مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
توسعة کشاورزی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، در 1390 به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و از نوع کاربردی است. جامعة آماری تحقیق را کشاورزان عضو و غیرعضو تعاونی ها تشکیل می دهند. حجم نمونه دربرگیرندة صد نفر از کشاورزان عضو و غیرعضو ساکن در روستاهای زیر پوشش شرکت های تعاونی تولید روستایی است. گردآوری داده ها به روش پیمایشی با استفاده از پرسشنامه انجام می شود. نتایج آزمون t در ارتباط با ویژگی های فردی و فنی دو گروه نشان می دهد که بین متغیرهای سن و سابقة فعالیت کشاورزی و متغیر عضویت رابطة معنی دار وجود ندارد؛ اما بین متغیر عضویت و متغیرهای سواد، سطح دانش فنی، عملکرد، مکانیزاسیون، استفادة بهینه از بذر، استفادة بهینه از کود، استفادة بهینه از سم، روش آبیاری مناسب، و دفعات آبیاری مناسب رابطة معنی دار وجود دارد. همچنین، براساس نتایج آزمون t در مورد ویژگی های اقتصادی دو گروه، بین متغیرهای هزینة کاشت و هزینة برداشت و عضویت رابطة معنی دار وجود ندارد؛ اما بین متغیر عضویت و متغیرهای هزینة آماده-سازی زمین، هزینة داشت، هزینة کل، عملکرد، و درآمد رابطة معنی دار وجود دارد.
تحلیل عوامل مؤثر بر انحراف اعتبارات کشاورزی در نواحی روستایی: مطالعة موردی دهستان غنی بیگلو، شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، دسترسی کشاورزان به اعتبارات رسمی به مثابه ابزاری برای توسعة کشاورزی و روستایی شناخته میشود. با این همه، بخشی از کشاورزان اعتبارات دریافتی خود را در امور غیرکشاورزی مصرف میکنند. سؤال این است که «چه رابطه ای میان ویژگیهای فردی و اقتصادی و اراضی کشاورزان و نیز ویژگیهای اعتبارات دریافتی آنها با میزان هزینه کرد اعتبارات در اهداف کشاورزی وجود دارد؟»؛ و همچنین، «از نظر کشاورزان، چه عواملی باعث انحراف اعتبارات از اهداف بخش کشاورزی میشود؟». پژوهش حاضر، با جامعة آماری 614 کشاورز دریافت کنندة اعتبارات کشاورزی در دهستان غنی بیگلو، در پی پاسخ بدین مسائل است. نتایج تحقیق نشان میدهد که تنها شانزده درصد از کشاورزان اعتبارات را به طور کامل در اهداف کشاورزی مصرف می کنند؛ میان میزان هزینه کرد اعتبارات در بخش کشاورزی و متغیرهای فردی و اقتصادی و اراضی و نیز ویژگیهای اعتبارات رابطة معنیدار وجود دارد؛ و از نظر کشاورزان، نبود درآمدهای پایدار از عوامل اصلی بروز انحراف در اعتبارات کشاورزی است.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه نیافتگی صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی (مطالعة موردی: شهرستان مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر با هدف شناسایی و تحلیل مهم ترین عوامل موثر بر توسعه نیافتن صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در شهرستان مرودشت انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و نتایج حاصل از آن کاربردی می باشد. جامعة آماری تحقیق، همة مدیران و صاحبان دو گروه صنایع رب گوجه فرنگی و صنایع شوری- ترشیجات شهرستان مرودشت هستند. از ترکیب مطالعات اسنادی و پیمایشی (پرسش نامه و نظرسنجی) برای گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز بهره گرفته شده است. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل آمار توصیفی- استنباطی و همچنین از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که عواملی چون موانع مالی و تسهیلاتی، مکانیزاسیون، ضعف در عوامل تولید، موانع قانونی و اداری و نیز موانع بازار، به ترتیب با ضرایب تأثیر برابربا 498/0، 211/0، 120/0، 114/0 و 057/0 بیشترین نقش و تأثیر را در نبود رشد و فقدان توسعة مطلوب صنایع رب گوجه و شوری- ترشیجات شهرستان مرودشت داشته اند. دراین میان، شدت اثرگذاری موانع یادشده بر توسعه نیافتن صنایع رب گوجه اندکی بیشتر از صنایع شوری -ترشیجات بوده است.
بررسی تحلیلی عوامل بازدارندة توسعة کشاورزی در نواحی روستایی (مطالعة موردی: شهرستان خنداب، استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: به طورکلی، نگاهی موشکافانه به وضعیت کشاورزی در منطقة مورد مطالعه ما را به سمت مشکلات عمومی موجود در بخش کشاورزی کشور سوق می دهد و فرایند تحقیق را به رویه ای می کشاند که هرگونه قصور از شناسایی معضلات نهادینه شده در نظام تصمیم گیری توسعه سر به بیراهه گذاشتن است؛ بنابراین، تحقیق حاضر عوامل بازدارندة توسعة کشاورزی روستاهای شهرستان خنداب را درمقام معلول علل پیشین؛ یعنی، نظام برنامه ریزی برخاسته از رفتار دولت در سطح کلان کشور می داند؛ افزون براینکه از عوامل طبیعی نیز غافل نمی شود.
روش: تکنیک به کاربرده شده برای انجام پژوهش حاضر روش اسنادی و پیمایشی (میدانی- پرسشنامه مصاحبه ای) است. 370 بهره بردار کشاورزی در 25 سکونتگاه روستایی شهرستان خنداب و 18 نفر از محققان و کارشناسان دانشگاهی حجم نمونة تحقیق را تشکیل می دهند.
یافته ها: نتایج به دست آمده از روش آنتروپی شانون نشان می دهد سطح توسعة کشاورزی با میانگین 030/0 پایین تر از حد ایده آل موردانتظار است. سطح توان طبیعی منطقه براساس مقیاس لیکرت 64/3 می باشد که از میانة نظری 3 بالاتر است. میانگین مطلوبیت الگوی رفتاری دولت در محیط برنامه ریزی توسعة کشاورزی در طیف لیکرت 80/1 است که در سطحی پایین تر از میانة نظری تحقیق می باشد. تأثیر چنین رفتاری در میانگین 019/0 شاخص های تعیین عملکرد برنامه ریزی توسعة کشاورزی قابل مشاهده است. دراین بین، مؤلفه های تأسیسات زیربنایی، آموزش و ترویج و جذب سرمایه از بانک های عامل به ترتیب با ضرایب همبستگی 491/0، 670/0 و 438/0 و سطح معناداری 000/0، 000/0 و 002/0 با میزان توسعة کشاورزی ارتباط برقرار کرده اند که این رابطه نشان دهندة هدفمندنبودن سرمایه گذاری و مبتنی بر کارکرد انحرافی دولت در عرصة اقتصاد است. اهمیت اوزان شاخص های تنظیم ترتیبات قیمتی بازار محصولات کشاورزی در روستاهای شهرستان خنداب با میانگین 011/0 نشان از وضعیت نامساعد این بعد دارد. این درحالی است که اهمیت شاخص های تنظیم ترتیبات قیمتی بازار مبتنی بر میزان توسعة کشاورزی یکسان است.
محدودیت ها/ راهبردها: نبود اطلاعات کافی و دسترسی نداشتن آسان به اطلاعات موجود در سازمان های مربوط.
راهکارهای عملی: روابط بین دولت و بهره برداران کشاورزی در یک نقطة اشتراک بایستی به تأمین اهداف کلان توسعة کشور منجر شود و به موازنه ای فعال برای رشد اقتصادی در بخش کشاورزی برسد.
اصالت و ارزش: بیشتر پژوهش های صورت گرفته درزمینة کشاورزی صرفاً به ساختار درونی روستا اکتفا کرده اند و در تبیین عوامل بیرونی از خود ضعف نشان داده اند. دراین راستا، تحقیق حاضر به مبنای نظری دخالت دولت در فرایند توسعة کشاورزی به عنوان بخشی از اقتصاد کشور رجوع کرده است و کلید درک عوامل بازدارندة توسعة بخش کشاورزی را در ویژگی های نهادی دولت که در سازوکارهای یک اقتصاد سیاسی خاص(خصلت رانتیر دولت و اتکا به درآمدهای نفتی) جاسازی شده است، نهفته می بیند.
بررسی ویژگی های آموزش های ترویجی کشاورز- محور در نظام ترویج کشاورزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی بوده که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق کارشناسان وزارت جهاد کشاورزی شاغل در مدیریت هماهنگی ترویج سازمان های جهاد کشاورزی استان های کشور بودند (810= N ). با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی، تعداد 189 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن به تأیید پانلی از اساتید ترویج و آموزش کشاورزی رسید. نتایج تحقیق نشان داد که در شرایط موجود، در بین شش مؤلفه مورد بررسی، مؤلفه تعاملات مناسب در اولویت قرار دارد، در حالی که برای خلق یک شرایط مطلوب برای کشاورز- محور شدن فعالیت های آموزشی و ترویجی، باید مؤلفه سیاست های جامع در اولویت باشد. بر اساس نتایج آزمون t همبسته، بین وضعیت های موجود و مطلوب هر شش مؤلفه تفاوت معنی دار وجود دارد.
ارزیابی میزان تأثیرگذاری دانش بومی بر پایداری توسعة کشاورزی مطالعة موردی: روستاهای دهستان گوگ تپة شهرستان بیله سوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون آگاهی ها در زمینة تأثیر سوء بسیاری از فناوری های نوین بر منابع محیطی و ارزش های سنتی اجتماعی به ویژه ارزش های روستایی، تأکید بر دانش بومی را براى دستیابى به توسعه قوت بخشیده است. بهادادن به دانش بومى که مقدمة توجه همه جانبه به توسعه و یکی از اصول توسعة محلی به شمار می آید، برگرفته از تجربیات بلاواسطه در طبیعت است که به شناخت موقعیت های فرهنگی و محیط های اجتماعی این جوامع مربوط می شود. دانش بومی اجتماعات روستایی، ابزار مهم مقابلة آنها با مسائل محیطی، اقتصادی و اجتماعی و تداوم بقای اجتماعات روستایی برشمرده می شود. مقالة حاضر به دنبال سنجش و ارزیابی نقش دانش بومی روستاهای دهستان گوگ تپه در دستیابی به توسعة کشاورزی است، که با روش شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایش میدانی ازطریق پرسشنامه انجام شد. جامعة نمونة تحقیق را 298 خانوار از ساکنان روستاهای نمونه تشکیل دادند که با فرمول کوکران تعیین شدند. نتایج تحقیق گویای تأثیرگذاری اندک و کمتر از حد متوسط دانش بومی بر مؤلفه های توسعة اقتصادی و اجتماعی و برعکس تأثیر زیاد آن بر ابعاد محیطی و حفظ منابع تولید در نواحی روستایی است. دلیل این امر را می توان وابستگی به فناوری ها و ابزار نوین و انطباق نداشتن آن با شرایط فعلی و قدرت ریسک پایین کشاورزان برشمرد.
نقش شرکت های تعاونی تولید روستایی در توسعه کشاورزی استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خرد بودن اراضی، مصرف بی رویه نهاده ها، مکانیزاسیون نامناسب، روش های آبیاری سنتی، و عملکرد کم از چالش های مهم بخش کشاورزی به شمار می روند. شرکت های تعاونی تولید کشاورزی از جمله تشکل هایی است که در صورت مدیریت صحیح ، می تواند نقشی مهم در حل این مسائل داشته باشد. تحقیق حاضر نقش شرکت های تعاونی تولید در توسعه کشاورزی استان قم را با استفاده از رگرسیون چندگانه بررسی می کند. جامعه آماری تحقیق شامل ارکان تعاونی های تولید استان قم است (102 نفر). اطلاعات در قالب پرسشنامه به صورت سرشماری و پیمایشی جمع آوری شد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای «توجه به محیط زیست»، «توزیع بهتر امکانات و منابع در بین اعضا»، «به کارگیری ابزارآلات نوین کشاورزی»، و «اصلاح و بهبود رویه ها و سیاست های تعاونی» تأثیر معنیداری بر توسعه کشاورزی استان قم دارند.