فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
116 - 137
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تفاوت ها و اشتراکات ساختاری و محتوایی مقدمه های دو داستان بیژن و منیژه و رستم و اسفندیار در شاهنامه فردوسی پرداخته می شود. هدف از این مقاله پی بردن به این نکته است که با وجود تمایزِ داستان رزمی-تراژدی رستم و اسفندیار با داستان عاشقانه بیژن و منیژه؛ چرا فردوسی برخی واژه ها، ترکیبات و مفاهیم در مقدمه این داستان ها را به صورت مشابه و نزدیک به هم به کار برده است. مسأله اتفاقی بودن یا هدف مند بودن این اشتراکات؛ نگاهِ ویژه به سبک و علاقه مندی فردوسی به مضامین و موضوعات به کاربرده در درآمدهای این دو داستان و نیز دستیابی به چند دلیل برجسته درباره ماندگاری ابیات این مقدمه های داستانی از فرضیات مطرح شده در این پژوهش است. در این مقاله به روش تحلیل بنیادی و مقایسه کمی و کیفی به کمک منابع موجود کتابخانه ای سعی شده است تا ابعاد مختلف موضوع، واکاوی شود. پس از مقدمه و کلیات کار و بیان مسأله و پیشینه پژوهش، تحلیل و بررسی مجزای هر مقدمه با شرح و تفسیر مختصری از ابیات آمده است. در ادامه وجوه تمایز و شباهت این دو مقدمه بیان شده است. در پایان بحث نیز ضمن پاسخ به مسائل و فرضیه های طرح شده، درمی یابیم که با وجود تفاوت های چندبُعدی این دو مقدمه؛ فردوسی احتمالاً به دلایلی همچون ایجاد انگیزه و جذب مخاطب، استقلال محتوایی در درآمدهای داستانی و تازگی و دوری از کهنگی سخن در هر برهه از زمان، به سرودن مقدمه های شاهنامه با وجوه اشتراکی قابل تأمل همت گماشته است.
تطور مطالعات ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
۲۰۹-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
رشته ادبیات در دانشگاه های معتبر دنیا با سرفصل هایی به روز و کاربردی پیش می رود. دانشگاه در عصر جدید به نهادی تبدیل شده است که بر کارآفرینی، تولید فکر، نوآوری، ایده محوری و خلاقیت محوری، استفاده از ظرفیت های بینارشته ای و برخوردار از تفکری در تعامل با جهان تأکید دارد. در این میان رشته دانشگاهی ادبیات نیز در بسیاری از دانشگاه های پیشرفته در تلاش است خود را به رویکردهای جدید دانشگاه نزدیک کند؛ موضوعی که بررسی سرفصل های ادبیات در این دانشگاه نمایانگر آن است. با وجود این، این دانشگاه ها همچنان به دنبال کسب مشروعیت آکادمیک بیشتری هستند. بحث هایی که از 150 سال پیش در زمینه هایی همچون تعریف ادبیات به مثابه رشته ای آکادمیک و ماهیتِ علمیِ پژوهش های ادبی آغاز شد، هنوز هم ادامه دارد. استین هاوگم اولسن استاد ادبیات انگلیسی و نویسنده کتاب ها و مقالات زیادی در مجلات معتبر جهان در زمینه فلسفه ادبیات، زیبایی شناسی ادبی و ... است. او در این مقاله بر آن است که سیرِ تطور «مطالعات ادبی» را بررسی کند و این بحث را از گفت وگوهایی که در دهه 1880 در دانشگاه های آکسفورد و کمبریج در زمینه ماهیتِ آکادمیک رشته ادبیات و نقد ادبی آغاز شد تا دهه های اخیر دنبال می کند. تأکید مقاله اولسِن بر این است که مطالعات ادبی اگر بخواهد به دنبال کشف معنای آثار ادبی باشد، این معنا را از هر راهی با هر نظریه ای بخواهد به دست بیاورد، درنهایت چیزی است که هر خواننده خوبی می تواند انجام دهد.
ملامح المدینه فی روایات غاده السمان وغزاله علیزاده: دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
29-55
حوزههای تخصصی:
اعتمدت هذه الدراسه المقارنه منهجَ المدرسه الأمریکیه، التی ترکز علی نقاط التشابه والاختلاف ((similarity and contrast بین الأعمال الأدبیه، کما وجّهت اهتمامها إلی النص الأدبی بعد أن أهمل فی زحمه البحث عن الصلات التاریخیه بین الآداب. وشملت الدراسه روایات غاده السمان کلها وهی: "بیروت 75"، و"کوابیس بیروت"، و"لیله الملیار"، و"الروایه المستحیله – فسیفساء دمشقیه"، و"سهره تنکریه للموتی"، کما تناولت روایات "غزاله علیزاده" جمیعها وهی : "بیت الإدریسیین"، و"لیالی طهران".وحاولت الدراسه الإجابه لهذا السؤال: ما هی الملامح البارزه للمدینه فی روایات غاده السمان و غزاله علیزاده؟ فرأینا أن الکاتبتین اهتمتا برسم الصوره العلنیه والمخفیه لمدینتی بیروت وطهران فی روایاتهما، وقامتا بنقد مسار تحدیث المدینه فی البلدان العربیه وإیران، حیث تغیرت تضاریس المدینه فی البلدان المذکوره تغیراً سلبیاً وتشوهت الطبیعه فیها وزُرعت بدلا منها الأبنیه الإسمنتیه. وأوضحت الکاتبتان فی محاوله لتجسید حفریات الإنسان فی المدینه، مدی الآثار السلبیه التی تترکها الأحداث الکبری مثل الحرب والثوره فی المدینه، حیث یحل فی المدینه الدمار والفوضی.
بررسی و تحلیل مفهوم قدرت در تراژدی آنتیگونه
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی مفهوم «قدرت» در تراژدی آنتیگونه بر مبنای نظریه گفتمانی فرکلاف پرداخته است. بررسی های زبانی و گفتمانی نشان می دهد که قدرت به عنوان یک گفتمان مسلط در ساختار بیرونی و درونی این تراژدی تأثیرگذار بوده است. در این تحلیل با توجه به سه رویکرد توصیف، تفسیر و تبیین، مشخص شد که در سطح توصیف: 1. واژگان ساختار سلسله مراتبی دارند. 2. بیشترین وجه افعال، امری است. 3. در نظام نوبت گیری، شخصیت فرادست به عنوان فرمانروا، بیشترین دیالوگ ها را به خود اختصاص داده است. 4. از نظر لحن کلام، لحن توبیخ آمیز و کنشی در تقابل با لحن ضعیف، التماسی و شکایت آمیز قرار گرفته است. در سطح تفسیر، گفتمان «قدرت متمرکز» با طرح مؤلفه هایی چون برقراری نظم و امنیت، حفظ قانون، پاسداشت میهن، قدرت را طبیعی سازی کرده است و گفتمان های خُرد را به حاشیه رانده و زمینه را برای تثبیت کلان گفتمان قدرت آماده کرده است. در سطح تبیین به عنوان یک فرایند اجتماعی، عواملی چون گذار از نظام کهنه به نو، تقابل پادشاهی و دموکراسی، تقابل زن و مرد در نظام مردسالاری، زمینه ساز شکل گیری این تراژدی بوده اند؛ در واقع گفتمان حاکم توانسته است با انتقال مجازات از یک فرد فرادست به فرودست، فضا را به سمت تراژدی سوق دهد و از این طریق کارسازی خود را نشان دهد.
گفتمان بوم گرایی در آثار علی اشرف درویشیان (مطالعه موردی: مجموعه داستان های آبشوران و همراه آهنگ های بابام)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
109 - 129
حوزههای تخصصی:
نقد بوم گرایانه جزو نظریه های ادبی است که در چند سال اخیر در ایران موردتوجه قرار گرفته است. این نقد به بررسی چگونگی تعامل انسان با محیط زیست می پردازد؛ که این شیوه تعامل به صورت ضمنی، حاوی گفتمان خاصی است که نویسنده یا راوی با استفاده از بافت موقعیتی، کلامی و پیشینه تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی داستان یا حادثه ای، آن را به مخاطب انتقال می دهد. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه های بوم گرایانه علی اشرف درویشیان در دو مجموعه داستان «آبشوران» و «همراه آهنگ های بابام» پرداخته شده است. در آثار واقع گرایانه درویشیان، طبیعت تنها مکان بروز حوادث تلقی نمی شود؛ بلکه به عنوان بستر و زمینه اصلی داستان، خود عامل پیشبرد حوادث است و به طور مستقیم بر شخصیت ها اثر می گذارد و همچنین به طور متقابل تحت تأثیر انسان ها و تصمیمات آن ها قرار می گیرد. ارتباط دو سویه طبیعت و زندگی طبقه فرودست به نحو بارزی درویشیان را تحت تأثیر قرار داده بود. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل معنایی است که در دو مجموعه داستان آبشوران و همراه آهنگ های بابام در پیوند با طبیعت دیده می شود؛ بنابراین، ذیل عناوین «ایدئولوژی و گفتمان»، «گفتمان و قدرت» و «گفتمان های مخرب و گفتمان های دوپهلو»، به ارتباط طبیعت با انسان در آثار درویشیان پرداخته شد. تفسیر موارد ذکرشده نشان از آن دارد که زیست بوم و گفتمان بوم گرایانه نقش بسیار زیادی در شکل گیری واقعیت و طرز تلقی آن، نام گذاری ها، ایدئولوژی و سلطه آن بر مردم فرودست دارد.
گفتمان روایی در داستان (کانونی سازی در داستان صد احساس پنهان اثر امی تن)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
121 - 141
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه روایت ژرار ژنت، در هر داستانی دو پهنه داستانی و گفتمانی وجود دارد. پهنه داستانی به رویدادها و پهنه گفتمانی به تصویر آن رویدادها در متن روایت بستگی دارد. شخصی که روایت می کند، راوی است و شخصی که آن تصویر را در دنیای داستانی می بیند، شخص کانونی ساز است. مسأله روایت دائمی است اما کانونی سازی موقتی است. با کانونی سازی، شخصیت داستان، شخصیت های دیگر را مشاهده کرده و به ایده های با ارزشی پی می برد که درک او را عمیق تر می کند. در داستانی که روایت گر، اول شخص است، راوی با صدای خاصی رفتار شخص کانونی را باز می گوید تا درک او را از طریق کانونی سازی های درونی و بیرونی آشکار کند. در داستان صد احساس پنهان، اولیویا، راوی اول شخص و شخص کانونی است. بنابراین، راوی و شخص کانونی بر هم انطباق دارند. او صد احساس پنهان کوان، خواهر ناتنی اش را از طریق تجربه و تک گویی درک و بازگویی می کند. مقاله حاضر دیدگاه جدید از کارکرد روایت در کانونی سازی را با در نظر گرفتن نظریه روایت ژنت بررسی می کند و به این سؤال پاسخ می دهد که چگونه راوی ساختار داستان را از طریق کانونی سازی اولیویا که درک خود را با خواننده به اشتراک می گذارد، پایه گذاری می کند؟ ضمن اینکه روش انجام پژوهش نیز توصیفی-تحلیلی است.
دستورهای نظریه بنیاد زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از تدوین دستور سخن (1289ق) به دست میرزا حبیب اصفهانی، که عموماً نخستین دستورِ منظم و نوین زبان فارسی انگاشته می شود، بیش از 150 سال می گذرد. از آن هنگام تا کنون، دستورهای گوناگونی برای زبان فارسی تدوین شده است. دستورها غالباً به انواعی تقسیم و نام گذاری شده اند که از آن جمله می توان «دستور سنّتی»، «دستور تجویزی»، «دستور توصیفی»، «دستور جامع»، «دستور آموزشی» و «دستور علمی» را برشمرد . در این مقاله، طبقه بندیِ تازه ای را از انواع دستور مطرح می کنیم. در این طبقه بندی دستورها برمبنای معیارهای زبان شناختی و نظریهٔ زبانی به دو طبقه عمده تقسیم شده اند: دستور زبان شناختی و دستور غیرزبان شناختی. طبقهٔ زبان شناختی خود شامل دستورهای غیرنظریه بنیاد و دستورهای نظریه بنیاد است. سپس ویژگی های دستورهای این طبقات و زیرطبقات آنها معرفی شده است. مختصات هفت دستور با این معیارها ارزیابی شده اند: نگرش دستور به تعریف زبان و اجزایش، تعریف از خود دستور و سطوح آن، فرض ها، غایات و روش شناسی دستور، میزان توصیف گرایی دستور، سطوح کارایی، بهره گیری از مفاهیم بنیادین زبان شناسی و داشتن نظریهٔ دستور. نتایج این بررسی نشان می دهد که دستورهای نظریه بنیاد نسبت به دستورهای پیشین از توصیف گرایی و تبیین گری بیشتری برخوردارند. نگاهی به سیر تحولات مفاهیم و نوآوری های زبان شناسی نظری و انطباق آن با پیدایش انواع دستور در زبان فارسی گواه این اندیشه است که دگرگونی های نظری عالم زبان شناسی، در گذر زمان، آشکارا در حوزه تدوین دستور اثرگذار بوده و به شکل گیری گونه ای گفتمان علمی و تخصصی در حوزه دستور انجامیده است.
اضافه شدن و حذف صامت /d/ بعد از صامت /r/ در کلماتی با هویت های دستوری مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ زبان فارسی بسیاری از واژه ها دستخوش تحولات گوناگون شده است؛ از جمله این تحولات، ظاهر شدن صامت غیراشتقاقی /d/ بعد از صامت /r/ در برخی کلمات است. این پدیده براثر نزدیک بودن واجگاه این دو صامت روی داده است. این تحول از قرن چهارم به بعد در شهرهای خراسان، ماوراءالنّهر، سیستان و مرکز دیده شده است. تحول دیگری که موضوع مورد بحث این مقاله است، حذف /d/ پس از صامت /r/ است. صامت /r/ به دلیل نزدیک بودن واجگاهش به واجگاه /d/ و برای سهولت تلفظ باعث حذف /d/ شده است. این تحول نیز از قرن چهارم به بعد در شهرهای خراسان و ماوراءالنّهر و مرکز رخ داده است. هردو تحول در کلماتی با هویت های دستوری مختلف دیده می شود.
شیوه های تأکید در قصاید ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
200 - 221
حوزههای تخصصی:
هر شاعری بر موضوعات و مفاهیم خاصی تأکید می کند . ناصرخسرو قبادیانی از نخستین شاعران زبان فارسی است که شعر را محمل تبلیغ و تبیین عقاید مذهبی و سیاسی خود کرده است. تأکید، موضوعی است که دو سویه دستوری و بلاغی دارد و در دو بخش تأکید عام و خاص مطرح می شود. در این مقاله با روش استقرا، هر دو بخش شیوه های تأکید در شعر ناصرخسرو استخراج، دسته بندی، توصیف و تحلیل شده است. تأکید عام در قصاید او شاملِ تکرارِ عین لفظ، ترادف، وصف عطف، وصل، مبالغه، تضاد و قصر است. همچنین تأکید خاص شامل شیوه های تأکید اسم، ضمیر، صفت، قید، فعل و جمله است. هدف عمده تأکیدهای او تبیین و برجسته کردن موضوع ها و مفهوم هایی است که در نظر او حقیقت شمرده می شود و با استفاده از آن شیوه ها می خواهد زمینه اقناع و پذیرش مخاطب را فراهم کند. به لحاظ بسامد تأکید از طریق تکرار، جناس و تصدیر در میان آرایه های بدیعی بیشتر دیده می شود. در تأکید خاص، تأکید فعل و جمله در شعر او جایگاه خاصی دارد. این بررسی گویای آن است که ناصرخسرو در بیشتر موارد چند شیوه تأکید را همزمان به کار می گیرد و این موضوع تسلط بی نظیر او را بر فنون شاعری، شیوه-های مناظره، وعظ و تبلیغ نشان می دهد. همنشینی شیوه ها بر شدت و حدت تأکیدهای او افزوده و باعث انسجام در سخن او شده است. ضمن آن که فکر او نیز منسجم و مشخص است و چند موضوع محوری را که در نظر او بیشتر اهمیت دارد، با شیوه های متنوع تکرار و تأکید می کند.
کاربرد عوامل انسجام در ابیات تخلص قصاید منوچهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
53 - 82
حوزههای تخصصی:
انسجام از دیدگاه زبان شناسی سیستمی - نقشی برای به وجودآوردن متن های یکپارچه مهم است. عوامل انسجام به دو دسته ی دستوری و واژگانی تقسیم می شوند و هر دسته زیرمجموعه هایی را دربرمی گیرد. کاربرد عوامل انسجام در متن ادبی به لحاظ کمّی و کیفی با متون دیگر تفاوت دارد؛ بااین حال بخش هایی از متون ادبی ازجمله بیت تخلص قصیده این تفاوت را بیشتر نشان می دهند که شاعر در این بیت می کوشد هرچه بیشتر آغاز قصیده را با بدنه ی آن پیوند بزند. در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، کاربرد عوامل انسجام در بیت تخلص قصاید منوچهری به عنوان یکی از نمایندگان سبک خراسانی تحلیل شده است. همچنین تلاش شده تا با تکیه بر پژوهش های پیشین، الگویی فارسی برای بررسی انسجام در شعر ارائه شود که مشخص شد در دیوان منوچهری از میان 57 قصیده، 41 قصیده بیت تخلص دارند. به طورکلی در محدوده ی تخلص قصاید منوچهری 1007 مورد گره انسجامی یافت شد که بسامد عامل انسجام واژگانی (32/82%) بیشتر از عام ل دستوری (67/17 %) بود. در میان عوامل زیرمجموعه ی عامل دستوری، ارجاع (81/11%) بیشترین نقش و عامل ربط (89/0%) کمترین نقش را در انسجام دادن به تخلص های این شاعر سبک خراسانی داشت. در میان عوامل انسجام واژگانی، عامل باهم آیی (54/50%) بیشترین بسامد و عامل تقارن نحوی (29/1%) کمترین بسامد را داشت.
خاستگاه روایی قصه های پریان و مبانی سیاسی- ایدئولوژیک فرهنگ های هند و اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۲۰۷-۱۶۳
حوزههای تخصصی:
«قصه های پریان» از گونه های معروف روایی و ادبی جهان محسوب می شوند. گستردگی جهانیِ این قصه ها چنان است که رسیدن به قطعیتی متقن و جامع درباره خاستگاه قصه های پریان را با چالش ها و دشواری های بسیاری همراه کرده است، چنان که دیدگاه های مطرح در این زمینه نیز با چالش ها و خلل های متعددی روبه رو هستند. رواج گسترده این قصه ها در فرهنگ های هندواروپایی، و وجود الگوها، عناصر و کارکردهای روایی مشابه در این قصه ها نیز مسائل دیگری است که ضرورت پژوهش برای تبیین خاستگاه های تاریخی و رواییِ قصه های پریان را نشان می دهد. در این مقاله به منظور واکاوی خاستگاه های روایی و تاریخی شکل گیری قصه های پریان؛ مسئله رواج و انتشار باستانیِ این قصه ها در فرهنگ های هندواروپایی؛ کارکردهای آیینی و معرفتی این قصه ها در این فرهنگ ها، و ارتباط آن با بنیان های فرهنگی و آیینیِ اقوام هندواروپایی، با تکیه بر شواهد روایی، آیینی و اسطوره شناختی، به بررسی و تحلیل خاستگاه های شکل گیری قصه های پریان می پردازیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که خاستگاه اولیه شکل گیری قصه های پریان به «هزاره دوم پیش از میلاد»؛ یعنی به دوره مواجهه اقوام هندواروپایی در ایران، آسیای صغیر و اروپا با فرهنگ ها و آیین های بومیِ سرزمین های مقصدِ مهاجرتشان بازمی گردد، چنان که نظام روایی و معرفت شناختی مشترکی در این قصه ها دیده می شود که کارکردی آموزشی تربیتی با رویکرد سیاسی ایدئولوژیک برای مخاطبانشان داشته اند و در ارتباط با نوع مخاطب خردسال یا بزرگ سال نیز شکل و کارکرد روایی و فرهنگیِ خاصّ خود را داشته اند و استمرار بلندمدت و باستانی این قصه ها نیز منشأ شکل گیری روایت هایی چون برون همسری بوده است.
مولانا و ابن جوزی (مأخذ حکایاتی از مثنوی در صفه الصّفوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن جوزی، مورّخ و خطیب حنبلی مذهب، که حدود ده سال قبل از تولّد مولانا وفات کرد، یکی از نویسندگان کثیرالتألیف ادبیّات عرب است. صفهالصّفوه ، مشهورترین اثر او که تذکرهٔ عارفان است، منتخبی از حلیه الأولیاء قلمداد می شود. در این کتاب، ابن جوزی قصد داشته زندگینامهٔ صوفیانی را که کردارشان را موافق سنّت نبوی و سیرهٔ صحابه یافته جمع کند و حکایاتی از آنان را که بیانگر این منش باشد بیاورد. هرچند مولانا و ابن جوزی در اندیشه و روش زندگی متفاوت و گاه متضادند، در مثنوی چندین حکایت آمده که کاملاً شبیه روایت صفهالصّفوه است. این شباهت گاه به حدّی زیاد می شود که حتّی واژگان مولانا عین واژگان روایت ابن جوزی و گاه ترجمهٔ لفظ به لفظ روایت صفهالصّفوه می نماید. در این مقاله چند حکایت بسیار شبیه مثنوی و صفهالصّفوه را بررسی کرده ایم، تا گامی دیگر در راه مأخذشناسی جامع حکایات مثنوی برداشته شود و جنبه ای دیگر از آثار مولانا روشن گردد؛ یافته های این تحقیق می تواند دست مایه تحقیقات دیگر در حوزه های ادبیّات تطبیقی، بینامتنیّت، روایت شناسی و... شود.
مفردپنداریِ جمعِ مکسّر در متون فارسی تا پایان قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولاً واژه های بیگانه با ورود به زبان دیگر، به تناسب نوع پذیرش زبان دوم، در معنا یا صورت، تغییر می کنند. طبعاً این قاعده کلی، درمورد کلمات عربی که به زبان فارسی وارد شده اند نیز صادق است. از جمله این واژه ها، جمع های مکسرند که در کاربرد فارسی زبانان مفرد پنداشته شده اند و با آنها همانند اسم مفرد رفتار شده است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که علت این مفردپنداری چیست و آیا در طول سال ها به شیوه ای یکسان بوده یا تفاوت داشته است. در این مقاله ما با بررسی متون متعدد از انواع نظم، نثر، ترجمه و تألیف، کاربرد جمع های مکسر را بررسی کرده ایم و نشان داده ایم که هرچه ورود کلمات عربی، ازطریق آموزش زبان و آشنایی با متون عربی بیشتر شده، از میزان این نوع مفردپنداری کاسته شده است و دایره این کاربردها به کلماتی منحصر شده که عامه فارسی زبانان از آن معنی جمع درنمی یافته اند.
بررسی و تحلیل سی غزلِ بیدل دهلوی از منظر علم معانی (اطناب)
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
97 - 115
حوزههای تخصصی:
علم معانی چگونگی تناسب سخن، با مقتضای حال و مقام گوینده، مخاطب، مکان، موضوع و نوع ادبی را بررسی و ارزیابی می کند. این دانش، از معانی ثانویه جمله ها بحث و یک زبان را به همان زبان ترجمه می کند؛ یعنی معنی ضمنی جمله ها را توضیح می دهد و باید به مقتضای حال و مقام باشد. بیدل دهلوی غزل سرای مشهور سبک هندی است. یکی از جلوه های دانش معانی در غزل های بیدل اطناب است که تا کنون چنان که باید به آن پرداخته نشده است؛ به همین منظور، پژوهش حاضر می کوشد سی غزل آغازین از بیدل را از منظر اطناب بررسی نماید. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و داده های آن با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. جامعه مورد مطالعه سی غزل آغازین( 338 بیت) از غزل های بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند است که انتشارات نگاه سال 1392 آن را منتشر کرده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که« تکمیل» بیشترین بسامد و« ذکر خاص پس از عام» پایین ترین بسامد را در سی غزل آغازین بیدل دهلوی دارند. بیدل دهلوی برای اطناب آفرینی از توصیف، تمثیل، تنسیق الصفات، تشبیه( بخصوص تشبیه تفضیلی) کنایه، مراعات نظیر و انحراف از نُرم( هنجار گریزی) بسیار به جا بهره برده و به این وسیله بر غنای سخن خود افزوده و ذهن مخاطب را به تکاپو انداخته است.
ضرورت های ساخت و کاربرد افعال تبدیلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال تبدیلی یا به تعبیری افعال جعلی، افعالی هستند که از اسم یا صفت به اضافهٔ تکواژ ماضی ساز «اید» ساخته می شوند. بررسی ها نشان می دهد ساخت فعل ساده از اسم یا صفت از گذشته تا کنون در زبان فارسی وجود داشته و دلایل مختلف ازجمله مخالفت برخی از ادبا، دستورنویسان و ویراستاران با ساخت و کاربرد این افعال موجب شده است این افعال به ندرت در زبان نوشتار ظاهر شوند، و به تبع آن، زبان فارسی از این امکان آن گونه که بایدوشاید بهره مند نشود. ازآنجاکه این افعال در روزگار کنونی، یعنی روزگار مواجههٔ زبان فارسی با انبوه واژگان علمی، ضروری و لازم به نظر می رسد، در این مقاله پیشینهٔ ساخت این افعال و تعداد آنها در سه گونهٔ زبانیِ فارسی کهن، فارسی معیار و فارسی عامیانه بررسی شده و به طور خلاصه مشخص شده که از مجموع 280 فعل سادهٔ کهن و مهجور، 194 فعلْ تبدیلی است. از 220 فعل سادهٔ زبان فارسی معیار، 48 فعل تبدیلی است و از 67 فعل سادهٔ زبان فارسی عامیانه، 60 فعل تبدیلی است. به عبارت دیگر، از مجموع 567 فعل سادهٔ زبان فارسی، 302 فعل تبدیلی است. بنابراین، به رغم نظر برخی از محققان، بیش از نیمی از افعال زبان فارسی تبدیلی اند. در این مقاله همچنین، به مهم ترین اشکالاتی که بر ساختن و کاربرد این افعال وارد شده، پاسخ داده شده و نشان داده شده که فرایند ساخت فعل از اسم یا صفت هرگز نمرده و اکنون نیز فعال است و زبان فارسی در بحث معادل سازی واژگان علمی به شدت به این فرایند نیاز دارد.
تجدد ادبی در عصر مشروطه و مسئله میراث ادبی کلاسیک (تحلیل از منظر نظریۀ جامعۀ کوتاه مدت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۱۸۲-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
با وقوع انقلاب مشروطه بحث در ضرورت تحول فرهنگی و نوسازی ادبی و کیفیت آن رونق گرفت. یکی از محورهای مهم این بحث تعیین نسبت ادبیات کهن ایران با وضع جدید بود. نوگرایان این عصر، سنت ادبی را فاقد زایندگی می دیدند و به جای تلاش برای بازخوانی، به حذف آن کمر بستند. در مقابل، سنت گرایان با تقدیس سنت، نگاهی پرستش گرایانه را پی گرفتند که هرگونه نقد بر سنت کلاسیک را تقبیح می کرد. در این مقاله، پس از ارائه گزارشی تاریخی، سرفصل های نقد جریان نوگرا بر سنت کلاسیک فهرست شده است. این سرفصل ها عبارت اند از: زبانِ تاریخ گذشته، نخبه گرایی، نگاه محدود و منطقه ای، ناتوانی در قبال مقتضیات و نیازهای جهان جدید، توجیه کردن قدرت استبدادی، بی توجهی به کارکرد اجتماعی ادبیات و ماهیت غیرانقلابی و سازش کارانه. سپس این نگاه تخریب گرانه از منظر نظریه جامعه کوتاه مدت تحلیل شده است. این تحلیل نشان می دهد که نقد بی رحمانه تجددگرایان، مصداق بی توجهی به ضرورت انباشت سرمایه است. ضمن این که از فقدان مقوله نقد و نقش حیاتی آن در توسعه و پیشرفت فرهنگی حکایت دارد. همچنین این نقادان به ماهیت استبدادی حکومت که هیچ بدیلی برای آن متصور نبود توجهی نداشتند؛ همان طور که از نقش کلیدی نهاد قدرت در حیات اقتصادی جامعه فرهنگی غافل بودند.
مفهوم سازی شناختی- گفتمانی شعر در کهن الگوی رنگ: مطالعه موردی اشعار اخوان
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
45 - 64
حوزههای تخصصی:
همواره، یکی از حوزه های قابل توجه برای پژوهشگران تحلیل و بررسی رنگ واژه ها با توجه به معنای توصیفی و استعاری آن ها بوده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی کهن الگوی رنگ در اشعار اخوان از دیدگاه شناختی است. در این بررسی نشان داده شد که رنگ به مثابه زندگی، طنینی از تصورات خیالی است که از طریق شعر به بیان حقایق زندگی می پردازد. ماهیت روش شناسی پژوهشِ حاضر که از نوع کیفی انجام گرفته، توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای از میان اشعار اخوان ثالث صورت پذیرفته است. نگارندگان در صدد هستند تا نشان دهند که رنگ های کانونی در این اشعار چگونه و در چه معنایی مورد استفاده قرار گرفته اند. به این منظور و به دلیل محدودیت در حجم مقاله، تعداد 22 بیت از اشعار اخوان به صورت تصادفی گزینش و مورد واکاوی و بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که هر کدام از رنگ های اصلی در معنا و مفهوم مجزا و خاص خود بازگوکننده حالات، احساسات و عواطفی هستند که افراد در وجودشان نهفته دارند و شعر به گونه ای ادبی به بیان آن پرداخته است.
بررسی جلوه های عنصر زمان در مقامات حریری بر اساس ساختارهای نظریّه گفتمان روایی ژرار ژنت
حوزههای تخصصی:
زمان تنها عنصر تأثیرگذار در منطق روایت نیست؛ امّا در روایت گری نقشی اساسی دارد. زمان در روایت شناسی بر اساس فرایندهای نظم و ترتیب، تداوم روایت و تکرار یا بسامد بررسی می شود و ژرار ژنت از بزرگترین نظریّه پردازان در زمینه زمان در گفتمان روایی است که به طور کامل به این جنبه ها پرداخته است. رویکرد این پژوهش، بررسی عنصر زمان در مقامات حریری و تأثیر آن بر گفتمان روایی مقامه ها بر اساس روش نقدی ژرار ژنت است. این واکاوی با بررسی رابطه میان طول زمان داستان و طول زمان گفتمان به این نتایج دستیافت که اغلب روایت ها زمان پریشی دارند و زمان پریشی ها بیشتر از نوع پس نمایی هستند و حدود «33/10 %» را به خود اختصاص داده اند و گاهی زمان داستان بر زمان سخن پیشی می گیرد و کاربرد آن حدود «84/0 %» است. سرعت روایت ها بر اساس سه حالت «شتاب مثبت، واشتاب و شتاب ثابت» بررسیشد و نشان داده شد که شتاب ثابت بیشترین میزان کاربرد را در مقامات حریری با «45/43 %» دارد. و پس از آن حدود «44/12 %» از مقامات حریری به خاطر بهره گیری از تلخیص و حذف با شتاب مثبت پیش می رود. و عامل شتاب منفی مقامه ها توصیف های جزئی و پی درپی در سراسر روایت هاست که «14/18 %» را به خود اختصاص داده اند. و تکرار روی دادها در یک سیر حرکت نمی کند و از انواع بسامد برای بیان روی دادها بهره گیری می شود که برخی از آن ها خاصّ سبک حریری است. بسامد بازگو «04/8 %» و مفرد «58/3 %» به ترتیب بیشترین کاربرد را دارند و بسامدهای شباهت «42/0 %»، چندگانه «05/1 %» و تکراری «68/1 %» به ترتیب کمترین کاربرد را به خود اختصاص داده اند.
پاگشایی مواجهه با مرگ در داستان «فال خون» داوود غفارزادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
87-43
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها و آیین ها از عناصر بنیادین زیست و فرهنگ بشری اند که آرزوها و هراس های آدمی را بازتاب می دهند. مواجهه با مرگ و مرگ آگاهی یکی از بنیادی ترین درون مایه های اسطوره ای و آیین های آن است. از برجسته ترین قالب هایی که می تواند محملی برای درون مایه های اسطوره ای و آیینی ازجمله مرگ آگاهی قرار گیرد، روایت های داستانی معاصر است. نوشتار حاضر براساس رویکرد اسطوره شناسی، با روشی توصیفی تفسیری و با هدف آشکارگی تأثیر درون مایه مواجهه با مرگ و رسیدن به مرگ آگاهی، که از خلال آیین پاگشایی شکل می گیرد، به بررسی ساختار و ژرف ساخت داستان «فال خون» نوشته داوود غفارزادگان می پردازد. داستان «فال خون»، برای برجسته کردن درون مایه مرگ آگاهی، آشکارا براساس ساختار پاگشایی: جدایی، رازآموزی و رازآموختگی شکل می گیرد. شخصیت اصلی داستان که سربازی نوآموز است، در مأموریت خود با پدیدار و روی دادهای گوناگونی در رسیدن به مقصد خویش روبه رو می شود. این رخ دادها زمینه ای را فراهم می کنند تا سرباز نوآموز دشوارترین و نهایی ترین آزمون خویش را پشت سر بگذارد. دشوارترین آزمون شخصیت اصلی داستان «فال خون»، رسیدن به مرگ آگاهی و پذیرفتن مرگ به سان جزئی از هستی خویش است. این درون مایه که از دغدغه های نخستین و همیشگی بشر بوده است، در داستان «فال خون» در کنار عناصر اسطوره ای همچون کوه، درخت، عدد، گاو، نام و کلبه می نشیند تا به روایت داستانی مدرن، رنگ اسطوره ای و آیینی کهن ببخشد. بدین ترتیب، هنر، ادبیات و اندیشه های مدرن امروزی نه تنها از سویه های اسطوره ای و آیینی کهن نمی توانند جدا شوند، بلکه این سویه ها با درآمیختن با تأملات همیشگی آدمی، ازجمله مرگ آگاهی، زمینه غنا و پرتوشگی روایت های داستانی امروزین را مهیا می سازند.
نقدی بر تعامل شعر و فلسفه: جایگاه شعر در دنیای فکری امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
38-1
حوزههای تخصصی:
بحث های افلاطون پیرامون جایگاه شعر به جدالی درازدامن میان فلسفه و شعر انجامید. افلاطون معتقد بود شعر در مقابل فلسفه، حقیقت را بیان نمی کند و اساساً نمی تواند به حقیقت دست یابد، دروغ می گوید و می تواند موجب گمراهی شود. دیدگاهی که تا قرن ها به دفاع شعر از ماهیت خود انجامید و منجر شد شعر، ابزاری برای بیان مسائل اخلاقی، عقیدتی و سیاسی شود و بدین ترتیب نشان دهد اگر نمی تواند به حقیقت دست یابد، حداقل می تواند موجب تعلیم و تربیت گردد. اما در دوران جدید، زمانی که ماهیت «حقیقت» و «واقعیت» مورد پرسش واقع شده، دفاع فلسفه از شعر، به دفاع از جایگاه اندیشگیِ شعر انجامیده است. امروزه شعر، در کنار فلسفه و علم، رسانه ای است که روایتی از واقعیت را بازتاب می دهد، روایتی که همچون سایر رسانه ها، نوعی بازنمایی از واقعیت است. این پژوهش در نظر دارد با بررسی آراء افلاطون و نقدهایی که در دهه های اخیر بر مبانی اندیشگی او وارد آمده و نیز نقد دیدگاه برخی پژوهشگران ایرانی در زمینه تعامل جدید فلسفه و شعر، به تبیین نسبت شعر و فلسفه با حقیقت و واقعیت و بحث در زمینه جایگاه شعر در دنیای فکری امروز بپردازد.