مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
دختران فراری
حوزه های تخصصی:
"طرح بحث: هدف این پژوهش بررسی نگرش های ناکارآمد دختران فراری می باشد.
روش تحقیق: طرح مورد استفاده در این پژوهش ، روش علی – مقایسه ای است. آزمودنی ها نیز مشتمل بر 60 دختر فراری ساکن در مراکز بهزیستی استان تهران ، و 60 دختر عادی هستند که به لحاظ سن، وضعیت تحصیلی و اقتصادی با دختران فراری هم تراز شده اند. هر دو گروه به صورت تصادفی انتخاب شده و به سوالات آزمون نگرش های ناکارآمد و ایزمن وبک پاسخ گفته اند.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که نگرش های ناکارآمد می تواند به عنوان یک عامل آسیب پذیر، احتمال خطر فرار را افزایش دهد. همچنین با در نظر گرفتن شکل گیری طرح واره های شناختی منفی در دوران کودکی (نظریه بک) رده سنی دختران فراری، تاثیری در میزان خطاهای شناختی آنان ندارد؛ ارتباط بین وضعیت اقتصادی و نگرش های ناکارآمد فقط در گروه دختران عادی، متاثر از وضعیت اقتصادی ضعیف می باشد و یافته ها بر ارتباط فرار با سطح سواد صحه می گذرند.
"
شیوع خشونت های خانوادگی تجربه شده در کودکان فراری و غیر فراری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"طرح مساله: تجربه خشونت خانوادگی از عوامل عمده فرار دختران و کودکان خیابانی از منزل به شمار می رود. پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای میزان شیوع و نوع خشونت های خانوادگی در میان دختران و پسران فراری و غیرفراری پرداخته است.
روش: در این پژوهش آزمودنی ها از دو گروه دختران فراری و کودکان خیابانی پذیرش شده در مراکز بهزیستی به عنوان گروه ملاک، و پسران محصل مقطع ابتدایی و راهنمایی و دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان و پایان راهنمایی به عنوان گروه مقایسه انتخاب شده، آزمودنی های دو گروه ملاک و مقایسه از حیث عامل سن و جنسیت کنترل شدند. به منظور سنجش میزان و نوع خشونت تجربه شده، مقیاس CTS توسط آزمودنی ها تکمیل گردید.
یافته ها: تحلیل داده حاکی از معنی دار بودن تفاوت تجربه خشونت خانوادگی میان دختران فراری با غیرفراری ها و کودکان خیابانی با کودکان عادی می باشد.
نتایج: با توجه به فراوانی بسیار بالای تجربه خشونت جسمی و روانی از جانب والدین در فراریان، ممکن است تجربه تنبیهات جسمانی و تحقیر و سرزنش های روانی یکی از عوامل مهم فرار کودکان از منزل باشد. همچنین، تجربه زیاد شاهد خشونت بین والدین بودن در کودکان فراری نشان دهنده متشنج و استرس زا بودن محیط خانوادگی آنان می باشد که این مساله در فرار کودکان بسیار موثر می باشد.
"
"ارتباط متغیرهای جمعیت شناختی با ریسک فرار از منزل در دختران نوجوان شهر مشهد "(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: در سال های اخیر فرار از منزل به ویژه در دختران نوجوان رو به افزایش است. مطالعات و تحقیقات زیادی پیرامون دختران فراری صورت گرفته است، اما مطالعات در زمینه ریسک فرار از منزل بسیار اندک می باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی با ریسک فرار از منزل در دختران نوجوان بود. روش کار: این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. 500 نفر از دانشآموزان دختر مقطع متوسطه و پیشدانشگاهی مناطق 2، 5 و 7 آموزش و پرورش شهر مشهد که به شیوه تصادفی طبقهای خوشهای انتخاب شده بودند، با استفاده از پرسشنامههای ویژگیهای جمعیتشناختی و ریسک فرار از منزل مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها به کمک همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: تحلیل دادهها نشان داد که بین سن آزمودنی ها (01/0P<)، تعداد اعضاء خانواده (05/0P<)، درآمد والدین (01/0P<)، سن و سطح تحصیلی والدین(01/0P<) با ریسک فرار دختران از منزل رابطه معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل واریانس یک راهه و آزمون شفه حاکی از تاثیر وضعیت تحصیلی(01/0P<)، ترتیب تولد(05/0P<) و نوع سرپرست (05/0P<) بر ریسک فرار از منزل بود. ارتباط سایر متغیرها با ریسک فرار از منزل معنادار نبود.بحث: نتایج بیانگر ارتباط برخی از متغیرهای جمعیت شناختی با ریسک فرار از منزل در دختران بود.
"
تاثیر آموزش تنش زدایی تدریجی و مهارتهای مقابله ای بر میزان تنیدگی و شیوه های مواجهه دختران فراری
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تاثیر آموزش تنش زدایی تدریجی و مهارتهای مقابله ای (حل مساله) بر کاهش میزان تنیدگی و شیوه های مواجهه دختران فراری مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از میان دختران فراری 12 تا 21 ساله مستقر در مراکز نگهداری سازمان بهزیستی در شهر تهران 15 نفر به عنوان گروه آزمایش و از میان دختران فراری 12 تا 21 ساله مستقر در مراکز نگهداری سازمان بهزیستی شهر مشهد 15 نفر همتا شده با گروه آزمایش به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. دو کاربندی آموزش تنش زدایی تدریجی و آموزش مهارت مقابله ای (حل مساله) هر کدام به مدت 12 جلسه، هر جلسه یک ساعت برای گروه آزمایش مورد استفاده قرار گرفت. برای ارزیابی و سنجش میزان تنیدگی آزمودنی ها از مقیاس رویدادهای زندگی ویژه نوجوانان و برای ارزیابی و سنجش شیوه مقابله ای از پرسشنامه شیوه مقابله ای به روش پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه استفاده شد. نتایج بررسی نشان می دهد که نمرات پس آزمون گروه آزمایش در هر دو آزمون بطور معنی داری با نمرات پس آزمون گروه گواه متفاوت است و به عبارت دیگر آموزش تنش زدایی تدریجی موجب کاهش میزان تنیدگی گروه آزمایش گردیده و افرادی که با شیوه مقابله ای مساله محور با موقعیتهای تنیدگی زا مواجه می شوند، علایم آشفتگی کمتری از خود نشان دادند. در نتیجه فرضیه های تحقیق تایید شد
" بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی، شرایط اجتماعی و اقتصادی دختران فراری و دختران غیرفراری "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی و شرایط اجتماعی و اقتصادی دختران فراری و دختران غیرفراری شهر تهران است. در این پژوهش، دو فرضیه مورد بررسی قرار گرفته است: 1) نیمرخ شخصیتی دختران فراری متفاوت از دختران غیرفراری است. 2) شرایط اجتماعی و اقتصادی دختران فراری متفاوت از دختران غیر فراری است. بدین منظور تعداد 90 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که از این تعداد، 45 نفر دختر فراری و 45 دخترغیرفراری بودند. نمونه دختران فراری از زندان و مراکز نگهداری بهزیستی و دخترانی که یک بار سابقه فرار داشتند و تحویل به خانواده می شدند، انتخاب گردید و نمونه دختران غیرفراری با خصوصیاتی شبیه دختران فراری از دبیرستان های دخترانه منطقه 6 تهران به طور تصادفی انتخاب شدند. نتایج به دست آمده بعد از انجام بررسی های لازم با استفاده از 2 پرسشنامه (آزمون شخصیت 16 عاملی کتل و پرسشنامه شرایط اجتماعی و اقتصادی) فرضیه اول را رد و فرضیه دوم را تایید کرد.
بررسی ساخت خانواده و سبک دلبستگی در دختران فراری و اثر بخشی خانواده درمانی و درمانگری حمایتی در تغییر آنها
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که به صورت طرح شبه تجربی به روش پیش آزمون – پس آزمون با یک گروه انجام شده است، به دنبال بررسی ساخت خانواده و سبک دلبستگی دختران فراری و اثر بخشی خانواده درمانی و درمانگری حمایتی در تغییر آنهاست. بدین منظور ۵٠ نفر از دختران فراری در مجتمع قضایی ارشاد، مرکز مداخله در بحران بهز یستی، خانه ریحانه، کانون اصلاح و تربیت و مرکز مشاوره آموزش و پرورش منطقه یک تهران به همراه خانواده هایشان از نظر ساخت خانواده و سبک دلبستگی مورد آزمون قرار گرفتند و در مرحله دوم ١۵ نفر از آنان که بر اساس الگوی دلبستگی ناایمن و از نظر ساخت خانوادگی ناکارآمد محسوب می شدند، در مداخلات درمانی (خانواده درمانی سیستمی و روان درمانگری حمایتی) طی ده جلسه شرکت کردند. به منظور سنجش سبک دلبستگی از مقیاس بازنگری شده کولینز و رید RAAS (١۹۹٠) و ﭙرسشنامه هازن وشیورAAQ (فرم جدید فنی ونولر، ١۹۹٣) استفاده شده است. برای سنجش ساخت خانواده نیز از خانواده آزمای مک مستر (نسخه اِیرانی)FAD_I استفاده شده است. هر سه آزمون قبلاً در ایران هنجاریابی شده است و از اعتبار و روایی نسبتاً خوبی برخوردارند.. نتایج بر اساس آزمون های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، درصد) و آزمونهای آماری Z برای مقایسه نسبت ها، t برای مقایسه میانگین های همبسته، آنواANOVA و همچنین آزمون های غیر ﭘارامتریک مک نمار، آزمون علامت وکااسکوﺌر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که:
- ساخت خانواده دختران فراری ناکارآمد است و عملکرد آنها در سازه های «نقش های خانوادگی»، «ابراز عواطف» و «حل مشکل» پائین تر از هنجار جامعه می باشد.
- توزیع درصد سبک دلبستگی دختران فراری با جامعه بهنجار تفاوت معنی دار دارد. درصد سبکهای دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا در آنها به ترتیب 28%، 10% و 68% می باشد.
- سبک دلبستگی دختران فراری با سبک دلبستگی مادرانشان همخوانی مثبت و معنی داری دارد (میزان ضریب همخوانی ۵۸/٠ است) در حالیکه این ارتباط با سبک دلبستگی پدران معنی دار نبود.
- کاربرد خانواده درمانی به همراه درمانگری حمایتی بطور معنی داری منجر به بهبود ساخت خانواده دختران فراری و عملکرد آنها در سازه های نقش های خانوادگی، ابراز عواطف و حل مشکل شده است.
مداخلات درمانی منجر به تغییر سبک دلبستگی ناایمن به سبک دلبستگی ایمن در دختران فراری گردیده است اما میزان تغییرات معنی دار نیست.
اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر روابط اجتماعی دختران فراری: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دختران فراری عمدتاً در مؤلفه ی هوش هیجانی و برقراری ارتباطات اجتماعی مناسب ضعیف هستند . مداخلات متعددی برای بهبود هوش هیجانی و به تبع آن ارتباطات اجتماعی مناسب وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان کارایی آموزش خودکارآمدی بر بهبود روابط اجتماعی دختران فراری شهر اصفهان است.
روش: آزمودنیهای این پژوهش دو دختر فراری ساکن در مرکز ارشاد بهزیستی شهر اصفهان بودند که به تشخیص مسئولان مرکز دارای روابط اجتماعی مختل بودند . برای سنجش میزان ر فتارهای اجتماعی مثبت از روش شاهد - مدار استفاده شد؛ به این صورت که چک لیست رفتارهای اجتماعی مثبت در اختیار مربیان ش یفت قرار گرفت و آنها رفتارهای مورد نظر را مشاهده است فاده شده است . در این روش پژوهشی پس از A-B و ثبت می کردند. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی 12 جلسه ی مداخله ی انفر ادی، آموزش خودکارآمدی به آزمودنی ها ارائه گردید و هر دو آزمودنی یک ماه پس از پایان مداخله به مدت 2 هفته ی پی در پی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که طی تحلیل دیداری نمودار داده ها بر اساس شاخ ص های آما ر توصیفی و تحلیل دیداری، %100 برای هر دو آزمودنی). PND مداخله ی مورد نظر در مورد هر دو آزمودنی اثربخش بوده است
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان م یدهد که با افزایش خودکارآمدی، روابط اجتماعی مثبت افراد بهبود پیدا می کند. بنابراین آموزش خودکارآمدی در این پژوهش موجب افزایش تعاملات مثبت اجتماعی در دختران فراری شده است.
کلیدواژگان: خودکارآمدی، روابط اجتماعی،
قش همکاری خانواده و پلیس در پیشگیری از آسیب های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مساله و هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش همکاری خانواده و پلیس در پیشگیری از آسیب های اجتماعی در ایران است. نگاهی به آمار رو به رشد طلاق و از هم گسیختگی خانواده در ایران نشان می دهد که امروزه طلاق خود به عنوان یک آسیب اجتماعی بروز کرده است و همچنین بر افزایش سایر آسیب های اجتماعی نیز تاثیر می گذارد. در این مقاله سعی می شود با طرح این مساله آشفتگی خانواده در ایران به عنوان یکی از عوامل مهم و موثر بر گسترش این آسیب های اجتماعی است، به بررسی نقش و جایگاه خانواده در پیشگیری از این آسیب های اجتماعی می پردازیم. سپس از آنجایی که در جامعه پذیری افراد در جامعه پس از خانواده، نیروهای انتظامی نقش مهمی را بر عهده دارند، لذا نقش و اهمیت همکاری نیروی انتظامی و خانواده مورد بررسی قرار می گیرد.روش: به منظور نشان دادن نقش و اهمیت خانواده در شیوع و گسترش آسیب های اجتماعی در ایران، به فراتحلیل برخی تحقیق ها و پژوهش های انجام شده در زمینه عوامل موثر بر آسیب های اجتماعی در ایران پرداخته شد. به دلیل زیاد بودن تعداد این پژوهش ها قطعا مطالعه کامل این پژوهش ها امکان پذیر نبود. لذا برخی از این تحقیق ها که با مطالعه میدانی همراه بودند انتخاب شد و داده های ثانویه مورد بررسی قرار گرفتند.یافته ها: بررسی داده های ثانویه به خوبی نشان می دهد که از هم گسیختگی نهاد خانواده از مهم ترین عوامل بروز آسیب های اجتماعی در ایران به شمار می رود. به گونه ای که علاوه بر اینکه از هم گسیختگی نهاد خانواده خود به عنوان یک آسیب اجتماعی بروز کرده است، تحلیل ثانویه پژوهش ها و پایان نامه های همراه با مطالعات میدانی نشان می دهد که در مورد اعتیاد و دختران فراری، از هم گسیختگی خانواده مهم ترین عامل بوده است و در زمینه روسپیگری خانواده پس از فقر در دسته دوم دلایل قرار می گیرد.نتایج: نتایج این فرا تحلیل نشان می دهدکه در پی تغییرات ساختاری و کارکردی در نهاد خانواده، بسیاری از کارکردهای خانواده به سایر نهاد های اجتماعی انتقال پیدا کرده است، بنابراین پیشگیری از آسیب های اجتماعی در ایران با آموزش خانواده ها به تنهایی امکان پذیر نیست. خصوصا اینکه خانواده ها خود اکنون دچار آسیب های اجتماعی فراوانی مانند طلاق، خشونت های خانگی، فقر عاطفی، طلاق خاموش و ... هستند. نیروی انتظامی و خانواده به عنوان دو نهاد اجتماعی مهم در جامعه پذیری افراد در جامعه، باید در رابطه تنگاتنگ با یکدیگر به پیشگیری از آسیب های اجتماعی در ایران بپردازند.
بررسی علل اجتماعی بروز فرار دختران از منزل(مطالعه موردی شهرستان اردبیل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پدیدة فرار از خانه از مقوله های جدی در حوزة آسیب های اجتماعی تلقی می شود که مهار و ترمیم آن نیازمند یک معماری مناسب اجتماعی است، لذا پردازش آسیبی از این نوع(دختران و زنان آسیب دیده) مستلزم شناسایی تاروپود ناسازگاری های اجتماعی است. به همین دلیل، هدف اصلی این مطالعه، بررسی علل اجتماعی مرتبط با فرار دختران از خانه با تاکید بر مقایسه دختران فراری و عادی بوده است.پژوهش حاضر به روش مطالعه موردی و از نوع علی مقایسه ای بوده است. نمونه پژوهش شامل 33 نفر دختر فراری و 33 نفر دختر عادی به روش نمونه گیری در دسترس بوده که از نظر سن با هم همتا شده بودند از طریق پرسشنامه خودساخته محقق و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 17 مورد بررسی قرار گرفتند. مقایسة دختران فراری و عادی نشان دهندة تفاوت معنادار براساس سابقه آزار دیدن در دوران کودکی، وجود مشکلات اقتصادی در خانواده، فقدان آستانة تحمل در کنار پایین بودن سطحتحصیلاتفرد و والدین است.
ابرازگری هیجانی، کنترل هیجانی و دوسوگرایی در ابراز هیجان در دختران فراری و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایندهای کنترل و ابراز هیجان نقش اساسی در سلامت روانشناختی افراد ایفا می کنند و یکی از عوامل زمینه ساز آسیب شناسی روانی و بیماری های جسمانی مطرح می باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی کنترل هیجانی، ابرازگری هیجانی و دوسوگرایی در ابراز هیجان در دختران فراری و بهنجار بود.بر اساس ملاک های ورود و شیوه نمونه برداری در دسترس 50 نفر از دختران فراری انتخاب و پس از همتاسازی با 50 نفر از دختران بهنجار توسط پرسش نامه های کنترل هیجانی (ECQ)، ابرازگری هیجانی (EEQ) و دوسوگرایی در ابراز هیجان (AEQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از واریانس چند متغیری نشان داد که در مؤلفه های بازداری هیجانی، کنترل پرخاشگری و نشخوار از سبک کنترل هیجانی، میانگین نمرات دختران بهنجار بیشتر از دختران فراری است؛ درحالی که در مولفه کنترل خوش خیمِ این سبک تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. در هر سه مؤلفه ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفیِ سبک ابرازگری هیجانی، دختران بهنجار در مقایسه با دختران فراری نمرات بالاتری کسب نمودند. همچنین در هر دو مؤلفه دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت و دوسوگرایی در ابراز استحقاقِ سبک دوسوگرایی در ابراز هیجان، گروه دختران فراری نمرات بالاتری در مقایسه با دختران بهنجار کسب نمودند. همبسته های رفتاری سبک های کنترل و ابراز هیجان یکی از عوامل مهم خطرساز بزهکاری و بروز پدیده فرار است و تلویحات کاربردی فراوانی در زمینه مداخلات پیشگیرانه و درمان رفتارهای بزهکارانه دارد.
بررسی تجارب زیسته زنان روسپی (مورد مطالعه: شهرهای یزد و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روسپیگری پدیده ای بسیار پیچیده، چندبعدی، ناآشکارو تودرتوست که در جامعه ما به لایه های زیرین خزیده و به صورت گسترده در زیر لایه های عمیق نفس می کشد و به زیست خود ادامه می دهد. بدین گونه است که به ویژه در سال های اخیر توجه زیادی را به خود معطوف نموده و سازمان ها و نهاده
نقش پیش بینی کنندگی سبک های فرزندپروری و اعتماد اجتماعی در فرار دختران از خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از موارد فرار دختران، یک راهبرد رفتاری انطباق یافته برای اجتناب از یک وضعیت خانوادگی ناسالم است. از سوی دیگر عوامل اجتماعی چون تجارب منفی در مدرسه و تأثیرات همسالان در بروز این پدیده قابل توجه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بینی کنندگی سبک های فرزندپروری و اعتماد اجتماعی در فرار دختران اجرا شد. این بررسی توصیفی بر روی 42 دختر فراری و 42 دختر عادی شهر کرج در سال 1391به صورت مقطعی انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش بر اساس نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های فرزندپروری بامریند (1972) و پرسشنامه اعتماد اجتماعی صفاری نیا و شریف (1389) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری (اس پی اس اس – ویرایش هیجدهم) پردازش و تحلیل شدند. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که سبک فرزندپروری سهل گیرانه و استبدادی پیش بینی کننده های مثبت و معنادار و سبک مقتدرانه و اعتماد اجتماعی پیش بینی کننده منفی و معنادار فرار دختران از خانه بودند. با توجه به اینکه بسیاری از آسیب های اجتماعی از کانون خانواده نشأت می گیرد و در پیوند با یافته های پیشین، فرزندپروری، در میان قوی ترین پیش بینی کننده های رفتارهای مجرمانه قرار دارد، سبک های فرزندپروری ناکارآمد می تواند زمینه ساز ایجاد مشکلات اجتماعی، هیجانی و رفتاری در نوجوانان باشد.
مقایسه پنج عامل بزرگ شخصیت، خودکارامدی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در دختران فراری و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به شیوع فزاینده فرار دختران نوجوان از خانه و عواقب ناگوار فردی و اجتماعی آن، پژوهش حاضر با هدف بررسی پنج عامل بزرگ شخصیت، خودکارامدی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در دختران فراری و عادی انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش از حیث هدف، بنیادی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها، از نوع توصیفی بود. جامعه آماری مطالعه را کلیه دختران فراری شهر کرمانشاه در سال 1393 تشکیل داد که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 50 نفر انتخاب و با 50 نفر از دختران یکی از دبیرستان های شهر کرمانشاه از لحاظ جنس، سن و تحصیلات همتاسازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه پنج عامل بزرگ شخصیتی (Five-Factor Model یا FFM)، پرسش نامه خودکارامدی عمومی ( General Self-Efficacy Scale یا GSES ) و پرسش نامه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان ( Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ ) بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین دو گروه در متغیرهای روان رنجورخویی، گشودگی، برون گرایی، وظیفه شناسی، توافق، خودکارامدی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 > P).
نتیجه گیری: با توجه به روند رو به رشد فرار دختران از منزل و مسایل و عواقب حاصل از فرار دختران، توجه به مسأله پیشگیری و شناسایی عوامل زمینه ساز و اجرای مداخلات گوناگون جهت اصلاح آن ها، امری ضروری به نظر می رسد.
تجربه زیسته دختران فراری از «خانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۴
513-530
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مفهوم خانه نزد دختران فراری پرداخته و با مطالعه تجربه زیسته این گروه تلاش شده تا به درکی مناسب از «خانه» نایل گردد و در گسترش دانش پایه موجود در خصوص پدیده دختران فراری نقشی درخور ایفا نماید. مطالعه حاضر به روش پدیدارشناختی و با استفاده از روش کلایزی انجام پذیرفته است. داده ها از طریق مصاحبه با 10 دختر در سن 15 تا 20 سال که مدت زمان زیادی از فرارشان نمی گذشت، جمع آوری گردیده است. یافته ها حاکی از درک پیچیده ای از خانه توسط شرکت کنندگان بود. در اصل، معانی خانه برای آن ها با «نبود» آن مرتبط بوده و هم زمان خانه ایده آل، واقعی، بی خانمانی و خانه جایگزین در ذهن این دختران لانه گزیده و در رفتارهایشان تجلی آن دیده می شود. بودن یا نبودن در این چارچوب، خود منشاء قضاوت هایی در خصوص آنان و شخصیت شان می باشد. در واقع درک معنای خانه به عنوان ساختی ذهنی، بخشی از شخصیت دختران را تشکیل داده و متأثر از هنجارها و ساختارهای غالب اجتماعی است. دخترانی که خارج از «خانه» باقی می مانند به عنوان منحرفان، ناقضان نظم اجتماعی و روسپی برچسب زده می شوند که از تصاویر اجتماعی «زن»، «دختر خوب» و «طبیعی» خارج شده و جامعه آن ها را به عنوان ساختار غیرزنانه و غیرخانگی برساخت می کند. خارج از خانه بودن، خود جواز چنین برچسبی را به تنهایی فراهم می آورد و منشاء مشکلات روانی، جسمانی و اجتماعی دختران فراری خواهد بود.
اثربخشی آموزش مهارت های روانی- اجتماعی ویژه دختران فراری بر صمیمیت اجتماعی و احساس تنهایی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
71 - 84
حوزه های تخصصی:
میزان رو به افزایش فرار دختران از خانه، نشان دهنده لزوم مطالعه بیشتر این پدیده و بررسی علمی با رویکرد مداخله ای برای درمان آن است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های روانی-اجتماعی بر افزایش صمیمیت اجتماعی و کاهش احساس تنهایی در دختران فراری ارجاع شده به مراکز ارشاد سازمان بهزیستی استان اصفهان بوده است.این مطالعه یک پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بوده است. نمونه و روش نمونه گیری شامل ۴۰ نفر از دختران فراری 14 تا 20 سال ساکن در مراکز ارشاد وابسته به سازمان بهزیستی استان اصفهان است که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش بسته آموزشی مهارت های روانی - اجتماعی ویژه دختران فراری و پرسشنامه صمیمیت اجتماعی)آقا محمدی و همکاران،1390) و مقیاس احساس تنهایی)راسل ، رپلو و فرگوسن، ۱۹78 (بوده است. این بسته آموزشی که با تکیه بر روش کیفی(تحلیل موضوعی) تدوین شده است برای اولین بار در ایران اجرا شد. نتایج کمی تحلیل کواریانس نشان داد آموزش مهارت های روانی -اجتماعی در 7 بعد و 13 جلسه آموزشی تاثیر معناداری بر افزایش صمیمیت اجتماعی وکاهش احساس تنهایی دختران فراری در گروه آزمایش داشته است (001/0>p).
ابعاد دلبستگی، تنظیم هیجانی و شیوه های مقابله در دختران فراری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دختران فراری و غیرفراری در ابعاد دلبستگی، تنظیم هیجانی و شیوه های مقابله انجام شد. روش: نمونه پژوهش شامل 90 نفر (45 دختر فراری و 45 نفر گروه کنترل) بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسش نامه دلبستگی به والدین و همسالان (IPPA)، مقیاس مشکل در تنظیم هیجانی (DERS) و مقیاس مقابله نوجوانان (ACS) پاسخ دادند. داده ها با آزمون t مستقل و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: دختران فراری در ابعاد دلبستگی و تنظیم هیجانی با گروه کنترل تفاوت معنی دار داشتند (01/0p<). همچنین در شیوه های مقابله، در خرده مقیاس های حل مسأله کارآمد و کنارآمدن نابارور میان دو گروه تفاوت معنی دار وجود داشت (01/0p<). نتیجه گیری: یافته ها بر اهمیت ابعاد دلبستگی، تنظیم هیجانی و شیوه های مقابله در پدیده فرار دختران از منزل تأکید دارد.
رابطه ساختاری عزت نفس و سلامت عمومی با بروز رفتار پرخاشگرانه در دختران فراری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه عزت نفس و سلامت عمومی با رفتار پرخاشگرانه دختران فراری بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دختران ساکن در مرکز نگه داری بهزیستی مربوط به دختران فراری شهر کرج به تعداد 500 نفر در سال 1389 بود که 120 نفر از آن ها به روش تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسش نامه های عزت نفس کوپر اسمیت 1967، پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر 1972 و پرسش نامه کنترل خشم آنتونی استور 1988 بود. یافته ها: نتایج حاکی از همبستگی منفی بین متغیرهای عزت نفس و سلامت عمومی با ابراز خشم در دختران فراری و برازش خوب داده ها با الگوی ارائه شده بود. ضرائب مسیر نشان داد متغیرهای عزت نفس اجتماعی، تحصیلی، همسالان و متغیرهای علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب و ناکارامدی اجتماعی می توانند ابراز خشم را در دختران فراری پیش بینی کنند. نتیجه گیری: از آن جا که عزت نفس و سلامت عمومی دختران فراری ممکن است به دلیل مشکلات خانوادگی آسیب ببیند و زمینه بروز رفتارهای پرخاشگرانه را در آن ها فراهم آورد، لذا می توان با آموزش مهارت های کنترل خشم، مدیریت استرس و روش های درست حل مسأله، زمینه ارتقاء عزت نفس و سلامت عمومی دختران را فراهم و از رفتار پرخاشگرانه فرار آن ها جلوگیری کرد.
مقایسه سبک های فرزندپروری و آسیب های روانی در دختران فراری و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین و مقایسه سبک های فرزندپروری و آسیب های روانی در دختران فراری و عادی بود. روش : روش پژوهش پس رویدادی و جامعه آماری شامل 968 دختر فراری در سازمان بهزیستی و امنیت اخلاقی ناجا شهر تهران در سال 1393 بود. به روش نمونه گیری هدف مند 50 نفر از آن ها با کسب رضایت آگاهانه انتخاب و با 50 نفر از دختران مدارس متوسطه که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند همتا سازی شدند. به منظور گردآوری داده های پژوهش، فهرست بازبینی علائم مرضی 90 سوالی تجدید نظر شده دراگویتس، لیپمن و کووی (1973) و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1972) بین شرکت کننندگان توزیع و داده ها به روش شاخص های توصیفی و تحلیل واریانس تک متغیره تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که آسیب روانی و شیوه های فرزندپروری دختران فراری از منزل و عادی متفاوت است. دختران فراری نسبت به دختران عادی سطح بالایی از آسیب های روانی را داشتند و بیشتر شیوه های استبدادی و سهل گیرانه را تجربه کرده بودند . نتیجه گیری: به نظر می رسد آسیب روانی و سبک های فرزندپروری نامناسب می تواند زمینه ساز فرار دختران از منزل را فراهم و خود فرار زمینه آسیب های بیشتر را ایجاد کند، لذا نیازمند است که در جهت کاهش آسیب های روانی و آموزش سبک های فرزندپروری مطلوب مداخلات لازم صورت گیرد.
بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و سبکهای فرزندپروری با میانجی گری رفتارهای پرخطر بر کیفیت زندگی دختران فراری
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و فرزندپروری با میانجی گری رفتارهای پرخطر بر کیفیت زندگی دختران فرار است. مواد و روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف تحقیق، کاربردی و روش آن توصیفی از نوع همبستگی بوده و دارای 3 متغیر می باشد ( متغیر ملاک: سبکهای دلبستگی و سبکهای فرزندپروری، متغیر پیش بین : کیفیت زندگی دختران فراری، متغیر میانجی : رفتارهای پرخطر ). در این پژوهش از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، پرسشنامه سبک فرزندپروری بامریند (1972)، پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی (1390) استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون معنادار بود. بحث و نتیجه گیری: سبک دلبستگی اجتنابی با میانجی گری رفتارهای پرخطر بر فرار دختران تاثیر دارد و بین رفتارهای پرخطر و فرار دختران رابطه معناداری وجود دارد. سبک فرزندپروری سهل گیرانه با میانجی گری رفتارهای پرخطر می تواند فرار را پیش بینی کند و سبک فرزندپروری استبدادی با میانجی گری رفتارهای پرخطر با فرار دختران رابطه دارد.