فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۶۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
تفاوت های فرهنگی بین جوامع مختلف و نگرش های گوناگون نسبت به دنیای پیرامون، نه تنها موجب تفاوت در آداب و رسوم و عادات می شود، بلکه در واژگان و ساختار دستوری زبان نیز تأثیرگذار است. این موضوع در زبانشناسی نوین تحت عنوان نسبیت زبانی مطرح و از آن به عنوان نظریه ساپیر- وورف تعبیر می شود. ترجمه یکی از مباحثی است که می توان آن را در چارچوب نسبیت زبانی مورد بحث و بررسی قرار داد. مترجم به منظور هماهنگ کردن ترجمه خود با زبان مقصد باید <br /> تفاوت های واژگانی یا دستوری را مدنظر قرار دهد، چراکه عدم توجه به این تفاوت ها در دو زبان مبدأ و مقصد ممکن است باعث ابهام در ترجمه و یا حتی لغزش شود. در این جستار نویسندگان بحث نسبیت زبانی را در ترجمه رمان الشحاذ یکی از آثار برجسته نویسنده نامدار مصری، نجیب محفوظ در دو موضوع تقسیم اوقات شبانه روز و جنسیت مورد بررسی قرار داده اند. نمونه های ارائه شده در این جستار نشان می دهد که محمد دهقانی در برگردان برخی عبارت های حاوی اوقات شبانه روز و نیز ساختار جنسیت، نسبیت زبانی را مدنظر قرار نداده است و در نهایت باعث شده ترجمه وی در برخی موارد مبهم و در مواردی دیگر دچار لغزش شود.
بررسی تغییر دلالت های زمان در ترجمه صافی نجفی از رباعیات خیام با تکیه بر عناصر انسجام بخشی متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بهترین ترجمه های رباعی های خیام به عربی، ترجمه احمد صافی نجفی است که در سطح بالایی از شاعرانگی قرار دارد. در این ترجمه، جدا از ویژگی های مثبت، مشاهده می شود که برگردان رباعی ها همراه با تغییراتی در گفتمان و دلالت های شعر خیام انجام شده است. مقاله حاضر در پی آن است که با اساس قرار دادن اصل انسجام (Cohesion) و ابزارهای انسجام بخشی (Cohesive devices) مایکل هالیدی (Michael Halliday) و رقیه حسن (Ruqaiya Hasan ) ، به تحلیل ترجمه صافی نجفی از خیام بپردازد. بر اساس اصل انسجام، رابطه های حاضر در متن، در سطح های مختلف دستوری، اعم از واژگان و ابزارهای ربطی بین جمله ها، نقش زیادی در انسجام بخشی به متن و خلق معنا و شکل دهی گفتمان دارند. در رباعی های خیام نیز برخی عوامل انسجام بخشی ، همچون ابزارهای ربطی، واژگانی و ارجاعی نقش اثرگذاری بر شکل گیری مفهوم زمان و دم غنیمی در شعر خیام دارند. در این مقاله، تلاش شده ابتدا عوامل انسجام بخش مرتبط با معنای زمان در شعر خیام تحلیل شود، سپس تغییرهایی که در حین ترجمه در این عوامل اعمال شده، رصد گردد و عنوان شود که این تغییرها چه نقشی در تغییر معنا و گفتمان داشته اند تا بدین ترتیب، اهمیت نقش فرم در ترجمه به شکلی ملموس بیان شود. طبق تحلیل های انجام شده، بی توجهی به ابزارهای انسجام بخشی ، مانند عوامل ربطی، واژگانی و حذف ها در فرایند ترجمه رباعی ها، باعث برهم خوردن دلالت های چندگانه زمان در این اشعار شده است.
نقد و بررسی ترجمه سوره القارعه بر مبنای بافت زبانی آن (موردپژوهانه ترجمه های فولادوند و مکارم شیرازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت زبانی مجموعه ای از عناصر درون متنی است که در ارتباط با یکدیگر زمینه دلالتمندی متن را فراهم می کنند و در نتیجه، به انتقال صحیح مفهوم کلام و دریافت گفتمان کلّی متن می انجامد. بافت زبانی، مفهوم کلّی است که چهار لایه لغوی، دستوری (صرفی نحوی)، بلاغی و آوایی را شامل می شود. توجه به بافت زبانی حاکم بر آیات قرآن کریم به فهم پیام مقصود از آن ها کمک می کند. سوره «القارعه» از جمله سوره هایی است که به دلیل بافت زبانی ویژه ای که دارد، مدلول های خاصی را از حادثه عظیم قیامت بیان می کند. ترجمه های مختلفی که از این سوره انجام شده است، در اغلب موارد به بافت زبانی آن به عنوان عنصر دلالتمند در انتقال معنای آیات آن دقت کافی را نداشته اند. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد تحلیلی و مقایسه دو نمونه از ترجمه های قرآن کریم (فولادوند و مکارم شیرازی) از سوره القارعه را بر اساس اصل هم ارزی بافت زبانی در متن مبدأ و مقصد بررسی می کند و در پایان، ترجمه پیشنهادی ناظر بر بافت زبانی بر پایه سه عنصر لغوی، صرفی نحوی و بلاغی ارائه می دهد. در نهایت، نتایج پژوهش نشانگر آن است که به رغم اینکه برخی از مؤلفه های بافت زبانی در بازگردانی تعدادی از آیات مورد توجه قرار گرفته، ولی در مجموع، انتقال دلالت های ضمنی برخاسته از بافت زبانی کلّ سوره در ترجمه بسیاری از آیات مغفول مانده است.
چالش های ترجمه همزمان از زبان فارسی به عربی (مطالعه موردی: گفتمان نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال یافتن چالش های ترجمه مترجمان شفاهی و شناخت عوامل تأثیرگذار بر این گونه ترجمه در گفتمان نظامی است. از این رو، به بررسی دقیق 44/261 دقیقه از فایل های صوتی- تصویری سخنرانی های مسئولان رده بالای نظامی و رزمایش ها و مراسم های نظامی که به طور همزمان از شبکه عربی زبان «العالم» پخش شده بود، پرداخته شد. عمده ترین چالش ها در حوزه چالش های زبانی و غیرزبانی است. مهم ترین چالش های زبانی به ترتیب شامل: حذف و از دست دادن بعضی از اطلاعات مهم و اساسی، عدم آشنایی با واژگان و اصطلاحات نظامی و نیز افزایش نابجا در ترجمه است. همچنین مهم ترین چالش های غیرزبانی را می توان حذف بخشی از اطلاعات به سبب سرعت سخنران در زبان مبدأ، تفاوت فرهنگی میان دو ملت و نیز ضعف عملکرد مترجم دوزبانه عنوان کرد. این چالش ها بیشتر به ترتیب در مراسم رژه و مانورها و سخنرانی فرماندهان نمایان می شود.
بررسی و نقد ترجمه نونیه ابوالفتح بُستی به زبان فارسی؛ با تکیه بر اصل کمّیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه پردازان از ترجمه شعر به عنوان دشوارترین نوع ترجمه یاد کرده اند. اصطلاح «ترجمه ناپذیر» عنوانی است که گویای وجود چالشی عمیق در ترجمه این نوع اثر ادبی است. این چالش به دلیل تغییرات عمده ای است که در شکل و ساختار ترجمه شعر اتفاق می افتد و آن را از متن اصلی بیگانه می کند. ظرافت و ریزه کاری های ادبی موجود در شعر، نظریه پردازان ترجمه را بر آن داشته تا به ارزیابی ترجمه از دریچه برابری و تعادل از حیث شکل و ساختار بپردازند و به صورت های متفاوت زبان شناختی دو زبان (مبدأ و مقصد) در فرایند ترجمه، توجه ویژه ای داشته باشند. در این جستار، به روش توصیفی تحلیلی و مقابله متن مبدأ و مقصد به بررسی اصل کمّیت به عنوان یکی از اصول مهم در ایجاد تعادل و برابری میان متن مبدأ و مقصد می پردازیم. سپس ارزیابی مفهوم «کمّیت» را در ترجمه نونیه ابوالفتح بُستی (قرن چهارم) از عربی به فارسی مورد توجه قرار می دهیم. این قصیده را بدرالدّین جاجرمی به شیوه نیمه آزاد در قرن هفتم به زبان فارسی برگردانده است. نتایج نشان می دهد که با وجود تلاش مترجم در حفظ کمّیت، ویژگی های نظام زبانی مقصد موجب روی آوردن به افزایش کمّی از سوی مترجم شده است. افزایش کمّی در دو سطح واژگانی و معنایی در ترجمه آشکار است.
نظریه روایت بیکر و ظرفیت های پژوهشی آن در مطالعات ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به شرح نظریه روایت بیکر می پردازد و حوزه پژوهشی جدیدی را در مطالعات ترجمه به خواننده معرفی می کند. برای این منظور، مفهوم روایت در علوم اجتماعی -که مبنای نظریِ کار بیکر است- شرح داده می شود و مدل پیشنهادی او برای تحلیل ترجمه از منظر این نوع روایت شناسی معرفی می شود. در بخش دوم، برخی از پژوهش های انجام شده در چارچوب این نظریه توصیف می شود تا خواننده با ظرفیت های پژوهشی آن آشنا شود. هدف، فراهم آوردن نقشه راهی برای راهنمایی پژوهشگران حوزه مطالعات ترجمه است. پس از بررسی پژوهش های انجام شده، پیشنهادهایی مطرح می شود؛ از جمله: بررسی استعاره ها و مفاهیم موجود درباره ترجمه و مترجمان از منظر روایت، تحلیل نقش مترجمان در روایت سازی، بررسی روایت های ساخته شده از طریق ترجمه، مطالعه روایت های سازمان ها و نهادها با استفاده از ترجمه، پژوهش درباره شیوه های مختلف قاب بندی در کار مترجمان، خبرگزاری ها، ناشران، وبسایت ها و سازمان ها و چگونگی روایت سازی با استفاده از این قاب ها و ارزیابی انسجام روایت های گروه های فعال مترجمان و دیگر سازمان ها بر مبنای الگوی روایت شناختی.
پردازش و بازتولید در ترجمه متون ادبی بر اساس دیدگاه ویلس (پیکره مطالعاتی: ترجمه کتاب در بند کردن رنگین کمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی این نکته که مترجم عملاً در متن بازنویسی یا «بازتولید»، تا چه اندازه توانسته است مفاهیم مورد نظر نویسنده را در زبان مبدأ «درک» و به زبان مقصد منتقل کند، در تشخیص توفیق مترجم در کار ترجمه بسیار مهم است و نشانه سطح توانایی او در کار ترجمه است. در این مقاله، ترجمه برخی اشعار غاده السمان به قلم عبدالحسین فرزاد که با نام در بند کردن رنگین کمان منتشر شده است، بر اساس دیدگاه یکی از پژوهشگران ترجمه به نام «ولفرام ویلس» نقد و تحلیل می شود. وی ترجمه را پردازش متن اصلی و بازتولید آن می داند. سعی بر این است که بر مبنای محورهای پیشنهادی ویلس به بررسی طبیعی بودن و صحت متون ترجمه شده اشعار غادهالسمان بپردازیم تا نشان دهیم آیا مترجم در فرایند پردازش و بازنویسی متن، توفیقی کسب کرده است یا نه. این محورها عبارتند از: معادل یابی نادرست برای واژگان، توالی و ترتیب نامناسب جمله ها و عبارت سازی های بی شیرازه، ساختار و ترکیب متن، حذف و اضافه های غیرضروری، روان نبودن عبارات و ابهام در بازتولید متن، کاربردهای نامأنوس و غریب. نتیجه اینکه مترجم به رغم تلاش برای معرفی ادبیات مدرن عربی به خوانندگان ایرانی، گاه در درک متن عربی و گاه در حوزه معادل یابی در بافت جمله و دریافت فضای کلی متن ناموفق بوده است.
نقد و ارزیابی ترجمه محمد دشتی از نهج البلاغه براساس مدل گارسس (1994) (مطالعه موردی: ترجمه خطبه اول و حکمت های 1 تا 20)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهج البلاغه از منابع مهم و معتبر دینی است که از زمان تدوین آن تاکنون با اقبال صاحبان دانش و فضل روبه رو شده است و مترجمان متعددی با هدف تبیین و تشریح این شاهکار گرانقدر امیرالمؤمنین (ع) به ترجمه آن پرداخته اند. اما سؤال اینجا است که این ترجمه ها تا چه حد توانسته اند اعجاز، قدرت و گیرایی کلام امیر (ع) را به نحو احسن به جامعه فارسی زبان معرفی و منتقل کنند؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف ارزیابی کیفیت ترجمه صورت گرفته از نهج البلاغه توسط محمد دشتی، انجام گرفته است. در میان الگوهای متعدد ارزیابی کیفیت ترجمه ، الگوی گارسس که در مقایسه با الگوهای پیشنهادی دیگر به نسبت جامع تر است به منزله چارچوب پژوهش درنظر گرفته شده است. این الگو چهار سطح معنایی -لغوی، نحوی- واژه شناختی، گفتمانی- کارکردی و سبکی- منظورشناختی (عملی) را شامل می شود. هرکدام از این سطوح، دارای زیرگروه ها و اجزای خاصی هستند که متون ترجمه شده براساس آن ها ارزیابی می شوند. در این پژوهش، ترجمه خطبه اول و حکمت های 1 تا 20 از مترجم نامبرده برای ارزیابی کیفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است و پس از تعیین میزان فراوانی هر یک از زیرگروه های موجود در سطوح چهارگانه طبق الگوی گارسس، نتایج به صورت نمودار نشان داده می شود. نتیجه ارزیابی براساس تکنیک های مثبت، منفی و خنثی بیانگر این است که ترجمه دشتی دارای معیار مقبولیت بوده و از کیفیت به نسبت بالایی برخوردار است. براساس 3 حوزه افزایش، مانش و کاهش در ترجمه، ترجمه دشتی در حوزه افزایش، بسامد بیشتری دارد؛ زیرا ترجمه این شاهکار ادبی که دارای فصاحت و بلاغت بوده به صورت روان و محتوامحور به انجام رسیده است و مخاطب در فهم آن با چالش چندانی در درک موضوع مواجه نمی شود و روش وی یک روش مقصدگرا بوده است.
تحلیل مقایسه ای عوامل سازنده ابهام در کتاب سیبویه و ترجمه آن بر اساس عناصر انسجام دستوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل انسجام متن به عنوان یکی از دستاوردهای زبان شناسی نقش گرا، از ابزارهای کاربردی برای سنجش و تحلیل متن به شمار می آید. از جمله متونی که از دیرباز مورد توجه جامعه بین المللی واقع شده است و در عین حال، به دشواری و دیرفهمی شهره یافته، الکتاب سیبویه است. نظر به اهمیت این اثر در مطالعات زبان شناسی و ضرورت فهم دقیق و درست آن از یک سو، و اما و اگرهای موجود برای بازگردان این اثر به زبان فارسی از سوی دیگر، این پژوهش می کوشد با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر برش هایی از جلد اول الکتاب، به کمک ابزارهای انسجام دستوری متن، به شناسایی عوامل سازنده ابهام در این کتاب بپردازد. سپس نحوه بررسی انتقال این عوامل را در ترجمه موجود از جلد اول بررسی و تحلیل نماید. یافته های پژوهش حاکی از این است که استفاده حداکثری از پتانسیل زبان عربی در به کارگیری ضمایر و عبارت های اشاری و حذف های مکرر، آن را تبدیل به یک شاخصه سبکی نزد سیبویه کرده است و دیریابی مرجوعات در ارجاعات درون متنی با اسباب مختلف، از جمله چندمرجوعی، احتیاج به دانش پیش زمینه ای، تغییر جنسیت مرجوع، وجود فاصله زیاد بین ارجاع و مرجوع آن و... از سوی دیگر، بسامد بالای ارجاعت برون متنی و حذفیات به قرینه های معنوی که خود مستلزم حرکت رو به جلو در متن، دانش پیش زمینه ای و... است، کتاب سیبویه را تبدیل به یک متن دشوار و سراسر مبهم کرده است. در فرایند ترجمه، این صورت های زبانی با مرجوعات آن ها جایگزین و از ابهام آن کاسته می شود، هرچند این رویکرد منجر به محو کردن شاخصه سبکی سیبویه در متن مقصد می گردد.
کیفیت ترجمه معنایی از منظر تئوری لارسن در ترجمه یثربی از قرآن (مطالعه موردی ترجمه سوره کهف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الگوهای ارائه شده در پیشبرد سطح کیفی ترجمه ها، به ویژه در حوزه ترجمه های معنابنیاد، الگوی لارسن (1998م.) است. وی با طرح یک فرایند در ترجمه، ابتدا به کشف معانی متن اصلی از طریق بررسی ساخت زبانی آن و آنگاه به چگونگی بیان مجدد آن معانی در زبان مقصد توجه دارد. به همین دلیل، رویکرد وی در این تئوری، بیشتر رویکردی زبان شناختی است. لارسن ابتدا بر تشخیص شاخصه های تشکیل دهنده معنی در زبان مبدأ تأکید کرده، سپس به کارگیری آن ها را با ساختارهای مشابه در زبان مقصد مهم ارزیابی می کند. از جمله شاخصه های زبان مبدأ می توان به موضوع تعدد معانی واژگان و اطلاعات صریح یا ضمنی متن اشاره کرد. قرآن کریم که سبک های بیانی مختلفی مانند کاربردهای استعاری و مجازی واژگان، کنایه، تشبیهات و غیره دارد، حاوی مضامین و اطلاعات ضمنی نیز می باشد. بیشتر این ویژگی ها و ساخت های معنایی در تطابق با نظریه معنابنیاد لارسن است. لذا موضوع کشف مضامینِ مورد تأکید در این عناوین و بازگویی آن به مخاطب زبان مقصد، در ترجمه معنی مدار یحیی یثربی (1396) از قرآن نمودهای مختلفی دارد و با نظریه لارسن قابل انطباق و بررسی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی درصدد تطبیق ترجمه سوره کهف با این نظریه و بیان چالش های موجود در ترجمه معنی مدار برآمده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد در ترجمه یثربی علاوه بر کشف معنی، به انتقال اطلاعات صریح و ضمنی موجود در سوره کهف نیز توجه شده است.
تکنیک های روان سازی متن ترجمه در سه حوزه ساختار جمله، زمان و ضمایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نثر ترجمه در حوزه کتاب های دینی، فرهنگی، داستانی و نیز در رسانه ها و متن های اطلاعاتی که اهداف آموزشی، سرگرمی و اطلاع رسانی را دنبال می کنند، اهمیت بسزایی دارد. از این رو، باید علاوه بر تأکید بر آموزش صحیح ترجمه، در پالایش ترجمه ها نیز تلاش کرد و به راهکارهایی اندیشید که نثر ترجمه را از ساختارهای طولانی، نامفهوم، بدون انسجام و فاقد زیبایی و روانی برهاند؛ راهکارهایی که مترجمان نوآموز با فراگیری و به کارگیری آن ها بتوانند ترجمه ای روان و سلیس ارائه دهند. این مقاله در پی آن است که با مرزبندی شیوه های ترجمه، برخی از مهم ترین این راهکارها را در قالب ترجمه ارتباطی ارائه دهد. تبدیل ساختار اسمی و فعلی، افزودن کلمات توضیحی، ویرایش زمان و تقطیع جمله، اظهار مرجع ضمایر و تقدیم جمله پیرو و ذکر معنای ثانوی فعل و معادل یابی برای تعابیر و به لفظ درآوردن برخی اشاره ها و تلویح ها، از جمله مهم ترین این راهکارها به شمار می آیند.
چالش های برگردان عناصر فرهنگی نمایشنامه با تکیه بر نظریه نیومارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«شهرزاد» اثر ماندگار پدر نمایشنامه نویسی عربی؛ توفیق الحکیم با استناد به داستان <em>هزارویک شب</em> در جامه ای فلسفی ابداع شده و نه تنها در بُعد اندیشگانی، بلکه از نظر ادبی نیز حائز اهمیت است. همواره مقوله هایی وجود دارند که به دلیل تعلق به فرهنگ مبدأ به راحتی قابل انتقال به متن مقصد نیستند. انتقال این مقوله ها که به نام مقوله های فرهنگ محور شناخته می شوند با دشواری زیادی روبه رو است. پیوند های آثار ادبی و نویسندگان ملل مختلف و کشف منابع الهام بخش آنان در حیطه ادبیات تطبیقی بررسی می شود. از این رو، ترجمه می تواند ابزار بسیار مهم و کاربردی برای ایجاد این ارتباط باشد. ترجمه مقولات فرهنگی در بحث های ترجمه شناسی، موضوعی پیچیده و هزارتو است. مقولاتی که انعکاس دهنده فرهنگ یک جامعه هستند معمولاً برای سایر جوامع که دارای فرهنگی متفاوت اند، غیرقابل درک بوده و گاه نیز منجر به ایجاد سوء تفاهم می شوند. نمایشنامه «شهرزاد» از سوی آقایان عبدالمحمد آیتی و محمد صادق شریعت به زبان فارسی ترجمه شده است. این پژوهش بر آن است که دو برگردان فارسی را با توجه به چارچوب نظری پیتر نیومارک مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. مهم ترین یافته های پژوهش حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای نوشته شده، بیانگر این مطلب است که نمایشنامه «شهرزاد» چهار مقوله فرهنگی موردنظر نیومارک را داراست و مقوله بوم شناسی در این متن نمایشی جایگاهی ندارد و مترجمان برای ترجمه این نمایشنامه بیشتر از راهکار معادل فرهنگی استفاده کرده و بدین ترتیب هر دو مترجم ترجمه ای مخاطب محور ارائه داده اند.
ارزیابی کیفی ترجمه اصطلاحات حقوق مدنی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ترجمه اصطلاحات حقوقی توجه به نکاتی مانند انتقال جنبه های معنایی، متنی و کاربردشناسی ضروری به نظر می رسد. بخشی از متون مقدس، مانند قرآن کریم ، حاوی دستورهایی است که غالباً بار حقوقی دارند و از آنجا که این گونه دستورها می توانند منشاء برخی سوء برداشت ها از سوی خوانندگان شوند، لذا در ترجمه آن ها باید دقت فراوانی کرد. از جمله مهم ترین موضوعات حقوقی در قرآن ، می توان به ارث، ازدواج، طلاق و غیره اشاره نمود که مردم در زندگی روزمره خود همواره با آن ها سروکار دارند و هر گونه ترجمه نادرست آن ها و عمل به مفاهیم نادرست که به دلیل علاقه شدید مردم به متون مقدس وجود دارد، می تواند تبعات حقوقی برای خوانندگان در پی داشته باشد. تقریباً سیصد آیه به مسائل حقوقی پرداخته اند. بر همین اساس، ممکن است خوانندگان غیرمتخصص ترجمه های قرآن و یا مترجمانی که از روی ترجمه های ناقص، یک ترجمه نو ارائه می دهند، در فهم اصطلاحات حقوقی اشتباه نمایند و یا اینکه این ترجمه های نادرست بهانه ای به دست مغرضان برای به چالش کشیدن مبانی حقوقی اسلام بدهد. ارزیابی کیفی ترجمه 34 نمونه از اصطلاحات حقوقی قرآن کریم در 21 ترجمه نشان می دهد که تنها حدود %34 از ترجمه ها موفق به انتقال معنای دقیق اصطلاحات حقوقی قرآن کریم شده اند. کسانی که می خواهند یک ترجمه قابل اعتماد از اصطلاحات حقوقی قرآن کریم ارائه نمایند، باید از نظرات فقها و علمای دینی و مفسران قرآن بهره برند و با علوم مختلف اسلامی آشنا باشند. توصیه می شود برای فهم بهتر اصطلاحات حقوقی قرآن کریم و جلوگیری از سوء برداشت ها، تا حد امکان توضیحاتی مختصر درباره این اصطلاحات در پانوشت ها و یا پرانتزها ارائه شود.
تغییر بیان و فاخرگویی در ترجمه از فارسی به عربی بر اساس نظریه وینه و داربلنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم تغییر بیان در ترجمه از سوی نظریه پردازن مختلفی مورد بحث قرار گرفته است و بیشتر ناظر بر تغییر ساخت های دستوری زبان مبدأ و برابریابی در سطح تعابیر و اسلوب هاست. وینه و داربلنه از نظریه پردازانی هستند که به لزوم انتقال پیام و مقوله های فرهنگی از طریق برابریابی و تغییر بیان به عنوان یک ضرورت کاربردی معنایی نگریسته اند. بر این اساس، مترجم باید خود را از زنجیر ساختارهای زبان مبدأ و توالی و ترتیب واژگان و جملات آن برهاند و آزادانه به انتقال معنا و پیام و یا حتّی تأثیر متن مبدأ در متن مقصد بپردازد. در راستای اجرای این هدف، آشنایی با تعابیر و اصطلاحات زبان مقصد، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. از سوی دیگر، در زبانی مانند عربی که زبانی اسلوب محور است و مفاهیم در قالب اسلوب هایی نظیر نواسخ، حرف جر و موصول، تحذیر و... بیان می شوند، آشنایی با این اسلوب ها، دست مترجم را برای تغییر بیان و بیان جایگزین باز می کند و با برخی از فنون تغییر بیان، از جمله: ارائه تعبیر پربسامد و جاافتاده، واژه یا تعبیر فرهنگی مشابه و آرایه های بلاغی مأنوس به همانندسازی جامه عمل می پوشاند.
ارزیابی شیوه های ترجمه عبارت های طنزآمیز سریال «مدیر عام» و دوبله فارسی آن بر اساس راهبردهای گاتلیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز در شمار یکی از مقوله های جذاب زبان قرار دارد که به شکل نامحسوسی به مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می پردازد و به دلیل در امان ماندن از انتقادات و فیلترهای موجود در جامعه و نیز جهت برقراری رابطه ای نزدیک با مخاطبان از آن استفاده می شود. در این میان با ورود ابزارهای ارتباطی تازه، جنبه های نوینی به مباحث ترجمه طنز افزوده شده است به ویژه در ترجمه طنزهایی که در قالب فیلم کوتاه، بلند و سریال عرضه می شوند. هدف از نگارش مقاله پیش رو، ارزیابی عملکرد مترجم در رویارویی با عبارت های طنزآمیز بوده و فرآیند تحقیق مبتنی بر بررسی داده های به دست آمده از مجموعه طنز عربی «مدیر عام» به لهجه شامی (سوریه ای) و دوبله فارسی آن که از صداوسیما پخش شده، است. بدین منظور 215 عبارت و جمله طنزآمیز استخراج شده است و میزان به کارگیری راهبردهای ترجمه، طبق نظریه هنریک گاتلیب (1992) تحلیل شد. یافته های این تحقیق نشان می دهد «دگرنویسی» و «جابه جایی» به ترتیب بیشترین انتخاب های مترجم در ارائه ترجمه بوده است. همچنین عوامل و محدودیت های فرهنگی نه تنها موجب بالا رفتن میزان استفاده از «کوتاه سازی» عبارت هایی توسط مترجم شده است که در بخش هایی از سریال شاهد حذف سکانس های متعدد و نیز قسمت هایی از مجموعه هستیم.
آسیب شناسی توانش ترجمه دانشجویان کارشناسی زبان و ادبیات عربی و تدریس ترجمه عربی فارسی و برعکس با تکیه بر روش تحلیل خطا (ETA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش، موضوع مهمی است و روش های آموزشی برای تحقق اهداف ترسیم شده باید پیوسته به روزرسانی و آسیب شناسی شود. یکی از زمینه های موجود در این حیطه، آموزش ترجمه به دانشجویان رشته های زبان خارجی و از جمله زبان عربی است. در این زمینه، کاربست نظریات زبان شناسی در امر شناخت و تحلیل مشکلات آموزش زبان بسیار کارآمد می نماید. در مقاله پیش رو، پژوهشگران درصددند با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی «تحلیل خطا» (ETA)، آموزش ترجمه در رشته زبان و ادبیات عربی را تحلیل و بررسی نمایند. در این راستا، در بخش توصیف خطا از روش برگزاری آزمون و در بخش ارائه راهکار از روش میدانی (پرسشنامه ای) استفاده، و نتایج حاصله تحلیل شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که لازم است نسبت بین اهداف آموزشی ترسیم شده برای دروس ترجمه و زمان اختصاص یافته به این دروس، مناسب سازی شود. بررسی ها ضمن تأیید نسبت تقریباً مستقیم بین توفیق در یادگیری نحو و متون نثر و موفقیت در انواع ترجمه، از اختصاص بیشترین درصد خطا از نوع خطاهای میان زبانی و واژگانی در ترجمه متون ادبی از عربی به فارسی، خطاهای نحوی و لغوی میان زبانی در بخش ترجمه فارسی عربی و خطاهای لغوی میان زبانی و مشخصاً خطای وام گیری، در ترجمه متون مطبوعاتی گزارش می دهند. در بخش راهکارها، یافته ها حاکی از توصیه متخصصان به تدوین برنامه جامع و راهبردی شامل منبع تدریس استاندارد در گروه های آموزشی، اتخاذ روش تدریس مناسب و فعالیت استاد ترجمه در زمینه ترجمه، خوانش متون مفید و مؤثر در کلاس و تمرین درون کلاسی، نگاهی معنامحور به موضوعات درسی، آموزش روش نگارش انواع جمله عربی، و توجه به آموزش اصطلاحات و تعابیر عربی و جمله نویسی بر مبنای آن هاست.
بررسی میزان کارآمدی سطح نحوی-واژه ساختی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمه قرآن (مطالعه موردی: ترجمه مکارم شیرازی از پنج سوره قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای ارزیابی ترجمه قرآن طراحی نشده است. به منظور دستیابی به چنین الگویی می توان ابتدا کارآمدی الگوهای ارزیابی موجود را بررسی کرد. در همین راستا، مقاله حاضر به بررسی کارآمدی الگوی گارسس در ارزیابی ترجمه قرآن پرداخته و از میان چهار سطح این الگو، سطح نحوی- واژه ساختی این الگو را مورد مطالعه قرار داده است. با توجه به اینکه الگوی گارسس به متن مقصد توجه دارد و اولویت را به مخاطب ترجمه می دهد، ترجمه مکارم شیرازی که در این دیدگاه با الگوی مورد نظر هم راستا است به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. داده های تحقیق را ترجمه سوره های انفال، توبه، احزاب، حجرات و تحریم تشکیل می دهند که فضای گفتمانی مشابهی دارند و به تاریخ اسلام مربوط می شوند. مطالعه کارآمدی این سطح در ارزیابی ترجمه قرآن نشان می دهد که سطح نحوی-واژه ساختی الگوی گارسس با توجه به تفاوت های ساختاری زبان فارسی و عربی و ضرورت ایجاد تغییرات نحوی در ترجمه قرآن در ارزیابی ترجمه قرآن کارآمد است، اما تقسیم کلی مؤلفه ها به مثبت و منفی باید با توجه به جایگاه و ضرورت آن ها مورد بازبینی قرار گیرد. از میان مؤلفه های این سطح «تغییر نحو»، «تغییر مقوله» و «بسط معنایی» بیشترین کارکرد را در ترجمه قرآن دارند. «جبران» با توجه به گستره صنایع بلاغی در قرآن، مؤلفه کارآمدی برای سنجش میزان موفقیت مترجم در انتقال زیبایی های قرآن است. مؤلفه های منفی «ترجمه تحت اللفظی» و «تلویح، تقلیل و حذف» و تکنیک خنثای «تغییر نوع جمله» در ترجمه مکارم به عنوان نمونه یک ترجمه مقصدگرا کمترین کارکرد را داشته اند.
سبک ترجمه استعارات فولادوند و حلبی بر اساس راهکارهای ترجمه استعاره نیومارک (مطالعه موردی جزء اول قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره به عنوان یکی از وجوه زیباشناختی کلام، به ویژه در اثر ادبی مانند قرآن کریم ، همواره مورد توجه اهل فن و ادب واقع شده است و یکی از پرکاربردترین وجوه بلاغی به حساب می آید. برگردان استعاره، در نگاه برخی افراد چنان ناممکن می نماید که گویی امری ناشدنی است. البته نظریه پردازان بزرگی چون نیومارک، تعریف دقیقی برای ترجمه استعاره پیشنهاد کرده اند که امروزه کاربست آن را از سوی مترجمان مختلف، به ویژه در علوم دینی شاهد هستیم. در این جستار، پس از نگاهی گذرا به تعریف کلی استعاره و بیان ساختارها و چارچوب هایی که نیومارک برای ترجمه استعاره پیشنهاد می کند، به بررسی مقایسه ای سبک ترجمه فولادوند و حلبی از استعاره های جزء یک قرآن کریم می پردازیم. هدف از این مقاله آن است که جهان بینی جدیدی از ترجمه استعاره را پیش روی مخاطب خود بگشاید. روشی که در مقاله اتخاذ شده، بر آن است که از رهگذر تفاسیر مختلف به بررسی سبک ترجمه دو مترجم مذکور پرداخته، در پایان نیز شرح داده خواهد شد که دو مترجم از کدام چارچوب نظری بیشتر بهره گرفته اند و دلیل بسامد بالا یا پایین برخی از این چارچوب ها در کار دو مترجم چیست. هرچند در ترجمه های قدیم، پایبندی مترجم به بازتولید برای حفظ زبان مبدأ نمود دارد، اما امروزه از شیوه های مختلفی برای ترجمه استعاره استفاده می شود که هر یک هدفی خاص را دنبال می کند.
معادل یابی مقوله های فولکلور ایرانی: بررسی موردی ترجمه عربی نون والقلم جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عناصر فرهنگی به منزله شناسنامه یک ملت است و می تواند در صورت انتقال صحیح بر غنای فرهنگی مقصد نیز بیفزاید. لذا مترجم باید ضمن بهرمندی از دانش های زبانی، بر فرهنگ زبان مبدأ و مقصد تسلط کافی داشته باشد. پژوهش حاضر در نظر دارد معادل یابی عناصر فرهنگی رمان نون والقلم جلال آل احمد را بر اساس تقسیم بندی مقوله های فرهنگی صادق هدایت در ترجمه عربی ماجده العنانی بررسی کند. از آنجا که انتقال همه لایه های معنایی یک واژه از زبانی به زبان دیگر کار دشواری است و نمی توان برای هر یک از عناصر فرهنگی اجتماعی در زبان مقصد معادل دقیقی یافت، تبیین مفهوم هر واژه متناسب با قلمرو معنایی و مضمون فرهنگی، نیازمند راهکاری مستقل در معادل یابی است. ازاین رو، راهکارهای نیومارک اساس کار این پژوهش قرار گرفته است. یافته های این پژوهش که به روش استقرایی استنتاجی انجام، و نمونه های مهمی که در این پژوهش منعکس شده است، نشان می دهد در برگردان عناصر مادّی فرهنگی، مترجم غالباً از شیوه معادل فرهنگی و معادل توصیفی بهره برده است که می توان آن را حاصل همگونی فرهنگی مبدأ و مقصد دانست. در برگردان عناصر معنوی، مترجم علاوه بر شیوه معادل فرهنگی، معادل کارکردی و معادل توصیفی، از شیوه تلفیقی استفاده کرده است و به توضیح و تفسیر مقوله مورد نظر می پردازد.
ارزیابی ساختاری مجله «پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و تحلیل انتقادی مقاله های علمی نقش بارزی در گسترش دانش و ارتقای کیفی پژوهش های علمی دارد؛ از همین رو، ضرورت دارد نشریه های علمی براساس رویکردهای ارزیابی مقاله های پژوهشی نقد شوند. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی، مقاله های مجله «پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی» از شماره 6 تا 17 را براساس رویکرد ساختاری ارزیابی مقاله بررسی کند. بنابراین، با استفاده از پرسشنامه طراحی شده 61 مقاله از این مجله براساس پربسامدترین موضوعات انتخاب و تحلیل شد. بررسی ها نشان می دهد مقاله های سال 1392 و 1393 از نظر معیارهای ارزیابی ساختاری برخی اشکال های ساختاری دارند، اما از سال 1394 روند رو به رشدی دیده می شود، این روند در سال 1396 سرعت بیشتری پیدا می کند. علمی- پژوهشی شدن مجله در سال 1392 و افزایش تعداد مجله های پژوهشی و در پی آن افزایش تولیدات علمی، توسعه تحصیلات تکمیلی، پررنگ شدن امتیازهای پژوهشی در جذب اعضای هیات علمی، انتخاب دانشجوی نمونه، ارتقای اعضای هیات علمی و دریافت پژوهانه از علت های این حرکت رو به جلوی مجله است. یافته های پژوهش نشان می دهد مواردی چون ذکر روش پژوهش و هدف در چکیده، پیشینه پژوهش، روش پژوهش و پایبندی به آن، مبانی نظری پژوهش، نوآوری، تحلیل یافته های پژوهش و روزآمدی منابع با معیارهای تفصیلی تعریف شده برای مقاله علمی- پژوهشی هماهنگ نیست. علت تطابق نداشتن برخی بخش ها با معیار های مقاله علمی- پژوهشی به نبود روش یکسان در ارائه آن ها در مقاله ها و روشن نبودن فایده هرکدام از این بخش ها برای نویسندگان بر می گردد. این پژوهش چارچوب مفهومی برای ارزیابی ساختاری مقاله های علمی- پژوهشی در زبان و ادبیات عربی پیشنهاد داده است.