فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۹٬۷۵۳ مورد.
منبع:
رسانه سال ۳۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۵)
81 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مطالعه و تحلیل قانون گذاری و تنظیم مقررات مربوط به اصل بی طرفی شبکه در آمریکا است. این اصل به طور ساده به معنای تضمین دسترسی آزادانه و برابر ارائه کنندگان محتوا، خدمات و برنامه های کاربردی و نیز مصرف کنندگان اینترنت و به عبارت دیگر نگاه یکسان شرکت های ارائه کننده خدمات اینترنتی به مشتریان از منظر محتوایی است که آن ها انتقال می دهند. در یک طرف، مدافعان بی طرفی شبکه بر اهمیت این اصل در تأمین دسترسی غیرتبعیض آمیز، امکان ایجاد فضای رقابت برای شرکت های تازه وارد و صیانت از آزادی بیان تأکید می کنند اما از طرف دیگر، مخالفان این اصل، نوآوری و سرمایه گذاری در زیرساخت را به عنوان علت های عمده مخالفت خود برمی شمارند. نتایج این مقاله نشان داد که به رغم ادعای دسترسی به اینترنت آزاد و باز در آمریکا، گرایش های حزبی و منافع سیاست مداران در این کشور نقش به سزایی در اصل بی طرفی شبکه دارد. در نتیجه، شرکت های فناوری هزینه بسیاری را صرف لابی گری برای جلب نظر قانون گذاران می کنند. از سوی دیگر، به دلیل تأثیرگذاری جهانی سیاست گذاری ارتباطات راه دور و اینترنت در آمریکا، بی طرفی شبکه می تواند دارای پیامدهایی برای شهروندان و کاربران جهانی باشد.
Metaverse in Iran
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۸, Issue ۱, January ۲۰۲۴
121 - 144
حوزههای تخصصی:
This research examines the Iranian digital community's engagement with the Metaverse, analyzing 14,724 tweets (expanding to 48,620 with retweets) from 23,571 unique users. Interest in the Metaverse among Iranians surged in the seven months following Facebook's rebranding but has since waned. A significant link between digital currency discussions and Metaverse topics was observed. Economic activists in the cryptocurrency market, forming the primary content creators, generally portray the Metaverse positively, focusing on earning opportunities. Another active group includes technology enthusiasts who share the latest Metaverse developments. Moreover, some users integrate Iran's socio-political context into their discussions, often contrasting Iran's technological stance with global giants like Facebook and addressing internet censorship. A distinct perspective comes from users wary of potential colonialist uses of technologies like the Metaverse, expressing apprehension about human subjugation. This sentiment forms the basis of most negative views on the Metaverse's development within the Iranian digital sphere.
سازوکارهای پالایش محتوا درپلتفرم های ویدئویی؛ مطالعه موردی یوتیوب
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه نحوه پالایش محتواهای زیان آور در پلتفرم کاربرمحور و ویدئویی یوتیوب است. امروزه موضوع حکمرانی و تنظیم گری محتوایی پلتفرم ها به یک موضوع چالش برانگیز تبدیل شده است. این مسئله به ویژه در پلتفرم هایی که مبتنی بر ویدئو فعالیت می کنند، چالش های بیشتری ایجاد کرده است. پخش زنده محتوای ویدئویی و نیز انواع محتواهای ویدئویی کذب همانند جعل عمیق که در پلتفرم های ویدئو، مبنا به اشتراک گذاشته می شوند، مقابله و جلوگیری از انتشار محتواهای ویدئویی زیان آور، غیرقانونی و غیراخلاقی را دشوارتر کرده است. این تحقیق با استفاده از روش مطالعه موردی و تحلیل محتوای کیفی، خط مشی های یوتیوب، دستورالعمل های انجمن و کردارهای عملی تعدیل محتوا در یوتیوب را بررسی می کند تا مشخص شود این پلتفرم چگونه محتوای تولیدشده توسط کاربر را پالایش می کند. نتایج این مقاله در کل، بیانگر پیچیدگی نظارت برمحتوای ویدئویی، کاربرد روزافزون هوش مصنوعی برای تعدیل محتوای ویدئویی و مخاطرات ناشی از آن است. برخلاف تصور عموم و برخی سیاست گذاران در ایران، پلتفرم های جهانی سازوکارهای پیچیده و دائماً به روزشونده ای را برای حفاظت از اجتماع کاربران خود ایجاد کرده اند تا فضای امنی را برای تعامل کاربران و تداوم سودآوری و حفظ وجه خود به وجود آورند. همچنین با توجه به اینکه پلتفرم های بومی در ایران در حال توسعه هستند، سازوکار تعدیل محتوا در پلتفرم یوتیوب جهانی یوتیوب می تواند الگویی برای پلتفرم های ایرانی باشد.
مطالعه شیوه های به کارگیری ظرفیت بازی وارسازی در تولید برنامه های آموزشی برای کودکان در رسانه های شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی وارسازی ابزاری قدرتمند برای یادگیری، توسعه مهارت ها، افزایش درگیری کاربران، تغییر در رفتار و فرهنگ سازی محسوب می شود. بازی وارسازی، یک مفهوم گسترده است که به طور مداوم در حال تحول است تا خواسته های روزافزون انسان مدرن را برآورده سازد.اما به لحاظ کاربردی می تواند به شکلهای محتلف مورد استفاده قرار گیرد با توجه به نقش مهم رسانه ها در آموزش و یادگیری، مساله اصلی این تحقیق آن است که بازی وار سازی در رسانه ها چگونه می تواند مورد استفاده قرار گیرد . هدف این پژوهش شناسایی ظرفیت بازی وارسازی در تولید برنامه های آموزشی در رسانه های شنیداری برای کودکان است. این پژوهش با روش کیفی و با تحلیل مضامین مصاحبه های 9 نفر از متخصصان حوزه روانشناسی کودک، بازی وارسازی دیجیتال و تهیه کنندگان رادیو (به عنوان فراگیرترین رسانه شنیداری) بوده است . نتایج حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته با این متخصصان در قالب چهار مضمون اصلیِ «رادیو و کودک»، «بازی وارسازی و آموزش کودکان»، «بازی وارسازی در رسانه» و «بازی وارسازی برنامه آموزشی در رادیو» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . درواقع محرک بیرونی و اطلاعات از طریق کانا ل حسی (گوش) به حافظه فعال منتقل می شود و سپس طی فرایندی در حافظه بلندمدت پردازش، کدگذاری و ذخیره می گردد.
واکاوی مولفه های مهم در حفظ مشتریان برتر بانک سینا (پژوهشی کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیران بانک ها برای جلوگیری از گرایش یافتن مشتریان به سمت سایر بانک ها بیش از هر زمانی می بایست در پی درک نیازها و در خواسته های مشتریان باشند تا بتوانند نیازهای آن ها را شناسایی و در جهت رفع آن ها گام بردارند و روابط بلند مدتی با آن ها برقرار کنند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناخت مولفه های مهم در حفظ مشتریان برتر بانک سینا و در چارچوب رویکرد کیفی و راهبرد نظریه داده بنیاد انجام شده است. همچنین داده ها با 31 مصاحبه نیمه ساختاریافته در شهر تهران جمع آوری شد. نتایج در چهار مقوله اصلی (استراتژی مشتری محور، ایده ها و خدمات نوین، ارتباطات جامع و موثر مشتری محور و مدیریت دانش مشتری) و مقوله هسته ای (مدیریت ارتباط با مشتری) مطرح شد. یافته های پژوهش نشان داد مدیریت ارتباط با مشتری، فرایندها و تمام فعالیت های کسب وکار را حول مشتری یکپارچه می سازد تا به ایجاد و حفظ ارتباطات بلند مدت و سودآور با مشتریان منجر شود. همچنین مدیریت ارتباط با مشتری، به عنوان یک ضرورت در بانک سینا مطرح است و استفاده و اجرای مؤثر این تکنولوژی می تواند افزایش رضایت مشتریان، وفاداری و جذب آن ها و در نتیجه سرمایه گذاری و بهبود عملکرد بانک را به دنبال داشته باشد.
تحلیل گفتمان اخبار شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال در خصوص حوادث مهر ماه 1401 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اخبار شبکه تلویزیونی ماهواره ای ایران اینترنشنال در مورد حوادث مهرماه 1401 با روش تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف است. جامعه آماری پژوهش کلیه اخبار مرتبط با این حوادث در مهرماه 1401 می باشد که این شبکه تلویزیونی ماهواره ای در بازه زمانی 26 شهریورماه تا 4 آبان ماه 1401پخش کرده که پس از بررسی جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 10 خبر انتخاب و با روش تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف، در سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین» مورد تحلیل قرار گرفت .یافته ها گویای آن اس که شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال، براساس بازنمایی و انگاره پردازی های درصدد بود تا ناآرامی های اخیر ایران را دگرجنبشی قلمداد می کنند که به دنبال شبکه ای از جنبش های هویتی جدید روی داد، شبکه ای که زنانه اندیشی، گسست نسلی، تغییرخواهی برای سکولاریزه کردن نظام، تمایزهای قومی و هویت خواهی های صنفی یک جا در آن دیده می شود و «ناشهروند پنداشته شدگان» با خودآگاهی مدنی ائتلاف تازه و یک دگردیسی بزرگ نسلی، فرهنگی، صنفی و اعتقادی را در جامعه ی ایران شکل داده اند، مطالبات خود را کف خیابان فریاد می زنند و تا تغییر نظام ادامه خواهند داد. از این رو سرنگونی خواهی، القای تمامیت خواهی نظام سیاسی ایران، اقلیت نمایی از اقوام و ابژه انگاری زنان از جمله گفتمان های غالب این شبکه ی تلویزیونی است
نقش فناوری های نوین رسانه در اقتصاد کشور
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵
59-80
حوزههای تخصصی:
پیشرفت فناوری اطلاعات و در کنار آن تکنولوژی رسانه ، باعث ایجاد شکل نوینی از اقتصاد به نام اقتصاد رسانه شده است. اگر چه این مفهوم، چندان واژه جدیدی نیست با این حال در سال های اخیر و با گسترش رسانه های آنلاین به عنوان ابزارهای اطلاع رسانی مدرن، اهمیت دو چندانی پیدا نموده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اقتصاد بنگاه های رسانه ای دیجیتالی است. پژوهش از نوع آمیخته (کیفی-کمی) بوده است. در این پژوهش گردآوری اطلاعات با دو روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. از روش کتابخانه ای برای جمع آوری اطلاعات در زمینه پیشینه مطالعاتی داخلی و خارجی استفاده شده است و از روش میدانی برای جمع آوری داده از مصاحبه نیمه ساختار یافته تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان داد که چهار مقوله اصلی به عنوان نقش رسانه های نوین در اقتصاد کشور شناسایی شد که عبارتند از: بهبود کسب و کارها، بهبود اقتصاد رسانه، تاثیر در متغیرهای کلان اقتصادی و اشتغال زایی. همچنین یافته ها نشان می دهد که کاهش نابرابری های اقتصادی، نوآوری در مشاغل و افزایش امنیت ملی برای بهبود کسب و کارها مهمترین راهبردهای رسانه های نوین در بهبود کسب و کارها هستند. بر همین اساس رسانه های نوین از طریق فروش محتوای آموزشی ، افزایش مشارکت در تبلیغات همسان، افزایش تعداد مخاطبان و افزایش کارکردهای رسانه می توانند در بهبود اقتصاد رسانه تاثیرگذار باشند. یافته ها همچنین نشان داد که رسانه های نوین با تاثیر بر اقتصاد از طریق تحلیل های اقتصادی، بهبود اقتصاد از طریق توسعه ملی ، افزایش دانش اقتصادی مردم و بهبود اقتصاد از طریق ایجاد شغل می توانند در متغیرهای کلان اقتصادی هم تاثیرگذار باشند. و نهایتا رسانه های نوین با افزایش شغل و تنوع روش های درآمد زایی می توانند منجر به اشتغال زایی در کشور شوند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که رسانه ها با استفاده از روش هایی همانند آگهی های تبلیغاتی، تولید محتوا علاوه بر اینکه خود می توانند درآمدزایی نمایند بلکه شرایطی را برای گسترش کسب و کارها و رونق آنها فراهم ساخته و از این طریق براقتصاد کشور تاثیرگذار باشند. با گسترش رسانه های دیجیتال و حذف محدودیت های جغرافیایی برای کسب وکارها، امروزه درصد بسیار زیادی از کسب و کارهای خرد و خانگی نیز از تبلیغات و آگهی های تبلیغاتی در رسانه ها استفاده می کنند که این پتانسیل می تواند با یک مدیریت قوی اقتصادی باعث رشد و توسعه اقتصادی در کشور، اشتغال زایی، بهبود امنیت ملی، کارآفرینی و نوآوری در مشاغل گردد.
بررسی زمینه های سیاسی رسانه ای سینمای ایران
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۷
30-50
حوزههای تخصصی:
سینما بزرگ ترین پدیده سرگرمی ساز بوده و سیاسی بودنِ آن، به معنای استفاده ابزاری از قدرت اقناع رسانه ای سینما است. در میان رسانه های تصویری و سرگرم کننده برخلاف رسانه تلویزیون که در سیطره حاکمیت است و طبیعتا فرامین مرتبط با حاکمیت را در امور فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دنبال می کند. بخشی از تولیدهای فیلم ایران توسط بخش خصوصی و مستقل تولید می گردد. پرسش های این تحقیق آن است که آیا امکان شکل-گیری تولیدات مستقل رسانه ای در بخش خصوصی بدون برچسب سیاسی وجود دارد؟ زمینه های سیاسی در سینمای ایران تا چه میزان به مسائل اجتماعی گسترده شده؟ غالب سینمای جدی ایران، به خاطر ساختار قدرت و گسترش نفوذش در لایه های اجتماعی در ادوار مختلف، با هر موضوعی شکل سیاسی به خود می گیرد و سیاسی محسوب می شود. بر خلاف شکل گیری سینما در پاسخ به نیازِهای اجتماعی به ویژه سرگرمی سینما در جوامع غربی، در ایران ورود آن، نتیجه خوش آمد رژیم سیاسی سال های 1279 بوده است. در سالهای حاکمیت رسانه ای سینما بعد از جنگ جهانی دوم «سینمای سیاسی» توسط کشورهای جهان سوم، مانند شیلی و مکزیک تحت سیطره نظام حاکم بر روسیه پس از جنگ جهانی دوم مطرح گردید. ضرورت تحقیق از جهت است که به دو شکل سینمایی «فیلم فارسی» و «فیلم هنری» به دلیل محبوبیت میان مخاطب های عام و خاص از نظر تولید، نوشتار و نقد مبسوط پرداخته شده است. اما به سینمای سیاسی به صورت ویژه و رابطه آن با قدرت و گستره آن در مسائل غیر سیاسی کمتر پرداخت شده است. واژه سیاسی از منظر سیاسیون متناظر با امری عمومی و قدرت است و از نظر فلسفی تلاش برای یافتن آزادی و از چیستیِ ابژه به کیستیِ سوژه در برابر قدرت درآمدن است. در هر دو زمینه ی معنایی، قدرت نهفته است. قدرت نقش مهمی را در رسانه ها، به ویژه سینما در «تولید، محتوا و پخش» از روز های اول ورود دستگاه فیلمبرداری به ایران ایفا کرده است. چرا که از آغاز بازیگر مهم عرصه صنعتی و مالی سینما دولت ها می باشند. غالب سینمای ایران به دلیل حساسیت های نهادهای حاکمیتی به نقد اجتماعی یا تحسین قدرت تعبیر و سیاسی تلقی می شود.
تحلیل علم سنجی رسانه های اجتماعی در بازاریابی محتوایی
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۷
92-115
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی به عنوان بستری نوین و مؤثر در بازاریابی دیجیتال، نقشی حیاتی در پیاده سازی استراتژی های محتوایی و ارتقاء تعامل میان برندها و مصرف کنندگان ایفا می کنند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختار مفهومی، روندهای زمانی و جغرافیایی تحقیقات علمی در این حوزه، از روش علم سنجی بهره گرفته است. برای این منظور، تعداد ۲۵۰ مقاله علمی منتشر شده بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵ با استفاده از ترکیب منطقی کلیدواژه های مرتبط از پایگاه داده ساینس دایرکت استخراج و پس از اعمال معیارهای ورود و خروج استاندارد، مورد تحلیل قرار گرفت. داده ها در قالب فرمت های BibTeX و RIS به نرم افزار VOSviewer منتقل شده و تحلیل ها در سه محور هم رخدادی کلیدواژه ها، خوشه بندی مفاهیم و تحلیل زمانی انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که پژوهش ها عمدتاً بر محورهایی چون تولید و توزیع محتوا، تعامل و تجربه مصرف کننده، فناوری های دیجیتال و استراتژی های برند تمرکز داشته اند. خوشه بندی مفاهیم، اهمیت راهبردهایی نظیر ارزش آفرینی برند، شخصی سازی محتوا، و اصالت برند را در افزایش سطح تعامل مصرف کننده برجسته ساخت. همچنین روند زمانی مفاهیم، توجه فزاینده به رویکردهای احساسی، مشارکتی و فناوری محور را در سال های اخیر نشان داد. تحلیل جغرافیایی نیز تمرکز تولید علم در کشورهای توسعه یافته و چالش های مشارکت علمی در کشورهای درحال توسعه را آشکار ساخت. یافته های این پژوهش می تواند به تدوین استراتژی های اثربخش تر بازاریابی محتوایی در فضای دیجیتال کمک کرده و مسیر تحقیقات آینده در حوزه های میان رشته ای بازاریابی، فناوری و رفتار مصرف کننده را روشن تر نماید.
«آخوندهای مصدقی» و «الهیات رهایی بخش» امریکای لاتین شباهت ها و تفاوت ها از منظری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
55 - 82
حوزههای تخصصی:
ظهور و افول تیپ های اجتماعی، یکی از معرّف های تحولات ِ جوامع است. ظهور ِ تیپی جدید با عنوان «آخوندهای مصدقی» در دهه های بیست و سی شمسی، از جمله ی همین معرف هاست. تیپی از حوزویان که نماد تلاش جامعه ی پسامشروطه ی ایران برای برقراری تعدال میان دین و دنیا و دینداری و توسعه بودند. نظیر همین تلاش برای رسیدن به نسبتی متعادل از دینداری و توسعه، در دوره ی زمانی مشابه در امریکای لاتین اتفاق می افتد. ثمره ی این وضعیت، ظهور تیپی جدید با عنوان باورمندان به «الهیات رهایی بخش» در میان کشیشان مسیحی است. در این متن تلاش شده است تا از خلال مقایسه ای میان این دو تیپ، نوع نقش آفرینی آن ها در جوامع خود به خصوص با تمرکز بر نسبت دین و مسائل اجتماعی بررسی شود. یافته های این پژوهش نشان از هشت شباهت و پنج تفاوت قابل تأمل در زمینه های شکلگیری و ویژگی های عملکردی این دو تیپ است. می توان ادعا کرد که شکلگیری تیپِ متألهان «الهیات رهایی بخش» در امریکای لاتین، با مسائلی تا حدی مشابه با جامعه ایران، چه از منظر جایگاه دین در جامعه و چه نوع مسائل اجتماعی توانست سرنوشت متفاوتی برای آن جوامع بیافریند و دین را با دنیا و دینداری را با توسعه هم راستا کند. چنان که در صورت تکرار تجربه ی تاریخی مشابه شکلگیری تیپ «آخوندهای مصدقی»، می توان به ایجاد چنین شرایطی نیز برای جامعه ی ایران امید داشت. همچنین به نظر می رسد تفاوت های اجتماعی اشاره شده در مورد این دو تیپ نیز در میزان اثرگذاری متفاوت آن ها و در نوع سرنوشت متفاوت تاریخی شان در زمینه ی اجتماعی ایران و امریکای لاتین اثرگذار بوده است.
حجاب و تقویت دیپلماسی عمومی گفتمان اسلامی؛ مطالعه ای از منظر برسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
117 - 141
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی عمومی یکی از مهم ترین مسائل مربوط به روابط خارجی کشورها و به طور کلی روابط بین الملل است که با توجه نوسعه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی که امروزه فاصله های زمانی و مکانی را نیز درنوردیده اند، اهمیت و کارکرد بیشتری یافته است. دیپلماسی عمومی با تاکید بر فرهنگ، مؤلفه های غیر مادی و هنجارها، به دنبال شکل دادن به هویت ها و ذهنیت افراد در دیگر جوامع است. این مؤلفه ها مشتمل بر طیف وسیعی از موضوعات و مفاهیم بوده و نمادها و ارزش های مذهبی را نیز در بر می گیرند. بر این اساس حجاب اسلامی به عنوان نماد و یک هنجار دینی، می تواند با تأثیر بر ذهن مخاطبان و بازنمایی تصویری خاص در جوامع، واجد کارکردهای دیپلماسی عمومی برای گفتمان اسلامی باشد. مقاله حاضر به دنبال آزمون این پرسش اصلی است که حجاب اسلامی چگونه می تواند موجب تقویت دیپلماسی عمومی گفتمان اسلامی شود؟ یافته ها حکایت از آن دارد که حجاب اسلامی به واسطه وجه نمادینِ خود، از طریق نماد سازیِ غیرکلامی و تصویرسازی مثبت در برابر گفتمان های رقیب، موجب تقویت دیپلماسی عمومی گفتمان اسلامی می شود. این پژوهش میان رشته ای، از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش تبیینی با هدف شناسایی حجاب اسلامی به عنوان نماد و ابزاری غیرکلامی و بصری، در مسیر نهادینه کردن ارزش های فرهنگی گفتمان اسلامی انجام شده و نقش و تأثیر حجاب را به عنوان مقوّم گفتمان اسلامی نشان می دهد. چنین کارکردی در ذهن نومسلمانان و غیرمسلمانان جوامع اروپایی قابل ارزیابی و شناسایی بوده و یافته های پژوهش مؤیّد همین مدعاست.
مقایسه شیوهه دیپلماسی رسانه ای وزرای امور خارجه ایران و آمریکا در توئیتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
171 - 195
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مقایسه شیوه دیپلماسی رسانه ای وزرای امور خارجه ایران و امریکا در زمان توافق جامع هستهای وین، در توئیتر می پردازد. در میان رسانه های اجتماعی، توئیتر توانست بیش از همه، توجه سیاستمداران را به خود جلب کند و به کار برده شود. در این مقاله، تلاش شده با استفاده از نظریات یورگن هابرماس و مانوئل کاستلز در حوزه ارتباطات سیاسی، مبحث توئیپلماسی و استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی بر اساس روش نورمن فرکلاف، شیوه استفاده وزرای امور خارجه ایران و امریکا در طول توافق جامع هسته ای وین در رسانه اجتماعی توئیتر، ارزیابی و درنهایت با هم مقایسه شوند. نتایج تحلیل توئیت های جواد ظریف و جان کری نشان می دهد ادبیات ظریف در توئیتر مبتنی بر استعاره و همراه موضع گیری است، اما توئیت های کری بیشتر جنبه اطلاع رسانی دارند. استفاده ظریف از توئیتر استمرار ندارد، اما کری به طور مستمر از توئیتر استفاده می کند. ظریف توئیت های خود را با ریتوئیتی از اکانت آیت ا... خامنه ای و جان کری با توئیتی که در آن از ضمیر اول شخص استفاده شده، شروع کرده که می تواند برگرفته از ساختارهای سیاسی کشورها باشد. به طور کلی می توان گفت که هر دوی آنها با ویژگی های توئیتر آشنا هستند، هر دو برای توئیتر محتوا تولید می کنند، اما کری از ابزارهای این فضا استفاده دقیق تر و بیشتری می کند.
مؤلفه های سواد رسانه ای از منظر کارشناسان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراگیری رسانه و افزایش روزافزون استفاده از فضای مجازی در زندگی امروز علاوه بر فرصت ها و نقاط مثبت تهدیدها و اثرت نامطلوبی نیز بر زندگی بشر گذاشته است، از سویی دیگر گریزناپذیری در استفاده از ابزارهای ارتباطی نوین چاره ای جز آموزش و یادگیری سواد رسانه ای باقی نگذاشته است، تا بتوان علاوه بر استفاده مفید و هدفمند از فضای مجازی، اثرات نامطلوب این فضا بر جامعه ایرانی را به حداقل رساند. با توجه به امتزاج فرهنگ ایرانی با آموزه های اسلامی، ضرورت ایرانی - اسلامی کردن سواد رسانه ای بیش از پیش به چشم می آید. هدف اصلی این پژوهش کشف و دستیابی به مؤلفه های سواد رسانه ای از منظر کارشناسان مسلمان است. در این پژوهش ۱۲ نفر از صاحب نظران و کارشناسان حوزه رسانه و دین که نمایانگر سطح قابل توجه از سابقه و مشارکت علمی و تجربی در حوزه ی موضوع تحقیق بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این پژوهش از نوع کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شده است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته و برای تحلیل داده ها از نرم افزار Maxqda استفاده شد که منتج به استخراج ۷۵۰ کد اولیه گردید. در ادامه فرایند کدگذاری توصیفی تفسیری و ترکیب و ادغام سه سطح از مضامین شامل ۶۹ مضمون پایه و۱۶ مضمون سازمان دهنده باور توحیدی، قانون محوری، زیبایی شناسی، محتوای ایرانی اسلامی، هویت مندی دینی، مالکیت و کنترل حوزه های تولید و نشر و در نهایت ۵ مضمون فراگیر مؤلفه های سواد رسانه ای از منظر کارشناسان مسلمان در حوزه های هدف، هویت، مخاطب، محتوا و قالب احصاء شد.
تحلیل مدیریت و عملکرد ورزشکاران و تیم های ورزشی پیرامون نابهنجاری در فضای مجازی
حوزههای تخصصی:
پژوهش به بررسی و تحلیل مدیریت و عملکرد ورزشکاران و تیم های ورزشی پیرامون نابهنجاری در فضای مجازی و چالش هایی که مدیران برای کنترل حواشی و مدیریت بحران با آن ها روبه رو هستند، پرداخته است. روش پژوهش، کیفی و مسیر اجرای آن گرندد تئوری با رویکرد نظام مند اشتراس و کوربین بود. روش جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با مشارکت 12 نفر از اعضای هیئت علمی مدیریت ورزشی و مدیران وزارت ورزش و جوانان بود. روایی پژوهش توسط اساتید دانشگاهی مدیریت ورزشی تأیید گردید. پایایی پژوهش با روش توافق درون موضوعی بیش از (8۶ درصد) به دست آمد. با رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه ها و اجماع نظری در گروه پژوهش، تجزیه وتحلیل داده ها، با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی به روش استقرائی انجام شد. نتایج پژوهش در 143 کد باز و ۲9 مقوله و 6 سازه اصلی شرایط علّی: 5 مقوله و 29 گویه، پدیده اصلی و مرکزی ناهنجاری های فضای مجازی ورزشکاران: 5 مقوله و 10 گویه، شرایط زمینه ای: 5 مقوله و 31 گویه، شرایط مداخله گر: 4 مقوله و 15 گویه، راهبردها: 5 مقوله و 29 گویه و پیامدها:5 مقوله و 29 گویه، دسته بندی شدند؛ بنابراین استفاده از راهبردها فرهنگی-اجتماعی، قانونی، اقتصادی، ساختاری و آموزش نیروی انسانی در مدیریت نابهنجاری ورزشکاران در فضای مجازی می تواند منجر به بهبود عملکرد ورزشی و ایجاد فضایی ایمن و حمایتی، جهت موفقیت بیشتر در سطوح رقابتی و اجتماعی، پیشگیری از نابهنجاری ها، تقویت برند شخصی و تیمی و ایجاد تصویری مثبت از ورزشکاران و تیم های ورزشی در فضای مجازی گردد.
طراحی الگوی محتوای سلامت محور در شبکه های مجازی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی محتواهای تولید شده توسط کاربر در اینستاگرام با موضوع کووید19 انجام شده است که با بهره گیری از روش کیفی و رویکرد داده بنیاد انجام گرفته است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی است. جامعه آماری این پژوهش جهت مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته شامل خبرگان دانشگاهی و پزشکان و کادر درمان بیماران کرونایی در بیمارستان ها هستند. این افراد با توجه به شیوه هدفمند گلوله برفی تا رسیدن به نقطه اشباع نظری ۱۱ نفر انتخاب شدند. شیوه تجزیه و تحلیل با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی است. نتایج تحقیق، حاکی از شناسایی ۹6 کد محوری، ۱۹ کد انتخابی است. عوامل علی شامل آگاهی و دانش کاربران، نگرش و باورهای کاربران، و ویژگیهای روانشناختی کاربران می باشد. عوامل زمینه ای شامل عوامل اجتماعی- فرهنگی، عوامل اقتصادی و زیرساختی تولید محتوا، عوامل سیاسی و حکمرانی، عوامل فردی و روانشناختی می باشد. عوامل مداخله گر نیز شامل محدودیتهای فنی و فناورانه، پوشش رسانه ای موضوع کووید ۱۹، قوانین و مقررات رسانه های اجتماعی است. عوامل راهبردی شامل راهبردهای آموزشی و اطلاع رسانی، راهبردهای حمایتی و همدلی، راهبردهای سیاسی، و راهبردهای هنری و خلاقانه می باشد . پیامدها نیز شامل پیامدهای اطلاعاتی و آموزشی، پیامدهای روانی- اجتماعی، پیامدهای سیاسی-نظارتی، و پیامدهای فرهنگی می باشد.
مدل نظری مشارکت مردم برای مقابله با آسیب های اجتماعی بر پایه مساجد و امام محله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۳شماره ۶۸
71 - 105
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو به تدوین مدل نظری مشارکت مردم برای مقابله با آسیب های اجتماعی براساس مداخلات اجتماع محور بر پایه مساجد می پردازد. روش پژوهش کیفی است و از روش تحلیلی نظریه پردازی داده بنیاد برای انجام عملیات تحقیق استفاده شده است. پرسش اصلی آن است که چه مدل نظری مشارکت مردم برای مقابله با آسیب های اجتماعی براساس مداخلات اجتماع محور بر پایه مساجد را تبیین می کند. یافته ها نشان می دهد مدل پیشنهادی براساس مسجد شامل چندین مقوله عمده به این شرح است: متعین های ایمان و اعتماد به خدا،بی اعتنایی به بهره مندی های مادی و هدف قرار ندادن آن ها به عنوان بستر فرهنگی رجوع به مساجد برای کاهش آسیب های اجتماعی معرفی می شود. وجود مساجد با جمعیت 15هزار نفر اطراف مسجد به عنوان نهادسازی، اصلاح ساختار کنونی مساجد و آموزش امامان مساجد با رویکردهای مداخلات محله محور به عنوان ظرفیت سازی و مدیریت مساجد براساس مشارکت از پایین به بالا به عنوان بستر سازی معرفی خواهد شد. مشارکتِ حداکثری تمام کنشگران و ذی نفعان و تعامل آنان با امام محله و ارتقای سلامت و بهداشت جسمی و روانی در کنار تغییرات کالبدی و اعتمادسازی از طریق مشارکت مردم در مساجد با شناسایی خیران و بر مبنای منطق دینی صورت خواهد گرفت و در نهایت، با پایدارسازی برنامه ها براساس مشارکت مردم و اقدامات به صورت هم افزا و یکپارچه به پایان می رسد.
فمینیسم سایبر، مطالبات بازنمایی شده از حوزه زنان در شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۳۷
322 - 271
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی فمینیسم سایبر در ایران و باهدف شناسایی مطالبات بازنمایی شده در شبکه های اجتماعی فمینیستی صورت گرفته است؛ این پژوهش بر اساس نوع هدف، کاربردی و به لحاظ نوع روش، کیفی است. در این مطالعه به منظور شناسایی مطالبات بازنمایی شده، محتوای شبکه های اجتماعی فمینیستی موردبررسی قرار گرفته است، ازاین رو از مجموع 44 پیج شناسایی شده با دارا بودن شاخصه های مرتبط زیر: «1_اشاره های نشانه شناسی از رویکردهای فمینیستی در تنظیم متن و محتوای بکار رفته، 2_ وجود کلید واژه های فمینیستی و اندیشه های مرتبط در متن و محتوای بکار رفته، 3_ صفحات فعال فمینیستی بیان کننده ی مطالبات. 4_مرتبط بودن پست ها با مطالبات حوزه زنان. 5_ تمرکز در خصوص زن ایرانی، 6_ معرفی خود به عنوان فمینیست در قسمت مشخصات (بیو) این شبکه ها»، 16 پیج پرمخاطب با تعداد فالوور بیش از K50 مورد انتخاب و تحت تجزیه وتحلیل داده ای قرار گرفتند. تحلیل یافته های فاز کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت که درنهایت یک هسته ی اصلی تحت عنوان «رفع محدودیت های اعمال شده علیه زنان» و پنج مضمون اصلی شامل: «1. رفع بی عدالتی و نابرابری جنسیتی، 2. رفع محرومیت نسبی از مناسبات و تجربه زیسته، 3. رفع بحران عاملیت زنانه، 4. رفع کلیشه های برساخت حول گفتمان تبعیض، 5. رفع سرکوب و خفقان نظام مند» شناسایی شد. با توجه به این داده ها می توان نتیجه گرفت: فمینیست های سایبر با در نظر گرفتن پیش فرض «اعمال محدودیت های اعمال شده علیه زنان» دست به کنش هایی در میدان فضای سایبر می زنند که نتیجه ی آن بازنمایی مطالباتی در فضای مجازی به عنوان مطالبات زنان در میدان واقعیت می باشد.
ارائه مدل تبلیغات های واقعیت افزوده مبتنی بر تلفن های همراه هوشمند با استفاده از رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۳۷
373 - 323
حوزههای تخصصی:
به واسطه کاهش روز افزون اثربخشی رویکرد های تبلیغاتی فعلی، استفاده از فناوری واقعیت افزوده به عنوان یک رسانه تبلیغاتی نوین و جذاب، می تواند به عنوان یک راهکار موثر در نظر گرفته شود. بر همین اساس هدف این پژوهش، تبیین و شناسایی ابعاد و شاخص های اصلی موثر بر تبلیغات واقعیت افزوده موبایل محور، غربال گری و اعتبار سنجی آن ها و در نهایت ارائه مدل تبلیغاتی واقعیت افزوده مبتنی بر تلفن های همراه هوشمند با محوریت نشانگر های فیزیکی تحت عنوان یک رسانه تبلیغاتی جدید بود. در این مطالعه با بهره گیری از رویکرد آمیخته و ترکیبی از دو روش کیفی و کمی متوالی، در مرحله اول با استفاده از ابزار مصاحبه های نیمه ساختاری یافته با 14 خبره، داده های لازم جمع آوری و روش داده بنیاد اجرا گردید. روایی و پایایی بخش کیفی نیز تایید شد. در مرحله دوم از روش دلفی فازی به منظور اعتبار سنجی مقولات شناسایی شده و ارائه مدل نهایی استفاده گردید. در بخش کیفی5143 مفهوم اولیه، 912 مقوله فرعی، 59 مقوله اصلی شناسایی و در قالب 6 سازه سازمان دهی گردید. تمامی شاخص ها توسط روش دلفی فازی مورد تایید قرار گرفت. با وجود عمر نه چندان طولانی فناوری واقعیت افزوده در صنعت تبلیغات، همچنین تاثیر پذیری آن از عوامل زمینه ای حاکم، این فناوری می تواند در نقش یک رسانه نوین با کمک به صنعت تبلیغات، نتایج ارزشمندی را برای مخاطبان، محصول، شرکت، برند و جامعه در پی داشته باشد و به بازاریابان در کسب نتایج مطلوب کمک نماید.
استراتژی های جدید در اخبار جعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
42 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله به بررسی دقیق روش ها و استراتژی های جدید در شناسایی اخبار جعلی می پردازد، به ویژه در زمینه پیشرفت های سریع هوش مصنوعی و یادگیری ماشین. با توجه به گسترش اخبار جعلی در رسانه های اجتماعی و سایر پلتفرم های دیجیتال، این مرور بر شناسایی و ارزیابی رویکردهای مؤثری تمرکز دارد که می توانند به مقابله با این مشکل فزاینده کمک کنند.روش ها: با توجه به اهمیت شناسایی اخبار جعلی، این مقاله به بررسی و مقایسه رویکردهای مختلفی که در این حوزه مورد استفاده قرار گرفته اند می پردازد. بدین منظور، با مطالعه مقالات منتشر شده در کتابخانه های آنلاین و مراکز اسناد مانند IEEE، Scopus، Elsevier و سایر منابع، ابتدا روش های مختلف شناسایی اخبار جعلی را بررسی کرده ایم. سپس، رویکردهای شناسایی به کمک نیروهای انسانی را با روش های شناسایی خودکار مقایسه می کنیم.نتایج: نتایج نشان می دهند که در حالی که تکنیک های سنتی مانند استخراج ویژگی ها و سیستم های مبتنی بر قوانین، نقطه شروع خوبی برای شناسایی اخبار جعلی هستند، اما در مواجهه با پیچیدگی های اطلاعات نادرست مدرن اغلب ناکارآمد عمل می کنند. مدل های یادگیری عمیق که بر روی مجموعه داده های بزرگ آموزش دیده اند، در تشخیص اخبار جعلی عملکرد امیدوارکننده ای نشان داده اند، اما هنوز در تشخیص محتوای تولیدشده توسط انسان و کاربردهای در لحظه (Real-time) دچار مشکل هستند. این یافته ها نشان می دهند که نیاز به راه حل های جامع تری وجود دارد که بتوانند این چالش ها را برطرف کنند.نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهند که یک رویکرد یکپارچه که شامل تحلیل زبانی، یادگیری ماشین و روش های مبتنی بر شبکه باشد، برای توسعه سیستم های مؤثر شناسایی اخبار جعلی ضروری است. با پیشرفت این حوزه، تحقیقات آینده باید بر بهبود مدل های ترکیبی، ارتقای کیفیت داده ها و در نظر گرفتن ویژگی های کاربرمحور تمرکز داشته باشند تا بتوانند بهتر با انتشار اطلاعات نادرست مقابله کنند. ادغام مدل های زبانی بزرگ (LLMs) با سیستم های آگاه به زمینه (Context-aware) می تواند مسیر امیدوارکننده ای برای دستیابی به دقت بالاتر در شناسایی هر دو نوع اخبار جعلی تولیدشده توسط ماشین و انسان باشد.
Gödel and the Cyberspace: Rethinking Cyberethics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۸, Issue ۲, July ۲۰۲۴
285 - 294
حوزههای تخصصی:
One of the epistemological debates on Cyberethics is the ethical implications of indeterminacy in cyberspace which results from its inherent zero-infinity binary logic. Since this logic is both of linguistic and mathematical nature, we contend that it can be discursively problematized. The central question here is: how can cyberethics be talked about in light of the fact that the zero-one binary in the cyberspace is regenerated endlessly and infinitely despite our invariant situation? The second question to be touch upon is: How can the problem of indeterminacy in the cyberspace leads to a crisis in our real -world cognitive schemas? Given that the indeterminacy in the cyberspace originates from a syntactic shift in its verification-falsification logic, we argue that this logic can be problematized by Gödel's Incompleteness Theorem together with Cantor’s continuum hypothesis. To this end, the present paper situates itself within the axiomatic apparatus of these two scholars to rethink the cyberethics. It is an exploratory qualitative research, based on deductive approach, seeking to unearth an underresearched problem based on existing hypotheses. Methodologically, it is subsumed under library research for its drawing on books and theories that are directly relevant to the research problem at hand.