فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های نو، پیچیده و چالش برانگیز که در عصر کنونی زنگ خطر استحکام خانواده و امنیت جامعه را به صدا درآورده و نیازمند توجه مسئولین و اندیشمندان حوزه خانواده می باشد، معاشرت مردان متأهل با دختران و زناناست. در بروز این پدیده اجتماعی عواملی دخیل است که این مقاله در پی کاوش آنان برآمده است. مطالعه حاضر به روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه در میان 543 مرد متأهل شیرازی که به شیوه طبقه بندی سهمیه ای انتخاب شدند، انجام گردیده است. اعتبار پرسشنامه صوری و ضریب آلفای کرونباخ 2/90 درصد می باشد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 23 در دو سطح توصیف و تحلیل (ضریب همبستگی اسپیرمن) مورد واکاوی قرار گرفتند.نتایج گویای آن است که بین میزان دینداری و رضایتمندی جنسی با معاشرت مردان متأهل و جنس مخالف رابطه منفی و معنادار وجود دارد و بین کمبود عاطفی از طرف همسر، تعارضات زناشویی، میل به تجربه با افراد متعدد، دیدن تصاویر شهوت انگیز، مشاهده فیلم های مبتذل، دیدن روابط جنسی وحشیانه و غیربهداشتی و غیرواقعی، تنوع طلبی جنسی، تحصیلات، استفاده از اینترنت، ماهواره با رابطه مردان و جنس مخالف نیز رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد.
اثربخشی مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیع آبادی بر مهارت های کارآفرینی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیع آبادی بر مهارت های کارآفرینی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی مدرسه شاهد ناحیه 3 شیراز در سال تحصیلی 93- 92 بودند. نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شد. به این صورت که پس از اجرای پرسش نامه مهارت های کارآفرینی فکری، شفیع آبادی، نورانی پور و احقر (1391) و پرسش نامه مهارت های اجتماعی TISS از بین دانش آموزانی که نمره ای کم تر در پرسش نامه گرفته بودند، 40 نفر به تصادف انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل 20 نفری جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش بر اساس الگوی چند محوری به مدت 8 جلسه 5/1 ساعته آموزش مهارت های کارآفرینی و مهارت های اجتماعی دریافت کردند و در گروه گواه هیچ مداخله ای انجام نگرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که بین مهارت های کارآفرینی (خرده مقیاس های مهارت های فردی، مهارت های بین فردی، مهارت های کاربردی، مهارت های تفکر انتقادی و خلاقانه) و مهارت های اجتماعی دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنا دار وجود دارد، یعنی مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی چند محوری شفیع آبادی موجب افزایش مهارت های کارآفرینی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان شده است.
بازنمایی معنایی ماهیت زندگی زناشویی در ازدواج های ناموفق (رویکردی برساخت گرایانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف استخراج باورهای زنان مطلقه یا متقاضی طلاق در خصوص زندگی زناشویی و پندار آنان از همسر آینده در پیش از ازدواج انجام گرفته است. بر این اساس، تلاش شده است دیدگاه زنان با رویکردی برساخت گرایانه و با استفاده از روش شناسی کیفی و اسلوب نظریه زمینه ای[1] مورد کنکاش قرار گیرد. نمونه ها بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، از بین ۴۰ زن متقاضی طلاق یا مطلقه، مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده در سطح شهر شیراز انتخاب و داده ها با استفاده از روش مصاحبه ژرف گردآوردی شده اند. از راه سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی، ۵ مقوله اصلی «توهم همسر آرمانی»، «زندگی زناشویی رویایی»، «آماده نبودن ""خود"" جهت ورود به زندگی زناشویی»، «ازدواج زود هنگام و بی تدبیری در امور زندگی» و «نداشتن فهم کافی از دنیای مردانه» و یک مقوله هسته با عنوان «ناشناخته بودن ماهیت زندگی زناشویی» پدیدار شد. تحلیل یافته ها مشخص کرد که زنان مصاحبه شونده نسبت به فضای زندگی زناشویی و مراوداتی که در آینده بایستی برقرار کنند از باورها و پندارهای واقع بینانه ای برخوردار نبوده اند، هم چنین، پندار پیشین آنان از شوهر آینده نیز بسیار آرمان گرایانه و به دور از واقعیت بوده است.
بررسی نقش خانواده در بزهکاری فرزندان (مورد مطالعه: نوجوانان پسر شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتکاب جرم و بزهکاری، از مهم ترین پدیده های حیات انسانی تلقی می شود که علل و عوامل متعدد و با سهمی متفاوت در بروز آن نقش دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خانواده در بزهکاری نوجوانان پسر شهر زنجان با روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر زنجان تشکیل می دهند که از این تعداد، نمونه ای به حجم 360 نفر از طریق فرمول کوکران برآورد و به شیوه خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه مورد بررسی انتخاب شده اند. داده های حاصله با استفاده از آزمون های تعبیه شده در نرم افزار کامپیوتری SPSS تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش حاکی از معنی دار بودن تفاوت میانگین بزهکاری نوجوانان بر حسب وضعیت شغلی و تحصیلی والدین و درآمد خانواده شان است. همچنین نتایج تحقیق رابطه بین متغیرهای نظارت والدین و دلبستگی به خانواده را با متغیر وابسته؛ یعنی بزهکاری نوجوانان به تأیید رساند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد که متغیرهای نظارت والدین و دلبستگی به خانواده به ترتیب، بیشترین تأثیر را بر بزهکاری نوجوانان داشته اند.
اثربخشی آموزش مثبت نگری بر اساس مفاهیم قرآنی بر عزت نفس و امید به زندگی زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت نگری بر اساس آیات قرآن بر عزت نفس و امید به زندگی زنان آسیب دیده اجتماعی (معتاد) انجام شد. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام معتادان زن (29 نفر) مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهرستان رودسر در سال 1395 بود که از آن میان 24 زن، که در نمره عزت نفس کوپر اسمیت و امید به زندگی میلر، کمترین نمره را کسب کرده بودند به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) گمارده شدند. سپس، آموزش مثبت نگری اسلامی طی ده جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آموزش اجرا شد در حالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. در پایان، هر دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که ارتباط مثبت معناداری بین مثبت نگری و امیدواری وجود دارد در حالی که این رابطه درباره عزت نفس معنادار نبود؛ به عبارت دیگر مثبت نگری می تواند در افزایش احساس امیدواری نقش مؤثری داشته باشد؛ اما پرورش عزت نفس به عوامل دیگری نیز وابسته است.
پیش بینی سازگاری زناشویی براساس انسجام خانوادگی، زمان باهم بودن و منابع مالی در معلمان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف پیش بینی سازگاری زناشویی براساس انسجام خانوادگی، زمان باهم بودن و منابع مالی در معلمان زن انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی معلمان متأهل زن مقطع ابتدایی شهرکرج در سال تحصیلی 94-93 بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی 230 نفر به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپنیر (1976، DAS) و بمنظور سنجش انسجام خانواده، زمان باهم بودن و منابع مالی از مقیاس فرایند و محتوای خانواده سامانی (1387) استفاده شد. داده ها از راه همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که در سطح معناداری 05/0>P، انسجام خانوادگی، زمان باهم بودن و منابع مالی با سازگاری زناشویی معلمان رابطه ای معنادار دارند و هم چنین، نتایج رگرسیون گام به گام نشان دادند که به غیر از منابع مالی که اثری معنادار در معادله رگرسیون نداشت، دو مؤلفه انسجام خانوادگی و زمان باهم بودن7/47 درصد از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کنند. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که انسجام خانواده و زمان باهم بودن توانایی پیش بینی سازگاری زناشویی را دارند.
تحلیل کیفی و کمی تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی در ساختار خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر گسترش روز افزون استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر ساختار خانواده انجام شده است. برای رسیدن به نتایج دقیقتر، تحقیق به روش آمیخته (کیفی و کمّی) صورت گرفته و برای جمع آوری اطلاعات ابتدا از شیوه مصاحبه با روش نمونه گیری نظری با 30 نفر از افراد فعال (متأهل) در شبکه های اجتماعی مجازی بهره گرفته، و در ادامه از ابزار پرسشنامه برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد، صرف حضور افراد و استفاده آنان از فناوریهای مرتبط با شبکه های اجتماعی نمی تواند به آسیب هویتی و پیدایش گسست در نهاد خانواده منجر شود؛ بلکه با شناخت، رعایت و کنترل جوانب ابعاد حاکم بر این پدیده، افراد می توانند با حضور در این فضا حمایتهای نسبی به دست آورند هم چنین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با سرمایه اجتماعی پیوندی درون خانواده (درون گروهی) رابطه معناداری ندارد ولی نوع استفاده کاربران در این فضا با احساس تعلق خانوادگی همبستگی معناداری دارد. به نظر می رسد احساس کاهش تعلق خانوادگی و سرمایه اجتماعی درون خانواده صرفا نظر دیگر افراد خانواده است و خود کاربر به کاهش یافتن سرمایه اجتماعی پیوندی خانوادگی خویش در اثر استفاده از این فضا اعتقادی ندارد.
نقش واسطه ای صمیمیت در رابطه بین الگوهای ارتباطی و کیفیت زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش در پی تبیین نقش واسطه ای صمیمیت در رابطه بین الگو های ارتباطی و کیفیت زندگی زناشویی است. روش: اینپژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان متاهل شهرستان مرودشت بود که 303 نفر ( 162زن و 141مرد) از آن ها به شیوه خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998)، الگو های ارتباطی کریستین – سالاوی (1984) و صمیمیت زوجین ووندون بروک و هانس برتمن (1995) استفاده شد. داده ها در دو سطح آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ماتریس همبستگی، تحلیل رگرسیون، و تحلیل مسیر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نشان دادند که الگوی ارتباطی اجتنابی نتوانست کیفیت (874/0p<) و صمیمیت زناشویی(135/0p<) را متاثر کند. هم چنین، توقع زن و توقع مرد با صمیمیت (314/0-) و کیفیت زناشویی (208/0-) رابطه منفی داشت. الگوی توقع زن تاثیری در صمیمیت زوجین (904/0p<) نداشت، اما تاثیر منفی بر کیفیت رابطه زناشویی (046/0p<) به گونه مستقیم داشت و اما توقع مرد به صورت مستقیم بر صمیمیت (022/0p<) اثر داشت و به صورت غیر مستقیم و با واسطه صمیمیت در کیفیت رابطه زناشویی (058/0-) تاثیر منفی داشت. در نهایت، الگوی سازنده متقابل توانست صمیمیت (001/0p<) را به گونه مستقیم و کیفیت زندگی زناشویی را با واسطه صمیمیت (234/0) به گونه غیر مستقیم متاثر کند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که کیفیت زندگی زوجین تحت تاثیر مستقیم و غیر مستقیم الگو های ارتباطی زوجین از راه واسطه گری صمیمیت است. گفتنی است با افزایش صمیمیت در میان زوجین تاثیر الگو های مخرب توقع زن و مرد بر کیفیت روابط زناشویی کم تر شده و تاثیر الگوی سازنده ارتباط بیش تر می شود و بر عکس.
رویکرد های گوناگون نسبت به جهانی شدن حقوق زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۸
613-647
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن واقعیتی غیرقابل انکار است و مفهوم شناسی آن با توجه به پیچیدگیِ ابعاد آن دشوار است. در جهانی شدن سخن از فرو ریختن مرزهاست؛ لذا بحث از جهانی شدن حقوق زنان که با فرهنگ و سنت و ارزش های اخلاقی یک جامعه عجین شده، امری خطیر است. ابتدا با توجه به واژه شناسی جهانی شدن، مفهوم جهانی شدن تبیین می شود. سپس سه رویکرد سنتی، اصلاحی یا بینابینی و رویکرد نواندیشان دینی که مواضع گوناگونی نسبت به جهانی شدن حقوق زنان اتخاذ نموده اند، تعریف و تحلیل می شوند. این رویکردها، متوجه جهانی شدن حقوق زنان به معنایِ نیل به مقررات و قوانین همسان است که در کنوانسیون امحای کلیه اشکال تبعیض علیه زنان متبلور شده است. البته رویکردهای مذکور همگی با بینشی مؤمنانه به بحث می پردازند و رویکردهای خداناباور، خروج موضوعی دارند. در نهایت، به نظر می رسد؛ با نگرشی که منبعث از دیدگاه نواندیشان دینی است و با حفظ دغدغه ای که رویکرد اصلاحی برای محافظت از ارزش های دینی دارد، می توان ساز و کارهایی را تبیین کرد که از یک سو به بنیان های مذهبی آسیب نرساند و از سوی دیگر مسیر جهانی شدن حقوق زنان را هموار سازد.
تأثیر فناوری های جدید بر اوقات فراغت و سرمایه اجتماعی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سؤال اصلی پژوهش پیش رو این است که آیا تغییرات صورت گرفته در سبک های نوین فراغتی (مبتنی بر فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی جدید) با سرمایه اجتماعی جوانان رابطه ای دارد یا خیر؟ در این مطالعه روی انواع سبک های فراغتی و به ویژه سبک فراغتی شاوچینگ سیه متمرکز شده و با توجه به فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی جدید به سبک فراغتی مورد نظر رسیده و رابطه آن را با سرمایه اجتماعی جوانان مطالعه کردیم. این تحقیق به روش پیمایش انجام شده است.
پژوهش پیش رو در مورد 384 نفر از جوانان 15 تا 29 ساله ساکن در منطقه پنج شهر تهران انجام شد. یافته های تحقیق نشان داد که استفاده جوانان از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی جدید در تکمیل و گذران اوقات فراغت، موجب می شود که سرمایه اجتماعی جوانان در دو بعد از ابعاد عینی (عضویت و مشارکت افراد در گروه ها، سازمان ها، معاشرت و ارتباطات افراد) و یک بعد ذهنی آن یعنی اعتماد تعمیم یافته (اعتماد مردم به یکدیگر در فضاهای مجازی و اعتماد به فضای مجازی) ارتقاء یابد. از سوی دیگر داده هانشاندادندکهاگر افراد از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی جدید برای فعالیتی اجتماعی در گذران اوقات فراغت شان بهره گیرند؛ این امر موجب می شود تا میزان سرمایه اجتماعی آنها دربارة زمانی که از این ابزارها به منظور فعالیت های غیراجتماعی مانند فعالیت های تفریحی یا یادگیری استفاده می کنند، افزایش یابد.
کاهش رغبت به ازدواج مجدد (مطالعه موردی: زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی آن است تا به توصیف و تفسیر کنش ها و اعمال مشارکت کنندگان (زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی استان اصفهان) در پدیده ازدواج مجدد بپردازد و تجربه زیسته قبل از طلاق و دلایل کاهش رغبت این زنان به ازدواج مجدد را کشف و توصیف کند. پیچیدگی و چند وجهی بودن پدیده تحت مطالعه از یک سو و زمینه مند بودن در بافت فرهنگی از سوی دیگر، به اتخاذ رهیافت کیفی و استراتژی پدیدارشناختی و نظریه زمینه ای منجر شد. برای این منظور، سعی شد داده های پژوهش با ابزار مختلفی چون مصاحبه های عمیق و نیمه ساختمند، مشاهده های میدانی و مشارکتی، گفتگوهای غیر رسمی و استفاده از اسناد و گزارش ها جمع آوری شود. در نهایت، یافته های به دست آمده در قالب مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین ارائه شد. میدان مطالعه زیست جهان مددجویان تحت حمایت کمیته امداد است. جامعه آماری پژوهش شامل زنان سرپرست خانواده با دامنه سنی 18 تا 45 سال بودند که تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی استان اصفهان قرار داشتند و دست کم یک بار ازدواج کرده بودند و در حال حاضر یا تصمیم به ازدواج مجدد گرفته بودند یا هنوز هیچ گونه قصدی برای ازدواج مجدد نداشتند. در این پژوهش از ترکیب دو روش کیفی پدیدار شناسی و نظریه زمینه ای و دو روش نمونه گیری هدفمند و نظری استفاده شد. به منظورگردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شد. در تحلیل مصاحبه ها نیز سه مرحله کد گذاری، شامل کدگذاری باز، گزینشی و محوری صورت گرفت. یافته های به دست آمده شامل موضوع اصلی خط سیر زندگی قبل از طلاق و شش زیر مضمون فرعی: «پیش زمینه های خانوادگی قبل از ازدواج»، «شرایط ازدواج»، «ویژگی های همسر»، «رابطه جنسی»، «تلاش برای حفظ زندگی» و «جرقه اصلی طلاق» بوده است. بر این اساس، مشارکت کنندگان در فرایند تصمیم گیری برای ازدواج مجدد به نوعی جانشین های نسبی به منظور رفع نیازهای اقتصادی، اجتماعی، عاطفی و فیزیولوژیکی رسیده اند که آنها را برای مقاومت در برابر ازدواج مجدد یاری کرده است. نظریه داده مبنای حاضر در قالب یک مدل زمینه ای شامل سه بعد «شرایط»، «تعاملات» و «پیامدها» ارائه شده که خود مبین نظریه زمینه ای نهایی است.
تبیین جامعه شناختی دیرهنگامیِ ازدواج در میان جوانان شهرستان طارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر دیرهنگامی ازدواج در شهرستان طارم پرداخته است که متوسط سن ازدواج در آن از کل کشور بیشتر است. برای بررسی این پدیده، عوامل مؤثر بر به تأخیرافتادن سن ازدواج در بین دو گروه مجردها و متأهل های 25-39 ساله به صورت پیمایشی در نمونه ای 374 نفری بررسی شده است. نتایج نشان داد از میان عواملی که تأثیرشان بر دیرهنگامی ازدواج بررسی شده است (نگرش به ازدواج، دین داری، توقعات بالای خانواده ها، کنترل هنجاری، دایره همسرگزینی، هزینه های ازدواج و وضعیت شغلی مردان) صرفاً هزینه های ازدواج و وضعیت شغلی مردان بر دیرهنگامی ازدواج در این شهرستان تأثیرگذارند. احتمالاً، دلیل عدم تأثیرگذاری متغیرهای غیراقتصادی، بافتار اجتماعی جامعه تحت مطالعه است که جامعه ای روستایی است. در بسیاری از روستاهای ایران متغیرهای غیراقتصادی به دلیل بافت سنتی و کوچکی فضا چندان نمی توانند نقشی در تأخیر در سن ازدواج ایفا کنند.
بررسی قوانین و سیاست های حمایت از خانواده در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران، به عنوان عرصه تلاقی اسلام و قوانین مدرن، خانواده را واحد بنیادین جامعه و نهادی مقدس می داند و به همین لحاظ می کوشد از آن حمایت کند. در اصل دهم قانون اساسی آمده است همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوط به خانواده باید در جهت آسان کردن تشکیل آن، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد. تعدد سیاست ها، قوانین و لوایحی که در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با نهاد خانواده ارائه شده اند شاهدی بر این ادعاست. این پژوهش با روش کیفی، سیاست ها و قوانینی را که در فاصلة سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۱ با هدف حمایت از نهاد خانواده در ایران تصویب، تدوین و ارائه شده اند را؛ با استفاده از روش تحلیل انتقادی متن مورد مطالعه قرار داده است. یافته ها و نتایج تحقیق غلبة رویکرد اقتصاد- محور بر عملکرد دولت[1] را نشان می دهند؛ امری که نهایتاً باعث شده سیاست های دولت با حفظ الگوهای سنتی خانواده همبسته باشند. این نکته قابل تأمل است که بررسی سیاست های حقوقی حاکی از به رسمیت شناخته شدن تدریجی تحولات نهاد خانواده است؛ یافته ای که استقلال نسبی حوزة حقوقی از حوزة اقدام دولتی را نشان می دهد و می توان آن را نتیجة ارتباط مستمر حیطة حقوقی با مسائل عینی و انضمامی خانواده های امروزین در ایران دانست. شکل گیری چالش های حقوقی میان واقعیات اجتماعی موجود با الگوهای حفظ اشکال سنتی نهاد خانواده ناکارآمدی برخی از این قوانین و عدم تناسب آن ها با واقعیات جامعه را نشان می دهد.
عوامل مؤثر بر گرایش به فرزندآوری زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل مؤثر بر گرایش به فرزندآوری در بین زنان مناطق 1 و 19 شهر تهران و مقایسه آنها صورت گرفته است. کاهش سطح باروری، یکی از مشخصه های جمعیت شناختی شهر تهران است. ازاین رو مطالعه شهر تهران از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. جامعه آماری این پژوهش همه مادران مراجعه کننده به پایگاه های سنجش سلامت بینایی سنجی و شنوایی سنجی دانش آموزان بدو ورود به مدرسه است. هدف این پژوهش شناخت متغیر های حمایت اجتماعی، اشتغال زنان و پایگاه اقتصادی اجتماعی خانواده بر گرایش به بارداری مجدد است. براساس نتایج آزمون دی سامرز و کندال سی بین متغیر حمایت های اجتماعی و گرایش به داشتن فرزند دیگر رابطه معنادار به دست آمده است که نشان دهنده قوی بودن شبکه خویشاوندی در ایران است. اما بین متغیر اشتغال زنان و پایگاه اقتصادی اجتماعی خانواده و گرایش به داشتن فرزند دیگر رابطه معناداری به دست نیامده است.
بررسی و تببین تحرک اجتماعی میان نسلی با تأکید بر سرمایه فرهنگی عینیت یافته بوردیو (مورد مطالعه: شهروندان ۳۰ تا ۵۴ ساله شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی تأثیر سرمایه فرهنگی عینیت یافته بر تحرک اجتماعی میان نسلی در شهر گرگان است. روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش، پیمایشی مبتنی بر روش همبستگی است. ابزار تحقیق، پرسش نامه محقق ساخته است که برای تعیین اعتبار پرسش نامه از تکنیک اعتبار صوری و اعتبار محتوا با استعانت از تکنیک ضریب نسبی روایی محتوا استفاده شد. بعد از طراحی پرسش نامه و اجرای پایلوت بین ۳۰ پاسخ گو، میزان پایایی سؤالات با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ۸۲/۰ محاسبه شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان و مردان ۳۰ تا ۵۴ ساله ساکن شهر گرگان که تعداد آن ها بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰ برابر با ۱۴۶۲۳۸ نفر می باشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران ۳۸۴ نفر تعیین شد. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای مورد استفاده قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین سرمایه فرهنگی عینیت یافته با تحرک اجتماعی میان نسلی افراد در شهرگرگان، در سطح ضریب اطمینان ۹۵ درصد رابطه وجود ندارد. تفاوت جنسیتی در میزان تحرک اجتماعی وجود دارد که به نفع مردان است. میزان تحرک اجتماعی پاسخ گویان، ۶/۸ درصد دارای تحرک میان نسلی نزولی، ۲۴ درصد دارای تحرک میان نسلی افقی و ۴/۶۷ درصد دارای تحرک میان نسلی صعودی بوده اند.
اثربخشی آموزش مسائل مربوط به دوره بلوغ بر میزان آگاهی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه، یک مطالعه نیمه آزمایشی است که با هدف بررسی اثربخشی آموزش مسائل مربوط به دوره بلوغ بر میزان آگاهی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر ایلام انجام شد. طرح به کار رفته در این پژوهش، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و گروه آزمایش و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش نیز شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان ایلام در دبیرستان های دخترانه شاهد آل یاسین و ولایت در سال تحصیلی 94- 95 بود که از طریق نمونه گیری در دسترس از بین دبیرستان های سطح شهر ایلام انتخاب شد. اطلاعات از طریق پرسشنامه استاندارد «میزان آگاهی از مسائل و مشکلات بلوغ» (شیرزادی و همکاران، 1391) و برنامه مداخله گر آگاهی از بلوغ جمع آوری شد. یافته ها نشان می دهد که تفاوت میزان آگاهی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر ایلام در زمینه بلوغ، قبل و بعد از آموزش از لحاظ آماری در سطح 01/.>p معنادار است؛ به عبارت دیگر، چون مقدار 038/8=F محاسبه شده در درجه آزادی 1 و 118 از مقدار جدول بیشتر می باشد، بین میزان آگاهی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر ایلام در زمینه بلوغ، قبل و بعد از آموزش، تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج همچنین نشان می دهد که علی رغم تمایل اکثریت دختران به دانش بلوغ، آگاهی و عملکرد آنان در مورد بلوغ و رعایت نکات بهداشتی، ضعیف بوده است. یافته ها همچنین حاکی از آن است که در آموزش مسائل و مشکلات مربوط به دوره بلوغ به دختران نباید تنها به مسائل فیزیکی بلوغ اکتفا کرد؛ بلکه توجه به مسائل روانشناختی آنها می تواند بسیار مؤثرتر واقع شود.
جایگاه اجتماعی سالمندان در خانواده با تأکید بر نقش تلویزیون: بررسی دیدگاه های سالمندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر با هدف کنکاش نقش تلویزیون در تغییر جایگاه اجتماعی سالمندان در شهر تهران به روش کیفی صورت گرفته است. جامعة آماری این مطالعه، سالمندان بوده اند و پژوهشگر با سی نفر از سالمندان مصاحبه هایی انجام داده که طول زمانی آنها به طور متوسط بیش از یک ساعت است. این مقاله حاوی مهم ترین نتایج حاصل از این تحقیق است. سؤال اصلی تحقیق، عبارت است از اینکه سالمندان تهرانی برای خود در خانواده شان چه جایگاهی قائلند؟ آنها نقش تلویزیون را در این جایگاه چگونه تبیین می کنند؟ نتایج به دست آمده از مصاحبة عمیق با سالمندان تهرانی ای که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، حاکی از این است که سالمندان در حیطة جایگاه اجتماعی، اقتصادی و جسمی شان، تا حدی از خانواده ها ابراز یأس کرده اند و در حیطة علت کاهش منزلت سالمندان، مقولة مهم کمرنگ شدن ارزش های دینی و فرهنگی خودنمایی می کند. عدة کمی از سالمندان برای خودشان در خانواده جایگاه محوری قائل بودند و عدة بیشتری معتقد بودند از احترامی که استحقاق آن را دارند، برخوردار نیستند و در خانواده جایگاهی حاشیه ای دارند. همچنین سالمندانی که خانواده هایشان زیاد تلویزیون یا ماهواره می بینند، معتقدند کمتر مورد توجه فرزندانشان هستند. در زمینة نقش رسانه در جایگاه سالمندان نیز مهم ترین مقوله ها نشان می دهد که عملکرد تلویزیون در «برنامه سازی» و «ارائة الگو به منظور ارتقای منزلت سالمندان» ضعیف بوده است. همچنین در زمینة مهم ترین دلایل سپردن سالمندان به مراکز نگهداری، مشارکت کنندگان ابراز کرده اند که ناسپاسی فرزندان و مشکلات اقتصادی آنها مهم ترین دلایل هستند. سالمندان بررسی شده در این تحقیق به ترتیب حفظ حرمت سالمندان، آموزش و برنامه سازی رسانه در زمینة سالمندی، تأمین مسائل اقتصادی سالمند، و ایجاد مراکز تفریحی و بهداشتی را مهم ترین انتظارات خود از جامعه عنوان کرده اند.
بررسی دیدگاه زنان کُرد نسبت به الگوی ازدواج خویشاوندی در مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، نهاد خانواده تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. با توجه به ماهیت متفاوت جوامع انسانی، انتظار نمی رود تغییرات همه جا یکسان صورت گرفته باشد. هدف از این مقاله بررسی میزان عمومیت الگوی ازدواج خویشاوندی در میان زنان کُرد همسردار شهر مهاباد و تبیین دیدگاه آن ها نسبت به این الگوی ازدواجی است. داده ها با استفاده از پیمایشی که در سال 1391 در شهر مهاباد انجام شد و در آن 700 زن همسردار مورد مصاحبه قرار گرفتند گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد که 9/36 درصد ازدواج ها از نوع خویشاوندی است که در این میان، 2/23 درصد زنان با خویشاوندان نزدیک خود ازدواج کرده اند. بر پایه این بررسی، ازدواج خویشاوندی با سطح تحصیلات زنان رابطه ای معکوس دارد. زنانی که ازدواج خویشاندی را تجربه کرده اند، بیش تر از سایرین موافق ازدواج فرزند شان با خویشاوندان می باشند و تفاوتی در نگرش آن ها نسبت به ازدواج فرزندان دختر و یا پسر با فردی از افراد فامیل وجود ندارد. تحلیل های چند متغیره نشان داد زنانی که از استقلال بیش تری برخوردارند، سرمایه فرهنگی بالاتری دارند و نیز آن هایی که تحصیلات دانشگاهی دارند، بیش تر از سایرین مخالف ازدواج فرزندشان با خویشاوندان می باشند. نتایج، گویای آن است که تأثیر نیروهای نوسازی در تغییر الگوهای ازدواج در شهر مهاباد به طور همزمان در همه لایه های اجتماعی ظهور و بروز نیافته است.