصداق آن دو را مشرکان قریش دانسته اند که قرآن کریم را تقسیم و بخشی را سحر، کهانت، افسانه گذشتگان و بخشی را ساختگی دانسته اند یا مشرکانی که بر این باور بودند افترائاتی به قرآن وارد است و به تقسیم و تجزیه احکام قرآن پرداخته اند؛ برخی دیگر از مفسران بدون توجه به سیاق آیات، مصداق آن دو را قوم حضرت صالح× معرفی نموده اند. در مقاله حاضر کوشش شده است تا با روش توصیف و تحلیل محتوا، دیدگاه های مختلف در مورد مصداق «مقتسمین»، «عضین» و «مستهزئین» بررسی گردد. حاصل پژوهش نشان می دهد که این واژگان با هم ارتباط مفهومی دارند و مصداق آنان کفار قریش اند؛ همان گروهی که در طول رسالت پیامبر| به رهبری ولید بن مغیره به آزار و اذیت آن حضرت پرداختند و قرآن کریم از آنان به «مستهزئین» یاد نموده است.
بازنمایی مفهوم تزیین در آیات و دلالت آن در زیبایی شناسی قرآنی (با تأکید بر ریشه شناسی تاریخی و معناشناسی هم زمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای تبیین هر مفهوم در نظام معنایی قرآن کریم، علاوه بر تمرکز بر با هم آیندهای آن التفات به معنای واژه در زبان های سامی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ در این راستا ریشه شناسی تاریخی خودنمایی خواهد کرد. این مطالعه عهده دار تبیین و تدقیق معنای «تزیین» در قرآن کریم با روش های معناشناسی است که تاکنون با رویکرد جامع معناشناسانه به آن پرداخته نشده و جایگاه آن در نظام معنایی قرآن تبیین نشده است. تبار شناسی ریشه «زین» در زبان های سامی، حاکی از کاربست پربسامد تنوع آوایی آن است که سبب تقویت احتمال اشتراک لفظی ناشی از وام واژگی آن می شود. دریافت های ریشه شناسی حاکی از وجود دو مؤلفه اصلی در نیایی این ریشه است؛ نخست زیبایی و شکوه و دوم تمایل و کشش. بررسی باهم آیی ها، با فاعلیت های متنوع، از گستر ه های مادی و معنوی حکایت دارد. از کارکردهای تزیین، برای مؤمنان، اصلاح و برای غیر آنان، وارونگی در درک و فهم، ولایت شیطان، انفکاک از حق، خسران و هلاکت، مغفول ماندن از علل معنوی هستند.
Critique and Analysis of James Bellamy's Views in the Article "Some Proposed Amendments to the Text of the Koran"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
James Bellamy is one of the contemporary Orientalists in Quranic studies who, considering the Qur'an as a historical text, attempts to recognize some problematic Quranic phrases and suggests their corrections by using the textual criticism method. Analyzing the textual difficulties of the Qur'an, he points out that the Holy Prophet did not cause these errors, but based on some traditions, he believes that the scribes of revelation made mistakes while copying the text of the Qur'an. Referring to twelve of these mistakes, he tries to indicate that the scribes might have made mistakes in every period, and by exemplifying such cases, he proposes their corrections. This article intends to critically analyze the first six proposed corrections of James Bellamy's article entitled "Some Proposed Emendations to the Text of the Koran" published in 1993. A serious critique of Bellamy's view is the neglect of frequency in the written quotation of the Quranic text and the dominance of reading over writing. Furthermore, many of his inscriptional claims are inconsistent with ancient manuscripts of the Qur'an dating back to the early centuries of Islam.
واکاوی دیدگاه های خاورشناسان درباره رابطه قرآن و تاریخ با رویکرد مرجعیت علمی قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
171 - 188
حوزههای تخصصی:
«مرجعیت علمی قرآن کریم» به معنای اثرگذاری معنادار قرآن کریم بر دانش های ساخت یافته بشری، به دنبال حضور اثربخش قرآن کریم در کنار سایر منابع معرفتی در عرصه دانش های گوناگون است. یکی از عرصه های دانشی در علوم انسانی، دانش تاریخ است که جایگاه مهمی دارد. بنابر دیدگاه غالب عالمان و مفسران اسلامی، روایت ها و گزاره های تاریخی قرآن از جمله منابعی است که نه تنها تاریخ اسلام و پیامبر را بیان می کند، بلکه تاریخ اقوام و ادیان گذشته را نیز ارائه داده، به مثابه منبعی حقیقی و اصیل برای علم تاریخ به شمار می رود. در مقابل، خاورشناسان با رویکردهای متفاوتی به رابطه قرآن و تاریخ پرداخته و گاه مرجعیت قرآن را در برخی موضوعات تاریخی تأیید و گاه آن را زیرسؤال برده اند. این خاورشناسان غالباً با روش «تاریخی انتقادی» گزاره های تاریخی و رویکردها و الگوهای روایتگری تاریخ در قرآن را بررسی کرده اند. روش مزبور که یکی از روش های پرکاربرد در مطالعات قرآنی خاورشناسان است، با بررسی منابع تاریخی، صرفاً آن دسته از گزاره های تاریخی را که با معیارهای علم تاریخ امروزی سازگار است، تأیید می کند. این خاورشناسان با رد پذیرش مرجعیت قرآن در بسیاری از گزارش های تاریخی آن، مطالعه این گزاره های تاریخی را صرفاً بررسی تاریخ انگاره ها و باورها می دانند، نه تاریخ رویدادها و وقایع تاریخی. این پژوهش افزون بر نقد روش بازگفته، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی به بررسی رهیافت ها و روش مطالعات قرآنی خاورشناسان با توجه به نظریه مرجعیت علمی قرآن پرداخته، رویکردها و رهیافت های خاورشناسان مزبور در این باره را نقد و ارزیابی کرده و به صورت مطالعه موردیِ برخی روایات تاریخی قرآن، دیدگاه آنان را ارزیابی نموده است.
ضوابط تأویل صحیح آیات قرآن کریم راهکار تشخیص روایات تفسیری جعلی (مطالعه موردی دو روایت ذیل آیات ۲۶ بقره و ۱۷ الرحمن)
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱۲ شماره ۲۰
32 - 11
حوزههای تخصصی:
بر اساس برخی روایات، آیاتی از قرآن کریم ناظر به فضائل اهل بیت(عل) هستند. این موضوع مورد پذیرش مفسران و محدثان شیعی واقع شده است. غالیان با سوء استفاده از این موضوع، تطبیق ها و تأویل هاى نامعقولى از آیات قرآن ارائه و به نام حدیث اهل بیت(عل) نشر داده اند. بنابراین، باید در تعامل با روایات تأویلى -به خصوص آن هایی را که افراد متهم به غلوّ نقل کرده اند- بیش تر احتیاط کرد و تأویلات چالشی موجود در روایات را به دقت مورد بررسی قرار داد. هدف از این مقاله تبیین ضوابط تأویل درست و مطرح کردن آن به عنوان یکی از راهکارهای تشخیص روایات جعلی است. پرسش اصلی تحقیق این است که: «ضوابط تأویل صحیح چیست؟ آیا می توان ضوابط تأویل صحیح را راهکار تشخیص روایات جعلی تلقّی نمود؟» این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی و با استناد به منابع کتاب خانه ای تهیه شده است. یافته ها نشان می دهد که تأویل صحیح، عبارت است از بهره گیری از قانون سبر و تقسیم، تمییز اصل از حاشیه، اخذ مفهوم کلی از آیه که به منزله کبری برای مورد آیه باشد و عدم مخالفت با قرآن، سنت قطعی و ضروریات دین و مذهب که در کنار بررسی سندی روایت، می تواند مجعول بودن روایت را مشخص سازد. در این مقاله هم چنین به صورت موردی به بررسی سندی و محتوایی دو روایت ذیل آیات ۲۶ بقره و ۱۷ الرحمن پرداخته شده است.
برجسته سازی زبانی در سوره قمر بر اساس نظریه ی «جفری لیچ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار زبان قرآن کریم از وجوه مختلفی با زبان دیگر متون تفاوت دارد و به عنوان عیار زبان عربی محسوب می شود. عوامل مختلفی سبب شده که زبان قرآن، تأثیرگذار، پرمعنی و هدفمند باشد. از زوایای مختلفی می توان به این خصیصه زبانی به نظاره نشست و آن را اثبات کرد. یکی از این ویژگی های منحصر به فرد، خاصیت برجستگی و برجسته سازی های هدفمند است که هم در قالب ساختار و هم در قالب محتواست. دراین پژوهش نظریه جفری لیچ به عنوان یکی از نظریه های شاخص در حوزه برجسته سازی متنی در سوره قمر که به دلیل محتوا و پیام خاصش، سرشار از هنجارگریزی ها و قاعده افزایی هاست مورد تطابق قرار گرفت. رهآورد این تحقیق که به شیوه توصیفی_تحلیلی صورت گرفته، این است که برجسته سازی به دو شیوه هنجارگریزی و قاعده-افزایی های متعدد با هدف ابلاغ پیام به مخاطبان به طور گسترده در سوره قمر کاربرد داشته است. در این میان هنجارگریزی های نحوی، معنایی و واژگانی بیش از دیگر اقسام هنجارگریزی در آن رخ داده است. انواع توازن های آوایی، نحوی و واژگانی هم از مصادیق قاعده افزایی با هدف آهنگین ساختن زبان سوره و قراردادن آن در خدمت اهداف و پیام سوره صورت گرفته است.
واکاوی چیستی «اعتباریات» و نقش آنها در فهم قرآن از منظر آیت الله جوادی آملی
منبع:
مطالعات تفسیری آلاءالرحمن سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴
107 - 135
حوزههای تخصصی:
هر کلمه ای که در قرآن مورد استعمال واقع شده، دارای معنا و مفهوم است. مفاهیم به لحاظ مصادیق یا اعتباری هستند یا حقیقی؛ مفاهیم اعتباری مفاهیمی هستند که بشر، برای رفع نیاز های اجتماعی خود وضع کرده است. این مفاهیم مابه ازای خارجی و ذهنی ندارند همانند: مالکیت و... ؛ که در مقابل، مفاهیم حقیقی قرار می گیرند مثل: انسان، درخت و ...، بشر به دلیل انس با استعمالات به نحو حقیقت، در مواجهه با استعمالات استعاره ای، اولین مفهومی که به ذهن او تبادر پیدا می کند به نحو حقیقت است، نه مجاز؛ در مواجهه با استعمالات اعتباری نیز، آن ها را حقیقی می پندارد، از آنجایی که قرآن کتاب حقیقت است نه مجاز و اعتبار، مفسر قرآنی باید معنای صحیحی از مفاهیم اعتباری مستعمل در قرآن را ارائه دهد. هدف این نوشتار پاسخ گویی به این پرسش اصلی است: نحوه ی بهره گیری آیت اللّه جوادی آملی از مفاهیم اعتباری به چه صورت است و نقش آن ها در فهم قرآن چیست؟ این مقاله به روش عقلی و نقلی و با پردازش اطلاعات به صورت توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به نگارش درآمده و نتیجه زیر به دست آمده است: قرآن زمانی که بحث از حقایق خارجی و وجودی می کند و از الفاظ اعتباری برای بیان مراد خود استفاده می کند در واقع بین حقیقت وجودی و مفهوم اعتباری از عکس التشبیه استفاده می کند و مفسر قرآنی باید وجه تشبیه را ملاک فهم خود قرار دهد.
مدل عوامل تسهیل گر پرورش تفکر نقادانه در قرآن کریم مبتنی بر قصص قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
43 - 74
حوزههای تخصصی:
پرورش تفکر نقادانه و عاملیت به آن، مهم ترین شایستگی انسان برای توسعه خود و تعالی جامعه خداگونه، حقیقت گرا و رهنمون به حق تعالی است و از نشانگرهای سنجش ظرفیت های یادگیری فراگیران شناخته شده است. اما باوجود این اهمیت، به طور گسترده در سیستم آموزشی مورد غفلت قرار گرفته است. قرآن، آخرین معجزه مشهود و شاهکار ادبی و هنری است و برای درک همه انسان ها با هر سطح آگاهی، بخشی از معارف زندگی و اصول اخلاقی و تربیتی خود را با زبان ادب و هنر و با استفاده از قالب قصه بیان کرده است. بسیاری از پژوهش ها به این نتیجه رسیده اند که روش قصه گویی و به ویژه قصه گویی قرآنی، تأثیرات ویژه ای در رشد تفکر دارد. در این مطالعه تلاش شد تا با مرور منظم، ضمن بررسی منابع مختلف، مؤلفه های تسهیل گر در رشد تفکر انتقادی در قرآن و به ویژه قصه های قرآنی و فنون مورد استفاده در آن شناسایی و بازنمایی گردد. به واقع مطالعه با استفاده از روش توصیفی- اسنادی و تحلیل مبتنی بر راهبرد تحلیل محتوای کیفی الزاید (1996) انجام شد و پس از تحلیل داده های اسناد، پنج مؤلفه شامل عوامل آموزشی-پژوهشی، سنجشگری، شخصیتی، اخلاقی-تربیتی و فنی-تخصصی، شانزده ملاک و یکصدوهفتادوپنج نشانگر شناسایی و بازنمایی و در نهایت مدل مربوط ارائه گردید.
Applying the Clarification and Impoverishment Components of Berman's Theory in the Qur’anic Translations of Nasser Makarem Shirazi and Hossein Ansarian (Case Study: Surah an-Nabaʿ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۴, Issue ۱, ُ۲۰۲۳
151 - 164
حوزههای تخصصی:
The translation of the Holy Quran as a heavenly book is of great importance and among the two general approaches of translation, i.e. destination-oriented and origin-oriented translation, each of which has its own characteristics; Source-oriented translation is the best type of translation for its life-giving concepts to be transferred to the target language with minimal changes. Berman points to thirteen factors of deviation of the translation from the original text In this essay among the thirteen factors of text distortion, three components of clarification, quantitative enrichment and qualitative enrichment in the translation of Makarem and Ansarian in Surah Al-Naba have been studied. <br /><br />In this article, an attempt is made to examine and analyze its texts by using the descriptive-analytical method based on the comparison of the target text with the source text and to answer these questions: Are there three clear factors Is there quantitative and qualitative enrichment of Berman's theory in the translations? If there is, to what extent? And which one's role is greater? The findings of the research indicate that among the three investigated components the largest number is the clarification component, which shows the desire to explain in the eyes of the two translators. Some unique illustrations and similes of the verses in the source text have not been equated well in the target text, and therefore, according to Berman's theory, the translation has been distorted, clarified and de-enriched in some places.
بررسی اعتبارسنجی بایسته های مفردات پژوهی در قرآن از نگاه امین الخَولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
421 - 435
حوزههای تخصصی:
مفردات پژوهی در قرآن، از ارکان بنیادین فهم عبارات قرآن محسوب می شود که از زوایا و نگاه های گوناگون مورد واکاوی قرار گرفته است و از جمله اندیشمندانی که به این مهم پرداخته، امین الخولی- محقق معاصر مصری- است. این جستار با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، بایسته های مفردات پژوهی از منظر وی را مورد بررسی قرار داده و بدین رهیافت رسیده است که خولی، مفردات پژوهی را در سه گام لازم می داند: 1- مفردات پژوهی لغوی؛ 2- مفردات پژوهی قرآنی؛ 3- تحلیل داده های بدست آمده از مراحل قبل با رویکرد عدم ترادف. از منظر خولی، در گام نخست باید به چند بایسته توجه لازم را مبذول داشت که عبارتند از: 1- تطور معنایی واژگان؛ 2- فهم معنای عصر نزولی کلمات؛ 3- تشخیص معرّب یا عربی بودن واژگان؛ 4-محور قرار دادن اصل حسی؛ 5- تحلیل معنا با تکیه بر حس و ذوق عربی. با این حال، نظریه خولی با وجود همه نقاط قوتی که دارد، از سه بُعد با انتقاد مواجه است: 1- استقراء ناتمام شواهد؛ 2-وجود ابهام در برخی از بایسته ها؛ 3- عدم احصاء همه بایسته ها.
تحلیل و بررسی مخاطب آیه 35 مریم درباره تفسیر نافرزندداری خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
31 - 48
حوزههای تخصصی:
این مقاله به نقد دیدگاه نویسندگان کتاب «پیامبری دیگر، عیسی× در قرآن کریم» در مورد آیه 35 مریم پرداخته که مخاطب اصلی آیه را مشرکان مکه می دانند و نه مسیحیان. با توجه به اینکه مفسران مسلمان مخاطب اصلی آیه را مسیحیان می دانند، این دیدگاه تفسیر جدیدی است. در این رابطه با روش تحلیل تاریخی محتوایی سوره مریم با استناد به شواهد تاریخی و آیات دیگر و بررسی ادله ای که نویسندگان ارائه کرده اند، این دیدگاه نقد می شود. دلیل اصلی آنها رویکرد همدلانه قرآن کریم با مسیحیان در این سوره است. با پذیرش این اصل، مشخص شد که مخاطب آیه نمی تواند غیر از مسیحیان باشد. سوره مریم در یکی از زمان های حساس تاریخ اسلام، برای ارتباط با مسیحیان نازل شده و در هجرت مسلمانان به حبشه دستمایه ارتباط آنها با نجاشی و پیروزی در مقابل مشرکان بوده است. هر چند محتوای سوره با اعتقادات اصلی مسیحیان، که مورد تایید قرآن کریم است، هماهنگ است، اما قرآن کریم اعتقادات نادرست آنها را نیز با رویکرد همدلانه غیرمستقیم نقد کرده است. بررسی آیات پیرامونی آیه 35 مریم، همچنین آیه 171 نساء و آیات سوره زخرف که نویسندگان به آن استدلال کرده اند، نیز نشان می دهد که مخاطب اصلی این آیه مسیحیان می باشند.
تأثیر رفتاری مادران تراز انقلاب اسلامی در تربیت دینی فرزندان در اندیشه های قرآنی خامنه ای
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
257 - 294
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان هسته اولیه اجتماع و عامل انتقال فرهنگ، اندیشه، اخلاق و ارزشهای دینی به فرزندان می باشد؛ البته مادران، به دلیل فزونی ارتباطشان با فرزندان، مسئولیت بیشتری در این عرصه برعهده دارند؛ زیرا آنان مهم ترین نقش را درتکوین و تحول شخصیت فرزند در کودکی و... ایفا می کنند و می توانند آنها را برای پذیرش دستورات دینی و برقراری ارتباط با خداوند آماده کرده و زمینه سلامت معنویشان را فراهم نمایند. این مقاله که با روش توصیفی_تحلیلی و با بهره گیری از داده های کتابخانه ای تدوین شده است در پی پاسخ دهی به این پرسش است: بر اساس اندیشه قرآنی مقام معظّم رهبری، نقش عاطفی، شناختی، و رفتاری مادران تراز انقلاب اسلامی در جهت تربیتِ دینیِ و انقلابی فرزندان، چیست؟ مهمترین نتایج بدست آمده از انجام این نوشته تحلیلی این است که: بر اساس اندیشه ی قرآنیِ حضرت آیت الله خامنه ای، نقش مادران تراز انقلاب اسلامی در تربیت فرزندان، عبارت است از: فراهم سازی زمینه مناسب برای تقویت بنیه معرفت دینی فرزندان، تدارک محیطی سالم و همخوان با آموزه های دینی در خانه، محبت کردن و احترام گذاشتن به فرزندان، توجه به پرسشها و مطالبات معقول و مشروع فرزندان، پرورش صفات اخلاقی نیک در آنان، ایجاد نشاط و شادمانی در محیط خانه از طریق ورزش و سرگرمی های مناسب، بها دادن به مسئله فرزند آوری و ترویج عملی آن و القای مفاهیم ارزشی و اندیشه های انقلابی به فرزندان.
نمود آموزش و تربیت قرآنیِ امانتداری در قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
1 - 11
حوزههای تخصصی:
در ادبیات فارسی شاعران و نویسندگان در هر عصری بنابر موقعیت های اجتماعی و فرهنگی، آثار خویش را با کلام نورانی وحی مزین کرده اند. یکی از این نویسندگان عنصرالمعالی است که در اثر تعلیمی قابوس نامه، بسیاری از مباحث آموزشی و تربیتی را با تأثیرپذیری از کلام الهی، به فرزند خودش(گیلان شاه) توصیه کرده است. این پژوهش با ره یافتی توصیفی –تحلیلی و رویکردی کیفی، از منابع کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات بهره برده است. هدف نگارندگان شناسایی نمود قرآنی امانت داری در قابوس نامه است که با شیوه ای آموزشی و تربیتی بیان شده و امروزه با گذشت قرن ها از نگارش اثر، پندهای آن در امور تربیتی فرزندان راهگشاست. قابوس نامه بنابر دانشی که مؤلف آن داشته و بهره هایی که از کلام وحی و آموزه های دینی جهت تدوین آن برده، یکی از منابع آموزشی در رشد صحیح فرزندان به شمارمی آید و در بسیاری از موارد شیوه های تعالیم آن با روش های مدیریت آموزشی و تربیتی کنونی هم خوانی دارد.
کاربست تکنیک تغییر در ترجمه ی قرآن کریم اثر بهاء الدین خرمشاهی براساس مدل گارسس (بررسی موردی از جزء 15 تا 20)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
209 - 224
حوزههای تخصصی:
ترجمه ی قرآن کریم به زبان فارسی یکی از کوشش های فاخر در قلمرو قرآن پژوهی است که در دهه های اخیر مورد توجه ترجمه پژوهان و منتقدان قرار گرفته است. این جریان که در آغاز برپایه ی ذوق شخصی شکل گرفت، چندی است با راهیابی مطالعات ترجمه به حیطه ی ترجمه ی قران کریم و آشنایی ترجمه پژوهان با مکاتب و نظریه های ترجمه، روبه روشمندی نهاده است. الگوی ارزیابی «گارسس» یکی از نظریه های ارزیابی ترجمه است که در نقد ترجمه های قران کریم کارایی قابل توجهی دارد. مقاله پیشارو با عنوان «کاربست تکنیک تغییر در ترجمه ی قران کریم، اثر بهاءالدین خرمشاهی، براساس مدل گارسس (بررسی موردی از جزء 15تا 20)»، پژوهشی نظری است که به روش توصیفی –تحلیلی، ترجمه ی قران کریم، اثربهاء الدین خرمشاهی را برپایه ی تکنیک تغییر در الگوی «گارسس» مورد بررسی قرار داده است. داده های پژوهش حکایت از آن دارد که با توجه به رویکرد خرمشاهی در ترجمه، همه ی اقسام تکنیک تغییر مورد اشاره در این پژوهش به ویژه تغییر نحو (دستور گردانی) با ارزش مثبت و تغییر ساختار درونی متن مبدأ با ارزش منفی در ترجمه ی وی به کار رفته است.