گسترش کالبدی شهرها دگرگونی اجتماعی، اقتصادی و کالبدی گونا گونی را در پی دارد. از منظر اجتماعی، اصلی ترین آنها جابه جایی و تحرکات جمعیت شهری و مهاجر در نقاط مختلف شهر است. در بُعد کالبدی، توسعه فیزیکی ناموزون و تولید فرمهای شهری گونا گون از بارزترین تظاهرات گسترش بی رویه شهرها محسوب می شود. به تبع این دگرگونی ها، تغییر در تنوع و ترکیب کاربری های شهری در بخش مرکزی شهرها بسیار بیشتر از دیگر بخش های شهر نمایان می شود که در بسیاری از موارد از جمله بخش مرکزی شهر شیراز، به عنوان یکی از مسائل شهری، برجسته شده است. بخش مرکزی شیراز در گذشته دارای ترکیب مناسب، سازگار و متنوعی از کاربریها بوده، به گونه ای که از شدت کارآیی مکانی بیشتری نسبت به سایر محدوده های شهر برخوردار بوده است. امروز با یک نگاه موشکافانه می توان دریافت، هرجا که این ترکیب و تنوع از بین رفته، با جابه جایی جمعیتی و فرسودگی کالبدی همراه شده و زوال شهری ظهور پیدا کرده است. بنابراین پژوهش حاضر این سئوال اساسی را مورد پرسش قرار داده است که چه رابطه ای بین ابعاد ترکیب کاربریها )اختلاط کاربری( و شدت کارآیی مکانی کاربری های شهری وجود دارد؟ هدف کلی این تحقیق، معرفی رویکرد توسعه شهری مبتنی بر ترکیب کاربریها به عنوان یکی از رویکردهای نوین توسعه شهری و کاربرد مدل مفهومی مورد نظر آن در ارزیابی شدت کارآیی مکانی کاربری اراضی شهری است (در این مطالعه: بخش مرکزی شهر شیراز). در این پژوهش، ابتدا ابعاد ترکیب کاربری های شهری بخش مرکزی شیراز براساس مدل مفهومی آلن راولی از ترکیب کاربریها، کشف شده و سپس با اتخاذ آن به عنوان متغیر مستقل، میزان شدت کارآیی مکانی کاربری های بخش، مورد ارزیابی قرار گرفته است. مدل تحلیل فضایی که برای این منظور در نظر گرفته شده، مدل Intensity Zoning Control است. همچنین برای ارزیابی روابط، از روشهای آماری مانند آنالیز واریانس، آزمون Chi Square و ضریب همبستگی استفاده شده است. ضریب همبستگی پیرسون بین شدت کارآیی مکانی کاربری های بخش مرکزی شهر شیراز و ابعاد ترکیب کاربریها برابر با 0.191 بوده است. در تفسیر این آماره می توان بیان کرد که حدود 19 تا 20 درصد کارآیی مکانی کاربری های شهری در این بخش، مستقیماً به الگوهای ترکیب کاربریها مربوط می شود. همچنین مقادیر نسبت بین مربع میانگین رگرسیون و مربع میانگین باقیمانده ها نشان داد که با افزایش یک واحد در مقدار متغیر مستقل یا همان ترکیب کاربریها، برابر با 4.6 واحد به شدت کارآیی مکانی کاربریهای بخش مرکزی افزوده می شود. در نهایت نتایج این مطالعه نشان داد، دست کم 20 درصد از پویایی و کارآیی مکانی کاربریها به این متغیر بازمی گردد؛ از این رو می توان این رابطه را در تهیه طرحهای شهری و برنامه ریزی های شهرسازانه، مورد توجه قرارداد.