فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۵۲۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ویژگیهای سبکی روضة العقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد درسنامه های سبک شناسی و پیشنهاد دو درس سبک پژوهی و سبک ورزی در رشته ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عمر دانش سبک شناسی در ادبیات فارسی به حدود شش دهه می رسد. در این مدت تطور چشمگیری در این دانش به ویژه در آموزش آن صورت نگرفته است. این مقاله درسنامه های سبک شناسی نظم و نثر ادبی فارسی را از نظر مبانی فکری و روش مورد سنجش قرار داده است و با طرح شش نقص در درسنامه های سبک شناسی، و برشمردن پیامدهای آن، راه حل هایی هم پیشنهاد می کند. این شش نقص عبارت اند از بررسیِ تاریخ تطور سبک ها به جای فن سبک شناسی، نامگذاری ناموجه سبک ها، حذف بافتارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، غفلت از نسبت ژانر با سبک، اولویت بخشی به سبک دوره ای و حذف سبک فردی، بی اعتباریِ محتوای درسنامه ها و پژوهش های سبکی.در بخش دوم مقاله، دو مهارت سبک پژوهی و سبک ورزی برای آموزش در دو درس سبک شناسی پیشنهاد شده است که اولی به «تحلیل سبک ادبی» و دومی به «آموزش خلاق سبک» اختصاص دارد. در درس «تحلیل سبک ادبی» دانشجو از طریق تکنیکهای تحلیل سازه های سبک و کشف نوآوری و فردیت سبکی در سطوح ششگانه زبان یک متن، مهارت کشف عناصر سبک ساز متون را فرامی گیرد. در درس «آموزش خلاق سبک» که به صورت کارگاهی و تمرین نگارش خلاق ارائه می شود، آموزش سبک از طریق تقلید از الگوهای سبکی مشهور انجام می گیرد.
بررسی و تحلیل نوعی حذف در زبان شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شاهنامه، زبانی شگفت انگیز، خاص و در عین حال ساده و نزدیک و هم جوش با ذهن مخاطب توصیف شده است. راز و رمز این تقرّب، البته پیچیده است و بسادگی نمی توان از همه جوانب آن پرده برداشت. کار درست و شایسته ، در حوزه زبان شاهنامه، بررسی همه ابعاد و زیر و بم آن از جهات گوناگون است، کاری که شگرف است و تنها در سایه تحقیق دقیق و همراه با تجربه ها و دانش های گوناگون، ممکن و میسّر است. هدف نگارنده از ارائه این مقاله، پرداختن به مقوله ای بسیار جزئی و در عین حال با اهمّیّت در زبان شاهنامه است. معرفی و تحلیل نوعی حذف در زبان شاهنامه چیزی است که به گمان ما، دانستنش بر هر شاهنامه خوان و شاهنامه پژوهی، بایسته است. دستاورد شناخت این مقوله از حذف، می تواند دست کم در چهار موضوع نسخه شناسی، معناشناسی، آشنایی با شیوه ای از بلاغت و نحو زبان شاهنامه، مورد استفاده قرار گیرد؛ با این حال هرگاه ما از کم و کیف این تحقیق آگاه گردیم؛ با این که این ویژگی به زبان فردوسی منحصر نبوده است؛ پی خواهیم برد که چگونه شاعر، در سراسر شاهنامه، با کاربرد آن به عنوان یکی از تکنیک های زبانی، زمینه وحدت زیبایی و معنایی را برای متن خویش فراهم آورده است. کثرت نمونه هایی که در این جا ارائه می گردد، از گرایش فردوسی به بیان گفتار، از طریق همین شیوه زبانی خبر می دهد. این مقوله حذف که عجالتاً به «حذفی غریب» نام گذاری می شود؛ پیش از این در هیچ گفتاری نقل نگردیده و این مقاله برای نخستین بار بدان می پردازد
ضرورت تصحیح دوبارة دیوان غیاث و سبکشناسی شعر او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غیاث الدین علی یزدی، متخلص به غیاث، شاعر و نقاش مشهور سده های دهم و یازدهم هجری است که به سبب طراحی بر روی پارچه های زربفت به نقشبند معروف بود. غیاث افزون بر مهارت در هنر نقشبندی، در شاعری نیز توانا بود. دیواناو شامل مثنوی، قصیده، قطعه، رباعی، غزل است که تاکنون فقط یک بار به اهتمام حسین مسرّت در سال 1393 تصحیح و منتشر شده است. این جستار با بررسی این چاپ، ضعف ها و نارسایی های آن را در چند بخش نشان خواهد داد: 1 روش تصحیح، نامشخص و نامستند، به گونه ای قیاسی است؛ 2 بسیاری از ابیات با تحریفات و تصحیفات ضبط شده است؛ به طوری که با تأثیر بر معنای متن اصلی، تاحدّ بسیاری آن را دگرگون کرده است. افزون بر این نکته ها، باید به اشکالات مربوط به تعلیقات، غلط های چاپی، بدخوانی نسخه، ضبط ابیات به صورت نقطه چین نیز اشاره کرد. تصحیح مسرّت از دیوان غیاثاشکالاتی دارد؛ به همین سبب این مقاله می کوشد با اشاره به برخی از آنها، ضرورت تصحیح دوبارة دیوانرا بررسی کند. عناصر سبکی شعر غیاث نیز در این جستار، از منظر آشنایی زدایی و هنجارگریزی تحلیل می شود. مهم ترین جلوه های هنجارگریزی در شعر غیاث در زمینه های نحوی و زمانی، آرکائیسم، مشاهده می شود. در این گفتار سعی شده است تا با یادآوری این بخش از هنجارگریزی، قسمتی از کارکردهای زیبایی آفرینی در شعر غیاث بررسی و تحلیل شود.
گروه های حرف اضافه ای در زبان فارسی:یک بررسی نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروه های حرف اضافه در نظریه پردازی های نحوی جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. در دستور نقش و ارجاع این گروه ها به سه دستة افزوه، نشانگر موضوع و موضوع- افزوده تقسیم می شوند. دردستة اول، این گروه ها به عنوان ادات ایفای نقش می نمایند.در دستة دوم، گروه حرف اضافه یکی از موضوع های محمول می باشد. در دستة سوم، حرف اضافه، نشانگر موضوع برای محمول است اما بر معنای بند نیز می افزاید. نوشتار حاضر نشان می دهد که گروه حرف اضافه ای در زبان فارسی دارای کارکردهای مختلفی است و علاوه بر نقش ادات می تواند به منزلة نشانگر موضوع در ساخت های دو مفعولی و گاهی به عنوان مفعول مستقیم و برخی نقش های دیگر به کار رود. در این جستار گروه های حرف اضافه ای نشانگر موضوع با توجه به افعالی که با آنها تظاهر می یابند به ده دسته تقسیم شدند. گروه حرف اضافه ای همراه با فعل های ناگذر حرکتی، گروه حرف اضافه ای مکانی و غیر مکانی همراه با فعل ربطی و گروه حرف اضافه ای در ساختار های فعل سبک فارسی، از دیگر مواردی می باشد که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
ساختار زبانی سبک خراسانی در قصاید سروش اصفهانی
حوزههای تخصصی:
میرزا محمّد علی خان متخلص به سروش (1228-1285ق)، از شاعران بنام دوره بازگشت ادبی به شمار می رود که قصایدش تقلیدی از قصیده سرایان نامی دوره غزنوی است، تا آنجا که وی ملقب به فرخی قرن سیزده شده است. نمود واژگانی چون پاداشن، فریشته، آهو (عیب) و ایچ ؛ اصطلاحات دیوانی مثل اقطاع، پرّه، دبّوس و طغرا؛ اصطلاحات و افعال کهن همچون یله کردن، گسیل کردن، ژاژ، سهی، خستن، الفنجیدن و خوشیدن؛ حرف اضافه مضاعف، یای شرط، همی بر سر فعل، اسطوره های ایران باستان (جمشید، کیکاووس و کیخسرو)، عرائس شعر (وامق و عذرا، ویس و رامین، لیلی و مجنون و رعد و رباب و... . ) گواه صادقی بر این مطلب است.
لغات جدید در قصاید سروش، مانندکارگاه وصل، آبور و حق ور، منبرستان و لاله ستان، مدح گر و خواهش گر، لعبت کده و صورت کده و نیز انبوه لغات عربی، عدم تسلط به قواعد صرف و نحو زبان فارسی، ناهماهنگی در نحو جملات، کاربرد اصطلاحات علمی و آیات و احادیث و روایات فراوان، نشان دهنده این است که او صرفا"" از سبک خراسانی تقلید نکرده است.
این مقاله، به نقد و تحلیل قصاید سروش اصفهانی از دیدگاه سبک شناسی زبانی پرداخته و جایگاه او را در سبک دوره بازگشت مشخص ساخته است.
تاثیر مثنوی مولوی بر اندیشه و آثار فوزی موستاری در باب انسان کامل
حوزههای تخصصی:
"مقایسه دیدگاه های شاعران و نویسندگان کشورهای گوناگون در باره تحولات اساسی اندیشه و هنر، یکی از مهم ترین شاخه های تحلیل متون نظم و نثر و از مباحث عمده در نقد ادبی است؛ ادبیات تطبیقی تبادلات فکری، ادبی و فرهنگی دو یا چند ملت را به ما نشان می دهد و روشن می سازد که فرهنگ یا اندیشه فرد یا ملت تا چه حد در اکناف جهان نفوذ و گسترش داشته یا وام ستانی کرده است؛ به هر روی این شاخه از نقد ادبی از جمله مباحث مهم مطالعات «میان فرهنگی» نیز به شمار می رود و از اصلی ترین بن مایه های آن می تواند محسوب گردد.
از میان شاعران، متفکران و نویسندگان بوسنی، فوزی موستاری جایگاه ویژه ای دارد و اثرپذیری وی از مولوی بسیار ژرف و همه جانبه است.
در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی، منابع و مآخذ معتبر بررسی شده و با استقصایی جامع روشن شده است که فوزی در مبانی، زمینه ها، شیوه ها و شگردهای پرداختن به مفهوم و ویژگی های «انسان کامل» عمیقا تحت تاثیر مولوی است.
"
پیشینه بن مایه «گِل انسانی» شعر خیامی در منظومه های کلاسیک جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«گِل انسانی» از بن مایه های اساسی شعر خیامی است که با بسامد و تعابیر فراوان در اشعار منتسب به خیام دیده می شود. تصویر سازیها، مضمون آفرینیها و ابراز دیدگاههای فلسفی در خصوص منشا وجودی آدمی (آغاز آفرینش، مرگ، مسائل بعد از مرگ) جوهره اصلی این گونه ابیات را تشکیل می دهد. آیا آنچه خیام در موضوع فلسفه آفرینش به تصویر کشیده است، اصیل و ابتکاری است و یا در تاریخ فلسفه ملل به ویژه در میراث مکتوب بازمانده از شعرهای کهن بشری سابقه داشته است؟ چرا در حوزه نقد ادبی ایران، به اشعاری که در آنها به معمای آفرینش آدمی اشاره شده، اشعار خیامی گفته اند؟ این مقاله سیری در گزیده شعر مصری باستان، اکدی، عبری، یونانی، لاتینی، عربی و فارسی در موضوع مذکور با تکیه بر شعر خیام است.
ترکیبات خاص اشعار صائب و بیدل بر اساس روابط نحوی و هسته معنایی ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صائب تبریزی و بیدل دهلوی از نامدارترین شاعران سبک هندی هستند که هر کدام به نوبه خود در شاخه ایرانی و هندیِ سبک هندی، شعر این دوره را متحوّل کرده اند. اکثر محققانی که در شعر بیدل به تحقیق و پژوهش پرداخته اند، ترکیبات خاص را به عنوان یکی از مهمترین عوامل غموض زبان در انحصار شعر بیدل دانسته و در نوع ساخت و معنی این نوع ترکیبات کمتر تأمل کرده اند. در اینجا با تکیه بر اشعار صائب و بیدل، ترکیبات خاص در هر دو شاخه ایرانی و هندی شعر سبک هندی بررسی شده است. ترکیبات هر دو شاعر ابتدا از نظر «هسته معنایی» در دو گروه ترکیبات «برون مرکز» و «درون مرکز» طبقه بندی شده، سپس بر اساس «روابط نحوی ترکیب»، مدل های گوناگونی از ژرف ساخت ترکیبات هر دو شاعر ارائه شده است.
ترکیبات خاص صائب و بیدل در ژرف ساخت دارای روابط نحوی گوناگونی مانند رابطه مسندی، فاعلی، مفعولی، متممی و ... است. از نظر ساختار معنایی، ترکیبات خاص این دو شاعر متنوع تر از ترکیبات عادی در زبان معیار هستند، به طوری که بعضی از این ترکیبات از نظر معنا در زبان وجود ندارند.
رمزگان و وجه: دو عامل متمایزکننده در سبک شناسی گفتمانی قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سبک شناسی گفتمانی، ادبیات ظرفی است برای بیان اندیشه ها و عقایدی که فقط به پدیدآورندة آن مربوط نیستند؛ بلکه با محیط و بافتی ارتباط دارند که متن مورد نظر در آن تولید شده است. با این وصف، ادبیات محصول گفتمانی است که در آن بالیده است و محیط، بافت، مسائل فرهنگی و ایدئولوژی مسلط بر دورانی که مولد آن متن خاص است، همگی در رشد و پیدایی آن تأثیرگذار هستند. در ادبیات فارسی، سبک خراسانی محصول گفتمانی است که وجه غالب آن وفور اندیشه های فلسفی و به ویژه خردگرایی است. این دوره با نفوذ اندیشه های عقلانی و خردورزی همراه است و اشعار ناصرخسرو به عنوان یکی از شاعران شاخص و تأثیرگذار و یکی از نمایندگان برجستة ادبیات قرن پنجم، نمونة برجسته ای از این شاخصه های فکری محسوب می شود. نکتة قابل توجه در اشعار این شاعر، نفوذ اندیشه های فلسفی و دینی است؛ به طوری که بخش اعظمی از دیوان قصاید او به این مضامین اختصاص داده شده است. در سبک شناسی لایه ای قصاید ناصرخسرو، با توجه به وفور مضامین فلسفی و دینی، می توان سبک خاص این شاعر را تبیین کرد و به این نکته دست یافت که آثار این شاعر نتیجة گفتمان غالب فرهنگی دورة سبک خراسانی بوده که بسامد مفاهیم فلسفی و عقلانی در آن کاملاً چشمگیر است. در این پژوهش، با تکیه بر سبک شناسی لایه ای، دو لایة واژگانی و نحوی در تعدادی از قصاید دیوان وی بررسی می شود تا روشن شود که گفتمان غالب فکری و فرهنگی آن دوره، در نوع سبک واژگانی و نحوی این آثار چه نمودی داشته است. هدف این پژوهش دست یافتن به رمزگان های مسلط قصاید ناصرخسرو به منظور تبیین تأثیر شرایط گفتمانی بر آن ها است؛ بنابراین، با بررسی لایة واژگانی، رمزگان های این قصاید ارائه خواهند شد. این پژوهش در لایة نحوی و بررسی وجوه به کاررفته در قصاید مذکور نیز به دنبال همین تأثیر است و طبق این بررسی روشن می شود که رمزگان های برجستة اشعار ناصرخسرو و همچنین وجوه به کاررفته در آن ها تحت تأثیر گفتمان فرهنگی عقلانی و خردگرایی دوران مؤلف است.
سعدی و زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی زبان فارسی نوین که بعد از اسلام در ایران شکل گرفت و سعدی به عنوان یکی از گویندگان این زبان ، میپردازد. نویسنده مقاله زبان سعدی را بر اساس شواهد شعری و یافتههای خود و در مقایسه با شاعرانی چون مولانا، زبانی معیار و به دور از کاربردهای حوزهای میداند و اشاره میکند واژههایی که سعدی استفاده کرده از مقوله واژههای کم کاربرد یا نادر نیستند و به طور مکرر استفاده شدهاند.
دغدغه های نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرحی که «نیمایوشیج» از «شاعری» ارائه می داد، یک طرح انتزاعی، آکادمیک و گسسته از زندگی و زمانه ی او نبود،بلکه طرح زندگی و گزارش احساسات،آرزوها،وآرمان های مردم معاصرخود بود و از این چشم انداز با سنت های شاعرانه ی سرزمین او هیچ گونه همانندی نداشت!
پیش از نیما، شیوه های سنتی شعر فارسی «شاعری کردن» را از پیوند با زندگی و واقعیت های دردناک آن دور کرده بود و آن را در قرنطینه و قُرق «قدرت های سیاسی» یا «سرمستی های صوفیانه» یا «عشق های آتشناک» و یا «دغدغه های خصوصی شاعران» درآورده بود. یعنی شعر کهن ما بر روی چهار استوانه ی اصلی بالا رفته بود و اندیشه های شاعرانه در پیرامون این چهار محور می چرخید:
«ممدوح»،«معبود» «معشوق»، و «خودِ» شاعر. در روزگار نیما نیز موجه ترین تفسیرهای شاعری، شعر را وسیله ی تبیین احساسات و عاطفه ی درونی شاعر و یا به تعبیر روشــن تر آزهـــای رنگارنگ او می خواندند، و آن را از ورود درعرصه های زندگی اجتماعی منع کرده بودند! هنر بزرگ نیما فرو ریختن این استوانه های دیرپای شعر فارسی و دادن جای آنها به انسان روزگار خود بود.
بررسی عناصر انسجام متن در داستان حضرت موسی با رویکرد زبان شناسی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسجام و هماهنگی میان اجزای متن از برترین ویژگی های یک اثر ادبی و هنری است. پیرو بررسی های زبان شناسان نقش گرا، این موضوع رونق شتابانی به خود گرفت و در مباحث نقدی مورد کنکاش قرار گرفت و از پرکاربردترین واژه های حوزه نقد دوران معاصر گردید. قلمرو این گونه پژوهش ها، آثار قرآنی و دینی را نیز در بر گرفت و به بررسی و تحلیل آن پرداخت. داستان موسی(ع) از زیباترین داستان های قرانی است که از مختصّات فنی و ویژگی های هنری و سبکی ممتازی برخوردار است و از حیث سازوکارهای صناعتمند و هنری، در کلام بشر همانندی برای آن نمی توان یافت. پژوهش پیش رو در صدد نشان دادن انسجام هنری در آیات 3 تا 43 سوره قصص مربوط به داستان حضرت موسی بر پایه نظریه انسجام مایکل هلیدی و نظریه مکمّل رقیه حسن به عنوان هماهنگی انسجامی است. برآیند پژوهش، نشان می دهد که مجموعه عوامل انسجام از قبیل دستوری، واژگانی و پیوندی به همراه سایر ویژگی های هماهنگی انسجامی مانند زنجیره ها و تعامل بین زنجیره ها باعث انسجام اجزای این داستان در سوره قصص شده اند و از رهگذر این پژوهش می توان به پیوند ارگانیک و اندام وار میان اجزای یک داستان صناعتمند که راهی برای شناخت اعجاز قرآن است، پی برد.
بررسی انتقادی معنا و اندیشه های بیدل در آیینه یک غزل
حوزههای تخصصی:
آوازه و بزرگی بیدل تنها به شیوه بیان و پیچ و خم های زبانی او ختم نمی شود، بلکه برخی از شکوه و جلال و جذابیت شعر او به اندیشه اش مربوط است که به مثابه زبانش پر رمز و راز است. اگر بپذیریم که در حوزه معنا و اندیشه بیدل نیز برجستگی و خصوصیت های سبکی هست، می توان پرسید که این دگرگونی ها در قالب غزل چگونه خود را نشان داده است؟ اگر غزل، آیینه تغزل و سخنان غنایی است، عشق و اندیشه در آن چگونه با هم گره خورده است؟ آیا از نظر اندیشه می توان غزل بیدل را نوعی غزل خاص نامید؟ در این مقاله با طرح یکی از غزل های پرآوازه بیدل، به نقد اندیشه های مندرج در این غزل پرداخته ایم. حاصل این پردازش نیز این است که چنان که شعر سبک هندی در قالب گفتار و فرم متحول و دگرگون شده است، از جهت اندیشه و فکر نیز این تحول در نمونه های بارز شعر سبک هندی که سروده های بیدل یکی از نمایندگان پرآوازه آن است، دیده می شود.