فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۳٬۲۱۶ مورد.
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
186 - 202
حوزههای تخصصی:
پناهندگان آذربایجان روسیه جزو محنت دیده ترین گروه میان پناهندگان قفقاز بودند. آنان جزو اجتماعاتی بودند که مورد غفلت محققان قرار گرفتند. این پناهندگان در شکل گیری تندیس گری و نقاشی معاصر ایران نقش بسزایی داشتند. پژوهش حاضر به بررسی تاثیرات هنرمندان پناهنده آذربایجانی بر تندیس گری و نقاشی معاصر ایران و تأثیر بسترهای فرهنگی اجتماعی ایران بر آثار آنان پرداخته است. روش مورد استفاده نشانه شناسی فرهنگی است که پنج اثر و زندگی نامه هنرمند پناهنده آذربایجانی نامی را مورد بررسی قرار داده است. نویسندگان با به کارگیری مفاهیم متن، ضایعه فرهنگی، سپهر نشانه ای، هویت و فرم اجتماعیِ غریبه این متون را مورد تحلیل قرار داده اند. در این پژوهش هنرمندان پناهنده آذربایجانی معرفی و جایگاه آنان در ایجاد و تثبیت هنر نوگرا در ایران مطرح شده است. در تحلیل متن ها جمعا 136 مدلول استخراج شده است. سه رمزگان یادمانه ایران، زیست دشوار و بحران هویت در این متون کشف شدند. با تحلیل نشانه شناسی این رمزگان و دال ها سازوکارهای طرد و جذب فرهنگ (متنیت) ایرانی برای پناهندگان یافت شد. گمشدگی و وفاداری به عناصر متینت ملی از محصولات این سازوکارها است. با نشانه شناسی این متون چهارچوب هویت پناهندگان آذربایجانی در سپهر نشانه ای هنر معاصر ایران یافت شد. آنان با وجود آثار مطرح در هنر شهری و سهم شان در آموزش هنر مجسمه سازی با فراموشی اجتماعی جامعه هنری ایران مواجه شدند.
کاوشی در مفهوم «کودک به مثابهه کنش گر اجتماعی» و شناسایی عناصر بر سازنده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
173 - 205
حوزههای تخصصی:
برخلاف نگاه فرودست نگر در رویکردهای سنتی، کودک، همچون سوژه ای فعال، عامل و حتی در مقام کنش گر اجتماعی، مورد توجه رویکردهای نو به مفهوم کودکی قرار گرفته است. اما با وجود این توجه جدی به دوران کودکی و کنش کودکان، همچنان ممکن است با غلبه رویکردهای بزرگسال محور، مفهوم جدید و انتزاعی «کودک به مثابه کنش گر اجتماعی»، به تعبیرهای نادرست و ابهام برانگیز از کودکی و کنش کودکان بینجامد. در این پژوهش، با روش تحلیل مفهومی که کمک می کند مفاهیم به اصطلاحاتی با میزان کمتری از انتزاع بر گردانده شوند، به شناسایی عناصر برسازنده مفهوم «کودک کنش گر اجتماعی» پرداخته ایم که در دو قلمرو فردی و اجتماعی معرفی شده اند. در قلمرو اول خودِ کودک مطرح است و عناصر برسازنده آن عبارتند از: 1) دیدگاه و صدای کودک، 2) شایستگی های اجتماعی کودک و 3) عاملیت اجتماعی کودک. قلمرو دوم به بافت زندگی و محیط پیرامون کودک ارتباط دارد و عناصر آن شامل 1)عرصه های کنش اجتماعی، 2) شهروندی کودک و 3) رابطه کودک/بزرگسال هستند.
پرسش از سوبژکتیویته فلسفه فارابی و آینده فرهنگ فلسفی ما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
105 - 127
حوزههای تخصصی:
اگر تا کنون فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی دانسته اند، زین پس می توان وی را به عنوان مؤسس سوبژکتیویته ای خاص در تفکر فلسفی جهان اسلام نیز دانست. نزد برخی از فیلسوفان جهان و نیز در تفکر فلسفی معاصر ایران، به طورکلی، به امکان گفت وگو میان تفکر فلسفی کلاسیک و فلسفه های جدید اذعان شده است. اما این گفت وگو برای فلسفی اندیشان کلاسیک ایران از اهمیت مضاعفی برخوردار است چرا که چنین گفت وگویی جزو شرایط امکان حضور در افق فلسفی جدید و هم زبانی (و نه لزوماً هم رأیی) با آن است. تا کنون تمرین این گفت وگو، کم وبیش، بر محور مقولاتی فلسفی از قبیل وجود، ماهیت، علیت، حرکت، غایت، معرفت و... صورت گرفته است. پیشنهاد این مقاله آن است که می توان و حتی بایسته است که این بار با طرح یک مسئله اساسی دیگر و گشودن مسیری دیگر به ادامه این گفت وگو پرداخت. مسئله اساسیِ پیشنهادی، پرسش از سوبژکتیویته فلسفه فارابی است. فلسفه فارابی متضمن معرفت شناسی خاصی است و هر معرفت شناسی، کم وبیش، مشتمل بر نظریه یا توصیفی در باب سوژه است. حال پرسش این است که سوبژکتیویته منطوی در بحث معرفت نزد فارابی چیست؟ این پرسش از آن رو قابل اعتنا و طرح است که بنیاد مدرنیته را سوبژکتیویته تشکیل می دهد. این نوشتار تلاش می کند با الهام از روش شناسی دکارتی در استخراج سوبژکتیویته فلسفی، به استناد متون فارابی همین رویکرد را در آثار فارابی دنبال کند. در نتیجه این وجه، می توان فارابی را به عنوان بنیان گذار سوبژکتیویته اسلامی معرفی کرد.
بدن آستانه ای، به مثابه عرصه کشکمش بر سر معنابخشی به بدن( تحلیل نشانه شناختی آواز قو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر تلاش نموده تا با بهره گیری از آراء میشل فوکو و جورجو آگامبن و با تکیه بر روش نشانه شناختی جان فیسک، مفهوم بدن آستانه ای را در سینمایی آواز قو از منظری گفتمانی در کانون توجه قرار دهد. در این فیلم که در اواخر دهه 70 تولید شده، بدن دستمایه خلق اثری هنری قرار گرفته است، اثری که می توان آن را بازنمایی از شرایط اجتماعی زمانه خود نیز تلقی نمود. فیلم آواز قو برای به تصویر کشیدن جدال قدرت و سوژه حول مفهوم بدن آستانه ای، صحنه هایی را می آفریند که در آن، دوطرفِ یک رابطهِ قدرت، دائماً مشغول چانه زنی بر سر تعریف بدن هستند. جلسه کمیته انضباطی، پست های بازرسی و اداره اجتماعی پلیس جملگی فضاهایی هستند که از منظر فوکوی حضور همیشگی و همه جایی قدرت را تداعی می کند و "بدن" به دفعات محل نزاع گفتمانی قرار می گیرد. یافته ها نشان می دهد که در این فیلم، دو سطح از نزاع گفتمانی حول بدن بیش از همه جلوه گری می کند: یکی، نزاع درون گفتمانی (میان گفتمان اصلاح طلبی و گفتمان اصولگرایی) و دوم، نزاع بین گفتمانی (میان گفتمان سوژه-محور و گفتمان اصولگرایی). در سطح نزاع بین گفتمانی، سوژه با کنشگری فعالانه خویش تلاش نموده در مقابل گفتمان اصولگرایی، سوژگی خویش را با توسل به بدن خویش محقق سازد، جدالی که در نهایت با مرگ وی به پایان می رسد، لیکن پایان بازِ فیلم، فضا را به گونه ای رقم می زند که دلالت بر استمرار گفتمان سوژه محوری دارد که شخصیت زن فیلم آن را نمایندگی می کند.
تجربه زیسته زنان در مراکز پشتیبانی از جنگ (مورد مطالعه: کارگاه خیاطی در دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور زنان در فعالیت های اجتماعی متنوع و متکثر در فرآیند پیروزی انقلاب و بعد از آن، نوع جدیدی از کنشگری زنان را به منصه ظهور گذاشت که با نوع نقش آفرینی اجتماعی زن در رویکرد سنتی و مدرن تفاوت داشت. این نوع کنشگری قابلیت ارائه یک الگوی جدید را دارد که می تواند برای سیاست گذاری امروز ما در حوزه زنان الهام بخش باشد. فعالیت زنان در مراکز پشتیبانی جنگ و به طور خاص کارگاه خیاطی دانشگاه اصفهان از مصادیق این کنشگری است. هدف این پژوهش بررسی تجربه زیسته این زنان با روش پدیدارشناسی است. به همین منظور با 16 نفر از زنان فعال در کارگاه خیاطی مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که این فعالیت منجر به بازیابی هویت اجتماعی برای زنان شده است. هویتی اجتماعی که ذیل آن رشد می کنند و احساس رضایت و کارآمدی دارند. این اتفاق هم چنین در یک ساختار منسجم، منعطف و کارآمد و فضایی متعالی رخ می دهد. ساختاری که اقتضائات زیست زنانه را فهم می کند و فضایی که شبکه روابط انسانی در آن مبتنی بر ارزش های الهی است. در این میان روش مواجهه خانواده ها با تغییر در نقش های زنانه متفاوت است اما در مجموع می توان گفت با تغییر فضای ذهنی و قلبی جامعه درباره اهمیت حضور زنان در نظام سیاسی جدید، اکثریت جامعه ایرانی نقش آفرینی زنان در عرصه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را پذیرفته است.
تدوین الگوی یکپارچه سبک زندگی نشاط محور با اتکا به نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
97 - 121
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف تدوین الگوی یکپارچه سبک زندگی نشاط محور انجام شده است. نشاط همواره یکی از ضروری ترین نیازهای فطری بشر بوده است و نقش تسریع کننده ای در فرایند توسعه جامعه داشته است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنی اد انجام گرفته است. به همین منظور مطالعات صورت گرفته درزمینه نشاط و شادکامی در بازه زمانی سال 1391 تا 1400 موردبررسی قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها در س ه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت و بر اساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد. نتایج پ ژوهش پیش رو، نشان دهنده استخراج 49 کد یا مفهوم اولیه از مصاحبه ها و 19 مفهوم و 9 بعد است. عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، روان شناختی، جمعیت شناختی و دینداری از عوامل تأثیرگذار بر سبک زندگی نشاط محور هستند. یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه های عوامل اجتماعی و اقتصادی تأثیر مستقیم بر سبک زندگی نشاط محور دارند. دینداری و عوامل فرهنگی از عوامل مداخله گر بر سبک زندگی نشاط محور است. شرایط جمعیت شناختی و ویژگی های روانی از عوامل زمینه ای مؤثر بر سبک زندگی نشاط محور هستند؛ همچنین افزایش سرمایه های اجتماعی، بهبود وضعیت روان شناختی و توسعه انسانی از پیامدهای سبک زندگی نشاط محور است.
پدیدارشناسی سویه تقابلی مرگ انسانی و هویت بومی در دو فیلم «از کرخه تا راین» و «یک بوس کوچولو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ به عنوان یک امر طبیعی در هر فرهنگی بار معنایی خاصی دارد. از این رو مرگ را نمی توان صرفاً یک رخداد زیستی دانست. چه، جهان فرهنگی پیرامون انسان، مشحون از مناسبات معنایی است که هر رخدادی در آن قالب قابل تفسیر و معناست.
طبیعی است «مرگ» به عنوان یک امر محتوم و قطعی جایگاه مهمی را در نظام معنایی و قلمروی فرهنگی هر جامعه ای داشته باشد. چه، نوع انسان به عنوان یک موجود خلاق و خودآگاه در این قلمرو معنایی برای خود، هویتی کسب می کند و «مرگ و زندگی» خود را نیز در آن چارچوب معنا خواهد کرد. از این رو مرگ ارتباط تنگاتنگی با بومی دارد که باشندگان در آن زندگی می کنند. این رابطه دو سویه بین فرد و خاستگاه بومی اش آنچنان مهم و حیاتی است که در صورت بروز هرگونه اختلال در این رابطه یقیناً فرد را دچار بحران هویتی خواهد ساخت. در این سطور سعی خواهد شد با الهام از اندیشه های لوکاچ در باب شخصیت مساله دار و نیز نظر هایدگر در باب بوم و مرگ دو فیلم «یک بوس کوچولو» ساخته بهمن فرمان آرا و «از کرخه تا راین» اثر ابراهیم حاتمی کیا را مورد تحلیل قرار دهیم.
فراترکیب سطوح فرهنگ سازمانی؛ جُستاری برای فرهنگ شایستگی محور دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
127 - 161
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سازمانی وسیله ای برای به مقصود رساندن اهداف مطلوب سازمان است و تا زمانیکه افراد در سازمان خود موفق هستند نشانگر فرهنگ شایسته آن سازمان است. به این منظور هدف پژوهش پیش رو فراترکیب سطوح فرهنگ سازمانی است. در این رابطه روش فراترکیب رویکردی کیفی است که اجزای فرهنگ سازمانی را در قالب 7 مرحله و در بازه زمانی سال 1996 تا سال 2020 مورد واکاوی قرار می دهد. یافته ها در سه بخش اجزای مفهومی، مدل های فرهنگ سازمانی و سطوح فرهنگ سازمانی، با توجه به به 12 الگوی شناسایی شده ؛ الگوی مک کوئین، الگوی ماسیاگ، الگوی یازیچی و کرباگ، الگوی بووچوک و فست، الگوی شاین، الگوی دابر، فینک و یولز، الگوی کامرون و کویین، الگوی برگ کوئیست و پاولاک، الگوی رائو، الگوی هافستد، الگوی پیترسون و وایت، الگوی یان مک نی ارائه گردیده است. نتایج نشان می دهد که کاربرد هر یک از این الگوها در حوزه عمل به چه شکل است. همچنین چهار سطح مصنوعات شامل: راهبرد، ساختارهای تصمیم گیری، ساختارهای سازمانی، معیارهای سنجش مسئولیت پذیری، سازوکارهای تأمین مالی، جو سازمانی، سازوکارهای استخدام و پذیرش؛ سطح ارزشها شامل: هنجارها و ناهنجارهای آموزشی، هنجارها و ناهنجارهای پژوهشی، و نیز هنجارها و ناهنجارهای اداری و اجرایی؛ سطح باورها: سنت های علمی، سنت های اجرایی و در آخرین سطح نمادها با عنوان الگوها مورد بازشناسی قرار گردید. لذا پیشنهادات کاربردی این پژوهش را می توان در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی بکار برد.
فراترکیب مطالعات کارآمدی سازمان های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه نظام مند پژوهش های متعدد موجود که جنبه های مختلف کارآمدی سازمان های فرهنگی را به صورت پراکنده بررسی نموده اند، می تواند نقشه دانشی کارآمدی سازمانی در داخل کشور را ترسیم نماید. هدف این مقاله ترسیم دانش موضوعی کارآمدی سازمانی از طریق بررسی ویژگی های دانش انباشته آن از نظر شکلی، روشی و محتوایی در مطالعات می باشد تا مؤلفه های کارآمدی سازمان های فرهنگی را شناسایی نماید. برای دستیابی به این هدف، با روش فراترکیب، مقالات داخلی و خارجی بررسی شد و بعد از شناسایی مقولات، مفاهیم و شاخص های مؤلفه های کارآمدی سازمانی در سازمان های فرهنگی و ارزیابی روایی و پایایی آن نتایج نشان داد، سازه ساختاری با مقوله اصلی تراز ساختار/ استراتژی و مقولات فرعی همسویی مأموریتی، هم سویی ساختاری برای تبیین کارآمدی دارای اولویت و اهمیت است. در سازه رهبری، سبک رهبری استراتژیک در قالب توان تفسیر، توان پیش بینی و توان تصمیم گیری، در سازه ارتباطات، الگوی ارتباطی چندوجهی و در سازه محتوایی، هم سویی منافع ذینفعان و در قالب هم سویی منافع فردی و سازمانی و کارآیی فرایندی شناسایی گردید.
مقایسه سبک زندگی اسلامی در افراد با و بدون اختلال ملال جنسیتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲شماره ۱۷
89 - 102
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی از جمله سبک زندگی می تواند در بروز اختلال ملال جنسیتی مؤثر باشد. پژوهش حاضر درصدد مقایسه سبک زندگی اسلامی در افراد با و بدون اختلال ملال جنسیتی است. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های توصیفی- پیمایشی و به روش علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش تمامی افراد ساکن شهر شیراز هستند که از بین آنها 50 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس (25 نفر مبتلا به اختلال ملال جنسیتی و 25 نفر عادی) انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک زندگی اسلامی کاویانی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی (آزمون تی مستقل) با استفاده از نرم افزار spss26 انجام شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که میانگین سبک زندگی اسلامی در افراد دارای اختلال ملال جنسیتی پایین تر از افراد عادی است. تفاوت نمره کل سبک زندگی و همچنین همه مولفه های آن به جز مولفه اخلاقی در افراد دارای اختلال ملال جنسیتی و افراد عادی از لحاظ آماری معنادار می باشد. بنابراین سبک زندگی اسلامی به عنوان یکی از عوامل اختلال ملال جنسیتی می تواند مورد توجه قرار بگیرد.
تحلیل و نقد گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال در نسبت با مفهوم تلقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
163 - 186
حوزههای تخصصی:
در مکتب تعلیم و تربیت لیبرال عامل تلقین با خلل در تفکر انتقادی و نقص در قوه عقلانیت منجر به از دست رفتن خودمختاری عقلانی و استقلال شخصیتی دانش آموز می شود. در این نگرش تعلیم و تربیت تلقینی با تکیه بر اقتدار معلم و مرجعیت نهاد آموزشی به دنبال القای آموزه های اخلاقی، سیاسی و دینی خاص به ذهن دانش آموز است. از اینرو تلقین مرز میان تعلیم و تربیت خوب و بد است. اما آیا تلقین یکسره منفی و نامناسب است؟ آیا تعلیم و تربیت لیبرال خود واجد ویژگی های تعلیم و تربیت تلقینی است؟ این پژوهش کیفی با روش تحلیل مفهومی به دنبال درک ماهیت تلقین در گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال است. ادعای پژوهش این است که گفتمان تعلیم و تربیت لیبرال در تلقینی خواندن اشکال دیگر تعلیم و تربیت موجه نیست. زیرا نخست این که تلقین در برخی از زمان ها و موضوعات آموزشی و عقیدتی مناسب و بلکه لازم است. دوم این که تحقق مولفه هایی مانند پرورش قوه عقلانیت و تفکر انتقادی و خودمختاری به شکل ایده آل و مطلق در تعلیم و تربیت امکان پذیر و حتی مناسب نیست. سوم این که تعلیم و تربیت لیبرال خود با پشتیبانی منابع قدرت و مرجعیت برنامه درسی پنهان به دنبال تلقین نوعی آموزه خاص عینی گرایی علمی در فرایند آموزش است و لذا انتقادات آن نسبت به سایر اشکال تعلیم و تربیت دارای نوعی ویژگی خودارجاعی است. بنابراین خالی کردن فضای تعلیم و تربیت از ارزش های اخلاقی و آموزه های مذهبی به بهانه تلقینی خواندن آن از سوی مدافعان لیبرال امری نادرست و مخاطره آمیز است.
عادی سازی فساد و مولفه های موثر بر آن در ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
121 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق شناسایی و ارزیابی عوامل (درونی و بیرونی) موثر بر عادی سازی فساد در ورزش است، لذا با شناسایی این شاخض ها به تحلیل فساد ورزشی پرداخته می شود. جامعه تحقیق، 23 نفر از خبرگان بین المللی می-باشد که در زمینه فساد سابقه پژوهش و مطالعه داشته اند. بر اساس مرور ادبیات و پیشینهء پژوهش 15 شاخص شناسایی و استخراج شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از روش ترکیبی تئوری تصمیم گیری چند معیاره فازی شامل: ANP بر اساس DEMATEL استفاده شد. نتایج روابط علّی-معلولی این پژوهش نشان داد که شاخص های جهان بیرونی ( 8 شاخص) به عنوان عوامل اثرگذار (علت)، شناخته شدند. از این بین، شاخص بهشت گمشده، فراوانی فرصت های فساد و هزینه ی پایین مشارکت در فساد، به ترتیب اثرگزارترین بودند. برقرارسازی نظام پایش و بررسی ها برای شناسایی ساختارهای فسادزا و محدود کردن فرصت های فساد، متناسب سازی نظام جرم و مجازات، تلاش برای مقابله با بی تفاوتی و بی حسی اجتماعی، ایجاد سیستم های آموزشی کارآمد جهت همراه کردن جامعه با استراتژی تقبیح فساد، ایجاد سازوکارهای تشویقی برای اقدامات افشاگرانه، می تواند تحمل فساد را در جامعه تا حدود زیادی پایین بیاورد و سهولتِ مشارکت در فساد را از بین ببرد.
نسبت فرم و هندسه تزییناتِ آجریِ جداره های حیاط اندرونیِ خانه های نیمه دومِ حکومتِ قاجار در تبریز با وضعیت معیشتی مالکین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
34 - 61
حوزههای تخصصی:
شرایط اقتصادی در هر دوره تاریخی، یکی از عوامل تاثیرگذار بر نظام معماری و شهرسازی بوده و تزیینات به عنوان جزیی از معماری از این قاعده مستثنی نیستند. هدف این پژوهش که با روش تفسیر تاریخی به انجام رسیده بررسی تاثیر وضعیت معیشتی مالکین بر تزیینات آجری حیاط اندرونی خانه های قاجاری تبریز است. برای دستیابی به این هدف تلاش شد به سوالی با این مضمون پاسخ داده شود که چه نسبتی بین فرم و هندسه تزیینات آجرکاری با سطح اقتصادی زندگی مردم برقرار است؟ با تقسیم خانه ها به دو طیف مربوط به قشر مرفه و عادی، با مشاهدات میدانی به بررسی تزیینات آجری - نمای حیاط های اندرونی آن ها از دو منظر فرم اجرا و هندسه کلی پرداخته شده و سپس نسبت بین این تزیینات با سطح معیشتی مالکان بررسی شد. طبق یافته های پژوهش از منظر فرم اجرا، الگوهای تکرارشونده جزو الگوهای مشترک بین هردو قشر بوده است. الگوهای گسترش یافته تنها مختص قشر مرفه جامعه آماری بوده و الگوهای واحد و الگوهای چندتایی نیز غالباً در خانه های قشر مرفه به کار رفته است. از بعد فرم هندسی نیز چند الگوی هندسی مشخص مابین هر دو قشر مشترک بوده و برخی الگوها هم مشخصاً به یک قشر خاص تعلق داشته است. در نهایت این نتیجه کلی حاصل شد که تمایزاتی بین الگوهای تزییناتی دو قشر وجود دارد که هیچ یک از نمونه ها به سمت خلق الگوهای غیر معمول و استفاده افراطی از آن ها گام برنداشته و به نحوی نیست که اقشار مختلف جامعه را از هم جدا کند و نمایانگر شکاف طبقاتی میان آنها باشد.
هویت دینی و شاخص های آن نزد اندیشمندان اجتماعی پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم هویت دینی مفهومی است که امروز در اندیشه اجتماعی و سیاسی جوامع لیبرال مورد استفاده قرار می گیرد. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش این است که نگاه اندیشمندان پسامدرن به هویت دینی چگونه است؟ در پاسخ، به تطور تفکر در برداشت از دین و هویت و ایجاد مفهوم هویت دینی در ارتباط تنگاتنگ با «من کیستم و به چه چیزی باور دارم» اشاره شده است. اندیشمندان، عینیت و ذهنیت را در ابعاد فرهنگی و اجتماعی هویت دینی مورد نظر قرار داده و شاخص های عاطفه، آگاهی، و تعهد را در نظر گرفته اند. به دلیل انتظام هم راه با انسجام خاص هویت دینی، فرآیندی دیدن، بقا، تداوم، و تقدم هویت دینی در کنار دیگر هویت های اجتماعی در نظر گرفته شده و آن چه نقطه مرکزی «سیاست هویت» است بروز گسترده اجتماعی هویت دینی است که می توان آن را دغدغه اصلی سیاست هویت دینی در میان اندیشمندان دانست. در نقد رویکرد اندیشمندان پسامدرن به نقص دیدگاه های کارکردگرایانه، نگاه پسینی و سطحی به هویت دینی و فقدان بررسی ماهیت ارزش های اجتماعی ادیان در پژوهش پرداخته شده است.
ویژگی های مادری خوب: مطالعه ای با رویکرد کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
115 - 142
حوزههای تخصصی:
مهم ترین نقش زنان در سبک زندگی اسلامی مادری و تربیت فرزند است و با توجه به شرایط اجتماعی امروز، به خصوص سیاست های جمعیتی، مادری از مسائل مهم علوم اجتماعی است؛ اما مفهوم مادری در ایران کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال شناسایی ویژگی های مادری خوب از دیدگاه زنان و مردان است تا بتواند با دستیابی به فهمی درست از تعریف مادری خوب، گامی در جهت زمینه سازی برای ارائه الگو و تعریفی مناسب از نقش مادری، متناسب با شرایط امروز جامعه ایران بردارد. به این منظور با مصاحبه با 90 نفر از مشارکت کنندگان شامل پدران، مادران، مردان متأهل، زنان متأهل، پسران مجرد و دختران مجرد ساکن شهر تهران و تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها به استخراج ویژگی های مادری خوب از دیدگاه آنان پرداخته است. بر اساس یافته ها، ویژگی های مادری خوب شامل «فداکاری و صبوری»، «مهربانی و دلسوزی»، «حمایت و یاری گری»، «آرامش و امنیت بخشی»، «آگاهی و دغدغه مندی»، «درایت و مدیریت»، «الگو بودن برای فرزند»، «تربیت فرزند شایسته»، «تعامل سازنده با فرزند» و «ایفای متعادل نقش ها» بوده است.
مفهوم شناسی تطبیقی سرگرمی با نگاه به منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
91 - 114
حوزههای تخصصی:
پژوهش های نظری مرتبط با سرگرمی، برای استخراج نظام توصیه های اسلام از منابع اسلامی، با چالش جدی از لحاظ ارتباط معنایی با آیات و روایات مواجه است. این مقاله در صدد یافتن واژگان و اصطلاحات وحیانی است که حد اکثر تطابق و هم پوشانی را با مفهوم سرگرمی داشته باشند. یافتن مفهوم لغوی و اصطلاحی دقیق و همچنین مقایسه بین خانواده معنایی این واژگان هدف اصلی است که در این نوشتار پیگیری می شود. در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش گردآوری کتابخانه ای و تحلیل های معنا شناسانه، بررسی کتب لغت و کاربردهای مختلف کلمات مد نظر در آیات و روایات انجام گیرد و با بهره گیری از برداشت ها و تفسیر بزرگان این عرصه، مفاهیم مرتبط و ناظر به سرگرمی استخراج و از جهت معناییی تبیین گردند. یافته های این نوشتار، ارتباط معنا داری را بین مفهوم سرگرمی از یک سو و مفاهیم چون لهو، لعب، لغو، عبث و استجمام که در منابع وحیانی کاربرد فراوانی دارند، نشان می دهد.
بررسی جامعه شناختیِ عوامل مؤثّر بر مشارکت اجتماعی (مورد مطالعه: شهرستان های جوانرود و روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
203 - 219
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثّر بر مشارکت اجتماعی در شهرستان های جوانرود و روانسر انجام شده است. در این پژوهش می خواهیم بدانیم میزان مشارکت اجتماعی شهروندان شهرستان های جوانرود و روانسر در چه وضعیتی می باشد؟ و عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی را مورد بررسی و آزمون قرار دهیم تا مشخص شود که چه عواملی برکاهش مشارکت اجتماعی تأثر گذاشته اند؟ چهارچوب نظری تحقیق از آرا صاحب نظران مکتب نوسازی قدیم مانند لرنر و راجرز و ... گرفته شده است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار تحقیق پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه شهروندان بالای 18 سال ساکن در شهرستان های جوانرود و روانسر بوده است. حجم نمونه 384 نفر بوده که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از میزان مشارکت اجتماعی متوسّط در شهرستان های جوانرود و روانسر است و رابطه معنی داری بین متغیّرهای مستقل (تقدیرگرایی، تحصیلات، سن و جنسیّت) با متغیّر وابسته (مشارکت اجتماعی) وجود دارد. بین متغیّر طبقه اجتماعی با مشارکت اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که مقدار ضریب همبستگی چندگانه 393/0 می باشد و متغیّرهای مستقل، 6/14 درصد از تغییرات متغیّر وابسته را تبیین می کنند و از بین عوامل مؤثّر بر مشارکت اجتماعی، فقط متغیّرهای سن و تقدیرگرایی به ترتیب تأثیر گذار بوده اند. نتایج نشان داد که تقدیرگرایی محرّک مشارکت اجتماعی می باشد.
نقش ادبیات داستانی در بررسی آثار هنری بر پایه نظریه جامعه شناسی واثنو (مطالعه موردی: نگارگری صفوی و رمان نام من سرخ اثر اورهان پاموک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر صفوی به عنوان یکی از درخشان ترین دوره های هنری در ایران، با حمایت پادشاهان از هنرمندان همراه بود. نقل و انتقالات سیاسی این دوره، باعث آشنایی بیشتر هنرمندان شرقی با هنر غرب شد. پژوهش حاضر ضمن بررسی جوانب بصری و نظری نگارگری صفوی از دیدگاه رمان «نام من سرخ» بر پایه جامعه شناسی واثنو، تفاوت های بین دو مکتب هرات و تبریز دوم را بررسی نموده و نتایج به دست آمده را با یک قطعه «شکار» صفوی، تطبیق داده است. پاموک از فلسفه حاکم بر نگارگری ایرانی و تفاوت آن با نقاشی غرب آگاهی داشته و در این رمان، وجودِ اختلاف نظر بین دو دیدگاه سنتی و مدرن در کارگاه نقاشی امپراتوری عثمانی را واکاوی کرده است. اینکه اثر مذکور، پیرو کدام یک از مکاتب نگارگری صفوی است و چگونگی ارتباط آن با این مکتب از منظر جامعه شناسی، سؤالاتی است که در این پژوهش به آن ها پاسخ داده می شود. طبق نتایج به دست آمده، این اثر از نظر ترکیب بندی، مربوط به مکتب تبریز دوم می باشد و هنرمند در عین وفاداری به اصول نهادینه شده در مکتب مدنظر، از نوآوری های هم عصر خود بهره برده است. نتایج این مقاله اهمیت ارجاع به ادبیات داستانی در نقد آثار هنری را به خوبی نمایش می دهد.
حکمرانی گردشگری در تعاطیِ نظام دانایی و عقلانیت در عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وفور داده و اطلاعات موضوعی در حوزه گردشگری از یک سو و اهمیت تفکر سیستمی نظام مند جهت دست یابی به مزیت رقابتیِ حاصل از گردشگری از سوی دیگر علت اصلی شکل گیری این تحقیق بوده و بر این اساس هدف تحقیق توصیفی اکتشافی حاضر، ارائه الگوی شناخت توسعه گردشگری در ایران است. این مهم از طریق فرامطالعه یافته های کیفی 187 رساله های دکتری چهار دهه اخیر پس از انقلاب اسلامی دنبال شده است. در عمل با استفاده از تحلیل محتوای کمی به توصیف ویژگی ها و خصائص جامعه موردمطالعه پرداخته شد، سپس به منظور بازخوانی یافته های کیفی رساله ها، روش فراترکیب به کار گرفته شد. با مطالعه اسنادی، کدهای مربوط به مؤلفه های تأثیرگذار بر توسعه گردشگری احصا و با بازخوانی های مکرر و در رفت و برگشت های استقرایی- قیاسی الگوی اولیه مفهومی به دست آمد. از ابزار سیاهه وارسی و نیز «برنامه مهارت های حیاتی ارزیابی» برای ارزیابی کیفی متون پژوهش به کار گرفته شد. با استفاده از نرم افزار مکس کیودا مجموع مطالعات گردشگری در شش دسته یا مقوله شامل گردشگری شهری با بیشترین فراوانی (190 مورد)، گردشگری پزشکی (55 مورد)، گردشگری روستایی (41 مورد)، گردشگری ورزشی (36 مورد)، گردشگری مذهبی (9 مورد فراوانی) و گردشگری طبیعت (4 مورد) دسته بندی شد. همچنین ذیل این مقوله ها به تفکیک 33 مورد در بعد عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری و نیز 26 مورد در بعد موانع بازدارنده و درنهایت هشت مضمون شامل مدیریت و برنامه ریزی امور گردشگری، زیرساخت های فیزیکیِ مصنوع ، زیرساخت های فرهنگی یا زیرساخت های رفتاریِ مربوط به حُسن تعامل انسانی، زیرساخت های اجتماعی و تأمینی، زیرساخت های حقوقی قانونی، زیرساخت های طبیعی و تاریخی و زیرساخت های حرفه ای الگویی از شناخت حکمرانی گردشگری و چگونگی مواجهه با مسائل آن را به دست می دهند. ضریب کاپا در «اس پی اس اس» نسخه 24، به مقدار 71 درصد به دست آمده و پایایی احراز شد. درنهایت در انتها محقق ایده تعاطیِ اثربخش نظام دانایی و عقلانیت در عمل را در نظامی یکپارچه و شبکه وار به عنوان راهبردی مناسب برای دستیابی به الگوی شناخت گردشگری و حکمرانی مطلوب آن را پیشنهاد داده است.
اثربخشی خودِ رستگاربخش بر سلامت روان در افراد ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
135 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی این موضوع بود که اولاً بزرگسالان ایرانی خود رستگاری بخش را تجربه می کنند به عبارت دیگر روایات زندگی خود را به صورت رستگاری بخش بیان می نمایند. ثانیاً رابطه بین خود رستگاری بخش و مولد بودن و در نتیجه سلامت روان در جامعه ایران مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه روایتی، 57 بزرگسال ایرانی در دامنه سنی 22-65 سال به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از تکمیل فرم رضایت نامه برای شرکت در پژوهش، از آنها خواسته شد پرسشنامه داستان زندگی مک آدامز و مقیاس مولد بودن لویالا را تکمیل کنند. پاسخ های افراد به سؤالات پرسشنامه داستان زندگی با استفاده از روش کدگذاری مک آدامز و داده های پرسشنامه مولد بودن با استفاده از مقیاس لیکرت نمره گذاری و با روش همبستگی پیرسون تحلیل شدند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که در جمعیت بزرگسال ایرانی، بین نمرات خودرستگاری بخش و مولد بودن رابطه معنی دار وجود دارد. (0/05>P) جمعیت بزرگسال ایرانی عمدتاً داستان های خود را در تم خودرستگاری بخش تعریف نکردند، همچنین آنها در آزمون مولد بودن نیز نمرات کمی را کسب کردند.