فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مجموعه تلویزیونی گوهر کمال (1377) از جمله سریال هایی بود که در دهه هفتاد به نویسندگی و کارگردانی عباس رنجبر از شبکه اوّل سیمای ج. ا. ایران نمایش داده می شد. این سریال در لحظه هایی یادآور رمان سال بلوا (1371) نوشته عباس معروفی است؛ اما بیننده در تیتراژ ابتدایی و انتهایی هیچ نشانی از اقتباس یا اقتباس آزاد نمی بیند؛ درحالی که در سکانس ها و نماهایی از آن مجموعه تلویزیونی آشکار است که عباس رنجبر در نگارش فیلم نامه گوهر کمال از سال بلوا تأثیر پذیرفته است.
در این نوشتار، سال بلوا و گوهر کمال را روبه روی یکدیگر نشانده ایم و به نمونه هایی از اثرپذیری احتمالی عباس رنجبر از عباس معروفی اشاره کرده و یادآور شده ایم که نویسنده و کارگردان گوهر کمال نه تنها جمله هایی از سال بلوا را بر زبان بازیگران جاری ساخته است حتی برخی از شخصیت ها به ویژه «راضیه نوبخت» (شیرین بینا)، «حاتم خانپور» (جهانگیر الماسی) و «قباد» (رضا فیض نوروزی) برابرسازی شده «نوشافرین نیلوفری»، «حسینای کوزه گر» و «دکتر معصوم»ند. هم نیز به بعضی از مضامین و موتیف های مشترک میان دو اثر تأکید کرده و یادآور شده ایم که منطق رمان با منطق آن مجموعه تلویزیونی نمی خواند؛ چرا که متناسب با هنجارهای سازمان صدا و سیما تغییر داده شده است.
بررسی تفاوت نگاره های عبدالصمد شیرازی در دربارشاه طهماسب صفوی و گورکانیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالصمد، از نقاشان فعال دربار صفوی، در جوانی به دعوت حاکم زمان به هند رهسپار شد تا پایه گذار مکتبی از نقاشی باشد که با اصول نقاشی ایرانی آغاز شد.در این پژوهش سعی شده است به معرفی نگاره های نگارگر در فاصله زمانی 1535م./921ه. تا حدود 1600م./986ه.پرداخته شود.در این زمان عبدالصمد در نگارخانه سلطنتی سه پادشاه با سه نوع اعتقاد مشغول به کار است: شاه طهماسبِ شیعه؛ همایون شاهِ سنی مذهب و اکبرشاه با اعتقاد به آیین اکبری. بنابراین به بررسی تفاوت های نگاره های این هنرمند در دوره زمانی مذکور پرداخته می شود.با توجه به اهمیت شخصیت هنری عبدالصمد و نفوذ بی بدیل وی در هنر هند، لازم است پژوهش هایی در باب شناساندن این نگارگر گرانمایه به جامعه هنری انجام شود.روش تحقیق با توجه به نیاز به بررسی نگاره های باقی مانده، مقایسه ایی و تحلیلی انتخاب شده و با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده به انجام رسیده است.تفاوت های بارزی در نگاره های انتخابی از دوره های کاری نگارگر مشاهده می شود که نتیجه اعمال سلیقه پادشاه در کار هنری نگارگر است زیرا اصول به کار رفته، با شیوه آغاز کار هنرمند همخوانی نداشته و آن را تنها می توان ناشی از فضای جدید فکری حاکم بر محل کار هنرمند دانست.
تحلیل مقایسهای دریافت و پاسداشت لحظه در تفکر خیامی و نگره بودایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان متفکرانی که درباره مسأله «گذر زمان» تأمل جدی کرده اند و بر تمرکز بر لحظه تأکید ویژه ای داشته اند؛ بودا و خیام از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردارند. در این پژوهش ابتدا مبنای اندیشگی این دو متفکر را درباره زمان و جهان بررسی کرده ایم و سپس با توجه به عناصری مانند مرگ، بیماری، زوال، حیات پس از مرگ، رنج و لذت و ... به تبیین دیدگاه بودا و خیام از لحظه پرداخته ایم. در تبیین عوامل رویکرد خیام و بودا به لحظه یا دم و دلایل پاسداشت آن و تفاوت های نگره ای این دو به مسأله زمان، باید گفت که خیام به گریز از آگاهی در بستر لحظه باور دارد تا از فکر فرجام لحظه و عاقبت کار آدمی بگریزد؛ لذا دیدگاه وی با لذت گرایی پیوند می یابد؛ اما تبیین بودا از لحظه ژرفا و عمق بیشتری دارد و با دیدگاه وی نسبت به آگاهی، شناخت و کلیت هستی پیوند می خورد. همچنین حاصل پژوهش حاضر نشان می دهد که اگرچه هر دو به تقلیل مرارت و کاستن رنج معتقدند، تفاوت نگاه آنها به رنجی که از گذر زمان و ناپایداری آنات ناشی می شود، باعث شده که آنان نسبت به شیوه کاهش این ر نج مواضع متفاوتی اتخاذ کنند.
نقد و بررسی اقتباس از قرآن با نگاه بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این گفتار به بررسی و تحلیل اقتباس های قرآنی از دیدگاه بلاغت سنتی و نظریه های ادبی جدید می پردازد. در این پژوهش این پرسش ها مطرح خواهد شد: 1 اقتباس در بلاغت سنتی چه جایگاهی دارد؟ 2 اقتباس به عنوان یک آرایة ادبی و یکی از جلوه های تأثیرپذیری از قرآن چگونه سرقت قلمداد شده است؟ 3 چگونه می توان آرایة اقتباس در بلاغت سنتی را در پیوند با برخی مباحث نظریه های ادبی معاصر مطرح و به روز نمود؟ 4 نقش زیباشناختی اقتباس در بافت متن جدید چگونه بروز و ظهور پیدا می کند. برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا به تعریف و تحدید حوزة معنایی اصطلاح اقتباس، گونه های آن و جایگاه اقتباس در منابع بلاغت فارسی پرداخته شده، سپس به پیوند اقتباس با مباحث بینامتنی و بدخوانی خلاق در حوزة نظریه های ادبی جدید اشاره شده است و در نهایت برای نمایش نقش زیبایی شناختی اقتباس، نحوة پیوند بخش اقتباس شده با بافت زبانی متن حاضر و نحوة خوانش خلاقانه و متناسب با بافت متن جدید نشان داده شده است. نتیجه این جستار بیانگر آن است که اقتباس بر اساس بلاغت سنتی، گاهی نوعی آرایه و جلوة تأثیرپذیری از قرآن و حدیث و گاه نوعی سرقت ادبی قلمداد شده است و بحث و بررسی پیرامون آن به فراموشی سپرده شده است، اما بر اساس نظریة بینامتنی و بدخوانی خلاق اقتباس نوعی تکنیک و هنرسازه است که اگر با خوانش خلاقانه سخنوران توأم شود و بخش مقتبس در بافت جدید به جا و خوش بنشیند، جلوه ای از توانایی هنرمند در احضار متن پیشین است و نه تنها از مقولة سرقات ادبی نیست، بلکه یکی از نمودهای برجستة توانایی هنرمند در بافت گردانی است.
کارکرد سیاسی اسطورة آفرینش نمونة نخستین انسان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه طرحی انداموار و یکپارچه دارد و اگر هم دارای دو بخش اسطوره ای و تاریخی است، این دو بخش به هم پیوسته هستند: بخش اسطوره ای به آفرینش و بخش تاریخی به تداوم آن توجه دارد. یکی از انگیزه های بنیادی در تدوین شاهنامه، احیای هویّت ایرانی بوده است. همین مسألة احیای هویّت موجب شده شاهنامه جایگاه حماسة ملی بیابد و از همان آغاز محتوایی پیدا کند که با تکیه بر مسائل فرهنگی، رسالتی سیاسی را دنبال می کند. مبنای فرهنگی شاهنامه عبارت است از نبرد اهورامزدا و اهریمن؛ چنین مبنایی هم توجیه چگونگی آفرینش و هم تداوم بخش زندگی جمعی است و هرگونه بازاندیشی در پیوند آفرینش با تداوم حیات به پدیدار شدن الگویی سیاسی می انجامد؛ نمونه های نخستین انسان به شاهان آغازین و الگوهای پادشاهی بدل می شوند و نبرد از اهورا و اهریمن به نمایندگان آن ها منتقل می شود و خویشکاری انسان را تجلی می بخشد. در بخش اسطوره ای، ایرانیان شکلی ابتدائی از حکومت را طرح کرده اند و آن را در گزینه های متعددی گنجانده اند تا به الگوی مناسبی برای حکومت دست یابند. وقتی به الگوی مناسب دست یافته اند آن را آرمان خود کرده اند؛ پس از آن در بخش تاریخی، برایش در پی جایگزینی واقعی برآمده اند.
بازتاب آیین فراموش شدة ""درخم انداختن (افتادن)"" در قصه ها و صورخیال ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بن مایة کلان ""در کوزه (خم) افتادن (انداختن)"" و شکل دگردیسی یافتة آن، که ریشه در آیین های کهن ایرانی دارد، یکی از تصاویر رایج در اشعار و قصه ها و حتی ضرب المثل های ادب فارسی است اما به علت فراموش شدن آیین های مربوط به آن، منشأ این تصاویر ناشناخته مانده است. در مقالة حاضر بخشی از قصه ها و ضرب المثل ها و صورخیال ادب فارسی را، که حامل این آیین هستند، تحت بررسی قرار داده ایم. حاصل کار نشان می دهد که ادبیات به طور غیرمستقیم، نگهدارنده و حافظ شعائر و آداب و رسوم بی شماری نظیر این آیین است. همچنین گاهی همبستگی کامل میان آیین و تصویر ادبی وجود دارد و گاهی شعائر و آیین ها ازنظر صورت یا محتوا، متأثر از نفسانیات شاعر و عوامل خارجی تغییر یافته و دگرگون شده اند.
وجوه ابهام صرفی در زبان عربی و تأثیر آن بر ترجمه ی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابهام ساختارهای صرفی زبان عربی را می توان به دو نوع تقسیم کرد: 1 ابهام هایی که می توانسته به وجود آیند، امّا واضع با اتّخاذ تدابیری مانع آن شده است. 2 ساختارهایی که به صورت بالقوّه ابهام آفرین هستند. علمای قدیم تنها وجه نخست را به عنوان ابهام (اللَّبْس) برشمرده اند، چراکه از دیدگاه ایشان، اصولاً فهم معنا در بستر توجّه به بافت کلام صورت می پذیرد و این امر ابهام را از میان می برد. امّا در مطالعات جدید، به نوع دوم که محور این پژوهش می باشد، به عنوان ابهام جدّی نگریسته شده است. این پژوهش ها غالباً به صورت موردی و پراکنده به برخی از این وجوه پرداخته اند، امّا در پژوهش حاضر، با طرح دو مقولة همسانی صیغی و چندمعنایی صیغی تلاش شده است چارچوب نظری جدید و کاملی ارائه شود. در بُعد تطبیقی نیز بررسی ترجمه های قرآن کریم نشان می دهد که این نوع ابهام نمودِ بسیار بارزی در ترجمه ها یافته است. بدین منظور، پس از بررسی ساختارهای صرفی زبان عربی، آن وجوه که قابلیّت ابهام آفرینی دارند، مشخّص گردید و آنگاه با کمک نرم افزارهای رایانه ای، ترجمه ها مورد بررسی قرار گرفت و نمونه ها استخراج گردید. این وجوه در انواع کلمه، اعمّ از فعل، اسم و حرف وجود دارد و یازده مورد با عنوان همسانی صیغی و هشت مورد به عنوان چندمعنایی صیغی مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، مترجم از یک سو باید از این ساختارها آگاهی کامل یابد و از سوی دیگر، از تیزبینی لازم برای یافتن قرائن زبانی و غیرزبانی دالّ بر معنای مقصود برخوردار باشد تا از این رهگذر بتواند یک وجه معنایی را بر وجه دیگر اولویّت بخشد.
حضور ایزدبانوان پیشین در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه پری، بازمانده پئیریکا pairikā- اوستایی است که از ریشه فعلی هندواروپاییper- «زاییدن، به وجود آوردن» مشتق شده است و پئیریکا را می توان «زاینده و بارور» معنی کرد. پریان که در گذشته ای دور ایزدبانوان قابل ستایش باروری بودند، پس از تحولی که زرتشت در باور ایرانیان به وجود آورد، به تمامی تبدیل به موجوداتی منفی گردیدند که در سپاه اهریمن با اغوای قهرمانان، نقش بس فعالی در برابر اهورامزدا و پیروانش بر عهده داشتند. در اوستا واژه پئیریکا با سه نام همراه است که شخصیت هایی کاملاً اهریمنی هستند: پری خنثیتی xnaθaiti-، موش پری mūš و پری دژیایریه dužyāirya-. گرچه در اوستا پری با شخصیت مثبت پیش زرتشتی وجود ندارد،لایه های درونی اندیشه آریایی کماکان باور به پری را به عنوان ایزدبانوی باروری و زایش نگه می دارد. به همین دلیل در ابیات شاهنامه به راحتی می توان دو چهره متفاوت از پری دید: چهره ای پیش زرتشتی و مثبت، و چهره ای پس زرتشتی و منفی که هر دوگاه آشکارا با لفظ پری همراه است؛ همچون پری هفت خوان رستم، و گاه پنهانی و بدون لفظ پری،در داستان تنها حضوری پری وار دارد؛ همچون مادر سیاووش یا منیژه. در این پژوهش تلاش بر آن است تا با بررسی ابیات شاهنامه، چهره پیش زرتشتی و پس زرتشتی، پنهانی و آشکار پری مورد بررسی قرار گیرد.
اصطلاحات طبی در دیوان حکیم شفائی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرف الدین حسن حکیم شفائی اصفهانی،(956-1037ﮬ ) طبیب، عارف و شاعرپراقتدارعهد صفوی است. وی طبیب مخصوص، ندیم و شاعر مورد احترام شاه عباس اول بود که به خاطر شوخ طبعی، شیرین سخنی، دانش و مجلس آرایی اش از طرف این پادشاه به القاب ملک الشعرا و ممتاز ایران مفتخرشد. وی استاد شاعران عهد خود بویژه صائب تبریزی بوده و درآوردن اصطلاحات طبی بیشتر به خاقانی نظرداشته است: کف به لب آورده مصروعیست پنداری محیط آبنوس اندر برش فاوانیا آساستی شفائی از راه طبابت امرار معاش نمود. دیوان او دربردارنده 12000بیت در قالب 10 قطعه،10ترکیب بند و1ترجیع بند و 47رباعی است ونیز 1060 غزل دراین میان جلوه می کند. در بیشتر غزلهایش مانند خاقانی ردیف آورده است. آنچه اشعارحکیم شفائی را امتیاز خاص بخشیده به کار بردن فراوان لغات و اصطلاحات طبی است که بیشتر در قصاید و غزلیاتش دیده می شود. ابداع مضمون های گوناگون برگرفته ازتخیّل های ظریف و دقیق همراه با صورخیال تازه و غریب در اشعارحکیم شفائی باعث زیبایی و برجستگی شده است. در میان اصطلاحات طبی موجود دردیوان حکیم شفائی55 مورد از ادویه ها و گیاهان دارویی و نیز60 مورد از انواع بیماری ها و 35 مورد اصطلاحات متفرقه طبی آمده است که هرکدام کاربرد ویژه ای داشته اند و با توجه به شغل طبابت حکیم شفائی، وی آشنایی کاملی با این اصطلاحات داشته است. حکیم شفائی با کاربرد فراوان لغات و اصطلاحات طبی توانسته است که با طرز خاص خود از این اصطلاحات تصویرهای برجسته و شگفت انگیزی بیافریند .
حکمت روشنایی: ذات و صفات خداوند در نظرگاه حکیم سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم سنایی غزنوی (ف532) یکی از اندیشمندان دوران ساز و ازجملة تأثیرگذارترین سرایندگان شعر تعلیمی عرفانی است که همواره شاعران و عارفان این دیار به ذهن و زبان او اقتدا کرده اند.
در این نوشته کوشیده ایم تا با تتبع نسبتاً جامع در دیوان و حدیقه، آرای سنایی را درباب تشبیه و تنزیه، قدم و حدوث، توقیفی بودن یا نبودن اسما و صفات خداوند و غرضمندی حضرت حق در آفرینش هستی تبیین کنیم و با مواضع فِرق مشهور کلامی بسنجیم. ازاین رو، ابتدا دیدگاه پیشوایان اشاعره، معتزله، ماتریدیه، کرامیه و شیعة امامیه درباب مسائل مزبور نقل و سپس آرای حکیم غزنه در این موارد طبقه بندی و تحلیل شده است.
تحقیق نشان می دهد که سنایی در اثبات مدعیات خود در آثارش از متون اسلامی و معارف عقلی زمانة خود بهره گرفته، درباب خداشناسی رویکردی تنزیهی و حتی سلبی داشته و مواضع او برخلاف دیدگاه رایج با آرای اشاعره، کرامیه و اهل حدیث به کلی متفاوت بوده و با باورهای معتزله، شیعه و ماتریدیه همسویی بسیار دارد.
تأثیر فرهنگ عامه بر شعر رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات
رسمی، پر از ادعاهای شاعرانه در مضامین مختلف (مدح، عشق، عرفان، هجو، هزل، حماسه، توصیف،
فخر، شکواییه و...) است و هر چند شعر و ادبیات در وجه هنری خود از قیاس و استشهاد
و سایر شیوه های منطقی استدلال برای اثبات ادعاهای مبالغه آمیز ادبی، بی نیاز به
نظر می رسد، به واقع شاعران و سخنوران اغلب برای بیان مافی الضمیر خود و عینیت بخشیدن
به مفاهیم ذهنی، از بسیاری شیوه های شبیه به روش های استدلال منطقی (ادعا، پشتیبان،
زمینه)، چون تشبیه، تلمیح، تمثیل (مثل، متل، حکایت)، اسلوب معادله، مذهب کلامی، سوگند
و نظایر آن بهره جسته اند. در این میان، بهره مندی از «فرهنگ و ادبیات عامه»، نقش مهمی را در تقویت و تبیین
بیشتر مبانی فکری و ذهنی شاعر در بیان ادبی ایفا می کند و به عنوان «پشتیبان» و «زمینه »سازِ اثبات مدعا، در شیوه های تعلیلی
ادبی عمل می کند. این مقاله به بررسی نقش برجسته فرهنگ و ادبیات عامیانه در تحکیم
بنیادهای معنایی و استدلالی ادبیات رسمی می پردازد.
اَژدَها نماد کدام خشک سالی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اَژدَها در داستان های اسطوره ای ایران، نماد گجستگی بویژه نماد خشک سالی است. پژوهش گران، نبرد پهلوان و اَژدَها را نماد نبردِ ترسالی با خشک سالی می دانند. در این جستار انگاره ای دیگر درباره سرشت برخی اَژدَهایان در داستان های اساطیری به پیش کشیده می شود. چکیده سخن این است که اگرچه اَژدَها در اساطیر، نماد خشکی است؛ در برخی داستان هایِ اَژدَهااوژنی، گزاره هایی است که نشان می دهد اَژدَها نمادِ خشکیِ سرمایی است نه خشکیِ گرمایی؛ زیرا در آن داستان ها، اَژدَها با زندانی کردن آب، بر آن چنبره می زند. با کشته شدن اَژدَها، آب روان می شود و گیاهان سربرمی آورند و این می تواند نماد شکستِ کوه های یخینِ باستانی و آب شدن یخ ها باشد. گزارش های فردوسی با یافته های زمین شناسان و پژوهندگان گروه جغرافیای طبیعی، بسیار هم خوان است و نشان می دهد که اَژدَها با یخبندان های دوره کواترنری پیوندی استوار دارد.
تاریخ بیهقی و علوم و فنون نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ بیهقی عموماً به مثابه یک اثر صرفاً ادبی مورد خوانش قرار گرفته و این نوع خوانش به نادیده گرفته شدن بخشی از ارزش های آن انجامیده است. در این پژوهش، نمود مسائل مرتبط با جنگ و نظامی گری در تاریخ بیهقی مورد بررسی قرار گرفته است. مدعای اصلی نگارندگان در پژوهش حاضر این است که کتاب تاریخ بیهقی آیینه تمام-نمای جنگ و نظامی گری در دوره غزنوی است و ابوالفضل بیهقی یک تاریخ نویس صِرف نبوده؛ بلکه آگاهی کاملی از علم نظامی گری داشته است. تاریخ بیهقی از حیث توجه به جزئیات جنگ و مسائل نظامی در میان سایر کتاب های تاریخی کلاسیک نیز از جایگاهی ممتاز برخوردار است و یکی از مهم ترین دلایل این دقت در جزئیات، تأثیرپذیری بیهقی از شاهنامه فردوسی است. در این پژوهش نشان داده ایم که اندک بخش های باقی مانده از این کتاب، از اهمیت بالایی در نمایان سازی ماهیت دقیق سپاهی گری در دوره غزنوی برخوردار است. به این منظور، با توجه به شواهد متنی تاریخ بیهقی ارکان سپاه غزنوی را تبیین کرده ایم و بخش های مهم سپاه غزنوی را مورد واکاوی قرار داده ایم. هنگام مطالعه تاریخ بیهقی،گاه به اصطلاحات نظامی برمی خوریم که برای فهم کامل متن باید درک و دریافت دقیقی از آن ها داشته باشیم. هدف عمده دیگر در این مقاله، روشن سازی و توضیح مسائل نظامی به کار رفته در متن، به منظور فهم بهتر آن است.
تحلیل مفهوم تعلیق در ساختار روایت«مطالعة موردی سورة نبأ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلیق، مفهومی است که مرزهای آن از سطح مفهوم بودگی و شناختی صرف فراتر می رود و از حوزة نظری، به سوی حوزه های عملی با ساز و کارهایی مؤثر، متمایل است. تحدید این موضوع به زمینه های نظری صرف، آن را به یک موضوع منفعل، همچون بی نهایت موضوع دیگر که در موقعیت انفعالی بازشناسی یا بازسازی قرار دارند، تبدیل می کند. البته، این ویژگی کاربردی و عملی، منجر به نادیده گرفتن جنبه های مفهومی تعلیق نمی شود؛ زیرا هر عملی، هر چند جنبه های شناختی آن طبیعی و ناپیدا شده باشند، به ناگزیر، مبتنی بر زمینه های نظری است. بر این اساس، در این نوشتار، نخست، به طور فشرده، جنبه ها و زمینه های نظری این مفهوم بازکاوی شده است و سپس، سوره نبأ، به عنوان نمونه ای عملی تحلیل شده است. نگارندگان بر این باورند که متن قرآن کریم، یکی از بهترین گزینه های پژوهش در این زمینه است و قوی ترین و در عین حال، موجزترین جلوه های تعلیق در این متن وجود دارد. تعلیق در سوره نبأ، به گونه ای چند لایه و متراکم، متن را از شیوه های خطی معمول روایی جدا ساخته است و با ایجاد احساس شگفتی و ابهام و سرگردانی و انتظار و نیز با برانگیختن پرسش های ضمنی پیاپی، هر آنچه را لازمه یک اثر بزرگ ادبی است، در یک ساختار منسجم و در عین حال پیچیده و غیر قابل پیش بینی، فراهم آورده است.
نشانه شناسی لایه ای رمزگان ها در داستان قرآنی خلقت آدم(ع) با تأکید بر کشف الاسرار میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماجرای خلقت آدم(ع) ، از جمله داستان های قرآنی است که در متون تفسیری و بویژه تفسیرهای عرفانی، با ظرایف خاصی همراه می باشد. در این میان، کشف الاسرار میبدی با زبانی نمادین و تصویری، به تفسیر عرفانی این داستان می پردازد. روایت میبدی از این ماجرا، در نوبه ثالثه کشف الاسرار، لایه های درونی و دلالت های معنایی فراوانی دارد. نظر به تعدد سطوح رمزگانی در این داستان، این پژوهش به رمزگان شناسی این متن نظر داشته است. در بررسی رمزگان های یک متن، تقسیم بندی ها و نظریه های مختلفی مطرح است و این پژوهش بر اساس الگوی پنج گانه بارت انجام شده است. با توجه به ویژگی های این الگو، همچون روایت محور بودن، توجه به رمزگان های فرهنگی و ایدئولوژیکی که در متون تفسیری عرفانی جایگاه ویژه ای دارد پژوهش حاضر این الگو را اساس بررسی رمزگان ها قرار داد. محدوده این پژوهش نیز تفسیر آیات سی ام تا سی و هشتم سوره بقره در نوبه ثالثه کشف الاسرار بوده است. نتایج این بررسی، نشان می دهد در داستان خلقت آدم(ع) به روایت میبدی انواع رمزگان های هرمنوتیکی، کنشی، معنایی، نمادین و فرهنگی درخور تشخیص است. برخی از این رمزگان ها از نصّ صریح قرآن هم برداشت می شود و برخی، شاخ و برگی است که میبدی به این داستان می دهد. از بین انواع مذکور ، رمزگان هرمنوتیکی و کنشی، بیش ترین نقش را در پیشبرد فرایند داستان ایفا می کنند.