مطالب مرتبط با کلیدواژه

سمع


۱.

استعاره مفهومی سمع و اُذن در آیات قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: سمع اذن استعاره مفهومی حس شنیداری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۲ تعداد دانلود : ۶۹۴
در معناشناسی شناختی، استعاره مفهومی، نگاشت قلمرو مبدأ به سمت قلمرو مقصد می باشد، همراه با تناظرهایی (نگاشت های مفهومی) بین حوزه مبدأ و حوزه مقصد. در این روش به وسیله استعاره مفهومی، از طریق قلمرو تجربی به طورتقریبی بر قلمرو تجربی دیگرنگاشت می شود. در این اتفاق قلمرو دوم تا حدی از طریق قلمرو اول درک می شود. این نوشتار دو واژه «سمع» و «اُذن» را با روش استعاره مفهومی، در آیات قرآن تحلیل و بررسی نموده است. واژه سمع به صورت اسمی و فعلی در قرآن استعمال گردیده که این واژه همواره در حالت اسمی به شکل مفرد بیان می گردد. در لغت معانی گوناگونی برای این واژه ذکر شده است که اُذن یکی از آن معانی می باشد. آیات قرآن به طوراستعاری ملکیت سمع را بیان می دارند. نظریه استعاره مفهومی در معناشناسی شناختی مترصد است با توجه به نگاشت های موجود بین قلمرو مبدأ و مقصد، درک بهتر و صحیحی از حوزه مقصد ارائه نماید. همان گونه که در اعیان خارجیه ملکیت امری انتزاعی است، ولی ثمن و مثمن امور حقیقی تلقی می گردند، خداوند مالک سمع، به عنوان امری حقیقی تلقی می گردد. آفرینش سمع در آیات قرآن به گونه ای مطرح می شود که ضمن بیان ایجاد این دستگاه مدرکه در وجود انسان، خلقت این بخش فرابدن از دیگردستگاه های بدنی بشر متمایز گردد. قرآن سرشت سمع را نه تنها از بعد بدنی متمایز معرفی می نماید که این قوه را از دیگرقوای مدرکه نیز تفکیک می کند. در مفهوم سازی قرآن، سمع از بصر، عقل، فؤاد و قلب کاملاً مستقل معرفی می گردد. آیات قرآن حتی سمع را از اذن تفکیک نموده، این دو را از یکدیگر متمایز معرفی می کند. واژه اذن در قرآن به عنوان ابزاری در دستگاه حس شنوایی مطرح می شود. قرآن برای این بخش از دستگاه شنوایی موانعی ذکر می کند. اگر برای اذن مانعی محقق گردد، اگرچه فرد از شنیدن انواع اصوات محروم نمی گردد، برای سخن حق، استماع نخواهد داشت.   
۲.

رتبه بندی وجودی حواس ظاهری بر مبنای حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حواس ظاهری رتبه بندی وجودی سمع بصر ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۷ تعداد دانلود : ۳۱۶
در سنت فلسفی حکمای اسلامی، بحث در مورد حواس پنجگانه ظاهری، طبق مبنایی خاص و با ترتیب مشخصی انجام میگیرد. جمهور حکما معتقدند که ترتیب حواس از اخسّ به اشرف عبارت است از لامسه، ذائقه، شامه و سپس سامعه و باصره، و در میان حواس پنجگانه سامعه و باصره لطیفتر و شریفترند. بر اساس مبانی حکمت متعالیه از جمله حرکت جوهری، این ترتیب جنبه وجودی و کمالی پیدا میکند و از همینرو بحثهایی که ملاصدرا در مباحث نفس در مورد حواس ظاهری انجام میدهد، عموماً وجودشناسانه است. در مورد رتبه وجودی سه حس اول، ترتیب فوق همواره محفوظ است اما در مورد برتری وجودی سمع و بصر، گاه دلایلی میتوان یافت که حکم به شرافت سمع میدهد و گاه بنا بدلایل دیگر، شرافت بصر اثبات میشود. در این مقاله دلایلی که بر اساس مبانی حکمت متعالیه برای رتبه بندی وجودی حواس قابل ذکر است، بررسی و تحلیل شده و با توجه ویژه بر سمع و بصر، میان دلایل مرتبط با برتری وجودی این دو، داوری بعمل آمده است.
۳.

اصول فقه معارف دین و جایگاه آن در فهم احادیث با تأکید بر روایات مهدویت(بررسی موردی واژه وعی و نقش آن در فهم حدیث اهل البیت)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: وعی سمع حفظ فهم اهل بیت حدیث

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۶۷
یکی از مفاهیم عمیق که درباره فهم حدیث اهل البیت: به کار رفته و نیاز به دقت و تأمل دارد کلمه وعی است که در احادیث متعددی بر آن تأکید شده است. وعی حدیث به طور خلاصه به معنی دریافت کامل حدیث و به دور از ذهنیت ها و پیش داوری هاست تا راه برای رسیدن به مراد و مقصود معصوم باز گردد. در این تحقیق درباره لغت وعی و نیز موارد استعمال آن در قرآن و احادیث بحث شده تا از این رهگذر معنای مراد از آن در کلام اهل بیت: به دست آید.
۴.

فعال سازی ابزارهای شناختی انسان: «سمع» و «رؤیت» و نقش «سؤال» در سوق انسان به وضعیت مطلوب (مطالعه موردی سوره مبارکه فصّلت)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۱۹
خداوند در آیات ابتدایی سوره فصّلت، از نزول کتاب و تفصیل آیات و بشارت و انذار آن ها سخن می گوید و به دنبال آن، رویگردانی عده کثیری از کفار را با عبارت: «فَأَعْرَضَ أَکْثرَهُمْ فَهُمْ لَا یَسْمَعُون» (فصّلت، 4) مطرح می کند. در آیات دیگری به سرگذشت قوم «عاد» و «ثمود» اشاره دارد که قوم عاد، به دلیل عدم «رؤیت» قدرت خداوند، گرفتار «استکبار» و خود بزرگ بینی شده و قوم ثمود نیز علی رغم هدایت از سوی خداوند، گمراهی را بر هدایت ترجیح داده (فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى) و گرفتار عذاب شده اند. این در حالی است که خداوند قبل از بیان سرگذشت قوم عاد و ثمود، از تقدیر روزی در زمین و یکسان بودن آن برای سؤال کنندگان (سَوَاءً لِّلسَّائلِین) و اهمیت سؤال در بهره مندی از روزی، سخن می گوید. این نوشتار بر آن است تا با دسته بندی و تحلیل آیات سوره مبارکه فصّلت بر مبنای وضعیت مطلوب (جریان حق) و وضعیت غیر مطلوب (شبه جریان باطل) چگونگی فعال سازی ابزارهای شناختی انسان از جمله «سمع» و «رؤیت» را کشف کند و بدین واسطه انسان، «سؤال» و «میل» درونی خود را، در جهت رسیدن به وضعیت مطلوب بکار گیرد تا انسان بتواند از آیات قرآن و کارکردهای آن، از جمله: «هدایت»، «شفاء» و «ذکر» بهره مند شود و با جهت دادن سؤال در «استقامت» و «استغفار»، بهره خود را از فهم حقایق، افزایش دهد. در غیر این صورت (گرایش سوال به استکبار و استحباب عمی)، از چرخه شناخت و علم خارج خواهد شد و حجابی میان او و حقایق حائل می گردد.
۵.

ساختار قوای ادراکی قلبِ انسان از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار ادراکی قلب انسان قرآن تعقل تفقه تدبر سمع بصر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۷۴
قرآن در جعل اولیه انسان، سه نوع ادراک (قلبی، سمعی، بصری) بیان می کند، اما در مرحله فعل و انفعالات ادراکی ثانویه انسانی، فاعلیت استقلالی ادراکی و فاعلیت واسطه ای ادراکی را مطرح می کند. در این ساختار ادراکی، قلب انسان به عنوان فاعل استقلالی ادراکی انسان تعریف شده است و سایر قوای ادراکی انسان من جمله ادراکات سمعی، بصری، تعقلی، تفقهی و تدبری انسان، تحت حاکمیت و فاعلیت بالتسخیر ادراکی قلب قرار می گیرد. در نظام ادراکی انسان در قرآن، سایر ادراکات مصطلح در علم النفس فلسفی من جمله ادراکات قوای لامسه، چشایی، خیالی، وهمی، ذاکره، حافظه و فاکره به قلب انسان به صورت مستقیم نسبت داده نشده است، اما استنباط غیر مستقیم از مدلول و مفهوم آیات  بر اساس تعیین مصداق در موضوعات عام ادراکی تعریف شده در قرآن، قابلیت عمومیت بخشی را در قلمرو ادراکات قلب دارد. در این مقاله همه آیات  قلب بررسی شده و روش استنتاج مسئله بر اساس تفسیر موضوعی آیه به آیه صورت گرفته است. از مهم ترین نتایج این مسئله در نظام ادراکی قلب در قرآن، تأثیرگذاری مستقیم و فراگیر نوع گرایشات ایمانی و کفری قلب بر فعالیت های ادرکات قلب است که در صورت اتصاف قلب به صفاتی از قبیل طبع و ختم و کنان، بخشی وسیعی از ادراکات قلب انسان مسدود و غیر فعال می شود.