مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
متون کهن
حوزه های تخصصی:
اسطوره از دیدگاه پدیدارشناسى، باورى دینى- آیینى است. روایت دربارهء ایزدان یا ایزدگونه هایى است با قدرت هاى جسمانى و روحانى فوق طبیعى، که مردم آن را حقیقى پندارند. با نگاهى به متون کهن در ادیان گوناگون به روایت هایى اسطوره اى برمى خوریم که قهرمانان آنان گاه پیام آوران دینى الهى اند چون نوح و سلیمان و گاه شهریارى ایزدگونه چون جم اوستایی که موضوع این مقاله است. مقالهء حاضر اسورهء جم (جمشید) را در دو بخش بررسى می کند نخست جم از کهن ترین مستندات هند و ایرانى (وداها و گاهان) بازیابى شده و در بخش هاى گوناگون اوستا مورد بازنگرى قرار مى گیرد، سپس نکاتى دربارهء این شخصیت اسطوره اى که در آثار نویسندگان سده هاى نخستین اسلامى آمده بیان مى شود تا تحول بن مایه هاى این روایت کهن در اقوال و تفاسیر راویانش در گذر زمان ملاحظه شود.
بررسی وضعیت انتشار داستان های بازنویسی شده از شاهنامه و مثنوی برای کودکان و نوجوانان از سال 1369 تا 1389(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین وضعیت انتشار داستان های بازنویسی شده از شاهنامه و مثنوی برای کودکان و نوجوانان از سال 1369 تا 1389 در ایران به منظور شناسایی کاستی های موجود در این زمینه است. روش: پژوهش حاضر توصیفی است و به روش کتابخانه ای انجام گرفته است. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از سیاهه وارسی استفاده شده است. نمونه آماری شامل 63 داستان مثنوی و 171 داستان شاهنامه است که با استفاده از نمونه گیری از بین 594 عنوان کتاب انتخاب شده است. یافته ها: بررسی سال انتشار آثار بازنویسی شده نشان داد که با گذر سال ها بر تعداد داستان های بازنویسی افزوده شده است. بیشترین شمارگان داستان های شاهنامه و مثنوی بین 3000 تا 5000 بوده است. 2/84 درصد کتاب ها در تهران و 8/15 درصد در شهرستان ها و 84 درصد کتاب ها تنها یک بار چاپ شده اند. 4/65 درصد کل کتاب ها دارای تصاویر رنگی هستند. 8/43 درصد از کتاب ها تا 20 صفحه و 6/8 درصد از کتاب ها نیز بیش از 150 صفحه دارند. تنها 18 کتاب شاهنامه و 6 کتاب مثنوی دارای ویراستار هستند. برای گروه سنی «الف» هیچ کتابی از شاهنامه به چاپ نرسیده است و تنها 1 کتاب از مثنوی برای این گروه سنی چاپ شده است. 145 داستان شاهنامه و 44 داستان مثنوی به شیوه بازنویسی ساده و 26 داستان شاهنامه و 19 داستان مثنوی به شیوه خلاق نوشته شده است. بیشتر داستان های بازنویسی شده شاهنامه از بخش پهلوانی و بیشتر داستان های بازنویسی شده مثنوی از دفتر اول و سوم گرفته شده است. اصالت/ارزش: از آن جایی که در سال های اخیر بازنویسی از متون کهن برای کودکان و نوجوانان از نظر کمی رشد قابل ملاحظه ای داشته است؛ لازم است تا ارزیابی های دقیق تری بر این نوع متون صورت گیرد. به نظر می رسد در این زمینه پژوهش های چشمگیری صورت نگرفته است. پژوهش حاضر بر آن است تا با بررسی وضعیت انتشار این نوع آثار، کاستی ها را شناسایی نماید و پیشنهادهایی به مسؤلان و نویسندگان ادبیات کودک ارائه دهد.
زعفران در آینه دانش بومی میراث مکتوب کهن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶
211-235
حوزه های تخصصی:
زعفران گیاه بومی ایران است که از دوران باستان ایرانیان نحوه کشت و کار، کاربرد های تغذیه ای و مصارف دارویی می شناختند. دانش بومی ایرانیان در ارتباط با زعفران بسیار غنی بوده و امروزه کاربردی است که ریشه علمی در متون کهن کشاورزی دارد. این گیاه در فرهنگ و ادبیات فارسی جایگاه ویژه ای پیدا کرده است که نشانه پر ارزش بودن و عاشقی که دور از معشوق به حال ناخوش گرفتار گردیده، می باشد. در متون کهن کشاورزی، گیاهشناسی و کلیه مراحل کاشت، داشت و برداشت این گیاه تشریح و تبیین گردیده است ودر مرحله داشت دور آبیاری برای مناطق مختلف دو بار توصیه شده است . بر اساس این متون مهمترین آفات این گیاه جوندگان موش و خرگوش است. در کتب طب سنتی مصرف دارویی زعفران در قوت دادن احشاء داخلی ، مفرح بودن آن ، موارد مصرف ادویه ای و مصارف عطری گیاه تشریح گردیده است . خطرات مصرف بالای زعفران نیز در این متون در بعضی متون نگارش یافته است.
واکاوی زمینه های مطالعه صنایع دستی در متون کهن دوره اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
31 - 41
حوزه های تخصصی:
اگرچه در متون کهن به گونه های مختلف از صنایع دستی سخن به میان آمده است، اما در پژوهشهای امروزی چندان مورد توجه نیست. بر این اساس گشودنِ درهای جستجو برای اشراف بیشتر به گذشته صنایع دستی، ضرورت کنکاش در متون را دوچندان می کند. لذا برای آگاهی از تجلی صنایع دستی در متون، واکاوی گسترده ای برای پاسخ به پرسشهای زیر صورت گرفت: 1- با توجه به تنوع بسیارِ متون دوره اسلامی از نظر موضوعی، اطلاعات مربوط به صنایع دستی را باید در کدام متنهای تاریخی جستجو کرد؟ 2- این متنها در چه زمینه ها و ویژگیهایی از صنایع دستی می توانند مورد مطالعه قرار گیرند؟ هدف از این پژوهش در اختیار نهادن امکانات استنادی و مطالعاتی گسترده تر برای پژوهشگر صنایع دستی است و اینکه موضوعات پژوهشی جدیدی در حوزه صنایع دستی از طریق جستجو در متون به دست آید و به این ترتیب بخشهایی از اطلاعات پنهان صنایع دستی گذشته آشکار شود. اطلاعات از طریق سیر در متنهای کهن متعدد، موجود در کتابخانه ها و گزینش زمینه های متنوع تجلی صنایع دستی در آنها گردآوری شد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بود تا ضمن وصف متن انتخابی، زمینه های موضوعی معرفی شوند و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه بررسیها نشان داد که اطلاعات مربوط به صنایع دستی در انواع متون جغرافیایی، تاریخی، پزشکی، علمی، ادبی، مذهبی، فقهی، حماسی، درباری، سفرنامه و غیره آمده و این اطلاعات زمینه های متنوعی از علوم و معارف مرتبط با صنایع دستی را در بر می گیرند که از جمله آنها می توان به: آشنایی با ناگفته های صنایع دستی؛ کشف اصطلاحات و عنوانهای مرسوم گذشته؛ احیاء صنایع دستی فراموش شده؛ کشف واقعیتهای فکری و فرهنگی پیرامون صنایع دستی گذشته، و طبقه بندی و به سامان کردن آنها اشاره کرد.
ملاحظات ویرایش متون کهن با توجه به «هنرسازه»ای بدیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
97 - 114
حوزه های تخصصی:
درباره رسم الخط قدیم نسخه های خطی در بیشتر کتب تصحیحی و کتبی که درباره نسخه شناسی و تصحیح متون نوشته شده است بحث هایی به چشم می خورد؛ اما درباره استفاده هنری شعرا از ویژگی های رسم الخط کهن کمتر سخن به میان آمده است. در کتب بلاغی نیز درباره انواع ترفندهای بدیعی سخن رفته است؛ اما سخنی از ترفندهای بدیعی وابسته به رسم الخط نیست. هنرسازه ای که در این جستار بررسی می شود، در شکل ظاهری و نوشتاری یک اثر ادبی جلوه گر می شود و وابسته به رسم الخط خاص زبان فارسی است و از هر دو حیث صورت و معنا زیبایی آفرین است. در واقع، مبنای هنرسازه بدیعی مورد بحث، یکی عوامل صوری خط و زبان و دیگر مبحث تقارن و قرینه پردازی است که از کهن ترین عوامل نظم و زیبایی بخشی در اقسام هنر است. تتبع در اشعار شاعران و بسامد استفاده از این هنرسازه نشان می دهد شاعران در استفاده از آن خلاق و آگاه بوده اند. جست وجو در متون منظوم و منثور فارسی و گاه مقابله چند تصحیح از یک اثر برای یافتن مواردی از هنرسازه بدیعی مدنظر، روش این پژوهش است.
گذار از جهان هرودوتی به جهان پلوتارخوسی: آسیب شناسی ترجمه های فارسی متونِ کهن بنیادین دنیای باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
در پژوهش های تاریخ ایران باستان، که کمبود اطلاعات اعم از نوشته های مورخان کلاسیک، پوست نوشته ها، و سنگ نوشته ها، به مفهومی دیگر داده های مادی (باستان شناختی) و مکتوب، مورخ را در تحلیل صحیح و دقیق آن دوره دچار مشکل می کند، ترجمۀ یک اثر کلاسیک مربوط به دوره ای خاص چنان اهمیت می یابد که فقط با انتشار یک اثر در این حوزه اطلاعات و داده های تاریخی به گونه ای دیگر تفسیر و تعبیر خواهند شد. ازاین رو، روشن است که ترجمۀ آثار کلاسیک یونانی و لاتین اهمیتی دوچندان می یابد و شایسته است که مترجم، افزون بر احاطۀ کامل بر دورۀ تاریخی متن موردنظر، بکوشد با وقوف کامل بر سبک و اسلوب نگارش نویسنده وفاداری به متن را تمام و کمال حفظ کند. این پژوهش بر آن است با بررسی تطبیقی ترجمه های دو مورخ کهن یونان و روم باستان، هرودوت هالیکارناسی و پلوتارخوس خرونه ای، راه کارهایی را برای جلوگیری از خطای پژوهشی مترجم محققان ارائه دهد.
واکاوی فرهنگی متون کهن پیرامون انتخاب نام زنان
منبع:
زن و فرهنگ سال هفتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۷
103-119
حوزه های تخصصی:
متن های کهن ایران باستان نشان دهنده اعتقادها ،باورها و شاخص های فرهنگی ،اجتماعی و تاریخی ایرانیان پیش از اسلام است. این باورها و اعتقادهای کهن، بخشی از نگرش مردم را به برگزیدن نام زنان از نمادها و سمبل های مادی مانند آسمان ،خورشید و ستارگان و در بعد معنوی، اعتقاد به خدایان و ایزدان کهن نشان می دهد. هدف از این پژوهش بررسی باورهای اعتقادی و فرهنگی مردم ایران به تاریخ و ادیان پیش از اسلام ،در مورد انتخاب نام زنان بود.در پژوهش حاضر برای گردآوری داده ها از کتاب های باستانی ایران،اوستا و فارسی میانه(پهلوی) استفاده شد.نتایج تحلیل داده ها با استناد بر متون کهن ایرانی نشان داد که بین اعتقادات مذهبی-دینی و باورهای فرهنگی –تاریخی و نیز مقبولیت اجتماعی جهت انتخاب نام زنان رابطه معنی داری وجود دارد.همچنین از بین داده های فرهنگی ،اعتقادات مذهبی که جنبه تبرک و تقدس داشته اند عامل تاثیرگذارتری برای انتخاب نام زنان درایران باستان می باشد.
زبان شاهنامه و «برسری خوانی»
حوزه های تخصصی:
برخی واژگان در کتاب شاهنامه فردوسی، در معانی و کاربردهایی رخ می نمایند که با تصور ابتدایی یک فارسی زبان امروزین، تفاوت های معنی دار و بااهمیت دارد و بدون توجه به آنها، مفاد پاره ای از بیت ها و عبارت های شاهنامه، روشن نمی شود. نویسنده در نوشتار پیش رو می کوشد تا معانی دو واژه «پهلوان» و «خادم» را که از واژگان پرکاربرد و کلیدی در شاهنامه فردوسی هستند، مورد مداقه قرار دهد. از این رو، به ذکر شاهدمثال هایی از متن شاهنامه می پردازد. سپس معنای مصرع «ورا پیش من رفتن آیین بود» و مقصود فردوسی از «وی» در «ورا» را بررسی می کند. نویسنده در راستای این هدف، پس از بیان دیدگاه برخی از شاهنامه پژوهان، دیدگاه خود را عرضه داشته و بیان می دارد که «ورا پیش من رفتن آیین بود» یعنی: نزد من و به باور من که سیاووشم، روان شدن فرمان شاه، آیین و عین صواب است. / صواب آن است که حکم شاه نفاذ یابد و من سیاووش، فرمان شاه را امتثال کنم. به این ترتیب، وی در ورا به فرمان شاه برمی گردد. در نهایت، با بررسی معنای واژه بهتری در بیت گذشتم ازین سد اسکندری / همه بهتری باد و نیک اختری، نوشتار را به پایان می رساند.
گمانه زنی در باب مؤلف بحر الفوائد
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۸۷)
145 - 157
حوزه های تخصصی:
بحر الفوائد متن فارسی کهنی است که نویسنده ناشناخته اش، آن را به شیوه دائرهالمعارف موجزی از علوم دینی و معارف زمانه خود نگاشته است. در متن و نسخه های خطی کتاب، هیچ نشانی از نام نویسنده آن دیده نمی شود و پژوهشگران قبلی از جمله مصحّح آن مرحوم محمدتقی دانش پژوه نیز موفق به شناسایی وی نشده اند. نویسنده مقاله پیش رو، با ردگیری سرنخ هایی که متن کتاب در راستای شناسایی ماهیت مؤلف آن به دست می دهد، همچون مذهب و باورهای دینی مؤلف و تألیف کتاب در نیمه سده ششم هجری در سرزمین شام، و با بهره گیری از دیگر شواهد درون متنی و برون متنی، به گمانه زنی درباره ماهیت مؤلف بحر الفوائد پرداخته و یکی از فقهای شافعی ساکن شام به نام قطب الدین نیشابوری (505-578ق) را به عنوان مؤلف احتمالی آن پیشنهاد داده است.
ردیابی 35 رباعی منسوب به مولانا در نسخ خطّی و چاپی دیوان سنایی و متون کهن تر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از شاعرانی که می توان رباعیاتش را به اشکال مختلف در میان رباعیات دیوان کبیر مولانا ردیابی کرد سنایی است.بعد از بررسی «نزهه المجالس» و چندین نسخه خطّی معتبر از دیوان سنایی، تعداد رباعیات مشترک و مشابه دیوان چاپی سنایی به تصحیح مدرس رضوی و دیوان کبیر مولانا به تصحیح فروزانفر از 26 به 35 رباعی افزایش یافت. برای تحلیل انتساب دقیق رباعیات مشترک و مشابه این دو شاعر، علاوه بر منابع مذکور، آثار نظم و نثر دیگر شعرا و نویسندگان پیش از مولانا نیز بررسی شد. از مجموع 35 رباعی مشترک و مشابه، براساس تحلیل داده ها، 24 رباعی از دیوان کبیر قطعا متعلق به سنایی است یا از رباعیات او تضمین و اقتباس شده است. 8 رباعی نیز به احتمال زیاد از سنایی است و 3 رباعی دیگر، علاوه بر سنایی به شاعران دیگری نیز منسوب شده است. از رباعیات سنایی، فقط 4 رباعی به شکلی کامل و بدون تغییر در دیوان کبیر آمده، در سایر موارد رباعیات با تغییراتی در چند واژه تا سه مصرع همراه است.
درباره واژه تازی
حوزه های تخصصی:
واژه تازی از جمله واژه هایی است که به مرور زمان معنی دیگری کسب کرده،معنیی کاملاً متضاد با معنی اول آن.این واژه که در آغاز و در طول حیات 1300 ساله یا بیشتر خود، بار معنایی مثبت داشته و در حقیقت یک واژه ادبی بوده که بیشتر شعرا و ادبا آن را به کار می برده اند، در صد سال اخیر و به ویژه در هفتاد سال گذشته به موازات رشد گرایشات ناسیونالیستی، توسط نویسندگان و شعرای ناسیونالیست برای تحقیر و توهین به کار رفته و بار معنایی آن منفی شده است.از آنجایی که این بار معنایی باعث رنجش و آزردگی خاطر بسیاری از هم وطنان خوزستانی شده، در این نوشتار به اصل و منشأ این واژه می پردازیم و نشان می دهیم این واژه از کجا نشأت کرفته است.همچنین نشان می دهیم که این واژه نزد شاعران پارسی گوی از رودکی تا ملک الشعرای بهار و نثرنویسان از بیهقی تا قبل از میرزا فتحعلی آخوندزاده به چه معنایی به کار می رفته و در این یک صد سال اخیر چگونه بار معنایی آن تغییر کرده است؟
اشیاء روزمره یا اسباب تجمّل: دوگانگی مفهوم اشیاء صناعی در متون دوران اسلامی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
75 - 86
حوزه های تخصصی:
دست ساخته های صناعتگران دوران اسلامی که امروز از آثار اصیل هنر اسلامی به شمار می آیند، در منابع متقدم از دو منظر متفاوت یاد شده اند؛ یکی ناظر بر وجه کاربردی آنها در زندگی عموم مردم و دیگری به اعتبار وجه زینتی و تجمّلی آنها در گنجینه های اغنیا. این تعابیر دوگانه در نوشته های بعضی از متفکران پیشین جهان اسلام اساس دسته بندی صناعات دستی به دو گروه ضروری و تجملی شده است. هدف از این نوشتار نزدیک شدن به فهم گذشتگان از آثار صناعی، از راه جست وجوی این اشیاء و صناعات سازنده آنها در متون کهن است. نتیجه کار نشان می دهد اشیائی که امروز آثار هنرهای صناعی شناخته می شوند، از گروه دوم اند؛ اما این شأن هنری برآمده از نگاه امروزی نیست، بلکه آنها نزد سازندگان و صاحبان اصلی خود نیز ارج و اعتباری فراتر از وجه کاربردی شان داشته اند و در جایگاه شاهکارهایی نفیس قدر می دیده و به نیکی نگهداری می شده اند. از سوی دیگر، اشیاء روزمره نیز منزلت خود را داشته و هرگز از کانون توجه اهل تفکر دور نبوده اند.
تطبیق فهم از متن، بر اساس نظریه گادامر با نظریه پست مدرنیسم در باب اقتباس لیندا هاچن*(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
81 - 103
حوزه های تخصصی:
اقتباس بحث مورد مناقشه ای است. این که دانسته شود اقتباس نظریه یا مفهوم است یا فرآیند، مهم است. اما چیزی که مورد اهمیت است فرآیند اقتباس است که مد نظر است. متن ادبی اولین رخ نمود خود را در متون مقدس تمدن های کهن و باستانی قبل از میلاد مسیح و بروز داد که تا عصر حاضر اشکالی از اقتباس به خود دیده اند که باید دید دچار چه تغییرات بنیادین بوده است؟ در درجه دوم اهم بحث اثر مقتبس، تحلیل آن می باشد. از این رو محقق بر آن است با رویکرد تطبیقی فرایند اثر اقتباسی و تحلیل آن را دو متغیر بداند. اگر فرایند رسیدن به یک اثر اقتباسی از هر منبعی که گادامر آن را شامل هر متن دیداری و شنیداری می داند را متغیر مستقل بدانیم پس ناگزیر به بیان هرمنوتیک فلسفی قائل به متن هستیم. همچنین اگر خوانش اثر اقتباسی بر اساس نظریه پسامدرنی لیندا هاچن را متغیر وابسته بدانیم. در این مقاله دو متغیر مذکور به این دلیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت، که آیا تحلیل محتوایی به تولید اثر اقتباسی منجر می شود و یا علم هرمنوتیک؟
پژوهشی در بافته های تبرستان قدیم بر پایه منابع مکتوب تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
173 - 185
حوزه های تخصصی:
منطقه تبرستان قدیم به عنوان یک واحد جغرافیاییِ تاریخی و فرهنگی، از مراکز بافندگی و حوزه تولید قالی طبری بوده که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش آن است که با رویکرد مطالعات تاریخی، وضعیت بافته های منطقه تبرستان و ابعاد آن را تبیین نماید. منابع مکتوب تاریخی به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم حاوی اطلاعات و مستندات ارزشمندی برای شناسایی بخش های مغفول بافته های پرآوازه تبرستان هستند. این مقاله برپایه منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی و تحلیلی، مستندات موجود در زمینه بافته های تبرستان در اسناد و تالیفات تاریخی و نیز گزارشات سیاحان خارجی را جمع آوری و مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، پیشینه طولانی در صنعت تولید ابریشم و صدور آن، صنعت بافندگی و فرش طبری وجود دارد و به پیش از ورود اسلام به حوزه تبرستان، بر می گردد، صنایع بافت تبرستان به دلیل تولید فراوان ابریشم و کیفیت بافته ها در جایگاهی قابل رقابت با مراکز مهم بافندگی در قرون اولیه هجری بوده است. بافته های طبرستان به عنوان سرمایه و کالا، علاوه بر به کارگیری در تعاملات سیاسی، نقش مهمی در اقتصاد تبرستان ایفا می کرده اند. کثرت تولیدات انواع الیاف، منسوجات و بافته های طبری نشان دهنده وجود کارگاه های متعدد، رونق نظام تولید، فروش و صدور آن در منطقه تبرستان است و صنعت بافندگی به عنوان مهمترین صنعت تولیدی تبرستان، عامل رشد اقتصادیِ متکی بر تجارت و بازرگانی بوده است.
تحریف و تبدیل در نسخه های کهن
حوزه های تخصصی:
تصحیح متون به هر شیوه ای که باشد، بر پایه نسخه یا نسخه های خطّی است و عدول مصحّح از ضبط نسخه های پایه تنها هنگامی جایز و پذیرفتنی است که ضبط مختار او خطای مسلّم متن را تصحیح کند، با شواهدی از متن تأیید شود و با زبان مؤلّف و موضوع متن سازگار باشد؛ امّا گاهی اعتماد به ضبط همسان نسخه ها، فریبندگی ضبط ناصواب، و در نتیجه پذیرفته شدن صورت محرّف و تغییر یافته، سبب شده است که نظر دقیق و نکته یاب محقّق از وصول به اصل منحرف شود و عبارتی یا بیتی با همان صورت مغلوط در متن جای گیرد. نویسنده در این مقاله چند نمونه آورده است از خطاهایی که به سببِ تحریف و تبدیل در نسخه ها پدید آمده و از نظر مصحّحان دور مانده است؛ نمونه هایی از کلیله و دمنه، دیوان ظهیر فاریابی، کلیات سعی و تاریخ جهانگشای جوینی.
بررسی رباعیات مولانا بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت با تکیه بر رباعیات شعرای متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
98 - 125
حوزه های تخصصی:
علاوه بر وجود تعداد قابل ملاحظه ای از رباعیات شعرای متقدم در میان رباعیات منسوب به مولانا، رباعیاتی نیز در دیوان او یافت می شود که مولانا در سرایش آن ها به رباعیات دیگران توجه داشته و از آن ها الهام گرفته است. او گاه بیت یا مصرعی از یک رباعی را تضمین کرده و در موارد بسیاری نیز به تتبع از ساختار برخی از رباعیات، به استقبال رباعیات شعرای پیش از خود رفته است. در این پژوهش با بررسی و مقایسه رباعیات مولانا با رباعیات موجود و در دسترس شعرای پیشین، تا حدودی سرچشمه ها و منابع الهام گیری و تأثیرپذیری مولانا از رباعیات پیشینیان مشخص گردید. در نقد ادبی معاصر، در زمینه رابطه یک متن با متون دیگر، این مقوله از رباعیات مولانا در نظریه بینامتنیت ژنت در دو حوزه بینامتنیت غیر صریح و ضمنی قرار گرفته و با آن قابل انطباق است. مولانا از شعرای متقدم بسیاری در رباعیاتش الهام گرفته است، اما در این میان عمده ترین سرچشمه های الهام گیری او در رباعیاتش به شعرایی از قبیل سنایی، اوحدالدین کرمانی، عطار و خیام نیشابوری تعلق دارد.