فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: شناخت نقش ویژگی های مهارتی مدیران محلی در توسعه روستایی و همچنین شناسایی راهکارهای ارتقای ویژگی های مهارتی مدیران محلی، هدف تحقیق حاضر می باشد .
روش: تحقیق حاضر از نوع کاربردی، توسعه ای و روش آن توصیفی – تحلیلی می باشد. برای جمع آوری اطلاعات و داده های موردنیاز از روش اسنادی و میدانی استفاده شده و ابزار گردآوری داده ها شامل فیش و پرسشنامه می باشد. قلمرو تحقیق بخش مرکزی شهرستان ایلام است که دارای دو دهستان میش خاص و ده پایین می باشد. در این پژوهش، پرسشنامه ای در قالب 22 گویه در طیف لیکرت برای سنجش تأثیر ویژگی های مهارتی همچون (قدرت نفوذ و متقاعد کردن مردم و روابط عمومی قوی، توانایی انجام وظایف، قانون گرایی، تحصیلات دانشگاهی مرتبط، تجربه و اطلاعات، قدرت تصمیم گیری و برنامه ریزی، قدرت جذب منابع مالی، قدرت بیان، تعامل با سازمان های دولتی، ارائه گزارش به مردم روستا) طراحی گردید. طراحی گردید.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که ازنظر اعضای جامعه نمونه اکثر مدیران روستایی، روستاهای مورد مطالعه از ویژگی های مهارتی لازم برای تصدی مسئولیت مدیریت روستای خود برخوردار بوده اند. از سوی دیگر یافته ها نشان داد که تمامی ویژگی های مورد بررسی در توسعه روستایی تأثیرگذار هستند. ازنظر جامعه نمونه بین ویژگی های مهارتی مدیران روستایی و توسعه روستایی رابطه معنی داری وجود دارد.
محدودیتها/ راهبردها: با توجه به کوتاه بودن طول عمر مدیریت نوین روستایی در کشور، تحقیق و پروژه های که در این زمینه صورت گرفته است محدود بوده و در این منابع تنها به بررسی یکی از انواع مدیرت محلی پرداخته شده است و علاوه بر آن عدم حمایت نهادهای دولتی مربوطه از محدودیت های اساسی این تحقیق می باشند.
راهکارهای عملی: انتخاب افراد شایسته و توانا به عنوان مدیران روستا، برگزاری دوره های آموزشی برای افزایش مهارت های اکتسابی موردنیاز مدیران محلی و همچنین درزمینه افزایش توانمندی مدیران روستایی، باید برنامه مدون و منسجمی با مشارکت کلیه سازمان های ذی ربط در زمینه توسعه روستایی، مردم و مدیران محلی تدوین شود.
بررسی عوامل اثرگذار بر مدیریت کاربری اراضی روستایی در شهرستان ممسنی (با استفاده از مدل ترکیبی TOPSIS- SWOT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زندگی مدرن امروزی با توجه به سطوح مختلف فعالیت های اقتصادی و اجتماعی افراد که منجر به شکل گیری نیازها، خواسته ها و انتظارات جدید از فضای پیرامونی آنها شده، تقاضا برای زمین و دخل و تصرف در آن نیز دچار تحول گردیده است. در این میان سکونتگاه های روستایی دارای پیشینه ای هماهنگ از نظر معیشتی و هویتی با زمین، نحوه بهره برداری و تغییر کاربری از این منبع کمیاب در راستای خلق فضاهای محل سکونت خود می باشند. که با توجه به تغییر در نوع معیشت، فضای کالبدی– ساختاری روستاها و سطوح فکری و رفتاری روستائیان نحوه ی استفاده از زمینِ درون روستاها نیازمند مدیریتی جامع و اتخاذ سیاست های راهبردی به منظور ایجاد نظام آمایش سرزمین درون روستاها می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت، از نوع توصیفی تحلیلی است، که به بررسی استفاده مناسب از زمین های روستایی و عوامل اثرگذار بر مدیریت کاربری اراضی روستایی در سکونتگاه های بخش مرکزی شهرستان ممسنی پرداخته است. به منظور تحلیل داده ها یافته های مقدماتی تحقیق را در مدل «SWOT» مورد بررسی قرار داده و 10 نقطه قوت، 11 تهدید، 10 فرصت و 10 ضعف بررسی و 18 استراتژی ارائه شده است. در نهایت با بهره گیری از تکنیک «TOPSIS» نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصت های منتج شده از دیدگاه صاحبنظران رتبه بندی شدند. بر اساس یافته ها استراتژی تدافعی (WT)، بهترین روش در جهت برنامه ریزی و مدیریت اراضی زراعی روستاهای مورد مطالعه شناخته شد. همچنین بر این اساس نتایج تکنیک تاپسیس تهدیدها بیشترین تأثیر را در بهینه سازی و توسعه متعادل کاربری اراضی روستایی دارد و در رتبه دوم فرصت ها قرار می گیرند. از این رو برای بهینه سازی و توسعه متعادل کاربری اراضی در این بخش استراتژی تدافعی می بایست در اولویت قرار گیرد.
بررسی رابطه ی اسکان مجدد و سرمایه ی اجتماعی در نواحی روستایی (مطالعه موردی روستاهای سیلزده شرق استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارش باران های شدید در مرداد 1384 در نواحی شرقی استان گلستان منجر به رخداد دو سیل ویرانگر گردید که این سیلاب ها از جمله خسارت بار ترین سیل های رخ داده در کشور بود. به منظور جلوگیری از تکرار مجدد رویداد سیل در مناطق سیل زده، به جابه جایی محدود 3 روستا و جابه جایی توأم با تجمیع یازده روستای شهرستان های کلاله و مراوه تپه که در سیلاب های اخیر گرگانرود و سرشاخه های آن خسارات زیادی دیده بودند، به منطقه فراغی اقدام گردید. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تاثیرات جابه جایی روستاهای آسیب دیده از سیل بر میزان سرمایه اجتماعی ساکنین محلی با استفاده از شاخص های ذهنی می باشد. بدین منظور سه قلمرو اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام و همبستگی اجتماعی برای مطالعه سرمایه اجتماعی در ناحیه مورد مطالعه انتخاب شد. جامعه ی آماری این پژوهش، خانوارهای محلی ساکن در روستاهای محدوده ی مطالعاتی است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 200 سرپرست خانوار به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزار Spss انجام شده است. جهت مقایسه دو الگوی جابه جایی محدود و تجمیع، از آزمون t نمونه های مستقل استفاده گردید. نتیجه این آزمون نشان دهنده آن است که بین الگوهای اسکان مجدد تفاوت معنی داری در زمینه میزان تغییرات سرمایه اجتماعی وجود ندارد. تحقیق بیانگر بهبود وضعیت مشارکت در هر دو الگوی اسکان مجدد، عدم تغییر در شاخص همبستگی و انسجام اجتماعی و کاهش میزان شاخص اعتماد اجتماعی در دو الگوی مورد مطالعه می باشد. مصاحبه های عمیق صورت گرفته با اهالی نشان داد، ساکنین از مشارکت در جهت دریافت امتیازات از نهادهای دولتی بهره می برند.
برآورد میزان تأثیرپذیری الگوی مسکن روستایی از تغییرات فرهنگی در زندگی روستاییان در شهرستان بینالود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن روستایی به عنوان عنصری مادی و فرهنگی در دهه های اخیر از تغییرات و دگرگونی هایی وسیعی برخوردار شده است. در این میان، عده ای خواهان حفظ چهره سنتی مساکن روستایی و گروهی نیز چنین تحولاتی را اجتناب ناپذیر و نتیجه فرایند جهانی شدن می دانند. در این مقاله تلاش شد تا تأثیر تغییرات فرهنگی در زندگی روستاییان بر الگوی مسکن روستایی مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق در این مطالعه، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی و همبستگی است که بخش عمده ای از داده های آن بر اساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری (کوکران) از سطح 232 خانوار نمونه ی منطقه جمع آوری شده است. یافته های مطالعه بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون های همبستگی تیپ پیرسون نشان می دهد که ارتباط معنی دار و نسبتاً قوی با ضریب 473/0 بین شاخص های تغییرات فرهنگی و الگوی مسکن روستایی وجود دارد، به نحوی که شاخص های تغییرات فرهنگی حدود 1/35 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین می نماید. رواج فرهنگ مصرف گرایی به تنهایی 4/37 درصد بر تغییرات در الگوی مسکن روستایی را توجیه می نماید و بیشترین تأثیر را در تحلیل مسیر بر روی شاخص های پلان معماری و کیفیت مسکن با ضرایب 36/0 و 23/0 بر جای گذاشته است. در توزیع فضایی رابطه بین تغییرات اجتماعی و الگوی مسکن در هفت روستا، همبستگی مستقیم و نسبتاً کاملی وجود دارد. با توجه یافته ها، راهکارهایی شامل استفاده صحیح از مصالح بومی و تعمیر ساختمانهای قدیمی با وسایل رفاهی مدرن و امروزی، کوشش در حفظ و نگهداری از خانه های قدیمی و سنتی در روستاها، تدوین سند چشم انداز توسعه ای مسکن روستایی و غیره پیشنهاد شده است.
سطح بندی سکونتگاه های روستایی با تأکید بر مؤلفه های سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: دهستان تیرجرد- شهرستان ابرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر جامعه ای علاوه بر سرمایه های فیزیکی، مادی، انسانی و نمادین با موضوعی به نام سرمایه اجتماعی سروکار داریم که با انواع سرمایه ها رابطه متقابل دارد. توجه به مفهوم سرمایه اجتماعی و سنجش آن؛ روش و راهکار مناسبی است تا مسئولان برنامه ریزی بتوانند امور جامعه و مسائل محلی را مورد بازاندیشی و تصمیم های مؤثرتری برای برنامه ریزی بگیرند. لذا با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا روستاهای 12 گانه دهستان تیرجرد را با تأکید بر شاخص های سرمایه اجتماعی سطح بندی نماید. روش تحقیق در این بررسی از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که آمار و اطلاعات آن از طریق روش های میدانی به دست آمده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 1676 خانوار ساکن در روستاهای این دهستان می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 230 نفر از بین آنها با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب گردید. همچنین آزمون پیش آهنگی برای بدست آوردن ضریب اعتبار پرسشنامه انجام گرفت که ضریب اطمینان آلفای کرونباخ آن 0.77 به دست آمد که حاکی از مناسب بودن ابزار پژوهش بوده است. در این پژوهش به منظور وزن دهی شاخص ها از تکنیک دلفی و به منظور تحلیل داده ها در راستای سطح بندی سکونتگاه های روستایی از تکنیک پرومتی استفاده گردیده است. نتایج نشان می دهد که به توجه به 33 شاخص منتخب سرمایه اجتماعی؛ گزینه های انتخاب شده (روستاهای عزیزآباد، احمدآباد و فیروزآباد) به ترتیب کوتاه ترین فاصله را با جریان های ورودی مثبت و دورترین فاصله را با جریان خروجی منفی برای مؤلفه های سرمایه اجتماعی در منطقه مورد مطالعه دارند.
ارزیابی توانمندی ها و کاربری های ژئومورفوسایت ها (مطالعه موردی: ژئومورفوسایت های شهرستان طبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم، شاخة جدیدی از گردشگری مسئولانه است که با هدف حفاظت از میراث زمین و همچنین ارتقای سطح زندگی جوامع بومی، حفظ ارزش های فرهنگی و توسعة اقتصادی، بر استفاده از جاذبه های زمین شناختی و ژئومورفولوژیکی تأکید می کند. مجموعة میراث ژئومورفولوژیکی، فرهنگی و گردشگری ژئوتوریسم، در قالب مکان هایی نمایان شده است که به عنوان ژئومورفوسایت از آن ها یاد می شود. شهرستان طبس با وجود فرایند های مختلف زمین شناسی، مجموعة متنوعی از این ژئومورفوسایت ها را در خود جای داده است. به دلیل قرارگیری منطقة طبس بین دو ناحیة بزرگ کویری ایران (دشت لوت و کویر مرکزی)، مناطق کویری و بیابانی طبس تقریباً در حاشیه قرار گرفته است و بسیاری از توانمندی های آن هنوز به صورت علمی بررسی نشده است. در این پژوهش، بنا بود تا ضمن شناسایی مناطق ژئوتوریستی شهرستان، ژئومورفوسایت های منطقه نیز شناسایی شوند؛ براساس مجموعه ای از ارزش های علمی، حفاظتی و گردشگری ارزیابی شوند و سپس با توجه به کاربری های متناسب با گردشگری و توسعة اقتصادی، اولویت بندی شوند. پس از جست وجوهای گوناگون، درنهایت 50 ژئومورفوسایت برای ارزیابی انتخاب شدند و از بین روش های ارزیابی ژئومورفوسایت ها، از روش GAM استفاده شد. در ارزیابی کلی ژئومورفوسایت های شهرستان، ژئومورفوسایت های «رخنمون های درنجال»، «سرزمین سیاه» و «مخروط افکنه های شتری»، به عنوان بهترین ژئومورفوسایت ها برای کاربری های ژئوتوریستی تعیین شدند و می توان آن ها را به عنوان یک کالای اقتصادی به گردشگران ارائه کرد. ضمن اینکه حفاظت میراث زمین در طبس به صورت بالفعل صورت نمی گیرد و از منظر اقتصادی و اجتماعی، جامعة بومی طبس، سهم بسیار اندکی در گردشگری دارد.
عوامل مؤثر بر عدم بازپرداخت تسهیلات بانک کشاورزی از سوی کشاورزان مورد: شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی عوامل تأثیرگذار در عدم بازپرداخت تسهیلات کشاورزی بانک کشاورزی استان ایلام بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل وام گیرندگان شهرستان ایلام (مجریان طرح های کشاورزی با مبلغ بیش از یکصد میلیون ریال) که از شعبه بانک کشاورزی شهرستان ایلام تسهیلات دریافت نموده اند، (360=N) بوده که با استفاده از جدول مورگان 186 نفر به عنوان نمونه تعیین گردید. نمونه گیری به صورت طبقه بندی با انتساب متناسب انجام شد. روایی محتوایی و ظاهری پرسشنامه ی تحقیق بر اساس نظر گروهی از متخصصان تعیین گردید. برای تعیین میزان پایایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ به میزان 82 درصد محاسبه شد. نتایج نشان داد متغیرهای مستقل مطالعه می توانند 621/0 تا 768/0 درصد از تغییرات متغیر وابسته (عدم بازپرداخت اعتبارات دریافتی) را پیش بینی کنند. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای میزان سود تسهیلات دریافتی، دفعات مراجعه به بانک برای اخذ وام، مبلغ اقساط بازپرداخت، مدت بازپرداخت، سابقه اخذ وام، درآمد کشاورزی، میزان سپرده شخصی در هنگام اخذ وام و دفعات نظارت کارشناسان بانک رابطه ی مثبتی با عدم بازپرداخت اعتبارات دریافتی دارد
بازار مرزی و مناطق روستایی: بررسی نقش و جایگاه روستاییان در بازار مرزی شهرستان بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی بررسی نقش روستاییان در شکل گیری بازار مرزی شهر بانه و جایگاه آنان در شبکة روابط بازار مرزی است. شناخت زمینه ها و بسترهای شکوفایی دادوستد مرزی به منظور شناخت موقعیت روستانشینی در این شهر از اهداف این مطالعه است. برای بررسی این موضوع از روش کیفی و تکنیک های مصاحبه، مشاهده و بررسی اسناد استفاده شد. موضوع در دو بخش بررسی نحوة تعامل و ارتباطات کنشگران روستایی با آن سوی مرز و جایگاه آنان در بازار بانه؛ و ترسیم تغییرات ایجادشده در مناطق روستایی درنتیجة حضور روستاییان در بازار بررسی شد. براساس نتایج به دست آمده، شکل گیری و رونق فعالیت های بازار، فرایندی تاریخمند است و ریشه در کنش ها و پیوندهای اجتماعی، فرهنگی و خویشاوندی ساکنان دو سوی مرز دارد. روستاییان به عنوان خط مقدم ارتباطات بین مرزی در شکل گیری این بازار اهمیت بسیاری دارند و توانسته اند در بخش های مختلف بازار نظیر واردات کالا، مغازه داری، ضمانتچی گری، کول بری و باربری جایگاهی پیدا کنند هرچند که بسیاری از آنان بخش های فرودست بازار را اشغال کرده اند. چنین وضعیتی موجب شده است که بازار بانه نوعی ترکیب شهری- روستایی بیابد. به دلیل این حضور چشمگیر در فعالیت های بازار، تغییراتی در شیوة معیشت روستاییان و میزان روستانشینی به ویژه از دهة 1380 به بعد ایجاد شده است. در سال 1390 صرفاً 16 درصد از شاغلان در بخش کشاورزی اشتغال داشتند و حجم بالایی از مهاجرت روستاییان به شهر در این دوره صورت گرفته است.
تبیین تأثیر الگوهای اسکان مجدد بر توسعة پایدار روستایی مطالعة موردی: روستاهای سیل زدة شرق استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد است آثار طرح های اسکان مجدد را در روستاهای سیل زدة شرق استان گلستان ارزیابی کند و میزان هماهنگی یا ناهماهنگی این طرح ها را با اهداف توسعة پایدار روستایی برسنجد. جامعة آماری تحقیق حاضر، ساکنان شهر جدید پیشکمر (تجمیع 11 روستا) و ساکنان سه روستای جابه جاشده به صورت محدود هستند. برای تعیین تعداد پرسشنامه های مورد نیاز تحقیق از فرمول کوکران استفاده شد و 279 خانوار برای تکمیل پرسشنامه به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای مقایسة دو الگوی جابه جایی محدود و تجمیع، از آزمون t نمونه های مستقل استفاده شد. مقایسة دو الگوی جابه جایی محدود و جابه جایی توأم با تجمیع روستاها در منطقة مطالعه شده نشان داد که هریک از الگوهای پیشنهادی دارای مزایا و معایبی هستند. بررسی ها نشان دهندة عملکرد ضعیف دو الگوی بررسی شده در بعد اقتصادی توسعة پایدار و عملکرد مثبت در ابعاد اجتماعی و کالبدی هستند. با توجه به رویکرد توسعة پایدار که در آن رسیدن به پایداری منوط به پایداری در هر سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی است، به نظر می رسد که جوامع مطالعه شده در پژوهش حاضر فاقد پایداری کافی هستند. دستیابی به پایداری نیازمند بهبود شاخص های اقتصادی ازطریق توانمندسازی جوامع محلی و بهبود شاخص های اقتصادی است.
تحلیل وضعیت سلامت اجتماعی در سکونتگاه های روستایی براساس مدل کییز، میرینگوف و کیفیت زندگی (مطالعه موردی: شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از مهم ترین اهداف توسعه روستایی، حفظ سلامتی به عنوان اساس ادامه حیات جامعه و ایجاد یک زندگی سالم است. سلامت و توسعه دارای رابطه تنگاتنگی با یکدیگر می باشند و بهبود وضعیت سلامت، بویژه سلامت اجتماعی، از طریق اصلاح شرایط زندگی مادی و معنوی امکان پذیر است. هدف این مقاله، ارزیابی وضعیت سلامت اجتماعی در سکونتگاه های روستایی شهرستان زنجان و شناسایی بسترهای توسعه و ارتقاء آن است.
روش تحقیق: با توجه به موضوع و اهداف تحقیق، روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. در این زمینه، برای گردآوری اطلاعات، از روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 258 نقطه روستایی است که با روش نمونه گیری خوشه ای، 12روستا به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی و آزمون کلموگروف-اسمیرنوف، با کمک نرم افزار SPSS و Lisrel استفاده شده است. شاخص های تحقیق نیز از سه مدل کییز، میرینگوف و کیفیت زندگی استخراج شده است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که مقدار سطح معنی داری در آزمون نیکوئی برازش برای مدل کییز 0.133، کیفیت زندگی 0.114 و میرینگوف 0.045 است. ازاین رو، مدل کییز و کیفیت زندگی از توزیع نرمال برخوردارند، اما مدل میرینگوف توزیع غیرنرمال دارد. همچنین، بالاترین مقدار ویژه در مدل کییز 6.465، کیفیت زندگی 5.838 و میرینگوف 5.079 است. بدین ترتیب، مدل کییز سهم بیشتری در تبیین تغییرپذیری سلامت اجتماعی دارد.
راهکارهای علمی: برای تقویت سلامت اجتماعی در روستاها، توسعه زیرساخت های اقتصادی، تقویت مشارکت و احساس مسئولیت بین روستائیان و افزایش برنامه ها و فعالیت های فرهنگی از طریق رسانه های جمعی ملی و محلی ضروری است.
اصالت و ارزش: امروزه پرداختن به مقوله سلامت و رفاه اجتماعی در نقاط روستایی، یکی از موضوعات مهم است که کمتر در زمینه برنامه ریزی و سیاست گذاری به آن پرداخته شده است. از این رو، مقالاتی با این موضوع می توانند روزنه امیدی در این زمینه باشند.
تدوین برنامه پنج ساله توسعه روستایی با رویکرد برنامه ریزی راهبردی و مشارکتی: مطالعه موردی روستای صدرآباد دهستان رستاق استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنوع ویژگی های مکانی- فضایی روستاهای کشور گویای تفاوت نیازها و الزامات جوامع روستایی است که ضرورت برنامه ریزی محلی را مطرح می سازد. مقاله حاضر، با بهره گیری از رویکرد برنامه ریزی راهبردی و مشارکتی، با استفاده از روش های پیمایشی، روش ارزیابی مشارکتی روستایی (PRA) و مدل سوات (SWOT)، به ارائه راهبردهای مؤثر و تدوین کلیات «برنامه اجرایی توسعه روستایی» روستای صدرآباد از توابع دهستان رستاق استان یزد می پردازد. نتایج تحقیق نشان داد که از میان نقاط ضعف روستا، «کمبود آب» و از میان نقاط قوت آن، «امکان یکپارچه سازی اراضی»، و نیز از میان فرصت ها، «وجود بازارهای مناسب بیرونی برای عرضه محصولات گلخانه ای» و از میان تهدیدها، «آلودگی محیط زیست روستا» از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در توسعه روستایی به شمار می روند. همچنین، راهبرد تهاجمی، با تمرکز روی نقاط قوت داخلی و فرصت های خارجی، مناسب ترین الگو برای توسعه این روستاست.
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر موفقیت زنان کارآفرین قالی باف استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی مؤلفه های مؤثر بر موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی و ابزار تحقیق پرسشنامه بود. جامعه آماری تحقیق شامل دویست نفر از زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی استان مازندران بود که 127 نفر به عنوان نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در نهایت، 120 پرسشنامه جمع آوری و تحلیل شد. نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که اکثر پاسخ گویان میزان موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی را در سطح متوسط ارزیابی کردند. همچنین، نتایج آزمون همبستگی نشان دهنده مثبت و معنی دار بودن رابطه درآمد سالانه، سابقه فعالیت قالی بافی ، عوامل شخصیتی، مشارکت اجتماعی، عوامل قانون گذاری، منابع اطلاعاتی، مدت زمان آموزش بازاریابی و سن با موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی بود؛ همچنین، میزان تأثیر تسهیلات بانکی در کارآفرینی، میزان ساعات دوره آموزشی مدیریت مالی، میزان ساعات دوره آموزشی کسب وکار و میزان ساعات دوره آموزشی مدیریت راهبردی با موفقیت زنان کارآفرین رابطه منفی و معنی دار داشتند. نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که مشارکت اجتماعی، عوامل شخصیتی، درآمد سالانه، عوامل قانون گذاری، منابع اطلاعاتی و ساعات دوره آموزشی کسب وکار 90/98 درصد از تغییرات میزان موفقیت زنان کارآفرین قالی باف را تبیین می کنند.
ارزیابی عملکرد تعاونی های تولید روستایی با رویکرد توسعه کشاورزی پایدار (مطالعه موردی: شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مقاله ارزیابی عملکرد تعاونی های تولید در ارائه خدمات زیرساختی به روستاهای تحت پوشش و تحلیل تأثیر آن در توسعه کشاورزی پایدار در شهرستان نیشابور است.
روش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و اسنادی صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل کشاورزان عضو تعاونی های تولید روستایی از 12 روستای دارای تعاونی تولید در سطح شهرستان نیشابور است. ابتدا عملکرد تعاونی های تولید در ارائه خدمات زیرساختی توسعه کشاورزی به روستاهای تحت پوشش با استفاده از 11 شاخص از طریق تکنیک تاپسیس، ارزیابی، مقایسه و رتبه بندی شده اند. سپس پایداری کشاورزی در قالب 13 شاخص اقتصادی، 16 شاخص اجتماعی و 20 شاخص زیست محیطی به تفکیک روستاهای تحت پوشش تعاونی ها، مورد تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد تعاونی های تولید فوشنجان، سیمرغ 5 و سیمرغ 4 با سطح عملکرد 896/0، 471/0 و 398/0 نسبت به سایر تعاونی های شهرستان، خدمات فنی و زیرساختی بیشتری را به روستاهای تحت پوشش خود ارائه داد ه اند و پایداری کشاورزی در این روستاها بالاتر از سایر روستاهاست. بررسی میانگین پایداری در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در روستاهای تحت پوشش تعاونی ها، به ترتیب 74/2، 33/3 و 41/2 به دست آمد که نشان می دهد تعاونی ها در زمینه پایداری اجتماعی بیش از حد متوسط، اما در زمینه پایداری اقتصادی کمی کمتر از متوسط و در مورد پایداری زیست محیطی ضعیف عمل نموده اند. همچنین ضریب همبستگی اسپیرمن، میان رتبه تعاونی ها از نظر ارائه خدمات به روستاها و رتبه پایداری کشاورزی در ابعاد مختلف، نشان دهنده رابطه مستقیم و معنادار میان ارائه خدمات و افزایش پایداری در بعد اقتصادی و اجتماعی پایداری است.
محدودیت ها/ راهبردها: عمده ترین محدودیت تحقیق فقدان آمار و اطلاعات کافی در مورد تعاونی های تولید و عملکرد آن ها در چند سال گذشته بوده است.
راهکارهای عملی: توسعه تعاونی های تولید قبل از آن که به تعاونی و اعضا تعاونی مربوط باشد به میزان حمایت تخصصی و تکنولوژیکی دولت بستگی دارد.
اصالت و ارزش: در این تحقیق، ابتدا عملکرد تعاونی های تولید در روستاهای تحت پوشش مورد بررسی قرار گرفته و سپس تأثیر تعاونی ها به عنوان یک نظام بهره برداری مناسب که می تواند بر کم و کیف عملکرد کشاورزی اثر بگذارد بررسی شده است.
سطح بندی ریسک منابع آب آشامیدنی روستاهای تیپ کوهستانی با استفاده از تکنیک تاپسیس و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (مطالعه موردی: دهستان بررود شهرستان کاشمر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:کمبود آب آشامیدنی سالم به خصوص در کشورهای رو به رشد همچون کشور ما، به عنوان یکی از معضلات اساسی مطرح است. عدم کنترل در کیفیت و میزان برداشت و مصرف بی رویه آن می تواند، این معضلات را تشدید کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی ریسک هایی که منابع آب آشامیدنی را در مراکز روستایی دهستان بررود شهرستان کاشمر تهدید می کنند،انجامگردید.
روش: روش تحقیق توصیفی– تحلیلی مبتنی بر استفاده از مدل و آزمایش های تجربی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل 10 درصد جمعیت روستاهای منطقه، دهیاران و مسئولین آب و فاضلاب می باشد. شاخص های ریسک منابع آب آشامیدنی با استفاده از روش سلسله مراتب زوجی، وزن دهی و براساس مدل تاپسیس رتبه بندی شد و سطح بندی مراکز روستایی در پنج سطح شامل؛ روستاهای با ریسک بسیار بالا، ریسک بالا، ریسک متوسط، ریسک کم و ریسک بسیار کم صورت گرفته است.
یافته ها:نتایج تحقیق نشان می دهد که روستای قراچه بالاترین رتبه و روستای خرو پایین ترین رتبه را به لحاظ ریسک منابع آب آشامیدنی داشته اند. روستاهای تجرود و طرق نیز در رتبه های سوم و چهارم قرار گرفته اند. هم چنین مراکز روستایی مورد مطالعه با توجه به رتبه بندی صورت گرفته به پنج سطح از نظر ریسک مخازن و شبکه توزیع آب آشامیدنی تقسیم شدند که در سطح یک روستاهای قراچه و تجرود با ریسک بسیار کم و در سطح پنجم روستاهای کریز و خرو با ریسک بسیار زیاد، سطح بندی شده است. نتیجه نهایی مدل AHP نشان داد که عامل باکتریولوژیکی آب با وزن 197/0 بیشترین اهمیت را در مقایسه با دیگر عوامل داشته و هم چنین عوامل مدیریتی که در ارتباط مستقیم با نهاد مدیریت روستا می باشند، با وزن 160/0 در رتبه دوم اهمیت قرار دارند.
محدودیتها/ راهبردها: عمده ترین محدودیت تحقیق حاضر، عدم دسترسی به آمار و اطلاعات در مورد کیفیت فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آب است.
راهکارهای عملی: شناخت ویژگی های مربوط به منابع آب آشامیدنی در جوامع روستایی با تأکید بر رویکرد مدیریت ریسک، به صاحب نظران و برنامه ریزان، کمک و یاری می رساند تا مدیریت منابع آب روستایی همگام با مشارکت مردم، به نحو مطلوب تحقق یابد. از طرف دیگر، ارائه آموزش های مورد نیاز در سطوح مختلف از افراد روستایی تا سطوح مدیریتی و ارائه راهکارهای عملی برای رفع مشکل آب، می تواند در مدیریت منابع آب روستایی تأثیر بسزائی داشته باشد.
اصالت و ارزش: نوآوری مقاله در بررسی میزان ریسک منابع آشامیدنی بر اساس مدل ها و آزمایش های تجربی، به ویژه در روستاهای تیپ کوهستانی، است که این نوع روستاها با مشکلات بسیاری در این زمینه مواجه می باشند.
تحلیل شبکه عصبی در پیش بینی ویژگی های مؤثر بر رفتار حفاظتی بهره برداران روستایی حوزه تالاب شادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های فردی- حرفه ای مؤثر بر رفتار حفاظتی بهره برداران روستایی حوزهه تالاب شادگان استان خوزستان صورت گرفت.
روش: این مطالعه به روش پیمایشی بوده که جهت انجام آن از پرسشنامه استفاده گردید. جامعهه آماری، شامل کلیه خانوارهای بهره بردار روستایی ساکن در بخش مرکزی و دهستان خنافره از شهر شادگان در قالب هشت روستا می باشد. متناسب با حجم جامعه آماری (2319 خانوار) و حجم کلی نمونه (331 خانوار) با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. داده ها توسط 124 بهره بردار و از طریق نمونه گیری سهمیه ای تصادفی طبقه بندی شده تکمیل شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله شبکه عصبی مصنوعی انجام گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که 2/90 درصد نمونه آموزش و 5/60 درصد نمونه جدا نگه داشته شده، به درستی طبقه بندی شده اند. بر این اساس، متغیرهای فاصله محل زندگی تا اداره جهاد کشاورزی، فاصله محل زندگی تا نزدیک ترین شهر و سابقه فعالیت کشاورزی، بیشترین تأثیر را بر روی این که شبکه چگونه آزمودنی ها را طبقه بندی کند، داشته اند.
محدودیت ها: فاصله نسبتاً زیاد تالاب و روستاهای مورد مطالعه از اهواز و ناآشنایی به زبان عربی جهت برقراری ارتباط مؤثر با مردم محلی از محدودیت های پژوهش حاضر محسوب می شود.
راهکارهای عملی: پیشنهاد می شود جهاد کشاورزی منطقه خنافره با همکاری سازمان های متولی و بهره بردار از تالاب شادگان و کشاورزی حوزه آن، ارتباط بین بخشی مؤثری به منظور ایجاد هماهنگی در اقدامات و فعالیت های خود در راستای حفظ تالاب و کاهش آسیب پذیری آن در برابر اثرات ناشی از گسترش خشکسالی و پدیده ریزگردها برقرار نماید.
اصالت و ارزش: استفاده کنندگان نتایج این پژوهش، کارکنان سازمان جهاد کشاورزی استان و دیگر سازمان های وابسته که در جهت ارائه خدمات آموزشی و ترویجی به بهره برداران روستاهای اطراف تالاب مسئول می باشند، خواهند بود
ارزیابی میزان تأثیرگذاری دانش بومی بر پایداری توسعة کشاورزی مطالعة موردی: روستاهای دهستان گوگ تپة شهرستان بیله سوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون آگاهی ها در زمینة تأثیر سوء بسیاری از فناوری های نوین بر منابع محیطی و ارزش های سنتی اجتماعی به ویژه ارزش های روستایی، تأکید بر دانش بومی را براى دستیابى به توسعه قوت بخشیده است. بهادادن به دانش بومى که مقدمة توجه همه جانبه به توسعه و یکی از اصول توسعة محلی به شمار می آید، برگرفته از تجربیات بلاواسطه در طبیعت است که به شناخت موقعیت های فرهنگی و محیط های اجتماعی این جوامع مربوط می شود. دانش بومی اجتماعات روستایی، ابزار مهم مقابلة آنها با مسائل محیطی، اقتصادی و اجتماعی و تداوم بقای اجتماعات روستایی برشمرده می شود. مقالة حاضر به دنبال سنجش و ارزیابی نقش دانش بومی روستاهای دهستان گوگ تپه در دستیابی به توسعة کشاورزی است، که با روش شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایش میدانی ازطریق پرسشنامه انجام شد. جامعة نمونة تحقیق را 298 خانوار از ساکنان روستاهای نمونه تشکیل دادند که با فرمول کوکران تعیین شدند. نتایج تحقیق گویای تأثیرگذاری اندک و کمتر از حد متوسط دانش بومی بر مؤلفه های توسعة اقتصادی و اجتماعی و برعکس تأثیر زیاد آن بر ابعاد محیطی و حفظ منابع تولید در نواحی روستایی است. دلیل این امر را می توان وابستگی به فناوری ها و ابزار نوین و انطباق نداشتن آن با شرایط فعلی و قدرت ریسک پایین کشاورزان برشمرد.
ارزیابی کیفیت خدمات دهیاری ها با بهره گیری از مدل شکاف (مطالعه ی موردی: دهستان میان دربند شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال 1377 دهیاریها به منظور اداره امور روستاهای کشور تشکیل شدند که اقدام مناسبی برای تحول مدیریت و توسعه روستاهای کشور بود. این نهاد نوپا به رغم برخی مشکلات و نارسائیها موفقیتهایی نیز در مدیریت امور روستا داشته است. بدین لحاظ ارزیابی عملکرد دهیاریها از ابعاد گوناگون و با روشها و مدلهای متعدد سهم درخور توجهی در بهبود و ارتقاء نقش، جایگاه و عملکرد آنها دارد. پژوهش حاضر با بهره گیری از مدل شکاف به ارزیابی کیفیت خدمات دهیاریها می پردازد. بدین منظور با تکیه بر مبانی نظری و وظایف دهیاریها، 32 گویه در ابعاد رفتاری، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی تعریف شد. محدوده بررسی، دهیاریهای 10 روستا از دهستان میان دربند شهرستان کرمانشاه است. جامعه ی آماری شامل 4716 سرپرست خانوار روستایی ساکن روستاهای مذکور و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر 360 نفر است. ابزار بررسی پرسشنامه خانوار روستایی است که روایی آن توسط متخصصان موضوعی و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تایید شد ( مقدار آلفا در تمام ابعاد بیش از 0.751). نتایج بررسی نشان داد که در تمام ابعاد مذکور، کیفیت خدمات دهیاری ها اندک بوده و شکاف بین ادراک و انتظار روستائیان به ویژه در بعد اقتصادی بیش از سایر ابعاد است. همچنین مشخص شد بین متغیرهایی چون کیفیت رفتار دهیار، سن دهیار و شرکت وی در دوره های آموزش ضمن خدمت با کیفیت خدمات دهیاری در ابعاد گوناگون، ارتباط مثبت قابل تایید است. علاوه بر این از نظر عواملی چون سطح تحصیلات دهیار، شغل دوم و نوع حضور وی در روستا تفاوت معناداری در کیفیت خدمات دهیاریها مشاهده شد. بر این اساس در جهت بهبود کیفیت خدمات دهیاریها و افزایش رضایت روستائیان، مواردی نظیر تمهید هماهنگیها و همکاریهای بین بخشی و سازمانی و توجه به مولفه های رفتار سازمانی، تجربه، تحصیل و آموزش ضمن خدمت پیشنهاد شد.
بهینه سازی الگوی کشت محصولات زراعی در راستای توسعه پایدار (مطالعه موردی: دشت سهل آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کشاورزی در جوامع از نقش اساسی برخوردار است. کارکرد بی بدیل این بخش اقتصادی، لزوم توجه جدی به مقوله توسعه پایدار کشاورزی را می رساند. دستیابی به این مهم مستلزم اتخاذ برنامه ها و سیاست های متعددی است که بهسازی و ساماندهی الگوی کشت محصولات کشاورزی را می توان اقدامی بنیادی برای توسعه پایدار کشاورزی برشمرد. دشت سهل آباد در شهرستان نهبندان یکی از نواحی جغرافیایی شرق کشور است که با محدودیت های شدید محیط انسانی و طبیعی مواجه است. در این مقاله سعی شد تا با بهره گیری از مدل برنامه ریزی آرمانی، الگوی بهینه کشت محصولات زراعی در دشت سهل-آباد با تأکید بر بهره وری اقتصادی بنیان های طبیعی تولید هم چون آب ارائه شود.
روش: مقاله حاضر کاربردی است. به منظور گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی استفاده شده است. حجم نمونه مورد مطالعه مشتمل بر 250 بهره بردار ساکن در 28 روستا از آبادی های دشت سهل آباد بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها و ارائه الگوی کشت به کمک تحلیل خوشه ای و محاسبه توابع مدل برنامه ریزی آرمانی یا چندهدفه صورت گرفته است.
یافته ها: نتایج نشان داد کشت محصول ارزن در الگوی کنونی هم به لحاظ اقتصادی و هم زیست محیطی فاقد صرفه است. هم چنین اهداف اقتصادی در این محدوده از اولویت برتری در قیاس با اهداف زیست محیطی برخوردار است. الگو بهینه ارائه شده در هر دو ساختار برنامه ریزی آرمانی و در تمامی گروه ها سبب کاهش مصرف مقادیر نهاده های محدودکننده تولید می شود.
محدودیت ها/ راهبردها: نبود آمار به روز از هزینه های تولید در بخش کشاورزی به ویژه زراعت در محدوده مورد مطالعه.
راهکارهای عملی: بازدید میدانی و تکمیل پرسشنامه های هزینه / درآمدسنجی برای محصولات کشاورزی.
اصالت و ارزش: ویژگی خاص نوشتار حاضر آن است که الگوی بهینه کشت محصولات زراعی را برای ناحیه ای ارائه می کند که از لحاظ محیطی شکنندگی و آسیب پذیری بالایی دارد و نتیجه تحقیق می تواند مورد استفاده برنامه ریزان قرار گیرد.