فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵٬۹۹۲ مورد.
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
35 - 50
حوزههای تخصصی:
فلسفه بر دانشی یقینی استوار است و فارابی، در مقام مؤسس فلسفه اسلامی، توجه بسیاری به «یقین» داشته است. از یکسو، تعاریف و شرایطی که او برای یقین معرفی کرده، به اندازه یی سختگیرانه و حداقلی است که بسیاری از دانسته های بشری و حتی ادراکات حسی را از دایره یقین بیرون میگذارد؛ از سوی دیگر، در مواضعی از آثارش، گونه هایی مختلف از یقین را برشمرده که گویی با تعریف وی از یقین، و شرایط حصول یقین در نظر وی، پیوند چندانی ندارد. این نوشتار با روش تحلیل توصیفی و تحلیل انتقادی، درصدد پاسخ به این پرسش است که گونه شناسی یقین در فلسفه فارابی، چه نسبتی با تعریف و شرایط یقین از دیدگاه وی دارد، تا بدین ترتیب، تعارض درباب مسئله یقین در اندیشه فارابی مرتفع گردد. در این راستا، نخست تعاریف و شرایط یقین از دیدگاه فارابی بررسی شده و در ادامه گونه های یقین نزد فارابی و ارتباط آن با تعاریف و شرایط یقین از دیدگاه وی، تحلیل میگردد. این پژوهش نشان میدهد که دیدگاه واقع گرایانه فارابی درباب یقین، موجب شده تا در کنار تعریف سختگیرانه از یقین تام، نوعی تشکیک عامی در گونه های یقین را نیز برسمیت بشناسد و بدین ترتیب، راهی برای فرو نرفتن بخش بزرگی از دانسته های بشری در شک و تردید، فراهم آورد.
بررسی انتقادی نظریه «انکشاف» و ارائه نظریه «انفطار» درباب حصول علم بر اساس آثار و مبانی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
چگونگی تحقق علم در نفس ناطقه انسان از محوریترین مباحث معرفت شناسی است. این مهم، بر اساس مبانی صدرایی، بویژه اصل نظام توحیدی ذات مظاهر یا همان وحدت شخصی وجود ، تبیینی نو بخود گرفته که نظریه «انکشاف» جدیدترین نظریه در اینباره است. اما بر نظریه «انکشاف» نقدهایی وارد شده که عبارتند از: خلط میان نفس کلیه و نفوس جزئیه؛ عدم بساطت تام نفوس جزئی، نقض بساطت با بطون و ظهور، عدم استکمال نفس، تبیین ناپذیری علم اجمالی و تفصیلی، منافات بساطت با وجود حجابها. مقاله حاضر، با بازخوانی دقیق آثار صدرایی و توجه خاص به نوآوریهای وی در موضوع نفس، ضمن رفع نقد وارده بر نظریه «انکشاف»، به نظریه یی جدید رسیده که آن را «انفطار» نام نهادیم. تقریر کلی نظریه «انفطار» چنین است: نفس انسان بر اساس تجرد، بساطت و اشتداد وجودی حاصل از حرکت جوهری، وجود واحد سیال اتصالی است که هر «آن»، در صیرورت است؛ بهمان نحو که خود نیز صیرورت و نمودی از نفس کلیه الهی است. هر مرحله از این صیرورت، نحوه یی از حصول علم است که با نظر به نوع معدات، حصولی یا حضوری خوانده میشود. «انکشاف»، ناظر بر «بودن» است اما «انفطار» مبین «شدن و شکوفایی» خواهد بود.
بررسی مسئله تنهایی انسان از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
113 - 128
حوزههای تخصصی:
هرچند تنهایی خود یک بیماری مستقل تلقی نمیشود، اما منشأ بسیاری از امراض جسمی و روانی است. ما در این مقاله انواع تنهایی را معرفی نموده و به بررسی آثار جسمی و روحی آن خواهیم پرداخت. در بخش دوم، نظریه ملاصدرا درباب رابطه انسان و خدا را بیان میکنیم. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، انسان عین ربط و فقر به خداوند است و هیچگونه انفصال و جدایی برای او متصور نیست. در چنین فضایی، اساساً مسئله تنهایی منحل خواهد شد. بعبارت دیگر، احساس تنهایی بواسطه جهل به ساختار هستی است، پس با رفع این غفلت، میتوان احساس تنهایی و تبعات منفی آن را برطرف نمود. چنین رویکردی با روان درمانی شناختی قرابت دارد. بر اساس این نوع از روان درمانی، احساسات و عواطف ما، صرفاً حاصل مواجهه مستقیم ما با جهان بیرون از ذهن نیست، بلکه تفسیر و نگرش ما در شکلگیری احساسات و عواطفمان مهم است. روشن است که با تغییر تفسیرها و نگرشهای فردی، میتوان احساسات و افکار را تغییر داد. تغییر در جهانبینی انسان منجر به تغییر تحلیل او از شرایط زندگی و جایگاه وی در هستی میشود. انسانی که جهانبینی خود را بر اساس حکمت متعالیه تنظیم میکند، احساس جدایی از جهان هستی ندارد، بنابرین مسئله تنهایی برای او مطرح نیست.
بررسی چیستی و مختصات معقول ثانی فلسفی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
101 - 126
حوزههای تخصصی:
معقولات به عنوان ابزار تفکر در فلسفه، نقش محوری درمباحث این علم برعهده دارند. در این میان، به ویژه معقولات ثانی فلسفی در جهت تحقیقات و تحلیلی های فلسفی از اهمیت مضاعفی برخوردارند. این امر به خصوص در حکمت متعالیه که حقایق را از منظر واقعیت عینی و نه از دریچه ذهن مورد تحلیل قرار می دهد بسیار مورد توجه است. در این جهت، ملاصدرا به جهت اهمیت این بحث، نگاه ویژه ای به معقول ثانی فلسفی دارد و تبیینی متفاوت از نظر مشهور عصر خود در معقول ثانی فلسفی ارائه داده است. به جهت فاصله گرفتن ملاصدرا از نظر مشهور و رهزن بودن برخی عبارات ایشان در استفاده از اصطلاح معقول ثانی، فلسفه ورزان متأخر، در فهم و ارائه این بحث دچار تشتت شده اند و برخی حتی نظرهای متناقضی مطرح کرده اند. از این رو در این مقاله در ضمن بررسی برخی از این نظرها، به بررسی چیستی و مختصات معقول ثانی فلسفی در دیدگاه ملاصدرا پرداخته ایم. از نتایج این بحث، یافتن فهم صحیح از حکمت متعالیه و به خصوص از مسائلی است که مبتنی بر مبنای ملاصدرا در بحث معقول ثانی فلسفی در حکمت متعالیه ارائه شده است.
تبیین امکان واقع نمایی معقولات عقل بالملکه؛ برمبنای ادراک حضوری حسی (از منظرِ حکمت سینوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
85 - 103
حوزههای تخصصی:
تبیین امکان واقع نمایی معقولات عقل بالملکه (معقولات نخستین) از مسائل مهم معرفت شناسی است. دو نگاه در تبیین این مسئله قابل ِذکر است: اول اینکه عقل نظری در مرتبه عقل بالملکه واجد معقولات نخستین (غیراکتسابی) است و این معقولات فی نفسه، مستقل از هر چیزِ خارج از عقل، معتبر اند؛ دوم اینکه احراز واقع نمایی معقولات نخستین بدون اتکا به درک حضوری حسی امکان پذیر نیست. در سنت فلسفه اسلامی بیشتر در مبحث «مراتب عقل نظری» بر این وابستگی تأکیدشده است؛ اما در بازخوانی معرفت شناسی ابن سینا، عموماً به عباراتی توجه شده است که استقلال عقل از حس یا هر امر خارج از عقل را نشان می دهد. در مقاله پیش رو پس از تقریر و نقد دیدگاه اول، نشان خواهیم داد که آراء ابن سینا مؤید دیدگاه دوم است و هر نوع بازخوانی دیدگاه معرفت شناختی ابن سینا در این زمینه، بدون توجه به آراء وی در مبحث «مراتب عقل نظری» و وابستگی عقل به درک حضوری حسی، منطبق بر دیدگاه وی نیست. به طور اجمال طبق دیدگاه برگزیده، «محسوس بالذات» اولین واقعیت نفسانی است که نفس به آن متصل می شود. این اتصال پیشینِ نفس به واقعیت نفسانیْ منشأ تحقق (معد) و مناط اعتبار معقولات نخستین است؛ لذا عقل نظری به وجهی متکی به درک حضوری حسی است؛ در عین اینکه به وجهی دیگر مستقلّ از حس است.
نقد دیدگاه فلوطین در باب حقیقت زمان بر اساس مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
105 - 112
حوزههای تخصصی:
فلوطین بزرگترین فیلسوف نوافلاطونی و از شاخص ترین متفکران دوران باستان است که اندیشه های او تأثیر بسیاری بر فلاسفه بعدی گذارده است. مسئله زمان، نزد فیلسوفان و مکتب های فلسفی بعد از ارسطو به ویژه در تفکّر فلوطین، اهمیّت زیادی دارد. یکی از وجوه اهمیت مباحث مربوط به زمان، چگونگی ارتباط داشتن موجودات سیّال زمانی با موجودات ثابت و مجرد است .در مورد مسأله زمان، فلوطین نخست به نقادی تعریف ارسطو از زمان پرداخته و سپس به تبیین ازلی، أبدی و ثابت بودن مرتبه دهر می پردازد. فلوطین در نهایت دیدگاه ابداعی خویش را در مورد این که زمان تصویر یا ظهور روح در عالم ماده است، برهانی می کند. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی - تطبیقی بیان شده است که اشکالات فلوطین به تعریف زمان از دیدگاه ملاصدرا صحیح نیست. مدعای فلوطین در مورد اینکه زمان تصویر روح می باشد نیز با اشکالات چندی طبق مبانی ملاصدرا در حکمت متعالیه مواجه می باشد.
انگاره تشکیک پذیری علم حصولی بر پایه مبانی صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
121-145
حوزههای تخصصی:
بر پایه تشکیک در وجود و مسانخت وجود و معرفت که از مهمترین مبانی و بنیادهای وجودشناختی فلسفه صدرا هستند، «تشکیک در معرفت»که از مهمترین نتایج و فروع فلسفه صدراست و دارای تبعات معرفت شناختیِ قابل توجهی است، امری مستدل و قابل دفاع است.تشکیک پذیری معارف حضوری انسان، امری مسلّم و مقبول است؛ چه این قبیل معارف، برخاسته از سطح و مرتبه وجودی انسان هستند و هرچه این سطح و مرتبه در جایگاه برتری قرار داشته باشد، طبعاً معارف حضوری او که از سنخ وجودی هستند نیز در مرتبه برتری جای خواهند داشت. اما طبق دیدگاه رایج، علوم حصولی انسان، تشکیک ناپذیر و غیر قابل اتصاف به شدت و ضعف اند؛ چه این علوم، از سطح و مرتبه وجودی انسان برنمی خیزند، بلکه برخاسته از تصورات یا مفاهیمِ منطبق با ظرف واقعیت خارجی هستند و تشکیک در تصورات راه ندارد. با این حال، مدعای پژوهش حاضر این است که بر پایه مبانی و برخی یافته های فلسفه صدرایی، ممکن است بتوان انگاره تشکیک پذیری معارف حصولی انسان را نیز مطرح کرد و توجیهاتی برای آن پیشنهاد نمود. در این راستا و با هدف تبیین تشکیک در معارف حصولی، به لحاظ وجودشناختی و معرفت شناختی، به کیفیت سریان تشکیک در اقسام تصورات و تصدیقات پرداخته شده است.
واقع نمایی اثر هنری به مثابه منشأ انتزاع خارجی داشتن با تکیه بر دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
97 - 111
حوزههای تخصصی:
درباره نحوه محاکات اثر هنری، این سؤال اصلی مطرح است که حکایت اثر هنری از واقع چگونه است؟ جریان کلان نظریات با حصر معنای واقع نمایی در محاکات از شیء، کنش یا پدیده بیرونی، دچار برخی اشکالات است؛ ازجمله: عدم جامعیت این نظریه برای برخی هنرها (نظیر موسیقی)، عدم تفاوت محاکات هنری با محاکات معرفتی صرف و نیز عدم تفاوت هنر با فن. این نوشتار با تدقیق در معنای «واقع نمایی» و استمداد از مفهوم «معقول ثانی فلسفی» در فلسفه اسلامی به طرح واقع نمایی اثر هنری به مثابه داشتن منشأ انتزاع خارجی پرداخته است. علامه مصباح یزدی از فیلسوفانی است که به طور ویژه اثر هنری را برآمده از انتزاع ذهنی هنرمند می داند، البته انتزاعی که به نحو معقول ثانی فلسفی و با کندوکاو در روابطی رخ می دهد که منشأ انتزاع خارجی دارد. ایشان نسبیت اثر هنری را نسبیت هستی شناختی و در ارتباط با کمال مدرِک و انتزاع وی می بیند. حاصل این نوشتار که با روش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای به تبیین واقع نمایی و نیز ماده و صورت اثر هنری پرداخته، نشان داده که نسبیت هنر از نوع نسبیت هستی شناختی است و با واقع نمایی اثر هنری منافاتی ندارد و با آن در تلائم است.
راز حیرت و سکوت در مرتبۀ احدیت ذات؛ بر اساس اندیشه های ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
199-226
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان مسلمان در آثار الهیاتی خود پس از اثبات واجب الوجود، معمولاً یگانگی و سایر صفات او را تبیین می کنند. آن ها در این نوع مباحث، ذات را با همراهی صفات مورد بررسی قرار می دهند و در باره ذات بدون ملاحظه صفات سکوت می کنند. ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی در برخی از آثار خود به چرایی سکوت در این باره اشاره دارند. شیخ الرئیس بر مبنای اصل بساطت و تنزه ذات از هر نوع ترکیب و کثرت، به نظریه اتحاد مفهومی صفات می رسد و صفات ذاتی چون علم و قدرت را به عنوان لوازم ذات و متأخر از ذات به شمار می آورد. از دیدگاه صدرالمتألهین، همه تعینات در ذات احدی فانی هستند و صفات، اسماء و مظاهر آن ها در مرتبه واحدیت به صورت جمعی حضور دارند. علامه طباطبایی هر یک از صفات کمالی خدا را شامل کمالات دیگر می داند. طباطبایی با تکیه بر اطلاق ذات، و نیز تفکیک دو مقام احدی و واحدی، اسماء و صفات را متأخر از مقام ذات می داند. بر اساس توصیف ناپذیری ذات، هر گونه سخن گفتن در باره ذات احدی ناشدنی است. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی سعی دارد با واکاوی اندیشه های ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی، سکوت حکیمانه در مواجهه با ذات احدی را مورد بررسی قرار دهد.
قوّه گرایی و دوگانه کاذب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
121 - 145
حوزههای تخصصی:
بنا به قوّه گرایی، ادراک حسی با به کارگیری قوّه های ادراکی، قوّه هایی جهت تمیز دادن و برگزیدن نمونه ای از نمونه دیگر، تقویم می یابد. این نظریه باور دارد که با تحلیل تجربه در چارچوب قوّه ها، دوگانه بازنمود گرایی و رابطه گرایی به مثابه دوگانه ای کاذب آشکار خواهد شد: تجربه ادراکی اساساً بازنمودی و اساساً رابطه ای است. هم عین جزء مقوّم تجربه ادراکی است و هم محتوا. در راستای تبیین این ادعا، قوّه گرایی جزئی بودن فرگه ای را معرفی و بین نوع محتوا و نمونه محتوا تمایز قائل می شود. ادراک حسی مطابق با واقع و توهّم به عنوان عنصر مشترک نوع محتوای مشترک دارند؛ اما تفاوتی اساسی میان نمونه محتوای آن ها است: اولی رابطه آگاهی حسی با جهان خارج برقرار می کند و دومی اساساً رابطه ای نیست. من به دو مشکل راهکار قوّه گرایی پرداخته ام. مشکل نخست معطوف به اصرار قوّه گرایی بر اتّخاذ رویکردی غیرفصل گرا است. استدلال می کنم این اصرار توجیه نشده و مبتنی بر مرزبندی های نادقیق است. مشکل دوم آن است که راهکار قوّه گرایی تنها نشان می دهد که رابطه گرایی و بازنمود گرایی ناسازگار نیستند؛ پذیرش یکی ضرورتاً ردّ دیگری را به همراه ندارد. این راهکار نشان نمی دهد که اساساً تقابلی نیست. بلکه با تحلیل این موضوع در سطحی بنیادی تر، نشان می دهم که دوگانه بازنمود گرایی و رابطه گرایی در بطن قوّه گرایی همچنان حاضر است.
قاعده «کل شیء فی کل شیء» در عرفان ابن عربی، داستان دقوقی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
129 - 155
حوزههای تخصصی:
داستانِ دقوقی تبیینِ تمثیلیِ قاعده «کل شیء» و بلکه ذکرِ وحدتِ وجود به لحن و سیاقِ اختصاصیِ عرفانِ مولوی است؛ بی آن که لازم باشد او را وحدتِ وجودیِ عرفان نظری بدانیم. نسبتِ داستانِ دقوقی به مثنوی، نسبتِ قاعده ی «کل شیء» به عرفانِ ابن عربی است که هر کس به مدلول و معنای آن ها توجه نداشته باشد نتوانسته است جان مایه ی عرفان نظری و نیز مثنوی معنوی را دریابد. مقاله ی حاضر معتقد است علی رغم تفاوت های زیادی که میانِ عرفان ابن عربی و عرفان مولوی وجود دارد اما توحیدِ حق تعالی اساسی ترین مفهومی است که هر دو مکتب حول آن شکل گرفته اند.مهم ترین تمثیل هایی که در داستانِ دقوقی به کار رفته اند، شمع = نور، درخت و انسان هستند. وجه اشتراکِ مهمِ تمثیل های یاد شده این است که: هر سه قایم و ایستاده و راست قامت اند: و این با مسیرِ طول و عمقِ هستی تناسب دارد. هر سه با سوختن نسبتی دارند؛ و در عینِ حال هر سه با تزکیه مرتبط اند.هستی با نور یکی است و نور از اسمای الهی است. نور و وجود، وحدتِ محض اند و همه ی کثرات، ظهورِ همین وحدت اند؛ حقیقت انسان حقیقت نوری است.
بررسی نسبت عقل فعال و قوای ادراکی نبی از نگاه فارابی وابن سینا و مقایسه آن با ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نظرات سه فیلسوف برجسته اسلامی، فارابی و ابن سینا و ملاصدرا درباره نسبت عقل فعال و قوای ادراکی نبوی می پردازد. فارابی عقل فعال را به عنوان منبع اصلی الهام و وحی نبوی معرفی می کند. او باور دارد که عقل فعال با افاضه ی معرفت و هدایت به سوی قوای ادراکی نبی، امکان دریافت وحی را برای او فراهم می سازد و به عنوان واسطه ای بین عالم عقلانی و عالم مادی، نقش کلیدی در فرآیند نبوت ایفا می کند.در مقابل، ابن سینا همچنین به اهمیت عقل فعال در فرآیند نبوت تأکید دارد، اما به توانمندی های ذاتی نبی و تقویت قوای ادراکی او نیز توجه می کند. وی معتقد است که نبی با تزکیه نفس و تقویت قوای ادراکی، به مرتبه ای از شناخت و آگاهی می رسد که مستقیماً از عقل فعال بهره مند شود و از طریق قوای ادراکی قوی و تزکیه ی نفس به مرحله ای از کمال می رسد که قادر به دریافت مستقیم حقایق الهی می شود.این مقاله همچنین به تأثیر این تعامل بر فرآیند دریافت و تفسیر وحی توسط نبی پرداخته و نشان می دهد که چگونه دیدگاه های فارابی و ابن سینا و همچنین ملاصدرا می تواند به فهم عمیق تر و جامع تری از فرآیند نبوت و وحی منجر شود.در پایان، اشاره به دیدگاه ملاصدرا نیز نمایانگر توسعه و تعمیق نظریات فلسفی اسلامی در زمینه نبوت و ادراکات نبوی است، که با افزودن ابعاد وجودی به این بحث، دیدگاهی جامع تر ارائه می دهد. ملاصدرا معتقد است که نبی از طریق تصفیه نفس و مراتب وجودی به عقل فعال و معرفت الهی دست می یابد، که این مسئله نیز نشان از توسعه و تعمیق نظریات در طول زمان دارد.این چکیده به بررسی موضوع اصلی، تفاوت ها و شباهت های دیدگاه های فارابی و ابن سینا و ملاصدرا و نیز تأثیر این تفاوت ها بر فهم مفاهیم نبوت و ادراکات نبوی توسط فیلسوفان اسلامی می پردازد
بررسی عوامل هستی شناختی ایجاد آرامش در نگرش لائوتزو و مولانا جلال الدین بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی التفاتی به بن مایه های فکری از جمله هستی شناسی شکاف تحقیقاتی پیرامون مسئله آرامش است نوشتار حاضر با ابتنا بر فرضیه مدخلیّت بن مایه های فکری در بحث آرامش، کاوشی برای یافتن عوامل هستی شناختی ایجاد آرامش در نگرش لائوتزو و مولاناست. این جستار با استمداد از روش تحلیل محتوا و به شیوه مقایسه ای،کوششی برای پرکردن این شکاف تحقیقاتی است. نتایج این تامّل نشانگر هم سویی دو سوی تطبیق در عوامل هستی شناختی آرامش است. این عوامل در نگرش لائوتزو عبارتنداز: وو، یو، فاعلیت تائو و وحدت نیروهای متضاد یین و یانگ، قدرت و لطف تائو، حرکت دورانی و افقی هستی، شن-جن؛ در اندیشه مولانا نیز عبارتنداز: عدم، ربوبیت و فاعلیّت معشوق ازلی به واسطه اسماء متکثر اما واحد جلال و جمال، ظهور قدرت و احسان حق، انسان کامل و نیز حرکات دورانی و افقی هستی و وحدت متضادهای هستی. دستاوردهای این پژوهش، ارائه گر بازتعریف مفهوم آرامش به مفهومی در حاقّ حقیقت وجود است. حقیقت وجود با تمام تجلیّات و مراتبش اصلی ترین عامل ایجاد آرامش است و آرامش به دلیل ساختار ذومراتب عالم، مفهومی ذومراتب و دامنه گستره آن فراتر از عالم محسوسات است. انفکاک ناپذیری و ابتنای عوامل موجد آرامش بر هستی شناسی در دو سوی تطبیق، نمایان گر نقش مهم، اما نادیده گرفته شده بن مایه های فکری در پژوهش ها پیرامون آرامش است.
رویداد و چیستی آن از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
167-189
حوزههای تخصصی:
رویداد که در یک معنای عام، هر آن چیزی است که اتفاق می افتد، واقع می شود و یا رخ می دهد، در متافیزیک معاصر مقوله ای از مقولات جهان معرفی شده است. اگرچه اغلب متافیزیک دان ها وجود رویداد به عنوان یک مقوله را پذیرفته اند لکن در مورد چیستی آن اختلاف داشته و نسبت به تعریف آن رویکردهای مختلفی شکل گرفته است.بحث از رویداد و چیستی آن محدود به متافیزیک معاصر نبوده و در آثار فیلسوفان دیگر نیز قابل پیگیری است. برای این منظور توجه به رابطه و پیوند میان مفهوم رویداد (به معنای عام) و مفهوم تغییر و حرکت و در نظر گرفتن اینکه هر رویدادی معادل با حرکتی است، راهگشا است. اگرچه این معادل سازی از سوی برخی مورد اعتراض است لکن در این مقاله که پژوهشی بر مبنای اندیشه فیلسوف معاصر علامه محمدتقی جعفری است، قابل قبول نشان داده می شود. براساس همین رابطه میان رویداد و حرکت، چیستی رویداد در آثار جعفری پیگیری شده و مبتنی بر مبانی متافیزیکی او و نگاه متفاوتش به جوهر و عرض، رویداد در مقوله فعل یا انفعال تعریف جدیدی پیدا می کند.
بررسی مفهوم «مبهم» در فلسفه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
39 - 56
حوزههای تخصصی:
تحقق مفهوم کلی و نحوه ارزیابی آن از مسائلی است که ملاصدرا به آن پرداخته است. مشهور است، او درک جزئی را ناشی از قیّومیّت نفس و درک کلی را ناشی از نوعی اتحاد با عقل فعال میداند اما براساس تعریف از کلی در منطق و تفاوت آن با تعریف ارائه شده در فلسفه، نوع دیگری از مفاهیم قابل کشف است که مبانی و آثار آن مغفول است. صدرالمتالهین روشهای متعددی اعم از اتحاد با عقل فعال یا مشاهده رب النوع جهت درک کلی بیان نموده و ضمن تایید تجرید مفاهیم جزئی برای درک کلی آن را در برخی آثار نقد نموده است. در این نوشتار ضمن جمع بندی این روشها، با توجه به انواع کلی و جزئی و تاثیر قوای نفس در شکل گیری آنها، به بررسی وجودی و مبانیِ این نوع متفاوت از کلی به عنوان مفهوم مبهم پرداختیم. مفهوم مبهم از دخالت قوه متصرفه در مفاهیم جزئی و برداشتن قیود تعیین کننده بدستآمده و خاصیت فلسفیِ کلی بودن را دارا نیست؛ از اینرو پس از ارزیابی معرفتی، کاربردها و روشهای متفاوت ارزیابی آن بیان شده است.
سازگاری آموزه وحدت شخصی وجود با تحقق کثرات، از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انتقادات اساسی بر وحدت شخصی وجود این است که قبول این نظریه، یا افتادن در دام سفسطه است، یا قبول تناقض. این پژوهش در صدد این است که از رهگذر تبیین موجودیتِ بالعرض کثرات، به اشکال مذکور که توسط برخی صاحب نظران معاصر، مطرح شده است پاسخ گوید. براین اساس، رهیافت پژوهش حاضر در دو گام بیان شده است: در گام اول، خوانشی دیگر از آموزه وحدت شخصی وجود در فرایند فهم و تفکیک مجاز عقلی از مجاز اعتباری به دست داده ایم و در گام دوم، از رهگذر تحلیل انواع حیثیات، به مسئله وحدت وجود بازگشته و فرضیه اساسیِ خود را بیان نموده ایم که عبارت است از موجودیتِ واقعی (نه بالذاتِ) کثرات به حیثیت تقییدی شأنی؛ به صورتی که واقعاً به نحو بالعرض، کثرات واجد نفس الامر بوده و به هیچ وجه این گونه نیست که معدوم محض یا هیچ و پوچ باشند. چرا که فرایند تحقق واقعی به دو صورت رخ می دهد: صورت اول: تحقق واقعیِ بالذات و اصیل؛ صورت دوم تحقق واقعیِ بالعرض و المجاز. البته باید دقت داشت که صورت دوم امری صرفاً زبانی نیست تا در اعتبارات بشری فانی باشد بلکه امریست متحقق اما نه به صورتی که بالذات باشد یا مقابل وجود باشد، بلکه شأنی از شئون همان موجود بالذات مطلق واحد می باشد. همچنین، این تحقق مذکور، هیچ تنافی با وحدت وجود ندارد، چون کماکان وجود، واحد است و آنچه متکثر است شئون می باشد؛ شئون امری غیر از وجود است که بالعرض موجود بوده و عین ربط به وجود واحد متعال است و این تکثر چون نه مقابل وجود است که عدم باشد، و نه وجود است که وحدت وجود را نفی کند، پس تنافی با وحدت شخصیه وجود نیز نخواهد داشت. با این رهیافت، به نظر می رسد اشکال مذکور مرتفع شده و بلکه تبیین معقول این نظریه از همین مسیر میسور است.
بررسی و نقد راه حل عدمی انگاری ماهیت شرور در دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
75 - 98
حوزههای تخصصی:
مسئله شر یکی از مهم ترین چالش های فلسفی- کلامی در همه آیین های آسمانی مانند اسلام و مسیحیت به شمار می آید. اندیشمندان بسیاری با رویکردهای مختلف به تحلیل و بررسى آن پرداخته اند. برخی، شرور عالم را متناقض با وجود و صفات الهی می دانند و عده اى ناسازگارى شرور با مبانی الهیات را نمی پذیرند و درصدد پاسخگویی به ملحدان برمی آیند. این مسئله کهن، در دو قرن اخیر به یکی از جنجالی ترین مباحث کلام جدید و فلسفه دین تبدیل شده است. از نظر استاد جوادی بحث شرور ازآن جهت دارای اهمیت ویژگی است که عدم درک صحیح و انطباق آن با مبانی اعتقادی مانند توحید افعالی، عدل الهی، حکمت الهی و نظام احسن، ناسازگار است و بسیاری از باورهای ملحدانه و انحرافی مانند اعتقاد به دو مبدأ داشتن جهان، برخاسته از تحلیل نادرست مسئله شرور می باشد. استاد جوادی آملی با ارائه چند راه حل سعی در پاسخگویی به معضل ناسازگاری شرور و مبانی الهیات اسلامی برآمده است. نیستی انگاری شر از مهم ترین راهکارهای آقای جوادی آملی می باشد. مسئله اصلی این تحقیق، بررسی و نقد اندیشه استاد جوادی در حوزه عدمی انگاری ماهیت شرور می باشد. به باور استاد خیر مساوی بلکه مساوق وجود بوده و به همین دلیل صدور شر از مصدر خیر و وجود محال است. روش تحقیق، گردآوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای، تحلیل انتقادی مطالب بر اساس منابع موجود در آثار استاد جوادی آملی می باشد
تحلیل و بررسی تفسیر میرداماد از روایات «معرفة الله بالله»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
111 - 126
حوزههای تخصصی:
میرداماد، در شرح روایت «اعْرِفُوا اللهَ بِاللهِ...»، دو تفسیر ذکر کرده است؛ حاصل تفسیر اول این است که اگر معرفت خدا با وساطت ممکنات و استشهاد به ماسوی الله حاصل شود، «معرفهالله بالله» نیست؛ اما اگر معرفتی حاصل از توجه به طبیعت وجود باشد و از طبیعت وجود، وصول به معرفت حق تعالی محقق گردد، در این صورت «معرفهالله بالله» حاصل شده است. او در تفسیر دوم، این نوع معرفت را به شناخت خدا به واسطه جمیع صفات کمالی که عین ذات حق هستند و زائد بر ذات نیستند، توضیح می دهد؛ اما این دو تفسیر، علاوه بر ناسازگاری با مبنای اصالت ماهیت ایشان، با محتوا و سیاق این روایت و روایات دیگری که با این مضمون ذکر شده است نیز هم خوانی ندارد. این نوشتار در صدد است تا با روش تحلیلی-توصیفی به تحلیل و بررسی دیدگاه ایشان در این زمینه بپردازد. آنچه پرداختن به این مسأله را مهم می کند اینست که اولاً دیدگاه ایشان با این تفصیل در جای دیگری ذکر نشده و ثانیاً این بررسی، جایگاه فلسفه را در تبیین و تفسیر متون دینی روشن تر می کند.
تحلیل مفهومی «پرسش از مراتب نظام هستی» در هستی شناسی صدرالمتألهین شیرازی و صدرالدین قونوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
153 - 172
حوزههای تخصصی:
فیلسوف آنگاه که به مطالعه هستی می ۤپردازد با پرسش از وحدت و کثرت هستی نیز روبه رو می شود، و آنگاه که کثرت را می ۤپذیرد، می کوشد تا پس از تعیین موضوع کثرت یعنی نشان دادن آنچه که متکثر است از مراتب و طبقات آن امور متکثر آگاه گشته و به تبیین و اثبات مراتب نظام هستی بپردازد. این پژوهش با تمرکز بر دو مسأله بنیادین هستی شناسانه در اندیشه صدرالمتألهین شیرازی و صدرالدین قونوی نشان داده است که: صدرالمتألهین شیرازی بر اساس باور به اصالت وجود، پرسش از مراتب نظام هستی را به گونه ای تحلیل کرده که برآیند آن دو نوع مرتبه مندی حقیقی و مجازی برای نظام هستی است؛ در مقابل اما صدرالدین قونوی را می توان بر اساس تعریف و پاره ای از احکامی که برای اعیان ثابته برشمرده در فهرست باورمندان به اصالت ماهیت جای داد و گونه ای خاص از مرتبه مندی برای نظام هستی بر پایه اصالت ماهیت را به او مستند ساخت؛ اگر چه ملاحظه تمام احکامی که او برای اعیان ثابته بر شمرده، و نیز مشاهده جایگاه دقیق ایده اعیان ثابته در منظومه فکری او موجب می شود که پرسش از مراتب نظام هستی در اندیشه قونوی فارغ از مسأله اصالت وجود و اصالت ماهیت تحلیل شود.
اعتبار معرفت شناختی ظن و تاثیر آن در تحول علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۶
61 - 90
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث عمده در علم اصول بحث ظنونی مانند خبر واحد، حجیت ظواهر و...است. عمده مباحث مطرح شده در حجیت ظن با رویکرد اصولی مطرح شده و ارزش معرفت شناسانه آن کمتر مورد توجه بوده است. مسئله اصلی این مقاله تحلیل این موضوع است. این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، به بیان دیدگاه اصولیون در زمینه حجیت ظنون پرداخته و پس از آن تلاش می کند راهی برای تبیین واقع نمایی ظنون بیابد که با توجه به دیدگاه برگزیده این نوشتار، اثبات می شود که این ظنون کاشفیت و واقع نمایی دارند و اعتبار امارات عقلایى، ازجمله خبرهاى واحد، امرى بیرون از ذات آن ها نیست و آن ها به جعل حجیت نیاز ندارند. اثبات واقع نمایی ظنون علاوه بر آن که مسیر جدیدی در تبیین حجیت ظن می گشاید، در علوم توصیفی غیرفقهی به ویژه علوم انسانی نیز فواید پرشمار دارد. به ویژه آن که می توان از این روش در سه حوزه «انسان موجود»، «انسان مطلوب» و «روش تحول از وضع موجود به وضع مطلوب» بهره جست.