فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
47 - 66
حوزههای تخصصی:
در کنار روابط انسانی، زبان ها نیز در حال داد و ستد هستند. بارزترین مصداق تعاملات زبانی وجود وام واژه های بیگانه در یک زبان است. با توجه به قدمت روابط ایران و عرب، زبان فارسی، تحت تأثیر زبان عربی، واژگانی را از آن به عاریت گرفته است. بررسی و شناسایی این واژه ها در نظام ساخت واژی زبان فارسی اهمیت بسزایی دارد، از این رو، مقاله پیش رو سعی خود را برآن گذاشته تا با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های آماری بر پایه نظریه «تنوع واژگان» جانسون، مصادر عربی به کاررفته در ساختار واژگان فارسی را در داستان «دار المجانین» نوشته محمدعلی جمال زاده، «ملکوت» نوشته بهرام صادقی و «گیله مرد» نوشته بزرگ علوی به عنوان آثار ادبی پیشگام داستان نویسی ایران بررسی کند. دستاورد پژوهش آماری، حاکی از آن است که در ساختار واژگان فارسی معاصر در طول 40 سال از مصادر ثلاثی مجرد زبان عربی در مقایسه با دیگر انواع مصادر این زبان به طور گسترده ، استفاده شده است اما هر چه به طرف زمان کنونی پیش می رود از میزان آن کاسته می شود.
تحلیل نشانه شناسی شخصیت های فانتزی حیوانی در ادبیات کودک فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
67 - 107
حوزههای تخصصی:
اهمیت داستان های فانتزی در پرورش ناخودآگاه کودک و پروراندن سوژه ها برای رساندن پیام یا برداشت های بهنجار و مفید برای زندگی است. در بسیاری از داستان های فانتزی، شخصیت های جاندار و بی جان همواره بخشی از افکار یا آرزوهای کودکان را در قالب شخصیت خود مجسم کرده و از طریق دراماتیزه شدن داستان در ناخودآگاه کودک وارد شده و تأثیر لازم را می گذارند. در این پژوهش ما به بررسی آثاری در زمینه ادبیات فانتزی کودک در دو زبان فارسی و انگلیسی پرداخته ایم و آن ها را از منظر تحلیل تطبیقی گفتمان بررسی کرده ایم. برای انجام این کار، مجموعه داستان های بیاتریکس پاتر را در زبان انگلیسی و مجموعه «قصه های کوچک برای بچه های کوچک» را در زبان فارسی انتخاب کرده ایم. به بررسی نشانه شناسی شخصیت های فانتزی پرداختیم نتایج بدست آمده نشان می دهد که فانتزی به عنوان یک شاخه از ادبیات، در زبان فارسی و انگلیسی متفاوت نمی باشد و تنها تفاوت بین داده ها، بازنمایی متفاوت شخصیت های فانتزی است.
بررسی تطبیقی مؤلّفه های معنایی «سرزمین مادری» در شعر صلاح عبدالصّبور، عبدالوهّاب البیاتی و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
93 - 106
حوزههای تخصصی:
عشق به وطن، از مهم ترین مؤلّفه شعری صلاح عبدالصبور و عبدالوهاب البیاتی است، آن ها به خوبی شور و اشتیاق خود را نسبت به وطن بیان کرده اند. از شاعران وطن گرای ادب فارسی می توان به نیما یوشیج اشاره کرد که با تمام عشق و علاقه، وطن خود را به تصویر می کشد. پژوهش حاضر، مبتنی بر روش تحلیلی - تطبیقی است. نتیجه پژوهش این است که وطن، موضوع اصلی شعر صلاح عبدالصّبور، البیاتی و نیما یوشیج است. زادگاه برای آنان که چندین سال به اجبار شرایط سیاسی از آن دور مانده اند، به سان مدینه فاضله است. آن ها همگان را به وطن دوستی و دفاع از وطن فرامی خوانند؛ لذا این پژوهش می کوشد تا نحوه بازیابی و به کارگیری مؤلّفه وطن را به روش تطبیقی در آثار و اندیشه های صلاح عبدالصّبور، عبدالوهّاب البیاتی و نیما مورد بررسی قرار دهد.
بررسی و تحلیل تطبیقی وحدت وجود در شعر ابن عربی و شمس مغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم وحدت وجود در تصوف اسلامی، با نام ابن عربی شناخته شده است. چنین مفهومی که بر تعبیرهایی همچون؛ وحدت پروردگار و هستی، خداوند تنها وجود حقیقی جهان، آفرینش سایه ای از آن وجود حقیقی و... استوار است، بازتاب گسترده ای در میان صوفیان وعارفان ایرانی داشته است. شمس مغربی یکی از شاعران و بزرگان تصوف ایرانی است که گرایش فراوانی به شعر و اندیشه ابن عربی، بویژه مفهوم وحدت وجود، داشته است. پوشیدن خرقه معروف صوفیانه بدست شاگردان ابن عربی وترجمه و تفسیر اندیشه های وی، در موضوع وحدت وجود، سبب شده است که او یکی از نخستین وشاید هم شبیه ترین شاعران وصوفیان ایرانی به ابن عربی در زمینه وحدت وجود باشد. یافته اساسی این پژوهش میان رشته ای (ادبیات و تصوف) بر این بنیاد است که تحلیل این بخش از شعر صوفیانه ایشان، بدون آگاهی از مبانی تصوف اسلامی در حوزه وحدت وجود، امری دشوار است. از سوی دیگر؛ اهتمام ابن عربی بیشتر به ارایه مبانی نظری وحدت وجود است و تأثیرپذیری شمس مغربی از ابن عربی و تفسیر و تحلیل آراء ایشان، امری مشهود و غیر قابل انکار است.
قصّه «بشر و هند» و بازتاب آن در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
203 - 217
حوزههای تخصصی:
بشر و هند، نام قصّه قدیمی از عشّاق عرب است که در مدینه و در عهد پیامبر (ص) اتّفاق افتاده و ابن النّدیم، نام آن دو را در کنار نام دیگر عشّاق معروف عرب آورده است. موضوع آن، عاشق شدن زنی شوهردار به نام هند است بر بشر، عابد یا شاعری که همیشه به مسجد النّبی تردّد می کرد . در نهایت، وصال این دو عاشق دست نداد و هردو جان باختند و در کنار یکدیگر به خاک سپرده شدند . <br /> این داستان روایت های نزدیک به هم در ادبیّات عرب دارد و نخستین بار ، ابن سَرّاج قاری ، از ادبا و محدّثان مشهور قرن پنجم هجری، آن را در کتاب مصارع العشّاق، به نظم و نثر نقل کرده است. در ادبیّات فارسی با توجّه به اشارات کوتاه شاعرانی چون فخرالدّین عراقی، اوحدی مراغه ای و خواجوی کرمانی ، معلوم می شود که این داستان، دست کم تا عصر ایلخانی شهرت داشته است. حمدالّله مستوفی، مثنوی بشر و هند را به نجیب الدّین جُرباذقانی نسبت داده و امین احمد رازی در تذکره خود، یازده بیت از آن را به نام این شاعر قرن هفتم نقل کرده است. در حال حاضر، هیچ نسخه ای از این کتاب در دست نیست .
تمثّلات الهُجنه فی روایه "ساق البامبو" لسعود السنعوسی؛ قراءه علی ضوء المبدأ الحواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
70 - 53
حوزههای تخصصی:
إنّ السرد باعتباره منتوجا ثقافیا تواصلیا، هو الظاهره الحواریه بامتیاز، والذی لا وجود له خارج نطاق الحوار والتواصل. جاءت روایه "ساق البامبو" لتتدفق فی فضاء ثقافی على درجه ملحوظه من الاتساع، لتحقق إبداعاً أدبیاً مقنعاً، بمقدوره التعبیر بجرأه عن التناقضات والتشظی لدى الشرائح المنبوذه فی المجتمعات. فهذه الروایه امتلکت القدره على طرح التعددیات من منطلق توسیع المحدودیات. فإنها تنبّئ عن الفضاء الثقافی المتنوع وما یتولّد عنه من وعی روائی جدید، حیث تحمل هاجس التخلّص من الصوت المسیطر الواحدی بخلق کیان نصی متعدد الأبعاد والأصوات، وهو وعی یمکن إدراکه فی النهایه المفتوحه للروایه، وفی اتساع النبرات والتطلعات المختلفه فی وعی بطل الروایه الذی یعبّر عمّا فی داخله عن "التیه" ویصف نفسه کشجره البامبو. فقد لفتت هذه الروایه انتباهنا حیث انفتحت فصولها فی المشهد الثقافی التعددی إیذانا بانفجار التناقضات التی تشکل العلامه الأهم فی مضمونها، فهی هازئه بالوحدویّه أی الشمولیّه. من هذا المنزع نهدف دراسه استطراق هذه الروایه للموضوعات المحرّمه بشکل ملحوظ، وقراءه سردها الذی وجّه سهامه نحو الأعراف والتقالید فی المجتمعات العربیه ونحو کل ما لا یجوز المساس به؛ ومن نفس المدخل نرمی إیضاح تمثلات الهُجنه فی الهویه باعتبارها منتوج ثقافی أی صُنعه ثقافیه. ذلک من خلال هذا النموذج الفنی الناجح، نؤکد علی قابلیه السرد الروائی فی إعاده قراءه القیم وقدرته علی تغییرها. فتمّت الدراسه بمنهج وصف – تحلیلی، واستناداً إلی نظریه "الحواریه"، کی تکشف عن تمثّلات الهُجنه فی الروایه. وما توصلنا إلیه عبر هذه القراءه، هو أنّ هذه الروایه جاء سردها على إیقاع محتج، غایته تدمیر التعالی الاستبدادی الذی یمارس طمس صوت الناس وتبدید أی فرصه للنمو بحریه. هذا ما لاحظناه فی هذه الروایه إذ قامت باختلاق فضاءً حواریاً، یقرّ بالتبادلیه، سواءً بدعوه القارئ فی التفاعل مع النص أو بتأسیس الهُجنه فی حبکه الروایه. فعلی العموم، وفق ما جاء به "باختین" من المعطیات النظریه، لاحظنا تحرّر هذه الروایه من جمود الأحادیه فی سبیل إعاده تفسیر وتقویم الهویه لدی الشخصیه المرکزیه للروایه. وهکذا وجدنا لها انتصاراً علی الصوت المرکزی المفرط، حیث یستخرج القارئ منها هُجنه المواقف والخیارات فی صفحاتها.
بررسی تطبیقی وصف خمر در شعر اعشی و منوچهری دامغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
151 - 169
حوزههای تخصصی:
خمریات از دیرباز مورد توجه شاعران پارسی و تازی بوده است. اعشی و منوچهری دامغانی از جمله این شاعران اند که به این موضوع پرداخته اند. بنابراین به خاطر بسامد بالای توصیف باده در شعرشان، و عدم پژوهش در این خصوص، این جستار به دنبال آن است که با روش توصیفی - تحلیلی، نگاه دو شاعر به این موضوع را بررسی کرده و تفاوت ها و اشتراکات شعری آنان را بیان کند. یافته های این پژوهش نشانگر است که مضامین مشترکی همچون تأثیر باده بر جسم، شفابخشیِ بوی باده و وصف مجالس باده نوشی همراه با رقص کنیزکان وجود دارد. دقت و شمول، توجه به جزئیات و حسّیات، پرگویی، جان بخشی به باده و زمینی بودن باده، از دیگر ویژگی های مشترک است.
بررسی تطبیقی شخصیت پردازی زن در «جای خالی سلوچ» و «بدایه ونهایه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
101 - 128
حوزههای تخصصی:
دو اثر «جای خالی سلوچ» محمود دولت آبادی و «بدایه ونهایه» نجیب محفوظ از جمله رمان هایی هستند که شخصیت و شخصیت پردازی زن را به شکل برجسته تری در خود نشان می دهند لذا نویسندگان در این جستار نحوه شخصیت پردازی زن در این دو رمان را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهند. این بررسی نشان می دهد؛ شخصیت های فرعی زن در دو داستان بیش تر با شرح و توصیف مستقیم خود نویسنده و یا از زبان و زاویه دید شخصیت های اصلی داستان معرفی و پردازش شده اند و نویسندگان از تکنیک هایی چون گفت وگو و جریان سیال ذهن برای معرفی شخصیت های اصلی زن و بیان اعمال، افکار و احساسات درونی آن ها بهره گرفته اند که در این میان گفت وگو از بسامد بالایی نسبت به تکنیک های دیگر برخوردار است و محمود دولت آبادی و نجیب محفوظ برای نمایش بهتر درون مایه، گسترش پی رنگ و انتقال معانی و مفاهیم داستان به خواننده از عنصر گفت وگو بیش تر استفاده کرده اند.
بررسی تطبیقی کاربرد رنگ در اشعار نزار قبانی و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
303 - 322
حوزههای تخصصی:
رنگ ها در زندگی بشر تأثیرات بسزایی دارند. به همین جهت در حوزه های مختلفی چون شیمی، فیزیک، روان شناسی، هنر و شعر مورد مطالعه قرار می گیرند. در این میان هنرمند و شاعر به جنبه های زیباشناسانه رنگ توجه دارند. شاعران با قدرت خلاق خود می توانند به وسیله رنگ ها مفاهیم مختلفی چون غم و اندوه، شادمانی، یأس و ناامیدی، دنیای آرمانی و ... را برای مخاطب خود تصویر کنند. از طرف دیگر با بررسی رنگ ها و شیوه های مختلف بیان این رنگ ها توسط شاعر، می توان شخصیت اجتماعی، اخلاقی و روانی وی را تا حدودی به دست آوریم؛ هر دو شاعر گاهی اوقات رنگ ها را با همان اسم اصیل خود به کار می برند و گاهی نیز با مفاهیم نزدیک بدان رنگ، مقصود خود را بیان می کنند. در این مقاله با نگاهی تطبیقی به دو شاعر معاصر ایران و عرب یعنی سهراب سپهری و نزار قبانی به شیوه کتابخانه ای و توصیفی میزان تأثیرپذیری این دو شاعر از رنگ ها مورد بررسی قرار گرفته است.
« بررسی تطبیقی رمان حاجی بابای اصفهانی جیمز موریه و یکی بود یکی نبودجمالزاده ، با تکیه برشرق شناسی ادوارد سعید»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
205-222
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی رمان «حاجی بابای اصفهانی» ومجموعه «یکی بود یکی نبود» با تکیه بر دیدگاه های ادوارد سعید که شامل گفتمان های مرکز مدارانه شرق شناسی وتقابل های استعاری آن است، می پردازد. رمان «حاجی بابای اصفهانی» و مجموعه «یکی بود یکی نبود» با تأسی از گفتمان های یک سویه و مرکز مدارانه شرق شناسی، توصیفی به ظاهر واقعی از پدیده های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی ارائه می دهند و با نادیده گرفتن نقاط مثبت زندگی ایرانیان و با بی توجهی به شأن وتمدن تاریخی ایرانیان، در توصیفات بدبینانه خود از شخصیت های ایرانی تصاویر باور پذیری ازخلق وخوی مردم ایرانی وشرقی ارائه می دهند. در واقع این دواثرازنظرشگردهای روایت، دیدگاه های خاصی از واقعیت را به نمایش می گذارندکه ازلحاظ محتوا، ذهنیت و بافت،گرایش شدیدی به گفتمان های منفی انگارانه و کل نگرانه شرق شناسی دارد. نقدسیاست، فرهنگ، اجتماع و به طور مشخص اخلاق ایرانی، مهمترین مضامینی است که در محتوای این دو کتاب جلوه گر شده است. سبک و تفکر محوری در هر دو کتاب به یک نحو است و روش ها و نمودهایی که برای تحقیر شرقی ها به طور عام و ایرانی ها به طور خاص استفاده شده با نظام بندی خاصی که متأثر از روایت های شرق شناسانه است، ارائه شده است.
دراسة المفارقات الزمنیة فی روایه اللص والکلاب لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
1-30
حوزههای تخصصی:
تسیر الأحداث عادة فی حقل روایة القصة بترتیب زمنی متتابع، لکن قد تحدث فی ترتیب الزمن تداخلات سماها الناقدون ب "المفارقة الزمنیة" التی تنهض بتحطیم خطیة الزمن، فتبرز المفارقة الزمنیة فی النص السردی بشکل الاسترجاع والاستباق. وعلی ضوء أهمیة المسألة ودورها فی فهم النصوص الأدبیة تعتمد هذه الدراسة علی منهج وصفی قائمة علی التحلیل والاستنتاج لروایة "اللص والکلاب" للکاتب العربی نجیب محفوظ من منظور أشکال تقنیة المفارقة الزمنیة. من المستنبط أن المفارقات الزمنیة التی یستخدمها محفوظ فی روایة اللص والکلاب مصدرها الصراع النفسی والسیاسی؛ حیث أدی توظیف هذه التقنیة إلی انسجام الروایة وتوسع الفضاء الزمنی وتشجیع الملتقی لقراءة النص. ثم إن نسبة استخدام الأحداث التی تعود إلی ماضی السرد، أی قبل لحظة الصفر، تتفوق کمیا علی تلک الأحداث التی تضطلع بها مستقبل السرد. غیر أن الروایة تنطوی علی الاسترجاعات الخارجیة الکبری التی تتناول خطوطا رئیسة فی حیاة الشخصیة الأساسیة والسبب راجع إلی أن الروایه تتبنی على وحدة استرجاعیة حاسمة تسهم إسهاما بالغا فی انفکاک العقد للروایة.
مقایسه تطبیقی ویژگی ها و زمینه های پیدایش حماسه و رمان از منظر لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لوکاچ فیلسوف، نظریه پرداز و منتقد ادبی برجسته دوران معاصر در آثار خود به تفصیل به صورت های گوناگون ادبی پرداخته و ویژگی ها و ساز و کارهای آن ها را بیان نموده است؛ به همین جهت لوکاچ را می توان فیلسوف و نظریه پرداز صورت های ادبی دانست. حماسه و رمان دو صورت ادبی مورد مطالعه وی است که در آثار خود از آن ها بحث نموده و ویژگی ها و بنیان های شکل گیری آن ها را بیان کرده است. یکی از مفاهیم اساسی در اندیشه لوکاچ ارتباط ساختارهای اجتماعی و ساختارهای ادبی می باشد و طبق این دیدگاه هر جامعه ای صورت ادبی خاص خود را خلق می کند. لوکاچ حماسه را صورت ادبی دوران باستان و رمان را صورت ادبی دوران معاصر می داند و بر این مبنا ویژگی ها و تفاوت های آن ها را بیان می کند. در این راستا تأکید پژوهش حاضر و نقطه عزیمت آن بازخوانی آراء لوکاچ در خصوص حماسه و رمان و مطالعه تطبیقی و بررسی وجوه اشتراک و تمایز این دو صورت ادبی و ویژگی های آن ها می باشد. بنابراین برای نیل به این اهداف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و اطلاعات این جستار به شیوه کتابخانه ای اسنادی گردآوری شده اند.
دراسه مقارنه للمضامین الأنطولوجیه لمحمد علی شمس الدین وفرید الدین العطار النیسابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
147 - 163
حوزههای تخصصی:
إنَّ محمدعلی شمس الدین شاعر لدیه اتجاهات عرفانیه وهو متأثر من العطار النیسابوری ومن جمله هذه التأثرات إننا نجد مضامین وجودیه ومفاهیم حول وحده الوجود وکذلک الحیره العرفانیه والرؤی حول الموت والفناء فی أشعاره. ورغم من أهمیه المفاهیم حول المعرفه الوجودیه فی أشعار کلا الشاعرین والتألیفات التی دونت حول هذه المعرفه؛ ولکن لم یتم بحثاً وافیاً حول هذا الموضوع. من أجل هذه الغایه فإننا عمدنا إلی دراسه التأثیر والتأثر بین الشاعرین علی طریقه المدرسه الفرنسیه للأدب المقارن بشکل وصفی وتحلیل المحتوی فی أشعار هذین الشاعرین. ونظراً لتأثر شمس الدین من العرفان الإسلامی الإیرانی والمؤلفات حول العرفان فی الأدب الفارسی، فإننا حاولنا فی هذه الدراسه تبیین کیفیه التشابه والخلاف فی توظیف تلک المضامین من خلال المقارنه بین أشعار شمس الدین والعطار النیسابوری. تشیر النتائج الی أن کلا الشاعرین قد تشابها فی التعبیر عن وحدت الوجود و کذلک نظرتهما الی الموت فإنّها توحی بأنّ الموت ولاده جدیده.
وحدت وجود در مثنوی مولانا و تائیه ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
183-203
حوزههای تخصصی:
ابن فارض از بزرگترین سرایندگان شعر صوفیانه در ادبیات عرب است؛ از سوی دیگر مولانا، خداوندگار عشق و عرفان در ادبیات فارسی است که زیباترین و مهمترین مضامین عرفانی در اشعار آن دو یافت می شود. جهان بینی و نگرش آن دو عارفِ بزرگ، با یکدیگر شباهت های قابل توجهی دارد و در بسیاری از موضوعات عرفانی مشابهت و مطابقت تام دارد. زیر بنا و شالوده اعتقادشان بر "وحدت وجود" و ادراک آن است. نظریه "وحدت وجود" از مهمترین مباحثی است که در عرفان از دیر باز مطرح بوده است، تا زمانی که ابن عربی در قرن هفتم آن را، به صورت حکمی و فلسف ی بیان کرد. بنابراین اندیشه این دو عارف بزرگ از جهاتی شبیه به اندیشه های ابن عربی است، با این تفاوت که ابن عربی به صورت مستدل و معقول مسأله "وحدت وجود" را مطرح کرده و مولانا و ابن فارض به صورت عاشقانه و با زبان شعر آن را بیان کرده اند. این دو عارف بزرگ، اگرچه هرک دام شیوه خاص ی در سلوک داشته اند، ولی به یک نتیجه واح د رسیده اند و آن رسیدن به وحدت از طریق عشق و شهود و فنا و... است. این امر اقتضا داشت، تا مقوله "وحدت وجود" و چگونگی نایل شدن به آن، در اندیشه و آثار منظوم این دو عارف شاعر بررسی و مقایسه شود.
مقایسه سبکی هجویات حطیئه و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
245-264
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی یکی از رویکردهای نو در ادبیات معاصر جهان است و بی تردید نقش سازنده و مؤثری در غنی سازی ادبیات هر ملتی ایفا می کند و زمینه های شناخت و بهره مندی وسیع از انواع ادبی ملل مختلف را ایجاد می کند. یکی از انواع ادبی که بسامدهای گوناگون آن در آثار بیشتر شاعران پارسی گو و عربی سرا واقع شده و آثار قابل ملاحظه و خواندنی در این نوع به وجود آورده، «هجویه سرایی» است. مقایسه سبکی این نوع ادبی در اشعار شاعران زبان فارسی و زبان عربی زمینه ساز تبیین اشتراکات و افتراقات بین آن ها می شود. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی و با هدف بررسی مهم ترین وجوه اشتراک و افتراق سبکی هجویات حطیئه و خاقانی صورت گرفته است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و مبتنی بر دیوان هر دو شاعر است. انتظار می رود، نتایج این پژوهش شناخت هر چه بهتر و دقیق تری از هجویات حطیئه و خاقانی را ارائه دهد و زمینه مطالعه و فهم بهتر این نوع از اشعار را در حوزه ادبیات تطبیقی فراهم سازد.
قضیه الالتزام بین الخطابین النقدی والشعری فی الأدب العربی المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
30 - 1
حوزههای تخصصی:
قضیه الالتزام من أهم ما اهتم بها النقاد والشعراء فی الأدب العربی المعاصر. ومن عجب ما یتفطن إلیه الباحث الأدبی الاختلاف بین مفهومی الالتزام عند الناقد وعند الشاعر، فالناقد العربی حدد الالتزام فی دائره القضایا الاجتماعیه خلافا للشاعر العربی المعاصر الذی حدّده فی دائره حریه التعبیر. هذا النموذج یبیّن أن النقد العربی، فی عصرنا الحاضر یرید أن یوجّه الأدب حسب میوله النقدیه دون الاهتمام بهواجس الشاعر العربی المعاصر. فلماذا حدثت هذه الفجوه بین خطابی النقد والأدب؟ الإجابه عن هذا السؤال هو ما یهدف إلیه هذا المقال وذلک فی منهج تحلیلی وصفی متعمد علی تحلیل الآراء النقدیه الوارده فی هذا المجال لیصل إلی نتیجه أن الناقد الأدبی الحدیث بدل أن یتصل بأدب قومه ویستنتج قضایاه النقدیه منه مباشرا، ویتخذه موقعا لیستلهم منه فکرته النقدیه، اتجه نحو الآراء النقدیه الوارده من الغرب کالاشتراکیه والوجودیه وجعلها قاعده لیستخرج منها أصوله النقدیه ویفرضها علی أدب قومه. هذه المفارقه بین خطابی النقد والشعر العربیین لمفهوم الالتزام الأدبی لداعیه إلی التأمل فی النقد الأدبی المعاصر، فلیس من الصحیح أن یُملَی علی الأدب العربی ما هو خارج عن طبیعته العربیه.
مطالعه تطبیقی گشتارحکایت بلال از سیره ابن هشام و تاریخ به روایت مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی درطریقت عرفان از جاده شریعت، به بیراهه نرفته است وازاینروی، آیاتقرآن و احادیث و روایات دینی، بازتاب گسترده و عمیقی در آثار او و بخصوص مثنوی دارند. این تحقیق، روایت دینی بلال را ازکتابهاینثرعربی سیره و تاریخکه ماخذ مولوی در مثنوی قرار گرفتهاند، میشناساند و سپس گشتارها و تغییراتی را که مولوی در اینانتقال، در آن روایت، روا داشته است تا بتواندآنرا از خبرسادهنویسا به متن خوانا، با ساحتها ولایههای معنایی متفاوت، تبدیل کند، با دیدی مقایسهکننده وسنجشگر، و بر اساس نظریههای تطبیقی، اما با گرایش اسلامی، سنجیدهوبه این نکته رسیدهاست که مولوی برای اعتلای متن و دمیدن فلسفه زندگی در آن، از سادگی و صنعتگریشعرموزون، تاویل وافزایش مفاهیمی چون عشق، خواب وخوابگزاری و استغراق اولیا در مصیبت و سختیها و... بهره گرفته است. تغییرات مولوی هم به ظاهر داستان و هم به بطن داستان مربوط میشود؛ کاربستقالب شعری مثنوی، تکهتکه و طولانیترکردن داستان، افزودندوپیرفت داستانی(موذنیو بهشتی بودن بلال)، وتاویلهای جداگانه هربخش داستان و... در بخش صوری و تبدیل ابوبکر به قهرمان اصلی داستان، بهرهگیری از گفتگو برای شخصیتپردازی، خوابگزاری ابوبکر که خبر راسخ بودن ویرا در علم میدهد، شرح و بیان عشق و...در بخش معنوی، قسمتی از گشتارهای افزایشی وبازنمای اندیشه وهنرشاعری مولوی هستند.
نقد محیط زیستی در حوزه ادبیات با رویکرد تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر به بررسی و مطالعه نقد محیط زیستی که یکی از رویکردهای جدید حوزه ی نقد ادبی است خواهیم پرداخت. در ابتدا به پیشتازان این رویکرد، به رابطه ای که انسان و طبیعت با هم بر قرار می کنند و بالاخره به بازنمایی طبیعت در ادبیات و هنر می پردازیم. همچنین در طول این نوشته خواهیم دید که منطق نقد محیط زیستی به عنوان یک رویکرد جدید بر چه اصولی استوار است. سپس به تحلیل نمونه متن داستان کوتاه تحت عنوان"مردی که درخت می کارید" نوشته ژان ژیونو نویسنده فرانسوی خواهیم پرداخت. در مرحله آخر این مقاله قبل از اینکه به نتایج حاصله بپردازیم بخشی را به حیطه تطبیقی نقد محیط زیستی اختصاص خواهیم داد یعنی جگونه می توانیم یک نقد محیط زیستی تطبیقی داشته باشیم و بالاخره خواهیم دید که ادبیات فارسی و فرانسه محل مطالعات تطبیقی در زمینه فوق هستند.
بررسی تطبیقی رئالیسم کثیف در آثار صادق چوبک و ریموند کارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
241 - 262
حوزههای تخصصی:
رئالیسم مکتبی ادبی است که در فاصله سال های 1850 تا 1880م در اروپا و آمریکا رواج یافت. مهم ترین ویژگی آثار رئالیستی آن است که انسان را به عنوان موجودی اجتماعی مطرح می کند و ریشه همه رفتارهای نیک و بد او را در اجتماع جست وجو می کند. ریموند کارور یکی از برجسته ترین داستان کوتاه نویسان آمریکا است که از پیشروان رئالیسم کثیف می باشد. صادق چوبک نیز یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایران است که رئالیسم کثیف در آثار او مشهود است. این تحقیق کاوشی است تطبیقی با هدف شناخت شباهت ها و تفاوت های موجود در داستان های کوتاه چوبک و کارور که بر مبنای روش تحلیلی- توصیفی نوشته شده است. رویکرد این تحقیق تاریخی و مبتنی بر چهارچوب نظری «مکتب امریکایی» است. با بررسی آثار هر دو نویسنده می توان به این نتیجه رسید که آنان راوی ویرانی، شکست و خلاء انسان درهم شکسته و پوچ اجتماع خود هستند که هر دو به یاری زبان مشترک داستان، موفق به خلق داستان های خود می شوند.
ادبیات انگلیسی: از رسالت ایدئولوژیک تا وضعیت پسااستعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
179 - 204
حوزههای تخصصی:
مباحث مربوط به ذات استعماری برخی از علوم، از جمله ادبیات انگلیسی، صرفاً به ایران ختم نمی شود. این مسأله دغدغه ای جهانی بوده و متفکران بسیاری در سراسر دنیا بدان پرداخته اند. در حالی که برخی از اظهار نظرات جنبه شعاری و غیر علمی دارند، برخی دیگر روشمند، مستدل و روشن گرند و می توانند در مقام مبانی نظری مورد توجه قرار گیرند. این مبانی به ترتیب می توانند به اثبات یا رد امکان استفاده ابزاری از علم، ادبیات، ادبیات انگلیسی و دپارتمان های ادبیات انگلیسی کمک کنند که ترکیب آن ها می تواند به مبنای نظری محکمی بدل شود. همچنین این مبانی قادرند راهکارهای برون رفت از سایه ایدئولوژی و استعمار را مورد بررسی قرار دهند. پژوهش پیش رو در تلاش است تا با استفاده از نظریات موجود، ابتدا رسالت ایدئولوژیک ادبیات انگلیسی را به اثبات رساند، سپس با استناد به دسته ای دیگر از نظریات، بر وضعیت ضد استعماری این روزهای این رشته و دپارتمان های آن در دانشگاه های پیشرو صحه بگذارد. علاوه بر رویکردهای ضد استعماری موجود، این پژوهش بینش فراروایتی را به عنوان یکی دیگر از رویکردهای لازم برمی شمرد که می تواند گامی رو به جلو در موج تغییرات امروز ادبیات انگلیسی باشد. در نهایت، این پژوهش اعلام می دارد که امروزه ادبیات انگلیسی، در شکل تکامل یافته خود، نه تنها اشاعه گر تفکرات استعماری نیست، بلکه به ابزاری ضد استعماری تبدیل گشته اند.