فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه، شناختن توان تمثیل در بیان روشن و زیبای اندیشه های پیچیده یک نیاز فرهنگی است. هدف این پژوهش، شناخت تمثیلهای میبدی و کارکردهای شکلهای مختلف تمثیل در بخش تفسیر عرفانی، کشف الاسرار می باشد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که انواع تمثیل در این اثر درخشان نثر عرفانی کاربرد چشمگیری دارند و بر اساس نیاز به بیان روشن و رسای تجربه ها، اندیشه ها و مفاهیم عرفانی و ماهیت تفسیری متن به کار رفته اند. در این متن علاوه بر شکلهایی چون اسلوب معادله و حکایت، شکلهای دیگری چون، تمثیل «تصویرمعنا»، «روایت حکایت»، تمثیل «اندیشه» و تمثیل «رمزگشوده» نیز به کار گرفته شده اند. کاربرد شکلهای گوناگون تمثیل نیاز زبانی عارف مفسر را در بیان رسا و زیبای معنای مورد نظر او را برآورده ساخته است. ویژگیها و کارکرد این گونه تمثیلها در این شاهکار عظیم نثر عرفانی، یکی از رازهای زیبایی و تاثیر زبان میبدی بر خواننده است.
آیین فتوت و جوانمردی در حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حکایت های کتاب «حدیقه» روایت جوانمردی مردی از صوفیه است. این حکایت بیانگر یکی از اصول اساسی اندیشه فتوت و آیین فتیان است. نویسنده در مقاله حاضر، درصدد کشف ماخذ اصلی این حکایت برآمد و در طی این جست وجو بر وی روشن شد که جز کتاب «حلیه الاولیاء» ابونعیم اصفهانی که به عنوان یکی از مآخذ کتاب ذکر شده، روایت فوق در میان احادیث مروی از دو امام بزرگوار شیعه امام سجاد(ع) و امام محمدباقر (ع) موجود است و سلمی در کتاب «ذکر النسوه المتعبدات الصوفیات»، روایتی شبیه به آن را ذکر می کند که احتمال می رود از سرچشمه های اصلی این حکایت باشد. ابوالحسن هجویری در «کشف المحجوب» و شهاب الدین عمر سهروردی در «عوارف المعارف» نیز به این حکایت اشاره کرده اند. با توجه به اینکه در روایت سلمی، زن عارف قهرمان داستان است؛ بخشی با عنوان زنان و فتوت به مقاله حاضر افزوده شد تا جایگاه زنان در فتوت و زنان فتی نیز معرفی شوند.
نکته ای نو در باره شاعری کهن(تخلص پنهان سنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالمجد مجدود بن آدم، سنایی غزنوی، شاعر دوران ساز و صاحب سبک قرن پنجم و ششم، متخلص و مشهور به سنایی است. او با توجه به پیچیدگیهای خاص ذهنی خود و شرایط و ویژگیهای منحصر به فرد عصری که می زیسته است، دست به نوآوریهایی از لحاظ سبکی و معنایی زده که امروزه از او به عنوان شاعری صاحب سبک و کسی که توانسته است دورانی جدید(پدر شعر عرفانی) از ادبیات ایران را رقم بزند، نام برده می شود. هرچند از زندگی پر رمز و راز او اطلاعات کمی در دست است، با به دست دادن نشانه هایی، می توان به واقعیتهای زندگی این شاعر نام آور نزدیک تر شد. بسامد واژگانی، تاکید، تکرار و اصرار بر آوردن واژه« رهی» به عنوان نام شاعرانه یا تخلص پنهان سنایی که در سرتاسر اشعار او به صورتی معنادار وجود دارد، نشانه ای ویژه در شناخت او، همچنین نشانه ای از ساختی نوین(تخلص پنهان) در شعر آن دوران است که می تواند برای پژوهشگران، در بررسیهای تازه تر روی اشعار او مفید باشد.
او خود را رهی و رهین، بنده، غلام و دربان درگاه حضرت دوست نامیده است و شاید به همین مناسبت، «رهی» را برای تخلص پنهان خویش برگزیده و در بطن بسیاری از آثارش آورده است. این پژوهش با مطالعه در اشعار او(دیوان اشعار- حدیقه الحقیقه و طریقه الشریعه) به کشف و تفسیر بیشتر این موضوع می پردازد.
میدان شطحیات عرفانی
حوزههای تخصصی:
«شطح» به عنوان یکی از گزاره های اساسی در درک مفاهیم بلند عرفانی است که در گذر زمان در بستر فرهنگ عرفانی، محل بحث بوده است. درک این گزاره در گرو شناخت فضایی است که عارف در آن فضای معرفتی بر اساس چرخش های خود، حرکاتی را به جای می گذارد و هندسه زبانی و بیانی وی، به فراخور آن مقام عرفانی، شکل و ساختاری خاص به خود می گیرد. به عبارتی دیگر «شطح» حرکت و چرخشی خاص در فضایی خاص می باشد. بی گمان شناختن این فضای معرفتی، بسیاری از گره هایی را که در طول تاریخ حیات عرفانی بر مباحث معرفتی سایه انداخته است، باز خواهد کرد. بنیاد این گزاره عرفانی، بر حرکت های عارف در فضای ربوبیت پروردگار متعال استوار است. عارف در اندام برهان ربوبیت خداوند، در سایه تربیت ربوبی خداوند و استعداد و ظرفیت روحی خود، تحت تاثیر حرکات چرخشی آن فضای معرفتی، گفتاری نه چندان خوشایند طبع افراد ظاهر بین بر زبان جاری می کند که در آموزه های عرفانی از آن با عنوان «شطحیات عرفانی» یاد کرده اند. مقاله حاضر، به تبیین ماهیت شطح و نیز بستر و فضایی که شطح در آن معنا پیدا می کند می پردازد.
بسترهای آفرینش هنری در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار حاضر، به واکاوی پیوندهای موجود میان اندیشه عرفانی و جنبه های زیباشناسانه متون عرفانی پرداخته شده است. به عبارت دیگر، این مقاله در پی معرفی بسترهای فکری ای است که از متون عرفانی آثاری هنری ساخته اند. اهمیت این بسترها را باید در دخالت آگاهانه یا ناآگاهانه آنها در فرآیند آفرینش متون پیگیری کرد، چنانکه حتی متونی همچون مقالات، تذکره ها، نامه ها و متون تعلیمی صوفیه را نیز به آثاری شاعرانه تبدیل کرده اند. برای دستیابی به این هدف ابتدا به مرور اصطلاحات آشنایی زدایی و برجسته سازی به عنوان سنجه هایی برای شناسایی زبان ادبی در نظریات فرمالیست ها و ساختارگرایان پرداخته شده است. در ادامه، نقش مؤلّفه هایی از اندیشه عرفانی چون تأویل و رمز، مکاشفه، عادت گریزی، آفرینش پیاپی، نسبی گرایی و حیرت در آفرینش هنری نشان داده شده است. این مؤلّفه ها نگاهی چند لایه و باطنی در نویسندگان متون عرفانی بر می انگیزند که نتیجه چنین نگاهی را در زبان این متون می توان دید؛ زبانی که با برجسته کردن برخی عناصر زبانی، ادراکی هنری را در خواننده آنها پدید می آورند.
زیبایی شناسی عرفانی هنر در چهرة مرد هنرمند در جوانی اثر جیمز جویس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان چهرة مرد هنرمند در جوانی، مراحل رشد روحی هنرمندِ جوان را به تصویر میکشد. جویس در این تصویر نگاری از پیشینه های عرفانی، به ویژه زیباییشناسی عرفانی آکویناس، و نیز از مشرب عارفان بزرگی چون برونو و اگوستین قدیس بهره گرفت، و به زیباییشناسی عرفانی هنررسید. با این پیش زمینه، وی در این رمان، چهرة هنرمندی را مینگارد که بینش زیباییشناسی هنری او عرفانی است؛ با این بینش به شهود میرسد و هنرمندی عارف میشود. مقالة حاضر به بررسی این رمان از دیدگاه زیباییشناسی عرفانی میپردازد و روند رشد روح هنرمند را تا رسیدن به کمال الهی، که از نظر جویس بالاترین مرتبة رشد روحی و لازمة هنرمند شدن است، بازکاوی میکند. وی این مراحل را در فرایند رشد روحی هنر مند جوان، استیون ددالوس شخصیت اصلی داستان، تا رسیدن به مراتب شهود عرفانی و آفرینندگی هنری نشان میدهد. در پایان، مقاله به این نتیجه میرسد که نگاه زیباییشناسی این هنرمند با گذار از سه ویژگی «تمامیت»، «هماهنگی»، و «درخشندگی» کامل میشود و روح او را در اوج کمال، شهود و تجلی زیبایی به پرواز در میآورد و او هنرمندی عارف میشود.
بررسی و تحلیل یقین در متون منظوم عرفانی
حوزههای تخصصی:
احوال عرفانی یکی از مباحث مهم عرفان و تصوف اسلامی به شمار می آید. سالک در سیر استکمالی خود باید درون را تزکیه و صافی کند تا آماده و شایسته دریافت احوال شود. علاوه بر جایگاه والایی که یقین در قرآن کریم دارد، عرفا نیز به عنوان یکی از احوال عرفانی، اهمیت زیادی برای آن قایل شده و آن را اصل و ریشه همه احوال عرفانی دانسته اند. بیشتر نویسندگان و شاعران به موضوع یقین توجه نشان داده و ابعاد گوناگون آن را تبیین کرده اند. بدین جهت، این حال عرفانی در متون منظوم بازتاب گسترده ای داشته است.این مقاله بر آن است که با مطالعه متون منظوم عرفانی تا پایان قرن ششم هجری، یقین را به عنوان آخرین حال عرفانی نقد و تحلیل کند و بازتاب آن را در این متون تبیین سازد.
شطحیات و حال در عرفان
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، معنی و مفهوم و تعریف شَطْح و شطحیات را به دست آورده و رابطه آن را با «حال» بیان نمود. به عبارت دیگر علت شطحیات را توضیح داده، و نمونه هایی از اقسام شطحیات را ارائه داده و بعضی از افرادی که آنها را به کار برده اند نام برده ایم و همه شطحیات را به یک جمله برگردانده و به صورت یک سؤال درآورده ایم و بالاخره در صورت امکان به آن سؤال پاسخ خواهیم داد.
مقایسه ی دیدگاه عرفان مذهب ارتدکس و طریقه ی کبرویه درباره ی رؤیت و شهود خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع نوشته ی حاضر مقایسه ی مفهوم شهود در عرفان مذهب ارتدکس در مسیحیت و طریقه ی کبرویه در اسلام است که دارای خاستگاه و نکات مشترک زیادی اند. مذهب ارتدکس شرقی به خاطر زمینه ی شرقی آن و به دلیل اوضاع و شرایط جغرافیایی، تاریخی و سیاسی با شرق و به ویژه با جهان اسلام ارتباط و نزدیکی بیشتر داشته است. امکان رویت خداوند به رغم تنزه ذاتی او، از مباحث اساسی ادیان ابراهیمی است. از دیدگاه مذهب ارتدکس و طریقه ی کبرویه در اثر زدودن زنگار دل، فقط صفتها و قوای خداوند در دل انسان مشاهده می شود؛ ولی ذات خداوند همواره نادیدنی و توصیف ناپذیر باقی می ماند. با وجود این، عرفای ارتدکس، شهود خدا را شهود تثلیث و به خصوص شهود مسیح توصیف کرده اند، اما عرفای کبرویه به دلیل تنزیه مطلق خدا در اسلام، هرگز از شهود ذات خدا سخن نگفته اند، بلکه شهود خود را شهود صفتها و مظاهر خدا عنوان کرده اند. همچنین برخی از عرفای هر دو طریقه در شهود خود از خدا، از نماد نور سیاه و برخی دیگر از نماد نور استفاده کرده اند. در نوشته ی حاضر در آغاز دیدگاه مذهب ارتدکس و بعد دیدگاه طریقه ی کبرویه و در نهایت تشابهات و تفاوت های آن دو درباره ی رؤیت و شهود خداوند مورد بررسی قرار می گیرد.
شروط و مقدمات سلوک از دیدگاه عین القضاه همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سالکان طریقت، برای رسیدن به مقصود نهایی که همان برطرف شدن تعینات بشری است، باید مراحل مختلف سیر و سلوک را با موفقیت طی نمایند. برای طی این مراحل پرخطر، مقدمات و شروطی لازم است که عین القضاه به آنها اشاره کرده است و مهمترین آنها عبارت است از: شک، درد طلب، سرمایه عشق، وجود پیر و....
وی که با شوقی وافر به ارشاد و هدایت مریدان نیز می پردازد، به سالکانِ طریق توصیه می کند: همه وجود خود را به پیر و شیخِ خود تسلیم نمایند و بدانند که هیچ عملی بدون اطاعت محض از پیر، ارجی ندارد. همچنین او، مصاحبت با اهل ذوق و خدمت به آنان را در تصفیه باطن، بسیار مؤثر می داند و بر اهمیت و تاثیر وِرد، دعا و ذکر مریدان تاکید می ورزد. وی، مرگ اختیاری را که در حکم زایش از خود و دیدنِ خدا و جهانِ باقی است، از شروط لازم می شمارد.
قاضی همدان، علاوه بر این شروط، معتقد است که سالک طریقت باید راههای هفتاد و سه ملت را یکی بیند و خدا را در دنیا و یا در آخرت طلب نکند؛ بلکه ضمن برطرف کردن خودپرستی، او را در اندرون خود، جستجو نماید؛ چه راهِ طالب اندرونی است؛ نه بیرونی.
تحلیل فرمالیستی زبان عرفانی: لوازم و عواقب آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی زبان عرفان، همواره یکی از پژوهش¬هایی است که از آغاز تکوین عرفان اسلامی و در سیر تکاملی آن همواره در کانون توجّه محقّقان قرار داشته است. پس از بالندگی نظریّه پردازی در قرن بیستم و پیدایش نظریه فرمالیسم، به جهت قدرت تحلیلی و علمی این نظریّه، بسیاری از پژوهشگران به کاربست نظریه فرمالیسم در حوزه¬های مختلف رغبت نشان دادند. امّا از آنجایی¬که نظریّة فرمالیسم اساساً در پی تبیین ادبیّات و کشف ساز¬و¬کارهای برجسته¬سازی کلام به طور عام است، در این اواخر شاهد به کارگیری این نظریّه در بخش های مختلف ادبیّات و قلمرو عرفان اسلامی هستیم. کاربست این دیدگاه در حوزه عرفان¬پژوهی چندان دقیق و کارآمد نبوده و به نادیده گرفتن حقایقی منجر شده که در کارایی این دسته از تحقیقات عرفانی خدشه وارد کرده است. این مقاله بر آن است ضمن تبیین خاستگاه فکری این نظریّه¬ و ارایه ملزومات تحلیلی آن، کاربست این نظریّه را به طور خاص در حوزه عرفان پژوهی نقد و تحلیل کند. روش به کار گرفته شده در این تحلیل، بنا به ضرورت، روش ساختارگرایانه است؛ روشی که ضمن تحلیل جزء به جزء عناصر یا نشانه¬ها در پی کشف سازوکارهای تألیف عناصر و ساخت گزاره¬هاست.
حدیث اوائل و بازتاب آن در برخی از متون ادبی- عرفانی (از قرن سوم تا دهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدیث اوائل با سه شاخه روایی ِعقل، قلم و نور نبی دست کم در سه دسته از متون حدیثی و تفسیری، متون فلسفی و متون ادبیات عرفانی بازتاب گسترده ای یافته است. در دو دسته نخست، مقصود اصلی، تعیین و تبیین نخستین مخلوق و کیفیت صدور آن از واحد است. در دسته سوم هم این حدیث بیشتر بازتاب ذوقی و ادبی پیدا کرده و اغلب بر پایه دو شاخه از حدیث، یعنی نور محمدی و عقل کلی (عقل اول) شکل گرفته است. در دسته سوم، بازتاب این حدیث را می توان در سه شکل برشمرد: 1. ترکیب ادبی؛ 2. فصل ها و باب های مستقلی که به عقل و انواع آن و همچنین به مدح پیامبر(ص) اختصاص دارد؛ 3. منظومه های تمثیلی که در آن ها عقل، شخصیت اصلی تمثیل یا قصه تمثیلی است. متون عرفانی- ادبی مورد بحث در این جستار محل درآمیختن محتوای حدیث با آرایه های ادبی از قبیل تلمیح، تصریح، استعاره و تشبیه است.
برخی از جنبه های سخن کاوی (تحلیل گفتمان ) در فواید الفواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیای جنوبی از نظر زبانشناسی و فرهنگی یک ناحیه چند گرایانه یا بعبارت دیگر کثرت گرا است که در آنجا نه تنها زبانهای گوناگون آن ناحیه با هم همزیستی دارند و متاثر از همند بلکه حتی زبانهای بیگانه هم بر هم تاثیر متقابل دارند و در دورانهایی بسیار شکوفا تر و والاتر بوده اند.
ادبیات فارسی اولیه که به هندوستان آمد متاثر از عرفان و تصوف بود و مایه های عرفان و تصوف داشت. یکی از آثار مهم آن زمان فواید الفواد است که شامل گفتمانهای صوفی بزرگ شیخ نظام الدین اولیاست. این نوشته که پیام آور انسانیت و عشق و احسان است نه تنها مورد تحسین و ستایش سلاطین دهلی بلکه مورد ستایش ملتهای مسلمان و غیر مسلمان هم قرار گرفته است.این اثر، بطور غیر مستقیم، از طریق حکایت و تمثیل هم با جهان اسلام و هم با جهان هندوها ارتباط برقرار می کند.تحقیق حاضر بر عناصر تصوف و عرفان هندو – ایرانی تاکید دارد و با توجهی خاص به بررسی ترجمه انگلیسی فواید الفواد نظام الدین اولیا می پردازد.این پژوهش خواهد کوشید تا نگاهی داشته باشد بر داستانگویی ، استفاده از مدیم ( عامل ) شعر و غیره آنگونه که این عوامل در ترجمه های انگلیسی اینگونه متون از جمله فواید الفواد بکار گرفته شده اند. بیشترین توجه به ماهیت و کارکرد این عوامل در اینگونه آثار است. در تاکید بر شعر ، این بررسی ، می کوشد ساختارهای ادبی بکار رفته در آثار را ، با نگاهی به برخی از مشکلاتی که در ترجمه ها پیش می آیند، نیز به کاوش بنشیند. تلاش اصلی پژوهش در جهت بررسی میزان تاثیر متقابل سنن، آداب و رسوم هندی و ایرانی بر یکدیگر است که منجر به خلق قالبهای پرشوری در هند شد که نسلها را تحت تاثیر قرار داد و هنوز هم این تاثیر پابرجاست.
تجلی روزه در متون عرفانی
حوزههای تخصصی:
روزه در متون ادب فارسی به خصوص در متون عرفانی، نمود و بروز خاصی دارد و به عنوان مفتاح زهد و باب عبادت حق و نیز سپر و حجابی از ماسوی الله بیان گردیده است. عرفا روزه را به عنوان سری از اسرار الهی میان خلق و حق و باعث کسر شهوات و مصفی گردانیدن دل و غایب گشتن از دیدار خلق به دیدار حق می دانند و به جای آوردن آن را به گزاردن امانت حق تعالی تعبیر می کنند و همواره شرط معظم روزه را اخلاص و عدم آمیختگی با شایبه ریا و هوی می دانند. در این مقاله سعی شده به انعکاس روزه در امهات متون عرفانی و نیز تعابیری که صوفیان و عرفا از روزه داشته اند به همراه انواع، اهداف، مفاهیم و فواید روزه و نیز توصیفات عرفانی روزه در نزد عرفا و صوفیه پرداخته شود.
طور ماورای عقل با نگاهی به منظومه های «سعادت نامه» و «گلشن راز» شیخ محمود شبستری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ اندیشه اسلامی جستجو برای دست یابی به معرفت حقیقی تحت چهار عنوان، فلسفه، کلام، حکمت اشراق و عرفان و تصوف صورت گرفته است.طریق اندیشندگان اشراقی با اندکی تفاوت به طریق عرفا و صوفیه نزدیک است.حکمای اشراقی و عارفان و صوفیان پاکدل، تمام هم خویش را صرف تصفیه دل از رذایل و تحلیه آن به فضایل نموده و کوشیده اند تا آینه دل را از خار انکار و نقوش اغیار به آب ذکر، شست و شو دهند تا بتوانند جمال محبوب ازلی را در آن تماشا کنند.از نظر عرفا و صوفیه و اندیشندگان اشراقی، «طور ماورای عقل» یکی از راههای نیل به معرفت حقیقی است. «طور» کلمه ای قرآنی است و مفهوم طور ماورای عقل را در آثار قدمای بزرگ صوفیه، قبل از قرن پنجم می توان یافت. این تعبیر ظاهرا نخستین بار از آثار غزالی وارد عرصه شعر و ادب عرفانی فارسی شده است و سپس آن را در آثار عین القضات همدانی، عطار نیشابوری، و حتی فلاسفه عصر صفوی، می توان یافت.شیخ محمود شبستری که در آثار خود تحت تاثیر افکار و اندیشه های امام محمد غزالی است. در نوشته های خویش، برای اثبات هر حقیقتی از حقایق و نیل به معرفت یقینی، علاوه بر عقل و نقل، به کشف و شهود و ذوق نیز قایل است. از نظر او انسان، ورای طور عقل و استدلال، اطوار دیگری دارد که به کمک آنها می تواند به اسرار نهفته و بیرون از حیطه عقل نظری، دست یابد و به معرفت واقعی برسد. شبستری برترین و بالاترین مرتبه معرفت رایگانگی عارف و معروف و از میان رفتن وهم اثنینیت و تمییز میان آنها می داند که در زبان صوفیه و عرفا از آن به «بقا بعد الفنا» نیز تعبیر می شود.
نظریه شعور و جاودانگی هستی در اندیشه عرفانی مولوی
حوزههای تخصصی:
مولوی بر اساس دریافت های شهودی خود و با تاسی از آیات قرآنی و دانش دینی خود، کلیه ذر ات عالم را با شعور، زنده و فع ال می شمارد که در یک هماهنگی کامل و ذاتی، با شعور حاکم بر هستی در ارتباط است. این ارتباط زمانی کامل می شود که اجزاء هستی؛ از جمله انسان، از بعد ماد ی خود دور شده، بر بعد معنوی و روحی خود بیفزاید. این همان قانون آنتروپی (کهولت ماد ی) و نگانتروپی (افزایش حیات معنوی) در فیزیک است. مولوی مانند انیشتین به دو نوع نور حسی و تقدیری معتقد است و مرگ انسان را نیز تبد ل بعد مادی به نور تقدیری و جاودانگی برمی شمارد. در نظر مولوی بهره مندی انسان از نور تقدیری و ازلی و ارتباط با کلیت حاکم بر جهان هستی و دست یابی به جاودانگی نورانی، در سایه کسب قابلیت حسی یا شعور باطنی و شهود میسر است.