فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
تأثیر گلستان سعدی بر ترجمه سرگذشت حاجی بابای اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرزا حبیب اصفهانی (1312/1311-1251ه .ق) در ترجمه سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، میراث نویسندگی سنتی فارسی را به داستان نویسی جدید انتقال داده است. شیوه نگارش میرزا حبیب در این ترجمه -که متن های گوناگون در آن حضور دارند - به گونه ای است که گویی متن های گذشته در این آخرین شعله نثر سنتی، با هم همنوایی بزرگی را بر پا کرده اند. در این میان آثار سعدی به ویژه گلستان، حضوری چشمگیرتر دارد. از این رو، نگارندگان به بررسی روابط بینامتنی این اثر با گلستان سعدی بر مبنای نظریه «ترامتنیت» «ژرار ژنت» در سه سطح بینامتنیت صریح، بینامتنیت پنهان(غیرصریح) و بینامتنیت ضمنی و هم چنین بیش متنیت پرداخته اند. میزان ارجاعات ترجمه سرگذشت حاجی بابا به گلستان و وام گیری-های میرزاحبیب از این اثر، نقش زبان و اسلوب بیانی سعدی را در شکل گیری شیوه نگارش و طرز بیان میرزا حبیب آشکار می سازد. این نگرش در حقیقت پاسخ به این فرضیه است که می توان نثر معاصر را دنباله نثر سنتی دانست و پیوندهای زبانی و بیانی متون کلاسیک را با متون معاصر مشخص کرد.
تبلور سوررئالیسم در شعر هوشنگ ایرانی و مجموعة سریال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر معاصر فارسی و عربی، علاوه بر مقولة تعهّد اجتماعی و تلاش برای تصویر انسان، آن گونه که هست، گاهی می کوشد با در پیش گرفتن نگاهی متفاوت تر، گزارشی جدید از واقعیّت را فراروی مخاطب قرار دهد. گزارشی که هرچند ممکن است از دستاوردهای گذشته نیز بهره گیرد؛ امّا لزوماً التقاطی نیست و خود را متعهّد به خوشایندها نمی بیند. شیوه «سوررئالیسم»، از جمله چنین تجربه هاست که تقریباً همزمان به وسیله «هوشنگ ایرانی» در حوزه زبان فارسی و «اورخان میسر» و «علی النّاصر» در حوزه زبان عربی، پی گرفته می شود. بررسی اشعار این شاعران نشان می دهد، آن ها با استفاده از شگردها و امکانات مختلف، برآنند تا با تلفیقی از اصول سوررئالیسم غربی و تجربه های بومی، تعریفی جدید از واقعیّت را ارائه دهند.
این نوشته بر آن است تا با استناد به آثار شاعران، چگونگی و میزان تحقّق اهدافشان را در این مسیر، نقد نماید؛ به همین علّت، می کوشد ضمن ارائه توضیحی از سوررئالیسم و جنبه های اشتراک یا اختلاف با
جریان های مطرح معاصر، به تبلور آن در شعر هوشنگ ایرانی، اورخان میسر و علی النّاصر در مجموعه سریال بپردازد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهند که جریان سوررئالیسم در دو حوزه زبان فارسی و عربی، با وجود تلاش برخی ادیبان به دلیل ناهم خوانی این جریان با گستره و ظرفیت فکری - فرهنگی دو جامعه، چندان مورد پذیرش واقع نشده است.
هفت شمشیر عشق (باستان گرایی در«سرود ابراهیم در آتش» اثر شاملو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باستان گرایی یکی از مهم ترین ابزار آشنایی زدایی در کلام محسوب می شود و سبب می گردد سخن از دسترس عوام فراتر رود و به شعر نزدیک تر شود. برجسته ترین کارکرد آشنایی زدایی، خلاقیت شاعرانه است که بخشی از آن از رهگذر باستان گرایی حاصل می شود. احمد شاملو که از جمله شاعران نوآور و موثر زمان ماست به جهت طرح نویی که در هنر شاعری درانداخته است از باستان گرایی و کارکردهای آن در حد وسیعی بهره برده است. وی به موجب ذکاوت بالا و نبوغ سرشار هنری و به اعتبار تسلط بر پیشینه ی زبان و با بهره گیری از آثار سترگی چون تاریخ بیهقی، گلستان سعدی و نثر عارفانه ی قرن پنجم و ششم توانسته پیوند هوشمندانه ای میان نثر کهن و مضامین دنیای مدرن برقرار کند و به شیوه ابداعی خود که به شعر سپید موسوم شده است، شان و جایگاهی خاص بخشید. هدف این پژوهش بررسی کارکرد باستانگرایی و انواع آن در شعری از شاملو است که به تشخص زبان و بیان شاعرانه ی وی منجر شده است. روش تحقیق، مبتنی بر توصیف باستان گرایی در شعر مورد نظر براساس منابع کتابخانه ای است.
تحلیل روانشناختی خودستایی های خاقانی بر مبنای دیدگاه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی شاعر بلند آوازه قرن ششم اشعار فراوانی را در ستایش از خود سروده است. وی در این اشعار و با این مضامین، حالات روحی خود هم چون ترس، روان پریشی و حقارت را با شگردهای تازه ای به تصویر می کشد. خاقانی در این خودستایی ها، پریشان حال و با خود در تعارض است. نگارندگان در این پژوهش که به شیوه تحلیل محتوا انجام یافته است، ضمن روشن کردن دلایل این خودستایی ها، می کوشند خودستایی های وی را با توجه به نظریه روان شناختی کارن هورنای تحلیل و بررسی کنند. وی از میان مکانیزم های مطرح در نظریه هورنای به برتری طلبی و انزواطلبی روی می آورد و به دلیل نداشتن بعضی امتیازات اجتماعی، سعی می کند با کسب قدرت از طریق تحقیر دیگران و القای حس برتری خود و یا کناره گیری از آن ها به نوعی قدرت مندی و آرامش برسد. مقاومت روانی او در مقابل درد و فشار ناشی از مصایب روزگار و تحقیرهای دیگران، شکسته می شود. او با توسل به تخیل سعی می کند از خود یک فرد آرمانی و ایده آل بسازد که همه به برتری و چیره دست بودن او معترف باشند ولی به واقع از شخصیت واقعی خود نیز دور می شود.
بررسیِ شگردِ بازی های شکلی و چاپی در رمان های پسامدرن فارسی دهه هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی های شکلی و چاپی از شگردهایی است که نویسنده پسامدرن با استفاده از آن فرم آشنای داستان نویسی در دوره های گذشته را به چالش می کشد. پسامدرن ها با استفاده از روش هایی چون ایجاد علامت هایی خاص بین خطوط متن یا در حاشیه صفحات، گنجاندن تصاویر مربوط به مضامین متن در لابه لای صفحات کتاب، و تایپ کلمات و جملات به شکلی خاص، تغییراتی در شکل و ساختار رمان خود ایجاد می کنند. از این رو، این مقاله بر آن است تا این شگرد را در تعدادی از رمان های پسامدرن فارسی دهه هشتاد (آفتاب پرست نازنین، فرانکولا، رود راوی، و بازی) بررسی و تبیین کند که این نویسندگان چگونه و با چه اهدافی از بازی های شکلی و چاپی استفاده می کنند. بررسی ها نشان می دهد که این نویسندگان با به کارگیری این شگرد، علاوه بر نوآوری در ساختار رمان و از بین بردن انسجام، تلاش می کنند با استفاده از جلوه های بصری خواننده را به درکی عمیق، چندگانه، و گاه متفاوت از متن برسانند.
آسیب شناسی روش های جمع آوری داده در مطالعات زبانی: گامی به سوی بومی سازی روش تحقیق در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش مهم و اساسی فرهنگ در نحوه تفکر، استنباط و استنتاج افراد یک جامعه، پژوهش حاضر در نظر دارد تا با کنکاش و واکاوی در مفهوم فرهنگ، به بررسی تفاوت های فرهنگی در دنیای غرب و ایران پرداخته و نشان دهد برخی از روش های گردآوری داده، ممکن است مناسب بافت ایران نباشند و گاهی به اشتباه توسط پژوهشگران و دانشجویان ایرانی مورد استفاده قرار گیرند. پژوهش ها نشان می دهند فرهنگ ایرانی نسبت به فرهنگ غربی دارای ویژگیهای: غیرمستقیم، ارتباطی، چند وجهی، بافت- محور، تواضعی و استقرایی می باشد. این ویژگی ها باعث می شود استفاده از برخی ابزار پژوهشی مانند پرسش نامه، بلند بلند فکر کردن در حین انجام فعالیت، حل مسئله و دفترچه خاطرات در بافت فرهنگی ایران مناسب به نظر نرسند و از اعتبار و روایی کافی برخوردار نباشند. در پایان، نتایج حاصل را در بافت پژوهشی ایران مورد بررسی و واکاوی قرار دادیم و پیشنهاد هایی برای تحقیق بیشتر ارائه نمودیم.
پدیدارشناسی غنا در اشعا نظامی و امیرخسرو (با تکیه بر لیلی و مجنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی پدیدارشناسانه غنا در اشعار نظامی و امیرخسرو به ویژه در دو منظومه لیلی و مجنون است. این دو منظومه که از نمودهای برجسته ادب غنایی اند باوجود تشابهات فراوان، تفاوت های اساسی ابژکتیو در بازنمود ایده عشق دارند. این تفاوت ها در بررسی رفتارها و حالت های دو شخصیت مهم این داستان ها به عنوان انسانی شناسنده و متعالی و تحلیل در جه سوبژکتیویته در آنها نمودار می شود. بدین منظور، ابتدا مبانی پدیدارشناسی و اصول نخستین آن بر اساس شیوه هوسرل را به اجمال توضیح داده ایم. این پژوهش از گونه پدیدارشناسی کلاسیک و محور آن سوبژکتیویته است. بر این اساس، برخی از بازنمودهای عشق همچون رازداری، شکیبایی، بی تابی، آشفتگی، مردم گریزی، خیال بازی، و رقص و آواز و غیره را در شخصیت های اصلی تحلیل کرده ایم و در نهایت به میزان سوبژکتیویته و معنای ابژکتیو آنها دست یافتیم. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که لیلی و مجنون پرورده نظامی خود، سوژه اند و تا مرحله نهایی تحویل سوبژکتیو که استعلایی و محمل عقلانیت است پیش رفته اند و توانسته اند در مقام انسان آگاه معنای ابژکتیو عشق را بنیان نهند. اما لیلی و مجنون آفریده دهلوی سوژه نیستند و در مقام انسان صرف در تحویل دوم پدیدارشناختی یعنی در مرحله شهود ذاتی و آیدتیک متوقف مانده اند. بدین ترتیب، این امکان ایجاد شد که عالم دو اثر ادبی نیز از حیث رمان محوری یا شعرمحوری بررسی شود.
خوانش تطبیقی مفهوم آزادی در شعر محمود سامی البارودی و ملک الشعراء بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرداختن به اندیشه اجتماعی شاعران و نویسندگان و بررسی رابطه آن با شعر، به عنوان بخشی از ساختار ذهنی جامعه، از موارد ضروری در حوزه مطالعات جامعه شناسی ادبیّات به شمار می رود. رابطه دامنه دار و گسترده زبان و ادبیّات فارسی با زبان و ادبیّات عربی، رابطه ای تاریخی است و در مقاطع مختلف، دستخوش تحوّلات و فراز و فرودهایی بوده است. از قرن هجده میلادی به بعد، جریان های فرهنگی جهان تحت تأثیر تحوّلات جدید اجتماعی راهی دیگر پیموده و وجوه مشترک یافته است. در این میان، آبشخور فکری مشترک محمود سامی البارودی (1839-1904 م) و ملک الشّعرای بهار (1887-1952 م)، وقایع اجتماعی قرن نوزدهم بوده است. این جستار با تکیه بر نظریه ساختگرای لوسین گلدمن و با رویکردی تحلیلی – تطبیقی، علاوه بر تحلیل ساختارهای متنی شعر این دو شاعر، با حرکتی شناور میان شعر و اجتماع، به عنوان دو ساختار مرتبط، زمینه های خلق مفهوم آزادی در بیان شعری آن دو را، در دو بخشِ دریافت و تشریح روشن می کند. مهم ترین نتایج حاصل از این پژوهش عبارتند از: طرح مسأله آزادی در شعر دو شاعر، بر اساس یک ایدئولوژی مشخّص شکل گرفته است. از دیگر سو، این مسائل در شکل گیری ذهنیّت اجتماعی دو شاعر و کلام ادبی آنان مؤثّر بوده است و بخشی از ساختارِ غالبِ اجتماعیِ زمانه دو شاعر به شمار می آید.
تحلیل داستان «دلیله محتاله و علی زیبق» از مجموعه هزار و یک شب بر مبنای الگوی کنشگران گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد روان شناختی شخصیّت در رمان سالمرگی بر مبنای نظریّة کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان سالمرگی، نوشتة اصغر الهی، داستان نویس و روان پزشک ایرانی، روایت پریشان حالی و تعارض شخصیّت های آن است. الهی در پرداخت شخصیّت های این رمان، حالات روحی آنان همچون ترس، روان پریشی و حقارت را با شگردهای تازه ای چون خودواگویی روانی به تصویر می کشد. ما در این پژوهش برآنیم تا این رمان را با توجّه به نظریّة روانشناختی کارن هورنای بکاویم. در این پژوهش که به روش تحلیل محتوا صورت گرفته، شخصیّت ها و کارکردهای آنان مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج تحقیق حاکی از آن است که شخصیّت های روان پریش این رمان، برای درمان روان پریشی و احساس حقارت خود، بسته به موقعیّت، به شیوه های دفاعی چون مهرطلبی و انزواطلبی روی می آورند. آنها برای رهایی از عذاب وجدان از واقعیّت می گریزند و با گسترش دامنه تخیّل روانی، باعث پیچیدگی بیشتر روایت ها می شوند. زمان در ذهن های متوهّم و پریشان آنان در حرکت و تداخل است و روایت های تازه ای از این تداخل به وجود می آید. گاهی روایت های آنان زمان مشخّص ندارد و همین بی زمانی در تک گویی ها، مخاطب را با آشفتگی روایت در این رمان درگیر می کند. زندگی شخصیّت مهرطلسب، وابسته به محبّت و کمک دیگران است. بنابراین، تمایلات برتری طلبی خود را سرکوب می نماید. شخصیّت عزلت طلب هم بنا به ضروریّت های روحی و موقعیّتی که در آن قرار گرفته است و به واقع، در راستای رسیدن به آرامش و شخصیّت مطلوب خود، از انزواطلبی بهره می برد.
جنس دوم به عنوان مبنایی نظری برای تحلیل فمینیستی انتقادی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل فمینیستی انتقادی گفتمان یکی از شاخه های تحلیل گفتمان است که وجه ممیزه آن تمرکزش بر کشف و آشکارسازی روابط نابرابر قدرتِ جاری میان زنان و مردان در مناسبات و نظم های اجتماعی است. مقاله حاضر پیشنهاد می کند که نظریه سیمون دو بووار در کتاب جنس دوم در باب چگونگی شکل گیری هویت جنسیتی و سوژه مؤنث، زمینه نظری مناسبی برای تلفیق میان فمینیسم و تحلیل گفتمان فراهم می سازد. جنس دوم به رغم تقدم زمانی چشم گیری که بر مطالعات گفتمانی دارد، از بسیاری جهات سازگاری قابل توجهی با مفروضات فلسفی (معرفت شناختی، هستی شناختی) غالب رویکردهای تحلیل انتقادی گفتمان دارد. در این پژوهش، جنس دوم از حیث دید انتقادی، مفهوم سازی از قدرت و ایدئولوژی، نسبت آن با برساخت گرایی اجتماعی، نگاه انتقادی به دانشِ پذیرفته شده، ارزیابی تحول تاریخی و نقش نهادها و نظم های گفتمانی در شکل گیری سوژه بررسی شده است
مکتب های ادبی از نگاه واقعیت و لذت با نمونه هایی از آثار هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب های ادبی اروپا دارای جنبه های گوناگونی است و جای آن دارد که برخی از این جنبه ها بیشتر کاویده شود. یکی از این جنبه ها دسته بندی مکتب ها بر پایه واقعیت و لذت ادبی است. واقعیت آن چیزی نیست که در جهان بیرونی و خودآگاهی ماست، بلکه در جهان ناخودآگاه و گاهی در لذت ها که در نهاد ما نهفته است، حضور دارد. بهترین واقعیت ها را می-توان در آثار سوررئالیستی و مدرنیستی سراغ گرفت، درحالی که آثار رئالیستی معمولاً بیش از آنکه واقعی باشند، واقع نما هستند. اگر از یاکوبسن، لاکان و ژیژک یاری بجوییم، می توانیم مکتب های ادبی را به سه دسته خیالی، نمادین و امر واقعی بخش بندی کنیم. مکتب هایی چون رئالیسم و ناتورالیسم در گروه نخست، مکتب هایی چون سمبولیسم، سوررئالیسم و مدرنیسم در گروه دوم و پسامدرنیسم در گروه سوم است. این مقاله به طبقه بندی و بررسی نظری مکتب های ادبی با نمونه هایی از آثار هدایت می پردازد.
ترجمان تصویری «زمان اسطوره ای» در سینمای بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینمای بهرام بیضایی را می توان نوعی «ترجمان تصویری اسطوره» دانست؛ این البته ازجهتی، خود یکی از مشخصه های اصلی روایت و ادبیات (اینجا ادبیات نمایشی) مدرنیستی و پسامدرنیستی است. بیضایی در امروزی کردن اسطوره ها و برداشتی نو از آن ها، و گاه اسطوره سازی و اسطوره شکنی و نیز نزدیک کردن ساختار روایی آثارش به اسطوره اهتمام ویژه ای دارد. البته، کشف و تبیین جنبه های گوناگون شکلی و ساختاری اسطوره مانندی آثار سینمایی بیضایی بدون مراجعه به آرا و نظریه های اسطوره شناسان ساختارگرایی، مانند کلود لوی استروس ممکن نیست. در این نوشتار، با تکیه بر دیدگاه روایت شناسان و اسطوره شناسان ساختارگرا (ازجمله پراپ، برمون، تودوروف، بارت و استروس)، شکل و ساختار پرداخت زمان در چهار اثر سینمایی بیضایی: «چریکة تارا» (1357)، «مرگ یزدگرد» (1360)، «شاید وقتی دیگر» (1366) و «مسافران» (1370) با الگوی اسطوره ای آن سنجیده و نشان داده شده است که در روایتگری سینمایی او، زمان به ساختار اسطوره ای اش نزدیک و به بیان روشن تر، رویدادمحور، بی پایان، سنجه ناپذیر، ایستا، شکسته، مقدس و آیینی می شود.
تحلیل و نقد داستان ماهان مصری در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت پیکر حکیم نظامی گنجوی که چهارمین منظومه او از نظر ترتیب زمانی و یکی از دو شاهکار او (با خسرو و شیرین) از لحاظ کیفیّت است، داستان سرگذشت بهرام گور است؛ داستان او با هفت دختر از پادشاهان هفت اقلیم، روایت می شود. بهرام گور هر روز از روزهای هفته، با یکی از دختران در گنبدی به رنگ خاص به سر می برد و از زبان آنها، داستان های غریبی می شنود. روز چهارشنبه در گنبد فیروزه رنگ، از زبان دختر پادشاه اقلیم پنجم، داستان مردی نقل می شود که گرفتار دیوها می گردد. در این داستان می توان جلوه گری سروش را مشاهده کرد.
سروش از جمله ایزدان زرتشتی است که همواره در باورهای مردم و آثار ادبی به گونه های مختلف نمود یافته است. در آثار ادبی، اغلب سروش فرشته و پیام آور غیبی است. یکی از مهم ترین نقش های سروش، مبارزه شبانه با دیوها و اهریمنان است. در این پیکار است که پرنده همراه سروش با خروش خود، مردم را به بیداری و عبادت فرامی خواند.
جستار حاضر سعی دارد پس از ذکر صفات و ویژگی های ایزد سروش و پرنده همراه او، یکی از مهم ترین کنش های او را در داستان یادشده ردیابی کند. مشاهده می شود که ناپدید شدن دیوها، به دلیل حضور سروش است.
رویکردی انتقادی به انگاره های کهن الگویی زنان در آثار غزاله علیزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های مشترک زیادی تعدادی از شخصیت های زن در داستان های غزاله علیزاده را شاخص و قابل توجه کرده و از آنها انگاره هایی اسطوره ای یا شبه اسطوره ای ساخته است؛ ویژگی های مثبت و منفی شیطان یا فرشته بودن، کودک یا پیر بودن همزمان، برخورداری از قدرت جادوی زنانه، فرزانگی روحانی، مظهر الهام و ارضای معنوی بودن و دیگر ویژگی هایی که برای انگاره های کهن الگویی ذکر شده است. از آنجا که بین نقد اسطوره ای و شیوه روان شناختی ارتباط کاملاً نزدیکی وجود داردو کهن الگوها همچون غرایز، بر رفتار انسان تأثیرمی گذارند و به شکل گیری شخصیت کمک می کنند و هر دوی اینها با انگیزه های زیربنایی رفتار انسان سر و کار دارند، در این مقاله با رویکردی انتقادی به تحلیل ویژگی های شخصیت های زن در آثار علیزاده پرداخته شده است.این پژوهش نشان می دهد که خلق تصاویریکسویه، رمزآلودگی و ناشناختگی، و نابهنجاری در پیوند بین واقعیت و رؤیا در خلق چهره زنان از جمله پیامدهای توجه نویسنده به نشانه های اسطوره ای است.