فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۵٬۲۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های آغازین فروپاشی اتحاد شوروی و جایگزین شدن جمهوری های جدید، مهم ترین روند مهاجرت از سوی روس تباران ساکن در آسیای مرکزی بود، ولی این روند در سال های بعد به ویژه از دهه 2000 به بعد تغییر کرد. به طوری که اینک با پدیده مهاجرت گسترده مردم آسیای مرکزی به روسیه روبه رو هستیم. این مهاجرت ها که بیشتر با انگیزه های اقتصادی صورت می گیرند تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد کشورهای مهاجرفرست به جای می گذارند؛ تا جایی که در سه دهه گذشته دو کشور تاجیکستان و قرقیزستان از نظر سهم حواله ها از تولید ناخالص ملی، همواره در شمار سه کشور نخست جهان بوده اند که بخش قابل توجهی از آن از روسیه تأمین می شود. در این نوشتار همراه با بررسی روندهای مهاجرت در منطقه و ویژگی مهاجران آسیای مرکزی در روسیه، به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که شکل گیری اتحادیه اقتصادی اوراسیایی چه تأثیری بر روند مهاجرت از آسیای مرکزی به روسیه داشته است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که عضویت کشورهای قزاقستان و قرقیزستان و روسیه در اتحادیه اقتصادی اوراسیایی با اثرگذاری بر هزینه های سود و زیان مهاجران کاری روند مهاجرت نیروی کار از دو کشور مورد اشاره به روسیه را افزایش داده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اتحادیه اقتصادی اوراسیایی با تسهیل روند مهاجرت نیروی کار، سبب افزایش مهاجرت های کاری از قزاقستان و قرقیزستان به روسیه شده است. این نوشتار با روش کیفی همبستگی و با ابزار کتابخانه ای صورت می گیرد.
بررسی چرایی تقابل ایران و چگونگی تعامل در روابط ایران - عربستان سعودی پس از حادثه منا
حوزههای تخصصی:
ایران و عربستان از وقوع انقلاب اسلامی، تا کنون روابط پر فراز و نشیبی را داشته اند. اگرچه سویه ی این روابط بیشتر به سمت تنش بوده است اما در رفتار دو کشور در ادوار کوتاه مدتی، تعامل و دوستی نیز دیده می شود. ورای تقابل ایدئولوژیک بین دو کشور که هر دو خود را در جایگاه دارالاسلام می بینند مسئله ای که مهم جلوه می کند حوادث دوره ای است که روابط دو کشور را به سمت تیرگی سوق داده است و یکی از این حوادث، حادثه ی منا در سال 1394 در عربستان بود که تنش های دو کشور را به سمتِ بحرانی همه جانبه پیش برد و سایه ی این بحران را کماکان پس از نزدیک به یک دهه می توانیم شناسایی کنیم. اینکه ماهیت شکاف سیاسی بین دو کشور چیست نیاز به آسیب شناسی جدی دارد. ضرورت بحث و اهمیتش در این است که هر دو کشور، مسلمان هستند و تعامل آنها بیشتر از تقابل می تواند منافع مسلمانان و کشورهای اسلامی را شامل شود. بنابراین هدف این مقاله ریشه یابی چرایی و چگونگی تنش های بین دو کشور پس از حادثه ی منا است. چرایی تقابل ایران و چگونگی تعامل در روابط ایران – عربستان پس از حادثه منا چیست؟ از حادثه ی منا تا سال 1402 که تعامل دو کشور دوباره از سرگرفته شد روابط شکننده ارزیابی می شود. در خصوص چیستی این تنش ها در این مقاله به مشکلات تاریخی حل نشده، شکل تهاجمی جمهوری اسلامی برای عربستان و حادثه ی منا به عنوان یک بحران عظیم پرداختیم و در زمینه ی چگونگی تعامل نیز به تمرکز بر اقتصاد و همگرایی و البته جایگزینی رویکرد اسلامی به جای شیعی در سیاست خارجی اشاره شد تا بتوان به تعامل بین دو کشور را ایجاد کرد.
تحولات داخلی افغانستان و تغییر در راهبرد سیاست خارجی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«راهبرد ضدتروریسم» بوش، «راهبرد ضدشورش» اوباما و «راهبرد صفرپایه» ترامپ سه راهبرد جداگانه دولت آمریکا در سه دوره ریاست جمهوری در افغانستان است که سرانجام با خروج نیروهای آمریکایی، به پذیرش قدرت همان گروهی منجر شد که 20 سال پیش در سال 2011 با هدف نابودی دولت طالبان به روند حضور شکل داد. در این نوشتار ضمن تلاش برای ارائه شواهد تأییدکننده این تغییر راهبرد و تعارض آن با راهبردی کلان و با کانون بودن یکی از سطح های تحلیل نظریه روزنا که تمرکز خود را به تحولات محیط داخلی افغانستان قرار می دهد؛ به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که شواهد تغییر در رویکرد سیاست خارجی آمریکا پیرامون افغانستان در سه دوره یادشده کدامند و چه رابطه ای میان تحولات داخلی افغانستان با این تغییرها وجود دارد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که نقش گروه های معارض داخلی و قدرت یابی آن ها در این سه دوره مهم ترین عامل ایجاد تغییر رویکرد سیاست خارجی آمریکا در دوران بوش، اوباما و ترامپ است. یافته های این نوشتار با توجه به اسناد بالادستی آمریکا نشان می دهند که پیگیری راهبردهای متعارض با اهداف اولیه ناشی از شکست راهبردی در سیاست خارجی آمریکا در برابر اقدام های گروه های مسلح مانند طالبان ، قدرت یابی آن ها و هزینه های روزافزون بوده است. با توجه به رویکرد بررسی مقایسه ای و تمرکز بر مرحله توصیفی آن، روش مورد استفاده در این نوشتار کیفی و از نوع مقایسه ای است.
الگوی رفتاری ایالات متحده و روسیه در منطقه قفقاز (2024 -2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
165 - 188
منطقه قفقاز نسبت به چند سال گذشته کمتر مورد توجه دانشمندان و تصمیم گیرندگان حوزه اوراسیا قرار گرفته است، زیرا مطالعات امنیتی این منطقه در حال حاضر تحت تأثیر درگیری مسلحانه در اوکراین و آشفتگی های منطقه غرب آسیا می باشد. با این حال، منطقه قفقاز مخصوصاً قفقاز جنوبی به دلایل داخلی و خارجی، از شکنندگی ژئوپلیتیکی حادی رنج می برد و از آنجایی که تشدید رقابت میان روسیه و ایالات متحده پس از جنگ سرد به بالاترین حد خود رسیده است، فرآیند درگیری و همکاری آن ها در این بخش حساس اوراسیا مستحق توجه است. بنابراین نگارنده ضمن بررسی روابط دوجانبه مسکو و واشنگتن در قفقاز، سعی دارد وضعیت فعلی این منطقه و منطق همکاری و رقابت این دو کشور در چند سال گذشته را تببین و تشریح کنند. از این رو هدف اصلی این پژوهش پاسخگویی به این سؤال است که ایالات متحده و روسیه چه سیاست هایی را در قبال بحران های این منطقه اتخاذ کرده اند و دلایل و منطق این دو کشور از این سیاست ها چه بوده است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سؤال اصلی مطرح می شود این است که پندارهای مختلف از شیوه کسب منافع راهبردی، امنیتی و نظامی باعث سیاستگذاری رقابتی روسیه و آمریکا در بحران های منطقه قفقاز شده است؛ همچنین این پژوهش بر منطق همکاری جویانه ایالات متحده و روسیه در رابطه با فرآیندهای حل و فصل مناقشات قومی و سیاسی در آبخازیا، اوستیای جنوبی و قره باغ کوهستانی که در راستای حفظ ساختار ادراکی نظام بین الملل است، متمرکز می باشد. برای بررسی این فرضیه ها ضمن تکیه بر نظریه خطای اسنادی و رویکرد توصیفی- تحلیلی، روش مطالعه اسنادی مبتنی بر جمع آوری و تحلیل داده های کتابخانه ای، سایت ها، مقاله ها و منابع اینترنتی می باشد.
نقش سرمایه اجتماعی در افزایش غرور ملی شهروندان قزاقستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از منابع هویت بخشی شهروندان، غرور ملی است که در کشورهای درحال توسعه اهمیت زیادی دارد. قزاقستان یکی از کشورهای درحال توسعه در آسیای مرکزی است که مهم ترین و بزرگ ترین آنها در منطقه به شمار می آید. این کشور در حالی در پایان سال 1991 به استقلال رسید که اقلیت های قومی و مذهبی مختلفی داشت، ولی با وجود آن، سال ها از ثبات سیاسی و اجتماعی خوبی برخوردار بوده است، هرچند که رویدادهای ژانویه ۲۰۲۲ از بی ثباتی اجتماعی و سیاسی شدید در این کشور خبر داد. در این زمینه، نتایج پیمایش ارزش های بین المللی نیز نشان می دهد که شهروندان این کشور غرور ملی به نسبت بالایی دارند (میانگین 40/3). این پرسش مطرح است که سرمایه اجتماعی به عنوان مفهومی نوین در علم سیاست، چه تأثیری بر افزایش غرور ملی شهروندان کشور قزاقستان داشته است. این نوشتار به شیوه کمی و با استفاده از تحلیل ثانویه داده های آماری پیمایش ارزش های جهانی انجام شده است. با تقسیم سرمایه اجتماعی به پنج مؤلفه، نتایج نشان داد که سه مؤلفه سرمایه اجتماعی یعنی اعتقاد به اهمیت دموکراسی در جامعه، اعتماد سیاسی و عضویت در انجمن های اجتماعی در تقویت غرور ملی شهروندان قزاقستانی تأثیر مثبتی داشته و سبب تقویت غرور ملی در میان شهروندان این کشور شده است. یافته های نویسندگان نشان می دهد تأثیر اعتماد اجتماعی تعمیم یافته و ارزش های دینی بر غرور ملی شهروندان قزاقستانی معنا دار نبود.
هوشمندسازی راهبرد عمومی و خاورمیانه ای اتحادیه اروپا، ملاحظه هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی سیاست های اتحادیه اروپا در خاورمیانه و جهان، وجود ضعف های اساسی در سطح راهبردی و عملیاتی، کنشگری این نهاد را نشان می دهد. توازن نرم افزارانه و سخت افزارانه در راهبرد عمومی و منطقه ای اتحادیه اروپا از مهم ترین دلایل ایجاد چنین وضعیتی است. سیاست گذاران اروپایی با آگاهی از این واقعیت، هم زمان با امضای «پیمان ماستریخت» در جنبه نظری از ضرورت تقویت قدرت سخت اتحادیه اروپا سخن گفته و سپس حرکت عملی خود را در این زمینه آغاز کردند. با توجه به اهمیت و تأثیر متوازن سازی نرم افزاری و سخت افزاری راهبرد عمومی و خاورمیانه ای اتحادیه اروپا بر منافع ملی ایران، مسئله اصلی این نوشتار، ارزیابی عملکرد اتحادیه اروپا در جهت تحقق هوشمند سازی راهبرد عمومی و خاورمیانه ای این نهاد است. در این نوشتار به این پرسش پاسخ داده می شود که راهکارهای اتحادیه اروپا برای هوشمندسازی راهبرد عمومی و خاورمیانه ای خود چیست و برای ایران چه ملاحظه هایی در پی دارد؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که اتحادیه اروپا به عنوان یک قدرت نرم و بهره مند از ظرفیت های چشمگیر در حوزه فرهنگ، اقتصاد، سیاست و دیپلماسی عمومی، با استفاده از ابزارهای سخت افزارانه متنوع، به دنبال تقویت قدرت سخت خود است و از این راه می کوشد با ایجاد توازن میان قدرت نرم و قدرت سخت خود، کنش عمومی و منطقه ای خود را هوشمندتر کند. نظریه استفاده شده در این نوشتار نظریه قدرت هوشمند جوزف نای است. همچنین از روش کیفی بر پایه تحلیل محتوا، با بهره گیری از رویکرد تحلیل تاریخی و مقایسه ای و گردآوری داده ها از اسناد تاریخی مربوط با موضوع بهره گرفته شده است. یافته های این نوشتار نشان می دهد اتحادیه اروپا تا تبدیل شدن به یک قدرت هوشمند فاصله زیادی دارد. می توان گفت حضور اتحادیه اروپا در جهان و خاورمیانه، اندکی هوشمند تر شده است. این موضوع برای ایران چالش هایی از جمله افزایش وزن رقیبان منطقه ای مانند شورای همکاری خلیج [فارس] و فرصت هایی مانند بهره گیری از ظرفیت های عملیاتی ایران را به همراه دارد.
کاهلی استراتژیک آمریکا: زمینه سازی برای پخته گی رفتاری متحدین در غرب آسیا
حوزههای تخصصی:
از آغازین دومین دهه قرن بیست و یکم، غرب آسیا بر روی ریل متفاوتی قرار گرفته است. هر چند که جوهره رفتاری بازیگران ملی و فرا ملی دچار دگرگونی نشده است اما آنچه برجستگی یافته این مهم می باشد که عملکرد بازیگران فراملی، فهم به شدت متفاوتی از ظرفیت ها و فرصت ها در میان کشورهای منطقه بالاخص متحدین آمریکا بوجود آورده است. این به معنای قرار گرفتن در سطح ادراکی بالاتر و به تبع آن استقلال رفتاری بیشتر در تعریف منافع و اولویت بندی ها در قلمرو سیاست خارجی می باشد. کاهلی استراتژیک آمریکا در منطقه که از دوران اوباما کلید زده شد و تلاش چین برای بسط حوزه نفوذ خود به این جغرافیا شرایط امنیتی متفاوتی را به وجود آورده تا کشورهای منطقه بسترسیاسی نوینی را در خصوص شکل دادن به تصمیمات برای خود میسر بیابند. سوالی که مطرح می شود این گونه ترسیم می گردد که آمریکا به عنوان نافذترین و مداخله گر ترین بازیگر در غرب آسیا چه سیاستی را برای حفظ موقعیت خود بسنده یافته و بازیگران منطقه ای برای تحکیم و بسط جایگاه خود چه رفتارهایی را پی گرفته اند؟ انتخاب گزینه مسئولیت پذیری محدود (کاهلی استراتژیک)به عنوان سیاست کلی آمریکا در منطقه که فرصت نقش آفرینی فزون تر برای دیگر بازیگران مطرح فراملی فراهم آورده به ضرورت الزام و قدرت مانور فراوانی برای بازیگران ملی در غرب آسیا برای تدوین رفتارها و شکل دادن به مناسبات بین بازیگری در تامین بهینه منافع ملی به وجود آورده است.
جهت گیری ها و فعالیت های روسیه، ایران و عربستان در جنگ یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور های قدرتمند، همواره خود را سزاوار مداخله در بحران ها می دانند تا از تهدید منافع خود جلوگیری کنند و منافع بیشتری را به دست آورند. منطقه غرب آسیا در معادله های قدرت هایی چون روسیه، عربستان و ایران جایگاه مهمی دارد و ارتباط میان غرب آسیا و این بازیگران، پیشینه دیرینه ای از کنش ها و واکنش های متقابل را شامل می شود. امروزه یمن از کانون های بحرانی فعال در غرب آسیا به شمار می رود و کنشگران متعددی در سطح های داخلی، منطقه ای و فرا منطقه ای برای به دست آوردن نتایج مطلوب، اقدام به نقش آفرینی در تحول های آن کرده اند. در این نوشتار می خواهیم با استفاده از رویکردی توصیفی- تحلیلی، بر پایه روش کیفی مقایسه ای و به کار گیری منابع کتابخانه ای، تشابه ها و تفاوت های سیاست خارجی تهدید محور روسیه، ایران و عربستان در برابر بحران یمن را بررسی کنیم. فرضیه مورد بحث این است که هر سه کشور، با نگرشی تهدید محور، در پی افزایش نفوذ منطقه ای، کاهش تهدید و موازنه سازی هستند. اما این هدف های مشترک، به استفاده از سیاست هایی متفاوت انجامیده است؛ در حالی که ایران، به اتحاد با انصار الله و حمایت از حوثی ها و در برابر، عربستان به مقابله با این جنبش برای بی اثر کردن نفوذ ایران و حفظ هژمونی خویش با جلوگیری از تسری موج انقلاب ها به مرز های خود اقدام کردند، روسیه میانجیگری و تلاش در بی طرفی و حفظ روابط مثبت با دو طرف درگیر، با هدف کنترل تنگه باب المندب و دریای سرخ را برگزید تا با حضور در جنوب یمن و درگیر نشدن در رقابت ایران و عربستان، منافع اقتصادی و اهداف اوراسیاگرایی خویش را تأمین کند.
هزینه فرصت اقتصاد سیاسی ایران در سوریه بین سال های 2011 تا 2022
منبع:
غرب آسیا سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
78 - 102
حوزههای تخصصی:
سوریه از شرکای راهبردی ایران در حوزه های سیاسی و امنیتی محسوب می شود و از اولین کشورهایی بود که پس از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و ازاین رو از همان اوایل، روابط رسمی دو کشور آغ از شد. سوریه به عنوان یکی از کشورهای تأثیرگذار در محور مقاومت، از اواخر ژانویه ۲۰۱۱ درگیر بحران داخلی تحمیلی از سوی غربی ها و متحدان منطقه ای آن ها شد و خسارت های سنگینی به این کشور وارد آمد. با نقش آفرینی ایران و دیگر متحدان سوریه، امنیت نسبی در این کشور برقرارشده و با شروع دوره بازسازی نیاز است تا این کشور با احیای توان گذشته و تقویت بخش های مهم اقتصادی و تجاری، خسارت های ناشی از بحران را جبران کند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک متحد راهبردی سوریه اکنون می تواند با نقش آفرینی در دوره بازسازی این کشور ضمن افزایش همبستگی دو ملت و تقویت اقتصادی محور مقاومت، حضور خود را در منطقه غرب آسیا از لایه نظامی-امنیتی به لایه اقتصادی گسترش دهد. این مقاله به دنبال آن است که نشان دهد که ایران در موضوع اقتصاد سیاسی نسبت به رقیبان منطقه ای خود در چه سطحی قرار دارد و این که چگونه بر پایه توانش خود متعهد به حمایت از دولت سوریه شده است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به این مبحث می پردازد که جنگ داخلی سوریه و نیازمندی این کشور به تجارت و فراهم شدن فضای تجاری و بازرگانی و کسب وکار، صاحبان سرمایه و تجار و بازرگانان ایرانی می توانند در این کشور سرمایه گذاری کنند و به تجارت با سوریه پرداخته و سود اقتصادی مناسبی را برای ایران و سرمایه گذاران ایرانی فراهم آورند
عدم مشروعیت محاصره دریایی یمن از رهگذر تدقیق در ماهیت مخاصمه مسلحانه در این کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محاصره دریایی یمن در سال 2015 میلادی، با حضور کشتی های جنگی نیروهای تحت ائتلاف به رهبری عربستان سعودی، در آب های تحت صلاحیت یمن آغاز شده است. سطور پیش رو بر آن شده است تا از رهگذر تدقیق در ماهیت مخاصمه مسلحانه در یمن، به مسأله مشروعیت یا عدم مشروعیت محاصره دریایی یمن نظر بدوزد. پیامدهای ناگوار ناشی از محاصره دریایی یمن، بایستگی کنکاش در مشروعیت یا عدم مشروعیت محاصره مزبور از منظر حقوق بین الملل را ایجاب می نماید ( مسأله ). به این منظور، تحقیق پیش رو، با روش توصیفی - تحلیلی و از طریق گردآوری اطلاعات عمدتاً کیفیِ تحقیق به روش کتابخانه ای و به صورت استفاده از اسناد، کتاب-ها، مقاله ها و تارنماهای معتبر انجام شده است ( روش ). برآمد پژوهش منعکس شده در مقاله حاضر، نشان داده است که مخاصمه مسلحانه میان دولت مرکزی یمن یا نیروهای تحت ائتلاف به رهبری عربستان سعودی با کمیته های مردمی وابسته به جنبش انصارالله و بخش هایی از ارتش یمن، یک مخاصمه مسلحانه غیربین المللی است و در نتیجه، این محاصره غیر مشروع است. افزون بر این، محاصره دریایی یمن، ناقض موازین حقوق بین الملل بشردوستانه، از جمله و به ویژه دستورالعمل سن رمو و پروتکل دوم الحاقی به کنوانسیون های چهارگانه ژنو 1949 است ( یافته ها ).
شناسایی عوامل موثر بر رشد فعالیت های گروهک پژاک در غرب کشور و تاثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
غرب آسیا سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
38 - 52
حوزههای تخصصی:
یکی ازدغدغه های امنیتی جمهوری اسلامی ایران در طی سالهای گذشته چالشهای امنیتی فعالیتهای گروههای تروریستی بخصوص فعالیت های پژاک در غرب کشور بوده است. در واقع، گسترش فعالیت های تروریستی پژاک متاثر از عوامل مختلف داخلی و منطقه ای در طی چندین دهه گذشته در ابعاد مختلف امنیت ملی را به چالش کشیده است. به نظر می رسد که در کنار عنصر جغرافیا و شرایط محیطی، عوامل دیگری از جمله عوامل اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و سیاسی در این فرایند یعنی گسترش و پراکندگی فعالیتهای پژاک نقش داشته اند. گسترش فعالیت های پژاک در غرب کشور را می توان از دو بعد مورد بررسی قرار داد. در بعد نخست، می توان به بررسی عوامل مختف از جمله عوامل اقتصادی، فرهنگی – اجتماعی و سیاسی در رشد فعالیت های پژاک در غرب کشور پرداخت. در بعد دوم نیز، تاثیر اقدامات و گسترش فعالیت های پژاک در غرب کشور بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نیز از اهمیت اساسی برخوردار است. در این راستا، با توجه به اهمیت موضوع این پژوهش بدنبال پاسخ گویی به این سوال محوری است ، عوامل تاثیر گذار در گسترش و پراکندگی گروه تروریستی پژاک در جغرافیای پیرامون ایران در غرب کشور کدامند و چه تاثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و روش گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای و استفاده از ابزار مصاحبه است. یافته های پژوهش نشان می دهد در حوزه اقتصادی بیکاری و معضلات اقتصادی خانواده ها با میانگین 24/4 نسبت به سایر مولفه های بیش ترین تاثیر؛ در حوزه فرهنگی و اجتماعی تبلیغات وسیع شبکه های ماهواره ای و اینترنتی با میانگین34/4 بیشترین تاثیر؛ و در حوزه سیاسی، عملیات روانی پژاک بر روی جوانان کرد با میانگین 49/4 بیشترین تاثیر را در گسترش و پراکندگی فعالیت های تروریستی پژاک در غرب کشور داشته اند.
جنگ اوکراین و پیامدهای آن بر اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ روسیه و اوکراین یکی از جدی ترین بحران هایی است که اتحادیه اروپا پس از جنگ جهانی دوم با آن روبه رو بوده است. این جنگ تمام حوزه ها و بخش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی این اتحادیه را زیر تأثیر قرار داده است. این جنگ با فشار ناهمتراز بحران بر کشورهای عضو این اتحادیه، بستر سیاسی شدن هویت های ملی را افزایش داده و ترکیبی از این دو عامل همراه با صلاحیت پایین نهادهای فراملی نیز بر دلایل افزوده است تا شاهد اختلاف کشورهای اروپایی برای رسیدن به یک سیاست مشترک باشیم. در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که پیامدهای جنگ اوکراین بر اتحادیه اروپا چه بوده است؟ یافته های این نوشتار این است که جنگ اوکراین پیامدهای زیادی بر اتحادیه اروپا داشته است که به واگرایی این نهاد و به دنبال آن، کاهش قدرت آن در نظام بین الملل انجامیده است. این مسئله ناشی از پررنگ شدن شکاف های درون این اتحادیه، خلأ رهبری قدرتمند و موضع گیری های متفاوت اعضا در پی بروز این جنگ بوده است. در این نوشتار ضمن توجه به دلایل و عوامل شروع جنگ اوکراین می خواهیم با استفاده از سناریوسازی پیامدهای جنگ اوکراین در ایجاد اختلاف میان اعضای اتحادیه اروپا و تضعیف جایگاه این نهاد در فضای بین المللی را بیشتر بررسی کنیم.
راهبردهای ایالات متحده در منطقه خلیج فارس (2020- 2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
151 - 178
خلیج فارس منطقه راهبردی مهمی برای راهبرد کلان ایالات متحده و جایگاه آن به عنوان یک قدرت بزرگ است. منطقه خلیج فارس به طور سنتی در قلب منافع ایالات متحده قرار دارد؛ زیرا یکی از مهم ترین مناطق تولیدکننده نفت در جهان است. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، شرکای مهم نظامی برای ایالات متحده هستند و موافقت نامه های نظامی و امنیتی، فروش تسلیحات و ظرفیت سازی به عنوان عناصر ضروری تعامل ایالات متحده با شرکای خود در شورای همکاری خلیج فارس هستند. طرح مسئله این مقاله به بررسی اولویت های راهبردی ایالات متحده و نقش امنیتی این بازیگر در حوزه امنیت خلیج فارس می پردازد و همچنین نوع روابط امنیتی و نظامی میان شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا را بررسی می کند. پرسش اصلی این تحقیق بدین صورت است که آیا راهبردهای متمایز ایالات متحده ثبات خلیج فارس را افزایش داده است یا اینکه این راهبردها عمدتاً بی ربط بوده اند؟ در این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و از نوع مطالعه اسنادی، روندهای امنیتی ایالات متحده را که برای حفاظت از منطقه توسعه داده شده است، تجزیه و تحلیل می گردد که شامل موازنه فراساحلی و سرزمینی هست. فرضیه مسلط این نوشتار بر احیای مجدد موازنه فراساحلی به عنوان راهبرد جدید ایالات متحده برای امنیت خلیج فارس هست زیرا به نظر می رسد که به دلیل محدودیت ها و چالش های موجود، این تغییر برای راهبرد کلان واشنگتن مناسب تر است. یافته های تحقیق بیان می کند که شواهد واضحی مبنی بر اینکه تعهدات امنیتی ایالات متحده در خلیج فارس برای ثبات منطقه حیاتی است، یافت نمی شود.
کارکرد عنصر «مکان» در تبلور اندیشه های پایداری و بیداری اسلامی (مورد پژوهی: قصیده «لِلأقصیٰ أَنْزِفُ شَغَفِی» اثر خِضر محمد أبو جُحجوح)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
97 - 119
حوزههای تخصصی:
مکان به عنوان سازه ای معنامند در القای اندیشه های پایداری و بیداری اسلامی مورد توجه شاعران معاصر قرار گرفته است. این پدیده که از دیرباز در آثار ادبی وجود داشته، امروزه در اشعار پایداری نقش چشمگیری ایفا می کند. خِضرمحمد ابوجُحجوح از شاعران پایداری سرا و زاده فلسطین است. وی در سرودن اشعارش، مکان را به عنوان منبع معناآفرینی و ابزار انتقال مفاهیم پایداری قرار داده است(مسئله)؛ جستار حاضر بر آن بوده تا به روش توصیفی-تحلیلی به تبیین کارکردهای عنصر مکان در بازنمود ایده های پایداری و بیداری اسلامی در قصیده«لِلأقصیٰ أَنْزِفُ شَغَفِی» اثر خضرمحمد ابو جحجوح بپردازد(روش)؛ دلیل انتخاب این موضوع پژوهشی از آن رو است که قصیده مزبور، آیینه واقعیت های جوامع عربی است و شاعر می کوشد تا آن را به عنوان ابزاری برای بیداری مردم در برابر اندیشه استعمار و اشغال به کار گیرد. عنصر«مکان» در شعر وی با صبغه های سیاسی، دینی، تاریخی، ملی و طبیعی، القاگر مفاهیمی همچون اقتدار و شُکوه گذشته، ضرورت پیدایش وحدت و همدلی، انتقاد از انفعال و بی تفاوتی سردمداران حکومتی، تحریک همت جمعی و بیداری اسلامی می باشد.وی می کوشد تا با تمرکز و دمیدن احساس و اندیشه به پدیده های مکانی، دریچه ای به سوی جهان بینی پایداری بگشاید؛لذا برای تحقق این امر در صدد است تا از رهگذر طرحواره-های تصویری برآمده از تشبیه، استعاره و کنایه و نیز سازوکارهای ادبی همچون توصیف اغراق-آمیز، برجسته سازی مفاهیم و تلمیح به مکان ها و حوادث تاریخی، موجبات انتقال اندیشه ها و درک دغدغه های پایداری را برای مخاطبان فراهم نماید(یافته ها).
جایگاه ترکیه در سیاست امنیت ملی روسیه: تهدید ژئوپلیتیک و شریک راهبردی
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر بنا به اقتضای تحولات منطقه ای در حوزه اوراسیایی و خاورمیانه و به ویژه پس از بهار عربی از 2010 تعاملات روسیه و ترکیه افزایش یافته و روابط دو کشور از همکاری گسترده تا مرز قطع روابط پیش رفته است. مساله اصلی در این رابطه آن است که سطح منطقه ای تعاملات دو کشور بیش از هر دوره دیگری اهمیت یافته و ترکیه را به یکی از مهم ترین مسائل سیاست خارجی و امنیتی روسیه تبدیل کرده است. این مقاله بر آن است که به این سوال پاسخ می دهد که ترکیه در سیاست امنیت ملی روسیه چه جایگاهی دارد؟ فرضیه ای که ارائه شده آن است که ترکیه به دلیل داشتن موقعیت ژئوپلتیکی ویژه در صادرات منابع انرژی روسیه، عضویت در ناتو و نفوذ در منطقه قفقاز و نیز محدود سازی نفوذ منطقه ای روسیه در خاورمیانه، تهدیدی بالقوه برای امنیت ملی فدراسیون روسیه محسوب می شود که در عین تهدید زایی، امکان ها و فرصت های مهمی را نیز برای روسیه به عنوان یک شریک راهبردی دارد و همین موضوع ضامن تداوم روابط دو کشور بوده است. برای بررسی این فرضیه از روش تحلیل کیفی متغیرها و سنجش رابطه منطقی آنها از طریق داده های برگرفته از کتب، مقالات و گزارش های مراکز معتبر پژوهشی به ویژه در روسیه بهره گرفته شده است. مبنای نظری این مباحث واقع نگری تهاجمی ست و دستاورد مقاله آن است که درک درست از جایگاه ترکیه در سیاست امنیتی و روسیه امکان ها و محدودیت های روابط منطقه ای ایران و روسیه را به روشنی نشان داده است.
تعامل حق تعیین سرنوشت و اصل یکپارچگی سرزمینی درمنطقه خومختار اوستیای جنوبی و جمهوری خودمختار آبخازیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره بر تعامل اصل حق تعیین سرنوشت و مصونیت یکپارچگی سرزمینی کشورها به عنوان دو قاعده بنیادینِ حقوق بین الملل تأکید شده است. ازاین رو حق تعیین سرنوشت در چارچوب بازداشتن اشغالگری و استعمار زدایی تعریف شده است تا با یکپارچگی سرزمینی دولت ها سازگار باشد. در دوران پسااستعماری نیز جنبه داخلی حق تعیین سرنوشت به معنای مشارکت برابر سیاسی و حفظ حقوق و آزادی های فرهنگی قرار گرفته و بارها بر مشروعیت نداشتن جدایی خواهی تأکید شده است. با وجود این، نظریه جدایی چاره ساز مستندِ گروه های جدایی خواه و برخی کشورها شده است تا مدعی حقِ جدایی خواهی در شرایط استثنایی باشند. در سال 2008 جدایی خواهان استان اوستیای جنوبی و جمهوری خودمختار آبخازیا با استناد به نظریه جدایی چاره ساز با صدور بیانیه ای از گرجستان اعلام استقلال کردند و دولت روسیه نیز بی درنگ استقلال این مناطق را به رسمیت شناخت. این پرسش مطرح است که مشروعیت استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا از گرجستان از دیدگاه حقوق بین الملل چگونه قابل ارزیابی است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که جدایی اوستیای جنوبی و آبخازیا با برقراری نوعی تعامل و توازن میان دو اصل حق تعیین سرنوشت و مصونیت یکپارچگی سرزمینی دولت ها قابل تحلیل است. روش این نوشتار کیفی مبتنی بر تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی شامل اسناد، آرا، گزارش ، کتاب، مقاله های چاپی و اینترنتی انجام شده است. براساس دستاوردهای این نوشتار، توسل به مفهوم جدایی چاره ساز در مورد اعلام استقلال آبخازیا و اوستیایی جنوبی به دلیل اهمیت اصل یکپارچگی سرزمینی در حقوق بین الملل و نبود پیش شرط هایی چون نسل کشی و توسل به این مفهوم به عنوان آخرین راه حل، مشروعیت قانونی ندارد.
بحران پژوهی منطقه ای طرح صلح ابراهیم و تاثیر ان بر منافع بین المللی چین در خلیج فارس
حوزههای تخصصی:
نظریه پردازان مطالعات سیاسی و روابط بین الملل معتقدند کشورهای نزدیک به هم، غالباً مناطق ارتباط سیاسی متداخلی داشته و در نتیجه سیاست خارجی آن ها نیز به شدت از همسایگانشان تاثیر می پذیرد. چین ارتباط و عادی سازی روابط بین کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس و رژیم صهیونستی را تناقض در حوزه سیاست خارجی و منافع بین المللی خود تلقی می نماید. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تاثیر پذیری طرح صلح ابراهیم بر ارتباط منافع بین المللی چین بر منطقه ی خلیج فارس و غرب اسیا به عنوان استراتژیک ترین منطقه در جهان اسلام تدوین و ترسیم شده است. سوال این است که ، عادی سازی روابط امارات و اسرائیل چه تاثیری بر منافع بین المللی چین در خلیج فارس داشته است؟ بنظر می رسد که عادی سازی روابط امارات و اسرائیل به دلیل نزدیکی این رژیم به ایالات متحده، منافع چین را در خلیج فارس با چالش های اساسی مواجه نماید. یافته های پژوهش نشان می دهند که ، برای پیاده سازی الگوی امنیت مشارکتی در خلیج فارس راهکارهای مقدماتی میتوانند شامل موارد زیر باشند: گفتگوهای ادواری منظم امنیتی در سطوح عالی و متوسط، اعتمادسازی از طریق توافقاتی در زمینه اطلاع دادن رزمایش نظامی، مبادله ناظران، تبادل اطلاعات و در نهایت رسیدن به توافقاتی در زمینه جلوگیری از بروز حوادث در دریا و در طول مرزهای مشترک، ناوبری در راههای آبی و هوایی، تأمین امنیت کشتیرانی در دهانه تنگه هرمز و همکاری فعالانه در حفظ محیط زیست منطقه.
حوزه دریای مدیترانه و آینده پژوهی مناسبات ترکیه و اسرائیل
منبع:
غرب آسیا سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
22 - 41
حوزههای تخصصی:
موضوع روابط ترکیه و اسرائیل از جمله مباحث مهم مطالعات منطقه ای محسوب می شود. روابط دو جانبه ترکیه و اسرائیل از زمان برقراری روابط دیپلماتیک در سال 1949 شاهد رشد قابل توجهی بوده است و در زمینه های مختلف به سرعت توسعه یافته است. ترکیه و اسرائیل دو بازیگر قدرتمند، در خاورمیانه و مدیترانه هستند، مدیترانه یکی از کانون های تحولات در دو دهه اخیر است این مقاله در پی پاسخ به این سوال است که تحولات حوزه مدیترانه چگونه آینده مناسبات ترکیه و اسرائیل را تحت تأثیر قرار خواهد داد. تحقیق این فرضیه را بررسی می کند که منافع و تهدیدات مشترک آنکارا و تل آویو در مدیترانه، در آینده سبب همکاری محدود آنها خواهد شد. به منظور بررسی تأثیر تحولات حوزه دریای مدیترانه بر آینده مناسبات ترکیه و اسرائیل از ظرفیت های تبیینی نظریه امنیت منطقه ای استفاده شده است. تبیین مؤلفه های تأثیرگذار به عنوان عوامل اصلی یک مجموعه امنیتی برای ارزیابی فرضیه ضروری است. همچنین در این مقاله با استفاده از آینده پژوهی، به بررسی روابط ترکیه و اسرائیل در پیوند با تحولات حوزه دریای مدیترانه پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که ترکیه و اسرائیل براساس منافع و تهدیدات مشترک، به دنبال ایجاد یک همکاری مشارکتی خواهند بود.
تبیین سیاست خارجی ترکیه در قبال منازعه حماس – رژیم صهیونیستی (در سال 2023)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبه نظامیان حماس در 7 اکتبر 2023 در پاسخ به بیش از هفت دهه اشغال گری و تحمل آسیب ها و دردهای فراوان به رژیم صهیونیستی حمله کردند. این رژیم در پاسخ، با زیرپاگذاشتن تمام قواعد حقوق بشردوستانه و حمله به غیرنظامیان، مدارس و بیمارستان ها، چندین هزار زن و کودک را کشت و باعث آواره شدن غیرنظامیان شد. کشورهای مختلف از جمله ترکیه به منازعه حماس_ رژیم صهیونیستی واکنش نشان دادند. نگارنده در این مقاله درصدد بررسی سیاست خارجی این کشور در قبال این منازعه می باشد. بنابراین سؤال مقاله عبارتست از: ترکیه چه سیاستی در قبال منازعه حماس و رژیم صهیونیستی 2023 اتخاذ نمود؟(مسئله) پژوهش حاضر با کاربست رویکرد عملگرایی و با روش کیفی از نوع توصیفی و تحلیلی انجام شده است. (روش) فرضیه مقاله عبارتست از: سیاست خارجی ترکیه در قبال منازعه حماس و رژیم صهیونیستی در سال 2023 بر رویکرد عملگرایی و کنش سیاسی منفعت جویانه ابتناء یافته است. بدین صورت از یک طرف خواهان تداوم روابط با رژیم صهیونیستی در عرصه های سیاسی، اقتصادی و امنیتی است و از سوی دیگر با اتخاذ سیاست اعلانی و لفاظی های حمایت گرایانه از فلسطین درصدد کسب محبوبیت و رهبری جهان اسلام می باشد. لفاظی های اردوغان جهت دستیابی به آرزوهای هژمونیک در جهان اسلام، افزایش قدرت چانه زنی با غرب به خصوص آمریکا و استتار سیاست های عملی ترکیه از جمله مسائل اقتصادی، امنیتی و سیاسی با رژیم صهیونیستی می باشد. (یافته ها)
تبیین اهداف آمریکا در جنگ 2022 اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
123 - 149
جنگ روسیه با اوکراین یکی از مهمترین تحولات نظام بین الملل در دهه های اخیر بوده است. اگرچه توجه ناظران و تحلیل گران روابط بین الملل متوجه اهداف روسیه در این جنگ بوده اما نباید از اهداف ایالات متحده آمریکا از این جنگ غافل شد و با توجه به اینکه ایالات متحده آمریکا بعد از فروپاشی شوروی تلاش کرده برای حفظ موقعیت هژمونی خود از قدرت گرفتن سایر کشورها در مناطق مختلف جهان جلوگیری نماید، پرداختن به اهداف آن کشور در جنگ اوکراین می تواند دارای اهمیت باشد. بنابراین هدف اصلی در این مقاله پرداختن به اهداف آمریکا در جنگ اوکراین است و سئوال پژوهش را هم می توان به این صورت بیان کرد که آمریکا از جنگ اوکراین چه اهدافی را دنبال می کند؟ در پاسخ به سؤال تحقیق فرضیه ای به این صورت طرح می گردد که حفظ تعادل و توازن ژئوپلتیک در اروپا، تضعیف روسیه و تامین منافع اقتصادی مجتمع های نظامی – صنعتی می تواند از اهداف آمریکا در جنگ اوکراین باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد جنگ اوکراین با وجود مشکلاتی که برای آن کشور و جامعه جهانی به وجود آورده، در تأمین اهداف آمریکا از این جنگ که حفظ تعادل و توازن ژئوپلیتیک در اروپا، تضعیف روسیه و تامین منافع اقتصادی مجتمع های نظامی- صنعتی است، تاثیر گذار بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی– تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه ای و پویش اینترنتی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است.