مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
محله سنگلج
حوزه های تخصصی:
محله ها از عناصر مهم و موثر تشکیل دهنده حیات اجتماعی شهری هستند. در گذشته، نقش و کارکردِ محلات ، موجب می شد که افراد ساکن، پیوندهای اجتماعی بیشتری نسبت به امروز داشته باشند. در نظریه ها و رویکردهای مختلف مرتبط با توسعه محله ای نوین، اهمیت مشارکت اهالی محله، در قالب الگو های برنامه ریزی فرآیندگرا و تعامل محور، مورد تاکید قرار گرفته است. برنامه ریزی اجتماعات محلی با تاکید بر دیدگاه پایین به بالا بر توانمندسازی، افزایش سرمایه های اجتماعی و مشارکت جمعی ساکنین محلات تاکید دارد. در این راستا برنامه ریزی محله محور نیز برگردهم آوردن گروههای مختلف موثر ویا ذی نفع در چرخه نوسازی شهری و توجه به نیازها و خواسته های همگانی در تهیه طرح ها و برنامه ها تاکید دارد. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد برنامه ریزی محله محور با حفظ و احیای ارزش های محله ای و پیوند های اجتماعی، ارتقاء عملکردی و افزایش کارایی محله سنگلج را دنبال نموده است. برای سنجش ارتباط و همبستگی بین سرمایه اجتماعی و مشارکت، بعنوان مولفه های اصلی رویکرد برنامه ریزی محله محور در محله سنگلج از طریق پیمایش میدانی و روش های تحلیل آماری، با شاخص سازی و تدوین گویه هایی، به بررسی میزان ارتباط بین دو متغیر سرمایه اجتماعی و مشارکت محلی پرداخته شده است. نتایج تکنیک آماری همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین متغیر تمایل به مشارکت و شاخص های سرمایه اجتماعی (شامل هنجار، امنیت، انسجام و اعتماد) با میزان همبستگی 0.396 رابطه معنادار مثبتی وجود دارد به عبارت مشخص با افزایش سرمایه اجتماعی در محله، میزان مشارکت خانوارها در طرح های بهسازی محله نیز افزایش خواهد یافت. آزمون رگرسیون نشان داد که حدود 16 درصد از واریانس متغیر وابسته تمایل به مشارکت شهروندان، توسط چهار شاخص مستقل اعتماد، هنجار، امنیت و انسجام قابل پیش بینی است.تحلیل های ترکیبی نیز نشان می دهد با تقویت شبکه های اجتماعی (در قالب گروهها و اجتماعات محلی) و ایجاد زمینه ها و بسترهای لازم برای برقراری ارتباط میان ساکنین محله در روند تهیه طرح های توسعه محله ای و در جریان هرگونه مداخله در بافت، می توان به بهبود و ارتقای سطح عملکرد محله ای، تعاملات و روابط مناسب اجتماعی میان ساکنین محله سنگلج نائل آمد.
ارزیابی هویت مکانی محله های شهری، مطالعه موردی: محله سنگلج، منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله های کلان شهر تهران از اساسی ترین عناصر اجتماعی – کالبدی بوده و به عنوان حلقه ارتباطی میان شهروندان محسوب می شوند. یکی از مسئله های مهم محله های شهری هویت مکانی آن ها می باشد. بی توجهی به این امر باعث می شود، شهروندان یک محله احساس تعلق به محل زندگی خود نداشته باشند و در نتیجه محله ای ناپایدار شکل می گیرد. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی و تحلیل هویت مکانی محله سنگلج واقع در منطقه 12 تهران، به عنوان یکی از محله های قدیمی شهر تهران می باشد. تحقیق حاضر از نظر روش، توصیفی - تحلیلی است که به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل تمام ساکنان بالای 18 سال محله سنگلج می باشد که حجم نمونه آن با استفاده از فرمول کوکران، 115 نفر تعیین و جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری غیر احتمالی استفاده گردید. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که بین شاخص های تعلق مکانی، اجتماع پذیری، آسایش و دسترسی به خدمات، همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین سن و هویت مکانی نیز رابطه معنادار به دست آمد. بعلاوه بین هویت مکانی و مدت سکونت تفاوت معنادار مشاهده شد و شهروندانی که مدت سکونت بیش تری داشتند، هویت مکانی محله سنگلج را مطلوب تر ارزیابی کرده اند. به طور کلی از نظر ساکنین محله مورد مطالعه، هویت مکانی ساکنان محله در سطح مطلوب قرار ندارد.
تحلیل ساختار فضایی محلات سنتی شهری براساس نظام مراکز محله (نمونه موردی: محله سنگلج، تهران)
حوزه های تخصصی:
تحولات شهر در دوران معاصر، بیشترین آسیب را به محلات تاریخی وارد ساخته است. مدرنیزاسیون از بالا که سرآغاز این تغییرات بنیادین بوده، توسعه بی رویه شهرها را به دنبال داشته و موجب فرسودگی و ناکارآمدی محلات سنتی شده است. این پهنه های شهری زمانی در توازن کارکردی قرار داشته و با لایه های آشکار و پنهان خود، نیازهای شهروندان را پاسخگو بوده اند. مراکز محله از وجوه اصلی این قبیل محلات است که کانون اصلی تعاملات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی در مقیاس محله و منطبق بر کنش های شهروندی بوده که در گذر زمان شکل گرفته اند. در بحبوحه تحولات معاصر محلات، این الگوی مراکز محله نیز قابلیت خود را ازدست داده و جایگزینی در مقیاس محله برای آن ایجاد نمی گردد. هدف این پژوهش خوانش الگوی شبکه مراکز محله در محلات سنتی و واکاوی وضعیت فعلی آن ها در جهت بازیابی آن منطبق بر نیازهای شهروندان معاصر است. از همین منظر این پژوهش با انتخاب محله سنگلج به عنوان یکی از مهم ترین محلات تاریخی تهران که درگیر معضل فرسودگی می باشد، به مطالعه نظام عملکردی مراکز محله در آن می پردازد. لذا با اتخاذ نگرش کاربردی و کیفی، روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و بامطالعه کتابخانه ای و اسنادی به بررسی مبانی محله و مرکز محله پرداخته و با مشاهدات میدانی وضعیت بافت فرسوده محله سنگلج را واکاوی می کند. یافته های این پژوهش بیانگر شبکه ای از فضاهای جمعی محله است که با سیستم دسترسی ارگانیک خود با یکدیگر در ارتباط بوده و هرکدام به تناسب به نیازهای شهروندان پاسخگو بوده اند. نتیجه این پژوهش و بررسی های آن، به نیاز خوانش الگوی فضاهای مراکز محله در وضعیت امروزه بافت های فرسوده اشاره دارد و به ارائه راهکارهای در جهت احیای این نظام عملکردی می پردازد.
تحلیل مکان مندی و زمان مندی الگوهای اجتماعی فعالیت روزمره زنان در محله سنگلج تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
85 - 98
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با اتخاذ رویکردی توصیفی_تحلیلی، الگوهای فعالیتی و حرکتی (به صورت پیاده) زنان محله سنگلج تهران در طول یک هفته (به شکلی ناپیوسته) با اتکا بر روش های مدل سازی و تحلیل تئوری «جغرافیای زمان» مطالعه شده است. هدف اصلی، درک این نکته بوده است که زنان چگونه به صورت روزمره در فضای محله با اهداف و انگیزه های اجتماعی جابه جا می شوند و فعالیت اجتماعی آنها در چه فضاها و مکان های محلی تحقق می یابد؟ به منظور دسترسی به برنامه های اجتماعی روزمره زنان در محله، داده های موردنظر از طریق روز نگاشت ها و جلسات مصاحبه های حضوری نیمه ساخت یافته با 78 مورد از زنان محله طی چهار ماه استقرار در دفتر محلی، گردآوری و از طریق روش های بازنمایی در تئوری جغرافیای زمان مدل سازی شده اند. نتیجه این مطالعات چند نکته جامع را در مورد فعالیت اجتماعی و حضور روزمره زنان در فضای محلی آشکار می کند. نخست این که، کانون فعالیت اجتماعی زنانه کمتر در فضاهای عمومی محلی و بیشتر در فضاهای خصوصی و یا فضاهای عمومی فرا محله ای واقع است و سهم فضاهای عمومی محلی در تعاملات اجتماعی زنان ساکن محله بسیار اندک است. دوم این که، فعالیت اجتماعی زنان سهم بسیار اندکی از بودجه زمانی روزمره آنها را به خود اختصاص می دهد. سوم این که، حلقه های فضایی فعالیت اجتماعی زنان نه یک فعالیت مستقل بلکه زیرمجموعه ای از سایر فعالیت های روزمره (مانند خرید کردن) محسوب می شود. در مورد خاص این مقاله، استفاده از مدل های یاد شده و نتایج تحلیلی حاصله می تواند نقش کلیدی در برنامه ریزی و طراحی حرکت و فعالیت اقشار مختلف اجتماعی در فرایند توسعه اجتماعی محله محور دارا باشد.
تحلیل جایگاه گذرهای تاریخی در ساختار فضاهای عمومی شهر(مورد مطالعاتی: گذر درخونگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
74 - 87
حوزه های تخصصی:
اجزای شهر سنتی ایرانی، ساختاری هماهنگ و منسجم، برآمده از مفاهیم مختلف را در برمی گرفتند. شبکه گذرها، از مهم ترین عناصر ارتباطی این شهرها بوده که علاوه بر پیونددهی بین بخش های مختلف بافت، زمینه حضور و فعالیت های متنوع ساکنین محله را ایجاد نموده و جایگاهی مهم در حوزه همگانی شهر داشته اند. مواجهه سازمان فضایی و حیات جاری در این گذرها با تحول محتوایی و کالبدی شهرها، مسئله ای قابل توجه است. بر همین مبنا هدف از این پژوهش، مطالعه جایگاه گذرهای تاریخی در نظام ساختاری فضاهای عمومی شهر است تا با استخراج عوامل مؤثر بر آن، چگونگی عملکرد این عنصر در ساحت همگانی و جمعی شهرهای امروز را مورد تحلیل قرار دهد. این پژوهش با نگرشی کیفی و با روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته و با مطالعه کتابخانه ای و اسنادی به بررسی مفهوم و ویژگی های گذرهای تاریخی و مؤلفه های فضای عمومی مرتبط با آن می پردازد. این مؤلفه ها شامل: دسترسی و حرکت، سلسله مراتب، سکون، تضاد و تباین، تحرک و تنوع، اختلاط کاربری، انعطاف فضایی و پیوستگی است. سپس با روش تحلیل کالبدی-فضایی، برهم کنش عوامل در محدوده مطالعاتی گذر درخونگاه بر اساس مدارک تصویری و مشاهدات میدانی آن، بررسی می شود. فضای عمومی گذر درخونگاه از طریق سازمان یابی مبتنی بر نظام مراکز محله و وجود شاخصه های بارزی نظیر: ابنیه تاریخی، گشایش های فضایی، کاربری های قدیمی و چیدمان آن ها، شکل یافته است. با واکاوی این گذر در زمینه های مطالعاتی نظیر: سازمان فضایی شهر، رابطه جز و کل، ارتباطات مفصلی و تحلیل مؤلفه ها، کیفیت های مؤثر آن بر فضای عمومی شهر تبیین گردیده است. این کیفیت ها شامل: ارتباط کالبدی و نسبت معنایی فضای عمومی، هویت بخشی به فضای عمومی و تعادل بخشیدن به فضای عمومی و کارکرد عناصر کالبدی گذر در تبیین فضای عمومی است که می تواند مبنایی جهت توسعه آتی گذر، ارتقای فعالیت ها و تعاملات اجتماعی و حل مسائل و معضلات کالبدی آن باشد.
شناسایی فضاهای همگانی ناامن در محله های شهری و بازطراحی آن ها با رویکرد ارتقای امنیت محیطی (مورد مطالعه: محله های نارمک، سنگلج، کارگر شمالی و باغ شاطر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
72 - 87
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با افزایش جمعیت و گسترش شتابان شهرنشینی و توسعه کالبدی شهرها به ویژه در کلان شهرها بحث امنیت محیطی به ویژه در محلات شهری بسیار مورد توجه قرار گرفت. فضاهای شهری همگانی درون محلات کلان شهری نیز جزء فضاهایی هستند که بالقوه زمینه ساز روی دادن برخی جرائم و آسیب های اجتماعی مانند سرقت، درگیری، اعتیاد و... هستند به ویژه اگر در طراحی این گونه فضاها اصول طراحی محیطی رعایت نشده باشد. در کلان شهر تهران نیز مسئله کمبود و ضعف امنیت در فضاهای شهری در برخی محلات آن به شدت وجود دارد. بافت کالبدی فرسوده، منازل مخروبه و یا در حال ساخت، معابر تنگ و بن بست و سرپوشیده متعدد در محله از یک سو و تمرکز کم جمعیت به ویژه پس از تعطیلی بازار و نظارت همگانی پایین در برخی محلات تهران از سوی دیگر، زمینه را برای بروز مشکلات اجتماعی و پیدایش مکان های ناامن فراهم کرده است. نظریات و رویکردهای بسیاری برای رویارویی با این مشکل و ایجاد فضای شهری امن از سوی نظریه پردازان شهری مطرح شده است. از مهم ترین نظریات ارائه شده در این خصوص پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی است. این رویکرد که در طراحی های خود هم زمان با عوامل کالبدی، عوامل اجتماعی را نیز ملاک قرار می دهد زمینه های حذف و یا تعدیل نقاط جرم خیز و کور بافت را فراهم می سازد و با افزایش سطح حمایت و نظارت اجتماعی، به افزایش سطح امنیت در محله کمک می کند. پژوهش حاضر نیز باهدف بازطراحی فضاهای همگانی ناامن شهری با تأکید بر رویکرد طراحی محیطی در محله های با امنیت پایین انجام گرفته است. مواد و روش هاتحقیق حاضر در زمره تحقیقات کمی کیفی قلمداد می شود. بر اساس نوع، جزء تحقیقات کاربردی و بر اساس روش، جزء تحقیقات توصیفی تحلیلی به شمار می رود. در این تحقیق شش بعد (نظارت، مدیریت و نگهداری، حمایت از فعالیت، ساختار، دسترسی و جابه جایی و حس مالکیت) در قالب 11 شاخص در سطح محلات مورد سنجش قرار گرفته است. روش گردآوری داده ها اسنادی میدانی بوده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته، مشاهدات میدانی عمیق، مصاحبه و تصویربرداری از فضاهای شهری مورد نظر بوده است. جامعه آماری تحقیق ترکیبی از شهروندان محلات (384 نفر بر اساس فرمول کوکران) و متخصصان حوزه برنامه ریزی شهری (30 نفر) بوده اند. برای وزن دهی به معیارهای پژوهش و طبقه بندی محلات از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. پس از شناسایی محله ناامن با استفاده از روش کیفی فضاهای شهری ناامن شناسایی شده و بر اساس ویژگی های طراحی محیطی از طریق، روش آنالیز و مورفولوژی (تحلیل ریخت شناسی) به بازطراحی فضاهای ناامن پرداخته شده است. یافته هااز دیدگاه جامعه خبرگانی پژوهش، معیار حمایت از فعالیت ها با نمره 0/266 بالاترین امتیاز و معیار حس مالکیت با نمره 0/085 کمترین درجه اهمیت را به خود اختصاص داده است. همچنین معیارهای ساختار محلات، دسترسی و جابه جایی، نظارت و مدیریت و نگهداری به ترتیب نمره های 0/207، 0/168، 0/145 و 0/130 را به خود اختصاص داده اند. از تحلیل داده های گردآوری شده در سطح محلات نمونه مشخص شد که محله نارمک در چهار بعد ساختار محله، نظارت، حس مالکیت و مدیریت و نگهداری به ترتیب با کسب امتیاز 0/543، 0/469، 0/493 و 0/450 رتبه اول را به در موضوع امنیت محیطی فضاهای شهری کسب کرده است. در بدنه میدان های نارمک، اثری از کنج های پرت به چشم نمی خورد و بن بست های کوتاه و خوانا موجب شده تا بدنه های این فضاها، دارای قابلیت نمایانی مناسبی باشند. طبق آنچه از مدل به دست آمده است، محله های نارمک، کارگر شمالی، باغ شاطر و سنگلج به ترتیب با امتیاز 0/393، 0/330، 0/221 و 0/056 در رتبه های اول تا چهارم قرار گرفته اند؛ بنابراین محله نارمک به عنوان امن ترین محله و محله سنگلج در بخش مرکزی شهر تهران به عنوان ناامن ترین محله ارزیابی شده اند. جداره های محله سنگلج، به دلیل همجواری با بازار، بسیار فعال بوده و این همجواری سبب شده تا طی روز، رفت وآمدهای غیر محلی زیادی به درون محله وجود داشته باشد و همین نکته از امنیت محله می کاهد. برای شناسایی بهتر کوچه ها و فضاهای ناامن در محله سنگلج، محدوده مورد طراحی به سه پهنه شرقی، شمال غربی و جنوب غربی تقسیم شد. در پهنه شرقی، ویژگی هایی مانند نبود نظارت روی کوچه ها، وجود انبارها، نبود سکنه و به دنبال آن نبود تعلق و مسئولیت سکنه نسبت به حضور گروه های آسیب پذیر و... دیده می شود. در پهنه شمال غربی ویژگی هایی همچون کمبود نور و روشنایی، کنج ها و تورفتگی های ناامن به وجود آمده بر اثر عقب رفتگی ساختمان ها در کوچه ها وجود داشته است. همچنین در پهنه جنوب غربی ویژگی هایی مانند افزایش حضور فروشندگان مواد مخدر در شب هنگام بازار طرخانی (هنگام تعطیلی)، استعمال مواد مخدر به صورت علنی در ابتدای کوچه ها و دیگر موارد مشابه به چشم می خورد. کوچه خلص در محدوده شماره دوم پهنه شرقی و کوچه حمامی در محدوده شماره یک پهنه شمال غربی به دلیل موقعیت قرارگیری و وجود ناامنی بیشتر جهت طراحی و تحقق ایده ها انتخاب شده اند. حفظ سردر قدیمی به عنوان ورودی مجموعه از کوچه حمامی، تبدیل کنج و پاتوق معتادان به غرفه های صنایع دستی و غرفه های فرهنگی، بهسازی سردر و جداره مغازه ها در خیابان شیشه گران و... از ایده های طراحی این فضای شهری ناامن است. ترمیم جداره ها و ساماندهی نمای ساختمان ها، حذف زوائد بصری در جداره ها جهت از بین بردن به هم ریختگی نماها در فضا، تخریب بنای فرسوده برای ایجاد گشودگی و طراحی کافه گالری فرش به سبب نزدیکی با محورهای فرش فروشی، تعبیه کیوسک نگهبانی (برای تقویت چشم ناظر) در ورودی کافه گالری و... از نکات قابل مشاهده در طراحی های پیشنهادی برای ارتقای امنیت محیطی فضای کوچه خلص است.نتیجه گیرینتایج حاصل از مقایسه تطبیقی محله های مورد مطالعه نشان داد محله نارمک در شرق تهران (منطقه 8) به عنوان امن ترین محله و محله سنگلج در بخش مرکزی تهران (منطقه 12) به عنوان ناامن ترین محله از دید ساکنان ارزیابی شده اند. درواقع این مقایسه به ما فرصتی برای بررسی و مقایسه اصول CPTED، در تمامی محلات و استفاده از نکات مثبت در محلات امن را می دهد و آموزه هایی را برای امن تر کردن محله سنگلج ارائه کرد. نتایج نشان داد حدود 20 موقعیت یا فضای ناامن در سطح محله سنگلج وجود دارد که از مهم ترین ویژگی های آن می توان به باز بودن کوچه ها و امکان راحت فرار مجرمان، کنج های ناامن به وجود آمده بر اثر عقب رفتگی ساختمان ها، کمبود نور و چراغ، کمبود خرده فروشی یا هر کاربری مرتبطی که حضورپذیری بیشتر و امنیت را به دنبال خود داشته باشد، حضور کارتن خواب ها و گروه های بزهکار و معتادان در برخی مسیرها اشاره کرد. درنهایت پژوهش حاضر نتایج پژوهش های قبلی در خصوص وجود فضاهای ناامن شهری در سطح برخی محلات و کاربرد تأثیرگذار معیارهای رویکرد پیشگیری از جرم در طراحی مجدد فضاهای ناامن شهری را تأیید می کند. علاوه بر این، ذکر این نکته ضروری است که امن کردن محلات شهری به ویژه در بخش مرکزی شهرها فقط با اقدامات کالبدی و طراحی امکان پذیر نیست، بلکه نیازمند هم زمان اقدامات اجتماعی، سیاست گذاری و مدیریتی نیز است.