فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۴۱ تا ۲٬۲۶۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: تصادفات یکی از بزرگترین مشکلات سلامتی عمومی در جهان است که خسارات جانی و مالی فراوانی به بار می آورد و از اهمیّت فوق العاده ای برخوردار است. از همین رو تحقیق علل و زمینه های رخداد تصادفات شهری امری ضروری است؛ لذا هدف اصلی این پژوهش، شناسایی زمان، مکان و علل وقوع تصادفات شهری اردبیل است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. جامعه آماری شامل آمار ثبت شده برای تصادفات شهری اردبیل بین سال های 1393-1395 می باشد، از سوی دیگر برای شناسایی مهم ترین عوامل کلیدی در بروز تصادفات از نظرات 100 نفر از کارشناسان به روش گلوله برفی بهره گرفته شده است. برای تحلیل داده ها، از آزمون های آماری کای اسکوئر و فریدمن و برای عوامل کلیدی تصادفات از مدل ساختاری استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحقیق بیانگر این امر است که بیشتر تصادفات شهر اردبیل در میادین و خیابان های اصلی و بیشتر در ایام گرم سال رخ می دهد و اینکه بیش ترین تصادفات شهر اردبیل به خاطر عدم توجّه به جلو و عدم رعایت حقّ تقّدم می باشد. نهایتاً اینکه عجله و شتاب زدگی، عدم رعایت حقّ تقّدم و عدم رعایت فاصله طولی و عرضی به عنوان عوامل انسانی، مهم ترین عوامل کلیدی در بروز تصادفات شهری شهر اردبیل هستند. نتایج: آنچه از این تحقیق بر می آید این است که در بروز تصادفات مجموعه ای از عوامل نقش دارند که نقش عوامل انسانی بسیار تعیین کننده است؛ لذا در برنامه های پیشگیری و کاهشی، باید اصول آموزشی در اولویت قرار گیرد.
تحلیل عوامل مؤثر بر تشدید کالایی شدن فضای شهری از دیدگاه شهروندان (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
791 - 807
حوزههای تخصصی:
کالایی شدن فضا بدین معناست که فضا مانند ابزار تولید برای کسب مداوم سود اقتصادی و فروش در بازار، تولید و بازتولید می شود. کلان شهر تبریز به دلیل افزایش سریع جمعیت در سال های اخیر، بورس بازی زمین و مسکن، خصوصی شدن فضاهای عمومی، گسترش خانه های خالی و تورم در بخش مستغلات، به شدت در معرض کالایی شدن فضا قرار گرفته است. این مسئله می تواند آثار اجتماعی-فرهنگی (افزایش بزهکاری، خشونت ها و آمار جرم و جنایت)، اقتصادی (گسترش فاصله طبقاتی)، کالبدی (تولید و بازتولید حاشیه نشینی) و... را به دنبال داشته باشد؛ از این رو هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر کالایی شدن فضای شهری تبریز است. جامعه آماری این نوشتار همه ساکنان شهر تبریز در سال 1397 هستند. حجم نمونه نیز براساس فرمول کوکران 379 به دست آمد و داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری مانند t تک نمونه ای و رگرسیون صورت گرفت. نتایج نشان می دهد از دیدگاه شهروندان، شاخص تورم (تورم در بخش زمین، مسکن و اجاره خانه ها) با میانگین 04/4 و ضریب هم بستگی 581/0 مهم ترین عامل کالایی شدن فضای شهری تبریز است. همچنین به منظور توقف یا کندکردن فرایند کالایی شدن فضای شهری تبریز می توان از ابزار مالیات بر خانه های خالی و مالیات بر عایدی سرمایه استفاده کرد.
تحلیل استراتژیک گردشگری رویداد در ایران (مورد شناسی: جشنواره طلای سرخ شهرستان قائنات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری رویداد به عنوان یک گونه تازه از گردشگری، در الگوهای فضایی مختلفی به سرعت در جهان در حال رشد است. گردشگری رویداد تقریباً 400 میلیون دلار از تجارت سالانه در جهان را به خود اختصاص داده و برطبق گزارشات ارائه شده در دو دهه اخیر، گردشگری رویداد یکی از سریع ترین بخش های در حال رشد سفر و گردشگری بوده است. این در حالی است که ایران سرزمین سنت ها، آیین ها و آداب و رسوم و رویدادهای بزرگ است و هر یک از آن ها دنیایی از رازها و ناشناخته ها را در خود نهفته دارد. هر یک از این آیین ها و رویدادها در فضای سرزمین ایران قابلیت آن را دارد که در صورت « تولید محصول گردشگری» از آن ها، گردشگرانی را در مقیاس های داخلی و بین المللی جذب کرده و سرچشمه ایجاد اشتغال و درآمد برای ساکنان مقاصد گردشگری کشور باشد. در این بین، «جشنواره طلای سرخ» در قائنات که مصادف با فصل برداشت زعفران در منطقه قائنات برگزار می گردید، از جمله رویداد هایی بود که می توانست بستری مناسب درجهت شکل گیری گردشگری رویداد در منطقه قائنات باشد. با این وجود، این جشنواره تنها سه دوره برگزار گردید و متوقف شد. در این راستا، این مقاله در چارچوب یک روش ارزیابی استراتژیک، به بررسی گردشگری رویداد مبتنی بر جشنواره طلای سرخ قائنات پرداخته است و از تعداد 32 کارشناس و متخصص، به وسیله پرسشنامه محقق ساخت بر مبنای مدل SWOT، نظرخواهی کرده و نتایج به دست آمده را در چارچوب مدل MS-SWOT مورد ارزیابی قرار داده است. نتیجه نشان دهنده انتخاب استراتژی محافظه کارانه یا تدافعی (WO) است؛ از این رو لازم است که از فرصتی که توسط گردشگری کشاورزی، گردشگری تاریخی- فرهنگی و گردشگری عشایری در منطقه ایجاد می شود، هم پیوند با گردشگری رویداد استفاده کرده و جشنواره طلای سرخ توسط ساکنان محلی و سازمان های مردم نهاد برگزار شود. بازار هدف گردشگریِ رویداد جشنواره طلای سرخ در وهله اول در مقیاس ملی می باشد که نیازمند بازاریابی از طریق رسانه های دیداری داخل کشور است. برنامه ریزی تورهای مختلف گردشگری به مقصد قائنات در زمان جشنواره، اولویت اول بازار هدف، بازار تقاضای گردشگری داخلی است.
بررسی نقش اپلیکیشن های تلفن همراه در توسعه گردشگری منطقه آزاد کیش
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی کاربردی و برنامه ریزی اجتماعی گردشگری و توریسم
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری گردشگری شهری
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات فضای مجازی، جهانی شدن و تکنولوژی های نوین ارتباطاتی مطالعات فضای مجازی شبکه های اجتماعی موبایل محور
شبکه های اجتماعی امروزه گسترش زیادی یافته اند و طیف وسیعی از افراد جامعه فارغ از قشربندی های اجتماعی عضو این شبکه ها هستند. کارکرد و خدمات این شبکه ها به سرعت در حال تغییر و تحول است چنانچه بسیاری از نیازها و خدمات روزمره افراد در این شبکه ها عرضه می شود مهمترین بحث در ارتباط افراد با این شبکه ها صرف نظر از امکانات فنی اعتماد کاربران به این شبکه ها است این اعتماد به نوعی مهمترین عامل وفاداری به آنها می باشد اعتماد اجتماعی به راحتی قابل تولید نبوده و پیدایش آن از انباشت انواع اعتماد در سطوح مختلف جامعه به وجود می آید. اعتماد مقوله ای اکتسابی است که از طریق آموزش و تجربه در بستر جامعه حاصل می شود. این تحقیق با هدف یافتن رابطه بین ابعاد تبلیغاتی شبکه های اجتماعی با اعتماد اجتماعی صورت پذیزفته است در این راستا تاثیر شبکه های اجتماعی بر سه بُعد اعتماد به تبلیغات:آموزش و تحصیلات، سبک زندگی، خرید محصولات مورد بررسی و سنجش قرار گرفته است. روش تحقیق این پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است. نمونه آماری این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده حجم۱۵۰ نفر تعیین گردید. برای انجام مباحث آمار توصیفی و استنباطی از نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد بین ابعادتحقیق با اعتماد اجتماعی ارتباط معناداری وجود دارد.
انفجار مادرشهر و توسعه گسیخته منطقه کلان شهری تهران در چارچوب نظریه زوال شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
451 - 472
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی از نیمه دوم قرن بیستم با روند شتابانی ادامه یافته و مراحل مختلف «حومه نشینی» و «شهرگریزی» (ضد شهرنشینی یا زوال) نیز هم زمان در بسیاری از کلان شهرها ظاهر شده است. در این پژوهش منطقه کلان شهری تهران به عنوان قلمرو پژوهش انتخاب شد و فرایند انفجار مادرشهر و پدیدارشدن زوال شهری در شهر تهران، گسیختگی شهری به عنوان نمود فضایی و عینی توسعه پیرامونی طی سال های 1355 تا 1395 مشخص شد. پژوهش حاضر در چارچوب راهبرد پس کاوی انجام شده است. همچنین این پژوهش به شیوه فراتحلیل و بر اساس داده های ثانویه جمعیتی مرکز آمار ایران به عنوان معیار اندازه گیری و اطلاعات اسناد و گزارش های رسمی فرادست انجام شده و از سنت های روش پژوهش کمی و کیفی استفاده کرده است. روش اندازه گیری گسیختگی شهری اغلب از طریق تبدیل داده ها، اطلاعات و عوامل کیفی به داده ها و شاخص های کمی بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل های توزیع جهت دار، هم بستگی فضایی موران (جهانی و محلی) و آماره عمومی G و برای اندازه گیری رشد گسیخته منطقه کلان شهری در دوره های مورد بحث از مدل های آنتروپی شانون و هُلدرن اندازه گیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از دهه 50 ه. ش «منطقه کلان شهری تهران» فرایند حومه نشینی به سبک مدرن را آغاز کرده و پس از دهه 70 ه.ش با فرایند شهرگریزی (زوال) مواجه بوده است. نمود فضایی این دو فرایند در قالب گسیختگی تجلی یافته است. نتایج مدل های موران و آماره عمومی G حاکی از شکل گیری چند الگوی خوشه ای جمعیت خارج از کلان شهر تهران است. همچنین نتایج مدل های آنتروپی شانون و هلدرن نشان می دهد که از دهه 70 ه. ش، توسعه عرصه های شهری در حلقه دوم (Suburban) و حلقه سوم (Exurban) رخ داده است. نتیجه این پژوهش حاکی از بروز پدیده زوال شهری در منطقه کلان شهری تهران است که از فرایندهای شهرنشینی تجربه شده در کشورهای آمریکایی- اروپایی تبعیت می کند.
گردشگری خلاق، ابزاری برای توسعه شهری (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
753 - 768
حوزههای تخصصی:
خلاقیت عنصری ضروری در توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهرهاست که برای افزایش ظرفیت تجاری شهرها ضرورت دارد. این امر تبادل دانش و تجربه های میان تمامی اقشار را آسان می کند و سبب می شود هنرمندان تمامی حوزه ها، به ویژه حوزه فرهنگ مهارت های نوآورانه را کسب کنند و تولیدات فرهنگی را ارتقا دهند. در شهری که بتوان خلاقیت را در همه بخش ها و ساکنان آن پرورش داد، مقوله هایی مانند جذابیت، تنوع و نوآوری در تمامی زمینه های اقتصاد شهری شکل می گیرد و مهاجرت نیروی کار از بین می رود. سرمایه انسانی ثروت اصلی هر منطقه به شمار می آید که خواهان حضور در جامعه شهر مذکور و مشتاق کار و صرف سرمایه برای ارتقای استانداردهای زندگی خود و خانواده اش است. در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، متغیرها از پیشینه پژوهشگران گردآوری و پرسشنامه ای نیز تنظیم شد. این پرسشنامه در میان 60 متخصص گردشگری به روش نمونه گیری گلوله برفی توزیع و جمع آوری شد. براساس نتایج، همه شاخص های مؤثر شامل سرمایه اجتماعی، کیفیت زندگی، استعداد، تجربه خلاق و زیرساخت ها ارتباطی مثبت و مستقیم با رشد و توسعه این گردشگری در کلان شهر تبریز دارند که از میان آن ها سرمایه اجتماعی و استعداد خلاق بیشترین اثرگذاری را در گردشگری این شهر خواهند داشت. براساس نظر کارشناسان، در شهر تبریز همه قابلیت های لازم برای جذب طبقه خلاق وجود دارد و شهر در این زمینه نیز موفق بوده است؛ بنابراین می توان آن را به کمک برخی تمهیدات به شهری خلاق تبدیل کرد و اقتصاد آن را ارتقا داد.
بررسی عوامل مؤثر بر ارزش ویژه برند در مقصد گردشگری مطالعه موردی : شهر مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
73 - 86
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری به عنوان یکی از مهم ترین و متنوع ترین صنایع درآمدزا در دنیا مطرح است. در این بین مهمترین عاملی که گردشگران بر اساس تصویر ذهنی خود از مکان های مختلف اقدام به تعیین مقصد گردشگری مورد نظر خود می کنند. نبود تصویر مناسب از مقصد گردشگری برای بسیاری از نقاط ایران منجر به محدود شدن سفر به این مناطق شده است. از این رو لزوم توجه به عوامل موثر بر ارزش برند در مقاصد گردشگری اهمیت چشم گیری دارد. لذا هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر ارزش ویژه برند در مقصد گردشگری شهر مریوان است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، از نوع کاربردی و از جنبه ماهیت و روش از دسته پژوهش های توصیفی-تحلیلی است. جهت جمع آوری اطلاعات از روشهای میدانی(پیمایشی) و کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه گردشگرانی است که در بازه زمانی بهار سال 1397 از شهر مریوان دیدن کرده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل نتایج از روشهای آماری تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که علاوه بر تصویر برند، وفاداری به برند، کیفیت ادراک شده و آگاهی به برند مقصد گردشگری نیز به صورت مستقیم بر ارزش ویژه برند شهر مریوان تاثیر دارند.
عوامل موثّر بر وفاداری به مقصد گردشگری با نقش میانجی رضایت گردشگران(مورد مطالعه: شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
105 - 120
حوزههای تخصصی:
وفاداری به مقصد گردشگری یکی از چالشهای کلیدی بازاریابی گردشگری است. درواقع رضایتمندی گردشگر که یکی از شروط لازم برای موفقیت صنعت گردشگری است؛ در صورتی منافع بلندمدت ایجاد میکند که زمینه ساز وفاداری گردشگران باشد. وفاداری گردشگر به یک مقصد بطور خلاصه عبارت است از قصد گردشگر به بازدید مجدد از مقصد و همچنین توصیه به دیگران جهت سفر به مقصد. تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر وفاداری گردشگران به مقصد گردشگری با اتکا به تئوری برند و با نقش میانجی رضایت گردشگران انجام شده است. به این منظور، 300 پرسشنامه بطور تصادفی بین گردشگران در شهر کاشان توزیع و 274 پرسشنامه بازگشت داده شد. داده ها با استفاده از سازوکارهای آمار توصیفی و استنباطی و با بکارگیری نرم افزارهای اس پی اس اس و لیزرل تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تصویر مقصد گردشگری بر شخصیت مقصد، رضایتمندی گردشگران و وفاداری آنها به مقصد، تاثیر مثبت و معناداری دارد. این امر بیانگر ضرورت توجه متولیان مدیریت مقصد گردشگری به تقویت تصویر مقصد می باشد. از سوی دیگر، برخلاف تحقیقات پیشین، نتایج تحقیق حاضر نشان داد ارتباط میان شخصیت مقصد و رضایت گردشگران در سطح جامعه مورد بررسی معنادار نمیباشد. با این وجود، گردشگران ویژگی های شخصیتی برای مقصد در نظر دارند و شخصیت مقصد به میزان قابل ملاحظه ای تحت تاثیر تصویر مقصد است.
پایگاه اجتماعی اقتصادی شهروندان و رفتار خرید در فضای شهری مطالعه موردی: بازار سنتی شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
65 - 80
حوزههای تخصصی:
بازار یکی از عناصر اصلی شهر ایرانی و به مثابه قلب تپنده آن محسوب می شود. بازار سنتی کاشان در دوره سلجوقیان احداث گردید و به تدریج نقش و کارکرد مهمی در توسعه اقتصادی- اجتماعی شهر پیدا کرد. به طوری که در دوره صفویه به اوج شکوه و رونق اقتصادی رسید. اما در دوره معاصر به دلیل گسترش شهر کاشان و ایجاد فاصله مکانی بین بازار و محل سکونت شهروندان، گسترش خرده فروشی ها و فروشگاه های جدید در امتداد خیابان ها و محلات مختلف در سطح شهر، موجب کم رنگ شدن و بعضاً از دست رفتن نقش و کارکرد قدیمی بازار کاشان شده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که چه تفاوتی میان پایگاه اجتماعی اقتصادی پاسخگویان در شهر و نحوه و رفتار خرید از بازار وجود دارد؟ روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات و داده های موردنیاز از روش میدانی و ابزار پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری شامل الف) کسبه و بازاریان و ب) ساکنان شهر کاشان می باشد. حجم نمونه برای ساکنان شهر کاشان با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر انتخاب گردید که این تعداد پرسشنامه بین سه منطقه شهری با پایگاه اقتصادی پایین (شهرک 22 بهمن)، متوسط (خیابان ملامحسن) و بالا (خیابان امیرکبیر) توزیع گردید. ملاک تعیین سه منطقه شهری بر اساس ارزش زمین، تراکم جمعیت، قیمت مسکن، مهاجران و پایگاه اجتماعی اقتصادی ساکنین می باشد. همچنین تعداد 100 پرسشنامه از کسبه و بازاریان شهر تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون آماری واریانس یک طرفه انجام شد. منطقه امیرکبیر کمترین میزان مراجعه به بازار را با 10 درصد خرید دارند، لیکن شهرک 22 بهمن بیشترین مراجعه و خرید را از بازار سنتی می کنند و به طورکلی بازار نقش درجه اول خود را به عنوان مرکز عمده خرید شهروندان ازدست داده است.
آسیب شناسی کیفیت رقابت آمیز مدیریت مقصد گردشگری کویر مطالعه موردی: کویر شهداد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیلی بر شاخص های استراتژی توسعه شهری (CDS) با رویکرد برنامه ریزی استراتژیک (مطالعه موردی: شهر زنجان)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع جمعیت و تمرکز آن درشهرها به همراه ناکارآمدی طرح های جامع و تفصیلی شهری جهت حل این مشکلات، ضرورت توجه به رویکردهای نوین در این زمینه را درکشورهای درحال توسعه ضروری ساخته است. تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل شاخص های استراتژی توسعه شهری با رویکرد برنامه ریزی استراتژیک در شهر زنجان پرداخته شده است. هدف پژوهش تحلیل وضعیت شاخص های استراتژی توسعه شهر زنجان درجهت شناخت وضعیت الگوی راهبردی و ارائه راهکارها و بهبود شاخص ها است. تحقیق حاضراز نوع کاربردی و ماهیت آن توصیفی-تحلیلی است، همچنین روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و پیمایشی با جامعه آماری 430871نفر و حجم نمونه با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران تکمیل پرسش نامه322 نفر از شهروندان و پرسشنامه گروه دوم نیز با استفاده از نظرات60 نفر از مسئولین؛ جهت تجزیه آن از تکنیک SWOT و ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی درجهت اولویت بندی استراتژی ها استفاده گردید. یافته ها نشان می دهد که نتایج به دست آمده از ماتریس ارزشیابی عوامل داخلی و خارجی، با توجه به نمره های نهایی عوامل داخلی که برابر 2/26 و عوامل خارجی با 2/40 که هر دو کمتر از 2/5 در نتیجه شاخص های استراتژی توسعه شهری دچار ضعف، به گونه ای که ماتریس داخلی - خارجی (IE) جایگاه شاخص های استراتژی توسعه شهری را نشان داد که در میان چهار موقعیت تهاجمی، محافظه کارانه، تدافعی و رقابتی، این شاخص ها در موقعیت تدافعی قرار دارند؛ بنابراین شاخص های استراتژی توسعه شهری زنجان در بدترین وضعیت ممکن قرار دارد. نتایج نهایی ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی نیز، چهار راهبرد تدافعی (WT1-ایجاد هماهنگی و همکاری سازمان و نهادهای شهری در راستای توسعه شهر، WT4-قانون مداری سازمان ها و نهادهای شهری و جلوگیری از دخالت های گروه های غیر مرتبط در توسعه و مدیریت شهر، WT3- افزایش قدرت شورای شهر و شورایارها به منظور افزایش مشارکت شهروندان-WT2 حفظ ملاحظات زیست محیطی در جهت توسعه پایدار و شهر سالم) را به عنوان اولویت راهبردها مشخص نمود.
ارزیابی شاخص های محیطی تناسب زمین برای گسترش کالبدی شهر سروآباد با تلفیق دو مدل تحلیل شبکه ای و منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد انفجاری و بدون برنامه جمعیت و مهاجرت بی رویه به سوی شهرها و به دنبال آن توسعه فیزیکی سریع در سال های اخیر، مشکلات بسیاری را برای شهرها و ساکنان آنها به وجود آورده است. پژوهش حاضر به بررسی وضعیت ژئومورفولوژیکی شهر سروآباد و ارزیابی قابلیت های آن برای اهداف توسعه فیزیکی شهری پرداخته است. برای نیل به اهداف تحقیق، با بررسی مطالعات گذشته و استفاده از نظر کارشناسان، پارامترهای لازم و تأثیرگذار ژئومورفولوژیکی، زمین شناسی و انسانی از جمله شیب، جهت شیب، ارتفاع، زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راه ارتباطی و فاصله از محدوده شهری تعیین گردید؛ سپس به تهیه لایه های اطلاعاتی آنها اقدام شد. برای این منظور، از دو مدل منطق فازی و ANP استفاده شد. ابتدا لایه های مورد نیاز تهیه شده و به صورت فازی درآمد؛ سپس در مدل ANP، ارزش هر کدام از لایه ها محاسبه گردید و نقشه های شبکه شده با استفاده از منطق فازی تلفیق و در نهایت به صورت نقشه مناطق مستعد توسعه ارائه شدند. نتایج حاصل، مؤید آن است که حدود 25 درصد از منطقه مطالعاتی که در قسمت های جنوبی، شرقی و جنوب شرقی محدوده قرار دارد، مستعد توسعه است.
اولویت بندی شاخص ها در فرایند هوشمندسازی شهرها (مطالعه ی موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۵
21 - 30
حوزههای تخصصی:
فرآیند هوشمند سازی در شهرهای دنیا شامل ایجاد شهرهای جدید و هوشمند کردن شهرهای موجود است. شهر هوشمند دارای شش مؤلفه ی اقتصاد، مردم، حکمرانی، محیط زیست، پویایی و زندگی هوشمند است. مجموع این مؤلفه ها دارای 33 معیار و مجموع معیارها دارای 74 شاخص است. به استناد پروژه های هوشمندسازی شهرهای دنیا، کمتر شهری را می توان یافت که به یکباره و یکجا شرایط هر شش مؤلفه از شهر هوشمند را دارا باشد؛ لذا اولویت بندیِ شاخص های هوشمندسازی مذکور در فرایند هوشمندسازی شهر کرمان از نگاه کارشناسان خبره ی این حوزه، مسأله ی اصلی این تحقیق است که از نوع تحلیلی- توصیفی بوده، تحلیل های آن ترکیبی از تحلیل های کیفی و کمّی است. اطلاعات به دست آمده به ترتیب از طریق فرآیند سه مرحله ایِ عملیات کتابخانه ای- اسنادی، مصاحبه ی هدفمند اوّل و مصاحبه ی هدفمند دوم به روش فوکوس گروپ صورت گرفت و نتایج مصاحبه ی دوم با استفاده از آزمون رتبه بندی فریدمن تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد رتبه های 1 تا 4 مربوط به شاخص نرخ فقر و شاخص میزان آمادگی در برابر فقر (هر دو زیر مجموعه ی مؤلفه ی زندگی هوشمند)؛ شاخص میزان اشتغال و شاخص نرخ بیکاری (هر دو زیرمجموعه ی مؤلفه ی اقتصاد هوشمند) است. این چهار شاخص، همگی دارای ضریب فریدمن 15/63 و انحراف معیار نزدیک به صفر بوده اند. این وضعیت نشان می دهد مسائل اقتصادی و معیشتی مردم باعث شده تا اولویت های اصلی هوشمندسازی شهر کرمان از نگاه کارشناسان خبره ی حوزه های مرتبط با هوشمندسازی کرمان بر این شاخص ها متمرکز شود و این همان واقعیتی است که در هوشمندسازی شهرهای جهان سوم خصوصاً در شهر مورد مطالعه باید در نظر گرفته شود. این در حالی است که شاخص میزان اهمیت و فعالیت های سیاسی شهروندان و شاخص اهمیت سیاست برای ساکنان (هر دو با ضریب فریدمن 68/6 و انحراف معیار 51/0)، شاخص تعداد رایانه های شخصی (با ضریب فریدمن 9/5 و انحراف معیار 51/0) و شاخص میزان ساعت آفتابی (با ضریب فریدمن 25/5 و انحراف معیار 489/0) به ترتیب در اولویت های پایانیِ 71 تا 74 قرار گرفتند.
تدوین ابزار سنجش میزان انطباق محیط سکونت شهری با نیاز شهروندان به فعالیت فیزیکی و کاربست آن در محله حجاب مشهد
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
88-104
حوزههای تخصصی:
رشد شهرنشینی طی دهههای اخیر، موجب افزایش نابرابری های بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی در مقیاس وسیع بین ساکنان بسیاری از شهرها شده است، از میان مهم ترین پیامدهای آن، می توان به کم تحرکی شهروندان در سراسر دنیا و ایران اشاره نمود. عدم فعالیت فیزیکی، به عنوان یکی از مسائل مهم سلامت عمومی، با محیط سکونت و فعالیت های روزانه شهروندان در ارتباط است، و از آنجا که معیارهای مشخص و قطعی برای اندازه گیری آن در محیط شهری وجود ندارد، لذا جهت سنجش نحوه تأثیرگذاری فعالیت فیزیکی بر کیفیت محیط سکونت شهری، تدوین معیارهایی ضروری به نظر می رسد. بدین منظور معیارهای بدست آمده از مطالعات نگارندگان، در قالب چارچوب نظری، ابزار سنجش را مشخص نمود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر نخست، تدوین ابزار سنجش کیفیت محیط سکونت شهری با تأکید بر فرصت های فعالیت فیزیکی و سپس بررسی معیارهای حاصل در محدوده مطالعاتی (محله حجاب مشهد) می باشد. پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی است، لذا گردآوری مبانی نظری با استفاده از مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و در ادامه از طریق تدوین پرسشنامه، ابزار بدست آمده در محله حجاب مورد ارزیابی قرار گرفت و داده های حاصل با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل آماری شد. با توجه به نتایج، تحلیل عاملی تأیید می کند که اولاً، موضوع فعالیت فیزیکی شهروندان از چهار متغیر عملکردی، دسترسی، اجتماعی و زیبایی شناختی تأثیر می پذیرد. ثانیاً با توجه به نتایج تحلیل و اندازه تأثیر هر کدام از متغیرها بر متغیر فعالیت فیزیکی می توان نتیجه گرفت که عامل عملکردی بیشترین تأثیر را بر کیفیت محیط سکونت شهری با تأکید بر فرصت های فعالیت فیزیکی شهروندان دارد. عامل دسترسی، عامل اجتماعی و عامل زیبایی شناختی به ترتیب به عنوان دیگر معیارهای مؤثر بر میزان فعالیت فیزیکی شهروندان می باشند.
تحلیل فضایی بازتاب های گردشگری تجاری در شهرهای شمال غرب کشور،( مطالعه موردی شهر بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
143 - 160
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل در حوزه گردشگری شهری و تحلیل فضایی اثرات، بازتابها و الگوهای فضایی آن در فضاهای شهری می باشد. به نحوی که می توان به این وسیله شناخت با ارزشی را از نحوه تأثیر گذاری گردشگری و الگوهای خلق شده فضایی حاصل از آن بدست آورد. شهر بانه یکی از شهرهای میانه اندام شمال غرب کشور است که طی سالهای اخیر بر اثر رشد گردشگری تجاری در سطح شهر شاهد تغییرات وسیع فضایی در داخل خود بوده است. این تغییرات از الگوی خاصی پیروی کرده اند که با توجه به تحلیل ها و مطالعات صورت گرفته کاربریهای جدید و یا رشد کاربری های مرتبط با گردشگری از بارزترین اثرات رشد این صنعت در شهر بانه بوده است. هدف از مقاله حاضر تحلیل الگوهای فضایی گردشگری و نحوه خلق آثار و پدیده های جغرافیایی در مکانهای جغرافیایی می باشد. در این تحقیق با استفاده از مدل های فضایی مانند موران سراسری و موران محلی به بررسی نحوه توزیع کاربری های گردشگری و الگوهای فضایی آنها در سطح شهر پرداخته ایم. که نتیجه بررسی ها و تحلیل های فضایی نشاندهنده خوشه ای بودن نحوه توزیع کاربریهای ثانویه گردشگری در شهر بانه است. کاربریهای گردشگری و یا مرتبط با بخش گردشگری از الگوی خوشه ای تبعیت کرده و در یک یا دو بخش از شهر توزیع شده اند. که این توزیع در رابطه با موقعیت کاربریها و ارتباط کارکردی آنها با همدیگر می باشد. به عبارتی فضای شهری متأثر از فعالیت گردشگری در شهر بانه شکل گرفته و کاربریهای گردشگری تحت تأثیر این فعالیت در بخش خاصی از شهر و در مجاورت همدیگر قرار گرفته اند.
تبیین نقش رویکرد توسعه اجتماع مبنا در نوسازی پایدار بافت های ناکارآمد شهری (نمونه موردی: نوسازی محله تختی شهر تهران- سال های 92-1388)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه اجتماع مبنا در امر توسعه نواحی ناکارآمد، یکی از موضوعات با اهمیت در رویکرد نوسازی پایدار شهری می باشد. در این نگاه به امر توسعه علاوه بر توسعه فضای فیزیکی- کالبدی، توسعه جماعت انسانی که در آن فضا زندگی می کنند، مورد توجه است. در سال های 92-1388 سازمان نوسازی شهر تهران تلاش بر آن داشته تا مبتنی بر رویکرد تسهیل گری و از طریق استقرار دفاتر خدمات نوسازی در محلات ناکارآمد، نوسازی را در تعامل با ساکنان و در راستای اجتماع مبنایی پیگیری کند. هدف این مقاله آن است تا ضمن تبیین مؤلفه های اجتماع مبنایی در نوسازی شهری، به بررسی جایگاه آن ها در اقدامات سال های مذکور در محله تختی به عنوان یکی از نمونه محلات ناکارآمد این شهر بپردازد. این تحقیق از موضع روش شناسی ارزیابی در حین اجراء می باشد. در بخش اول با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی و تحلیل مفاهیم، مؤلفه های مرتبط با توسعه اجتماع مبنا در نوسازی شهری تبیین شده و سپس در ادامه مبتنی بر روش های آماری توصیفی و قیاسی در نمونه مورد پژوهش، مؤلفه های فوق بررسی و با اطلاعات مشابه که مربوط به قبل از اقدامات تسهیلگری در این محله است، مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته اند. به منظور بررسی تحولات مؤلفه های اجتماعی در دوره اقدامات نوسازی سال های فوق، 100 عدد پرسشنامه مبتنی بر فرمول کوکران در محله پر شد و سپس با کمک روش های تحلیل آمار توصیفی در نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از مقایسة مؤلفه های اجتماع مبنایی در دوره اقدامات نوسازی سال های 92-1388 محله تختی نشانگر بهبود نسبی در آن ها است.
تحلیلی بر شاخص باقیمانده ظرفیت تحمل جامعه میزبان نسبت به توسعه گردشگری (مطالعه موردی: شهر شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف برآورد شاخص باقیمانده ظرفیت تحمل جامعه میزبان نسبت به توسعه گردشگری تدوین یافته است. روش تحلیل داده ها، توصیفی- تحلیلی می باشد. جهت جمع آوری داده های اولیه از مشاهده میدانی و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل دو گروه متخصصان مرتبط با موضوع تحقیق و اهالی شهر شاهرود می باشد. حجم نمونه مورد بررسی جهت توزیع پرسشنامه جامعه میزبان برابر با 125 نفر (65 نفر ساکنین، 41 نفر صاحبان کسب وکار گردشگری، 19 نفر مسئولین) مد نظر می باشد. در این راستا به منظور نظرسنجی از متخصصان نیز تعداد 20 پرسشنامه در نظر گرفته شده است. روش تعیین ظرفیت تحمل جامعه میزبان در این تحقیق از سیستم ارزیابی زیست محیطی باتل (BEES) اقتباس شده که در ارزیابی اثرات زیست محیطی (EIA) و حدود تغییرات قابل قبول (LAC) استفاده می شود. نتایج بیان می دارد که شاخص باقیمانده ظرفیت تحمل جامعه میزبان برابر با 6/42 درصد محاسبه شده است. همچنین بر اساس طبقه بندی بارومتر پایداری پرسکات آلن، و با توجه به پارامتر حاصل شده (426/0)، ظرفیت تحمل جامعه میزبان با قرارگیری در طبقه 60/0-41/0 از وضعیت متوسط برخوردار می باشد. بنابراین این طور برداشت می شود که جامعه میزبان نسبت به گردشگری، نگرش متعادلی دارد و مخالف توسعه آن نمی باشد. درنتیجه ضروری است در راستای استفاده از پتانسیل های موجود در جهت توسعه پایدار گردشگری، برنامه ریزی های لازم به منظور جذب گردشگران بیشتر به این منطقه در دستور کار مدیران و متولیان گردشگری قرار گیرد.
سنجش تناسب اراضی استان مازندران برای کشت کلزا براساس روش های ارزیابی تصمیم گیری چندمعیاره در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
129 - 148
حوزههای تخصصی:
در بین دانه های روغنی، کلزا بعد از سویا و نخل روغنی به عنوان سومین منبع مهم تولید روغن در جهان است. استان مازندران با دارا بودن پتانسیل های حرارتی و بارشی، نزدیک به 19 درصد از دانه های روغنی کشور را تولید می کند. بدین منظور هدف اصلی این تحقیق سنجش تناسب اراضی استان مازندران برای کشت کلزا براساس روش های تصمیم گیری چندمعیاره در محیط GIS است. برای دستیابی به سنجش تناسب اراضی منطقه مورد مطالعه، از آمار داده های اقلیمی ایستگاه های سینوپتیکی و کلیماتولوژی موجود در سطح استان از بدو تأسیس تا سال 1390 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی کلزا از قبیلِ درجه حرارت، بارش، درجه روز-رشد، ساعات آفتابی، تعداد روزهای یخبندان و رطوبت نسبی و همچنین از داده های قابلیت محیطی، شاملِ تیپ اراضی، کاربری اراضی، عمق خاک، ارتفاع، شیب و جهت شیب، استفاده شده است. برحسب هدف و ماهیت تحقیق، نوع تحقیق از نوع کاربردی و روش انجام تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است. در انجام گردآوری اطلاعات توصیفی از روش اسنادی (جستجوی کتابخانه ای) استفاده شده و سپس به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها در ارتباط با کشت کلزا، از روش تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) مبتنی بر روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. در نهایت با وزن دهی به لایه های تهیه شده براساس معیارها و مدل موردنظر، تلفیق و همپوشانی لایه ها در محیط GIS صورت گرفته و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای کشت کلزا تهیه شد. نتایج به دست آمده از مباحث مطرح شده نشان داد که اراضی منطقه مورد مطالعه براساس پتانسیل اقلیمی و محیطی دارای 3/15 درصد اراضی بدون محدودیت، 2/28 درصد اراضی با محدودیت کم، 2/48 درصد اراضی با محدودیت متوسط و 3/8 درصد اراضی با محدودیت زیاد است.
ارزیابی شدت کارآیی مکانی کاربری اراضی در بخش مرکزی شهر، مطالعه موردی: بخش مرکزی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
73 - 88
حوزههای تخصصی:
گسترش کالبدی شهرها دگرگونی اجتماعی، اقتصادی و کالبدی گونا گونی را در پی دارد. از منظر اجتماعی، اصلی ترین آنها جابه جایی و تحرکات جمعیت شهری و مهاجر در نقاط مختلف شهر است. در بُعد کالبدی، توسعه فیزیکی ناموزون و تولید فرمهای شهری گونا گون از بارزترین تظاهرات گسترش بی رویه شهرها محسوب می شود. به تبع این دگرگونی ها، تغییر در تنوع و ترکیب کاربری های شهری در بخش مرکزی شهرها بسیار بیشتر از دیگر بخش های شهر نمایان می شود که در بسیاری از موارد از جمله بخش مرکزی شهر شیراز، به عنوان یکی از مسائل شهری، برجسته شده است. بخش مرکزی شیراز در گذشته دارای ترکیب مناسب، سازگار و متنوعی از کاربریها بوده، به گونه ای که از شدت کارآیی مکانی بیشتری نسبت به سایر محدوده های شهر برخوردار بوده است. امروز با یک نگاه موشکافانه می توان دریافت، هرجا که این ترکیب و تنوع از بین رفته، با جابه جایی جمعیتی و فرسودگی کالبدی همراه شده و زوال شهری ظهور پیدا کرده است. بنابراین پژوهش حاضر این سئوال اساسی را مورد پرسش قرار داده است که چه رابطه ای بین ابعاد ترکیب کاربریها )اختلاط کاربری( و شدت کارآیی مکانی کاربری های شهری وجود دارد؟ هدف کلی این تحقیق، معرفی رویکرد توسعه شهری مبتنی بر ترکیب کاربریها به عنوان یکی از رویکردهای نوین توسعه شهری و کاربرد مدل مفهومی مورد نظر آن در ارزیابی شدت کارآیی مکانی کاربری اراضی شهری است (در این مطالعه: بخش مرکزی شهر شیراز). در این پژوهش، ابتدا ابعاد ترکیب کاربری های شهری بخش مرکزی شیراز براساس مدل مفهومی آلن راولی از ترکیب کاربریها، کشف شده و سپس با اتخاذ آن به عنوان متغیر مستقل، میزان شدت کارآیی مکانی کاربری های بخش، مورد ارزیابی قرار گرفته است. مدل تحلیل فضایی که برای این منظور در نظر گرفته شده، مدل Intensity Zoning Control است. همچنین برای ارزیابی روابط، از روشهای آماری مانند آنالیز واریانس، آزمون Chi Square و ضریب همبستگی استفاده شده است. ضریب همبستگی پیرسون بین شدت کارآیی مکانی کاربری های بخش مرکزی شهر شیراز و ابعاد ترکیب کاربریها برابر با 0.191 بوده است. در تفسیر این آماره می توان بیان کرد که حدود 19 تا 20 درصد کارآیی مکانی کاربری های شهری در این بخش، مستقیماً به الگوهای ترکیب کاربریها مربوط می شود. همچنین مقادیر نسبت بین مربع میانگین رگرسیون و مربع میانگین باقیمانده ها نشان داد که با افزایش یک واحد در مقدار متغیر مستقل یا همان ترکیب کاربریها، برابر با 4.6 واحد به شدت کارآیی مکانی کاربریهای بخش مرکزی افزوده می شود. در نهایت نتایج این مطالعه نشان داد، دست کم 20 درصد از پویایی و کارآیی مکانی کاربریها به این متغیر بازمی گردد؛ از این رو می توان این رابطه را در تهیه طرحهای شهری و برنامه ریزی های شهرسازانه، مورد توجه قرارداد.
تحلیل مکان مندی و زمان مندی الگوهای اجتماعی فعالیت روزمره زنان در محله سنگلج تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
85 - 98
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با اتخاذ رویکردی توصیفی_تحلیلی، الگوهای فعالیتی و حرکتی (به صورت پیاده) زنان محله سنگلج تهران در طول یک هفته (به شکلی ناپیوسته) با اتکا بر روش های مدل سازی و تحلیل تئوری «جغرافیای زمان» مطالعه شده است. هدف اصلی، درک این نکته بوده است که زنان چگونه به صورت روزمره در فضای محله با اهداف و انگیزه های اجتماعی جابه جا می شوند و فعالیت اجتماعی آنها در چه فضاها و مکان های محلی تحقق می یابد؟ به منظور دسترسی به برنامه های اجتماعی روزمره زنان در محله، داده های موردنظر از طریق روز نگاشت ها و جلسات مصاحبه های حضوری نیمه ساخت یافته با 78 مورد از زنان محله طی چهار ماه استقرار در دفتر محلی، گردآوری و از طریق روش های بازنمایی در تئوری جغرافیای زمان مدل سازی شده اند. نتیجه این مطالعات چند نکته جامع را در مورد فعالیت اجتماعی و حضور روزمره زنان در فضای محلی آشکار می کند. نخست این که، کانون فعالیت اجتماعی زنانه کمتر در فضاهای عمومی محلی و بیشتر در فضاهای خصوصی و یا فضاهای عمومی فرا محله ای واقع است و سهم فضاهای عمومی محلی در تعاملات اجتماعی زنان ساکن محله بسیار اندک است. دوم این که، فعالیت اجتماعی زنان سهم بسیار اندکی از بودجه زمانی روزمره آنها را به خود اختصاص می دهد. سوم این که، حلقه های فضایی فعالیت اجتماعی زنان نه یک فعالیت مستقل بلکه زیرمجموعه ای از سایر فعالیت های روزمره (مانند خرید کردن) محسوب می شود. در مورد خاص این مقاله، استفاده از مدل های یاد شده و نتایج تحلیلی حاصله می تواند نقش کلیدی در برنامه ریزی و طراحی حرکت و فعالیت اقشار مختلف اجتماعی در فرایند توسعه اجتماعی محله محور دارا باشد.