فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱۳٬۷۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه لاکلا و موفه به بررسی گفتمان خداوند متعال در مقابل مخالفان در سوره انعام می پردازد؛ لذا ابتدا داده ها بر مبنای نظریه داده- بنیاد کدگذاری گردید سپس بر اساس این نظریه تحلیل شد. بررسی داده ها نشان می دهد که گفتمان خداوند با دال مرکزی «توحید» در تقابل با گفتمان مخالفان با دال مرکزی «شرک» قرار می گیرد. مخالفان به منظور حفظ هژمونی و قدرت خود اقدام به طرد و حاشیه رانی گفتمان خداوند از طریق ایجاد شک و دودلی، بهانه جویی و نافرمانی می کنند اما خداوند، در مقابل، از طریق برجسته سازی گفتمان خود به بازنمایی هژمونی خود می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد خداوند مدلولی است مقتدر که در کنار دال شناور «مهربان بودن»، «عقاب دهنده» نیز هست. در نظام معنایی گفتمان خداوند برخی از دال ها مانند دال شناور «یکتا بودن» در تضاد با دال محوری گفتمان مخالفان در بازنمایی گفتمان هژمونیک خداوند نقش عمده ای را ایفا نموده اند.
«شورا» و مشارکت سیاسی حداکثری مشروط(واکارگزارانه)؛ نگاهی تحلیلی به جایگاه «شورا» در تفسیر سیاسی-موضوعی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شورا یکی از مهم ترین مفاهیم در علوم سیاسی و در تفسیرسیاسی-موضوعی قرآن است که رابطه وثیقی با مشارکت سیاسی دارد. بر این پایه سوال اصلی تحقیق آن است که ماهیت شورا در قرآن چیست و چه رهیافتی بدان، رهیافت مطلوب قرآن است؟ فرضیه پژوهش مبتنی بر روش تفسیر موضوعی آن است که شورا از مفاهیمی است که مشارکت سیاسی از آن قابل استخراج و استنطاق بوده و قابلیت ظرفیت سنجی در مفاهیم مدرن را دارد که بر اساس این ظرفیت سنجی می توان گفت از منظر قرآن شورا، به مثابه مفهومی امضایی متفاوت از مشورت بوده و در عرصه عمومی سیاسی گونه ای از الزام را به ویژه در عصر غیبت معصوم دارد و با این نگاه، رکن مهم رهیافت مشارکت سیاسی حداکثری مشروط(واکارگزارانه) تلقی می شود. رهیافت واکارگزارانه(حداکثری مشروط) در رابطه با آیات شورا و نسبت به مشارکت سیاسی، در مرحله انتخاب رهبر باوجود پذیرش نص و نصب الهی اما برای مشارکت سیاسی مردم موضوعیت قائل است. مشورت با مردم و یا نمایندگان مردم امری تزیینی قلمداد نمی شود. مشورت امری لازم است و هم التزام به نتیجه مشورت بالاجمال امری ضرور است. بر این پایه در عصر غیبت، مشارکت سیاسی عمومی و مشورت با مردم هم در انتخاب رهبری است و هم در جریان تصمیمات سیاسی مشروط به رعایت شرایط و زمینه های پیشینی به نحو الزامی جاری می شود و شرعیت حدوث و بقای دولت دینی با آن گره خورده است.
طراحی الگوی مطلوب دعوت بر اساس غرر آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
104 - 135
حوزههای تخصصی:
با توجه به تحولات فن آورانه رخ داده در جهان، جایگاه «دعوت» نسبت به «امربه معروف» ارتقا یافته است؛ زیرا امربه معروف در جامعه ای قابل تحقق است که مردم بر پیمان های مشترک ملتزم باشند، درحالی که در جوامع امروزی، به دلیل «ازجاکندگی»، فضای اجتماعی برخی از افراد دگرگون شده و تعلق خاطر آن ها به مکان زندگی کمتر شده است. ازاین روی، تراکنش میان چنین افرادی جنبه دعوت به خود می گیرد. باوجود نیاز مبرم به ارائه الگوی مطلوب دعوت، کمتر در این زمینه نظریه پردازی صورت گرفته است. نگارنده در راستای نظریه پردازی اسلامی، با الهام از رویکرد تفسیر موضوعی، قرآن کریم را استنطاق نموده و بر اساس تحلیل «غرر آیات» به الگوی مطلوب کنش دعوتی دست یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد در الگوی مطلوب قرآن بنیان، تراکنش آرمانی و تمدن ساز، زمانی تحقق می یابد که انسان ها در جایگاه پیام فرست، «شاهد»؛ یعنی باورمند و عامل به محتوای پیام باشند. در جایگاه مخاطب «مستمع» بوده و بدون محدودیت، ضمن گوش فرادادن به همه صداها گزینشگ. ر باشند و بهترین را انتخاب نمایند. درنهایت، باید دعوت به لحاظ محتوای پیام ازجمله پیام های عاطفی و هنری در چهارچوب اصل «حکمت» قرار گرفته، استدلال پذیر و معطوف به عقل بشری باشد؛ بنابراین با سه کلیدواژه «حکمت»، «شاهد» و «استماع» با محوریت مفهوم «الله» الگوی تراکنش دعوتی طراحی می شود
زیبایی شناسی باغ ایرانی- اسلامی از منظر آیات توصیفگر بهشت در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
55 - 76
حوزههای تخصصی:
پس از ورود اسلام به ایران، معماری و شهرسازی و به تبع آن باغ سازی دستخوش تحولاتی شد. از آن دوران تاکنون، تلفیق مضامین قرآنی با هنر اسلامی جنبه تقدس به خود گرفته و تجسم زیبایی ها و توجه به زیبایی شناسی آیات کلام وحیانی، ابزار برجسته و منبع برگزیده هنرمندان و معماران باغ های جهان اسلام در اعصار مختلف گردیده است. ازآنجاکه آیات توصیف گر بهشت در قرآن کریم بهترین وصف را از منظر معماری باغ دارد، پژوهش حاضر بر آن است تا با استناد به آن ها، تطابق آیات بهشت افلاکی با معماری باغ های خاکی را صورت پردازی کند و نحوه انعکاس این مفاهیم ذهنی به تجسّدی عینی را مورد مداقه قرار دهد؛ لذا ابتدا بخشی از آیات قرآنی در رابطه با توصیف بهشت را بررسی می کند، سپس به صورت موردی، عناصر بطنی و محتوایی این آیات را که به صورت نمادین الگوی معماری و فضاسازی باغ های اسلامی شده است، با رویکردی زیبایی شناسانه و به شکل تطبیقی تحلیل خواهد نمود. روش پژوهش در این مقاله توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای است. تجزیه و تحلیل اطلاعات براساس تفاسیر قرآنی به ویژه تفسیر المیزان صورت گرفته است. نتایج به دست آمده رهنمونی به پیامد آهنگ الهی بهشت موعود در حیات دنیوی و اخروی انسان است. البته به یقین می توان اذعان داشت که باغ ایرانی تنها تبلوری ناقص از نمونه اصلی و مجازی از آن حقیقت عالی است.
ارزیابی نظریه «نجات در پرتو تمسک به عترت و صحابه»، نقدی بر دیدگاه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
83 - 108
حوزههای تخصصی:
برخی از مفسران اهل سنت سعی نموده اند ضمن داخل نمودن محبت صحابه در کنار محبت اهل بیت (ع)، با طرح ادعاهایی فقط اهل سنت را اهل نجات معرفی نمایند. فخر رازی بعد از ذکر روایاتی در فضایل اهل بیت (ع) و لزوم محبت به ایشان با استناد به حدیث «سفینه نوح» و حدیث «اصحابی کالنجوم» ادعا می کند که برای رهایی از امواج شبهات و شهوات علاوه بر سفینه مطمئن، محتاج به راهنمایی ستارگان درخشان نیز هستیم و اهل سنت چون بر سفینه اهل بیت (ع) قرارگرفته و چشم به ستارگان صحابه دوخته اند، اهل نجات و سعادت دنیوی و اخروی هستند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با تأکید بر آیاتی که درباره ویژگی های سفینه و ماجرای طوفان نوح صحبت می کند درصدد رد ادعای فخر رازی است و نتیجه می گیرد که با توجه به اوصافی که در قرآن کریم برای سفینه نوح ذکرشده و نیز نظر به عدم اعتبار سندی و دلالی روایت «اصحابی کالنجوم» تمسک واقعی به اهل بیت (ع)، موجب نجات و عدم آن، مساوی با هلاکت می باشد.
گونه شناسی افزودههای تفسیری در 7 ترجمه معاصر (مورد کاوی دو جزء پایانی قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
387 - 415
حوزههای تخصصی:
ترجمه واژه به واژه قرآن کریم ممکن است مانع از انتقال مفاهیم عمیق آن شود. به همین دلیل، مترجمان گاهی ناچارند افزوده هایی به متن ترجمه اضافه کنند تا شفاف سازی معنایی و ساختاری متن به خوبی انجام گیرد. در ترجمه های فارسی معاصر قرآن کریم، افزوده های تفسیری جایگاه ویژه ای دارند و بسیاری از مترجمان معاصر، این افزوده ها را به صورت داخل پرانتز یا به صورت جداگانه در مورد ترجمه برخی آیات مطرح کرده اند. پژوهش حاضر در صدد است تا با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، به گونه شناسی افزوده های تفسیری مترجمان معاصر در دو جزء پایانی قرآن کریم بپردازد. بررسی ها نشان می دهد که بیان معنای برخی حروف مقطعه قرآن، بیان سبب نزول آیات به صورت افزوده های تفسیری، بیان مصداق برخی گزاره های قرآنی، بسط معنایی برخی واژگان، بهره گیری از سیاق آیات در ترجمه و تأویل صفات متشابه خداوند از مهم ترین گونه های افزوده های تفسیری در ترجمه های معاصر فارسی به شمار می روند.
کاربرد دوگانه اِسراف در قرآن: تحلیلی معناشناختی
حوزههای تخصصی:
ماده س ر ف در قرآن کریم 23 مرتبه در صورت های صرفی مختلف به کار رفته است. از این تعداد، صورت اسم فاعلی (مُسرِف، مُسرِفین / مُسرِفون) به علاوه یک مورد الحاقی (مَن أسْرَفَ) در 16 کاربرد آمده است و تنها 7 کاربرد دیگر از این ریشه، صورت های صرفی غیرآن به خود گرفته اند. به رغم تفاوت معنادار کاربردها، درک از اسراف در تراث تفسیری و در فرهنگ اسلامی به ویژه در دوره معاصر در نظریه های اقتصاد اسلامی بیشتر مبتنی بر کاربردهای 7 گانه صورت بندی شده است. این پژوهش برآن است تا با روی کرد معناشناسی ساخت گرا به این پرسش پاسخ دهد که دو دسته کاربردها از ماده س ر ف چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ مهم ترین نتیجه در تمایز کاربردها آن است که ساخت اسم فاعلی المُسرِفین در قرآن کریم از سطح معنا ارتقاء یافته و تبدیل به اصطلاحی به معنای گروهی مقابل انبیاء است که عمل کردشان مخالف فرمان های الهی است، اما دیگر ساخت های صرفی این ماده در سطح معنا باقی مانده اند و معادل نوعی رفتار ناپسند و ناهنجار به شمار می روند، معنایی که امروزه بیشتر در فهم از اسراف در قرآن کریم به مثابه نوعی ناهنجاری رفتاری و اخلاقی از آن یاد می شود.
فتنه و راهکارهای غلبه بر آن از دیدگاه نهج البلاغه
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
163 - 194
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که از ابتدای تاریخ اسلام، توجه افراد را به خود جلب کرده است مسئله فتنه است. فتنه، حرکتی پیچیده، پنهان و خشن علیه ارزش ها و سنت های صالح جامعه اسلامی است که موجب تخریب بافت اخلاقی و شبهه آفرینی در جامعه شده و بر سیر تاریخی جامعه اثر منفی گذاشته و جامعه را به سوی ضلالت و گمراهی می کشاند. قرآن با نکوهش بسیار فتنه، آن را شدیدتر و بزرگتر از قتل (سوره بقره، آیات 191 و 217) معرفی می کند. شدت و بزرگی فتنه در قرآن، موجب طرح این پرسش می شود که فتنه چیست و در جامعه چه اثری می گذارد؟. ازآنجاکه مسئله فتنه، در زمره مسائل پیچیده به شمار می رود، بیداری و بصیرت هنگام فتنه از اهمیت به سزایی برخوردار است. یکی از بارزترین ویژگی های فتنه که انسان ها را سخت در ابهام فرو می برد این است که در فتنه، حق و باطل با یکدیگر مخلوط می شوند و درنتیجه تشخیص حق از باطل با سختی روبه رو شده و این موضوع فرونشاندن آتش فتنه را دشوار کرده و می تواند افرادی را گمراه نماید. نگاه به فتنه های گذشته و عبرت گیری از آنها راه حل خوبی برای گرفتار نشدن در دام فتنه های پیشه رو است. در این مقاله تلاش شده است از دیدگاه امیرمؤمنان علی(ع) موضوع فتنه مورد بررسی قرار گرفته و نیز از دیدگاه آن حضرت راهکارهایی جهت برون رفت از آن مطرح شود. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای ضمن بیان معنای لغوی و اصطلاحی فتنه، مصادیقی از فتنه بیان شده و به وظایف در شرایط فتنه اشاره شده است.
تحلیل آرای مفسّران درباره نقص تعقّل زن، ذیل آیه 18 سوره زخرف
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
130 - 155
حوزههای تخصصی:
آیه 18 سوره زخرف از آیاتی است که مفسّران برای تفسیر آن با چالش روبه رو شده اند. بحث درباره این آیه آن است که آیا محتوای این آیه -آن فردی که در ناز، آرایش و لطافت پرورش یافته است و در مقابل جدال و دشمن، شخصی ناتوان است- از آنِ خدا است یا از قول و منظرِ عرب جاهلی صادر شده است؟ بنابراین، نکته مورد اختلاف مفسران این است که آیا این آیه، از قول و منظرِ عرب جاهلی صادر شده است یا مورد نظر خداوند است. مقاله پیشِ رو با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آرای مفسران در این خصوص می پردازد و دیدگاه آن دسته از مفسران که این آیه را کلام و نظر خداوند دانسته و از آن نقص تعقّل زن را برداشت کرده اند با ادلّه تفسیری و عرضه نظریه مختار رد کرده است؛ زیرا چگونه ممکن است خداوند ناپسند بودن دختر را در نگاه مشرکان مردود و این برداشت را حکم زشتی از جانب آنان بداند و خود چنین مطلوبی داشته باشد؟ با فرض اینکه محتوای این آیه منویّ خدا باشد آیا در این شکل خداوند می تواند حکم عرب جاهلی را درباره دختر، زشت و ناپسند بداند؟ افزون بر اینکه با تساوی شخصیت معنوی زن و مرد که فرهنگ کلّیِ حاکم بر قرآن است ناسازگار خواهد بود
تبیین مؤلفه های اقتصاد مقاومتی با رویکرد تحلیلی قرآنی- روائی از نگاه حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته
منبع:
مطالعات فرهنگی قرآن سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
۲۸۶-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
در نظام آفرینش، دیدگاه توحیدی و در برنامه ابلاغی از طرف انبیاء و رسولان الهی، مقام «خلیفه اللهی» برای انسان - برخوردار از بیشترین نیازها و استعدادها و امیال متضاد- هدف گزاری شده است و انسان باید از میدان مبارزه حق و باطل با دفع و رفع موانع بدان مقصد نائل آید. در این عرصه، فعالیت های اقتصادی جهت تأمین نیازهای طبیعی زندگی، یکی از پر چالش ترین آنهاست. نظام سلطه شیطانی در تقابل با جبهه حق، همیشه تاریخ در اقداماتی مثل تحریم اقتصادی و غیره علیه نظام های توحیدی شوریده اند و اینک علیه انقلاب اسلامی ملت ایران. در سیره موحدان و از جمله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، «اقتصاد مقاومتی» به معنای اقتصاد درون زا و متّکی بر نیرو و تولید داخلی، کاهش حداکثری اتّکا به بیرون و واردات بی رویه و اجتناب از اسراف و تبذیر و وابستگی ها را شاهدیم. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی به تبیین اهم مؤلفه های اقتصاد مقاومتی در بیانات رهبر معظم انقلاب با استناد به آیات و روایات پرداخته که نتایج ذیل حاصل آن است: کار و تلاش با منزلتی در حدّ جهاد در راه خدا، مدیریت جهادی همراه تخصص و تعهد، اصلاح الگوی مصرف و دور از اسراف و تبذیر، اقتصاد دانش بنیان، عدالت محور، مقاوم در مقابل تهدید ها، حامی تولید داخلی و در ستیز با مفاسدی مانند اختلاس و ارتشاء از مؤلفه ها و راه کارهای بسترساز و مناسب برای عملیاتی نمودن اقتصاد مقاومتی اند.
معناشناسی «حیرت» با تکیه بر تحلیل مقایسه ای حوزه معنایی «سرگردانی» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشتقات واژه «حیرت» از کلمات پر کاربرد در معارف اسلامی است. خلأ معناشناختی واژه «حیرت» در پژوهش های پیشین سبب شده است نگارنده ظرایف معنایی این واژه را در مقایسه با واژگان همسو، ارزیابی و ازلحاظ معنایی مقایسه کند؛ ازاین رو، ابتدا معنای لغوی این واژه، مطرح و سپس به بررسی آن در میان واژگان حوزه معنایی «سرگردانی» پرداخته میشود. در این مرحله با قراردادن حیرت در نقطه کانونی این حوزه کلماتی معرفی و با واژه حیرت مقایسه معنایی شده اند که بیشترین مؤلفه های معنایی مشترک با حیرت را در قرآن کریم داشته اند؛ واژه هایی همچون «یُبْلِسُ»، «فَبُهِتَ»، «مُذَبْذَبینَ»، «یَعْمَهُونَ»، «یَتیهُونَ»، «مِرْیَه»، «یَهِیمُونَ» و «یَتَرَدَّدُونَ». از مقایسه واژگان معلوم می شود تحیر برخلاف واژه ابلاس فاقد مؤلفه ناامیدی از راهیابی است و نیز «مُذَبْذَبینَ» حاوی معنایی از سرگردانی است که به عمد رخ می دهد و مخصوص منافقان است. معنای مستظهر از «یَتیهُونَ» مشتمل بر تشبیه به سرگردانی در بیابان است. واژه «مِرْیَه» بیان کننده ریشه سرگردانی در شک است و کلمه «هام» از سردرگمیِ حاصل از عشق خبر می دهد؛ درحالی که واژه تحیر و تردد نسبت به این مؤلفه ها مطلق است.
چالش ها و موانع فردی و اجتماعی مؤثر در عدم پیشبرد جهاد علمی بر اساس آموزه های قرآنی و احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
136 - 169
حوزههای تخصصی:
جهاد علمی جهت دادن به علم و علم آموزی در راستای کسب رضایت و تعالی ارزش های الهی و تلاش مضاعف همراه باتحمل دشواری برای کشف مجهولات و حقایق علمی است یکی از راه های پیشبرد اهداف جهاد علمی، آسیب شناسی و آفت زدایی، چالش ها و موانع مؤثر در عدم پیشبرد آن است که در آموزه های دینی به طرح و تبیین آن ها پرداخته شده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از آیات و روایات، به تحلیل و بررسی این چالش ها و موانع فردی و اجتماعی پرداخته است. چالش های فردی را می توان تعصّب بی جا در عدم پذیرش آراء و نظریات علمی و معقول، پیش داوری بدون تعمّق، غرور علمی، فردگرایی، اتلاف وقت یا سرگرم شدن و تلاش در امور بیهوده، تأخیر در انجام کار، یأس و نامیدی از شکست دانست. چالش های اجتماعی را نیز می توان پس ران های اجتماعی در بستر جهاد علمی و ازخودبیگانگی دانست. شناخت این چالش ها و مانع زدایی از آن ها می تواند گامی مؤثر در جهت پیشرفت و اقتدار و تعالی جوامع اسلامی در رسیدن به خودکفایی علمی باشد.
فرهنگ سازی الزامات غیر اقتصادی تمدن سازی در واژگان اقتصادی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
132 - 156
حوزههای تخصصی:
تحقق آرمان شهر قرآنی مبتنی بر درک همه زوایای فرهنگی و تمدنی کتاب وحی است. مسئله این پژوهش آن است که در نگاه موردی به واژگان اقتصادی قرآن کریم، الزامات تمدنی امّت اسلامی در بخش غیراقتصادی با چه مؤلفه هایی فرهنگ سازی می شود؟ براساس یافته های پژوهش به روش تحلیلی، زدایش آسیب های فرهنگی به عنوان حجیم ترین موضوع، هم چنین افزایش تعاون و همیاری اجتماعی و نیز افزایش و ثبات امنیت جانی و سرزمینی، الزاماتی است که در این گونه از واژگان قرآن جانمایی شده است. درنتیجه مشخص گردید قرآن با کاربست واژگان اقتصادی که همه فهم و برای عموم جامعه کاربردی است، می کوشد تا با این مضامین جامعه را به سمت آنچه تمدن تراز اسلامی بدان نیاز دارد، سوق دهد و با ایجاد گفتمانی رایج در فضای امت اسلامی، نسبت به نقش آفرینی تمدنی هرچه بیشتر آحاد مسلمانان هدف گذاری نماید. به علاوه قرآن در کاربست این واژگان، هم به آسیب های اقشار مسلمان توجه می کند و هم آسیب های غیرمسلمانانی را که بر فرهنگ و تمدن امت اسلامی اثر می گذارند، مطمح نظر قرار می دهد.
پاسخ به شبهه «نه به دین اجباری» با ترجمه ای تفسیری بر «لَا إکرَاهَ فِی الدِّین» و پیامدهای تربیتی
حوزههای تخصصی:
برداشت های متعددی از آزادی در دین و میزان پایبندی به اعمال عبادی و حفظ ارزش های دینی در جامعه وجود دارد که عمدتاً به جمله «هیچ اجباری در دین نیست» استناد می شود. هر چند در منابع دینی به شبهات ناشی از این عبارت پاسخ داده شده است اما عده ای با شعار «نه به دین اجباری» سعی در انحراف عقاید دیگران دارند که بازترجمه «لَا إکرَاهَ فِی الدِّین» برای کاهش برداشت های ناقص و متناقض ضروری به نظر می رسد. ازاین رو، هدف این نگارش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، پاسخ به شبهه نه به دین اجباری با ترجمه ای تفسیری بر «لَا إکرَاهَ فِی الدِّین» و پیامدهای تربیتی می باشد. سه جنبه یافته های این پژوهش عبارتند از: سوء برداشت ها، معادل یابی و پیامدهای تربیتی. به اتکای ترجمه تفسیری، معادل یابی این عبارت قرآنی عبارتست از: «اعتقاد به اصول دین، انجام اعمال عبادی و حفظ ارزش های دینی، بدون شوق و رغبت درونی، بی اعتبار است». بررسی آیات و روایات نشان می دهد که هرگونه سستی، ول انگاری، سهل انگاری و ریاکاری در چهارچوب دین، مذموم و وجه مشترک این عوامل، عدم رغبت است. از جمله نتایج این پژوهش این است که بی رغبتی در عرصه تعلیم و تربیت، کاهش ارزش دینیِ علم محسوب می شود و هر گونه موفقیت علمی اگر برای کسب منفعت مادّی، تثبیت موقعیت اجتماعی، فریفتن و یا تسلّط بر دیگران باشد، نزد پروردگار بی ارزش خواهد بود.
الگوی معناشناسی سیستمی متن؛ مبنایی برای نظریه پردازی در مطالعات قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
117 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین الگوی معناشناسی سیستمی متن، بر فهم نظام مند معنا در قرآن کریم تمرکز دارد. معناشناسی از مباحث اصلی زبان شناسی معاصر است که به جنبه های سیاق، موقعیت و گفتمان توجه کرده، ولی بیشتر با رویکرد تک بعدی به زبان و معنا پرداخته است؛ اما نظریه وضع گروی قصدپایه که ریشه در سنت زبان شناسی اسلامی دارد، با تحلیل عقلانی زبان، معنای زبانی را در لایه های پلکانی مترتب، از سطح واژه تا ساختار جمله و اراده متکلم، ارزیابی کرده است. کارکرد این دیدگاه، در مواجهه با ساختار نظام مند زبان قرآن، ضرورت تکمیل آن را آشکار می سازد. این تحقیق توصیفی تحلیلی با اتکا بر اصول عقلانی دلالت های زبان و مبانی قرآنی، تفقه معناشناختی در سطح کلان متن را مبتنی بر مدل انسجام سیستمی می داند. این روش بر کلیت نظام مند معنا در سطح کلان متن تأکید دارد و اجزای متن را در چهارچوب یک نظام معرفتی کل نگر بررسی می کند. روابط درونی ساختار متن، پیوند مفهومی اجزا با نظام درونی و ساختار شبکه ای معنا، مؤلفه های این الگو هستند. معناشناسی سیستمی ضمن بهره مندی از اصول تحلیل مفهومی سیاقی، راهبردی ژرف تر را در نظر دارد که برای کشف هر نظریه یا انتساب هر دیدگاه به قرآن ضروری است. این رویکرد می تواند افقی نو در تفسیر ساختارمند قرآن بگشاید و بنیانی مفهومی برای نظریه پردازی در قلمرو معارف و علوم انسانی قرآن بنیاد فراهم آورد.
تحلیل و بررسی نام شناسانه تفاسیر عرفانی از منظر هسته معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش نام شناسی (Onomastics) یکی از شاخه های زبان شناسی است که حوزه ای گسترده از علوم گوناگون را در خود گنجانده است؛ پیشینه نام شناسی به اواخر قرن نوزده میلادی برمی گردد که دوره تدوین اصول و قواعد زبان شناسی تاریخی است. در نام شناسی، مطالعه نام ها از زوایای مختلف جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و زبانی بررسی می شود. این دانش می کوشد قلمروهای مختلفی از نام ها را بکاود و درباره ساختار نام، وجه تسمیه و دلایل و توجیهاتی را برملا سازد که در ورای نام گذاری نهفته است. در پژوهش حاضر، به شیوه ای توصیفی تحلیلی، عناوین تفاسیر عرفانی گرد آمده و از جهت هسته معنایی، بررسی شده اند. نتایج به دست آمده پژوهش نشان می دهند در نام هایی که واژه «حقائق» به عنوان مرکز نام استفاده شده و نام دارای ساختار اضافی است، باید بخش دوم را هسته ترکیب در نظر گرفت. این ویژگی در نام هایی که واژه «اسرار» در آنها به کار رفته است نیز دیده می شود؛ در حالی که در بسیاری از نام های تفاسیر که واژه «بیان» در آنها استفاده شده، هسته ترکیب همان بخش اول نام است. به عبارت دیگر، این نام ها جزء اسامی درون مرکز شمرده می شوند؛ اما نکته بسیار مهم در این تحقیق نام هایی هستند که در ساختار آنها جار و مجرور دیده می شود. می توان این ساختارها را در گروه اسامی مرکب اضافی قرار داد؛ البته در این بین، اسامی و عناوینی وجود دارند که فاقد هسته مشخص اند.
Stylistics of Single-Ᾱyah Stories in the Quran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Stylistics, as a scientific discipline, derives from the methods of expression and the reasons for choosing one form of expression over another, as well as the relationships between the expression and its speaker. The primary application of stylistics is in the literary aspect of texts. This study utilizes stylistics as a tool for understanding the structure and style of the Quran. The present study, with a descriptive-analytical method and library study, aims to examine the stylistics of single-Ᾱyah stories in the Quran and conducts a linguistic analysis at three levels: phonetic, lexical, and grammatical. The linguistic features found in the single-Ᾱyah stories of the Quran cause a variation in style. Among the elements that have the most significant impact on the stylization of the stories is the element of repetition. The technique of repetition emerges with various functions at the levels of letters, words, and sentences. Additionally, elements such as contrast, conditional sentences, exclamatory sentences, nominal sentences, and emotional expressions transform the audience's feelings based on the specific aim of each story. Stylistic changes occur under the influence of various factors in these stories, and the style changes in accordance with the meanings and objectives of the narratives. By employing linguistic characteristics and rhetorical elements, the style of speech varies based on the audience's state and the specific goals of the narrative. Stylistic changes such as the number of verbs, changes in the arrangement and frequency of letters, and changes in the tone of the style of the narratives correspond to their content and expressive style
بازخوانی داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم بر پایه نقش مایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
94 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های پرکاربرد سخن در قرآن کریم، قصه است. قصص قرآن کریم گنجینه ای بس غنی از معارف ایمانی و اخلاقی و رفتاری است که آن ها را در عمل مجسم می کند و به تصویر می کشد تا قابلیت «تأسی» و «اقتدا» را برای دیگران مهیا سازد. ازسوی دیگر، در یک بازخوانی جامعه ساز از قصص انبیا در قرآن، اولین گام ها یافتن مضامین پرتکرار در روایت خداوند از آموزه ها و عملکرد انبیای الهی در قرآن کریم است. رویکردهای مضمون شناسی در دانش های ادبی، از جمله روایت شناسی، ابزارهای علمی دارای رَوایی و پایایی ارائه نموده است که می تواند به ما در این مسیر یاری رساند. براین اساس، نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با الگوی کاربست عنصر نقش مایه در دانش روایت شناسی، بخشی از داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم را بازخوانی کرده است. یافته های پژوهش نشان از نقش مایه هایی همچون تثبیت نگرش عقلانی تمدن ساز در پرتو نقش مایه محاجّه، تثبیت کوشش و مجاهدت در بسط امر تمدنی با نقش مایه ابتلا و دغدغه تداوم تمدنی در نسل های آینده با نقش مایه دعا برای فرزندان در داستان ابراهیم (ع) دارد.
Typology of the Interpretation of Gharīb al-Quran wal Hadith in the Works of Shaykh Ṣadūq(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۵, Issue ۱, ُ۲۰۲۴
109 - 124
حوزههای تخصصی:
Shaykh Ṣadūq has his specific methods and criteria for semantic analysis of the Gharīb (unfamiliar) terms in the field of hadith in general, and in the area of interpretation and semantics of vocabulary in particular; recognizing his methods and criteria in the semantic analysis of Gharīb words in the Holy Quran and the sayings of the impeccable Imams (AS) leads to the discovery of new approaches and the presentation of a more precise image of his methods and criteria in semantic analysis. Among his remaining works, one can find some of his views. The present study aims to observe and discover the types of explanations of Gharīb words in the thoughts of Shaykh Ṣadūq. To this aim was used a descriptive-analytical method and data collection is library-based. The result indicated that he used methods such as: Utilizing Shia theological arguments, defining examples for words, leveraging Arabic culture and literature, interpreting Gharīb words according to the companions, followers of the Imams (AS), and his scholars, highlighting grammatical points, using the sayings of the impeccable Imams (AS), stating all semantic aspects of a word, and preferring one meaning over others. Through his specific criteria, Shaykh Ṣadūq has been able to reach the core meaning and interpretive significance of Gharīb words.
گفتمان تبلیغی انبیا در سوریه هود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
277 - 308
حوزههای تخصصی:
مبلّغ رسالت مهمی را به دوش دارد و گام در مسیری نهاده است که پیامبران الهی آغازکنندیه آن بوده و در جهت هدایت و اصلاح بشریت، تمام توان خویش را به کار بسته اند. بنابراین، شناخت گفتمان تبلیغی آنان، ضرورتی برای مبلغان است. این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی بر پاییه سوریه هود که نظامی منسجم از مسیر دعوت انبیا را در اختیار می نهد، گفتمان تبلیغی انبیایی را که نامشان در این سوره ذکر شده، واکاوی می کند. بررسی انجام شده نشان می دهد که پیامبران در تبلیغ خود، به خداپرستی و توحید فرا می خوانده و مردم را از فساد و گناه، به سوی خدا سوق می داده اند و به امور اجتماعی و اقتصادی آنان رسیدگی و در این راه از ابزارها و شیوه های گوناگون تبلیغی استفاده می کرده اند، مانند انذار، بیان سرگذشت های عبرت آموز، صبر و استقامت، درخواست نکردن مزد، برادری و دلسوزی. ازآن جاکه بیشتر مردم در برابر گفتمان تبلیغی انبیا واکنش نشان می دادند، بخشی از مقاله به موانعی اشاره دارد که سبب شده ملت ها از دعوت انبیا خودداری کنند، همچون تقلید از گذشتگان، اتهام زنی، خودپسندی و اندیشه نورزیدن و پیروی از صاحبان قدرت که پیامبران با شیویه مناسب سعی در برطرف کردن آن ها داشتند. مجموعیه این گفتمان برای مبلغان امروز، کاربردی و قابل معادل سازی است.