فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
104 - 129
حوزههای تخصصی:
تحولات سن ازدواج در ایران که در بستر تغییرات گسترده ساختاری و نگرشی دهه های اخیر رخ داده است، در پژوهش های مختلفی مطالعه شده، اما تاکنون تعیین کننده های سن قصد شده ازدواج کمتر مورد توجه محققین قرار گرفته است. این پژوهش با هدف مطالعه تعیین کننده های سن قصد شده ازدواج جوانان هرگز ازدواج نکرده در شهر اصفهان صورت پذیرفت. نمونه تحقیق 400 نفر از جوانان مجرد واقع در سنین 35-18 ساله در شهر اصفهان می باشند. داده ها به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه در سال 1399 جمع آوری گردید. برای آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل واریانس، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد میانگین سن قصد شده ازدواج در شهر اصفهان برای پسران 2/28 و برای دختران 6/26 سالگی است در حالی که سن مطلوب ازدواج پایین تر از میانگین سن قصدشده برای ازدواج آنان است. شکاف موجود بیانگر این مطلب می باشد که مسئله ازدواج تحت تاثیر عوامل زیادی می باشد که براساس یافته ها، متغیرهای پایبندی دینی، سابقه کار و هدایت دوستان دارای رابطه ای معنادار با سن قصد شده ازدواج دختران هستند و متغیرهای تحصیلات، پایبندی دینی و طبقه اجتماعی-اقتصادی نیز دارای رابطه ی معنادار با سن قصد شده ازدواج پسران هستند. در مجموع، بر اساس نتایج این مطالعه، در کنار عوامل اقتصادی، تغییرات ارزشی و نگرشی هم در سن قصد شده ازدواج اهمیت دارد و با توجه به بالا بودن سن قصد شده ازدواج، تسهیل ازدواج جوانان و تشویق آن ها به ازدواج در سن مناسب از اهمیت بالایی برخوردار است.
بار مسئولیت بیشتر در سنین سالمندی: مطالعه روند و الگوهای ترتیبات زندگی سالمندان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
135 - 166
حوزههای تخصصی:
ترتیبات زندگی سالمندان در کشورهای درحال توسعه از اهمیّت فراوانی برخوردار است زیرا دولت ها به دلیل نداشتن نظام های مراقبتی و بهداشتی تکامل یافته، نمی توانند تمامی حمایت های مورد نیاز سالمندان را فراهم کنند. مطالعه حاضر با هدف بررسی ترتیبات زندگی افراد 60 ساله و بالاتر در ایران در طول چهاردهه گذشته (1398-1363) انجام گرفت. داده ها از طرح هزینه و درآمد خانوار که توسط مرکز آمار ایران انجام می شود گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان داد که میزان های سرپرستی سالمندان در طول دوره افزایش یافته است. هرچند این افزایش برای هر دو جنس مشاهده می شود اما برای زنان دو برابر بیشتر از مردان بوده است. مردان سالمند، بیشتر خانوارهای هسته ای را سرپرستی می کنند در حالی که بیشتر خانوارهایی که زنان سرپرستی آن ها را بر عهده دارند از نوع تک نفره و تک والد هستند. همچنین بر تعداد سالمندانی که به تنهایی زندگی می کنند افزوده شده است. تعداد خانوارهای با سرپرست سالمند که فرزندی بزرگ سال در آن ها حضور دارد در مقایسه با گذشته افزایش داشته است. با این حال به نظر نمی رسد که این هم سکنایی در جهت رفاه و آسایش بیشتر والدین سالمند بوده باشد. در واقع تغییرات در ترتیبات زندگی سالمندان در ایران در طول سه دهه گذشته منجر به وارد آمدن فشار مضاعف بر سالمندان شده است و آن ها در سنین بالا همچنان مسئولیت هایی همچون مدیریت خانوار و تأمین ملزومات اعضای آن را بر عهده دارند.
مصرف فضا و بازتعریف زنانگی؛ مطالعۀ تجربۀ کافه نشینی زنان در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تأمل انتقادی دربارۀ زندگی روزمرۀ زنان از خلال مطالعۀ تجربه کافه نشینی و بررسی این نکته است که چگونه این امر سبب تغییر در بازتعریف زنانگی شده<strong> </strong> است. میشل دوسرتو چارچوب مفهومی مناسبی را برای درک تولید فضای شهری و تجربۀ آن ازطریق فعالیت های روزمرۀ ساکنان یک شهر ارائه می دهد. روش شناسی استفاده<strong> </strong>شده، مردم نگاری انتقادی است. داده های پژوهش شامل طیف گسترده ای از مشاهده های غیرمستقیم و مشارکتی، یادداشت های میدانی و مصاحبه های ساخت<strong> </strong>نیافته است که با استفاده از تحلیل تماتیک، سه مقولۀ مرکزی (کافه به منزلۀ مکان سوم، زنانگی به منزلۀ تعارض و تجربۀ زنانگی جدید در فضا) به دست آمد. نتایج نشان می دهند حضور زنان<strong> </strong>(چه مصرف<strong> </strong>کننده و چه تولیدکنندۀ فضا) در کافه ها سبب شکل گیری عاملیت انتخاب و کنشگری بیشتری در آنها شده است و تجربه های رهایی بخشی را به دست آوردند که تعریف آنها از زنانگی سنتی را به چالش می کشد. خوانش دوسرتویی این بررسی نشان می دهد زنان در فضاهای عمومی به منزلۀ یک کنشگر فعال حاضر می شوند و به<strong> </strong>نوعی به مدیریت فضا می پردازند؛ آنها فعالانه در برساخته شدن فضا و هویت جدیدشان سهم دارند و در پی مطالبه گری خود از حق برابری در شهرند.
عملکرد کودکان در فعالیت های مشارکتی محیط زیستی؛ موردکاوی محلۀ سنبلستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
151 - 173
حوزههای تخصصی:
مطابق ادعای ایده پردازان جامعۀ ایرانی، مشارکت اجتماعی از مهم ترین و تأثیرگذارترین مسائل مربوط به توسعۀ ایران است. اگر گام نخست نهادینه کردن مشارکت را تمرین آن بدانیم، باید بپذیریم که کودکان بهترین گروهی هستند که می توانند مشارکت را تمرین کنند و در خانواده و جامعه اشاعه دهند؛ ازاین رو، این پژوهش به مبحث مشارکت کودکان پرداخته و در فرایند پژوهشی اقدام پژوهانه، کنش های مشارکتی - غیرمشارکتی کودکان را در فعالیت های عملی بررسی کرده است. چارچوب مشارکت، محلۀ سنبلستان اصفهان و زمینۀ انتخاب شده برای مشارکت، محیط زیست محله است. داده های این پژوهش در چارچوب روش اقدام پژوهی ازطریق مشاهده و مصاحبه با 14 کودک دختر در خلال انجام 8 فعالیت علمی به دست آمد و ازطریق روش تحلیل مضمون تحلیل شد. یافته ها نشان می دهند این کودکان در 3 مرحلۀ ورود، اجرا و اتمام فعالیت عملی تمایل دارند در قالب یک جمع قرار بگیرند؛ ولی به صورت انفرادی عمل کنند. پژوهشگران این وضعیت را «جمع طلبی غیرمشارکتی» نام نهاده اند. معنادارنبودن مشارکت برای کودکان، نبود الگوهای مشارکتی در خانه و مدرسه، مرزبندی های پررنگ جنسیتی در خانواده ها و ناتوانی در قدرشناسی، بخشی از دلایلی اند که کودکان نمی توانند عملکرد مطلوبی در یک فعالیت مشارکتی داشته باشند؛ البته یافته های این پژوهش که در طول بیش از یک سال کار با کودکان به دست آمده اند، نشان می دهند استمرار در تمرین مشارکت، بسیاری از موانع بر سر راه کار مشارکتی مانند اصرار بر آشناگزینی، وجودنداشتن مسئولیت پذیری، ناتوانی در ارزیابی سهم و ... را تخفیف می دهد.
برساخت ازدواج بین مذهبی موفق و زمینه های شکل گیری آن: مطالعه کیفی بین زوجین استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: در این پژوهش بر زمینه های شکل گیری ازدواج بین مذهبی موفق در بین زوجین ناهمسان همسر تاکید شده است. روش مطالعه: بر اساس روش شناسی کیفی و نظریه زمینه ای با 23 نفر از زوجین ناهمسان مذهب در سال 1399 طی یک بازه زمانی 7 ماهه در استان سیستان وبلوچستان با روش نمونه گیری نظری مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته صورت گرفت. داده ها بر اساس روش گلیزر و اشتراوس طی سه مرحله کدگذاری و تحلیل گردید. یافته ها: در کدگذاری باز 70 مفهوم، در کدگذاری محوری 13 مقوله ی فرعی و 5 مقوله ی اصلی استخراج گردید. پدیده محوری «مدارای فرهنگی و ازدواج بین مذهبی موفق» در شرایط علی «ازدواج عاشقانه غیرمتعصبانه مذهبی» شکل می گیرد و همراه با شرایط زمینه ای «تنوع دینی و به رسمیت شناختن تفاوت های مذهبی در خانواده» و شرایط مداخله گر «فرهنگ خانواده گرایی» موجب راهبردهایی نظیر «خانواده دموکراتیک» در زوجین شده که نهایتا به پیامد «رضایت از زندگی در ازدواج بین مذهبی تفاهم-آمیز» ختم می شود؛ نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت شیوه انتخاب همسر و تعاملات بین زوجین، کنار گذاشتن پیش داوری و سوگیری مذهبی در زندگی مشترک، الگوی تعامل فرهنگی رایج در جامعه و فرهنگ خانواده گرایی دموکراتیک در شکل گیری ازدواج بین مذهبی موفق در بین زوجین نقش مهمی ایفا می کند.
تجارب و چالش های خانواده های دارای فرد اختلال روان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
97 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت تجارب و چالش های خانواده های دارای فرد اختلال روان صورت گرفت. این پژوهش با استفاده از روش کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام شد و مشارکت کنندگان آن، خانواده های مرکز درمان و توانبخشی بیماران مزمن اعصاب و روان امید فردا در شهر تهران بودند که 20 نفر از آنان از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند گردآوری و به روش تماتیک مورد تحلیل قرار گرفت. شش مضمون اصلی درخصوص چالش های خانواده های دارای فرد اختلال روان به دست آمد که عبارتند از:": "عدم آگاهی"، "مشکات درمان"، "مشکل ارتباطی"، "سلب آرامش و بهداشت روانی خانواده"، مشکلات اجتماعی و قانونی"، اختلال در عملکرد و سلامت خانواده یا مراقب". نتایج پژوهش نشان می دهد که خانواده های دارای بیمار روانی تجربه های تلخ و ناگوار و مسائل و مشکلات بسیاری دارند و به دلیل قرار گیری در چنین شرایطی انزوا، طرد اجتماعی و انگ را تجربه می کنند که این طرد اجتماعی و انگ منجر به اختلال در عملکرد خانواده و مراقب می گردد.
درک و فهم پدیده کولبری در شهرستان بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
135 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، درک و تفسیر مردم از پدیده کولبری در شهرستان بانه و رویکرد آن کیفی است. داده ها ازطریق مصاحبه نیم ساختاریافته و عمیق گردآوری شده اند. با کمک روش نمونه گیری هدفمند با 27 نفر از مطلعان کلیدی مصاحبه شد تا اشباع نظری حاصل شود؛ درنهایت، داده ها با روش نظریه زمینه ای تحلیل و در قالب 34 مفهوم اساسی و 7 مقوله عمده (اقتصاد سیاسی مرز، خطرپذیری بقا، مسخ اجتماعی، فرسودگی شغلی، ازخودبیگانگی، مشروعیت سازی، نارضایتی خانوادگی) و مقوله هسته «اقتصاد سیاسی مرز» کدگذاری و تحلیل شدند. بر مبنای نتایج این پژوهش، پدیده کولبری رفتاری پرمخاطره است و به منزله امری تاریخی و بسترمند، نتیجه واکنش ها و تعاملات کولبران منطقه به فرصت ها و محدودیت های وضعیت جغرافیایی، معیشتی، اقتصادی و سیاسی است.
پریشانی روان شناختی در طول دوره کرونا: نقش پیش بینی کننده ویژگی های دموگرافیک، سبک دلبستگی بزرگ سالان و سرشت عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۷
407 - 422
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ویژگی های دموگرافیک، سبک دلبستگی و سرشت عاطفی در پیش بینی پریشانی روان شناختی در دوره کرونا بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی شهروندان شهر گنبد کاووس بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 370 نفر به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. پرسش نامه های مورد استفاده در پژوهش حاضر عبارت بودند از مقیاس پریشانی روان شناختی، مقیاس سبک دلبستگی بزر گ سالان، سرشت عاطفی و پرسش نامه ویژگی های دموگرافیک. در نهایت داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در گروه با پریشانی روان شناختی متوسط تا حاد در مقایسه با گروه بدون پریشانی سطح تحصیلات (12/1=OR)، متأهل بودن (87/0=OR)، خلق مضطرب (58/1=OR) به عنوان عوامل خطر پریشانی، متغیر وضعیت اقتصادی (03/1=OR)، جنسیت (58/0=OR)، اعتماد به نفس (98/0=OR) و سبک اجتنابی (92/0=OR) به عنوان عوامل محافظت کننده در دوره کرونا شناسایی شدند. به همین ترتیب، در گروه با پریشانی روان شناختی متوسط تا حاد در مقایسه با گروه پریشانی خفیف، افسرده خویی (32/1=OR) و خلق ادواری (17/1=OR) به عنوان عوامل خطر و جنسیت (15/1=OR)، وضعیت اقتصادی (23/0=OR) به عنوان عوامل محافظت کننده شناسایی شدند. لذا شایسته است این مهم مورد توجه روان شناسان و تصمیم گیرندگان این حوزه قرار گیرد.
تدوین راهبردهای تحول سازمانی برای پیشگیری انتظامی از جرم با استفاده از رویکرد جهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
83 - 114
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به تغییر و تحولات محیطی، تحول سازمانی یکی از رویکردهای مهم و ضروری برای هر سازمانی است. پژوهش حاضر با هدف تدوین راهبردهای تحول سازمانی در پیشگیری انتظامی از جرم با استفاده از رویکرد جهادی انجام شد. روش : این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی - تحلیلی و از نظر روش، کیفی است. جامعه آماری تحقیق شامل نخبگان پلیس در حوزه پیشگیری از جرم می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع نظری، 14 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است و برای اطمینان از روایی از نظرات استادان و برای پایایی از روش باز آزمون، مقایسه و تکرارپذیری استفاده شد. داده های جمع آوری شده به روش تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار «اطلس تی» مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: ضمن شناسایی ابعاد تحول سازمانی در پیشگیری انتظامی از جرم با رویکرد جهادی در قالب پنج بُعد «ساختار سازمانی ارگانیکی، فناوری، فرهنگ سازمانی، توسعه منابع انسانی و اهداف پیشگیری از جرم» و با مبنا قرار دادن آن ها، عوامل داخلی و خارجی تحول سازمانی نیز شناسایی شده، سپس با استفاده از رویکرد SWOT راهبردهای سازمان در قالب استراتژی های تدافعی، تهاجمی، محافظه کارانه و رقابتی تدوین شد. درنهایت مشخص شد که امروزه سازمان پلیس در حوزه پیشگیری انتظامی از جرم در وضعیت رقابتی قرار دارد. نتیجه گیری : درصورتی که سازمان پلیس از راهبردهای تعیین شده با توجه به تغییر و تحولات محیطی به درستی استفاده کند، توان و قابلیت لازم را با پیاده سازی رویکردی جهادی در پیشگیری از جرائم و همچنین کاهش آن خواهد داشت.
تفاوت نسلی مرتبط با نگرش های جمعیت شناختی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش ملاحظات نسلی مرتبط با نگرش های جمعیت شناختی در ایران بررسی شده است. اصولاً ضرورت و اهمیت این قبیل مطالعات و پژوهش ها در روند فزاینده فرایند موسوم به «تغییر شکل ویژگی های جمعیت شناختی» ریشه دارد که از مهم ترین نشانه های جوامع معاصر محسوب می شود. در همین چارچوب، پرسش کلیدی پژوهش این است که آیا نگرش های جمعیت شناختی تابعی از متغیر تعلق نسلی است؛ به عبارت دقیق تر، آیا ما در عرصه نگرش های جمعیت شناختی شاهد شکاف نسلی یا هم گرایی نسلی هستیم ؟ تجزیه وتحلیل های این پژوهش، بر یک بررسی پیمایشی مبتنی است که جمعیت نمونه آن را در مجموع، تعداد 5200 نفر مردان و زنان ساکن نقاط شهری و روستایی دوازده شهرستان منتخب ایران تشکیل می دهد. به طور خلاصه، نتایج تجزیه وتحلیل ها نشان داده است ملاحظات نسلی مرتبط با نگرش های جمعیت شناختی هم در چارچوب ترکیب و آمیزه ای از دو نظریه جایگزینی نسلی و نظریه تغییرات نگرشی میان نسلی تبیین و تأیید می شوند و هم بر این نکته مهم صحه می گذارند که نباید به سادگی ملاحظات نسلی مرتبط با نحوه نگرش به مجموعه درهم تنیده ای از مؤلفه های جمعیت شناختی مشتمل بر سن ازدواج دختران، سیاست افزایش جمعیت، ترجیحات فرزندآوری، طلاق و مهاجرت را منحصراً در قالب یکی از دو گزینه شکاف نسلی یا هم گرایی نسلی تقلیل داد.
فراتحلیل مطالعات رابطه سرمایه اجتماعی و شادی در ایران ( تحقیقات انجام شده بین سال های 1398-1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
93 - 134
حوزههای تخصصی:
تحقیقات در حوزه علوم اجتماعی و موضوعات اجتماعی رشد فراوانی کرده است، با توجه به اینکه تسلط بر همه ابعاد مسائل گوناگون کار دشواری است. می توان به تحقیقات ترکیبی به عنوان یک راه حل مفید و سودمند روی آورد. احساس شادی و نشاط یکی از ضروری ترین خواسته های فطری و نیازهای روانی انسان به شمار می رودکه تحت تأثیر عوامل گوناگون است. پژوهش حاضر با هدف ترکیب کمی نتایج پژوهش های انجام شده در حوزه رابطه سرمایه اجتماعی و شادی در ایران در سال های1398-1390انجام شده است. با استفاده از روش فراتحلیل و استفاده از نرم افزار جامع فراتحلیل(CMA)، تعداد18مقاله مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج تحقیق فرض همگن بودن مطالعات انجام شده رد شد و فرض ناهمگونی اندازه اثر پژوهش ها مورد تأیید قرارگرفت. در واقع رابطه بین سرمایه اجتماعی و شادی، به لحاظ ویژگی ها و مشخصات مطالعات متفاوت است و در این وضعیت از متغیرهای تعدیل گر بستر تحقیق و جامعه آماری برای مشخص کردن واریانس و محل این تفاوت ها استفاده شده است. در تحلیل یافته ها مشخص شد که میانگین اندازه اثر و تأثیر سازه سرمایه اجتماعی بر شادی، در سطح بالا قرار دارد، یعنی متغیر سرمایه اجتماعی عاملی مؤثر در شادی در میان جامعه ارزیابی شده است.
تحلیلی دیگر از رفتار زیست محیطی زنان: ورود مفهوم نابرابری جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات حوزه جامعه شناسی محیط زیست، جنسیت اغلب به عنوان متغیر زمینه ای وارد تحلیل می شود که موجب تبیین ناقص رفتار زیست محیطی زنان و مردان در حوزه خصوصی شده است. هدف این مقاله بررسی رابطه الگوی رفتار زیست محیطی زنان و مردان در حوزه خصوصی (خانه) با پایگاه اقتصادی آنان است. در چهارچوب نظری، از مفهوم نابرابری جنسیتی برای تبیین تفاوت های رفتار زیست محیطی بهره برده شده که با مفاهیم تقسیم کار جنسیتی، دسترسی بیوگرافیکی و تخصص گرایی، عاملیت بیشتر زنان در رفتارهای مسئولانه زیست محیطی در حوزه خصوصی، نسبت به مردان را بحث می کند. پژوهش به روش پیمایش با جامعه آماری شهروندان بین 18 تا 75 سال ساکن در شهر قزوین انجام شده و نمونه ها از طریق شماره گیری ارقام تصادفی مبتنی بر چارچوب شماره تلفن با حجم 390 نفر انتخاب شده اند؛ داده ها نیز از طریق مصاحبه تلفنی با سؤالات بسته چندگزینه ای جمع آوری شده است. یافته ها حاکی از آن است که میانگین رفتار زیست محیطی زنان در حوزه خصوصی در سه سطح اقتصادی شاغل، شاغل تمام وقت و شاغل با قدرت نظارتی، بیشتر از مردان است؛ این نشان می دهد که ساختار فرهنگی و اجتماعی مبتنی بر نابرابری جنسیتی، الگوهای رفتاری در حوزه خصوصی را حوزه تخصصی زنان تعریف کرده و به این علت میزان رفتار زیست محیطی زنان نیز با هر پایگاه اقتصادی در این حوزه بیش از مردان است.
تحلیل تماتیک شیوه های مصرف آثار نقاشی (مطالعه موردی، شهر شیراز، سال 1399)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف کالاهای مختلف حاوی کارکردها و معانی مختلفی برای هر فرد خاص در هر جامعه ی خاص می باشد. تجارب مصرفی در حیطه آثار هنری نیز به مصرف کنندگان معانی مختلفی را ارائه می دهد و به آن ها در ساخت هویت خویش کمک می کند. در مقاله حاضر نیز شیوه های مصرف آثار هنری (نقاشی) مورد بررسی قرار گرفته است. تکنیک گردآوری داده ها مصاحبه ی عمیق بوده است و مشارکت کنندگان براساس روش نمونه گیری نظری انتخاب و یافته ها از طریق تحلیل تماتیک تحلیل شده اند. برای کفایت نمونه نیز از معیار اشباع تماتیک استفاده گردیده است که در نهایت تعداد 16 نفر در این پژوهش شرکت کرده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در مصرف آثار نقاشی علاوه بر ارزش های زیبایی شناختی و اقتصادی، ارزش هویتی نیز توسط افراد مورد توجه قرار گرفته است. در واقع آزادی مصرف سبب آزادی انتخاب هویت شخصی و پذیرش یک تصویر و قریحه ی مطابق با ترجیحات شخصی گشته که به واسطه ی مصرف و نمایش ابژه هایی معین که دلالتی فرهنگی دارند شکل می گیرد.
تأثیر سامانه پایش تصویری در پیشگیری انتظامی از جرم (موردمطالعه: شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
53 - 80
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به پیشرفت های شگرف علوم و فناوری در عرصه های مختلف، پلیس نیز در راستای انجام بهینه وظایف خود در حوزه پیشگیری از جرم باید به فناوری های جدید مجهز باشد تا بتواند به نحو مطلوب به وظایف قانونی خود در قبال جامعه پاسخ دهد. با توجه به اینکه یکی از فناوری های مؤثر در حوزه پیشگیری از جرم، سامانه های پایش تصویری است، هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر سامانه پایش تصویری در پیشگیری انتظامی از جرم در شهرستان همدان است.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی - تحلیلی است که با تکنیک پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش 250 نفر از کارکنان فرماندهی انتظامی شهرستان همدان - شامل کارکنان صف و ستاد در معاونت عملیات، پلیس پیشگیری، فاوا، رؤسای کلانتری ها و مرفوک شهرستان ها - بودند. حجم نمونه با رابطه کوکران، 148 نفر محاسبه و از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود و اعتبار ابزار گردآوری داده ها از طریق روایی صوری و محتوایی و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 0/85 به دست آمد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی انجام شد.یافته ها: براساس یافته های پژوهش در مؤلفه کاهش فرصت جرم از طریق سامانه پایش تصویری، شاخص «یکپارچه سازی سامانه های پایش تصویری با سایر سامانه ها» با میانگین 4/22، در مؤلفه ساماندهی مراقبت رسمی، شاخص «گسترش سامانه ها در مناطق جرم خیز» با میانگین 4/16 و در مؤلفه نظارت الکترونیکی از طریق سامانه پایش تصویری، «برنامه ریزی سامانه ها برای هشدار در مواقع خطر جرم» با میانگین 4/01 بالاترین امتیازها را به دست آوردند.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد درصورتی که از ظرفیت های سامانه های پایش تصویری به خوبی استفاده شود، امکان کاهش فرصت جرم، ارتقای مراقبت رسمی از محلات و نظارت الکترونیکی به منظور پیشگیری انتظامی از جرائم به طور مؤثری فراهم خواهد شد.
بررسی عوامل مؤثر بر خشونت سیاسی با تأکید بر شکاف قومی (مطالعه موردی: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر خشونت سیاسی با تأکید بر شکاف قومی در استان آذربایجان غربی است. خشونت سیاسی، بیشتر به معنای اِعمال زور در روابط جمعی بین قومی است که با حوزه سیاست ارتباط دارد. خشونت، نوعی از قدرت است که هدف خاصی را تعقیب می کند و آن، مشخص کردن مرزها و جلوگیری از اِعمال یک قدرت دیگر است. در پژوهش حاضر، به طور عمده از نظریه های آکلائف، بارت و گالتونگ استفاده شده است. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع پیمایشی است که به روش نمونه گیری خوشه ای و با پرسش نامه محقق ساخته روی 384 نفر از شهروندان ترک و کردزبان استان آذربایجان غربی در سال 1398 انجام شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه هم زمان از نرم افزار SPSS24 استفاده شد. پایایی پرسش نامه براساس آلفای کرونباخ (خشونت سیاسی 82/0، شکاف قومی 81/0، ضعف رعایت حقوق شهروندی 85/0، تبعیض 89/0، الگوی رأی دهی قومی 80/0، ضعف مدارای هویتی 71/0) سنجیده شد و برای روایی، روایی سازه و تکنیک تحلیل عاملی به کار رفت. تحلیل داده های این پیمایش نشان داد بین شکاف قومی و ابعاد آن (انکار هویت قومی، فاصله قومی، مرزبندی قومیتی)، ضعف رعایت حقوق شهروندی، تبعیض، الگوی رأی دهی قومی و ضعف مدارای هویتی با خشونت سیاسی، رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون هم زمان و تحلیل مسیر نشان داد متغیرهای شکاف قومی، الگوی رأی دهی قومی، ضعف رعایت حقوق شهروندی، تبعیض و درنهایت، ضعف مدارای هویتی بر خشونت سیاسی تأثیر دارد و به صورت واقعی و تعدیل یافته، 3/28 درصد از واریانس خشونت سیاسی با متغیرهای مستقل تبیین و پیش بینی می شود.
کارآفرینی جایگزین: درک معنایی تجربه زنان کارآفرین شهر شیراز از مشارکت اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی درک معنایی تجربه زنان کارآفرین شهر شیراز از مشارکت اقتصادی است. هدف پژوهش، بررسی این مسئله است که زنان کارآفرین چه درکی از مشارکت اقتصادی دارند و چه شرایط، زمینه ها و راهبردهایی را در این زمینه، مهم می دانند. روش پژوهش از نوع نظریه زمینه ای (رویکرد نظام مند) و روش جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. داده های پژوهش براساس رویکرد کدگذاری سه مرحله ای استراوس و کُربین (باز، محوری و گزینشی) تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تعاملات خانوادگی گسیخته، تجربه محرومیت چندگانه، روحیه کارآفرینی مطلوب و منابع سرمایه ای چندگانه، مقولاتی است که به صورت علّی بر مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین تأثیرگذار است. زنانگی مقاوم- زنانگی تلفیقی، سبک فرزندپروری مقتدرانه و داشتن یا نداشتن حمایت خانوادگی، شرایط زمینه ای مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین را شکل می دهد و نابسامانی نهادی، نابسامانی اقتصادی، نبود مهارت آموزی کاربردی و محیط کار جنسیت زده، عوامل مداخله گری است که بر راهبردها و عمل/ تعاملاتی که زنان کارآفرین برای موفقیت اقتصادی و مشارکت اقتصادی مؤثر و موفق به کار می گیرند، تأثیرگذار است. کارآفرینی زنان و مشارکت اقتصادی آنان، پیامدهای گوناگونی دارد که شامل تحولات نگرشی، تحولات هویتی، تغییر سبک زندگی و تغییر زیست منفعلانه است. درنهایت، گفتنی است زنان، کارآفرینی جایگزین زنانه را به عنوان یک الگوی مشارکت اقتصادی، در برابر الگویی ارائه داده اند که بر مبنای ساختارهای مردانه شکل گرفته است.
رابطه بین جوّ مدرسه و هویت اجتماعی دختران (مورد مطالعه: دانش آموزان شهر کرمان)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
153 - 179
حوزههای تخصصی:
نوجوانی دوران حساسی در تشکیل هویت اجتماعی دختران در دنیای مدرن همراه با تغییرات مداوم و جهانی شدن است. هدف اساسی این مقاله بررسی رابطه میان ابعاد جوّ مدرسه و ارتباط با دوستان با هویت اجتماعی در میان دختران دبیرستانی شهر کرمان است. در پژوهش حاضر، نظریه گیدنز و روتر و روش پیمایش و ابزار پرسشنامه به کار گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر کرمان در سال 1397 هستند. تعداد نمونه 380 نفر است که با روش نمونه گیری طبقه بندی متناسب با حجم نمونه انتخاب شدند. نتایج آمار توصیفی و استنباطی به دست آمده از داده ها با نرم افزار SPSS نشان می دهد: الف) هویت اجتماعی اکثر دختران دبیرستانی در سطح متوسط قرار دارد. ب) میان جو مدرسه و ارتباط با دوستان با هویت اجتماعی دختران نوجوان رابطه مستقیم و معنا دار وجود دارد؛ یعنی با افزایش جو عاطفی، آموزشی، تعادل جویی، رویارویی و انتظاری مدرسه، هویت اجتماعی در دانش-آموزان بیشتر می شود. ج) اجرای تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که چهار متغیر جو رویارویی مدرسه، ارتباط با دوستان، جو انتظاری و جو آموزشی مدرسه بر شدت هویت اجتماعی اثر دارند و 35 درصد آن را تبیین می کنند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که توجه به وضعیت مدارس از بعد اجتماعی رسمی و غیررسمی و سپس ابعاد هنجاری، آموزشی، عاطفی، مدیریتی مدرسه در هویت اجتماعی دختران نقش مهمی ایفا می کند. با پایه ریزی درست مقدمات هویت اجتماعی می توان هم عملکرد آن ها در برابر تغییرات اجتماعی را بهبود بخشید و هم از مشکلات تحصیلی و مسائل اجتماعی آینده پیشگیری نمود.
ارزیابی آگاهی و نگرش کارمندان سازمان های مرتبط به امور آب نسبت به ارزش های فرهنگی آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
یکی از مهمترین دلیل انجام این تحقیق ، آن بود که نشان دهد؛ آب را نباید صرفا به عنوان کالای مصرفی در نظر گرفت و آن را باید دارای ارزش نهادی-مادی دانست. تشخیص اینکه غیر از ارزش نهادی-مادی ، آب دارای ارزش فرهنگی-غیرمادی است می تواند برای قاعده مند کردن و فرموله کردن سیاست های آب و مدیریت آن کارامد باشد. به دلیل تاکیدی که بر بخشی از ارزش های آب می شود و غفلت های زیادی که در مدیریت منابع آب با توجه به ارزش های دیگر آن صورت می گیرد، هنوز کمبودهای عمیقی در شناخت سیستم های ارزش های متنوع آب و مدیریت منابع آب وجود دارد. .هدف مقاله، بررسی آگاهی و نگرش کارمندان ادارات و سازمان های مربوط به امور آب نسبت به غیر از ارزش نهادی-مادی آب است. برای تشخیص این امر ، تحقیق حاضر بین دو نوع ارزش نهادی-مادی و ارزش فرهنگی-غیرمادی تفاوت قایل شده است. روش بررسی کمی و توصیفی بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید. در این تحقیق از کارمندان ادارات آب به صورت نمونه گیری سهیمه ای پرسیده شد.نتایج به دست آمده حاکی از آن است که افتراقی بین جایگاه ارزش های فرهنگی (ارزش های فرهنگی-غیر مادی) و ارزش های نهادی-مادی(آب به عنوان یک کالای مصرفی) در بین سازمان های اداری و کارمندان آن وجود دارد. در واقع نوع جهت گیری کارمندان سازمان های آب به سمت ارزش های نهادی-مادی بوده است.
سازگاری روستاییان با تغییرات اقلیمی و ارتباط آن با عوامل اجتماعی (مطالعه موردی: روستاییان شهرستان بابلسر - استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، سنجش سطح سازگاری روستاییان با تغییرات اقلیمی و رابطه آن با عوامل اجتماعی بود. جامعه آماری این پژوهش، 2877 نفر از روستاییان شهرستان بابلسر بودند که با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 224 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بود. میزان پایایی پرسش های پرسش نامه (براساس آزمون کرونباخ)، بیشتر از 60 درصد گزارش شد و اعتبار صوری پرسش نامه را نیز متخصصان علوم کشاورزی در دانشگاه علوم کشاورزی و متخصصان علوم اجتماعی در دانشگاه مازندران تأیید کردند. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد مساحت زمین زراعی (20/0)، آگاهی از منابع اطلاعاتی (18/0)، اعتماد نهادی (17/0) و فشار هنجاری کارشناسان کشاورزی و نظرات افراد روستا (16/0) با سازگاری روستاییان با پیامدهای تغییرات اقلیمی، همبستگی مثبت و ضعیف داشت. علاوه بر این، نتایج نشان داد بین فشار هنجاری شورای روستا، سن و درآمد با سازگاری روستاییان با پیامدهای تغییرات اقلیمی، رابطه معنی دار وجود نداشت. در بخش پایانی و براساس یافته های پژوهش پیشنهاد شد با افزایش دانش و مهارت های کشاورزان درباره تغییرات اقلیمی و آشناسازی آنها با راهبردهای سازگاری و برآوردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیامدهای تغییرات اقلیمی، میزان سازگاری روستاییان با آثار زیان بار تغییرات اقلیمی بهبود یابد.
پیش بینی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بر اساس سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
613 - 631
حوزههای تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی، اختلال روانی جدی و پیچیده ای است که حاوی یک الگوی فراگیر بی ثبات در روابط بین فردی، خودانگاره، عواطف و تکانشگری است که از اوایل بزرگ سالی آغاز می شود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بر اساس سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان انجام شد. این پژوهش غیرآزمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان مقاطع مختلف در دانشگاه های شهر تهران بودند که 372 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات، مقیاس فرم کوتاه تمایزیافتگی خود دریک (2011)، پرسش نامه دلبستگی بزرگ سالان بشارت (2011)، مقیاس دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر (۲۰۰۴) و پرسش نامه ارزیابی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بودند. داده های پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی، رابطه بین تمایزیافتگی خود و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را به طور جزئی تحت تأثیر قرار می دهد و همچنین دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی، رابطه بین سبک های دلبستگی و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را به طور جزئی تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو با توجه به نتایج فوق در یک نتیجه گیری کلی سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان به طور مجزا می توانند ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را پیش بینی کنند.