فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف: سکونت گاه زیست پذیر را به طور خلاصه مکان مناسب برای کار و زندگی تعریف کرده اند. هدف از این تحقیق، بررسی وضعیّت زیست پذیری روستاهای پیرامون شهری در شهرستان ورامین و عوامل فردی مؤثر بر ادراک از آن است.
روش: روش این تحقیق، میدانی بوده و ابزار مورد استفاده پرسش نامة محقق ساخته بوده است.
منطقة مورد مطالعه در این تحقیق، روستاهای پیرامون شهری در سطح شهرستان ورامین و در مجاورت چهار نقطة شهری واقع در آن است.
یافته ها/ نتایج: نتایج تحقیق نشان می دهد بین متغیر جنس با تفریح ها و اوقات فراغت، بین شغل افراد پاسخ گو با شاخص های حمل و نقل عمومی و فضاهای سبز و باز، رابطة معنادار آماری وجود دارد و بین متغیر سن و سطح تحصیلات با هیچ کدام از شاخص های زیست پذیری رابطة معنادار آماری مشاهده نشده است. در نهایت بین مدّت زمان سکونت در روستا با شاخص های اشتغال و درآمد، پیوستگی و تعلّق مکانی و چشم-انداز، رابطة معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: عدم ارتباط بین سن و میزان تحصیلات با زیست پذیری در روستاهای مورد مطالعه نشان دهندة این موضوع است که افراد از سنین مختلف و با سطوح مختلف تحصیلات، دارای نگرش های یکسان نسبت به برطرف شدن نیازهای زیستی هستند و این موضوع می تواند دارای جنبه های مثبتی باشد؛ زیرا نشان می دهد که اختلاف نگرش بین افراد دارای سنین مختلف در این روستاها کم است و همچنین افراد کم سواد و بی-سواد نیز به حقوق شهروندی خود آگاه هستند.
مکان یابی احداث کمپینگ در روستاهای هدف گردشگری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدلAHP (مطالعه موردی: روستای ابیانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده صنعت توریسم در سال های آغازین قرن بیست و یکم، به یک فعالیت عظیم اقتصادی تبدیل گشته و یکی از پردرآمد و اشتغالزا ترین صنایع جهانی قلمداد می گردد. از مهمترین عناصر صنعت توریسم، واحدهای اقامتی و رفاهی اند و کمپ های گردشگری از جمله مکانهای اقامتی هستند که برای استفاده تمامی اقشار جامعه طراحی و ساخته می شوند. مکان یابی کمپینگ ها اغلب تابعی از تقاضای گردشگری، وجود اراضی مناسب و کافی، دسترسی های مناسب به نواحی خدماتی و وجود یک یا چند جاذبه گردشگری در آن منطقه می باشد. روستای ابیانه که از آن به عنوان نگین قرمز رنگ استان اصفهان یاد می کنند در زمره ی استثنایی ترین روستاهای ایران قرار داد که هر ساله هزاران گردشگر برای بازدید از این روستا به آن سفر می کنند. یکی از ابتدایی ترین و در عین حال ضروری ترین نیازهای این روستا توسعه زیر ساخت های گردشگری از جمله احداث اقامتگاه های کوتاه مدت همچون احداث گمپینگ می باشد. لذا هدف از این پژوهش بهره گیری از پتانسیل های گردشگری روستای ابیانه به منظور مکان یابی مناسب ترین پهنه جهت احداث کمپینگ گردشگری در این روستا می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. در این پژوهش با بهره گیری از تکنیک سلسله مراتبی (AHP) در محیط GIS بهترین مکان جهت احداث کمپینگ گردشگری انتخاب گردید، از این رو نتایج حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی روستای ابیانه به صورت سه محدوده مستعد جهت ایجاد کمپینگ گردشگری مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت مکان الف واقع درضلع شرقی روستا با کسب53/0امتیاز به عنوان بهترین مکان جهت احداث کمپینگ گردشگری مشخص گردید.
تحلیل منابع درآمدی دهیاری ها با استفاده از رهیافت ارزیابی مشارکتی (روستای نارجوئیه شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دهیاری ها به عنوان قوه اجرایی نظام برنامه ریزی روستایی در سطح محلی محسوب می شوند که لازم است برای تحقق درون زایی توسعه روستایی؛ از خودکفایی مالی بهره مند باشند. هدف تحقیق حاضر تحلیل منابع درآمدی دهیاری ها با تأکید بر مشارکت مردم و تحقق توسعه درون زا می باشد.
روش: منطقه موردمطالعه روستای نارجوئیه از توابع بخش مرکزی شهرستان جیرفت در استان کرمان می باشد. گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای و پیمایشی با رهیافت مشارکتی انجام شده است. جامعه آماری؛ روستائیان ساکن روستای نارجوئیه می باشد و 38 نفر از صاحب نظران محلی؛ جامعه نمونه را تشکیل می دهند. به منظور ارزیابی منابع از روش ارزیابی مشارکتی و تعامل اندیشه ای استفاده شد و از جامعه نمونه خواسته شد منابع را در قالب ماتریس زوجی اولویت بندی کنند و از طریق نمودار ون به تحلیل اهمیت و ارتباط با منابع بپردازند.
یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل آمار سازمانی نشان داد مهم ترین منابع درآمدی دهیاری روستای نارجوئیه به ترتیب عبارت اند از: کمک های اعطایی دولتی، درآمدهای ناشی از عوارض ساختمانی و تغییر کاربری، کمک های اهدایی اشخاص و سازمان های خصوصی و بهای خدمات. همچنین نتایج ارزیابی مشارکتی در زمینه اهمیت منابع (تحلیل منابع بالقوه) نشان داد مهم ترین منابع مالی روستای نارجوئیه به ترتیب: عوارض و مالیات، اجرای پروژه های مشارکتی و ایجاد بازارهای محلی هستند. درحالی که تحلیل ارتباط (منابع بالفعل) نشان داد به استثنای عوارض و مالیات؛ رابطه بین اهمیت و ارتباط منابع درآمدی دهیاری نارجوئیه معکوس می باشد و مهم ترین منابع بالقوه درآمدی این روستا هنوز بالفعل نشده اند و در چرخه مالی و درآمدی دهیاری و روستا قرار نگرفته اند.
راهکارهای عملی: پیشنهاد می شود دهیاری نارجوئیه برای رهایی از وابستگی به دولت و نیروهای بیرونی؛ به اهمیت و اولویت منابع درون روستا توجه داشته و در راستای بالفعل سازی و ورود آن ها به سیستم مالی دهیاری تلاش کند تا در آینده منابع مالی درون زا و مطمئن در اختیار داشته باشد. ازاین رو برای برنامه ریزی تعاملی در روستای نارجوئیه؛ سرمایه-گذاری فعال توسط سازمان های محلی، سرمایه گذاری اساسی بر روی منابع محلی و مشارکت و نظارت روستاییان بر برنامه-های توسعه روستایی لازم می باشد.
ارزیابی جایگاه آبزی پروری در معیشت پایدار روستایی کشاورزان شهرستان زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشورهایی که با کمبود منابع محیطی و افزایش بی شمار جمعیت مواجه اند، همة تلاش ها بر این است که بتوان از راه فعالیت های تولیدی، منبع پایداری برای امرار معاش خانواده ها ایجاد کرد. آبزی پروری یکی از فعالیت هایی است که برای تولید غذا در جهان نقش دارند. این پژوهش توصیفی که با هدف بررسی جایگاه کشاورزی چندکارکردی در معیشت پایدار روستایی انجام گرفت، بر آن بود تا معیشت کشاورزان آبزی پرور فعال (5 سال سابقة فعالیت آبزی پروری)، کشاورزان غیرفعال (پرهیز از ادامة فعالیت آبزی پروری) و کشاورزان نپذیرنده را در روستاهای شهرستان زاهدان با یکدیگر مقایسه کند. نمونة آماری با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی (52 خانوار از هر طبقه) انتخاب شد. روایی ابزار جمع آوری اطلاعات که پرسشنامه ای ساختارمند بود در نشست متخصصان، و پایایی آن با استفاده از مطالعة راهنما تأیید شد. نتایج این پژوهش نشان دادند که آبزی پروری موجب پایداری بیشتر دارایی های اجتماعی، انسانی و مادی معیشتی کشاورزان آبزی پرور فعال درمقایسه با دو گروه دیگر بوده است. برمبنای یافته های پژوهش، آبزی پروری سبب بهبود وضعیت پایداری معیشت کشاورزان آبزی پرور فعال شده است.
رتبه بندی نواحی روستایی براساس میزان رضایت از کیفیت زندگی با استفاده از مدل تصمیم گیری کوپراس (مطالعه موردی: دهستان نورآباد، بخش مرکزی شهرستان دلفان، استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کیفیت مکان زندگی انسان، یکی از مهم ترین حوزه های پژوهش های برنامه ریزی مکانی- فضایی در کشورهای مختلف است. این اهمیت، به دلیل تأثیرگذاری روزافزون پژوهش های کیفیت زندگی در پایش سیاست های عمومی و نقش آن به عنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و برنامه ریزی مکانی است. هرچند ارتقای کیفیت زندگی در مقیاس های فردی و اجتماعی در سکونتگاه های روستایی، از دیرباز مورد توجه برنامه ریزان بوده است، اما در دهه های اخیر و با اولویت یافتن اهداف اجتماعی توسعه و تدوین آن ها در قالب برنامه های توسعه، به تدریج نگرش انسانی و جامعه شناختی دربارة کیفیت زندگی، به ادبیات توسعه و همچنین برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های کلان کشورهای پیشرفته راه یافته است. هدف این پژوهش، سنجش و اولویت بندی شاخص های کیفیت زندگی در محدودة روستاهای دهستان نورآباد، شهرستان دلفان استان لرستان، با استفاده از شاخص های عینی و ذهنی است. داده ها با استفاده از پیمایش میدانی جمع آوری شدند. براین اساس، 240 خانوار از روستاهای مورد مطالعه به شیوة تصادفی ساده برای مطالعه انتخاب شدند. درادامه، از مدل تصمیم گیری کوپراس و شیوه های تحلیلی مربوطه، برای رتبه بندی شانزده روستای مورد مطالعه براساس میزان رضایت از کیفیت زندگی استفاده شد. نتایج نشان می دهد 9/39 درصد از ساکنان این روستاها، از شاخص های کیفیت زندگی ذهنی، کاملاً ناراضی و تنها 78/1 کاملاً راضی هستند. همچنین، براساس مدل تصمیم گیری کوپراس می توان گفت روستاهای خلیفه آباد، اکبرآباد و ظفرآباد، به ترتیب بالاترین و روستاهای هاشم آباد، سبزه خانی و محمدرضاآباد، به ترتیب پایین ترین سطح کیفیت زندگی را از دید جامعة نمونه دارند.
تحلیل فضایی مزیت نسبی گروه های عمده شغلی جمعیت روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در راستای تحقق اهداف برنامه های توسعه کشور، هماهنگ نمودن اهداف ملی با واقعیت های منطقه ای امری اجتناب ناپذیر است. بر همین اساس، تخصیص منابع باید براساس توانمندی ها و مزیت های نسبی مناطق صورت پذیرد. از طرفی، تدوین برنامه توسعه مناطق براساس ظرفیت های بالقوه و بالفعل در بخش های مختلف اقتصادی امری بی بدیل است، از آنجا که فعالیت های اقتصادی، به طور خاص و منابع و امکانات به طور عام، از لحاظ توزیع فضایی از درجه تمرکز نامطلوبی برخوردار است، هر منطقه متناسب با ویژگی های خاص خود، نیازمند برنامه های ویژه ای است که لازمه هرگونه اقدامی در این زمینه، شناسایی وضعیت گذشته و موجود مناطق مختلف براساس روش های علمی مناسب است. مطالعه حاضر از نوع مطالعات کاربردی بوده که به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است. داده های مورد نیاز از سرشماری های 1385 و 1390 استخراج شده است. میزان عدالت توزیعی با استفاده از پرکاربردترین شاخص های آماری در این زمینه یعنی منحنی لورنز و ضریب جینی از طریق نرم افزار Excel محاسبه شد. سطح بندی استان ها براساس مدل تحلیل عاملی، تاپسیس و تحلیل خوشه ای انجام شد و در نهایت نقشه های جغرافیایی میزان مزیت نسبی انواع گروه های عمده شغلی در محیط نرم افزار Arc GIS، در سطح کشور نیز ترسیم شد که قطعاً برای سیاست گذاری مناسب در زمینه توسعه منطقه ای ضروری است. نتایج تحقیق، نشان دهنده شکاف زیاد بین نواحی روستایی استان های کشور و توسعه ی نامتعادل استان ها با توجه به شاخص های مورد استفاده است. براین اساس استان های تهران، کرمانشاه، بوشهر و مازندران بالاترین امتیاز نسبی را کسب کردند و از امکانات بیشتری برای اشتغال زایی در نواحی روستایی برخوردارند. در مقابل استان های کرمان، سیستان و بلوچستان، کردستان و خوزستان از امتیازات نسبی پایین تری برای اشتغال زایی برخوردارند.
بررسی تأثیر میزان تعلق خاطر و رضایت از زندگی روستایی بر میزان مشارکت جوانان در فعالیت های کشاورزی مطالعة موردی: شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تعلق خاطر و رضایت از زندگی جوانان روستایی و تأثیر آنها بر میزان مشارکت در فعالیت های کشاورزی به روش توصیفی همبستگی انجام شد. جامعة آماری تحقیق، جوانان روستاهای شهرستان کرمانشاه (سه بخش سرفیروزآباد، ماهی دشت و مرکزی) بودند (34089N=) که با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای، 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن را اعضای هیئت علمی دانشگاه رازی تأیید کردند و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 79/0 تأیید شد. تحلیل داده ها با استفاده از ابزار SPSS انجام شد. در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان دادند که میزان تعلق خاطر جوانان به روستای خود با میانگین 65/3 و انحراف معیار 46/0 و میزان رضایتمندی آنان از زندگی روستایی با میانگین 90/2 و انحراف معیار 03/1، در حد متوسط است. مشارکت جوانان در فعالیت های کشاورزی در حد نسبتاً خوب ارزیابی شد. رگرسیون خطی نشان داد که 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته (مشارکت در امور کشاورزی) را دو متغیر مستقل (تعلق خاطر و رضایتمندی از زندگی روستایی) تبیین می کنند. بیشترین میزان سطح تحصیلات را جوانانی با سطح تحصیلات دیپلم دارند (5/34 درصد) که نشان می دهد سطح سواد اکثر جوانان روستاها در سطح پایینی قرار دارد. پیشنهاد می شود برنامه ریزان و سیاست گذاران در برنامه های خود حداکثر توجه را به آموزش روستاها داشته باشند.
ارائه مدلی برای تبیین فقر در مناطق روستایی (مطالعه موردی: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین فقر در مناطق روستایی استان چهارمحال و بختیاری می باشد.
روش: در این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و بکارگیری مدل سازی معادلات ساختاری به ارائه الگویی از فقر در مناطق روستایی استان چهارمحال و بختیاری اقدام گردیده است. جامعه آماری این تحقیق سرپرستان خانوارهای مناطق روستایی استان چهارمحال و بختیاری می باشد که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 384 نفر از بین آنها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیده و با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند.
یافته ها: تحلیل های بدست آمده نشان می دهد که مدل مرتبه دوم فقر روستایی تحت تأثیر عامل های پنهان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار دارد. مقدار p کلیه پارامترهای لامدا در مدل مرتبه دوم فوق نشان از تأیید کلیه این روابط دارد. نهایتاً شاخص های برازش مدل نشان می دهند که عامل های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به خوبی توانسته فقر روستایی را اندازه گیری کنند.
محدودیت ها: محدودیت اصلی پژوهش حاضر تغییرات سیاسی استان چهارمحال و بختیاری می باشد که در سال 1392 از 7 شهرستان به 9 شهرستان تغییر یافته است.
راهکارهای عملی: فقر روستایی تحت تأثیر ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می باشد و برای برنامه های فقرزدایی توجه به مجموع عوامل فوق باید مدنظر قرار گیرد.
اصالت و ارزش: درباره فقر در ایران اغلب مطالعاتی که تاکنون انجام گرفته به بعد اقتصادی مرتبط بوده که با استفاده از داده های ثانویه و بدون مراجعه به جامعه روستایی صورت گرفته است. در تحقیق حاضر سعی گردیده همه ابعاد به صورتی جامع و سیستمی که همان نگرش جغرافیایی است مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
درک رفتار سازگاری کشاورزان در برابر تغییرات اقلیمی: مطالعه موردی مناطق روستایی شهرستان چرداول، استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر درک رفتار سازگاری کشاورزان با تغییرات آب وهوا با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری در شهرستان چرداول از توابع استان ایلام است. جامعه آماری مطالعه را تمامی خانوارهای مناطق روستایی این شهرستان که در بخش کشاورزی مشغول به فعالیت بوده و در معرض تغییرات آب وهوایی (به ویژه خشکسالی) در ده سال گذشته قرار گرفته اند، تشکیل می دادند (9169=N). 192 خانوار از جامعه آماری، با استفاده از جدول بارتلت و به روش نمونه گیری طبقه ای به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، هنگامی که کشاورزان درک بالاتری از خطرات تغییر آب وهوا و اثربخشی اقدامات سازگاری داشته باشند، احتمال قصد سازگاری آنها نیز بالاتر خواهد بود؛ در مقابل، احتمال قصد سازگاری کشاورزان دارای افکار واهی و پوچ که با انکار خطر تغییرات آب وهوا، به سرنوشت در این زمینه اعتقاد دارند، کمتر خواهد بود.
مدل کیفی کنش سرمایه اجتماعی با فرآیند توسعه روستایی مورد: روستای فارسینج در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین جایگاه سرمایه اجتماعی در توسعه یافتگی روستای فارسینج است که با بهره گیری از روش تئوری بنیانی انجام پذیرفت. جامعه مورد مطالعه، افراد 20 سال به بالای کلیدی روستای فارسینج بوده است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. جمع آوری داده ها با بهره گیری از مصاحبه نیمه ساختارمند و گروه های متمرکز آغاز گردید، این روند تا رسیدن به اشباع تئوریک ادامه یافت. داده های حاصل در قالب سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل و جایگاه سرمایه اجتماعی در فرآیند توسعه یافتگی روستای فارسینج تبیین شد. نتایج نشان داد آنچه این روستا را به لحاظ توسعه یافتگی از روستاهای دیگر متمایز می سازد، الگوی بومی توسعه این روستا می باشد که بر مبنای سرمایه اجتماعی برون گروهی شکل گرفته است. نتایج این مطالعه علاوه بر غنای ادبیات پژوهش های کیفی مرتبط با سرمایه اجتماعی، سیاست گذاران و برنامه ریزان توسعه روستایی را یاری خواهد کرد در مطالعات زمینه یابی پروژه های توسعه، تنها به سرمایه های فیزیکی و مادی بسنده نکرده و به سرمایه اجتماعی به عنوان محوری که کارآیی سایر اشکال سرمایه را تضمین می کند، توجهی ویژه مبذول دارد.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر آگاهی های زیست محیطی روستاییان (مطالعه موردی: دهستان جاغرق شهرستان بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه هدف نهایی حفاظت از محیط زیست در رابطه با محیط اجتماعی، توسعه و افزایش آگاهی های زیست محیطی در سطح جامعه و نیز تقویت فرهنگ زیست محیطی در سطوح مختلف اجرایی می باشد. در این رابطه روستاها به عنوان یکی از مکان های قابل زیست، با توجه به نزدیکی خاصی که به طبیعت پیرامون خود دارند، بیشترین تأثیر را هم بر محیط گذاشته و هم بیشترین تأثیر را از محیط پیرامون خود می گیرند و از این نظر بیشترین ارتباط با محیط را دارند. لذا آگاهی آنان از مسائل زیست محیطی پیرامون خود ضروری تلقی می شود. به همین دلیل پژوهش حاضر درصدد بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان آگاهی زیست محیطی روستاییان ساکن در دهستان جاغرق می باشد. بدین منظور از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده گردیده است. که براساس فرمول کوکران، نمونه ای به تعداد 336 نفر از خانوارهای روستایی منطقه مورد مطالعه به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شده است. در تجزیه و تحلیل آماری داده های پژوهش از نرم افزار SPSS و آزمون های تحلیل همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده گردیده است. بطوریکه یافته های تحقیق حاکی از آن است که بین متغیرهای مستقل (ابعاد اجتماعی: مؤلفه های فردی، رفتاری- روانشناختی، فرهنگی- اجتماعی و میزان مصرف رسانه ای) با متغیر وابسته(میزان آگاهی های زیست محیطی) رابطه معناداری در سطح 99/0 درصد وجود دارد. همچنین براساس تحلیل رگرسیون گام به گام، پنج متغیر( استفاده از رادیو، تعامل با دیگران، ارتباطات اجتماعی در سطح محلی و فرامحلی، مشارکت در امور روستا و سن) بیشترین تأثیرات را در میزان آگاهی های زیست محیطی روستاییان داشته اند.
ارزیابى توان اکوتوریسم در مناطق حفاظت شده، به منظور کمک به توسعه پایدار روستایى (مطالعه موردى: منطقه حفاظت شده ارسباران- دهستان میشه پاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فراهم کردن بستر مناسب جهت شناسایی جاذبه های گردشگری و برنامه ریزی برای توسعه آن ها در مناطق ویژه طبیعی، امری ضروری است. هدف این تحقیق، انتخاب پهنه های سازگار با ویژگی های اکولوژیکی برای توسعه فعالیت های گردشگری است. منطقه مورد مطالعه، دهستان میشه پاره واقع در استان آذربایجان شرقی است که به دلیل مجاورت با منطقه حفاظت شده جنگل ارسباران، نزدیکی به منطقه آزاد ارس، برخورداری از تنوع اقلیمی و وجود سایت های تاریخی، پتانسیل فراوانی در این زمینه دارد.
روش: در این تحقیق ده معیار به عنوان عوامل اصلی در مکان یابی مناطق مستعد توسعه صنعت گردشگری انتخاب، و از طریق مقایسه زوجی وزن دهی و در سامانه اطلاعات جغرافیایی نقشه سازی شد. در نهایت، با روی هم اندازی نقشه ها و کسر چهار نقشه محدودیت، مناطق مناسب ارزیابی گردید.
یافته ها: بیشتر پهنه های مستعد گردشگری در دهستان، در مناطق جنگلی با پوشش گیاهی مناسب و خوب، و در مجاورت آبادی های مرکزی واقع شده اند. همچنین طبقات خوب، متوسط، ضعیف و فاقد پتانسیل گردشگری، 63/21، 5/18، 94/44، 93/14 درصد از مساحت منطقه را تشکیل می دهند.
محدودیت ها و راهبردها: عمده ترین عوامل محدودیت در این مطالعه، عدم دسترسی به اطلاعات مستند پیرامون گردشگری روستایی در مناطق حفاظت شده بود.
راهکارهای عملی: سرمایه گذاری جهت گردشگری پایدار در مناطق حفاظت شده، طبق عرصه های مناسب گردشگری و مدیریت صحیح و پایدار منابع طبیعی در منطقه پیشنهاد می شود.
اصالت و روش: نوآوری این مقاله در پرداختن به بحث گردشگری در مناطق حفاظت شده روستایی است که علی رغم وجود پتانسیل فراوان در این مناطق از کشور، در مقالات و پژوهش های انجام شده، توجه چندانی به سنجش توان این مناطق نمی-شود.
شناسایی و تحلیل نقش تعاملات روستایی- شهری در توسعة روستایی (مطالعة موردی: استان کرکوک عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعة روستایی به عنوان یکی از زیرشاخه های توسعه همواره از مهم ترین مسائل دولت ها ازجمله در کشور عراق بوده است. هدف پژوهش حاضر تحلیل نظام توسعة روستایی براساس الگوی شبکة یکپارچة منطقه ای در استان کرکوک عراق است. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است و برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای اسنادی و پیمایش از نوع پرسشنامه استفاده شده است. جامعة آماری پژوهش را 79096 خانوار روستایی و 894 روستا تشکیل دادند، که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری کوکران 400 نفر سرپرست خانوار و 27 روستا به عنوان نمونه به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از طریق نرم افزار SPSS نشان می دهند که نظام توسعة روستایی در استان کرکوک مبتنی بر الگوی شبکة غیریکپارچه و مدل های غیرارگانیک است و جریان های فضایی با برتری عناصر شهری صرفاً از روستا به شهر صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهند که حاکمیت چنین فرایندی موجب محرومیت روستاهای استان شده و سطح رضایت ساکنان را به شدت کاهش داده است.
آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی از ماسه های روان بستر خشک تالاب بین المللی هامون در شهرستان هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هجوم ماسه های روان و آثار تخریبی آن بلای طبیعی است و خطر عمده ای در زندگی بشر محسوب می شود. متأسفانه، با شروع خشک سالی و با خشک شدن تالاب بین المللی هامون در منطقه ی سیستان، شکل گیری ماسه های روان و هجوم آن ها به سکونتگاه های روستایی همراه با بادهای 120 روزه حاکم بر منطقه آغاز می شود که بروز این پدیده مسائل متعددی را در زندگی روستاییان شهرستان هیرمند به وجود می آورد. بر این اساس، شناسایی و تحلیل آسیب پذیری سکونتگاه های روس تایی در برابر مخاطرات ناشی از هجوم ماسه های روان در سطح روستاهای این شهرستان برای مقابله با آن اهمیت فراوانی دارد. روش تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی و مبتنی بر بررسی منابع اسنادی، بررسی های میدانی و تکمیل پرسشنامه های روستا و خانوار است. در اجرای تحقیق، ابتدا ضمن مصاحبه با کارشناسان بنیاد مسکن انقلاب اس لامی، دهیاران، اعضای ش وراها و خبرگان محلی، از بین 303 روستای واقع در شهرستان هیرمند (جامعه ی آماری تحقیق)، 56 روس تای دارای مشکل ماسه های روان شناسایی گردید. در جمع آوری داده ها، متناسب با گستره ی جغرافیایی محدوده ی مطالعه و شرایط حاکم بر روستاهای این شهرستان به طیف گسترده ای از شاخص ها برای بررسی شدت آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی از ماسه های روان حاصل از فرسایش بادی توجه شد. همچنین، در تجزیه و تحلیل اطلاعات، مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، تحلیل های آماری و تحلیل های فضایی (برای مقایسه ی توأمان اطلاعات مکانی و داده های توصیفی روستاها) و نرم افزارهای Choice Expert، SPSS و ArcGIS استفاده گردید. بر اساس یافته های پژوهش، سطح آسیب پذیری روستاهای مورد مطالعه در 38/30 درصد از روستاها شدید یا بسیار شدید است که بخش عمده آن ها در قسمت های شمالی محدوده ی مطالعه و در دهستان های مجاور تالاب خشک هامون واقع شده اند. از طرف دیگر، نتایج تحقیق مؤید آن است که آثار تخریبی ماسه های روان در اراضی کشاورزی و شبکه های آبرسانی بیشتر از سایر بخش هاست
عوامل مؤثر بر عدم مشارکت شالیکاران استان مازندران در طرح یکپارچه سازی اراضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد منطقه ای، شهری، روستایی
- حوزههای تخصصی اقتصاد توسعه اقتصادی،تغییر تکنولوژیکی،رشد توسعه اقتصادی تحلیل های منطقه ای ،شهری و روستایی
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی جغرافیای اقتصادی
- حوزههای تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی جغرافیای کشاورزی و کاربری اراضی برنامه ریزی و توسعه ناحیه ای
مطالعه تطبیقی روش های چند شاخصه جهت اولویت بندی استقرار مراکز ICT (مطالعه موردی: بخش فورگ شهرستان داراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به این نکته که امروزه یکی از مهم ترین اقدامات در توسعه روستاها، ایجاد مراکز ICT است، هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت روستاهای بخش فورگ در شهرستان داراب از نظر استقرار مراکز ICT روستایی است.
روش : روش تحقیق، توصیفی– تحلیلی است. در این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه روش های رتبه بندی از سه روش میزان انحراف از اپتیمم، SAW و WSM استفاده شده است و در نهایت، با استفاده از شاخص ترکیبی رتبه نهایی هر یک از روستاهای مورد مطالعه برای اولویت بندی استقرار مراکز ICT تعیین شد.
یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که به کارگیری روش های چند شاخص جهت اولویت بندی استقرار مراکزICT در سطح روستاهای بخش فورگ شهرستان داراب، نتایج یکسانی به همراه نداشته است. جهت حل این مشکل از روش های ادغامی استفاده شده است. نتایج به کارگیری روش ادغامی نیز در این پژوهش نشان داده است که روستاهای مُرز، قلاتویه، قلعه نو به ترتیب، از نظر اولویت استقرار مراکزICT دارای رتبه های برتر هستند.
محدودیت ها/ راهبردها: پراکندگی بیش از حد روستاهای منطقه مورد مطالعه، جمعیت کم روستاهای منطقه، کیفیت نامناسب راه های ارتباط روستایی، ضعف زیر ساخت های فناوری از جمله مهم ترین محدودیت های توسعه مراکز ICT در سطح روستاهای منطقه مورد مطالعه هستندکه باید به آن توجه شود.
راهکارهای عملی: ارتقای زیر ساخت های مخابراتی، مکان یابی بهینه مراکز ICT، ارتقای فرهنگ منطقه مورد مطالعه، توسعه زیر ساخت های اقتصادی؛ مانند بانک ها از جمله مهم ترین راهکارهایی است که در جهت توسعه مراکز ICT روستاهای منطقه مورد مطالعه پیشنهاد می شود.
اصالت و ارزش: ارزش این پژوهش می تواند به دلیل کاربرد هم زمان سه روش چند شاخصه برای اولویت بندی مراکز ICT روستایی باشد.
شناسایی موانع توسعه کارآفرینیِ زنان روستایی (مطالعه موردی: دهستان شلیل- شهرستان اردل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر که از نوع توصیفی تحلیلی بوده، شناسایی موانع توسعه کارآفرینی در بین زنان روستایی است که به صورت موردی در دهستان شلیل از توابع شهرستان اردل انجام گرفته است. گردآوری اطلاعات به دو شیوه اسنادی و میدانی بوده که داده های میدانی از طریق سرشماری زنان روستایی که در کلاس های کارآفرینی شرکت داشته اند (195 نفر)، جمع آوری شده است. روایی ابزار تحقیق به صورت صوری با کسب نظرات کارشناسان مربوطه و اساتید دانشگاهی تأییدشده و پایایی ابزار تحقیق با توزیع 30 پرسشنامه در خارج از محدوده مورد مطالعه، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (895/0)، تأیید گردید. جهت دستیابی به هدف اصلی پژوهش از تکنیک TOPSIS، و برای وزندهی به متغیرهای مورد مطالعه، از با استفاده از نظرات کارشناسان متخصص کارآفرینی و تکنیک AHP، استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد سه عامل نداشتن پشتوانه مالی و پس انداز کافی، نداشتن وثیقه و ضامن برای استفاده از اعتبارات دولتی و عدم توانایی در رقابت با مردان در عرصه تجارت و اقتصاد، به ترتیب با ضریب اولویت 624/0، 613/0 و 590/0، مهم ترین توسعه کارآفرینی زنان روستایی محدوده مورد مطالعه می باشند.
واکاوی عوامل بازدارندة مدیریت نوین روستایی در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت روستایی درواقع فرایند سازماندهی و هدایت جامعه و محیط روستایی ازطریق شکل دهی به سازمان ها و نهادهاست. سازمان ها و نهادها، ابزارهای تأمین هدف های جامعة روستایی به شمار می آیند. با تشکیل و استقرار دهیاری ها، مدیریتی نوین در عرصة روستایی و فضای اجرایی روستاهای کشور پدید آمد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل بازدارندة مدیریت نوین روستایی در استان همدان است. این تحقیق ازنظر پارادایمیک، در قالب روش آمیخته مشتمل بر روش کیفی و کمی است و ازنظر هدف در حیطة تحقیقات کاربردی در قالب راهبرد پیمایشی قرار دارد. در فاز کیفی با استفاده از روش بحث گروهی متمرکز در چهار شهرستان و با حضور 32 دهیار، فهرست مشکلات و عوامل بازدارندة عملکرد دهیاری ها تعیین شد، سپس متغیرهای شناسایی شده به متغیرهای اولیة حاصل از مرور منابع اضافه شده و در فاز کمی به کار گرفته شدند. در فاز کمی برای رسیدن به هدف، از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده شد. برای روایی پرسشنامه از نظر استادان و متخصصان و برای تعیین پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. مقادیر محاسبه شده برای آلفای کرونباخ 79/0 به دست آمد. جامعة آماری تحقیق حاضر، همة دهیاران استان بودند که 241 پرسشنامه را تکمیل کردند و داده های آن به کار گرفته شد. نتایج فاز کیفی به شناسایی سه تم یا محور اصلی موانع وابسته به دهیار، موانع نهادی حمایتی و موانع زمینه ای فرهنگی منجر شد. نتایج بخش توصیفی از فاز کمی نشان دادند که موانعی ازقبیل پایین بودن حقوق و مزایای دهیاری با ضریب تغییرات 197/0، همکاری نکردن و کارشکنی برخی از اهالی روستا با ضریب تغییرات 205/0 و توقع زیاد روستاییان با ضریب تغییرات 208/0 به ترتیب در اولویت های اول تا سوم مشکلات دهیاران قرار گرفتند. در بخش تحلیلی با استفاده از روش تحلیل عاملی، عوامل بازدارنده شناسایی شدند. نتایج نشان دادند که بیش از 58 واریانس عوامل بازدارنده در هشت عامل موانع دانشی انگیزشی، موانع ساختاری مدیریتی، ضعف های حمایتی، موانع نگرشی اهالی، موانع مرتبط با شورا، ضعف های تأمینی، ضعف در هماهنگی و موانع مالی تبیین شد. نتیجة آزمون t نشان داد که مدیریت نوین روستایی در نگرش دهیاران جایگاه چندانی نداشت.