مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
شیوه فرزندپروری
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
"
چکیده مقاله:
چکیده مقدمه: مطالعة روابط والدین و کودک، یکی از بحثهای مهم روانشناسی را تشکیل میدهد. شیوه فرزند پروری یکی از مباحث مهم در این حوزه است. هر یک از روشهای فرزندپروری بر روی رفتار و شخصیت کودک تاثیر متفاوتی میگذارد. شیوه مستبدانه کودک را مضطرب و ناسازگار بار میآورد، شیوه سهلگیرانه کودک را تکانشی، متوقع و وابسته بار میآورد و چنین کودکانی عملکرد ضعیفی در مدرسه از خود نشان میدهند، بر این اساس در این مطالعه رابطه الگوهای فرزندپروری با سلامت روانی وموفقیت تحصیلی فرزندان مورد بررسی قرار گرفته است. روش: این پژوهش به روش همبستگی انجام شده و در آن رابطه بین متغیرها مورد بررسی قرار گرفته است. تعداد 400 نفر از دانش آموزان سال سوم راهنمایی منطقه چهار، شامل 200 دختر و200 پسرکه به طور تصادفی انتخاب شده بودند، به پرسشنامه 28 سوالی سلامت روانی گلد برگ پاسخ دادند و 400 مادر این دانشآموزان نیز به پرسشنامه الگوهای فرزندپروری بامریند پاسخ دادند. دادههای بدست آمده با روشهای آماری تحلیل واریانس و تحلیل رگراسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: نتایج نشان داد سلامت روانی و موفقیت تحصیلی در بین فرزندانی که با الگوی قاطع و اطمینان بخش تربیت میشوند بیش از سلامت روانی و موفقیت تحصیلی فرزندانی بود که با الگوی استبدادی یا سهلگیر تربیت شده بودند. نتیجهگیری: لازم است والدین، بویژه مادران از شیوههای فرزندپروری، تاثیر هر یک از الگوها بر وضعیت روانی، رفتاری و رشد شخصیت فرزندانشان آگاهیهای لازم داشته باشند.
"
نقش شیوه های فرزندپروری والدین در کمرویی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان محوری ترین عامل در شکل گیری رفتارها و ویژگی های شخصیتی فرزندان شناخته شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش عوامل خانوادگی (شیوه های فرزندپروری مقتدرانه، آسان گیرانه، سلطه گرانه و بی توجه؛ ابعاد فرزندپروری مشتمل بر کنترل و محبت، و جو حاکم بر خانواده اعم از سردی و گرمی روابط) در بروز کمرویی صورت پذیرفته است. گروه نمونه پژوهش حاضر 197 دانش آموز (115 پسر و 82 دختر) بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از دبیرستان های نواحی 4 گانه شهر شیراز انتخاب شدند. در این پژوهش، از پرسشنامه شیوه های فرزندپروری شیفر و نسخه 20 گویه ای مقیاس کمرویی چیک و باس به عنوان ابزارهای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده ها، روش تحلیل واریانس یک طرفه، تحلیل رگرسیون، آزمون t برای گروه های مستقل و همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با توجه به ادراک دانش آموزان از شیوه فرزندپروری والدین، تفاوت های معناداری در زمینه کمرویی بین آنان وجود دارد. همچنین ابعاد کنترل و محبت، و سردی در فضای خانواده، پیش بینی کننده کمرویی هستند.
رابطه بین پنج عامل شخصیت با شیوه فرزند پروری در مادران کودکان دچار بیش فعالی و نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت با شیوه فرزندپروری مادران کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری مادران 47 دانش آموز (29 پسر و 18 دختر) دچار نقص توجه و بیش فعالی و نمونه بود که در سال 1390، به درمانگاه دکتر رونق، در شهر کرج مراجعه کرده بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه نئو و فرزندپروری آلاباما بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاکی از ارتباط مثبت بین روان رنجوری و شیوه های فرزندپروری بی ثبات و مبتنی بر تنبیه بدنی مادران بود. وظیفه شناسی مادران با شیوه های فرزندپروری مثبت و درگیرانه رابطه مثبت و با شیوه های فرزندپروری توأم با تنبیه بدنی و نظارت ضعیف رابطه منفی داشت. مؤلّفه خوشایندی رابطه مثبت معنا داری با شیوه فرزندپروری مبتنی بر تنبیه بدنی داشت و سایر ابعاد شخصیت رابطه معناداری با شیوه های فرزندپروری مادران نداشت. بنابراین، ویژگی های شخصیتی مادران بر شیوه های رفتاری و فرزندپروری آن ها و نیز افزایش یا کاهش شدت اختلال کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی آن ها تأثیرگذار است.
مقایسه نظریه ذهن، مفهوم خدا و مفهوم میهن در بین کودکان دارای سبک های فرزندپروری متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر مقایسه نظریه ذهن، مفهوم خدا، مفهوم میهن در بین کودکان برخوردار از سبک های فرزندپروری متفاوت در کودکان مهدکودک و پیش دبستانی بود. روش: طرح این پژوهش از نوع پس رویدادی است. جامعه آماری شامل کودکان مهدکودک و پیش دبستانی شهر تهران است. از این جامعه 51 کودک 5/3-6 ساله به عنوان نمونه مورد مطالعه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. کودکان بر اساس شیوه فرزندپروری در سه گروه مستبدانه، مقتدرانه و سهل گیرانه - قرار گرفتند. از هرکدام از شرکت کننده ها آزمون نظریه ذهن از طریق آزمون بازی و آزمون تصور از خدا از طریق نقاشی و توصیف از خدا و مفهوم شناختی میهن از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مفهوم میهن سنجیده شدند. یافته ها: یافته های به دست آمده از اجرای آزمون ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی از جمله آزمون کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تعداد کودکان دست یافته به نظریه ذهن در خانواده های با سبک فرزندپروری مقتدرانه بیشتر از همتایان خود در سایر خانواده ها است. در مقایسه سه گروه مشخص شد که تصور مهربانانه از خدا در گروه فرزندپروری مستبدانه از دو گروه دیگر پایین تر است. نتیجه گیری: در نهایت، ارتباطی بین مفهوم میهن و شیوه های فرزندپروری وجود نداشت. نتیجه گیری: بنابراین، می توان گفت سبک فرزندی مقتدرانه در شکل گیری نظریه ذهن و تصور مهربانانه از خدا تأثیر دارد.
رابطه بین شیوه های فرزندپروری، سبک های دلبستگی و جو خانوادگی دو نسل والدین و فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
79-97
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین شیوه های مختلف فرزندپروری (مقتدر، سهل گیر، استبدادی و بی توجه)، سبک های مختلف دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا) و جو خانوادگی (گرم و سرد) دو نسل (والدین و فرزندان) صورت پذیرفته است. گروه نمونه پژوهش حاضر 220 آزمودنی (110 دانش آموز پسر کلاس سوم راهنمایی مدارس نواحی دوگانه شهر قزوین همراه با 110 نفر از والدین شان) بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش، از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری شیفر (نقاشیان، 1358) و سبک های دلبستگی کولینز و رید (کولینز و رید، 1990)، به عنوان ابزارهای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از روش مجذور خی 2، روش همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون خطی ساده گام به گام استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه معناداری بین شیوه فرزندپرروی، سبک های دلبستگی و جو خانوادگی دو نسل وجود دارد.
مقایسه اختلالات اضطرابی وسبک های دلبستگی در کودکان پرورش یافته به شیوه فرزندپروری اسلامی با سایر کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
21 - 38
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اختلالات اضطرابی و سبک های دلبستگی در کودکان پرورش یافته به شیوه فرزندپروری (تربیت) اسلامی با سایر کودکان مقایسه شد. شیوه های فرزندپروری در دو تقسیم بندی کلی شامل شیوه های فرزندپروری رایج در جهان (مستبدانه، مقتدرانه، سهل گیرانه، بی اعتنا و...) و شیوه فرزندپروری اسلامی استمی باشد. طرح این پژوهش، علی مقایسه ای است. در این پژوهش نمونه آماری شامل 100 نفر بود و از سه پرسش نامه شامل پرسش نامه محقق ساخته شیوه فرزندپروری اسلامی، مقیاس اضطراب اسپنس (1998) و پرسش نامه روابط میانی دلبستگی هالپرن و کوپنبرگ (2006) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روش آماری این پژوهش آزمون t و تحلیل واریانس چندمتغیری بود. نتایج نشان داد که کودکان پرورش یافته با روش فرزندپروری اسلامی از لحاظ میزان اضطراب کلی، اضطراب تعمیم یافته و هراس از مکان های باز و نیز از لحاظ دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا نسبت به سایر کودکان پایین تر هستند که این تفاوت از لحاظ آماری معنا دار بود؛ نتایج نشان می دهد در شیوه فرزندپروری اسلامی، توجه به سه دوره سید، عبد و وزیر و انجام رفتارهای متناسب با ویژگی های هر مرحله موجب کاهش اضطراب کلی و همچنین کاهش دلبستگی های ناایمن در کودکان می شود.
مدل یابی معادلات ساختاری ارتباط دینداری و شیوه های فرزند پروری با معنا در زندگی مبتنی بر میانجی گری سبک های هویت در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
77 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین نقش دینداری و شیوه های فرزند پروری بر معنا در زندگی با میانجی گری سبک های هویت در نوجوانان دختر از طریق الگوسازی معادلات ساختاری است. این مطالعه از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی علی است. جامعه آماری دانش آموزان سال سوم دوره دبیرستان به تعداد4476 نفر بودند. نمونه آماری 200 نفری به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه دینداری (گلاک و استارک،1965) شیوه های فرزندپروری( بامریند، 1973) سبک های هویت (برزونسکی،1989) و معنا در زندگی ( استگر و همکاران،2006)بود. داده ها با رویکرد مدل سازی معادله ساختاری بررسی شد. یافته ها بیانگر آن بود که اثر مستقیم متغیرهای دینداری، شیوه فرزندپروری و سبک های هویت بر متغیر معنا در زندگی، معنادار است. همچنین اثر غیر مستقیم متغیر دینداری بر متغیر معنا در زندگی در صورتی که متغیر سبک های هویت میانجی باشد، معنادار می باشد. در نتیجه معنا در زندگی به واسطه دینداری، شیوه فرزندپروری و سبک های هویت پیش بینی می شود
رابطه سبک دلبستگی مادر و تحول هیجانی کارکردی کودکان زیر سه و نیم سال با میانجی گری شیوه فرزند پروری مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش سبک دلبستگی مادر بر تحول هیجانی کارکردی کودک با میانجی گری شیوه فرزندپروری مادر در کودکان زیر سه و نیم سال است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) است. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل تمام مادران مشهدی است که کودک زیر سه و نیم سال دارند. بدین منظور، 210 تن از مادران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تحول هیجانی کارکردی گرینسپن (2007)، پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987) و پرسشنامه شیوه فرزندپروری رابینسون و همکاران (2001) بود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار آموس و الگوی تحلیل مسیر استفاده شد. شاخص های کلی آزمون مدل تحلیل مسیر، حاکی از برازش کلی مدل بود. نتایج حاصل از ضرایب غیرمستقیم نشان داد سبک دلبستگی ایمن مادر با میانجی گری شیوه فرزندپروری مقتدرانه، پیش بینی قدرتمندی برای تحول هیجانی کارکردی کودکان بود، اما نقش میانجی شیوه فرزندپروری مادر در رابطه با سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با تحول هیجانی کارکردی کودکان معنادار نبود. با توجه به یافته های پژوهش می توان با شناسایی مادرانی که در معرض خطر دلبستگی ناایمن هستند، کارگاه های آموزشی جهت تقویت مهارت های پاسخگو بودن و حساس بودن نسبت به رفتارهای کودکان برگزار شود.
بررسی روابط چندگانه شیوه های فرزندپروری، روابط بین فردی و رضایت از زندگی ادراک شده دانشجویان یک دانشگاه نظامی بر فرسودگی تحصیلی آنان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر همایندی شیوه های فرزندپروری و روابط بین فردی از طریق ایجاد رضایت در زندگی دانشجویان یک دانشگاه نظامی بر فرسودگی تحصیلی آنها انجام شد.
روش: این تحقیق از نوع کاربردی بوده و از لحاظ روش تحقیق از نوع همبستگی است. در تجزیه و تحلیل داده نیز از روش تحلیل مسیر استفاده شده است. برای گردآوری اطلاعات نیز، از پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری، رضایت از زندگی، مهارتهای ارتباطی و فرسودگی تحصیلی استفاده گردید.
نتایج: یافته های تحقیق نشان داد که رضایت از زندگی والدین به طور مستقیم با فرسودگی تحصیلی فرزندان رابطه دارد و مقدار ضریب مشاهده شده برای آن برابر با 35/0 بوده است و از بین مولفه های مهارت های ارتباطی، مدیریت هیجانی به طور مستقیم و با مقدار 78/0 و ادراک به طور غیرمستقیم با فرسودگی تحصیلی ارتباط داشته اند و در شیوه های فرزند پروری، روش استبدادی به طور غیر مستقیم از طریق دو متغیر مدیریت هیجانی و رضایت از زندگی والدین بر فرسودگی تحصیلی تاثیر معناداری داشته است.
بحث: یافته های پژوهش حاضر اهمیت ابعاد هریک از متغیرهای پژوهش، در ایجاد یا تقویت فرسودگی تحصیلی را به سیاست گذاران و مدیران آموزشی و مربیان و معلمان بیان می کند. این یافته ها با برخی از تحقیق های پیشین، همسو و با برخی نیز ناهمسو است. همچنین افراد درگیر در محیط های آموزشی باید توجه بیشتری به متغیرهای روانشناختی در آموزش عالی داشته باشند.
مقایسه شیوه فرزند پروری والدین کودکان با اختلال بیش فعّالی/کمبود توجّه و با کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی شیوه فرزند پروری در والدین کودکان با اختلال بیش فعّالی/کمبود توجّه و کودکان عادّی بوده است. روش این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادی و شیوه ی اجرای آن توصیفی از نوع پس رویدادی است. جامعه آماری عبارت بود از کلّیه ی والدین کودکان 6 تا 12 ساله با اختلال بیش فعّالی/ کمبود توجّه که در سال 92-1391به مرکز درمانی اخوان در تهران مراجعه کرده بودند و تمامی والدین دانش آموزان عادی که در سال تحصیلی 92-1391 در مدارس ابتدایی دخترانه و پسرانه منطقه 6 تهران در حال تحصیل بودند. تعداد نمونه 99 نفر بوده که 60 نفر از آن ها مربوط به والدین کودکان عادّی و 39 نفر از آن ها مربوط به والدین کودکان مبتلا به بیش فعّالی- نقص توجّه بود که از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای برای گروه عادّی و از روش نمونه گیری تمام شمار برای گروه بالینی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه اطّلاعات فردی، سبک والدگری آلاباما توسّط والدین جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری t نمونه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که شیوه فرزندپروری تنبیه بدنی و فقر نظارت و مراقبت در والدین کودکان عادّی کمتر از والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجّه و بیش فعّالی است و همچنین، شیوه فرزندپروری سایر شیوه های انضباطی و مشارکت در والدین کودکان عادّی بیشتر از والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجّه و بیش فعّالی است. امّا از نظر میزان شیوه ی فرزندپروری والدگری مثبت و شیوه ی نظم و انضباط متناقض بین دوگروه از والدین، تفاوت معناداری وجود ندارد.