مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
خودهمبستگی فضایی
تحلیل توزیع تسهیلات عمومی شهری در راستای عدالت فضایی با مدل یکپارچه دسترسی در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گذار از رویه های موجود برای بررسی تمرکز فضایی تسهیلات شهری در قالب محدوه های رسمی شهرداری (مناطق و نواحی) به عنوان واحد مطالعاتی و بهره گیری تکنیک های کمی رایج مانند تاکسنومی، شاخص موریس، ضریب آنتروپی و ضریب همبستگی برای تحلیل عدالت فضایی و ارایه ی روشی جدید برای تحلیل توزیع فضایی تسهیلات شهری و دسترسی به آن به صورت یکپارچه، هدف عمده ی تحقیق می باشد. درراستای دستیابی به این هدف ضمن معرفی و ارزیابی کارآیی مدل خودهمبستگی فضایی (Spatial Autocorrelation)، شاخص موران (Moran’s I) و آماره عمومی G با کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی (Arc GIS) و نرم افزار
Geo Data که به وسیله ی آن امکان تحلیل توزیع فضایی تسهیلات شهری به صورت یکپارچه فراهم می شود، به تحلیل توزیع فضایی و دسترسی به 12 نوع تسهیلات عمومی شهری که در 820 نقطه ی شهری در سطح 12منطقه و 51 ناحیه ی شهرداری مشهد پراکنده شده،پرداخته و میزان دسترسی یکپارچه به تسهیلات شهری با مدل های فوق الذکر تحلیل شده است. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که بر اساس شاخص موران که برابر Moran’s I=0.35 می باشد، الگوی توزیع و تمرکز فضایی تسهیلات عمومی در شهر مشهد از نوع خوشه ای نقاط با تمرکز پایین (Cold spot) است و بیانگر این واقعیت است که فضاهای با دسترسی پایین در مجاور یکدیگر متمرکز شده اند. همچنین مقدار آماره ی عمومی G، برابر صفر و مقدار Z برابر با 76.74 می باشد. مقدار ضریب موران دو متغیره برابر با 0.08 می باشد که با توجه به شیب خط رگرسیون بین تراکم جمعیت و تعداد تسهیلات عمومی در نواحی شهر مشهد، بیانگر رابطه ی مثبت و نه چندان معنی دار است و نمایانگر این واقعیت می باشد که نواحی با ارزش تسهیلات بالا و جمعیت بیشتر بر هم منطبق می باشند. گرچه مقدار شاخص موران ناچیز است ولی به طور نسبی این واقعیت را تایید می کند.
سنجش پراکنش و فشردگی شهر اردبیل در سطح محلات با استفاده از تکنیک های خودهمبستگی فضایی
حوزه های تخصصی:
امروزه گسترش بیش از حد شهرها باعث بوجود آمدن مشکلات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی – روانی بسیاری از جمله: آلودگی هوا، از بین رفتن اراضی کشاورزی و افزایش هزینه حمل و نقل شده است. شهر اردبیل نیز به دلیل مسائل اقتصادی و سیاسی رشد گسترده ای را بخصوص در دهه های اخیر تجربه کرده است. اهداف این تحقیق ابتدا بررسی علل رشد و گسترش شهر اردبیل به تفکیک محلات در دهه های اخیر و سپس تعیین مناسب ترین روش برای اکتشاف فضایی و عقلانیت توزیع فضایی است. داده های مورد نیاز برای این پژوهش از سرشماری های عمومی نفوس و مسکن طی سال های 1385- 1335، طرح جامع و همچنین برداشت های میدانی جمع آوری شده است. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق رویکرد حاکم بر فضای پژوهش تحلیلی- توصیفی است، اگر چه در این تحقیق از سایر روش ها همچون همبستگی نیز استفاده شده است. به منظور شناخت شکل این شهر و بررسی میزان کمیت آن(پراکنش از فشردگی) از روش، درجه تجمع(با استفاده از ضرایب موران جهانی و محلی) استفاده گردیده است. نتایج حاصل از موران جهانی و محلی بیانگر این مساله است که هرچند در سال 1385 نسبت به 1375 محلات مرکزی از نظر جمعیت و تعداد شاغلین فشرده و متمرکزند، اما پراکنش افقی شهر افزایش یافته و در واقع شهر به سمت گستردگی بیشتر پیش می رود. در این راستا لازم است شهرداری از گسترش بیشتر شهر و ساخت و سازها بر روی زمین های کشاورزی ممانعت به عمل آورده و جهت توسعه ی مناسب شهر را بر اساس طرح جامع و رشد درون شهری هدایت کند و شهر را به سوی فشردگی همراه با پایداری و کیفیت زندگی در محلات شهری رهنمون شود.
بررسی تغییرات الگوهای خود همبستگی فضایی درون دهه ای بارش ایران طی نیم قرن اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارش از متغیرترین عناصر اقلیمی است. این تغییرات هم در بعد مکان و هم در بعد زمان در قالب اقلیم منطقه رخ می دهد. هدف از این مطالعه بررسی خودهمبستگی فضایی تغییرات درون دهه ای بارش ایران طی نیم قرن اخیر در ایران است. بدین منظور داده های بارش روزانه با استفاده از 664 ایستگاه همدیدی و اقلیمی طی دوره 1340 تا 1390 استخراج و به عنوان پایگاه داده ها (داده های اسفزاری) استفاده گردید. به منظور دست یابی به تغییرات درون دهه ای بارش ایران از روش های زمین آماری مانند خودهمبستگی فضایی شاخص موران جهانی،[1]شاخص انسیلین محلی موران[2]و لکه های داغ[3]و همچنین از امکانات برنامه نویسی در محیط متلب[4]، سورفر[5] و سیستم اطلاعات جغرافیایی[6]بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تغییرات درون دهه ای بارش ایران، الگویِ خوشه ای بالا دارد. در این بین بر اساس شاخص موران محلی و لکه های داغ، بارش در کرانه های ساحلی و بخش هایی از غرب و جنوب غرب کشور (عمدتاً کوه های زاگرس) دارای خودهمبستگی فضایی مثبت (خوشه های بارش با ارزش بالا) و بخش هایی از نواحی مرکزی و همچنین بخش هایی از جنوب شرق کشور (عمدتاً زابل) دارای خودهمبستگی فضایی منفی (خوشه های بارش با ارزش پایین) بوده است. در سایر مناطق ایران بارش هیچ گونه الگوی معنی داری یا خودهمبستگی فضایی نداشته است. به منظور بررسی تغییرات چرخه های بارش، از روش تحلیل طیفی بهره گرفته شد. نتایج حاصل از روش مذکور، نشان دهنده وجود چرخه های کوتاه و میان مدت در بارش سالانه کشور است.
مشارکت نیروی کار در اقتصاد ملی: تحلیلی در چارچوب رگرسیون فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه شناسایی عوامل مؤثر بر نرخ مشارکت اقتصادی نیروی کار و نوع ارتباطات فضایی استان های مختلف کشور می باشد. برای این هدف از آماره موران به صورت آزمون تک متغیره و همچنین رگرسیون فضایی (الگوی وقفه فضایی) استفاده شد. بر اساس آمار و اطلاعات سال 1390، نتایج آماره موران به صورت آزمون تک متغیره و همچنین آماره موران در الگوی رگرسیون فضایی نشان داد که استان های کشور از یک وضعیت خوشه ای در خصوص مشارکت اقتصادی نیروی کار برخوردارند. همچنین در بررسی متغیرهای تأثیرگذار بر نرخ مشارکت، نتایج الگوی رگرسیون وقفه فضایی حاکی از آن است که، متغیرهای وقفه فضایی نرخ مشارکت، سهم شاغلین بخش صنعت و معدن از کل شاغلین، ضریب جینی، بار تکفل و سهم بخش خصوصی در اشتغال استان ها، تأثیر مثبتی بر نرخ مشارکت اقتصادی دارند. به عبارت دیگر،افزایش انگیزه های مادی در بازار کار، واگذاری فعالیت ها به بخش خصوصی و همچنین توسعه صنایع به منظور خلق ارزش افزوده، باعث افزایش نرخ مشارکت اقتصادی می شود.
تحلیل توزیع فضایی کتابخانه های عمومی سطح شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتابخانه یک مرکز مهم اطلاع رسانی است و نقشی اساسی در ارتقای سطح سواد و آگاهی افراد جامعه ایفا می کند. این که کتابخانه ای مورد استقبال و یا بی مهری مراجعان قرار می گیرد، متأثر از عوامل بیرونی یا درونی است. یکی از مهم رین جنبه های بیرونی موثر بر افزایش میزان مراجعه و استفاده از کتابخانه های عمومی، نحوه استقرار و توزیع جغرافیایی آن ها در بافت شهرهاست. مقاله حاضر به تحلیل توزیع فضایی کتابخانه های عمومی سطح شهر یزد، با استفاده از نرم فزارهای IS، Excel و Spss و در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی به سنجش درجه توزیع متعادل با استفاده از ضرایب آنتروپی و جینی و نیز تعیین الگوی پراکنش کتابخانه های عمومی با استفاده از ضرایب موران و گری و نحوه تمرکز آن ها از ضریب G عمومی بر اساس تکنیک های مربوط به خودهمبستگی فضایی پرداخته است. جهت تعیین نوع پراکندگی کتابخانه های عمومی از روش ""تحلیل نزدیک ترین همسایگی""و برای بررسی میزان برخورداری نواحی مختلف شهر یزد از این خدمت، از روش تاکسونومی عددی استفاده شده است. داده های مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع و سازمان های مربوطه گردآوری شد که داده ها شامل نقشه کتابخانه ها و نواحی هشت گانه شهر یزد و اطلاعات مربوط به آن هاست. نتایج نشان داد: مقداری نابرابری و ناهماهنگی در توزیع کتابخانه ها در سطح شهر یزد وجود دارد و الگوی توزیع و تمرکز آن ها از نوع تصادفی به سمت پراکنده با تمرکز پایین (نقطه سرد) است که بیان گر این واقعیت است که فضاهای با دسترسی پایین در مجاور یکدیگر متمرکز شده اند. هم چنین نواحی مختلف شهر یزد از لحاظ برخورداری از امکانات کتابخانه های عمومی با هم یکسان نیستند و ناحیه 2-3 برخوردارترین و ناحیه 3-1 محروم ترین نواحی شهر را از این نظر تشکیل می دهند.
تحلیل فضایی بارش ماهانة شمال غرب ایران با استفاده از آماره خودهمبستگی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگاهی از رفتار مکانی- زمانی بارش در برنامه ریزی های محیطی سرزمین مؤثر است. روش های آمار فضایی امکاناتی را فراهم می سازد که با استفاده از آنها، الگوهای فضایی متغیرهای تصادفی مانند بارش را می توان تحلیل کرد. در این پژوهش، با استفاده از دادة بارش ماهانة 42 ایستگاه سینوپتیک غرب و شمال غرب ایران طی دورة آماری 1990 تا 2010 و با به کارگیری شاخص خودهمبستگی فضایی Moran به تحلیل روندهای فضایی بارش ماهانة این بخش از کشور اقدام شد. برای این منظور، داده های میانگین بیست سالة بارش ماهانة ایستگاه ها به صورت لایة اطلاعاتی مکانمندی با مختصات متریک در محیط GIS بررسی شد. نتایج شاخص خودهمبستگی مکانی بیان کنندة آن بود که بارش در ماه های دسامبر، ژانویه، فوریه و نوامبر به ترتیب دارای بیشترین الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت بود که در سطح 01/0 معنادار بود و کمترین تغییرپذیری مکانی را داشت که گویای آن است در این ماه ها تشابه و همگونی فضایی معنا داری بین بارش های ثبت شده در سرتاسر منطقه وجود داشته است و سامانه های بزرگ مقیاس جوی، تأثیر عوامل محلی متفاوت را کم رنگ کرده است؛ در حالی که در ماه های ژوئیه، سپتامبر و اوت به ترتیب کمترین الگوی خودهمبستگی فضایی مشاهده شد که معنادار نیز نبود. ضریب تغییرات فضایی بارش در این ماه ها نیز بسیار زیاد بود که گویای آن است که در این ماه ها بارش ها تحت تأثیر عوامل محلی ناهمگون ایجاد شد و به همین دلیل، هیچ گونه تشابه فضایی معناداری در بارش های ثبت شدة منطقه در ایستگاه های مختلف وجود نداشت.
ارزیابی خودهمبستگی فضایی تغییرات زمانی- مکانی جزایر گرمایی در خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل عوامل محلی و الگوهای گردشی اتمسفر، نوع و حالت آرایش جزایر گرمایی هر پهنه جغرافیایی را در بلندمدت تعیین می کند. آگاهی از پراکندگی مکانی دما، زمینه ساز برنامه ریزی و سیاست گذاری های درست محیطی است. این پژوهش با هدف شناسایی تغییرات مکانی و زمانی خودهمبستگی فضایی جزایر گرمایی انجام شده است. نخست پایگاهی از داده های شبکه ای دمای بیشینه و کمینه روزانه استان ایجاد شد. سپس دوره آماری 30 ساله (1/01/1980تا 31/12/2010 میلادی) برای 12 ایستگاه هواشناسی همدید استان برای مطالعه انتخاب و یاخته ای به ابعاد 15×15 کیلومتر بر منطقه موردمطالعه گسترانیده شد. به منظور دست یابی به تغییرات درون سالی جزایر گرمایی از روش های نوین آمار فضایی از قبیل خودهمبستگی فضایی موران جهانی، شاخص انسلین محلی موران و لکه های داغ در محیط برنامه نویسی و مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل نشان می دهد که تغییرات زمانی و مکانی جزایر گرمایی استان دارای الگوی خوشه ای بالا می باشد. بر اساس شاخص موران محلی و لکه داغ، جزایر گرمایی در جنوب غرب و جنوب شرق استان دارای الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت (جزایر گرمایی گرم) و بخش های شمالی و نواحی مرتفع مرکزی (عمدتاً قوچان، گلمکان و نیشابور) دارای خودهمبستگی فضایی منفی (جزایر گرمایی سرد) هستند. همچنین بخش اعظمی از استان هیچ گونه الگوی معنی داری یا خود همبستگی فضایی در طی دوره مطالعه ندارد. به طورکلی جزایر گرمایی استان تحت تأثیر دو سیستم ایجاد و کنترل می شوند؛ عوامل محلی کنترل کننده مکان (آرایش جغرافیایی جزایر گرمایی) و عوامل بیرونی کنترل کننده زمان (رژیم جزایر گرمایی).
واکاویی خودهمبستگی فضایی بارش فصلی ایران با استفاده از برونداد پایگاه داده بارشAPHRODITE
حوزه های تخصصی:
در بین فراسنج های اقلیمی، بارش به دلیل تعامل پیچیده با عوامل و عناصر اقلیمی از خود رفتاری چندگانه و پیچیده ای بروز می دهد که موجب توجه ویژه محققین بدان شده است. سال هاست رویکرد محققان علوم محیطی از آمار کلاسیک به آمار فضایی معطوف شده است.به همین دلیل اقلیم شناسان نیز باید با مبانی این علم آشنا شوند و توابع تحلیلی آن را مبنای مطالعات خود قرار دهند.در مطالعه حاضر با استفاده ازروش های نوین آمار فضایی مانند خودهمبستگی فضایی موران جهانی، شاخص انسلین محلی موران و لکه های داغ، رفتار مکانی بارش فصلی در غالب چندین آماره ارائه گردیده است.بررسی های آماری نشان داد که فصل تابستان بیش ترین ضریب تغییرات بارش (50/267) ایران را دارا است که توسط شاخص های ضریب درجه اوج و گیتس اورد جی نیز تأییدشده است. بالاترین ناهنجاری مکانی بارش بر اساس شاخص پراکندگی فصول تابستان و پاییز معرفی شده اند. همچنین به استناد خروجی های شاخص اندازه خوشه بزرگ ترینخوشه های بارشی ایران در فصل زمستان ایجاد می گردد که نشان دهنده نظم نسبی بارش ایران می باشد. نتایج آماره های فضایی نیز نشان داد که تغییرات درون سالی بارش در ایران دارای الگوی خوشه ای بالا می باشد. بر اساس شاخص محلی موران و لکه های داغ، بارش در کرانه های ساحلی دریای خزر و بخش های غرب و جنوب غرب ایران (عمدتاً زاگرس) دارای خودهمبستگی فضایی مثبت (خوشه های بارش باارزش بالا) و در بخش هایی از نواحی مرکزی و همچنین بخش هایی از جنوب شرق ایرانو نواحی مرکزی دارای خودهمبستگی فضایی منفی (خوشه های بارش باارزش پایین)بوده است.
ارزیابی آهنگ رفتارزمانی - مکانی بارش دو دهه اخیر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تغییرات زمانی- مکانی بارش در ایران در دو دهة اخیر است. نخست، داده های پایگاه داده- بارش یاخته ای APHRODITE با تفکیک مکانی 25/0 × 25/0 درجة قوسی در بازة زمانی 1/1/1951 تا 31/12/2007 استخراج شد. برای دست یابی به تغییرات درون دهه ای بارش، از روش های نوین آمار فضایی مانند خودهمبستگی فضایی موران جهانی، شاخص انسلین محلی موران، و لکه های داغ با استفاده از قابلیت های برنامه نویسی در دو محیط و بهره گرفته شد. نتایج نشان داد تغییرات درون دهه ای بارش در ایران دارای الگوی خوشه ای بالاست. در این میان، بر اساس شاخص محلی موران و لکه های داغ، بارش در کرانه های ساحلی دریای خزر و بخش های غرب و جنوب غرب کشور (عمدتاً زاگرس) دارای خودهمبستگی فضایی مثبت (خوشه های بارش با ارزش بالا) است و در بخش هایی از نواحی مرکزی و همچنین بخش هایی از جنوب شرق کشور دارای خودهمبستگی فضایی منفی (خوشه های بارش با ارزش پایین) است. در سایر مناطق، بارش هیچ گونه الگوی معنی دار یا خودهمبستگی فضایی نداشته است. به طور کلی، بیشترین تغییر الگوهای بارشی متعلق به فصل پاییز است، سپس فصل تابستان. همچنین، کمترین تغییرات نیز مربوط به فصول بهار و زمستان است. برون دادهای آماره های مورد مطالعه بیانگر آن است که در دهه های اخیر تغییر اقلیم نمودی آشکارتر یافته و الگوهای پُربارش در مناطق جنوبی در حال عقب نشینی است و فقط در حال محدودشدن به کانون های عمده در زاگرس و کرانه های دریای خزر است.
تحلیل فضایی بارش سالانه استان خوزستان، رویکردی از تحلیل رگرسیون های فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارش از جمله عناصر اقلیمی است که در برنامه ریزی محیطی دارای اهمیت بسیار می باشد. در این راستا برای مدل سازی و پیش بینی مکانی بارش سالانه در استان خوزستان و ارتباط آن با عوامل مکانی از روش رگرسیون های فضایی استفاده شده است. لذا از آمار 13 ایستگاه سینوپتیک استان خوزستان از بدو تأسیس تا سال 2010 میلای جهت پیشگویی فضایی و ارتباط با عوامل جغرافیایی توپوگرافی (ارتفاع، شیب و جهت دامنه ها) و طول- عرض جغرافیایی به روش رگرسیون های فضایی مربعات معمولی(OLS) و موزون جغرافیاییGWR)) بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده یک ارتباط قوی بین بارش با عوامل جغرافیایی است. نتایج دو مدل رگرسیون عمومی و وزنی جغرافیایی برای پیش بینی بارش سالانه حاکی از برآورد مقادیر پیش بینی بهتر در مدل رگرسیون موزون جغرافیایی است. بطوری که میزان برآورد حاصل از روش رگرسیون موزونی جغرافیایی در استان خوزستان، نشان از مقادیر پایین باقیمانده ها ی خطا، مقادیر بالای ، عدم وجود خودهمبستگی فضایی و نرمال بودن مقادیر باقی مانده مدل را نمایش می دهد. میزاندر مدل رگرسیون مربعات معمولی 75% تغییرات بارش را با عوامل مکانی تببین می کند. در حالیکه در رگرسیون وزنی جغرافیایی این میزان در دامنه 82% تا 97% در روی پهنه بارش خوزستان در نوسان است و نشان دهنده برآورد بهتر این مدل می باشد. بر همین اساس مشخص شد که نقش ارتفاعات درشرق، شمالشرق و شمال استان، جهت دامنه ها در بخش های شرق ، شمالشرق و در محدوده کوه های زاگرس، و شیب نیز در همین محدوده های ذکر شده مهم ترین عوامل مکانی موثر بر مقادیر بارش به شمار می آیند.
واکاوی روابط فضایی بارش های فرین غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارش های فرین در هر نقطه، به بارش های نابهنجار گفته می شود که در دنباله و دور از نقطه تمرکز توزیع فراوانی بارش آن نقطه قرار گرفته باشد. اخیراً آستانه ها و دنباله های بالایی توزیع فراوانی بارش مورد توجه بسیار بوده اند. در این راستا به فراخور ویژگی های جغرافیایی هر پهنه، آستانه های متعدد و متنوعی برای این ویژگی بارش معرفی و به کار گرفته شده است. یکی از نمایه های پرکاربرد مربوط به بارش روزانه، مبتنی بر توزیع تعمیم یافته مقادیر حدی است. در این پژوهش آستانه ی بارش های فرین غرب ایران به روش های آماری توزیع تعمیم یافته، مقادیر حدی تعیین و بارش های فرین منطقه ی مورد مطالعه شناسایی، و توزیع فضایی آن ها مورد تحلیل قرار گرفت. برای انجام این کار از داده های شبکه ای حاصل از میانیابی روزانه 69 ایستگاه سینوپتیک و اقلیم شناسی برای دوره ی آماری 1961 تا 2010 استفاده گردید. سپس با استفاده از روش توزیع تعمیم یافته مقادیر حدی، بارش های روزانه 22 میلیمتر و بیشتر از آن، به عنوان بارش های فرین انتخاب شدند. جهت شناسایی الگوی پراکنش و روابط فضایی بارش های فرین غرب ایران (استان های همدان، کردستان، کرمانشاه، لرستان و ایلام) از آماره مورن کلی[1]، مورن محلی[2] و نمایه گتیس ارد- جی استار[3] استفاده شد. الگوی فضایی برازنده بارش های فرین غرب ایران یک الگوی خوشه ای است که معنی داری آن در سطح 99 درصد اطمینان تأیید گردید. خوشه های فراوانی و خوشه های متوسط بارش های فرین در بعضی از نواحی مانند استان های همدان و کردستان بر همدیگر منطبق بوده ولی در بعضی نواحی با یکدیگر ارتباطی نداشتند. بیشتر بسامد و متوسط بارش های فرین در استان های همدان و کردستان به وقوع پیوست. بر اساس هر دو شاخص موران محلی و لکه های داغ ارتفاعات منطقه ی مورد مطالعه نقش قابل توجهی در الگوهای بارش های فرین با الگوی خوشه ی بالا داشته است. نتایج این تحقیق نشان داد که فراوانی و متوسط بارش های فرین غرب ایران تحت تأثیر ناهمواری ها و آرایش آن ها و همچنین سامانه های همدیدی است. [1]- Global Moran’s I statistic [2]- Local Moran’s I statistic [3]- Getis- Ord G* statistic#,
تحلیل فضایی خشکسالی اقلیمی شمال غرب ایران با استفاده از آماره خودهمبستگی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از پدیده های خزنده محیطی است که در مناطق خشک و نیمه خشک نمود بیشتری دارد. در این پژوهش با استفاده از داده های بارندگی 23 ایستگاه سینوپتیک و باران سنجی در بازه زمانی 20 ساله در شمال غرب ایران، به بررسی و تحلیل فضایی خشکسالی پرداخته شده است. ابتدا با استفاده از مقادیر SPI، دوره های خشکسالی و ترسالی منطقه شناسایی شدند و با استفاده از افزونه Geostatistic Analyst اقدام به پهنه بندی خشکسالی با روش درون یابی کریجینگ معمولی با مدل نیم پراشنگار گوسین و با کمترین خطای RMS شد. در ادامه با استفاده از واریوگرام مناسب، یاخته هایی به ابعاد 5*5 کیلومتر جهت انجام تحلیل فضایی بر منطقه مورد مطالعه گسترانیده شد. به منظور تبیین الگوی حاکم بر خشکسالی در شمال غرب ایران از آماره های سراسری و موضعی موران در حکم رویکردهای تحلیل اکتشافی داده های فضایی استفاده شد. نتایج شاخص موران در مورد خشکسالی نشان داد که مقادیر مربوط به سال های مختلف در طول دوره آماری دارای ضریب مثبت و نزدیک به یک (I >0/959344Moran's) می باشند که نشان دهنده خوشه ای بودن توزیع فضایی خشکسالی است. همچنین نتایج حاصل از مقادیر امتیاز استاندارد Z و مقدار P-Value، خوشه ای بودن توزیع فضایی خشکسالی را مورد تائید قرارداد. درنهایت جهت شناسایی الگوهای فضایی حاکم بر خشکسالی از آماره ی عمومی G استفاده شد. نتایج این آماره نشان داد که قسمت غرب و شمال غرب منطقه دارای الگوی خشکسالی ملایم و جنوب شرق منطقه دارای الگوی خشکسالی بسیار شدید می باشد که در سطح 99/0 درصد معنادار می باشند.
مدلسازی روابط مکانی فشار بخار آب با استفاده از تکنیک آمار فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روابط مکانی داده های محیطی به عنوان یکی از مهمترین اهداف آمار فضایی برای تحلیل الگوهای فضایی و درک وابستگی های فضایی به حساب می آید. در این راستا تحلیل اکتشافی داده های فضایی ( ESDA ) به خوبی توانسته است روش هایی را برای تمایز بین الگوهای فضایی تصادفی و غیرتصادفی فراهم آورد. لذا مقاله حاضر تلاش دارد تا با استفاده از ESDA به تبیین الگوهای مکانی یکی از عناصر مهم اقلیمی یعنی فشار بخار آب بپردازد. در این راستا آماره های موران عمومی ( Moran’s I ) و موران محلی (Local Moran’s Anselin) و LISA به عنوان رویکردهای ESDA به منظور تحلیل خودهمبستگی فضایی الگوهای مکانی فشار بخار آب بر اساس عوامل اقلیمی مورد استفاده قرار گرفت. یافته های آماره ی موران عمومی نشان داد که فشار بخار آب در جنوب و جنوبغرب ایران دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشه ای توزیع شده اند. بررسی های ماهانه نشان داد که فشار بخار آب در ماه های گرم سال نسبت به ماه های سرد از خودهمبستگی فضایی بالاتری برخوردار می باشد و در نتیجه تمایل بیشتری به خوشه ای شدن دارد. همچنین نتایج نشان داد که با گذشت زمان فشار بخار آب در جنوب و جنوبغرب ایران تمایل بیشتری به پراکنده شدن و عدم خوشه ای شدن در فضا پیدا کرده است. آماره موران دومتغیره برای فشار بخار آب و طول جغرافیایی، نشاندهنده خودهمبستگی فضایی قوی و مثبت و یک الگوی خوشه ای می باشد. از طرف دیگر رابطه بین فشار بخار آب و متغیرهای عرض جغرافیایی، ارتفاع و شیب حاکی از یک توزیع فضایی پراکنده و ناهمگنی خصوصیات آنها با مقادیر فشار بخار آب است. نتایج رابطه دو متغیره فشار بخار آب و جهات جغرافیایی شیب نیز، بیانگر ناپیوستگی و تصادفی بودن رابطه بین این دو متغیر است.
بررسی رابطه تغییرات زمانی دمای سطح زمین و الگوی فضایی تغییرات کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگزینی پوشش های گیاهی با آسفالت و بتن و تغییر کاربری اراضی از عوامل اصلی انتشار گرماهای انسان ساز به شمار آمده که باعث افزایش دمای محیط زیست شهری و منجر به ایجاد جزیره حرارتی شهری می شود. یکی از موضوعات اساسی در بررسی و پایش جزایر حرارتی شهری، واکاوی و شناسایی تغییرات زمانی و مکانی آن ها است که در این رابطه آمار فضایی به خوبی توانسته است به این مهم بپردازد. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از سنجنده TM ماهواره Landsat5 و سنجنده های OLI و TIRS ماهواره Landsat8، تغییرات زمانی و مکانی دمای سطحی شهر زنجان مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور ابتدا تصاویر مربوط به 4 دوره زمانی سال های 1987، 1999، 2007 و 2016 گردآوری و سپس با استفاده از الگوریتم پنجره مجزا، داده های دمایی موجود در شهر زنجان استخراج گردید. در مرحله بعد با استفاده از آماره خودهمبستگی فضایی موران و شاخص G به تحلیل فضایی داده های دما پرداخته شد. براساس نتایج تحقیق مشخص شد که بیشترین مقادیر دمایی در شهر زنجان مربوط به مناطق دارای زمین های بایر و کمترین مقادیر در مناطق حاوی پوشش گیاهی، کاربری های مرکزی شهر و بافت های فرسوده رخ داده است. تحلیل خودهمبستگی فضایی موران در سطح اطمینان 99 درصد نشان داد که داده های دمای سطحی شهر زنجان دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشه ای توزیع شده اند. نتایج شاخص Gi* نیز نشان داد که در تمامی سال های موردمطالعه دمای حداکثر متعلق به زمین های بایر بوده است.
مرگ ومیر و تحولات فضایی علل آن در شهرستان های ایران در سال های 1389 – 1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مطالعات مهم در برنامه ریزی سلامت کشورها و سنجش الگوی کیفیت زندگی و بهره مندی از سیستم خدمات بهداشت و درمان و موفقیت آن ها، بررسی الگوی مرگ ومیر در پهنة جغرافیایی است. مطالعات انجام شده با تأکید بر کلان نگری، علل فوت را در سطح کل کشور بررسی کرده و نتایج به دست آمده نیز با نادیده گرفتن عناصر جغرافیایی تشکیل دهندة کشور، الگوی واحدی را بیان می کند. با توجه به تفاوت های منطقه ای در شیوع علل مختلف مرگ ومیر، مطالعة حاضر با بهره گیری از رویکرد آمار مکانی و تحلیل اکتشاف فضایی داده، به بررسی تفاوت های علل مرگ در مقیاس شهرستان های کشور پرداخته است. نتایج نشان داد که از مجموعِ متوفیان ثبت شده برحسبِ طبقه بندی بین المللی مرگ ومیر ( ICD ) در سال های 1389-1385، بیماری های دستگاه گردش خون، سوانح و تصادفات و انواع سرطان ها، مهم ترین علت مرگ ومیر در ایران بوده اند. توزیع علل سه گانة ذکر شده در کشور از توزیع یکسانی برخوردار نبوده و در بعضی از شهرستان ها بیش از 75 درصد از علل مرگ، ناشی از سه عامل یادشده بوده؛ در حالی که در این دوره در بعضی از شهرستان ها نیز نقش عوامل یادشده کمتر از 20 درصد است و بخش عمده ای از مرگ ومیر این شهرستان ها ناشی از کهولت سن بوده است. بررسی پراکنش فضایی علل عمدة مرگ در مقیاس شهرستان ها مشخص کرد، 3 عامل بیماری های قلبی، تصادفات و انواع سرطان در سنین غیر از کهولت، عمدتاً در شهرستان هایی با نرخ شهرنشینی کمتر از میانگین ملی تمرکز دارد و برخلاف تصوّر که تمرکز جمعیت و نرخ شهرنشینی بالا را عامل اساسی در بروز بیماری های فوق می دانند، تمرکز ناشی از این علل در شهرستان هایی اتفاق می افتد که از تراکم پایین جمعیتی و درصد شهرنشینی کمتر از میانگین ملی برخوردار هستند.
تحلیل رابطة پایگاه اجتماعی و اقتصادی قومیت ها با جدایی گزینی شهری (موردمطالعه: محلات شهر تکاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جدایی گزینی به عنوان یک مشکل و جدایی بین جوامع قومی، مذهبی، نژادی و گروه های درآمدی شهری، از مهم ترین موانع توسعه است. مهم ترین بعد آن، جدایی گزینی در درآمد اقتصادی بوده که منجر به بروز شکاف هایی در امکانات اجتماعی شده و شهروندان را از مشارکت اجتماعی دور نگه می دارد و درنهایت شهر را به سمت خوشه ای شدن در بعد فضایی هدایت می کند. هدف مقالة حاضر آن است تا با استفاده از تحلیل های خودهمبستگی، رابطة پایگاه اجتماعی و اقتصادی قومیت ها با جدایی گزینی آنان در محلات شهر تکاب تحلیل و تأثیر آن ها بر یکدیگر با استفاده از نقشه نمایش داده می شود. روش پژوهش به کار گرفته شده توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و پیمایش های میدانی است. در این پژوهش قومیت، میزان درآمد و هزینة خانوار به تفکیک در حوزه های شهری موردبررسی قرارگرفته است، بدین ترتیب که ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی اطلاعات مرتبط با پایگاه درآمدی و قومیت خانوار جمع آوری شده است، سپس با ایجاد پایگاه داده ها در محیط GIS به ایجاد لایه های موردنیاز برای انجام طرح پرداخته شده و درنهایت با استفاده از تحلیل آمار فضایی موران جهانی و آنسلین خودهمبستگی بین قومیت و درآمد به وسیلة نقشه نمایش داده شده است. در موران جهانی قومیت ترک (۰٫۵۳) و هزینه خانوار (۰٫۲۳) با خوشه بندی بالاتر و به طور کامل در مجاورت یکدیگر واقع شده اند. موران آنسلین نیز جدایی گزینی قومی و درآمدی را نشان می دهد و جدایی گزینی اقتصادی با جدایی گزینی قومیتی به طور کامل تطابق دارد. به این صورت که قومیت ترک در شرق شهر تکاب ازنظر درآمدی در سطحی بالاتر از قومیت کرد در غرب شهر است و جدایی گزینی قومیتی بر جدایی گزینی اقتصادی تأثیر مستقیم دارد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی قومیت ها و جدایی گزینی فضایی آنان رابطه علی و معلولی وجود دارد. درواقع می توان گفت چهار مرحله هجوم و توالی اکولوژیکی (نفوذ، هجوم، تثبیت، تراکم و توده شدن) در شهر تکاب به وقوع پیوسته است.
سنجش عدالت فضایی در توزیع مکانی کاربری های آموزشی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان فیزیکی و جمعیتی شهر اردبیل در چند دهه اخیر موجب افزایش نیاز به امکانات و تسهیلات عمومی ازجمله تسهیلات آموزشی شده است. ناتوانی سیستم مدیریت شهری در برآوردن این نیازها، برهم خوردن نظام توزیع خدمات و توزیع نامتوازن مراکز آموزشی در سطح نواحی شهر اردبیل را در پی داشته که به شکل گیری محله هایی با دسترسی محدود به خدمات آموزشی و در نتیجه بی عدالتی فضایی منجر شده است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی الگوی پراکنش مکانی مراکز آموزشی شهر اردبیل، بررسی مطلوبیت شعاع عملکردی آن و سنجش ارتباط توزیع فضایی مراکز آموزشی با میزان جمعیت نواحی و فاصله از هسته مرکزی شهر است. هدف پژوهش، کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی - تحلیلی است. از روش کتابخانه ای برای گردآوری داده ها و اطلاعات لازم بهره گرفته شده است. توابع میانگین نزدیک ترین همسایگی برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات و الگوی توزیع فضایی مراکز آموزشی و پلیگون های تیسن برای بررسی مطلوبیت شعاع عملکردی این تسهیلات استفاده شدند و با شاخص موران دومتغیره موجود در محیط نرم افزار GeoDa، خودهمبستگی فضایی متغیرهای جمعیت و فاصله از مراکز شهر در ارتباط با میزان پراکنش و تراکم مراکز آموزشی در سطح محدوده مطالعه شده مشخص شدند. یافته های تحقیق نشان می دهند که الگوی پراکنش مراکز آموزشی ابتدایی، دبیرستان، هنرستان و سایر مراکز به شکل خوشه ای و الگوی پراکنش مدارس راهنمایی از نوع تصادفی است. این وضعیت به تمرکز خوشه ای خدمات آموزشی در مرکز شهر و کمبود این خدمات در پیرامون منجر شده است، همچنین تمرکز خدمات آموزشی موجب مطلوبیت شعاع عملکردی مدارس در مرکز و نامطلوبی آن در نواحی پیرامونی شهر شده است. سنجش ارتباط بین توزیع مراکز آموزشی و میزان جمعیت نواحی نیز ارتباط بسیار ضعیف این دو متغیر را تأیید می کند و توجه نشدن به عامل جمعیت و نیاز شهروندان در راستای توزیع تسهیلات آموزشی را نشان می دهد. تحلیل ارتباط بین فاصله از هسته مرکزی شهر اردبیل و توزیع و تراکم مدارس خودهمبستگی فضایی منفی بین این دو متغیر را نشان می دهد یعنی با فاصله از هسته مرکزی شهر از تعداد مدارس کاسته می شود و در نواحی پیرامونی به صفر می رسد. در نتیجه، نابرابری فضایی در توزیع کاربری ها و مراکز آموزشی در سطح شهر اردبیل ملموس است و ناعدالتی فضایی حاکم بر نواحی مسکونی شهر اردبیل را نشان می دهد.
تحلیل فضایی بازتاب های گردشگری تجاری در شهرهای شمال غرب کشور،( مطالعه موردی شهر بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
143 - 160
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل در حوزه گردشگری شهری و تحلیل فضایی اثرات، بازتابها و الگوهای فضایی آن در فضاهای شهری می باشد. به نحوی که می توان به این وسیله شناخت با ارزشی را از نحوه تأثیر گذاری گردشگری و الگوهای خلق شده فضایی حاصل از آن بدست آورد. شهر بانه یکی از شهرهای میانه اندام شمال غرب کشور است که طی سالهای اخیر بر اثر رشد گردشگری تجاری در سطح شهر شاهد تغییرات وسیع فضایی در داخل خود بوده است. این تغییرات از الگوی خاصی پیروی کرده اند که با توجه به تحلیل ها و مطالعات صورت گرفته کاربریهای جدید و یا رشد کاربری های مرتبط با گردشگری از بارزترین اثرات رشد این صنعت در شهر بانه بوده است. هدف از مقاله حاضر تحلیل الگوهای فضایی گردشگری و نحوه خلق آثار و پدیده های جغرافیایی در مکانهای جغرافیایی می باشد. در این تحقیق با استفاده از مدل های فضایی مانند موران سراسری و موران محلی به بررسی نحوه توزیع کاربری های گردشگری و الگوهای فضایی آنها در سطح شهر پرداخته ایم. که نتیجه بررسی ها و تحلیل های فضایی نشاندهنده خوشه ای بودن نحوه توزیع کاربریهای ثانویه گردشگری در شهر بانه است. کاربریهای گردشگری و یا مرتبط با بخش گردشگری از الگوی خوشه ای تبعیت کرده و در یک یا دو بخش از شهر توزیع شده اند. که این توزیع در رابطه با موقعیت کاربریها و ارتباط کارکردی آنها با همدیگر می باشد. به عبارتی فضای شهری متأثر از فعالیت گردشگری در شهر بانه شکل گرفته و کاربریهای گردشگری تحت تأثیر این فعالیت در بخش خاصی از شهر و در مجاورت همدیگر قرار گرفته اند.
تحلیلی بر پراکنش فضایی - مکانی مؤسسات مالی و اعتباری و عوامل مؤثر بر آن (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مؤسسات مالی و اعتباری از جمله مهمترین کارکردهای اقتصادی شهری است که زمینه ی رقابت بین شهری و درون شهری را در بین محلات شهر مهیا می سازد. از این رو الگوی توزیع فضایی این تسهیلات و رعایت توزان در مکان یابی و استقرار آن امری بسیار مهم است که تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از این رو مدل ها و ابزارهای آمار فضایی موجود در سیستم اطلاعات جغرافیایی می تواند در شناسایی پهنه های تمرکز مؤسسات مالی و اعتباری و سنجش الگوی توزیع فضایی آن ها و تعیین عوامل مؤثر بر پراکنش فضایی - مکانی این تسهیلات مؤثر واقع شود. از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی الگوی توزیع فضایی مؤسسات مالی و اعتباری موجود در شهر اردبیل و سنجش میزان ارتباط بین تراکم جمعیت و میزان پراکنش مراکز مالی مستقر در شهر و به منظور شناسایی و تعیین عوامل مؤثر بر پراکنش فضایی این تسهیلات انجام شده است. برای سنجش الگوی توزیع فضایی مؤسسات مالی و اعتباری از مدل های نزدیک ترین همسایگی، منحنی انحراف استاندارد و خوشه بندی کم و زیاد، در راستای بررسی خودهمبستگی فضایی بین تراکم جمعیت و تعداد مراکز مالی از شاخص دومتغیره موران و جهت مدلسازی عوامل مؤثر بر پراکنش فضایی تسهیلات مذکور نیز از مدل حداقل مربعات معمولی و رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) استفاده شده است. نتایج به دست آمده از یافته های تحقیق نشان می دهد که مؤسسات مالی و اعتباری شهر اردبیل به صورت خوشه ای و در جهت شمالی و جنوبی این شهر استقرار پیدا کرده است. بین جمعیت و تعداد مراکز مالی موجود در هر ناحیه نیز خودهمبستگی فضایی مثبت ضعیفی برقرار بود که نشانگر کم توجهی به این عامل در مکانیابی مؤسسات مالی و اعتباری می باشد. همچنین نتایج مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی با R2 ی برابر با 88/0 و R2 تعدیل شده ی 84/0، نشان دهنده ی تاثیرگذاری متغیرهای مستقل در پراکنش مکانی - فضایی مؤسسات مالی و اعتباری بوده است.