فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
375-402
حوزههای تخصصی:
گزاره عاقل و صورت معقول متحدند گزاره ای است که دلایلی برهانی آن را موجّه می کنند یکی از دانشورانی که به توجیه این گزاره توجه کرده، شیخ الرئیس ابن سینا است. بررسی این گزاره یکی از مهم ترین مبانی علم شناسی سینوی است. ابن سینا در کتاب مبدأ و معاد موافق دلایل توجیه کننده این گزاره و در کتابهای دیگر خود مخالف سرسخت آن است. لاهیجی که خود حکیمی محقق است در مسأله نظر کرده و پس از توصیف دیدگاه ابن سینا، توجیه گزاره ای شیخ الرئیس را در کتاب مبدأ و معاد نقد کرده است. این جستار دیدگاه لاهیجی و نقد وی بر ابن سینا را به جهت اهمیت بررسی سلف در پرتو خلف حائز اهمیت می داند و آن را گزارش کرده است. لاهیجی در بررسی خود نشان داده است که موضع حقیقی ابن سینا در اتحاد عاقل و معقول، مخالفت است و موافقت وی با دلیل مطرح شده در کتاب مبدأ و معاد یک موافقت ظاهری است. نحوه استدلال ابن سینا و لاهیجی بر این قاعده نشان دهنده تصویر این دو حکیم از مفهوم اتحاد نیز می باشد. بر اساس تصویری که از چگونگی استدلال این دو حاصل می شود، این دو حکیم به دنبال اتحاد دو مفهوم و نه دو وجود بوده اند.
Whether Hegel is a Pantheist? Spinoza in Hegel’s Pantheism(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
133 - 146
حوزههای تخصصی:
Does Hegel embrace pantheism? He faced accusations from his orthodox peers who adhered to Pantheism, a phrase that was commonly associated with atheism during his day. This study presents a counterargument to the assertion made by several contemporary orthodox contemporaries that Hegel is pantheistic. Hegel can be classified as a semi-pantheist. The manuscript is divided into three distinct sections. In the initial segment, I examine pantheism as posited by Spinoza, the pioneering contemporary pantheist whose contributions exerted a profound influence on other German thinkers, including Hegel. In the subsequent part, an examination of Hegel's pantheism will be conducted through an analysis of the concept of God or the Absolute. In the third section, an analysis is conducted on Hegel's notion of the features of the Absolute, and a comparison is made with Spinoza's God or Nature in order to ascertain if Hegel can be classified as a pantheist. It is believed that Hegel has a dissenting stance towards conventional pantheism, particularly that of Spinoza. Therefore, it can be inferred that Hegel's pantheism differs from Spinoza's. Hegel can be classified as a semi-pantheist.
امتداد اعتباریات علامه طباطبائی در معنابخشی افعال جوارحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
57 - 76
حوزههای تخصصی:
نقش و تأثیر «اعتباریات» در کنش انسانی، اعم از کنش درونی و بیرونی، غیرقابل انکار است. اما فهم دقیق این مطلب در گرو مراحلی، از جمله تحلیل فلسفی و عقلی حقیقت «اعتباریات» و «کنش انسانی» است. از معدود فیلسوفانی که درصدد تحلیل این دو و رابطه ی آنها برآمده اند، علامه طباطبائی است. هدف این مقاله تبیین و بررسی دیدگاه علامه درباره ی «اعتباریات»، «کنش جوارحی انسانی» و رابطه ی این دو با رویکردی تحلیلی انتقادی است. از نگاه ایشان «اعتباریات» اندیشه های پشت صحنه ی عمل جوارحی است و معنا در فعل جوارحی انسانی موج می زند. در نتیجه، اعتباریات نقش بسزایی در معنابخشی دارند، به ویژه اعتباریات بعدالاجتماع که در این تأثیر نقش پررنگ تری دارند. همچنین کنش انسانی امری صامت و بی رنگ نیست، بلکه تمام معانی اعتباری پشت صحنه ی عمل در فعل سرریز می شود و امتداد می یابد. این معانی اعتباریات انسان است که گاهی اعتباریاتی برگرفته از حقایق است و گاهی تصور بر حقیقی و صحیح بودن آن می شود. از همین جاست که کنش های بیرونی و جوارحی انسانی به حق و باطل تقسیم می شود.
Reason(s) have Weight with the Evidence of Practical Reason(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
233 - 250
حوزههای تخصصی:
Practical reason is the use of reason to decide how to act and perform in a social reality. When someone deliberates about what to do, one puts all the reasons for the action, and then all the reasons against the action will determine the outcome of the action. In that situation, we can describe that practical action with reason because we will determine reason with the weight of different reasons not on the weighing reasons. In this paper, we analyze that reasons have weight against the theory that weights of reasons have no role in a theory of reasoning, and defend that reasons have weight with the evidence of practical reasons. The aim of this paper is to argue that weight of reasons has a role in the process of reasoning. In every situation of life, we can use have reason and weight of reason according to the practical situation of life.
برون رفت تومیستی از مساله "نجات به مثابه شری طبیعی"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های الهیات معاصر، شرور طبیعی است. در جستار حاضر، بیان خواهد شد که از آنجا که انسان ها اغلب در پدیدآمدن شرور طبیعی نقشی ندارند، یکی از مصادیق شر طبیعی مساله نجات و سعادت انسان هایی دانست که یا سال ها پیش از ظهور ادیان می زیسته اند و یا به دلایل مختلف از مواجهه با پیام نجات بخش خداوند محروم مانده اند. از این رو، می توان گفت که مساله امکان یا امتناع نجات چنین انسان هایی هم می تواند در زمره مباحث الهیاتی به ویژه الهیات مسیحی قرار گیرد و هم در زمره مباحث فلسفه دین. این مساله با رویکردهای کثرت گرایی و انحصارگرایی در الهیات مسیحی نیز مرتبط می شود. اما براساس الهیات تومیستی، اگرچه خداوند پیام خود را در زمان و مکان خاصی در مسیح متجلی نموده ولی با داشتن تصوری درست از خدا و اوصاف او، درخواهیم یافت که خداوند هرگز، انسان ها را از مواجهه با پیام نجات بخش خود محروم نساخته است.
نسبت سلوک و شهود در عرفانِ ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹
۱۶۸-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
در نسبت میان سلوک و شهود، دو جهتِ کلّی نقش ایفا می کند : ۱) سلوک صحیح سببِ شهودِ صادق و اتصال به منبع شهود الهی ست 2) کیفیتِ شهود نیز متأثر از چگونگیِ سلوک است. این دو سویه اصلی در نظریه تناسب سلوک و شهود گرچه مدّعیِ توضیح تمامِ دلایلِ صدق شهود یا نشان دهنده چراییِ همه ویژگی های شهودی نیست، امّا به میزانی که تبیین شده در مواردی مشخّص می توان تناسبِ روشنی میان ویژگی های سلوکی و شهودی برقرار کرد که در عرفانِ ابن عربی در مواردِ متعدّدی نشان داده شده است. تناسبِ سلوکِ مدرسی و شهودِ تفصیلی و معرفت محور، سلوکِ رازوَرز و معطوف به علمِ حروف و اعداد و شهودِ جهانِ مبتنی بر اعداد و حروف، سلوک اسباب محور و جهانِ مبتنی بر نظامِ اسمائی، مقاماتِ هستی شناسانه در سلوک و هستی شناسیِ درجاتی و تفصیلی و درنهایت برجستگیِ علم در صفات انسان کامل نیز با سلوک معرفت محور ابن عربی متناسب است و درواقع معرفت شهودی را متناسب با سلوکِ انسان در نمونه مورد پژوهش به تصویر می کشد.
تحلیل مجموعه داستان «قصّه های مجید» هوشنگ مرادی کرمانی براساس برنامه آموزشی فبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فبک برنامه ای آموزشی است که متیو لیپمن (Matthew Lipman) در نیمه دوم قرن بیستم آن را پایه گذاری کرد. هدف از برنامه آموزشی فبک پرورش قدرت تفکر و استدلال در کودکان است. بهترین روش و عنصر برای آموزش تفکر در این برنامه آموزشی، استفاده از داستان است. داستان با فضاسازی های متعدد و متفاوتی که فراهم می کند به کودک این امکان را می دهد که از طریق هم ذات پنداری و قرینه سازی فعالانه، با قهرمانان داستان همراه شود و خود را به جای آن ها بگذارد و درگیر چالش ها شود. این پژوهش که با روش توصیفی – تحلیلی و با مطالعه کتابخانه ای انجام شده است، غنای فلسفی، ادبی و روان شناختی داستان های «عاشق کتاب»، «ناف بچه» و «ماهی» از مجموعه داستان «قصّه های مجید» هوشنگ مرادی کرمانی براساس برنامه آموزشی فبک بررسی شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هر سه داستان غنای بالایی را در هر سه شاخص دارند، اگرچه ضعف هایی در آن ها دیده می شود که با اصلاح و بازنویسی آن، ظرفیت و توانشِ استفاده از این داستان ها در برنامه آموزشی فبک وجود خواهد داشت.
تحلیل برهان صدیقین از منظر علامه طباطبایی و مقایسه آن با تقریر سینوی از برهان صدیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
7 - 21
حوزههای تخصصی:
در برهان صدیقین، فیلسوف با مطالعه مطلق واقعیت، درصدد اثبات واجب الوجود است. علامه طباطبائی با توجه به ضرورت ازلی واقعیت عینی و در بستر جریانِ برهان «إن ملازمات»، به وجوب ذاتی آن منتقل گشته است. ابن سینا بر اساس ضرورت ذاتی واقعیت عینی و خارج نبودن آن از دو وضعیت «وجوب» و «امکان»، وجود واجب را تثبیت نموده است. علامه چون برخلاف ابن سینا قایل به ضرورت ازلی واقعیت عینی و وجوب ذاتی آن است، تحقق واجب الوجود را بدیهی دانسته که می توان بر این اساس وجود واجب را به مثابه اولین مسئله فلسفی مطرح نمود. همچنین با توجه به تقریر علامه، واقعیت عینی حقیقتی یگانه بوده و ماسوای آن حقایقی ربطی است که در طول آن حقیقت واحد و به نحو غیر منحاز از آن، واقعیت دار گشته است. این مقاله درصدد است اولاً، تحلیل و توصیفی نوین از برهان صدیقین علامه طباطبائی ارائه دهد و به ارزیابی اشکال وارد شده بر این برهان و برخی تقریر های ناصواب از آن بپردازد. ثانیاً، در بستر سنجش برهان علامه با تقریر سینوی از برهان صدیقین، تبیین نماید که تقریر علامه ویژگی هایی دارد که آن را از سایر تقریرها ممتاز می سازد.
روایت معلمان از بد خطی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف کلی پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر روی بدخطی دانش آموزان و راه حل های اثربخش برای رویارویی با آن است. روش کار: این پژوهش یک تحقیق کیفی با رویکرد پژوهش روایی است. جامعه آماری آن روایت معلمان دوره ی ابتدایی است که چند روایت برجسته و الهام بخش به عنوان نمونه انتخاب شده است. در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند، چهار روایت از معلمان ذکر شده و پس از آن به اشباع اطلاعاتی رسیدیم . روش جمع آوری داده ها و ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختار یافته است. جهت تجزیه و تحلیل داده های کیفی حاصل شده ، از کدگذاری باز ، محوری و گزینشی استفاده گردید. نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که عوامل خانوادگی، عوامل چارچوب نوشتار و نقش معلم در بدخطی دانش آموزان موثر بوده است و می توان با استفاده از مکمل های خلاقانه و تلاش های معلم و خانواده به بهبود خط دانش آموز پرداخته و موجب بالا رفتن کیفیت تدریس و آموزش خود شود. نتایج: نتایج به دست آمده از این پژوهش با استفاده از کد گذاری باز به تعداد115، کد گذاری محوری به تعداد10 ، و کد گذاری گزینشی به تعداد4، نمایش داده شده است. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که بدخطی دانش آموزان ابتدایی از عوامل مختلفی نشات می گیرد که بهتر است علاوه بر توجه به علت های مرتبط با آموزش و تربیت، عوامل جسمی و روانی کودک نیز مورد بررسی قرار بگیرد.
آموزش تفکر انتقادی و جایگاه باورهای معرفت شناختی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
111 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مروری تحلیلی بر تعریف تفکر انتقادی و اهمیت آموزش آن، مفهوم باورهای معرفت شناختی و نقش آن ها در تفکر انتقادی بود.روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بود. به این منظور، مقالات مرتبط با متغیرهای پژوهش جستجو و بررسی شد. یافته ها نشان داد تفکر انتقادی یک اصطلاح پیچیده و چندوجهی است که آن را توانایی تجزیه و تحلیل مؤثر اطلاعات و قضاوت می دانند، همچنین باورهای معرفت شناختی به عنوان باورهای افراد در مورد چیستی دانش، چگونگی کسب آن، قطعیت و حدود آن تعریف شده است. بخش دیگری از نتایج نشان داد که فعالیت های یادگیری دانش آموز محور به رشد تفکر انتقادی دانش آموزان کمک می کند و آموزش آن باید به عنوان بخشی جدایی ناپذیر آموزش و یادگیری مورد توجه قرار گیرد. همچنین باورهای معرفت شناختی و تفکر انتقادی با هم مرتبط هستند و باورهای معرفت شناختی پیش نیاز مهمی برای تفکر انتقادی بوده و نقش مهمی در رشد آن دارند. نتایج به دست آمده، بینش هایی را برای دست اندرکاران آموزش و پرورش در ادغام باورهای معرفت شناختی و تفکر انتقادی در برنامه های آموزشی دانش آموزان و استفاده از رویکردهای دانش آموز محور ارائه می دهد.
طبیعت گزاره و مساله های وحدت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
235 - 251
حوزههای تخصصی:
اینجا علیه صورت بندی مساله وحدت گزاره در قالب مساله های ترتیب، ترکیب پذیری و بازشناسی استدلال می کنیم. مساله بازنمایی را، بر خلاف انتظار، دارای سوگیری به نظریه صدق می یابیم و نشان می دهیم که برخی تقریرها از مساله صدق پذیری گزاره ها، به اشتباه در پی تبیین شرایط صدق آنها هستند. همچنین شواهدی علیه امکان طرح مساله کلاسیک وحدت در مورد برخی گزاره های ساختارمند سراغ می کنیم. مساله صدق پذیری را عام ترین پرسش از طبیعت گزاره می یابیم.
شناخت بدنمند از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
253 - 264
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه فیلسوفان اسلامی بخصوص مشائیان، شناخت فعل نفس است نه بدن. برخلاف روند معمول فلسفی که ادراک را امری منفک از بدن می داند این مقاله به روش تحلیلی توصیفی، امکان و چگونگی تاثیر بدن بر شناخت را در بستر آموزه های فلسفی و طبی ابن سینا بررسی می کند. علیرغم دیدگاه ابن سینا در عدم عینیت نفس و بدن (دوئالیسم) و اینکه نفس فاعل اصلی شناخت معرفی شده است، باتوجه به نظرگاه وی در نحوه رابطه نفس و بدن، شناخت بدنمند این چنین تعریف می شود که در تمام مراتب ادراک، هرگونه تفاوت یا تغییر در بدنها منجر به تغییر در نفس و بالتبع تفاوت در شناخت آنها از معلوم واحد خواهد شد. با این وجود، شناخت بدنمند در نظام سینوی تفاوت ژرف و مهمی با دیدگاه فیزیکالیسم دارد و آن، مبدالمبادی بودن « نفس» در پیدایش ادراک است.
تحلیلی بر خوانش دکتر داوری از مناسبات فلسفۀ اسلامی و عالم معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تامل در باب امکانات و محدودیت های سنت فلسفه اسلامی درعالم معاصر یکی از مضامین محوری جریان های فکری عالم اسلام و به وِیژه ایران امروز است .هر چند عمده آثار دکتر داوری اردکانی به عنوان یکی از فلاسفه معاصر ایران در باب فلسفه و علوم انسانی غرب بوده و اساسا تحصیلات و سوابق آموزشی ایشان در گروه فلسفه غرب دانشگاه تهران است معهذا از زمان دفاع از رساله دکتری با عنوان «حکمت عملی افلاطون و ارسطو و تأثیر آن در فلسفه سیاسی فارابی » در سال 1346 تا زمان انتشار کتاب «گفت و گوهایی با سایه ام » (1402)- بیش از پنج دهه- همواره به وضع فلسفه اسلامی در گفتمان فکری معاصر اندیشیده است. دکتر داوری همه تلاش خود را مصروف این نکته کرده تا از این خوانش شرق شناسانه عبور کند که فلسفه اسلامی را مقلد صِرف سنت فلسفی یونان جلوه دهد د فلسفه در عالم اسلامی به صرف انتقال و ترجمه آثار فیلسوفان سلف پایان نیافت بلکه این رویکرد تاریخی به تفکر یونانی با تفسیر تازه ای که از مبادی شد به پدید آمدن صورت دیگری از فلسفه مجال داد.
درنگی در تفکر وجودی شاعرانه از منظر هایدگر متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
79 - 100
حوزههای تخصصی:
هایدگر در مطالعات فلسفی خود رویکرد جدیدی به تفکر می گشاید که متفاوت با تفکر متافیزیکی است و از آن با عنوان عام "تفکر وجودی"یاد می کند. آدمی در چنین تفکری، باید گشوده به روی حقیقت هستی باشد و به ندای آن گوش بسپارد. هایدگر متقدم از راه پدیدارشناسی"دازاین" سعی در تقرب به معنای هستی دارد، درحالی که در اندیشه متأخر، وی بر شاعرانگی تفکر و حوالت تاریخی وجود، تأکید می ورزد. هایدگر بر این باور است که "تفکر وجودی"، تفکری برآمده از هستی و درباره آن است. سرچشمه و متعلق این تفکر خود هستی است؛ هستی به مثابه "رویداد" که تفکر انسان را از آنِ خود می کند. رویداد خصلتی تاریخی دارد، به این معنی که هستی در ادوار مختلف تاریخ خود، جلوه های گوناگونی دارد و خود را به انحای مختلفی اظهار می دارد. این اظهار، همان موهبت هستی است. پس تفکر باید پذیرا و منتظر موهبت هستی باشد. این موهبت خود را در زبان و شعر می نمایاند که شرط ظهور و آشکار شدن هستی موجودات است. شعر به مثابه روشن ترین پدیدار زبان اصیل، سروده شدن حقیقت را امکان پذیر می کند با خصلت "یادآوری" و "نامیدن"، گشاینده مجلایی برای ظهور حقیقت هستی می شود و این شاعر و متفکر است که باید از این ظهور پاسداری کند. ازاین رو تفکر وجودی با ذات شعر یکی است. با وجود بصیرت ویژه ای که تفکر وجودی هایدگر به مثابه راهی برای تعمق در هستی برای ما گشوده است، پرسش ها و ابهاماتی به رهیافت وی به نظر می رسد، از جمله: شائبه محدود کردن حقیقت هستی به افق زمان، ابهام درباره ثبات یا تجدد هستی و نهایتاً کمرنگ شدن نقش اراده و اختیار انسانی و تن دادن به گونه ای از جبر و دترمینیسم. نوشتار حاضر در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی نخست بنیاد "تفکر وجودی"متأخر هایدگر و مختصات آن را تحلیل کند و سپس با رویکردی انتقادی، رهیافتِ هایدگر را مورد نقد و بررسی قرار دهد.
خداناباوری ضعیف و غیرجزمی دیوید هیوم نگاهی نقادانه به تفاسیر خداناباور محض، ندانم گرای محض، خداپرست حقیقی، و خداباور ظریف از دیوید هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
319-347
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم سده هجدهم، هیوم با نشر فلسفه غیردینی وجود خدای مسیحیت را نامحتمل دانست، و از سوی هم عصران خود نشان خداناباور محض را دریافت کرد. به تازگی، و به رغم تفسیرهای دو قرن گذشته، هیوم نه به عنوان فیلسوفی خداناباور، بلکه به عنوان فردی ندانم گرا، خداپرست، و خداباور معرفی شده است. مطابق این سه نگرش ، گویی هیوم، یا ادعاهای خداپرستی افراطی و خداپرستی حداقلی را به تعلیق در آورده است، یا وجود خدا را به طور صریح تصدیق کرده است، و یا از تعهدی گنگ نسبت به وجود خرد برینی که منشاء، خالق و فرمان روای این جهان است، دفاع کرده است.مقاله حاضر، ضمن رد چهار قرائت فوق، نشان می دهد هیوم یک خداناباور ضعیف و غیرجزمی است. زیرا این فیلسوف، در درجه نخست، با بی اساس دانستن ادعاهای خداپرستی افراطی، وجود خدا را، با مجموعه غنی از صفات، نامحتمل خوانده است. با این حال، نگرش هیوم نسبت به خداپرستی حداقلی این چنین تند و تیز نیست. خداپرستی حداقلی، نه نادرست است، و نه تردید آمیز است. به زعم او، خداپرستی حداقلی تهی و بی فایده است. آن چنان تهی، بی فایده، و ناکامل، که شایسته مقابله از سوی شکاک نیست. در واقع، هیوم خداپرستی حداقلی را، نه انکار کرده است، نه تعلیق کرده است، و نه تصدیق کرده است. که اگر انکار می کرد شایسته دریافت عنوان خداناباور محض می بود، اگر تعلیق می کرد شایسته دریافت عنوان ندانم گرای محض می بود، و اگر تصدیق می کرد شایسته دریافت عناوین خداپرست حقیقی و خداباور ظریف می بود.
بی محتوایی فلسفه ی دیوید لوئیس از نگاه پیتر انگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
133 - 148
حوزههای تخصصی:
انگر استاد فلسفه ی دانشگاه نیویورک پس از چند دهه تدریس و نگارش در حوزه ی فلسفه ی تحلیلی به این نتیجه رسید که دیدگاه های رایج در فلسفه ی تحلیلی و از جمله آثار خود او فاقد محتوایی عینی و جوهری است. انگر ضمن تحلیل و نقد دیدگاه های گذشته ی خود، بر فلسفه ی دیوید لوئیس نیز متمرکز شد تا نشان دهد دیدگاه های فلسفی او نیز یا تهی است و یا به بحث هایی تهی دامن زده است. استدلال اصلی انگر این است که تحلیل مفاهیم مورد علاقه ی فیلسوفان تحلیلی تلاشی بی پایان و بی ثمر بوده و مانعی جدی برای پرداختن به مسائل بنیادین فلسفه (مانند وجود روح و جاودانگی) است. دیدگاه «تکثر جهان ها»، «دفاع از وجود اوصاف» و «ابدگرایی» سه دیدگاه فلسفی لوئیس است که در این مقاله نقد انگر بر آنها بررسی خواهد شد. انگر از بین این سه دیدگاه، تنها دیدگاه «تکثر جهان ها» را دارای محتوایی عینی می داند. اما او این دیدگاه را فاقد دلیل می داند. این مقاله استدلال کرده است که با معیارهای انگر دیدگاه «تکثر جهان ها» نیز نمی تواند محتوایی عینی داشته باشد. علاوه بر آن بخشی از فلسفه ی لوئیس ماهیتی متافیزیکی دارد و شیوه ی استدلال او با ماهیت فلسفه ی تحلیلی ناسازگار است.
جست وجوی صلح ساختاری گالتونگ در نظام فکری صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
77 - 94
حوزههای تخصصی:
«عدالت» و «صلح» از بنیادی ترین آرمانهای مکاتب مختلف الهی و بشری بوده است. مفهوم صلح، مستقیما در حکمت متعالیه مطرح نشده اما به اتکا زیربناهای نظری حکمت متعالیه، می توان ادعا کرد که ظرفیت ارائه ی مبانی نظری مهمی برای صلح پژوهی در آن وجود دارد. این مقاله سعی می کند با بهره گیری از چارچوب مفهومی یکی از صلح پژوهان معاصر، یوهان گالتونگ، برخی مبانی «صلح» را از فلسفه ی صدرالمتألهین استخراج کند. گالتونگ خشونت را در قالب یک مثلث به سه دسته ی مهم مستقیم، ساختاری و فرهنگی تقسیم می کند. «خشونت ساختاری» به ساختارهایی اطلاق می شود که با ایجاد تبعیض و استثمار (بی عدالتی) موانعی را در راه رشد و رسیدن به کمال مطلوب بخشی از اجتماع ایجاد می کند. به تناظر، صدرالمتألهین نیز در آثار خود، «عدالت» را به مثابه ی یک مفهوم بنیادی مطرح کرده است. او با تکیه بر عدالت تکوینی الهی، مسیر عالم را رو به کمال می داند و معتقد است انسان هم در تطابق با عالم هستی، باید از عدالت در قوا و خُلقیات بهره مند باشد تا به کمال خود برسد. این عدالت درونی شامل تعدیل قوای نفس و کسب فضایل و دفع رذایل اخلاقی است که ریشه های درونی ظلم و خشونت را از بین می برد. در بُعد اجتماعی هم صدرا راهکار ایجاد عدالت را شریعت می داند و نشان می دهد که در صورت وجود بی عدالتی، جامعه به سوی فساد و خون ریزی خواهد رفت و از رسیدن به کمال بازخواهد ماند.
بررسی تاثیر به کارگیری برنامه درسی لگومحور بر خلاقیت دانش آموزان در مفاهیم ریاضی دوره اول ابتدایی (پایه دوم دبستان)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی به کارگیری برنامه درسی لگو محور بر خلاقیت دانش آموزان در مفاهیم ریاضی پایه دوم ابتدایی انجام گرفت. روش کار: روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه دوم ابتدایی مدارس دولتی ناحیه 4 اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. حجم نمونه شامل 64 نفر از دانش آموزان که به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش (32 نفر) و کنترل (32) قرار گرفتند. ابزارگردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه خلاقیت تورنس (1979) بود. برنامه درسی لگو محور طی 8 جلسه 45 دقیقه ای برای گروه های آزمایش اجرا گردید. نتایج: نتایج بررسی فرضیه از طریق تحلیل کوواریانس نشان داد به کارگیری برنامه درسی لگو محور بر خلاقیت دانش آموزان در مفاهیم ریاضی پایه دوم ابتدایی تاثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با توجه به یافته ها بهره گیری از برنامه درسی لگومحور در کلاس های ریاضی پایه دوم توصیه می شود.
حال وهواها: تعیّنِ دازاین و میدان معناشناختی «واقع بودگی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۱
75 - 93
حوزههای تخصصی:
در چارچوب هستی شناسی ارسطویی، هر موجودی برآیندی از دو بردار تعیّن (فعلیّت) و بی تعینّی (امکان) دانسته می شود. در این مقاله می خواهیم معنای خاص متعیّن بودن دازاین را، که هیدگر به آن «واقع بودگی» می گوید، در چارچوب این هستی شناسی مشخص کنیم. نشان خواهم داد که واقع بودگی دازاین ازحیثِ انتولوژیکی-اکسیستنتسیال در «یافتگی» و ازحیثِ انتیکی-اکسیستنتسیل در «حال وهواداری» او متبلور می گردد. سپس می کوشم، با مشخص نمودنِ مختصاتِ کلی حال وهواها از روی مورد خاص «ترس» و پیوندهای درونی واقع بودگی با پرتاب شدگی و فهم، میدان معناشناختی «واقع بودگی» دازاین را به صورتِ شبکه ای مفهومی بر محورِ حال وهواداری ترسیم کنم. در بخش نخست این مقاله، واقع بودگی دازاین را، در چارچوب یک هستی شناسی ارسطویی، بر محور امکان و فعلیّت طرح کرده ام. درواقع، این طرح هستی شناختی ارسطویی را به منزله پارادایمی برای فهم نحوه متعیّن بودن دازاین به کار گرفته ام. در بخش دوم، نشان داده ام که واقع بودگی دازاین ازحیثِ هستی شناختی-اکسیستنتسیال در «یافتگی» و ازحیثِ انتیکی-اکسیستنتسیل در «حال وهواداری» او تبلور می گیرد. در بخش سوم، برای دست یافتن به ساختار کلّی حال وهواها، روی تحلیل هیدگر از پدیدار «ترس» تمرکز کرده ام تا مختصات کلّی حال وهواها را از روی آن به دست آورم. در بخش چهارم، با اتکا بر درک عمیق تر ساختار واقع بودگی، پیوند درونی میان یافتگی، فهم و پرتاب شدگی را بررسی کرده ام. و سرانجام در بخش پنجم، کوشیده ام، ضمن برشمردن مختصات کلّی حال وهواها، نموداری از میدان معناشناختی «واقع بودگی» دازاین ترسیم کنم.
بررسی کاربردها و چالش های متاورس در آموزش: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
193 - 218
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی کاربردها و چالش های متاورس در آموزش انجام یافته است. این پژوهش از نوع کیفی و روش انجام آن، مرور نظام مند با اساس پروتکل پریسما بوده است. میدان مطالعه پژوهش حاضر مقالات علمی چاپ شده در مجلات معتبر داخلی و خارجی به زبان فارسی از سال 1398 تا سال 1402 و انگلیسی از سال 2020 تا سال 2024 در زمینه متاورس و آموزش بوده است. نمونه آماری به روش هدفمند و با در نظر گرفتن معیارهای ورود از بین 900 مقاله 38 مورد انتخاب و وارد مطالعه شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که یادگیری از راه دور، یادگیری غوطه ورسازی، یادگیری مشارکتی، یادگیری شخصی سازی شده، یادگیری معکوس، یادگیری دانش آموز محور، یادگیری تجربی، یادگیری هیبریدی، یادگیری سیار، یادگیری شبیه سازی شده، یادگیری مبتنی بر مهارت و بدون مرز و یادگیری مبتنی بر پرسش از رایج ترین کاربردهای متاورس در آموزش هستند. بااین حال، متاورس با چالش های فنی، اخلاقی و اجتماعی مانند نوپا بودن فناوری، هزینه بالای تجهیزات، ضعف زیرساخت های پشتیبانی، غیرقابل دسترس بودن برای همه، نقض حریم خصوصی، امنیت داده ها و شبکه، فقدان دستورالعمل ها و مقررات حقوقی همراه است. با بهره گیری از نتایج این پژوهش سیاست گذاران نظام آموزشی می توانند برنامه های درسی و آموزشی را متناسب با ویژگی های یادگیرندگان نسل Z و آلفا بازآفرینی کنند و با تدوین برنامه راهبردی نظام آموزشی با فضای به وجود آمده مواجه و بسترهای لازم در ایجاد و توسعه زیرساخت های فناورانه را فراهم و به شیوه ای مسئولانه آن را مدیریت نمایند.