فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
گناه آدم و حوا یکی از آموزه های بنیادین در مسیحیت است که اصطلاحاً «گناه نخستین» نامیده می شود. آموزه ی گناه نخستین، نقشی کلیدی در الهیات مسیحی داشته و دلمشغولی بسیاری از اندیشوران مسیحی در درازای تاریخ مسیحیت بوده است. گفتگوها و مشاجره های الهیدانان مسیحی در خصوص گناه نخستین، به ویژه در دوره های نخستین مسیحیت، به برگرفتن موضعی رسمی از سوی کلیسا در این خصوص شد. در متون مقدس مسلمانان و به ویژه قرآن کریم نیز ذیل آیه هایی چند، به نافرمانی و گناه آدم و حوا پرداخته شده است و اندیشوران و مفسران بسیاری به گفتگو درباره ی گناه آدم و حوا در قرآن پرداخته اند. به رغم توافق فراگیری که میان مسیحیان و مسلمانان در باب لغزش آدم و حوا وجود دارد، در چند و چون آن، میان آنان اختلاف نظرهای جدی وجود دارد. در نوشتار پیش رو کوشیده ایم با برگرفتن رویکردی مقایسه ای که عمدتاً مبتنی بر متون مقدس مسیحیان و مسلمانان است، موارد همسازی و ناهمسازی میان اسلام و مسیحیت در باب گناه آدم و حوا به تصویر کشیده شود.
صفات خبری از دیدگاه امامیه و معتزله با تأکید بر اندیشه سیدمرتضی و قاضی عبدالجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع صفات خبری همگام با نزول وحی پا به عرصه تفسیر و کلام نهاد. در فهم آیات خبری و انتساب این صفات به خداوند، دیدگاه هایی مانند تشبیه و تجسیم، توقف (تفویض)، اثبات بلاتأویل، اثبات بلاکیف و اثبات باتأویل به متکلمان و مفسران نسبت داده شده است. سیدمرتضی و قاضی عبدالجبار ازجمله اندیشمندانی هستند که قائل به نظریه اخیر بوده، «عینیت صفات و ذات» و «نظریه تنزیه» اساس تفکر آنان را تشکیل میدهد. سیدمرتضی با ارجاع متشابهات به محکمات و در پرتو هدایت عقل و بهره وری از دلالت لفظی و تصدیقی به فهم و تفسیر آیات مربوط میپردازد؛ اما قاضی عبدالجبار با عقل محض و در مواردی بدون وجود قرینه ای بر تأویل، به این امر مبادرت میورزد.
تحول انواع و اندیشه معارضه با کتب آسمانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دانستنیهایی درباره حضرت مهدی، علیه السلام
منبع:
موعود ۱۳۷۷ شماره ۱۰ و ۱۱
حوزههای تخصصی:
رابطه قضا و قدر با علم پیشین الهی و جبر و اختیار از دیدگاه صدرالمتالهین
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
یکی از مسائلی که در ادیان آسمانی و بخصوص دین مقدس اسلام در زمینه خداشناسی مطرح شده و متکلمین و فلاسفه الهی به تبیین عقلانی و فلسفی آن پرداخته اند، مسأله «قضا و قدر» است که یکی از پیچیده ترین مسائل الهیات به شمار می رود و محور اصلی غموض آن را رابطه آن با اختیار انسان در فعالیت های اختیاریش تشکیل می دهد؛ یعنی، چگونه می توان از یک سوی به قضا و قدر الهی معتقد شد و از سوی دیگر اراده آزاد انسان و نقش آن را در تعیین سرنوشت خودش پذیرفت؟ دراینجاست که بعضی شمول قضا و قدر الهی را نسبت به افعال اختیاری انسان پذیرفته اند، ولی اختیار حقیقی انسان را نفی کرده اند، و برخی دیگر دایره قضا و قدر را به امور غیر اختیاری محدود کرده اند و افعال اختیاری انسان را خارج از محدوده قضا و قدر شمرده اند. و گروه سومی در مقام جمع بین شمول قضا و قدر نسبت به افعال اختیاری انسان و اثبات اختیار و انتخاب وی در تعیین سرنوشت خویش برآمده اند.
بدیهی است که علم یا اراده الهی (خواه علم در مقام و مرتبه ذات و یا علم در مرتبه فعل آن چنان که حکما معتقدند) از آن جهت قضای الهی نامیده می شود که مؤثر در وجود و ایجاد اشیاء است و حکم به وجود اشیاء است و اشیاء به موجب آن ضرورت و حتمیت پیدا می کنند، و همچنین علم الهی (و یا مرتبه ای از علم الهی) از آن جهت قدر نامیده می شود که حدود اشیاء و اندازه آنها بدان منتسب است.
بنابراین «قضای علمی» عبارت است از علمی الهی که منشأ حتمیت و ضرورت اشیاء است، و «قدر علمی» عبارت است از علمی که منشأ حدود و اندازه اشیاء است.
با توجه به مطالب بالا، یکی از معانی که برای قضا و قدر لحاظ شده عبارت است از علم ازلی و پیشین الهی به تمامی اشیاء و حوادث. بر اساس این معنی از قضا و قدر، خداوند به تمامی حوادث و رویدادها از روز ازل عالم و آگاه بوده است و علم الهی نیز واقع نما بوده و قابل تغییر ویا تخلف نمی باشد، لذا وقوع حوادث مطابق با علم ازلی حتمی بوده و امکان تغییر و یا خلاف آن وجود ندارد، که به این معنا از قضا و قدر، قضا و قدر علمی گفته اند.
ستایش و نکوهش انسان در قرآن کریم و تفاسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه قرآن کریم، انسان برترین آفریدة الهی است و به همین دلیل، دربارة او فراوان در این کتاب سخن گفته شده است و قضاوت هایی دربارة او و کارهایش صورت گرفته است. با توجّه به اهمیّت انسان شناسی ارزشی و تأثیر آن در رفتار آدمی، در این مقاله قضاوت های قرآن دربارة انسان را در دو گروه، ویژگی های ستایش آمیز و ویژگی های نکوهش آمیز، جمع آوری و طبقه بندی و به اختصار با توجّه به بعضی از تفاسیر شیعه و سنّی، معاصر و متقدّم مقایسه و تحلیل کرده ایم. از منظر قرآن، انسان از چه جهاتی قابل ستایش و از چه نظر سزاوار نکوهش است و در سنجش کمّی وکیفی، نسبت این ابعاد چگونه، و اصالت با کدام یک از این دو ویژگی مهمّ انسان است. پرسش اساسی در این مسئله آن است که حکمت توصیف های دوگانة قرآن از انسان چیست؟ این تحقیق با رویکرد نظری و به شیوة کتابخانه ای و با روش توصیفی و هرمنوتیکی در صدد دریافت دیدگاه قرآن نسبت به پرسش های تحقیق است. از این تحقیق فهمیده شد که تمام غرایز و صفاتی که ذات انسان بر اساس آن سرشته شده (مثبت یا منفی)، لازمة کمال و مقدّمة تعالی و رشد انسان است و اگر بعضی از ویژگی های انسان در آیاتی از قرآن مورد نکوهش قرار گرفته، ناظر به آن جهتی است که انسان آن را در مسیر غیرصحیح و خارج از حدّ اعتدال به کار می گیرد و یا نکوهش نسبی است؛ یعنی وقتی انسان در بعضی از جهات با بعضی از موجودات مقایسه و یا با عظمت الهی سنجیده می شود، صفات نقص به او نسبت داده می شود. بدین ترتیب، چرایی توصیف های دوگانة قرآن از انسان معلوم می گردد و تعارض ظاهری بین آیات ستایش آمیز و نکوهش آمیز برطرف می شود.
تحلیل و نقد دیدگاه عبدالکریم سروش در اثبات پلورالیسم دینی بر مبنای آیات قرآن
حوزههای تخصصی:
پلورالیسم دینی یکی از مسائل کلام جدید است. پلورالیسم یعنی پذیرش چند نوع فهم، برداشت و معرفت نسبت به یک حقیقت واحد، حتی اگر با یکدیگر متضاد باشند. عبدالکریم سروش یکی از قائلان به این نظریه است که تلاش می کند آن را با استناد به آیات قرآن اثبات کند. دقّت در دیدگاه های او درباره پلورالیسم و تفسیری که از آیات مورد استناد خود ارائه می دهد، نشان دهنده اختلاف نگرش و روش تفسیر او با نگرش و روش تفسیر غالب دانشمندان و مفسّران است. به همین دلیل، نتایج و دریافت های او از آیات قرآن نیز با دریافت های آنان، متفاوت و در مواردی متباین است. این پژوهش به روش توصیف و تحلیل محتوا، پس از تبیین دیدگاه سروش در پذیرش و اثبات پلورالیسم دینی، از دو جهت به نقد و ردّ این دیدگاه می پردازد: اثبات نادرستی استناد سروش به آیات قرآن و استنباط از آن ها؛ تحلیل دلایل قرآنیِ ردّ این نظریه به صورت کلّی.
تأمّلى بر رویکرد عقلانى اشاعره به مسئله رؤیت خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عمر با برکت
منبع:
موعود ۱۳۷۸ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
مبانی معرفت شناختی مکتب تفکیک
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۶ شماره ۲۲۳
حوزههای تخصصی:
کمال الدین و تمام النعمة
منبع:
موعود ۱۳۷۵ پیش شماره ۲
حوزههای تخصصی:
زبان آگاهى پیامبر (ص) و امامان (ع) 3
منبع:
علوم حدیث ۱۳۷۸ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی تاریخ و سیره پیامبران و امامان در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر روایات و عترت
با ( شیعه در مصر )
بررسی تطبیقی مفهوم و حقیقت «مراقبه» در عرفان اسلامی و عرفان بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو اصطلاح «مراقبه» و «ذن» در عرفان اسلامی و عرفان بودایی، جایگاه مهمی دارند. این دو اصطلاح را عموماً بر هم منطبق دانسته و در ترجمه ها به عنوان معادل به کار می گیرند. اما اینکه آیا این دو اصطلاح در این دو سنت عرفانی دقیقاً از یک چیز حکایت می کنند، پرسشی است که باید مورد تحقیق قرار گیرد. این مقاله با روش تحلیلی و رویکرد پدیدارشناختی به بررسی تطبیقی مفهوم و حقیقت دو آموزة «مراقبه» در عرفان اسلامی و «ذِن» یا «مدیتیشن» در عرفان بودایی می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که دو واژة «مراقبه» و «ذِن» از نظر لغوی معنای متفاوتی دارند. اما از نظر اصطلاحی، وجوه تفاوت و تشابه میان آنها وجود دارد. همچنین حقیقت «مراقبه» در عرفان اسلامی آگاهی و توجه انسان نسبت به علم احاطی خدا بر اوست، ولی «ذِن» در عرفان بودایی مهار و خاموش کردن ذهن به منظور دریافت حقیقت اشیا و بودا شدن است.
قرآن و ایمان
الحاد جدید: چیستی، بنیان ها، و زمینه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الحاد جدید وصف جریانی است که در دهه نخست قرن حاضر، با انتشار سلسله ای از کتاب های پرفروش و در واکنش به حملات تروریستی برخی افراطیون دینی، به عرصه افکار عمومی آمد. این جریان هرچند ریشه در گذشته دارد و مبانی و مفروضات آن همان مبانی و مفروضات ملحدان گذشته است، با اتخاذ رویکردی بسیار خصمانه، به جریانی توفنده و جدید علیه دین و دین داران تبدیل شد. سخنگویان، و به اصطلاح پرچمداران آن عبارت اند از داکینز، دنت، هریس، و هیچنز. برخی از این ملحدان پیش تر به عنوان یک طرح کلان دست به عمومی و همه فهم کردن علومی چون زیست شناسی، به ویژه نظریه فرگشت و انتخاب طبیعی، زده بودند و اینک از آن جهت حمله به باورهای دینی استفاده می کنند. آنها در نقد خود به جای تکیه بر استدلال یا نقد دلایل و براهین مؤمنان، رویدادهای تاریخی و نیز رفتار و کردار برخی گروه های تندرو دینی، به ویژه اسلامی، را معیار داوری خود درباره دین و خداباوری می دانند. همچنین ملحدان جدید بدون آن که مبانی و تکیه گاه های خود را اثبات کنند، با تکیه بر آنها چنین وانمود می کنند که باورهای دینی اموری فرگشتی است و در نتیجه می توان با توجه به این نظریه و نیز با تکیه بر جهان بینی طبیعت گرایانه آن باورها را تبیین تجربی و طبیعی کرد. در این مقاله با توجه به دیدگاه های منتقدان آنها، اعم از خداباور و الهی دان و خداناباور، نشان داده ایم که اولاً طبیعت گرایی آن گونه که این ملحدان از آن می گویند و بر آن تکیه می کنند، یک نظریه علمی نیست، بلکه در واقع نوعی جهان بینی و نگرشی مابعدالطبیعی است. ثانیاً ملحدان در همین موضع مرتکب خطای آشکاری می شوند و آن خلط معانی گوناگون طبیعت گرایی است. ثالثاً بر خلاف نظر آنها میان علم و دین تعارضی نیست، بلکه اگر تعارضی هست به قول پلنتینگا میان طبیعت گرایی و علم است.
حس دینی یا بعد چهارم یا بعد چهارم روح انسانی
حوزههای تخصصی: