فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
«اسطوره زدایی» به معنی تاریخی کردن و حقیقی جلوه دادن عناصر، پدیده ها و شخصیّت های اسطوره ای است. عنوان اسطوره زدایی برای نخستین بار دربارة تأویل متون دینی، به ویژه پیام مسیح مطرح شد. اسطوره زدایی را گاهی می توان در معنی دریافت باطن و مکنون نمادها دید و برخی اوقات اسطوره زدایی به معنی حذف داستان ها و حکایات اسطوره ای در متون دینی و غیردینی است و زمانی به معنی تاریخی جلوه دادن عناصر، پدیده ها و شخصیّت های اسطوره ای است. آنچه در این پژوهش به شیوة توصیفی تحلیلی مورد واکاوی و بررسی قرار می گیرد، اسطوره زدایی در معنای واقعی جلوه دادن پدیده ها و شخصیّت های اسطوره ای است تا در نتیجه به اینپرسش پاسخ داده شود که آیا در تاریخ، از شاهان و پهلوانان پیشدادی اسطوره زدایی شده است یانه. برآیند تحقیق حاکی از آن است که با تأمّل در شخصیّت های اسطوره ای پیشدادیان در متون تاریخی به نیکی می توان دریافت که نویسندگان این گونه کتاب ها برای شخصیّت های اسطوره ای پیشدادیان، زمان و مکان جغرافیایی و نسب و برخی از ویژگی های تاریخی و... قائل شده اند که مغایر با برخی از خصوصیّات اسطوره ای آنهاست و از این رهگذر، از آنها صبغة اسطوره ای را زدوده اند.
حمام ها در ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژگان معماری همواره در کلام عامه نمود داشته است. به سبب اهمیت شست وشو و پاکیزگی در نظام روابط اجتماعی ایرانیان، حمام ها در جایگاهی ممتاز قرار داشته اند. حمام ها از آسیب پذیر ترین گونه های معماری هستند و متأسفانه فرهنگ گرمابه ها بیشتر و پیش تر از کالبد آن ها در معرض نابودی است. بنابراین نباید در ضرورت مستندسازی وجوه غیر مادّی گرمابه ها تردیدی روا داشت. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی به باز شناسی، طبقه بندی و تحلیل وجوه مختلف گرمابه ها در ضرب المثل های فارسی
می پردازد.
مهم ترین نتایج تحقیق نشان می دهد که امثال به صورت جمله ساده خبری، بیشترین فراوانی را دارند و در عین ظرافت زبانی، مطلب را به ساده ترین شکل ممکن بیان می کنند. از نظر محتوای عمومی امثال، مسائل اجتماعی و اخلاقی بالا ترین میزان را به خود اختصاص داده اند. بررسی محتوای تخصصی امثال از نظر معماری بیانگر توجه عمده به کالبد معماری حمام هاست. بررسی محتوای مردم شناسانه امثال نیز نشان می دهد که به وسایل حمام ها بیشتر از دیگر موارد توجه شده است. همچنین معماری و موضوعات مردم شناختی گرمابه ها اهمیت یکسانی دارند و باید همپای توجه به حفظ کالبد معماری گرمابه ها به حفاظت از وجوه مردم شناختی آن ها نیز اهتمام ورزید.
تاثیرپذیری اندیشة اقبال از شخصیت پیامبر اسلام(ص) و حضرت ابراهیم(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجلی مضامین و معانی بلند قرآنی و بازتاب سیرة انبیاء الهی در آثار شاعران ونویسندگان از چنان شمول و گستردگی برخوردار است که همواره از ابعاد گوناگون نیاز به واکاوی، تحلیل وبررسی دارد. در همین راستا متفکر عارف و شاعر نامدار پاکستانی علامه محمد اقبال به عنوان ادیبی هنرمند و سرایندة اشعار فارسی با قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی ارتباطی تنگاتنگ داشته است. این ارتباط در سرتاسر دیوانش به وضوح مشاهده می شود به نحویکه بیانگر عمق تأثیرپذیری اندیشة وی ازکلام الهی و سیرة پیامبران است. او کوشیده است با کمک این منابع، الگوی کاملی از انسان مسلمان و جامعة اسلامی ارائه دهد؛ در الگو پردازی های او زندگانی پیامبر اعظم (ص)و حضرت ابراهیم (ع)نقش کلیدی و حساسی را بازی می کنند. اقبال در تبیین حیات این دو بت شکن بزرگ تاریخ، از منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن، احادیث شریف و تاریخ اسلام استفاده کرده و از آن ها تأثیر پذیرفته و نوآوریهای زیبایی خلق کرده است. هدف از این پژوهش بررسی میزان تاثیر شخصیت این دو پیامبر در اندیشه اقبال و چگونگی بازتاب این تاثیر در دیوان اشعار وی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و تتبع در دیوان اشعار اقبال، به منظور دستیابی به اهداف فوق صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که اثر پذیری اقبال از شخصیت این دو پیامبر اولوالعزم، ذیل چهار مقولة الهامی بنیادی، تطبیقی، تأویلی و گزارشی می گنجد و اغلب این قالب ها در راستای تعلیم اخلاق مورد استفاده قرار گرفته اند.
شاهنامه در تاریخ وصّاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامة فردوسی یکی از برجسته ترین شاهکارهای ادب فارسی است که نگاه سرایندگان و نویسندگان بسیاری را به سمت و سوی خود کشانده و آنان را از ظرفیّت های بی شمار خود بهره مند ساخته است. در کنار تقلیدهای نه چندان موفّق از این اثر، تضمین ابیات و بهره گیری از حال و هوا و فضای حماسی آن در غالب آثار ادب فارسی به چشم می خورد. یکی از آثاری که شاهنامه در آن نمود بارزی دارد، تاریخ وصّاف است. وصّاف در عصری به شاهنامه روی آورده که جریان حماسه سرایی رو به افول است، امّا او با بهره گیری از ابیات و ظرفیّت های محتوایی، زبانی و بلاغی شاهنامه، بر ارزش و اعتبار اثر خود افزوده است و منبعی قابل اعتماد برای بررسی صحّت و سقم برخی از ابیات شاهنامه در اختیار پژوهندگان این شاهکار ادب فارسی قرار داده است. شاهنامه گرایی وصّاف پاسخ هوشمندانه به نیازهای روحی و روانی ایرانیانی است که طعم تلخ شکست از مغولان، آنان را در یأسی جانکاه فرو برده بود. از این رو، وصّاف با یادکرد شکوه ایرانیان در قالب اشعار ماندگار فردوسی، می کوشد روح امید در کالبد نیمه جان ایرانیان معاصر خود بدمد. این مقاله با روشی توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، گونه های بهره گیری وصّاف از ابیات شاهنامه و علل و عوامل آن را بر مبنای مجلّدات پنجگانة تاریخ وصّاف مورد نقد و بررسی قرار داده است.
تحلیل بازتاب مراسم آیینی نوروز عام و خاص در هفت گنبد نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر تحلیل علمی-تاریخی آیین نوروز در هفت پیکر نظامی متمرکز است. مردمان فلات ایران از دیرباز هرساله با بیداری طبیعت در فصل به ار، به پیشواز رویش گل ها و سرسبزی درختان کهن سال می رفتند و با جشنی نمادین همراه با نیایش ه ایی آیینی به قدردانی از ایزدان می پرداختند ت ا با جلب رضایت خدایان، به باززایی گیاهان و برکت بخشی زمین کمک کنند. این جشن ملی با گذر زمان با نام نوروز از زم ان کورش بزرگ تاکنون از فراز و نشیب های بسیاری گذر کرده، اما هر بار پیروزمندتر از پیش خود را نشان داده است. نویسندگان و شاعران بسیاری تحت تأثیر این جشن ملی- مردمی آثاری گرانقدر برجای گذاشته اند؛ در این میان، هفت پیکر نظامی گنجوی مجموعه ای بزرگ و بی نظیر از فرهنگ ایرانی است که با زبان رمز به بیان اسطوره ها و آیین های نوروزی و سنن مرتبط با آن پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش تطبیقی- اسنادی است که با رویکردی برون اسطوره ای و از منظر جامعه شناسی، مردم شناسی، فرهنگ و تاریخ به نقد و بررسی پرداخته شده است. بر اساس نتایج تحقیق، نظامی با بازآفرینی هنرمندانه باورها، اسطوره ها و طرح ازدواج بهرام گور با هفت شاهدخت به مسئله ازدواج مقدس و نوروز نظر داشته است. وی در گنبد اول، اسطوره کاووس را با زبانی رمزی و تمثیلی به تصویر کشیده است تا یادآور سیاوش و جشن فروردینگان شود و سپس با آوردن نمادها و نشانه هایی از نوروز عام و خاص در گنبد دوم و هفتم یادی از مراسم و سنن نوروز ایرانی کرده است.
جناس های قرآنی در شعر شاعران سبک آذربایجانی( نظامی، خاقانی، قطران تبریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید قرآن در خلق، تحوّل و تطوّر علوم بلاغی نقش عمده و اساسی داشته است؛ چنانچه با بررسی متون ادبی هر دوره ی ادب فارسی، به خوبی جلوه های لفظی و معنایی قرآن در ایجاد تصویرهای بلاغی و آرایه های بدیعی، آشکار می شود. این مقاله به منظور نمایان ساختن نقش قرآن در تحول و تطوّر آرایه های بدیعی و یافتن شواهد قرآنی در این زمینه، همچنین با هدف کاوشی نو درباره ی جناس، و آشنایی بیشتر با شعر شاعران بزرگ سبک آذربایجان و میزان تأثیر پذیری شعر آن ها از قرآن، ، جناس های قرآنی را در شعرسه تن از شاعران بزرگ این سبک(خاقانی، نظامی، قطران تبریزی)، مورد بررسی قرار داده است. در این زمینه به 20 قسم جناس قرآنی در شعر این شاعران، دست یافته ایم.
عاشورا و امام حسین (ع) در اشعار شاعران فارسی و عربی معاصر
حوزههای تخصصی:
بی شک حماسه عاشورا و قیام سیدالشهدا(ع)، مهم ترین رخدادی بوده که باعث تحوّل مضمونی و معنایی در ادبیات فارسی و عربی شده است. با این حال، در طول تاریخ، نگاه به این واقعه، همیشه یکسان نبوده و در این میان، شرایط سیاسی حاکم بر جوامع تأثیر چشمگیری در زاویه دید شاعران نسبت به جریان عاشورا داشته است. بُعد فردی و اجتماعی شخصیت امام(ع) و میزان رویکرد شاعران به هر یک از آن ها، از مسائل قابل بررسی در اشعار عاشورایی فارسی و عربی است. همچنین تعابیر به کار گرفته شده بوسیله آنان، حکایت از حضور ادبیات بُکایی و حماسی در هر دو زبان فارسی و عربی دارد، امری که ناشی از اختلاف در نوع نگاه به عاشورا به عنوان یک تراژدی و یا یک انقلاب و نهضت حیات بخش است. ورای این اشتراکات، اختلافاتی نیز وجود دارد، از جمله آن ها میزان توجّه فراوان شاعران عرب به ذکر نسب و مدح خاندان آن حضرت و بیان صفات مختلف امام حسین(ع) است. نوع صفات انتخابی برای امام حسین(ع) نیز مؤید این مطلب است که آنان، به دنبال یک الگوی مبارز و برتر در جامعه خویش بوده اند و به نظر می آید حضور رهبران دینی در نهضت مشروطه و پس از آن، باعث شده این مسأله، کمتر مورد توجّه شاعران ایرانی قرار گیرد.قیام عاشورا که از ابتدا پشتوانه فکری انقلاب اسلامی بود، بارزترین الگوی مبارزه شد و امام خمینی (ره) برای ملّت، یادآور امام حسین (ع) بود و عاشورا که تا پیش از انقلاب، به عنوان یک سوگ بزرگ به آن نگریسته می شد، در سروده های دفاع مقدّس به عنوان یک حماسه مطرح شد که در تاریخچه شعر عاشورایی، فصل تازه ای گشود. پژوهش مذکور، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، مسائل مذکور را مورد بررسی قرار داده است.
مباحث کلامی توحید در مثنوی های عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات عرفانی همواره با رمز و راز همراه بوده است؛ درک مفاهیم، تعابیر، اصطلاحات و مضامین مندرج در شعر و نثر عرفانی از جمله اصطلاحات و مضامین کلامی که با نماد ها و تمثیل های خاص آمیخته شده، هیچ گاه به سادگی ممکن نبوده است. آثار ارکان ادب عرفانی در عین سادگی سؤالات عمیقی را در ذهن می آفریند که پاسخ به آنها نیاز به درک درست دیدگاه های عرفانی، مذهبی و کلامی مؤلفان دارد. عطار از جمله شعرای عارفی است که در تمامی آثار خود بسیاری از دیدگاه های اعتقادی و دینی خود را با ذوق عارفانه آمیخته است. این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی و با این فرض که اندیشه های عرفانی عطار آمیخته با اندیشه های کلامی اوست سعی دارد تأثیر مذاهب کلامی مختلف را بر مبانی فکری و عرفانی آثار عطار در بحث توحید بر پایه چهار مثنوی مشهور او بررسی کند. نتایج حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که نفوذ مباحث کلامی درآثار بررسی شده به حدی است که بررسی آثارعطار بدون آگاهی از دیدگاه های کلامی او ناتمام خواهد بود؛ هرچند اصرار بر انتساب عطار به یکی از مذاهب کلامی نیزراه به جایی نمی برد.
انتقالِ مفهوم جاودانگی از آتش به فرزند در عباراتی چون «اجاق کور» و «اجاق خانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان ها همواره تصوّرات ذهنی خود را با نمادهایی عینی تعیّن بخشیده ند. از جمله این تصوّرات، آرمان جاودانگی است. بشر در تمام ادوارِ تاریخ برای فرار از مرگ، جاودانگی و بی مرگی را در ذهن خود پرورده است و این اندیشه (جاودانگی) را با عناصر طبیعت نشان داده است. یکی از این عناصر طبیعت که برای انسان نشان و رمز مفهوم جاودانگی بوده است، آتش است. این تصوّر از آتش به مرور زمان در فرایند جا به جایی به فرزند و تداوم نسلها انتقال پیدا کرده و نمود این تصوّر در زبان و بعضی از عبارات زبانی ماندگار شده است. عناوینی که اکنون برای اشاره به فرزند در زبان وجود دارد، همان عناوینی است که در گذشته به آتش اطلاق می شده است: از جمله عبارات زبانیِ «اجاق کور»، «اجاق خانه» و جمله دعاییِ «اجاق خانه ات خاموش مباد!». در این نوشتار نخست به بررسی یکی از مهم ترین نمادپردازی های آتش در تصوّراتِ گذشتگان که حاوی مفهوم جاودانگی بوده است، خواهیم پرداخت. در ادامه نشانه های زبانی که نمودارِ پیوندِ مفهوم جاودانگی و تداومِ هستی بینِ آتش و فرزند است، مورد بررسی قرار می گیرد.
ساختار روایی داستان و فیلم شازده احتجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینمای پرمخاطب جهان سال هاست که وام دار ادبیات داستانی و به ویژه رمان است و آن گونه که از اَسناد موجود برمی آید، نزدیک به 85 درصد آثار مورد توجه در آکادمی اسکار، اقتباس از رمان های مشهور و گاه غیرمشهور بوده است. باوجود توجه سینمای کشورهای مختلف به ادبیات داستانی خویش و بهره برداری حتی اقتصادی از این گنجینه، در تاریخ سینمای ایران این امر به ندرت اتفاق افتاده است. به زعم نگارندگان این مقاله، یکی از مهم ترین دلایل بی توجهی سینمای ایران به ادبیات داستانی، کمبود پژوهش های مربوط به چرایی، چگونگی، فرایند و دستاوردهای اقتباس سینمایی از ادبیات داستانی در دیگر کشورها و ایران است. به همین منظور، در این مقاله کوشش شده است با روشی توصیفی- تطبیقی، اقتباس فیلم ایرانیِ (نسبتاً موفق و شناخته شده سینمایی) «شازده احتجاب» (به کارگردانی بهمن فرمان آرا) از رمانی به همین نام از هوشنگ گلشیری بررسی شود. عناصر روایت در هر دو اثر (مکتوب و سینمایی) در کنار یکدیگر قرار گرفته و مؤلفه های جذاب شدن یک اثر اقتباسیِ سینماییِ ایرانی استنتاج شده است. از مهم ترین دستاوردهای پژوهش حاضر، علاوه بر شناخت وجوه افتراق و اشتراک دو گونه، می توان به استخراج و معرفی مابه ازاهای خلاقانة تصویری ساخت جریان سیال ذهن فیلم اشاره کرد.
بازنمایی زنان در ضرب المثل های گیلکی (گونه اشکورات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها آینه فرهنگ هر جامعه هستند؛ از این رو، با بررسی آن ها می توان به درک بهتری از باورها و نگرش های گویشوران هر جامعه نسبت به زن و ارزش های اجتماعی- فرهنگی مردم هر منطقه دست یافت. هدف از انجام این پژوهش، توصیف و تحلیل بازنمایی زنان در ضرب المثل ها گیلگی (گونه اشکورات) است. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه ساخت یافته با شصت نفر از گویشوران اصیل گیلکی زبان اشکورات (اعم از زن و مرد)- که بیش از 45 سال سن داشتند و چندان متأثر از زبان فارسی معیار نبودند- گردآوری شد. از آنجا که روش انجام این تحقیق توصیفی- تحلیلی است، ضرب المثل های گرد آوری شده درباره زنان، نخست از نظر معنایی تقسیم بندی و توصیف و سپس به هجده مقوله تقسیم بندی شدند. این مقوله ها نشان می دهند که سه نوع تصویر یا بازنمایی از زنان در مثل ها وجود دارد که به ترتیب فراوانی عبارت اند از: الف) بازنمایی منفی، ب) بازنمایی مثبت، ج) بازنمایی خنثی. توزیع این بازنمایی ها در چارچوب گفتمان انتقادی و مطالعات فمینیستی تحلیل شد. از یافته های مهم پژوهش حاضر این است که در جامعه گیلکی زبان منطقه اشکورات مفهوم جنسیت به عنوان ساختاری ایدئولوژیک درک می شود. بر اساس رابطه سلسله مراتبی برتری و فرودستی، طبقه اجتماعی زنان فرودست شمرده می شود و زنان به عنوان اعضای طبقه اجتماعی فرودست بدون مزیت خاص و بیشتر نادیده گرفته می شوند.
بازشناسی و تحلیل الگوی نُه گنبد در معماری ایرانی از خلال متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع ادبی مهم ترین اسناد مکتوب گذشته اند که غیر از معرفی ظرایف زبان و ادب فارسی، متضمن نکاتی اند که در بازشناسی مواد مطالعاتی دیگر زمینه های پژوهشی، به ویژه هنرهای کاربردی و معماری، بسیار سودمندند. از این جنبة ادبیات و اهمیت آن، در پژوهش های معماری چندان که بایسته است، استفاده نشده؛ بر همین اساس، پاره ای از الگو های معماری گذشته با عناوینی معرفی شده اند که هرگز با نام های اصیل و نخستینشان برابر نیستند. در پژوهش پیش رو، داده های معماری موجود در برخی از منابع ادبیِ مربوط به سده های چهارم تا دهم هجری، با رویکرد تطبیقی بررسی شدند و به موجب آن، تعداد چشمگیری از پلان ابنیه با کارکرد تشریفاتی (دادة معماری) با توصیف کاخ ها و کوشک ها در منابع ادبی (دادة ادبی) تطبیق داده و تلاش شد تا الگو و کارکرد گونه ای از معماری تشریفاتی بازشناسی شود. نتایج تحقیق نشان می دهد ویژگی عمومی این گونة معماری، داشتن شکل مربع و نُه بخشی است که در سده های نخستین دوران اسلامی در ادبیات معماری با جهان بینی مشخصی که این آثار را مِثالی از آسمان های نُه گانه دانسته اند، «نُه گنبد» خوانده شده است. پیشینة این گونة مشخصِ معماری، یعنی نُه گنبد، به آپادانای هخامنشی بازمی گردد و با عنایت به جهان بینی اسلامی، در سده های متأخر به «هشت بهشت» معروف شده است.
وجوه ابهام یا ایهام نحوی در زبان عربی و تأثیر آن بر ترجمة قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابهام به دو نوع زبانی و ادبی تقسیم می شود. ابهام نحوی که با عنوان ابهام دستوری مطرح می شود و برخی آن را ایهام ساختاری نامیده اند، یکی از وجوه ابهام زبانی به شمار می رود که به دو نوع گروهی و ساختاری تقسیم شده است. مقصود از این نوع ابهام آن است که گاه زنجیرة کلام به گونه ای چیده می شود که وجوه معنایی متفاوتی را متبادر می سازد. این معانی می تواند قابل جمع باشد. اضافة مصدر به فاعل یا مفعولٌ بِه، مرجع ضمیر، عطف به مضاف یا مضافٌ إلیه، خبریه یا انشائیه بودن جمله، متعلق شبه جمله، قابلیت تعدد در صاحب حال، تشابه نقش های حال، مفعول مطلق، مفعولٌ له، مفعولٌ فیه و مفعولٌ به، امکان مقول قول یا استینافیه بودن، تشابه عطف و استیناف، تشابه تابع و خبر، تعدد معانی حروف جر، از جمله وجوه ابهام نحوی است که در این پژوهش بدان توجه شده است و در ترجمه های قرآن کریم تأثیرگذار بوده است. توجه به بافت زبانی و غیرزبانی کلام می تواند تا حد چشمگیری مشکل فهم معنا را برطرف سازد، اما مشکل آنجاست که قراین کافی و یا مستدل برای یک معنا وجود نداشته باشد و از سوی دیگر، نتوان میان معانی مختلف جمع کرد.
اسلوب تصریح و تبیین در ترجمه ی قرآن (بررسی موردی ترجمه ی فیض الإسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که هدف از ترجمة متون دینی، تفهیم هرچه بهتر و بیشتر مفاهیم و معارف ناب دینی و اسلامی به مخاطبان است، مترجمان باید تلاش کنند تا تعادل ترجمه ای را در متون دینی و ارائة ترجمه ای که پاسخگوی نیاز مخاطب باشد، رعایت کنند. دستیابی به تعادل ترجمه ای، مستلزم اعمال تعدیل ها و تغییر هایی در فرایند ترجمه است. یکی از این تغییرها که نخستین بار از سوی «وینه و داربلنه» (Vinay and Darbelnet) مطرح شد، «تصریح» است.تصریح از جمله تغییراتی است که در قلمرو اختیارات مترجم قرار می گیرد که به صورت آگاهانه و به عنوان راهبردی در ترجمه صورت می گیرد. فیض الإسلام دانشمندی فقیه و ادیب است که به ترجمة متون دینی (قرآن، نهج البلاغه، صحیفة سجّادیّه) پرداخته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی زبانشناختی است، درصدد است تا تصریح را به عنوان شاخصة سبک شناختی ترجمة فیض الإسلام در قرآن مورد کاوش قرار داده تا اثرگذاری ها و فوائد آن در ترجمه، به ویژه ترجمة متون دینی مشخّص شود. ایشان با استفاده از تکنیک تصریح به شفّاف سازی واژگان فرهنگ مدار و مقولات ناآشنا برای مخاطب و تصریح به عوامل انسجام (حذف، جانشینی و ارجاع) ونیز ایجاد ارتباط و تناسب میان آیات قرآن پرداخته اند که موجب تفهیم بهتر به خواننده و مانع از ایجاد چالش ذهنی و گسستگی در خوانش وی می گردد. امّا باید گفت که ترجمة ایشان ویژگی خاصّ دیگری را از آن خود ساخته است و ایشان دریچة دیگری را در فنّ ترجمه گشوده است که می توان آن را نظریّه یا انگارة تبیین نامید. در واقع، ایشان افزوده هایی می آورد که حدّ وسط میان تصریح و تفسیر است.