مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
واسوخت
حوزههای تخصصی:
پیشینه نوع ادبی واسوخت و بررسی تطبیقی آن در ادبیات فارسی و اردو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: یکی از نتایج «مکتب وقوع» که در سده دهم هجری در ادبیات فارسی پدید آمد، نوع ادبی معروف به«واسوخت» بود که به ظاهر در ادبیات فارسی، حتی در عهد شاعران مشهوری که اشعاری با مضمون واسوخت سروده اند، دیده نمی شود. همان طور که محققان در شبه قاره گفته اند، این عنوان بعدها در هندوستان به اشعاری با مضمونِ اِعراض و روی گردانی بر مبنای اظهار گله و شکایت از معشوق نسبت داده شده است. در واقع، شاعران اردوزبان، با توجه به فرهنگ و ویژگی های ادبی آن اقلیم، نوآوری ها و ابداعاتی در شیوه بیان این مضامین ایجاد کرده اند که بررسی تطبیقی و نشان دادن آنها از منظر مقایسه و پژوهش حائز اهمیت است. دراین مقاله، ضمن اشاره کوتاهی به تاریخچه واسوخت، به بررسی چگونگی واسوخت های سروده شده به زبان اردو در ادوار مختلف می پردازیم.
ردّ پای واسوخت بر جاده ی شعر فارسی(از سبک خراسانی تا درخشش در قالب یک مکتب مستقل)
حوزههای تخصصی:
نویسندگان این مقاله نخست سعی دارند به ارائه تعریف دقیقی از واسوخت ، انواع و اهداف آن بپردازند و مشخّص کنند که شاعران از چه زمان و به چه دلیل رو به سرایش اشعار واسوختی آورده اند . نیز تبیین شباهت ها و تفاوت های مضامین واسوختی در سبک خراسانی و عراقی در مقایسه با مکتب واسوخت از جمله دستاوردهای این پژوهش است. واسوخت از مصدر مرکب مرخّم به معنی بیزاری و رویگردانی عاشق از معشوق می باشد. مضامین واسوختی از ابتدا همراستا با جریان سوخت- البته نه به فراگیری آن- بلکه همواره با شدّت و ضعفی متفاوت از جانب شاعران مختلفی به شعر کشیده شده که البته پرداختن به این مضمون با اعمال پاره ای تغییرات امروزه نیز کاربرد دارد. مضمون واسوخت در سبک خراسان از اعتدالی نسبی برخوردار است به طوری که رفتار واسوختی به یک اندازه از محبّ و محبوبِ اشعار سبک خراسانی سر می زند. در سبک عراقی هرچند معشوق بر مسند ناز تکیّه می زند و عاشق بر مفرشِ نیاز نزول می کند؛ امّا رگه هایی کمرنگ از واسوخت گویی در سروده های شاعران سبک عراقی نیز به چشم می آید که در نوع خود جالب توجّه است.گفتنی است این شیوه از واسوختگویی که در سبک های خراسانی ، آذربایجانی و عراقی بیشتر در لابه لای اشعار سوختی قرار می گرفت، با روی کار آمدن مکتب واسوخت تغییر نمود و شکلی مستقل یافت. واسوخت و سوخت هر دو از بطن وقوع گرایی زاده شدند. وقوع نیز تحت الگوی حقیقت سرایی و حقیقت انگاری شکل گرفته است.
بررسی شیوه «واسوخت» در غزلیات سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بی شک عصاره سخن سعدی در غزلیات، چیزی جز نکوداشت معشوق و او را وصف کردن و به نیکی یاد کردن نیست و این ویژگی ها آن قدر در شعر شاعر برجسته اند که موضوعات دیگر از جمله رگه هایی از واسوخت گرایی در این غزل ها کمتر به چشم آمده است. مقاله حاضر کوشش می کند با نشان دادن نمونه هایی از شعر سعدی که رگه هایی از واسوخت گرایی از قبیل گله از معشوق و سرزنش کردن او را در بر دارد، یادآوری کند که سعدی به این بخش از روابط عاشقانه که کار به شکوه و شکایت هم می کشیده، توجه داشته است. با نگاهی به شعر انوری و وحشی بافقی که پیش و پس از روزگار سعدی شعر سروده اند، بحث واسوخت گویی سعدی را دنبال کرده ایم.
نشانه هایی از وقوع گویی و واسوخت در دیوان شمس
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
43 - 56
حوزههای تخصصی:
وقوع گویی و واسوخت به مثابه رفتاری اجتماعی در دو اصطلاح به هم آمیخته بیشتر در روزگار صفوی شکل گرفته و به عنواندو ویژگی سبکی در شعر عهد صفوی خودنمایی کرده اند؛ بعید نیست فلسفه توسعه و توجه بیش از حدّ شاعران به ای ن ویژگیه اجُستن راهی برای اشاعه این رفتار و نیز جلوگیری از تکرار و تقلید و ایجاد سبک جدید تلقی شود. پیش از ای ن دوره رگ ه هایی از این نوع رفتار اجتماعی در قرون پیشین به چشم می خورد که بازت اب آن در ش عر ش اعران خراس انی و عراق ی از جمل ه مول وی (672-604 ق.) مشهود است. مقاله حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی - توصیفی ضمن مروری بر وقوع گویی و واسوخت با ارائهنمونه هایی از اشعار واسوختی مولوی به «چگونگی و چرایی شعر واسوخت در کلیات شمس» پاس خ ده د. ف رض نویس ندگان ک هنتیجه تحقیق آن را تأیید میکند آن است که مولانا جلال الدّین به عنوان شاعری عاشق پیشه در حالات شوریدگی و غلب ه عش ق ومستی عنان اختیار از دست داده و به بیان وقایع فیمابین خود و معشوقش پرداخته و بی پرده با او سخن ها گفته است.
بلاغت وقوعی (مطالعل موردی: سبک شناسی بلاغی شعر محتشم کاشانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مکتب های شعر پارسی که ظاهراً با تعریف جدید و اروپایی آن نیز تا حدی همخوانی دارد، مکتب وقوع است. واسوخت هم نوعی از وقوع گویی است که به عقیده پژوهندگان، محتشم کاشانی این سبک را ابداع کرده و به اوج رسانیده است. تأملی گذرا در مطالعاتی که در زمینه شعر مکتب وقوع و واسوخت انجام شده، نشان می دهد که غالب آن ها به «عدم بهره گیری شاعران این مکتب از شگردهای بلاغی» اتفاق نظر دارند. بر اساس این پژوهش ها، زبان شعر وقوعی عاری و خالی از شگردهای ادبی است. پرسش این پژوهش این است که آیا به راستی شعر مکتب وقوع، خاصه شعر محتشم، شعری ساده، بی پیرایه و خالی از صناعات ادبی و اغراق های شاعرانه است؟ برای تبیین صحّت یا عدم راستی ادعاهای کلی گویانه، نیاز به یک کار آماری با معیار دقیق است. این جستار که با شیوه کمّی آماری و با رویکردی سبک شناختی نوشته شده است، با بررسی چند هنرسازه ادبی در مقداری مشخص از شعر محتشم و مقایسه آن با مقیاس شاعران برجسته سبک های عراقی و هندی نشان می دهد که نه تنها شعر محتشم خالی و عاری از شگردهای بلاغی نیست، بلکه شمار و بسامد صناعات شعر او گاه بیشتر از میزان شاعران سبک های عراقی و هندی است. هم چنین بر مبنای داده ها و نتایج این جستار بایسته است که با تشکیک در قول معروف و نقیضِ فرضِ رایج، با بازبینی آثار شاعران وقوعی و انجام پژوهش هایی دقیق و آماری، بلاغت راستین شعر آنان را معین کرد.