فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۰۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی یکی از فناوری های کلیدی حال حاضر است که نقشی کلیدی در پیشرفت کشورها ایفا می کند. توسعه این فناوری مستلزم وجود زیرساخت های مناسب است که می تواند به کاربرد مؤثر آن در بخش های مختلف کمک کند. باوجود پیشرفت های کشورهای توسعه یافته، کشورهای درحال توسعه با چالش های متعددی نظیر محدودیت دسترسی به اینترنت، کمبود متخصصان و بوروکراسی مواجه هستند؛ لذا این پژوهش باهدف ارائه چارچوبی برای سطوح مختلف زیرساخت های توسعه هوش مصنوعی در ایران، طی دو مرحله طراحی شده است: در مرحله اول، با بررسی مطالعات و تجارب بین المللی، چارچوب اولیه زیرساخت ها تدوین شد. در مرحله دوم، با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان داخلی و تحلیل محتوای آن ها، چارچوب نهایی زیرساخت ها متناسب با شرایط ایران پیشنهاد گردید. این چارچوب شامل شش سطح اصلی زیرساختی شبکه و تبادل داده با سرعت بالا؛ زیرساخت های محاسباتی؛ زیرساخت های ذخیره داده؛ مدل ها و الگوریتم های پایه؛ نرم افزار و چارچوب ها؛ و برنامه های کاربردی که در دو سطح اپراتوری ارائه دهنده خدمات و تجمیع گر خدمات هوش مصنوعی است. با توجه به شرایط کشورهای درحال توسعه و خصوصاً ایران، توسعه زیرساخت های هوش مصنوعی بدون مشارکت دولت در قالب اپراتورهای ارائه خدمت و تجمیع گر هوش مصنوعی محتمل به نظر نمی رسد. یافته های این مقاله دلالت های سیاستی و مدیریتی برای سیاست گذاران و مدیران حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و به ویژه هوش مصنوعی دارد
تبیین ضرورت بهسازی ساختار دوره کارشناسی تربیت معلم و ارائه الگوی مطلوب آن بر مبنای اساسنامه دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۲)
133 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بهسازی ساختار دوره کارشناسی تربیت معلم و ارائه الگوی مطلوب آن در دانشگاه فرهنگیان بود. روش: در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی و استخراج الگو و روش نظریه زمینه ای مبتنی بر نظریه داده بنیاد استفاده شد. جمع آوری داده ها برای کدگذاری در قالب مصاحبه و پرسشهای بازپاسخ به تعداد 17 نفر به صورت گلوله برفی تا زمان اشباع نظری با افراد متخصص بوده است. اعتبارسنجی الگو با مشاوره متخصصان حوزه برنامه ریزی درسی و تربیت معلم بوده است. یافته ها: در ارائه الگوی ساختاری به دست آمده بر اساس صلاحیتهای معلمی، برنامه های درسی دوره کارشناسی در سه سال و هر سال سه ترم، با اولویت تخصیص سال اول به دروس معارف و تربیت اسلامی و سالهای دوم و سوم به آموزش دروس تخصصی و مهارتی تنظیم شود. نتیجه گیری: برنامه ریزی درسی مطابق با این الگو می تواند به ایجاد باورمندی وتقیّد به ایفای وظیفه در قبال پذیرش نقش انبیایی معلم و ترجیح لذتهای معنوی بر دیگر لذتهای زودگذر حسی و خیالی در سال اول بینجامد که بسترساز اهتمام جدّی تر دانشجومعلمان برای پرداختن به دروس تخصصی تر را در سالهای بعد فراهم می سازد.
واکاوی الگوی کنترل سازمانی در نظام دانشگاهی مبتنی بر آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
89 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی کنترل سازمانی در نظام دانشگاهی مبتنی بر آموزه های دینی با استفاده از رویکرد کیفی از منابع پژوهشی و تأیید مضمامین از نظر خبرگان دانشگاهی بود که منجر به شناسایی الگوی کنترل سازمانی در نظام دانشگاهی شد. روش: این پژوهش از نوع کیفی و راهبرد آن تحلیل مضمون است که طی آن با رجوع به کتب دینی(قرآن کریم و نهج البلاغه) و جستجوی واژه «کنترل سازمانی» و مترادفهای آن، آیات و روایات تحلیل مضمون شد تا اینکه شبکه نهایی مضامین شکل گرفت. برای محاسبه پایایی، از روش پایایی باز آزمون و برای بررسی روایی از ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. یافته ها: با استفاده از تحلیل مضمون، 53 مضمون پایه و 15مضمون سازمان دهنده و شش مضمون فراگیر با عناوین کنترل بنیادی، کنترل درونی، کنترل همگانی، کنترل ساختاری، کنترل عملیاتی و کنترل تدریجی شکل گرفت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، تمامی مضامین سازمان دهنده و فراگیر شناسایی شده در نظام دانشگاهی دارای نقشهای مهمی می باشند.
واکاوی راهکارهای مقابله با پدیده نفاق در بیداری اسلامی با تأکید بر آموزه های قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
165 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از ویژگی های بارز منافقین، مواضع فریبکارانه و متناقض آنان است که در بسیاری از آیات قرآن به آن اشاره شده است. نفاق در اصطلاح قرآن کریم عبارت است از مخالفت ظاهر با باطن آدمی که با نیت فساد و معصیت شکل می گیرد؛ زیرا منافق با زبان چیزی را می گوید، ولی نیت واقعی خود را مخفی می دارد تا به دیگران زیان و آسیب برساند. هدف از انجام این پژوهش، پاسخ به این پرسش بود که راهکارهای مقابله با پدیده نفاق در بیداری اسلامی با تأکید بر آموزه های قرآن کریم چیست. روش: محقق با استفاده از روش تحلیل مضمون و با نرم افزار مکس کیو.دی.ای، داده های حاصل از آموزه های قرآن کریم را مفهوم سازی کرده است. یافته ها: بر اساس این مفاهیم، مضامین اولیه(اختصاصی بودن، منحصرسازی، خبرپراکنی، خبر نادرست، هوشیاری، دانایی، پیش بینی، بزرگان، بلندپایگان، خرابکاری و انحطاط) و مضامین سازمان دهنده(ویژه سازی، محدودیت، سخن پراکنی، خبر تحریف شده، روشن بینی، دوراندیشی، عاقبت بینی، اغنیا، نجیب زادگان، فتنه انگیزی و تبهکاری) مضامین فراگیر به دست آمد. نتیجه گیری: با ترکیب و ادغام مضامین فراگیر نزدیک به هم، پنج بُعد مبارزه با انحصارگرایی، بصیرت افزایی، مقابله با شایعه سازی، جلوگیری از اشرافیت و پیشگیری از ترویج فساد و توطئه استخراج شد.
طراحی مدل مفهومی نوآوری اجتماعی در سازمان های مردم نهاد با رویکرد گرندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی مؤلفه ها و ابعاد اصلی نوآوری اجتماعی در سازمان های مردم نهاد و ارائه مدل با استفاده از راهبرد گرانددتئوری است. روش این تحقیق از نظر نتیجه در دسته تحقیقات کاربردی توسعه ای، از نظر هدف جز تحقیقات اکتشافی و از حیث روش در زمره تحقیقات کیفی مبتنی بر راهبرد گرانددتئوری است. ابزار جمع آوری داده های تحقیق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان حوزه نوآوری اجتماعی و مدیران سازمان های مردم نهاد است. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. پس از پیاده سازی و تحلیل مصاحبه ها، کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) انجام شد. نتایج نشان داد که نوآوری اجتماعی سمن ها توسط شرایط علی (کار گروهی، اعتمادسازی فرهنگ سازی و آگاهی بخشی و تفکر سیستمی)، دلایل زمینه ای (سیاست گذاری، نگرش ها و سرمایه گذاری)، عوامل مداخله گر (قانونی، سیاسی، سازمانی و منابع مالی)، مقوله محوری (نوآوری اجتماعی سمن ها)، راهبردها (حمایتی، آموزش و توانمندسازی، ارتباطات، مشارکتی و مدیریتی) و پیامدهای (توسعه سمن ها، تحول اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی) تحقق می یابد. نتایج نشان می دهد که مدل پژوهش از سطح خوبی برخوردار است.
بررسی عوامل مؤثر بر اثربخشی نهادهای میانجی دانشگاه و صنعت (مورد مطالعه: مجموعه مسابقات ره نشان بنیاد ملی نخبگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله مندی ارتباط صنعت و دانشگاه در ایران مورد ارجاع تحقیقات متعددی قرار گرفته است و یکی از پرتکرارترین راهبردهای رفع این مسئله، ایجاد سازوکارهای میانجی عنوان شده است. در این تحقیق با استفاده از روش نظریه زمینه ای، مجموعه مسابقات مسئله محور بنیاد ملی نخبگان موسوم به مسابقات ره نشان به عنوان یک سازوکار میانجی با کارکرد تسهیل ارتباط و پیوند میان بازیگران حاضر در صنعت و دانشگاه، مورد بررسی قرار گرفته است. مسابقات ره نشان شامل 54 پروژه تعریف شده توسط شرکت های صنعتی است که دانشجویان به میانجی مسابقات ره نشان و در تعامل با شرکت ها، انجام آن ها را برعهده گرفته اند. سؤال اصلی تحقیق آن بوده است که چرا و چگونه، فقط در معدودی از پروژه ها ارتباط برقرار شده و در غالب پروژه ها (بیش از 85 درصد) ارتباط پایداری شکل نگرفته است. برای پاسخ بدین سؤال، تعداد 15 پروژه از طریق روش نمونه گیری نظری انتخاب و 30 مصاحبه نیمه ساختاریافته با دانشجویان و راهبران شرکت ها انجام گرفت و نتایج آن تحت دو عنوان "روایت انجام دهندگان" و "روایت تعریف کنندگان پروژه"، صورت بندی، کدگذاری و تحلیل شد. بر اساس این تحلیل، سه عامل اصلی نظام انگیزشی، فرهنگ زمانی و نظام ارزش گذاری و چهار عامل تقویت/تضعیف کننده راهبری فعال، تعریف دقیق و متناسب پروژه، اشتهار شرکت و شکل گیری تعامل اجتماعی شناسایی شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که به علت عدم تناسب در سه وجه "نظام انگیزشی"،"فرهنگ زمانی" و "نظام ارزش گذاری" بین دو طرف این رابطه، در اغلب موارد ارتباط برقرار نمی شود. در حقیقت از علل اصلی عدم موفقیت در این سازوکار میانجی آن است که افراد با یک تعلق نهادی پیشینی و متمایز از یک دیگر وارد رابطه همکاری می شوند و عدم تطابق این تعلق نهادی در سه وجه ذکر شده سبب ناکارآمدی این ساز و کار میانجی می گردد.
تبیین رویکردهای دیپلماسی علم و فناوری جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت علم و فناوری به قدری افزایش یافته که به عنوان یکی از مولفه قدرت ملی در کشورها شناخته می شود. از طرفی پیچیدگی موضوعات علم و فناوری به قدری گسترده است که کشورها برای حل مسائل ملی و فراملی، دستیابی به توسعه و غیره نیازمند گسترش همکاری های با سایر کشورها می باشند. به این منظور کشورها برای دستیابی به اهداف متنوع خود، از رویکردهای مختلفی در دیپلماسی علم و فناوری تبعیت می نمایند. جمهوری اسلامی ایران نیز برای تحقق اهداف سیاست علم و فناوری خود، به دنبال استفاده از رویکردهای مختلف دیپلماسی علم و فناوری می باشد. به این جهت هدف اصلی مقاله، شناسایی و تبیین رویکردهای دیپلماسی علم و فناوری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد. در این راستا پژوهشگران با استفاده از متدولوژی چندروشی، ابتدا با روش مرور سیستماتیک، به دنبال پاسخ به این سوال بودند که چه رویکردهای به دیپلماسی علم و فناوری در جهان وجود داشته و سپس با روش تحلیل مضمون در منابع حکومتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نسبت به شناسایی و تبیین رویکرد دیپلماسی علم و فناوری کشورمان اقدام نمودند. با توجه به مرور سیستماتیک در نتایج کتب و مقالات علمی مشخص گردید که تا سال 2022 میلادی، دوازده رویکرد به دیپلماسی علم و فناوری شامل نفوذ، وابستگی، پیوند دادن، همکاری، توسعه علم، فرصت سازی، مشارکت، جذب، نوآوری، برندسازی، بسیج علمی و رویکرد جهانی علم در جهان وجود داشته و با تحلیل مضامین اسناد بالادستی سیاست خارجی ج.ا.ایران مشخص گردید که جمهوری اسلامی ایران به هفت رویکرد در دیپلماسی علم و فناوری توجه نموده است.
دلالت های سیاستگذارانه حکمرانی خوب در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
53 - 68
حوزههای تخصصی:
دلالت های سیاستگذارانه هر نظامی در آیینه اسناد بالادستی آن به عرصه ظهور می رسد. اسناد بالادستی مبین اصول، ارزش ها، اهداف و آرمان های هر نظامی است. با توجه به اینکه یکی از رهیافت های مورد توجه در اداره سازمان های آموزشی، حکمرانی خوب است، پژوهش حاضر به منظور شناسایی دلالت های سیاستگذارارنه حکمرانی خوب در اسناد بالادستی آموزش و پرورش انجام شده است. در این پژوهش به صورت موردی سند تحول بنیادین آموزش و پروش مورد مطالعه قرار گرفته است. روش پژوهش، کیفی از نوع دلالت پژوهی به شیوه نظام مند می باشد. در بخش شاخص های حکمرانی خوب، ۲3 شاخص از ادغام شاخص های هفت منبع علمی احصا شد. سپس دلالت های موجود در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش برای شاخص های احصا شده مورد بررسی قرار گرفت. مجموعه دلالت های استخراجی پژوهش نشان داد که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دلالت های قابل توجهی از حکمرانی خوب می توان یافت که نشان دهنده اهمیت موضوع نزد تدوین کنندگان سند می باشد. البته دلالت های احصا شده نشان داد که بر برخی شاخص ها از جمله اخلاق مداری تاکید بیشتر و بر برخی دیگر مانند اجماع محوری تاکید کمتری شده است. اکثر دلالت های احصا شده به صورت گزاره های کلی و غیر شفاف تدوین شده اند. با توجه به دلالت های تمرکززدایی و کیفیت تنظیم گری می توان گفت همچنان بازیگر کلیدی در اداره نظام تعلیم و تربیت، نظام حاکم می باشد و اعطای استقلال لازم به دو بازیگر دیگر حکمرانی خوب (جامعه مدنی و بخش خصوصی) در دستور کار جدی تدوین گران سند نبوده است.
شناسایی ویژگی های مدل کسب و کار مؤثر بر مقیاس پذیری کسب و کارها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع کسب وکارهای مقیاس پذیر به عنوان یکی از انواع کسب وکارهای با رشد بالا در سال های اخیر مورد توجه محققان بوده است. اگرچه پژوهش های پیشین تا حدودی به درک بهتر این پدیده کمک کرده اند، اما دانش ما در خصوص شناخت پیشایند های موثر بر ظهور این کسب و کارها اندک است. بر این اساس، به منظور کمک به فهم بهتر این پدیده، پژوهش حاضر با تمرکز بر زمینه ایران، به دنبال شناسایی ویژگی های مدل کسب وکار است که بر مقیاس پذیری کسب وکارها اثرگذار هستند. با اتخاذ یک رویکرد مطالعه موردی چندگانه و بر پایه 20 مصاحبه از کسب وکارهای مقیاس پذیر ایرانی، این مطالعه، تحلیلی عمیق از ویژگی های مدل های کسب وکار که بر مقیاس پذیری کسب وکارهای ایرانی تأثیر می گذارند، ارائه می کند. یافته های پژوهش در قالب 4 مضمون کلی ویژگی های ارزش پیشنهادی، ویژگی های خلق ارزش، ویژگی های تصاحب ارزش و ویژگی های صیانت پذیری از ارزش ارائه شده اند که به مقیاس پذیری کسب وکارهای ایرانی کمک می کنند. چارچوب استقرایی ما رهنمودهای ارزشمندی برای پژوهشگران، کارآفرینان، سرمایه گذاران و سیاست گذاران به منظور درک بهتر پدیده مقیاس پذیری در زمینه کسب وکارهای ایرانی ارائه می دهد.
تحلیل زیست بوم نوآوری ایران از سیاستگذاری تا عمل: رویکرد مبتنی بر تحلیل تم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیست بوم های نوآوری طی دهه اخیر نه تنها برای کسب وکارها بلکه برای دولت ها نیز به منظور توسعه اقتصادی و اجتماعی اهمیتی اساسی یافته اند. به همین منظور، هدف پژوهش حاضر تحلیل زیست بوم نوآوری کشور بر اساس دیدگا ه های یک سیاست گذار طی دوره هشت ساله فعالیت در این حوزه است. متناسب با این هدف، طرح پژوهش کیفی و روش تحلیل تم بکار گرفته و تعداد 235 ویدئو حاوی صحبت های ایشان در نشست ها، سخنرانی ها و مصاحبه ها در مورد زیست بوم نوآوری کشور تحلیل شد. یافته های پژوهش شامل هشت تم اصلی (اثرگذاری در جامعه، نقش دولت، بنیان اقتصاد دانش بنیان، سرمایه گذاری، موانع دولتی، ارتباطات و تعاملات، سازوکار تغییر و فراگیرشدن نوآوری)، 23 تم فرعی و 103 کد باز است. همچنین با توجه به اهمیت اسناد بالادستی در تعیین اهداف، راهبردها و اقدامات نوآورانه، این تم ها با 12قانون و سند بالادستی انطباق داده شد و نتیجه بیانگر تطابق آن ها با این اسناد و قوانین بود. بر اساس تحلیل یافته ها، سه موضوع عمده قابل نتیجه گیری است. اول اینکه دولت با گسترس قلمرو فعالیت خود در زیست بوم نوآوری همزمان به افزایش بوروکراسی گسترده در آن نیز دامن می زند که بیانگر پارادوکسی میان نقش تسهیل-گری و رفع موانع بوروکراتیک دولت است. دوم اینکه با وجود دیدگاه اتصال دانش به اقتصاد کشور، هنوز اثرات کلان آن در شاخص هایی مانند نرخ رشد بهره وری و نیز حل مسائل جامعه کمرنگ است. سوم اینکه با توجه به حجم اندک سرمایه گذاری داخلی (بخش دولتی و خصوصی)، ورود سرمایه گذاری خارجی می تواند توسعه زیست بوم نوآوری را تسریع نماید.
طراحی بسته سیاستی بکارگیری هوش مصنوعی در صنعت سیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
41 - 52
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی انقلابی نوین در جهان ایجاد کرده و به دنبال آن، موج جدیدی از سیاست های جهانی و ملی را به همراه داشته است. این فناوری به طور فزاینده ای به عنوان یک فناوری کلیدی برای تحول صنعت در دنیا مورد استفاده قرار گرفته است. بااین حال، به کارگیری هوش مصنوعی در صنعت با چالش های متعددی همراه است. بسته سیاستی هوش مصنوعی می تواند به عنوان ابزاری برای غلبه بر این چالش ها و هدایت بهینه آن در صنعت عمل کند. هدف از تدوین بسته سیاستی هوش مصنوعی در صنعت سیمان، ارائه پیشنهادهای سیاستی در راستای ایجاد چشم اندازی روشن برای آینده این فناوری در صنعت سیمان و هدایت تلاش ها برای توسعه و استفاده مسئولانه از آن است. صنعت سیمان یکی از صنایع مادر در جهان و ایران محسوب می شود و هوش مصنوعی قابلیت قابل توجهی برای بهبود بهره وری در این صنعت دارد. در این پژوهش، با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، روش های کیفی، و انجام مصاحبه با خبرگان صنعت سیمان و هوش مصنوعی در کشور، و با استفاده از تحلیل مضامین، بسته سیاستی پیشنهادی برای پیاده سازی هوش مصنوعی در صنعت سیمان ارائه شده است. این بسته سیاستی باید به طور منظم بازنگری و به روزرسانی شود تا با پیشرفت های فناوری هوش مصنوعی هماهنگ بماند. نتایج پژوهش در قالب بسته سیاستی مبتنی بر تحلیل محیط داخلی و خارجی و هدف گذاری برای به کارگیری فناوری هوش مصنوعی در صنایع مادر ارائه شده است.
تحلیل حقوقی فریب الگوریتمی در عصر هوش مصنوعی: چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
71 - 88
حوزههای تخصصی:
پیشرفت سریع فناوری هوش مصنوعی در عصر حاضر، چالش های حقوقی نوظهوری را ایجاد کرده است. از مهم ترین این چالش ها، موضوع فریب هوش مصنوعی و به تبع آن تولید و انتشار اطلاعات نادرست است. این پدیده نه تنها یک پیامد جانبی تکامل فناوری محسوب می شود بلکه مبین تغییری بنیادین در پویایی انتشار اطلاعات و اعتماد در جامعه است. بدین جهت ضرورت پرداختن به این مسأله ازآن جهت است که فریب هوشمند می تواند تهدیدی جدی برای امنیت ملی، ثبات اجتماعی و حقوق شهروندی محسوب شود. به دنبال چنین ضرورتی، پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و مطالعه تطبیقی، به بررسی ابعاد فریب در هوش مصنوعی پرداخته است. این پژوهش، ضمن شناسایی چالش های حقوقی موجود؛ راهکارهای مناسب برای مواجهه با این پدیده را نیز مورد تحلیل قرار داده است. در این مسیر مطالعه در چهار محور اصلی با ورود به مبانی نظری و تبیین ماهیت فریب در هوش مصنوعی آغاز شده و سپس سازوکار گمراه سازی الگوریتمی مورد تحلیل ساختاری قرار گرفته است. در گام بعد، چالش های حقوقی در مواجهه با فریب هوشمند مورد توجه است و در نهایت نیز، راهکارهای حقوقی برای مقابله ارائه شده است. نتایج حاصل از این پژوهش آشکار می سازد که نظام های حقوقی - به ویژه آن هایی که بنیان های حقوقی ضعیف تری در حوزه هوش مصنوعی دارند - در مواجهه با پیچیدگی های نوظهور فریب الگوریتمی، با چالش ها و کاستی های جدی رو به رو هستند که عمدتاً از انطباق نا پذیری مناسب قوانین موجود با تحولات سریع فناوری نشأت می گیرد. در چنین شرایطی، مقابله مؤثر با چالش های فریب هوش مصنوعی نیازمند بهره برداری هوشمندانه از ظرفیت های حقوقی موجود و تفسیر پویا از قوانین عمومیِ قابل تسری، است. افزون بر این، ضرورت طراحی نظام تنظیم گری نوآورانه و انعطاف پذیر به همراه ایجاد چارچوب های قانونی متناسب با ماهیت پویای فناوری های نوین، بیش ازپیش احساس می شود.
شرکت های ملی نفت، گذار انرژی و توسعه پایدار در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار اغلب به عنوان یک موضوع اجتماعی مطرح می شود که شرکت ها باید به آن توجه کنند زیرا هم فرصت ها و هم چالش ها را ارائه می دهد. در این زمینه شرکت های ملی نفت باید راهبرد های خود را برای کمک به انعطاف پذیری بیشتر اقتصاد خود در زمینه گذار انرژی جهانی تطبیق دهند. چندین شرکت ملی نفت برجسته خاورمیانه ذخایر بزرگ و توسعه نیافته با هزینه های تولید پایین را کنترل می کنند. در این مقاله با استفاده از روش مطالعه موردی چند شرکت ملی برجسته نفتی به این سؤال پاسخ داده شد که شرکت های ملی نفت چگونه می توانند در گذار کشورهای خاورمیانه به سمت توسعه پایدار نقش آفرینی کنند. استدلال مقاله این است که با افزایش عدم قطعیت ها و چشم انداز کاهش قیمت در درازمدت، شرکت های ملی نفت خاورمیانه و شمال آفریقا در حال بررسی راهبرد های مختلفی برای تطبیق مدل های تجاری خود با این تغییرات هستند. گذار از شرکت های استخراجی به توسعه ارزش انرژی، گذار از حجم محوری به ارزش محوری، توجه بیشتر به گاز طبیعی و تنوع بخشی در صنعت پائین دستی از جمله راهبردهای این شرکت ها در عصر گذار انرژی است. در این میان کشورهای منطقه نیز تلاش می کنند توجه بیشتری به حکمرانی شرکتی و ارتباطات شفاف عمومی داشته باشند تا کارایی را افزایش دهند.
بررسی سیر تاریخی اثرگذاری برنامه ریزی فضایی بر سیاست گذاری های صنعتی در کشورهای منتخب صنعتی و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آآمایش سرزمین و تلفیق آن با سیاست های توسعه ای و صنعتی به صورت جدی از اواسط قرن بیستم میلادی مورد توجه قرار گرفت و بر برنامه ریزی فضایی به عنوان مفهومی فراتر از سیاست گذاری بخشی جهت کسب برابری و عدالت فضایی تأکید گردید. دراین میان، گرچه حرکت کشورهایی همچون آلمان، بریتانیا و کره جنوبی در مسیر برنامه ریزی فضایی و توسعه صنعتی متأثر از سیاست های دولت های حاکم در مقاطع زمانی مختلف بوده ، این روند همواره با انسجام و پیوستگی ادامه داشته است. در ایران، باوجود آغاز برنامه ریزی فضایی از دهه 1960 و تقریباً هم زمان با کره جنوبی، «سیاست توسعه صنعتی» با موفقیت چندانی همراه نبوده است که وقایع تاریخی همچون انقلاب سال 1979 و جنگ هشت ساله با عراق در کنار موقعیت ژئوپلیتیکی کشور و تحمل تحریم های شدید اقتصادی بر این امر تأثیرگذار بوده اند. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی تطبیقی تاریخی به دنبال بررسی اثرگذاری برنامه ریزی فضایی بر توسعه صنعتی و پیوند این دو مقوله در سیاست گذاری صنعتی است تا ازاین رهگذر بتوان از تجارب دیگر کشورها در برنامه ریزی های آتی فضایی-صنعتی ایران بهره گرفت.
رابطه میان ترس از طلاق و نگرش به فرزندآوری (مورد مطالعه: زنان و مردان متأهل شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از کارکردهای مهم خانواده، فرزندآوری است که خود تحت تأثیر نگرش زوجین به باروری است. هدف این تحقیق، شناسایی رابطه میان ترس از طلاق و نگرش زوجین به فرزندآوری بود. در عین حال، برای ریشه یابی این مسئله، دو متغیّر «نگرش به روابط دختر و پسر» و «سابقه دوستی با جنس مخالف» نیز بررسی شد. روش: تحقیق حاضر یک پیمایش مقطعی و جامعه آماری آن، شامل زنان و مردان متأهل 45-20 ساله ساکن مناطق یک، هشت و هجده شهر تهران است. یافته ها: متغیّرهای سن، تحصیلات، نگرش به روابط دختر و پسر و ترس از طلاق، رابطه منفی با متغیّر نگرش به فرزندآوری دارند؛ بدین معنا که با افزایش سن، تحصیلات، نگرش مثبت به روابط دختر و پسر و ترس از طلاق، نگرش مثبت به فرزندآوری کاهش می یابد. زنان نسبت به مردان، نگرش مثبت تری به فرزندآوری دارند و افرادی که سابقه دوستی با جنس مخالف نداشتند، در مقایسه با افرادی با چنین سابقه ای، نگرش مثبت تری به فرزندآوری دارند. متغیّرهای نگرش به رابطه دختر و پسر، سابقه دوستی با جنس مخالف، ترس از طلاق و تحصیلات؛ به ترتیب، قوی ترین پیش بینی کننده های نگرش به فرزندآوری اند. متغیّرهای جنس و سن، در مراتب بعدی قرار دارند. نتیجه گیری: اقدامات لازم برای زمینه سازی و تشویق فرزندآوری باید از دوران کودکی و نوجوانی آغاز شود. تربیت درست و اصلاح الگوهای ارتباطی با جنس مخالف، می تواند در تأمین سلامت روانی جوانان و همچنین، داشتن یک زندگی خانوادگی موفق و فرزندآوری، مؤثر باشد.
حکمرانی و هوش مصنوعی: روایت علم سنجی از دو داستان در هم تنیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی، به عنوان یکی از فناوری های تحول آفرین، تأثیرات عمیقی بر جوامع و نظام های حکمرانی دارد و این تاثیر در دو حوزه اصلی «حکمرانی هوش مصنوعی» و «کاربرد هوش مصنوعی در حکمرانی» مورد مطالعه قرار می گیرد. این پژوهش با هدف بررسی پیوند دوسویه میان این دو مفهوم و تبیین شباهت ها، تفاوت ها و هم افزایی های میان آن ها، از تحلیل علم سنجی و ابزار Bibliometrix در محیط R استفاده کرده است. داده ها از پایگاه "وب آو ساینس" گردآوری و تحلیل شده اند تا روندهای موضوعی، خوشه های مفهومی و نقاط تمرکز کلیدی در هر دو محور شناسایی شوند. یافته ها نشان می دهد که اخلاق، حکمرانی داده و تنظیم گری مسئولانه، نقاط مشترک کلیدی میان این دو حوزه هستند. در محور حکمرانی هوش مصنوعی، بر چالش های نظارتی نظیر کاهش سوگیری های الگوریتمی، شفافیت و پاسخگویی تمرکز شده است، در حالی که محور کاربرد هوش مصنوعی در حکمرانی بر بهینه سازی خدمات عمومی، تصمیم گیری داده محور و تقویت شفافیت نظام های دولتی تأکید دارد. این پژوهش نشان می دهد که هوش مصنوعی و حکمرانی پیوندهای عمیقی با یکدیگر دارند و مطالعه ارتباط آن ها می تواند دلالتهای سیاستی و پژوهشی قابل توجهی داشته باشد.
شناسایی ظرفیت ها و کارکردهای مساجد در حوزه فرهنگی و اجتماعی با استفاده از روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، شناسایی ظرفیتها و کارکردهای مساجد در زمینه های فرهنگی و اجتماعی و ارائه راهکارهایی برای استفاده بهینه از این ظرفیتها بود. روش: در این مطالعه از روش تحلیل مضمون به عنوان رویکردی کیفی استفاده شده است تا با بررسی منابع دینی، دیدگاههای صاحب نظران و مطالعات پیشین، کارکردهای فرهنگی و اجتماعی مساجد تحلیل شود. یافته ها: در فرایند کدگذاری و پس از بازنگری مضامین، ۷۱ مضمون پایه شناسایی شد که پس از ترکیب و ادغام آنها، به هفت مضمون سازمان دهنده دست یافتیم. این مضامین در دو دسته فراگیر «فرهنگی» و «اجتماعی» طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: در بخش فرهنگی، مضامین سازمان دهنده شامل سنگر مبارزه جنگ نرم، کانون جذب نوجوانان و جوانان و مرکز فرهنگ سازی و بیانگر نقش مساجد در ترویج ارزشهای فرهنگی و تقویت هویت دینی و اجتماعی نسل جوان است. در بُعد اجتماعی، مساجد بستری برای تعاملات اجتماعی، افزایش نشاط اجتماعی، انجام مسئولیت اجتماعی و تقویت انسجام اجتماعی شناخته شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مساجد می توانند به عنوان نهادهایی مؤثر در توسعه فرهنگی و اجتماعی جامعه ایفای نقش کنند و با برنامه ریزی صحیح، به ارتقای سلامت اجتماعی و فرهنگی کمک شایانی کنند.
موازنه پایدار میان عرضه و تقاضای آموزش عالی در گذر به پساتوده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش عالی توده گرا بعنوان یک جریان جامعه شناختی فراگیر جهانی بر پایه نقش آفرینی دانشگاه ها در بهبود چشم انداز زندگی فردی و اجتماعی ظاهر گشت. کیفیت، اثربخشی و فایده مندی این جریان در ایران با وجود ایجاد و گسترش فرصت دسترسی و دستیابی افراد به آموزش عالی، محل بحث و تردیدهای جدی جامعه ایرانی است. مهم ترین جلوه این وضعیت در فزونی عرضه بر تقاضای آموزش عالی و شکل گیری پدیده مازاد ظرفیت پذیرش یا صندلی های خالی آشکار است که گذر به پساتوده گرایی را به یک ضرورت کلیدی برای آموزش عالی ایران تبدیل کرده است. با این وجود مشخص نیست توازن میان تقاضا و عرضه آموزش عالی در این گذر چگونه می تواند باشد. بنابراین در این مطالعه با توضیح زمینه نظری شکل گیری این پدیده به ایجاد مدلی برای برقرار شدن موازنه پایدار میان عرضه و تقاضای آموزش عالی در گذر به پساتوده گرایی پرداخته شد. این مدل که با روش نظریه داده بنیاد چامز و تحلیل و سنتز مارپیچی دیدگاه های 14 مشارکت کننده در تحقیق درک و ایجاد شد از یک منطق، مولفه های مرتبط و مکمل، و الزامات کلان تشیکل شده است. منطق این مدل، عقلانیت انتقادی است؛ به این معتی که لازم است گفتگوی انتقادی و سازگارشونده دانشگاه با جامعه و زیرسیستم های آن مبنای برآورد تقاضا و عرضه آموزش عالی باشد. با این عقلانیت، از طریق پنج مولفه شامل، آینده پژوهی رشته های علمی، آمایش آموزش عالی، روند یابی کمی و کیفی جمعیت شناختی، ایجاد شبکه ذی نفعان اجتماعی، و توانسنجی ظرفیت های علمی و تجیهزاتی دانشگاه است که در ارتباط با یکدیگر داده های لازم برای برآورد معتبر تقاضا و عرضه آموزش عالی به دست می آید. ضمن آنکه استقرار اثربخش این مدل در دانشگاه ها مستلزم اجتناب از تصدی گری دولت در آموزش عالی، تمرکز زدایی در برآورد تقاضا و عرضه آموزش عالی، شفافیت و پاسخگویی اجتماعی دانشگاه ها، و نظارت ساختاری مبتنی بر سیستم های اطلاعاتی می باشد. در نتیجه، برقراری موازنه بهینه و پایدار میان عرضه و تقاضای آموزش عالی، با نقش آفرینی خودتنظیم گر دانشگاه ها در بستر حمایت ساختارهای کلان آموزش عالی کشور ممکن می شود.
طراحی نگاشت فازی عوامل مؤثر بر بهره برداری اثربخش فین تک در مؤسسات مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش فناوری های نوین ارتباطی، تمامی ابعاد زندگی بشر را تحت تأثیر خود قرار داده است. حوزه اقتصاد نیز از این قاعده مستثنی نیست. توسعه فناوری های جدید مانند فین تک نحوه دسترسی مصرف کنندگان به امور مالی آنها دستخوش تغییر شده و این تغییرات با وجود پاندمی کرونا، سرعت بیشتری نیز به خود گرفته است. هدف این تحقیق طراحی مدل عوامل موثر بر اجرای اثربخش فین تک در موسسات مالی با استفاده از نگاشت فازی بوده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع توصیفی– پیمایشی است. روش جمع آوری داده ها آمیخته بود که در مرحله اول داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان جمع آوری گردید و در مرحله ی دوم محاسبات مناسب با استفاده از مراحل روش نقشه نگاشت فازی انجام شد. پس از شناسایی عوامل موثر بر اجرای اثربخش فین تک در موسسات مالی از طریق مصاحبه با خبرگان (کارشناسان حوزه فناوری موسسات مالی و بانک ها)، در مرحله بعد، اعضای نمونه که 33 نفر از کارشناسان حوزه فناری در موسسات مالی و بانک ها بودند که به روش نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند انتخاب شدند. نتایج به دست آمده حاکی از این بود که عواملی مانند سهولت استفاده کاربران، ایجاد ساز و کارهای نظارت جهت جلب اعتماد، آموزش و فرهنگ سازی پذیرش تکنولوژی، پشتیبانی سریع و در دسترس و به کارگیری مدیران خلاق و نوآور در اجرای اثربخش فین تک مؤثر هستند.
تبیین و تحلیل کیفیت آمایش آموزش عالی از منظر امام خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۲)
105 - 132
حوزههای تخصصی:
سند آمایش آموزش عالی به عنوان نقشه راه آموزش عالی برای ارتقای بهره وری، بهبود کیفیت و نظم دهی به فعالیتهای آموزش عالی تدوین شده، ولی اجرای آن سالهاست با چالشهایی مواجه است. هدف: با عنایت به اهمیت موضوع، این پژوهش به تبیین و تحلیل کیفیت آمایش آموزش عالی از دیدگاه امام خامنه ای پرداخته است. روش: روش تحقیق، کیفی و از نوع کاربردی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، 73 مضمون پایه، 19 مضمون سازمان دهنده و شش مضمون فراگیر استخراج شد. نتایج: از منظر امام خامنه ای، ساختار و عملکرد آموزش عالی نیازمند آمایش، تحول و بهینه سازی است و برای تحقق این امر باید بر اساس آمایش سرزمینی، مأموریت و مسئولیت هر دانشگاه در نقشه جامع علمی کشور مشخص و مطالبه شود؛ نیازسنجی علمی انجام و توازن بین رشته های علمی و تناسب بین رشته ها با نیازهای کشور ایجاد شود؛ از مقاله محوری بی هدف پرهیز و پژوهشهای دانشگاهی، شاخصهای ارزیابی و ارتقا از مقاله محوری به رفع نیازها و حل مسائل کشور تغییر یابد؛ علوم نافع، کاربردی و مهارت محور توسعه یابد؛ از علم ترجمه ای محض در حوزه علوم انسانی، پرهیز شود و توسعه و کاربرد علوم بر اساس مبانی فرهنگ توحیدی و با رویکرد تمدنی، اصلاح و جهت دهی شوند؛ تولید علم و جهش علمی تمدن ساز به صورت جهادی پیگیری شود، به طوری که به عبور از مرزهای دانش کنونی، فتح قله های علمی و کسب مرجعیت علمی در جهان بیانجامد.