فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۱۱٬۲۱۲ مورد.
علم انسان کامل از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ اسلام، انسان کامل که بهترین مصداق آن پیامبر(ص) و ائمه ی معصومین(ع) می باشند، جامع اسما و صفات الاهی می باشد. علم یکی از این صفات به شمار می رود. از نظر ملاصدرا، علم امری وجودی و ذومراتب است و هرچقدر وجودی کامل تر باشد، از مرتبه ی بالاتری از علم برخوردار خواهد بود. انسان کامل که از برترین درجه ی وجودی برخوردار است، بالاترین مرتبه ی علمی را نیز داراست؛ زیرا از نظر صدرا، انسان به وسیله ی حرکت جوهری در مراتب وجودی تعالی یافته، سرانجام، به تجرد تام عقلی نائل می شود که این، مرتبه ی انسان کامل است. ابزارهای علم که شامل حس، خیال، عقل و قلب است، در انسان کامل، به بهترین نحو، حقایق علوم را ادراک می کند و این معارف مبتنی بر موهبت الاهی و عنایات ربانی است و از مقام قرب الاهی او سرچشمه می گیرد. گستره ی علم انسان کامل بسیار وسیع بوده، در همه ی شئون هستی، به اذن خداوند حضور دارد و به خزائن و سرچشمه های علم الاهی اتصال داشته، از تمام راز های مخزون عالم غیب و مراتب علم الاهی آگاه است.
چالش های جریان های تکفیری و راهکارهای مقابله با آن از دیدگاه مقام معظم رهبری
حوزههای تخصصی:
پدیده تکفیر به مثابه جریانی خطرناک، جهان اسلام را به چالش کشیده اند. نخبگان جهان اسلام باید در این زمینه به چاره اندیشی بپردازند. این تحقیق تلاش دارد چالش ها و راهکارهای برون رفت از پدیده تکفیر و جریان های خطرناک همسو با آن را، از منظر مقام معظم رهبری مورد بررسی قرار دهد. چالش های جریان های تکفیری از منظر رهبری در سه حوزه قابل بررسی است: یک در سطح باورها و اعتقادات: جریان های تکفیری، از توحید و شرک و سایر مفاهیم دینی، درک ناقص و بدعت آمیز و غیر عقلانی دارند. دو چالش اخلاقی: مهمترین خصوصیت جریان های تکفیری، «جهالت» و بی خبری و نوعی خباثت درونی است که منجر به دوری از حقیقت و بی تقوایی و سقوط در ورطه رذیلت و تباهی شده است. سه چالش های رفتاری: مهمترین ویژگی جریان های تکفیری، ستیزه جویی، خشونت، فساد انگیزی، ترور و جنایت و خونریزی، ایجاد کننده تفرقه میان مسلمانان، نابود کننده تمدن و فرهنگ اسلامی و غیر اسلامی، تقویت کننده دشمنان اسلام را، می توان نام برد. در عرصه راهکارهای فکری فرهنگی برای مقابله با جریان های تکفیری، امت اسلامی باید به تقویت تقریب مذاهب اسلامی، گفتگو و تفاهم بر سر مشترکات، پرهیز از اختلاف افکنی و نمودهای تشدید آن، بازگشت به قرآن و فهم دقیق رویکردهای قرآنی در جلوگیری از تفرقه و اتحاد دنیای اسلام را، در دستورکار و عمل خود قرار دهد. در عرصه راهکارهای سیاسی اجتماعی جهان اسلام باید همگرایی و وحدت میان مسلمین، آگاه سازی نخبگانی، لزوم شناخت و طرد دشمن را جزء کارویژه های اساسی و محوری خود قرار دهد. با بکار بستن راهکارهای همگرایانه در جهان اسلام ریشه جریان های تکفیری خشکانده می شود.
انجیل برنابا در تعارض با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یوسف، ملقب به برنابا، اهل قبرس، گرچه در زمرة دوازده حواری مسیح نبوده، ولی به دلیل جایگاه بی نظیرش در ترویج و گسترش مسیحیت نخستین در میان غیریهودى ها، همانند پولس در رتبه رسولان به شمار آمده و در عهد جدید 33 بار از او نام برده شده است. وی بنابر سنت مسیحی، گرچه انجیلی نگاشته، ولی دست کم تا سده سیزدهم میلادی نسخه ای از انجیل وی، مورد اطلاع، انتساب یا در دست مسیحیان یا مسلمانان نبوده است.
در سده های اخیر، اثری منسوب به برنابا متشرشده که در آن همانند قرآن، تثلیث وتصلیب عیسی انکار شده و به ظهور پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله نوید داده شده است. وی معتقد است: بر سردر بهشت شهادتین مسلمانان نقش بسته است و در نتیجه این رأی، با استقبال گروهی از علمای مسلمان مواجه شده است.
این مقاله پس از معرفی اجمالی برنابا و پیشینة تاریخی انجیل منسوب به وی، موارد تعارض باورهای دینی آن را با قرآن کریم برجسته می کند. از جمله این که، آدمیان فرزند خدا و ذاتاً گناهکارند. انبیا، به جز عیسی علیه السلام، از جمله ابراهیم، هارون، ایوب و.. گناه و محبت شرک آمیز داشته اند. درجهان شناسی، این انجیل، 144 هزار پیامبرآمده است. ده جهنم، هفت طبقه دوزخ و نه آسمان وجود دارد. فرشتگان دچار معصیت و نافرمانی می شوند، و مأموران عذاب دوزخ نه فرشتگان، بلکه شیاطین هستند.
مفهوم شناسی و حقیقت یابی حیات طیبه از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حیات طیبه، حیات حقیقی انسانی است که حیات دنیوی با همه گسترده گی اش بستر آن، و حیات اخروی با جاودانگی و اهمیتش تبلور این حیات حقیقی است. این حیات اصیل و حقیقی، واقعیتی ورای حیات ظاهری است که در همین دنیا حاصل می شود. حیات طیبه برخاسته از مرتبه بالای روح انسانی است. انسان مؤمن در سیر متعالی و تعالی معنوی خویش که تولدی بعد از تولد می یابد، به افاضه الهی از دل ایمانش مؤید به روحی می شود که حیات طیبه ثمره آن است. اگر حیات طیبه حیاتی جدید و برتر از حیات معمولی و منشأ آثاری بس ارزشمند برای انسان مؤمن است، در حقیقت مؤمن حائز مرتبه جدیدی از روح شده که از پرتو آن روح، این حیات و آثارش پدیدار شده است. البته این مرتبه فائقه روح که استعداد ویژه ای بوده و اکنون فعلیت یافته است، ظهور و شکوفایی اش را از ایمان و عمل صالح می گیرد.
ادراک دانش آموزان فارغ التحصیل سوم متوسطه نظری از مهدویت: پژوهشی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و توصیف ادراک دانش آموزان از مهدویت است. روش انجام این تحقیق پدیدارشناسی است که کانون توجه خود را بر تجارب زیسته و ادراک بشر قرار می دهد و ابزار آن مصاحبة نیمه ساختاریافته است که با دانش آموزان شهرستان کاشمر که فارغ التحصیل سوم دبیرستان در سال 1392 بودند، انجام شد. پس از اشباع داده ها، با استفاده از روش اسمیت، تجزیه وتحلیل داده ها انجام و بر اساس آن، پنج مضمون اصلی استخراج شد که عبارت اند از: باور به امام زمان (عج)، معرفت به امام زمان (عج)، علت غیبت، فلسفه ظهور، و انتظار ظهور. یافته های تحقیق نشان داد که همهٔ دانش آموزان وجود امام زمان (عج) را قبول دارند و علاقه مند به ظهور و یاری حضرت هستند؛ تنها شناخت ظاهری و کلی نسبت به امام زمان (عج) دارند و آگاهی های عمیقی دریافت نکرده اند؛ به مواردی هم که آگاهی دارند، در عرصهٔ عمل توجه لازم را نمی کنند و از لحاظ رفتاری ضعیف هستند؛ و خود را منتظر حقیقی نمی دانند.
نقد دیدگاه صدرالمتألهین در باب مرگ انسان با تکیه بر آراى ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در نوشتار پیش رو پس از اشاره به معناى مرگ و اقسام آن، رویکردهاى گوناگون درباره علت مرگ انسان به منظور فهم علت حقیقى مرگ طرح شده و از این رهگذر دو دیدگاه ابن سینا و صدرالمتألهین مورد تطبیق قرار گرفته تا روشن شود کدام دیدگاه در بیان علت حقیقى مرگ، صحیح و بر حق است. دیدگاه ابن سینا که علت حقیقى مرگ را ضایع شدن اعتدال مزاجى به واسطه استیلاى حرارت غریزى بر بدن مى داند با سه انتقاد صدرالمتألهین روبه رو شده است. صدرالمتألهین به استناد این اشکالات دیدگاه ابن سینا را مردود مى شمارد و اعتقاد دارد که علت حقیقى مرگ کمال نفس انسان و روى گردانى نفس از بدن است. نگارندگان با بررسى اشکالات صدرالمتألهین و نیز نقد دیدگاه او، به این نتیجه رسیده اند که علت حقیقى مرگ همان برهم خوردن اعتدال مزاجى و ضایع شدن بدن است و دیدگاه صدرالمتألهین بیشتر متناسب با مرگ ارادى است، نه مرگ طبیعى.
بررسی دلیل ضرورت قانون در اثبات نبوت عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
69 - 92
حوزههای تخصصی:
دلیل قانون یا دلیل حکما یکی از ادله قدیمی در اثبات نبوت عامه است. خلاصه آن این است که انسان برای رسیدن به کمال نیازمند زندگی اجتماعی زندگی است، لذا نیاز به قانون دارد تا اجتماع فرو نپاشد. این قانون باید وحیانی باشد وگرنه عدالت به دست نمی آید؛ درگیری و اختلاف بی پایان رخ می دهد و نسل بشر نابود می شود، زیرا دانش بشری همواره نقص نسبی دارد و بشر به مصالح خود اشراف ندارد، لذا قانون بشری مورد احترام مردم نبوده و ضمانت اجرایی ندارد. برخی چون خواجه نصیرالدین طوسی این دلیل را رد کرده اند. چنین نیست که بشری بودن قانون موجب نابودی نسل شده باشد؛ مشکل اختلاف در جامعه، ضمانت اجرایی و بی عدالتی، حتی با وجود قانون وحیانی نیز رفع نشده است. همچنین راه کارهایی برای ضمانت اجرایی قانون بشری و رعایت آن نیز در طول تاریخ در جوامع مختلف وجود داشته است. دلیل حکما اصلاحیه ای دارد به این صورت که اگر وحی نباشد، انسان مصالح دنیوی و اخروی خود را نمی فهمد، لذا اثبات عقلی زندگی پس از مرگ پیش فرض آن است. دلیل قانون با بیان اخیر، همان دلیل هدایت است که از متقن ترین ادله در اثبات نبوت عامه است.
مصرف به مثابه فعل اخلاقی: خوانش انتقادی رویکردهای فلسفی به مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اوایل دهه 1970 و به دنبال رشد مصرف گرایی در جوامع، بروز بحران های زیست محیطی مانند گرم شدن زمین و تغییرات اقلیمی، تحولات تکنولوژیک و چالش های نوپدید اخلاقی در اقتصاد جهانی، جنبش جدیدی به نام «مصرف اخلاقی»[1] در حوزه اخلاق زیست محیطی پدید آمد که هدف آن، اصلاح شیوه های مصرف با تکیه بر ملاحظات اخلاقی بود. مصرف اخلاقی، به معنای خرید آگاهانه کالاها و خدماتی است که در نظر مصرف کننده، چه در تولید و چه در مصرف، کمترین آسیب را به انسان، حیوان و طبیعت می رسانند. در این زمینه، فیلسوفان، سیاست مداران و فعالان اقتصادی فرهنگی تلاش بسیاری کردند تا در چهارچوب این جنبش، راه حل های مناسبی برای کاهش تأثیرات مخرب انسان بر محیط زیست به دست دهند. این مقاله ضمن تبیین مهم ترین ابعاد مصرف اخلاقی و زمینه های شکل گیری آن، نگرش های فلسفی به این پدیده نوپا، شامل وظیفه گرایی، پیامدگرایی و اخلاق فضیلت را نقد و بررسی می کند. در فضای امروز جهان، برخی از مفاهیم اخلاقی مصرف در سطح کلان و به ویژه در میان اقتصاددانان و فیلسوفان، رواج و نمود بسیار یافته است. بی تردید در چنین وضعی، مصرف اخلاقی یا نگاه ارزشی به مقوله مصرف، عنوانی بحث برانگیز و مهم می نماید. [1]. Ethical Consumerism
واکاوی دیدگاه استاد جوادی آملی در نسبت عقل و دین و تأثیر آن بر علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
93 - 112
حوزههای تخصصی:
استاد جوادی آملی درباره رابطه عقل و دین دیدگاه بدیعی ارائه کرده است. ایشان با بازخوانی محل نزاع و ارائه تعریفی متفاوت از عقل در این مباحث، دو حوزه نسبتاً منحاز انگاشته عقل و دین و علم و دین را به هم پیوند می زند. در نتیجه با بازشناسی نسبت عقل و دین، به پرسش امکان یا عدم امکان تحقق علمی دینی نیز پاسخ داده می شود. وی عقل را در این مباحث به معنای وسیعی که معادل تمامی دریافت های متعارف انسانی است به کار برده است. عقل به این معنا هر دریافت بشری را پوشش می دهد و از سوی دیگر مراد از دین نیز صرفاً معارف منقول نیست، بلکه اگر مؤدای قول خداوند دینی است، محتوای فعل او به طریق اولی چنین است. این گونه است که عقل در کنار نقل معتبر به منبعی از منابع معرفتی دین تبدیل و امکان تعارض آنها از اساس منتفی می شود. با تبیین رابطه عقل و دین، چگونگی رابطه علم و دین نیز روشن می شود. اگر علوم تجربی درهندسه معرفت دینی جایگاه خود را درست دریابند و در سایه فلسفه و دین به مطالعه جهان بپردازند به طبیعت به عنوان خلقت نگریسته و پرده از کتاب تکوین الهی بر خواهند داشت و به این اعتبار دینی خواهند بود. دیدگاه استاد جوادی در رابطه با علم دینی، دیدگاهی معتدل و واقع نگر است.
معرفت شناسی دینی؛ مقایسه دیدگاه های قاضی عضدالدین ایجی و علامه حلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی دینی درواقع محصول رویکرد معرفت شناختی به معارف دینی است. در سنت اسلامی، دغدغه طرح منسجم مباحث معرفت شناسی دینی در میان متکلمان بیش از فیلسوفان مسلمان به چشم می خورد. با توجه به ضرورت طرح و بررسی مباحث معرفت شناسی دینی متکلمان، مقاله حاضر با استخراج و تحلیل دیدگاههای دو متکلم برجسته یعنی علامه حلی و قاضی عضدالدین ایجی ، می کوشد به مقایسه منظومه معرفت شناختی آن ها بپردازد. نتیجه این مطالعه مقایسه ای نشان می دهد که هر دو متکلم به مسائل مهمی در حوزه معرفت شناسی (به طور عام) و نیز معرفت شناسی دینی (به طور خاص) از جمله تعریف علم، اقسام علم، امکان دستیابی به علم، تعریف نظر، وجوب نظر و... پرداخته اند. هر چند در بسیاری از این مباحث معرفت شناختی این دو متکلم رویکرد کما بیش مشابهی اتخاذ کرده اند مهم ترین اختلاف آن ها بر سر نحوه وجوب نظر است؛ ایجی به پیروی از غالب متکلمان اشعری از شرعی بودن وجوب نظر دفاع می کند در حالی که علامه حلی به مثابه یک متکلم امامی که قایل به حسن و قبح عقلی است به عقلی بودن این وجوب باور دارد.
سیر تحول الاهیات اخلاقی کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الاهیات اخلاقی مسیحی، تحولات زیادی را پشت سر گذاشته است. عهد جدید، منشأ اصلی اخلاق مسیحی است. محور تعالیم حضرت عیسی7، ملکوت خدا بود؛ و تحول درونی، شرط ورود به ملکوت تلقی می شد. اخلاق مورد نظر پولس، فضیلت محور بود و به جای تأکید بر اوامر و نواهی بیرونی، بر درونی شدن اخلاقیات توجه داشت. تعالیم اخلاقی آبای کلیسا بیش تر موعظه ای، شبانی، مدافعانه و تعلیمی بود. تا حدود هزار سال، علم اخلاق منسجم و نظام مندی وجود نداشت؛ حتی اگوستین که با نظریه پردازی درباره مفهوم فیض، تأثیر زیادی بر تفکر کلیسا داشت، الاهیات اخلاقی منسجمی طرح نکرد. توماس آکوئینی با رویکردی فلسفی، نظام مندترین و مفصل ترین مباحث مربوط به فضایل و رذایل را بیان کرد. با این همه، الاهیات اخلاقی، باز هم بخشی از الاهیات به شمار می آمد. تا این که بعد از شورای ترنت و به ویژه با اثر آلفونس لیگوری، الاهیات اخلاقی از الاهیات اعتقادی متمایز شد. با تصویب خطاناپذیری پاپ در شورای اول واتیکان، مرجعیت تعلیمی کلیسا شروع به مداخله در تبیین امور اخلاقی کرد. در دوره معاصر نیز با توجه به پیشرفت های مسائل صنعتی و پزشکی، موضوعات جدیدی در حوزه اخلاق کاتولیک به وجود آمد.
تحلیل مسئلة شر ادراکی از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از آنچه در این دنیا به فهم و تجربة انسان درمی آید ملائم طبیعت وی نیست. از سویی، استدلال و باور به وجود خداوند حکیم، قادر و عادل مطلق برای متألهان از جمله امور انکارناشدنی است. مسئلة شر در دوران معاصر بیشتر حاصل صورت بندی گزاره هایی است که خمیرمایه اصلی آن ها برگرفته از همین دو جنبة فهم و تجربة انسانی است. منطقاً و به لحاظ تاریخی پیش از چنین صورت بندی نوعی ناسازگاری در این دو جنبه به نظر می آمده که متألهان و فلاسفه را به تأمل واداشته است، چراکه با نظر به عالم، خصوصاً درد و رنج (شر) در عالم و مخلوق خدای حکیم و قادر و عادل مطلق دانستن آن، به طور طبیعی و در بدو امر ناسازگاری دیده می شود و پرسشی مطرح می شود مبنی بر این که چگونه است که چنان خدایی چنین عالمی را خلق کرده است؟
ملاصدرا برای حل مسائل ناشی از این ناسازگاری به دو رویکرد (در دو ساحت مابعدالطبیعی و ادراکی) متوسل شده است. در رویکرد نخست، مبنای او نظر به عالم به نحو ماتقدم و تحلیل مسائل به طور مابعدالطبیعی است؛ یعنی همچون اسلاف خود به بحث از عدمی بودن شر و ... می پردازد، اما او در رویکرد دوم تجربه را مقدم می کند که نتیجة آن پذیرش وجود شر ادراکی (درد، رنج و ...) و حل مسئلة شر با این ابتداست. از نظر وی راه حل این است که شرور ادراکی را حقیقتاً شرور بالذات و علاوه بر آن شرور مضاعف بدانیم و با تأکید بر این معنا، به جای توجه به مخلوق بودن عالم، به دستگاه ادراکی مدرک توجه کنیم.
همدردی در آیین بودایی و فلسفه شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«همدردی» (کرونا)، یکی از آموزه هایی است که اهمیت آن در دو جریان اصلی آیین بودا (ترواده و مهایانه)، به یک میزان نیست. همدردی سومین مقام از مقامات چهارگانه معنوی است که در ترواده، تنها مقامی برای ارهت و در مهایانه، علاوه بر ویژگی اصلی بودیستوه، منجر به نجات نیز می گردد. برای آرتور شوپنهاور (1788-1860)، آموزه ودایی «تو همانی»، همان وحدت متافیزیکی است که همواره از آن سخن می گفت. وی همین آموزه را زیربنای اصل همدردی می داند. او زیربنای رنج را مایا دانسته و معتقد است زدودن مایا از طریق درک حقیقت هستی، یعنی درک همان آموزه تو همانی، منجر به تحقق آموزه «نه- خود» و فرادانش حقیقی می گردد. رهایی از سنساره نیز زمانی اتفاق می افتد که آموزه «نه- خود» عملی گردد؛ یعنی کرونا و پس از آن، نیروانه محقق می گردد. این سیر در آیین بودای مهایانه بسیار پررنگ است. درواقع، همدردی مشخصه اصلی آیین بودای مهایانه است که هدف نهایی بودیستوه است. نجات یا رستگاری، چیزی است که فلسفه شوپنهاور آن را به سختی ممکن می داند و از این جهت، فلسفه وی به آیین بودای ترواده نزدیک می شود.
بررسی و نقد ایمان در نگاه مرجئه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر آنیم که به بررسی ایمان از دیدگاه مرجئه که مهم ترین ممیزه این فرقه از سایر فرقه ها و نیز از مباحث محوری و نقطه مشترک شعب مرجئه به شمار می رود با استفاده از آیات قرآن و روایات ائمه معصومین(ع) بپردازیم.
بی تردید مرجئه در برابر خوارج شکل گرفتند و بر این باور بودند که نباید هرگز درباره عثمان و علی (ع) قضاوت کرد! بلکه بایدکار آنان را به خدا وانهاد.
آنها معتقد بودند که نام خود را از الفاظ آیات شریفه گرفته اند. عقاید مرجئه در باب ایمان عبارتند از: 1. مؤمن بودن تنها اعتراف به شهادتین است؛ 2. تفکیک میان اسلام و ایمان مفهومی ندارد؛ 3. انجام دادن گناهان کبیره در ایمان تأثیری ندارد؛ 4. میان ایمان و عمل هیچ گونه ارتباطی وجود ندارد و حتی کارهای ناشایست انسان تأثیری بر ایمان او نمی گذارد. آنها با این افکار، جریان فکری جامعه را تحت تأثیر خود قرار دادند و از مسیر نقشه راهی که پیامبر اسلام (ص) برای سعادت دنیا و آخرت بشریت ترسیم فرموده بودند، به انحراف کشاندند. در این مقاله عقاید جریان فکری مزبور نقد و بررسی می شود و اثبات خواهد شد که امامیه بر این باور است که: ایمان اقرار زبانی و یقین قلبی است و در رتبه بعد از اسلام قرار دارد. گناهان کبیره در ایمان انسان تأثیر مستقیم دارد و روابط میان ایمان و عمل انکار ناپذیرند.
ترابط عقل و ایمان از دیدگاه غزالی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
عقل، شأنی از شئون آدمی است که از طریق آن، هم کسب معرفت و هم عمل می کند. ایمان، تصدیقی قلبی به خداوند عالم است که علاوه بر آنکه چشم انداز جدیدی از عالم و آدم فراهم می آورد، انسان را به اطمینان و آرامشی درونی سوق می دهد. اما دو سؤال پیش می آید، اینکه دو عنصر عقل و ایمان چه رابطه ای با هم دارند؟ و آیا اعتماد به یکی از این دو ما را از دستیابی به دیگری بی نیاز می کند؟ نوشتار حاضر، به بررسی این مسئله از دیدگاه دو متفکر بزرگ اسلامی پرداخته که در اندیشه یکی از آنها صبغه ایمان گرایی و در دیگری عقل گرایی بارزتر است. غزالی ایمان را ارزشمندتر از عقل می داند؛ وی گرچه عقل نظری را پذیرفته، آن را در درک و فهم دین ناتوان دانسته است. به همین دلیل، حتی ایمان مردم عوام را به عقل فلسفی ترجیح می دهد. اما ملاصدرا، گرچه به محدودیت های عقل اشاره می کند، به مباحث عقلانی در حوزه دین بسیار ارزش می دهد و ایمان را نیز نه تنها مغایر با عقل ندانسته، بلکه آن را نوعی علم و تصدیق معرفی کرده است.
در این مقاله پس از بیان تفصیلی دیدگاه های این دو اندیشمند درباره عقل و ایمان، ضمن ارزیابی، نقد و بررسی آنها، به مقایسه تطبیقی این دو دیدگاه می پردازیم.
تبیین حدوث عالم از دیدگاه علامه حلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه حدوث زمانی منسوب به متکلمان با چالش های جدی فلاسفه مواجه شده و نظریة حدوث ذاتی در اندیشه های فلسفی قوام ویژه ای یافته است. با رجوع به کتب متعدد علامه حلی به عنوان یک متکلم محقق شیعی و آگاه به مبانی فلسفی معلوم می شود که وی دیدگاه حدوث ذاتی مصحِّح با ازلیت غیری عالم را مردود دانسته است. از سویی دیگر، وی مدخلیت شاخصة «زمان» در معنای حدوث را نفی کرده و همانند فلاسفه، دیدگاه حدوث زمانی و مسبوقیت عالم به عدم زمانی را باطل و غیرقابل پذیرش شمرده است. بنابراین عقیدة علامه در مسئله حدوث عالم، غیر از حدوث ذاتی و غیر از حدوث زمانی است. وی معتقد است عالم به این معنا حادث است که خداوند ازلاً در حاقّ واقع بدون تقید به زمان موجود بود؛ ولی عالم و زمان تحقق نداشت؛ یعنی عدم محض حاکم بود و اصل عالم طبیعت توأم با زمان، از کتم عدم محض به نحو ابداعی آفریده شد. به عبارت دیگر، هستی جهان ماده، سرآغازی فرازمانی داشته و به لحاظ امتداد زمانی، محدود و متناهی به عدم مطلق در متن واقع است؛ عدمی که بدون تقرر در ظرف متدرّج و ممتد زمان، با وجود عالم به تقابل سلب و ایجاب در تناقض است و قابل جمع با آن نیست؛ بلکه با جعل وجود، مطرود و منتفی می گردد. مقاله حاضر به تبیین ابعاد این نظریه علامه درباره حدوث عالم می پردازد.
تقابل یا تعامل دین و فلسفه
حوزههای تخصصی:
موضوع دین و فلسفه و چگونگی ارتباط آن ها با یکدیگر مسأله ای است که همواره مورد سؤال بوده و پیروان ادیان و فلاسفه را بر آن داشته است تا پاسخی برای آن بیابند. اهمیت این مسأله بدان جهت است که دین و فلسفه هر دو در زندگی انسان حضوری پر رنگ داشته و بسیار مورد توجه بوده اند. گروهی رابطه ی میان آن دو را تقابل دانسته و آن ها را در تعارض با یکدیگر می بینند و گروهی دیگر بر این باورند که دین و فلسفه دو مقوله ی جدای از هم هستند که وقتی می توانند نقش خود را با موفقیت در زندگی بشر ایفا نمایند که در مسائل یکدیگر مداخله نکنند و تنها به وظیفه ی خود بپردازند، اما نباید فراموش کنیم که فلسفه در حوزه ی اندیشه و نظر با دین دارای مباحث و مسائل مشترکی است که باعث ایجاد تعامل در میان آن دو می شود. نگارنده در این نوشتار سعی نموده است که ابتدا تعریفی صحیح و جامع از هر یک ارائه دهد، سپس راه هایی را که در مقابل اندیشمندان هر دو حوزه وجود دارد بیان می نماید. در ادامه اختلافاتی را که تا کنون میان فلاسفه و پیروان ادیان بوده است، به اختصار توضیح داده سرانجام تأثیراتی را که با وجود این اختلافات، فلسفه و دین بر یکدیگر گذاشته اند، بررسی می نماید. از نظر نگارنده با وجود اختلافاتی که میان افراد وجود داشته است، همواره دین بما هو دین با فلسفه بما هو فلسفه در تعامل با یکدیگر بوده اند.