فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
159 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل پیش بینی بهزیستی روانی - اجتماعی بر اساس تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده با در نظر گرفتن نقش میانجی خودشفقتی و امیدواری در زنان مبتلا به ام اس بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به بیمارستان های امام خمینی و میلاد تهران در محدوده ی زمانی شهریور تا آبان 1398 بودند. تعداد افراد نمونه 300 زن مبتلا به ام اس بود که براساس ملاک های ورود و خروج پژوهش و به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی خودشفقتی (نف، 2003)، پرسشنامه تاب آوری (کونور-دیویدسون، 2005)، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988)، مقیاس بهزیستی روانی (ریف، 1989) و پرسشنامه امیدواری (اسنایدر، 1991) بودند. داده های گردآوری شده با روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل پیش بینی بینی بهزیستی روانشنانی بر اساس طرحواره های تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده با در نظر گرفتن نقش میانجی خودشفقتی و امیدواری براساس داده های تجربی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین اثر مستقیم و غیرمستقیم تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده با در نظر گرفتن نقش میانجی خودشفقتی و امیدواری بر بهزیستی روانشناختی بیماران زن مبتلا به ام اس مورد تأیید قرارگرفت (p <0.05). خودشفقتی به طور مستقیم بر بهزیستی روانشناختی بیماران زن مبتلا به ام اس اثر می گذارد (p <0.05). همچنین امیدواری به طور مستقیم بر بهزیستی روانشناختی بیماران زن مبتلا به ام اس اثرمی گذارد (p <0.05). بنابراین توجه به متغیرهای مذکور در طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران در بیماران مبتلا به ام اس یاری می رساند.
تبیین جامعه شناختی الگوهای غذایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تأثیر سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهروندان تهرانی در انتخاب الگوی غذایی مورد بررسی قرار گرفت. با روش پیمایشی و نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای پرسشنامهی محققساختهای میان 384 نفر از ساکنان بالای 15 سال شهر تهران توزیع شد. 6/66 درصد شهروندان تهرانی سرمایه فرهنگی کم، 6/27 درصد سرمایه فرهنگی متوسط و همچنین 7/5 درصد آنان سرمایه فرهنگی زیاد دارند. 7/55 درصد از پاسخگویان سرمایه اجتماعی متوسط، 9/28 درصد سرمایه اجتماعی زیاد و 4/15 درصد سرمایه اجتماعی کم دارند. 2/60 درصد پاسخگویان سرمایه اقتصادی کم، 7/30 درصد دارای سرمایه اقتصادی متوسط و 1/9 درصد سرمایه اقتصادی زیاد دارند. 4/54 درصد در طبقه اجتماعی متوسط، 3/32 درصد طبقه اجتماعی پایین و 3/13 درصد در طبقه اجتماعی بالا قرار دارند. سن، تأهل و تحصیلات با انتخاب الگوی غذایی در ارتباط است و جنسیت و شغل ارتباطی با انتخاب الگوی غذایی ندارد. نتایج و مدل معادلات ساختاری نیز در این پژوهش نشان داد، سرمایههای اجتماعی و اقتصادی و طبقه اجتماعی بر انتخاب الگوی غذایی مؤثر است. سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و طبقهی اجتماعی در انتخاب الگوهای غذایی مؤثر است. دو الگوی غذایی به ترتیب شامل ۹ و ۵ ماده ی غذایی با عنوان الگوی غذایی کارمندی – جوان پسند و سنتی یافت شد.
تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی با تمایل جوانان به خرده فرهنگ گروه های منحرف خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دوزادهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
51 - 72
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : پیوندهای اجتماعی جوانان، آنان را در موقعیت هایی قرار می دهند و سبک زندگی خاصی را به آنان پیشنهاد می کنند. بنابراین بررسی چگونگی این روابط اجتماعی و نیز گرایش آنان به خرده فرهنگ های خاص در نوع زندگی آینده آنان جزو عوامل تعیین کننده خواهد بود. هدف این پژوهش تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی با تمایل جوانان به خرده فرهنگ گروه های منحرف خارجی می باشد. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع تحقیق، کمی است که از روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد می باشند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه محقق ساخته است. روایی پرسشنامه از طریق اعتبار صوری انجام، و پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (سرمایه اجتماعی 0/81 و تمایل به عضویت در گروه های منحرف 0/89) مورد تأیید قرار گرفت. داده ها توسط آزمون های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون چندمتغیری با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : یافته های پژوهش نشان می دهد که میان سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن (اعتماد، انسجام، مشارکت و تعهد) با تمایل به خرده فرهنگ گروه های منحرف رابطه معناداری وجود ندارد. میان پایبندی به تعهدات دینی (0/375-) و شناخت و تمایل به عضویت در گروه های منحرف (0/351) با تمایل به خرده فرهنگ گروه های منحرف رابطه معنادار معکوس مشاهده شد. نتیجه گیری : با توجه به رابطه معکوس پایبندی به تعهدات دینی با تمایل به خرده فرهنگ گروه های منحرف می توان نتیجه گرفت که با افزایش پایبندی به تعهدات دینی در میان جوانان می توان از تمایل آنان به گروه های انحرافی کاست.
Validation and Presenting a Model for Religion and Life lesson Based on Resilient Economy Policies from the Viewpoint of Curriculum Experts and Relevant Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this research was validation and presenting a model for religion and life lesson based on resilient economy policies from the viewpoint of curriculum experts and relevant teachers. Methodology: Present study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (quantitative and qualitative). The research population consisted of curriculum experts (118 people) and teacher of religion and life lesson of second high school (827 people) in Mazandaran province. Based on the Cochran formula, 92 people from the curriculum experts and 232 people from the teachers of religion and life lesson were selected by random sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire (40 items) that its formal and content validity was confirmed by the experts of educational sciences and its reliability was calculated with using Cronbach's alpha 0.924. The data were analyzed with the methods of descriptive (frequency and percent frequency index) and inferential statistics (chi-square test) with using SPSS-20 software. Findings: The results showed that from the viewpoint of curriculum experts and relevant teachers the curriculum of religion and life lesson based on resilient economy policies confirmed and there was no significant difference between the opinions in this two groups (P>0/05). Conclusion: Finally presenting a model for religion and life lesson based on resilient economy policies that curriculum experts and authors can use it to editing the book of religion and life.
شناسایی مولفه های اصلی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی دانشگاه ها با رویکرد فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های اصلی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی و ارائه یک چارچوب مفهومی چندسطحی برای آن است که با روش فراترکیب انجام شد. جامعه پژوهش شامل منابع علمی معتبر منتشرشده در عرصه مطالعات توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی در سال های 1950 تا 2020 در سطح بین المللی و 1380 تا 1398 در سطح ملی است. پژوهش های منتخب شامل 88 مقاله ، گزارش علمی و رساله دانشجویی منتخب از پایگاه های معتبر علمی ملی و بین المللی است که به روش نمونه گیری هدفمند و مبتنی بر قاعده اشباع نظری انتخاب شده اند. داده های موردنیاز از متون دستاوردهای کیفی منابع منتخب استخراج، و با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی و روش فراترکیب، تجزیه وتحلیل و مقوله بندی شدند.دستاوردهای حاصله، دربردارنده 6 مؤلفه اصلی و 18زیرمؤلفه توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی است که اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کافمن تأیید گردید. مؤلفه های اصلی شامل توسعه توانمندی های شناختی و فراشناختی، توسعه توانمندی ها و شایستگی های تدریس، توسعه توانمندی ها و شایستگی های پژوهشی، توسعه شایستگی های ارتباطی، توسعه توانمندی ها و شایستگی های رهبری، و توسعه توانمندی ها و شایستگی های مدیریتی و راهبری بود. همچنین، بر اساس مبانی نظری پژوهش، مؤلفه های اصلی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی ازنظر سطح تحلیل، در دو سطح فردی و سازمانی جایابی شدند. این گروه بندی می تواند ابزاری مناسب برای برنامه ریزی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های اصلی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی و ارائه یک چارچوب مفهومی چندسطحی برای آن است که با روش فراترکیب انجام شد. جامعه پژوهش شامل منابع علمی معتبر منتشرشده در عرصه مطالعات توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی در سال های 1950 تا 2020 در سطح بین المللی و 1380 تا 1398 در سطح ملی است. پژوهش های منتخب شامل 88 مقاله ، گزارش علمی و رساله دانشجویی منتخب از پایگاه های معتبر علمی ملی و بین المللی است که به روش نمونه گیری هدفمند و مبتنی بر قاعده اشباع نظری انتخاب شده اند. داده های موردنیاز از متون دستاوردهای کیفی منابع منتخب استخراج، و با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی و روش فراترکیب، تجزیه وتحلیل و مقوله بندی شدند.دستاوردهای حاصله، دربردارنده 6 مؤلفه اصلی و 18زیرمؤلفه توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی است که اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کافمن تأیید گردید. مؤلفه های اصلی شامل توسعه توانمندی های شناختی و فراشناختی، توسعه توانمندی ها و شایستگی های تدریس، توسعه توانمندی ها و شایستگی های پژوهشی، توسعه شایستگی های ارتباطی، توسعه توانمندی ها و شایستگی های رهبری، و توسعه توانمندی ها و شایستگی های مدیریتی و راهبری بود. همچنین، بر اساس مبانی نظری پژوهش، مؤلفه های اصلی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی ازنظر سطح تحلیل، در دو سطح فردی و سازمانی جایابی شدند. این گروه بندی می تواند ابزاری مناسب برای برنامه ریزی توسعه سرمایه انسانی اعضای هیئت علمی باشد.
Identify the Effective Factors on Justice-Oriented in Attracting, Retaining and Promoting Human Resources and Provide an Appropriate Pattern(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to identify the factors affecting justice-oriented in attracting, retaining and promoting human resources and provide a favorable model. Methodology: This study was applied in terms of purpose and qualitative in terms of implementation. The study population was all articles related to the role of justice-oriented in attracting, retaining and promoting human resources in the scientific databases of Magiran, Scopus from 1991-1992 (227 articles) and managers and human resources experts in government organizations in Tehran in 2018-19. The research sample consisted of 40 articles and 15 experts who were selected according to the principle of theoretical saturation and purposive sampling. Data were collected by filing methods and interviews with specialists and their psychometric indices. Content analysis method was used to analyze the data. Findings: The results showed that the effective factors in justice-oriented in all three processes of recruitment, retention and promotion of human resources included both external and internal factors. For the external factor in all three processes of recruitment, retention and promotion of manpower, four dimensions including cultural (5 common indicators for all three processes of recruitment, retention and promotion of human resources), economic (5 common indicators for all three processes), social (4 indicators Common to all three processes) and political (1 common indicator for all three processes) and for the internal factor three dimensions including management of ethics, values and culture (6 common indicators for all three processes), individual (indicators were different and 4 indicators to attract , 3 indicators for maintenance and 6 indicators for upgrade) and internal indicators (indicators were different and 5 indicators for absorption, 5 indicators for maintenance and 5 indicators for upgrade) were identified. In total, 2 factors, 7 dimensions and 48 indicators were identified and based on that, an appropriate model of factors affecting justice-oriented in attracting, retaining and promoting human resources was designed. Conclusion: According to the research findings, the effective factors in justice-oriented in all three processes of recruitment, retention and promotion of human resources included both external and internal factors
تعیین اثر بخشی آموزش تاب آوری بر کاهش گرایش به سوء مصرف مواد و افزایش اعتماد به نفس در دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران
منبع:
جامعه شناسی فرهنگی دوره یکم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
54-62
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش تاب آوری بر گرایش به سوء مصرف مواد و افزایش اعتماد به نفس انجام شد. مواد و روش کار : روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای 40 نفری از میان دانش آموزان (20 نفر گروه کنترل و 20 نفر گروه آزمایش) انتخاب شد. پس از انتخاب گروه نمونه و انتصاب تصادفی آن ها به گروه های آزمایشی و گواه، از هر دو گروه در یک زمان پیش آزمون انجام شد. پس از آن تاب آوری را در دوازده جلسه به دانش آموزان گروه آزمایش آموزش داده و پس از پایان این مدت به منظور مقایسه اثر این مداخله از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه گرایش به مواد افیونی، مقیاس تاب آوری کونور – دیویدسون و آزمون عزت نفس آیزنک استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل کوواریانس به وسیله SPSS استفاده شد یافته ها : یافته ها نشان داد مقدار F بدست آمده در منبع تغییرات گروه، در سطح (0.05 p< ) در راستای آموزش تاب آوری برای تمامی فرضیات معنی دار بوده است . بحث و نتیجه گیری : آموزش تاب آوری بر افزایش تاب آوری، اعتماد به نفس و کاهش گرایش به مواد بطور معناداری اثربخش بوده است همچنین آموزش تاب آوری بر کاهش انتظارات منفی کلی و افزایش تغییرات انتظاری مثبت در خود و نفوذ در دیگران و افزایش انتظارات مثبت اندیشی و روانی در دانش آموزان به طور معناداری اثربخش بوده است.
« تجربه اندوزی ناهمگون در بستر موافق »: فرایند جامعه پذیری حرفه ای در بین بازیگرانِ غیرآکادمیکِ تئاتر در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه پذیری در گروه های حرفه ای یکی از انواع جامعه پذیری است که به فرایند یادگیری نقش ها، ارزش ها، هنجارها و مهارت های مربوط به حرفه یا گروه اجتماعی اشاره دارد. هدف این مطالعه، کشف فرایند جامعه پذیری حرفه ای در بین بازیگران غیرآکادمیکِ تئاتر در شهر تهران، به مثابه یک گروه حرفه ای است؛ کشف و شناسایی فرایندهایی که طی آن، فرد مبتدی، به عضوِ حرفه ایِ گروهِ بازیگرانِ تئاتر تبدیل می شود. تحقق این هدف از طریق فهم و شناسایی «داستان بازیگر شدن» مصاحبه شوندگان تحت هدایتِ روشِ گرانددتئوری دنبال شده است. از مجموعهمقولات بستری/شرایطی، «بستر موافق» به عنوان مقولههسته انتزاع، و از میان مقولات فرایندی/تعاملی، مقوله«تجربه اندوزی ناهمگون» به عنوان مقوله هسته انتخاب شد. از ترکیب این دو مقوله، مقولهمرکزی نهایی به دست آمد: «تجربه اندوزی ناهمگون در بستر موافق». این مقوله نمایان گر یک جامعه پذیری غیرمنسجم و غیرنیت مند است که یک حرکت اُفتان وخیزان تا حرفه ای شدن را نشان می دهد. عملکرد این فرایند عمدتاً از طریق یادگیری های پراکنده از دانش و مهارتِ افراد باتجربه تر، و مواجهه با پدیده های حاوی ظرفیت آموزشی است که بر سر راه بازیگران غیرآکادمیک قرار گرفته است.
راهبردهای توسعه فرهنگی در ایران: مطالعه موردی دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه به عنوان یک ایده از دورانی به زبان فارسی راه یافت که فرهیختگان ایرانی به موضوع عقب ماندگی ایران پس از رابطه با جوامع اروپایی پی بردند و تعداد محدودی از نخبگان هیئت حاکمه، به فکر تغییر وضع موجود افتادند. هدف این افراد رسیدن به مرحله ای بود که دولت های پیشرفته غربی در آن قرار داشتند، بدین منظور در عصر قاجار با توجه به عقب ماندگی اقتصادی و عدم پیدایش گروه های نوساز نیرومند، نخبگان حاکم راه اصلاحات از بالا را در پیش گرفتند، موضوعی که بعدها در دوره پهلوی نیز ادامه یافت. مقاله حاضر پژوهشی است پیرامون راهبردهایی که درزمینه توسعه فرهنگی در دوره پهلوی اول از سوی هیئت حاکمه و نخبگان حاکم برای رسیدن به توسعه فرهنگی در پیش گرفته شد. رویﮑ ﺮد ﭘ ﮋوﻫشی کار، عبارت از توصیف نظری و روش تحقیق انتخاب شده، ناظر بر روش ﺑﺮرﺳﯽ تاریخی و شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. در این پژوهش از نظریه عقلانیت وبر به عنوان چارچوب نظری بهره برده ایم و حاصل بررسی، حکایت از این نکته دارد که راهبردهای توسعه فرهنگی در دوره رضاشاه ناظر بر توسعه عقلانیت ابزاری بوده و پیامدهای آن را در سه مورد می توان خلاصه کرد: 1) استبداد و اقتدارگرایی (2) ناسیونالیسم سرکوبگرا و 3) سکولاریسم ستیزه گر.
دیوارهایی که ترک می خورند: پیش روی آرام عاملیت زنان، مطالعه ی موردی زنان ترکیه و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاملیت ، در بسیاری از مطالعات با طبقات متوسط بالا گره خورده است، در مقابل، برای طبقات متوسط پایین و فرودست بیشتر در مفهوم انقیاد و اطاعت به کار می رود. مقاله ی مورد نظر، با کاوش در زندگی زنان طبقات متوسط به پایین در خاورمیانه مسلمان با تأکید بر زنان مذهبی- سنتی آنکارا و تهران، می کوشد مسیر خلاف نظریه های جاری را نشان دهد. این پژوهش با استفاده از روش کیفی، از نوع تحلیل تماتیک و مصاحبه های شناختی و نیمه ساخت یافته با 50 زن در تهران و آنکارا، توانست نشان دهد که دانش کافی در مورد معانی عاملیت زنان برای افرادی که در مناطق محافظه کار غیر غربی به ویژه خاورمیانه زندگی می کنند ، وجود ندارد. نتایج نشان داد که پیش روی زنان مذهبی – سنتی در زندگی روزمره شان ممکن است خاموش، پنهان و کند باشد؛ اما این زنان با تحصیلات و اقتصاد پایین، توانسته اند عاملیت خود را به نمایش بگذارند. نه تنها این زنان ؛اغلب با توجه به انتظارات اجتماعی، فرهنگی، سنتی و مذهبی به عنوان شخصیتی مطیع، منفعل و مطیع فکر و رفتار نمی کردند؛ بلکه در عین آگاهی به دنبال توزیع مجدد امکانات و فرصت های خود و همچنین کسب استقلال درونی -آنچه در وضعیت فعلی آنها- می گذرد، هستند
ساخت و تعیین ساختار عاملی و پایایی پرسشنامه نگرش های انتخاب همسر دختران در آستانه ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۳
315 - 334
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که در انتخاب همسر نقش عمده ای دارد، نگرش های فرد در مورد انتخاب همسر و ازدواج است. پژوهش حاضر با هدف ساخت و تعیین ساختار عاملی و پایایی یک آزمون مناسب برای ارزیابی نگرش های انتخاب همسر در دختران در آستانه ازدواج انجام شد. جامعه آماری، دختران در آستانه ازدواج بین سنین 18 تا 35 ساله بود. نمونه در مرحله کیفی 15 دختر در آستانه ازدواج و در مرحله اعتباریابی پرسشنامه 350 دختر در آستانه ازدواج بود، که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در مرحله ساخت پرسشنامه، از روش تحلیل مضمون استفاده شد و تعداد 12 مقوله مورد شناسایی قرار گرفت که عبارت بودند از: عقلانیت و منطق-گرایی، واقع گرایی، باور به خودشناسی، باور به دیگرشناسی، الزامی تلقی کردن رابطه شناختی، الزامی انگاشتن برخورداری از آمادگی های چندگانه، باور به تناسب سنجی، ایده آل گرایی چندگانه، باور به نگرش عشق صرفا کافی است، خوش بینی مفرط، محدودکننده دانستن انتخاب و ازدواج، راهِ گریز انگاشتن انتخاب و ازدواج.در مرحله بعد از روش توصیفی از نوع آزمون سازی استفاده شد و برای بررسی ساختار عاملی پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که پرسشنامه، با داده های میدانی برازش دارد و ساختار عاملی مفروض مورد تأیید است. بررسی پایایی پرسشنامه ساخته شده باورهای کارآمد و ناکارآمد از طریق محاسبه همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ انجام شد. ضرایب پایایی در تمام خرده مقیاس ها بالاتر از 70/0 بدست آمده است و در مجموع، از پایایی مناسب برخوردار است(در مجموع، 94/0=r). بنابراین می توان نتیجه گرفت پرسشنامه طراحی شده، یک پرسشنامه معتبر برای ارزیابی نگرش های دختران در آستانه ازدواج می باشد و می توان در مراکز مشاوره پیش از ازدواج از آن استفاده کرد.
تحلیل پدیده طلاق در بستر وضعیت فرهنگی -اقتصادی استان فارس طی سالهای ۱۳۹۰ - ۱۳۹۸(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
147 - 132
حوزههای تخصصی:
طلاق یکی از مهمترین مسائل اجتماعی و جمعیتی امروز کشور به شمار می آید. در دو دهه اخیر میزان های طلاق در کشور روند صعودی داشته است. در مطالعه حاضر تلاش شد که وضعیت و روند تغییرات طلاق در استان فارس بررسی شود. برای این هدف اطلاعات سرشماری ها و نیز داده های ثبت احوال طی سال های 1390 تا 1398 تحلیل شد. رویکردهای عقلانی اقتصادی و گذار دوم جمعیت شناختی به عنوان مبانی نظری تحقیق حاضر در نظر گرفته شد. یافته ها نشان داد که نسبت طلاق به ازدواج طی سال های مورد بررسی روند صعودی داشته است. بیشتر طلاق ها در فاصله پنج تا ده سال بعد از ازدواج و در سنین اوج فرزندآوری اتفاق می افتند. یافته ها همچنین نشان داد که بین میزان بیکاری مردان و نسبت طلاق همبستگی مثبت و در مقابل بین میزان بیکاری زنان و نسبت طلاق همبستگی منفی وجود دارد. بین نسبت جمعیت با تحصیلات دانشگاهی و نسبت طلاق همبستگی مثبت وجود دارد. با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می رسد که کاهش میزان بیکاری مردان و برگزاری کلاس های آموزشی برای زوجینی که پنج سال از زندگی مشترک آنها گذشته است می تواند شمار و نسبت طلاق را کاهش دهد.
Creating Effective Schools Model Based on Learning Organizational Model in Elementary Stage(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to design an effective school model based on the model of learning organization in primary school in Tehran. Methodology: The research method was a combined research method (qualitative and quantitative) by grounded theory method and structural equation model by quantitative method. The research population was in the qualitative section of university professors specializing in primary education and in the quantitative section were experts in the field of education in Tehran in 2009-2010. Twelve people were selected as a sample in the qualitative section by purposeful method from university professors and 196 experts and specialists in education in Tehran were selected by multi-stage cluster sampling. The research tool was a semi-structured interview in the qualitative part of the interview and a researcher-made questionnaire in the quantitative part of the effectiveness of the learning schools. The data were analyzed in the qualitative part by the grounded method of exploratory theory and in the quantitative part by the structural equation model test and factor analysis. Findings: The results showed that the model of confirmatory factor analysis of the first stage and the relevant factor were: empowerment of human resources (with a factor of 0.926), establishment of teaching and learning system (with a factor of 0.910), extracurricular activities (with a factor of 0.914), Competencies of managers (with a factor of 0.910), competencies of teachers (with a factor of 0.978), educational policies (with a factor of 0.934), technological facilities (with a factor of 0.905). Conclusion: Based on the research findings, it can be said that the priority factors of effective schools are: First priority: Empowerment of human resources, Second priority: Establishment of teaching and learning system, Third priority: Extracurricular activities, Fourth priority: Competencies of principals, Fifth priority: Teachers' competencies, Sixth priority: Educational policies, Seventh priority: Technological facilities.
مطالعه اخلاق کار و ارتباط آن با منبع کنترل بین کارکنان ایرانی و ایتالیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه پژوهش های جالب توجهی در زمینه اخلاق کار در ایران انجام شده اند، به ندرت این موضوع به صورت بین فرهنگی بررسی شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش کرده است اخلاق کار را در ایران (به منزله کشوری اسلامی، در حال توسعه و با فرهنگ جمع گرایانه) با ایتالیا (به منزله کشوری کاتولیک، توسعه یافته و با فرهنگ فردگرایانه) مقایسه و رابطه آن را با منبع کنترل درونی، بررسی کند. این پژوهش در چارچوب پیمایش بین فرهنگی و روی 306 نفر از کارکنان دو دانشگاه دولتی در ایران (132 نفر) و ایتالیا (174 نفر) انجام شده است. ابزار پژوهش برای سنجش اخلاق کار، فرم اخلاق کار چندبعدی مریاک و همکاران (2013) است و برای سنجش منبع کنترل، از مقیاس درونی - بیرونی راتر (1966) استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند اخلاق کار بین کارکنان ایتالیایی از کارکنان ایرانی قوی تر است و علاوه بر آن، در هر دو گروه، رابطه معناداری بین منبع کنترل درونی و اخلاق کار وجود دارد. یافته های پژوهش با بخش عمده ای از پژوهش های بین فرهنگی در این حوزه منطبق نیست؛ اما تلاش شده است تبیین های لازم در توجیه آنها ارائه شوند.
واکاوی جامعه شناختی بسترهای فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های ایران برمبنای نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلات زدگی شغلی، به معنی ارتقانداشتن و نبود تنوع و چالش در شغل، وضعیتی عینی - ذهنی است که میزان و نوع آن بین گروه های مختلف درون جامعه متفاوت است و از توانایی های فردی، ویژگی های سازمانی، امتیازات و فرصت های عینی در دسترس افراد و تصورات ذهنی آنان از این فرصت ها تأثیر می گیرد. هدف مقاله حاضر، تحلیل جامعه شناختیِ پتانسیلِ فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های ایران است. بدین منظور براساس روش های نمونه گیری حداکثر تنوع و هدفمند با 17 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه های یاسوج، اهواز و تهران مصاحبه عمیق انجام شد. نتیجه تحلیل و کدگذاری داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، استخراجِ 135 مفهوم، 23 خرده مقوله، 9 مقوله محوریِ برجستگی ملاک سیاسی - جناحی تصدی پست های مدیریتی، ناامنی فضای دانشگاه، ویژگی ها و ضعف های مدیریتی، سیاست گذاری های نامناسب دانشگاهی، ارتقای علمی محور دغدغه ها، احساس تبعیض همه جانبه، ویژگی های فردی اعضا، دغدغه های مالی و اجتماعی و کمبود امکانات زیرساختی و مقوله هسته ساختاری - عاملیتی بودن پتانسیل فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی بوده است. مقوله هسته بیان کننده این است که عوامل ساختاری کلان (سیاست زدگی، ناامنی، ابهام سیاست گذاری و ...) و ویژگی های عاملیتی خرد (سطح انگیزش، داشتن مهارت ها و توانایی ها و ...) در تأثیر متقابل با یکدیگر، تعیین کننده وضعیت فلات زدگی اعضای هیئت علمی اند؛ درنهایت، مهم ترین دغدغه اعضای هیئت علمی مشارکت کننده، بحث ارتقا به منزله مهم ترین عامل ساختاری مرتبط با فلات زدگی و عامل سیاسی به منزله مهم ترین زمینه ایجادکننده فلات زدگی بوده است.
پدیدارشناسی سرمایه جنسی: بررسی کیفی در تجربه زیسته زنان جوان قشر متوسط در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه جنسی همچون دیگر انواع سرمایه، ابزاری برای مبادله یا هدفی برای انباشت دارایی های مطلوب انگاشته شده است. به طور خاص انتظار می رود سرمایه جنسی برای زنان که تبعیض ها و محدودیت هایی برای دست یابی به انواع دیگر سرمایه دارند، قدرت چانه زنی در زندگی اجتماعی شان را فراهم آورد. بر این اساس پژوهش حاضر بر آن است تا مبتنی بر رویکردی پدیدارشناسی، برساخت سرمایه جنسی در تجربه زیسته زنان جوان را واکاوی کند. بدین منظور با 15 نفر از زنان جوان در شهر مشهد که تجربه های متنوعی از انواع مختلف رسیدگی و مداخله در مدیریت بدنشان داشته اند و به صورت هدفمند انتخاب شده اند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهند سرمایه جنسی در فضای بین الاذهانی عاملان اجتماعی مدنظر، مشتمل بر مجموعه ای از ویژگی ها ازجمله جذابیت جنسی به منزله بنیان ارزش گذاری، جریان یابی بر محمل بدن، قابلیت تبدیل شوندگی به صور دیگر سرمایه، مبادله پذیری، استهلاک و فرسایش، پیروی از پدیده عرضه و تقاضا، خردشوندگی، تجمیع پذیری و استانداردیابی نسبی و بازآفرینی (مجدد و مضاعف) ازطریق سرمایه گذاری است. افتراق در تجربه عاملان اجتماعی از شکل گیری، انباشت و مبادله سرمایه جنسی، محصول ترکیب بندی ها با شدت و حدت متفاوت از ویژگی های ذکرشده است.
واکاوی راهبردهای زوجین در مواجهه با تعارضات زناشویی: یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۱
77-95
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل بومی تعارضات زناشویی با استفاده از روش نظریه زمینه ای، از روش های مرسوم در تحقیقات کیفی، انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 40 زن و مرد متأهل که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، جمع آوری شد. تحلیل داده ها، منطبق با رویکرد نظریه زمینه ای، براساس غوطه ور شدن در داده ها، مقایسه مداوم و کدگذاری انجام شد. بر اساس یافته ها، زمینه های موثر بر تعارضات زناشویی شامل: اختلاف نظر، نیازهای ارضا نشده، موقعیت استرس آور، رفتارهای متضاد، بدقولی، اشتباهات همسر، فضای مجازی، حضور در جمع، ارتباط با خانواده های اصلی و شرایط نامساعد اقتصادی می باشد. افراد در هر یک از این زمینه ها اقدام به اتخاذ راهبردهایی هم چون گفت وگو، نیازشناسی، همیاری، علت یابی، عدم تذکرگری، زمان شناسی، درک نیاز ارتباطی، عدم موضع گیری، عدم شرمسار کردن و غیره نموده اند. می توان نتیجه گرفت که هرچند بروز تعارض در روابط زناشویی اجتناب ناپذیر است، اما راهبردهای اتخاذ شده توسط زوجین در مواجهه با این زمینه های تعارض برانگیز، می تواند اثر بحران سازی این تعارضات را از بین برده و پیامدهای مثبتی هم چون افزایش صمیمیت، تکامل شخصیتی، فرصت سازی، جذب احترام و غیره را در برداشته باشد
مقایسه اثربخشی زوج درمانی خود تنظیم گری-دلبستگی و زوج درمانی سیستمی-رفتاری بر عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۳
395 - 412
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رابطه جنسی، کارکرد طبیعی بین زوجین است که احساس رضایت از آن در حفظ نظام خانواده موثر است و عامل اصلی در پیشگیری از عدم تعهد و رابطه فرازناشویی می باشد. هدف: هدف پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی خود تنظیم گری-دلبستگی و سیستمی-رفتاری بر عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری 68 زن دارای رابطه فرازناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ویژه زنان در شهرستان سنندج در سال 1398 بود. با نمونه گیری در دسترس 45 نفر انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (15نفره) گمارده شدند. پرسشنامه عملکرد جنسی زنان روزن و هایمن (2004) استفاده شد. برای گروه اول برنامه زوج درمانی خود تنظیم گری-دلبستگی 8 جلسه، و گروه دوم برنامه سیستمی-رفتاری 10 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مدل زوج درمانی خود تنظیم گری-دلبستگی و سیستمی-رفتاری بر بهبود عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی اثربخشی معناداری داشتند (001/0>P). نتایج پیگیری نشان داد این نتایج بعد از سه ماه پایدار ماند. بین گروه های زوج درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: می توان از این دو رویکرد به عنوان مداخله ای موثر در روابط زوجین استفاده کرد.
آسیب شناسی طرح های شهری از منظر حق به شهر (نمونه موردی: طرح شهری نواب - گسترش مترو در محله بریانک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
25 - 1
حوزههای تخصصی:
بیش از 4 دهه از زمان تهیه و اجرای طرح های شهری به هدف سامان دهی فضای شهری می گذرد، علی رغم همه تمهیدات صورت گرفته، ارزشیابی ها نشان می دهد که این طرح ها در دست یابی به اهداف خود ناموفق بوده اند. از جمله مشکلات اصلی طرح های شهری عدم توجه به مسئله حق شهری شهروندان است. حق به شهر، یک حق بشری است که شامل تعلق یافتن شهر به شهروندان و مشارکت آنان در امورشهری است. تعلق یافتن به شهر با حرکت در شهر، حضور در آن، احساس آرامش و داشتن فضاهای مناسب برای خود ممکن می شود. هدف از این مقاله آسیب شناسی طرح های شهری از منظر حق به شهر است بدین منظور محله بریانک که از جمله محلات قدیمی و فرسوده شهر تهران است و طرح شهری نواب و گسترش مترو درمحدوده آن اجرا شده است، انتخاب شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دو طرح های پیاده شده در محله بریانک، نه تنها هیچ تناسبی با مولفه های حق به شهر نداشته ، بلکه مبتنی بر سیاست های غصب و تصاحب فضایی هستند، که در آن به بهانه ارائه خدمات عمومی و نوسازی، زمین را از چنگ جامعه ی محلی درآورده و در قالب فضای باارزش تر در بازار دوباره ادغام می شوند. بهتر است برای چکیده مقاله حداقل کلمه قرار ندهید. در هروصورت این بخش فقط برای این اضافه شده که بتوان به صفحه بعد رفت.
دلائل چند زنی در نظام معنایی زن دوم ( مطالعه موردی شهرستان ملکشاهی استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
89 - 108
حوزههای تخصصی:
ازدواج را نیز به لحاظ ساختی میتوان به ازدواج تکهمسر و چندهمسر تقسیم کرد که در بین جوامع مختلف، جایگاههای متفاوتی دارند(عارف نظری و مظاهری، 1384). هرچند نظام تکهمسری همواره به عنوان معمولترین و مطلوبترین سبک زندگی مشترک بوده است(جاوید،1389). اما چندهمسری در بین بعضی از جوامع مرسوم و گاهی امری رایج محسوب میشده است. پژوهش حاضر درصدد است دلائل چند زنی را در نظام معنایی زن دوم بازیابد. معمولا در جامعه دید منفی نسبت به زنانی که همسر دوم می شوند، وجود دارد و آن هم به این دلیل است که همگی بر این عقیده اند که آنها کانون گرم خانواده ای را با ورود خود به تباهی می کشانند. اما هیج گاه از خود نمی پرسند که چرا یک زن حاضر می شود خود را در این موضع اتهام که برای خود او نیز دشواری های را به همراه دارد، قرار دهد. روش پژوهش حاضر، روش شناسی کیفی است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها و ارائه نظریه نهایی از روش نظریه زمینه ای یا بنیادی استفاده شده است. تکنیک جمع آوری مورد استفاده در این پژوهش، مصاحبه عمیق بوده است. مشارکت کنندگان شامل 23 نفر از زنانی بود که همسر دوم بودند و در شهرستان ملکشاهی استان ایلام زندگی می کردند. نتایج پژوهش شامل 6 مفهوم ( سن بالا، اجبار، بیوه بودن، تقدیر و سرنوشت، فقر مالی و داشتن علاقه به مرد ) بود. براساس این مفاهیم به سه مقوله عمده (زمینه های اجتماعی، جامعه پذیری و کلیشه های فرهنگی) دست یافتیم. در انتها نیز «مردسالاری» به عنوان مقوله هسته شناسایی گردید...