نقد و بررسی ترجمه الهی قمشه ای و مکارم شیرازی از سوره مبارکهیوسف با تأکید بر نظریه سطح صرفی نحوی گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی روش های ترجمه به ویژه در چند دهه اخیر محور توجه ترجمه پژوهان قرآن کریم قرار گرفته است. توجه و اهتمام فراوان در این عرصه، نشان می دهد نگرش مثبت زبان شناسان و ترجمه پژوهان در زمینه نیل به ترجمه ای کامل، وفادار و مطلوب است. ترجمه متون مذهبی به ویژه متن قرآن کریم به دلیل برخورداری از ظرافت های بیانی و لغوی آن امری دشوار بوده و همواره نقد و ارزیابی شده است. دراین زمینه الگوها و مدل های متفاوتی نیز ازسوی نظریه پردازان ترجمه ارائه شده است و چون معیاری مناسب و یا کارکردی دقیق در سنجش ترجمه ها به کار می رود. ازجمله ترجمه های رایج قرآن کریم، ترجمه «مرحوم الهی قمشه ای و مکارم شیرازی» است که همانند دیگر ترجمه ها نقاط قوت و ضعف دارد. در این پژوهش با استناد به مؤلّفه های نظریه خانم «کارمن گارسس» در سطح «صرفی نحوی» دو ترجمه ذکرشده بررسی و نقد شده و برای این منظور مؤلّفه های کاربستِی این نظریه بر شواهد مستخرج از آیات سورهیوسف(ع) صرفاً در سطح «صرفی نحوی» تبیین شده و جنبه های ضعف و قوت ترجمه های مذکور تحلیل شده است. یافته های پژوهش حاضر مبتنی بر روش تحلیلی توصیفی و نشان می دهد مؤلفه هایی همچون «ترجمه تحت اللفظی، بسط نحوی، قبض یا تقلیل نحوی، تغییر دیدگاهیا دگربینی، تغییر نحو یا تعدیل صورت و اشتباهات ترجمه» در سطح «صرفی نحوی» نقد و ارزیابی می شود. مکارم در قبض نحوی بهتر است و قمشه ای در تبدیلیا تغییر نحوی فوق العاده است؛ اما با این حساب گاه در ترجمه تحت اللفظی و برداشت سطحی از واژه ها، لغزش هایی دارند.