فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
اقتضای حال، زبان رمزی و تاویل شعر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی تبیین کیفیت درک معنی سخن و عواملی است که درک مشترک معنی را دچار اختلال می کند. به نظر نویسنده علت اختلال در فرآیند ادراک معنی سخن، یا فاقدِ مصداقِ تجربی بودن سخن است که این وضع ناشی از پیدا نکردن مدلولی قابل قبول در حیطه تجربه بنابر معنای زبان شناختی ثابت و همیشگی سخن است و یا برای معنی زبان شناختی سخن می توان مصداقی تجربی پیدا کرد؛ اما بافتِ بیرونیِ حاکم بر سخن مانع قبول مصداقِ ناشی از معنی درونی یا معنی زبان شناختی کلام می شود. در این هر دو صورت برای آن که از سخن معنیِ قابلِ قبولی درک کنیم که فرض می کنیم متکلم یا نویسنده آن را اراده کرده است، دست به تاویل سخن می زنیم؛ یعنی خود را از اقتدار نشانه ها که معنی از پیش قراردادی شده خود را بر ما تحمیل می کنند، آزاد می کنیم و به نشانه ها معانی خود را تحمیل می کنیم. به عبارت دیگر بر نظام نخستین و جبری کلام، نظامی ثانوی بنا می کنیم که در این نظام، نشانه ها از بار ذهنیت ما سرشار می شوند. فرآیند معنی بخشیدنی از این دست به متن، به معنی تلقی کردن نشانه ها در مقام رمز و تاویل پذیری متن است. نظام تک معناییِ زبان که از این نظرگاه در هم می ریزد و در نتیجه چند معنایی جانشین تک معنایی جانشین تک معنایی می گردد، شیوه تازه ای از خواندن ایجاد می کند که خصلتِ معنی زاییِ جانشینِ معنی پذیریِ متن از اسباب اصلی آن است. این مقاله با ارائه نمونه هایی در پی اثبات مطالبی از این دست و شیوه برخورد با متن هایی از این نوع و نگاهی از این دریچه به شعر کلاسیک فارسی است.
سلوک عرفانی در اشعار فارسی چَندَربَهان بَرَهمَن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چَندربَهان برهمن در سال 1023 هـ ق در لاهور به دنیا آمد. همنشینی با داراشکوه او را در جهت تعالی اخلاقی و عرفان و تصوف سوق داد؛ تا جایی که دیوان اشعارش سرشار از عبارت ها و اصطلاح های تصوف، و کتاب چهارچمن او نیز مملو از مطالب و اصطلاحات عرفانی و عشق به خداوند و بی توجهی به تعلقات دنیوی است. برهمن پس از درگذشت داراشکوه، از دهلی به بَنارَس رفت و در سال 1072هـ ق به دیار باقی شتافت. آثاری مثل چهارچمن، گلدسته، کارنامه، دیوان اشعار، منشآت، تحفةالوزراء، مجمع الوزراء و... از او به جا مانده است. برهمنْ شاعر، خطاط و نویسنده بود و با اهل تصوف و شاعران و خطاطان و نویسندگان معاصرش ملاقات داشت. انشای موزون و مسجّع وی یادآور گلستان سعدی است. شعرش ساده است و با تشبیهات و استعارات زیبا، و مضامین عشق، محبت، توکل، رضا، و مسائل وحدت وجود- که با لحنی عارفانه بیان شده اند- همراه است.
در این مقاله، ضمن مرور زندگی نامة مختصرِ برهمن و کتاب چهارچمن، دیوان اشعار وی از نظر توجه وی به عرفان و تصوف و ویژگیهای معرفتی آن بررسی خواهد شد.
بررسی و تحلیل «هفت بزم انوشیروان» در شاهنامه به عنوان نمودی از «مجلس گویی» در ایران پیش از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجلس گویی یکی از گونه های سخنوری است که در کارنامه فرهنگی ایرانیان برگ و باری چشمگیر داشته است. با درنگی در منابع و متون کهن می توان رگه هایی از این کارکرد فرهنگی را در دوره های گوناگون باز جست. شاهنامه فردوسی؛ بویژه بخش تاریخی آن که بر منابع پیش از اسلام تکیه دارد، در لا به لای رویداد ها و روایات عصر ساسانی که بیش و کم رنگ و بوی سیاسی دارد، دریچه ای به فضاهای فکری و فرهنگی آن عصر می گشاید و از چگونگی اندیشه های جاری آن روزگار خبر می دهد. مسائلی چون هستی شناسی، پرسش های کلامی، ارزش سخن و سخنوری، آداب و آیین سخن گفتن، شیوه های ملک داری، حقوق اجتماعی مردم، نقش پادشاه و دین و دولت، بخشی از آن موضوعات است. این مطالب در چارچوب و با سازو کاری مطرح شده است که با روش مجلس گویی در دوره اسلامی شباهت نزدیک دارد. یکی از برجسته ترین نمونه ها «هفت بزم نوشروانی» است. در این مجالس که با حضور پادشاه تشکیل می شد؛ بزرگمهر به طرح مسائلی حکمت آمیز پرداخته است که پرسش و پاسخ در آن پر رنگ تر از گونه های دیگر سخنوری است. این نوشتار در پی بررسی و تحلیل هفت بزم انوشیروان به عنوان نمونه ای از مجلس گویی در ایران پیش از اسلام است که بر پایه روایت شاهنامه سامان می یابد.
نقد اسطوره شناختی ژرفا، بر بنیاد کهن نمونة مادینه روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن نمونه ها، با تصویرهای کهن نمونه ای مانند کوه و اعداد و درون مایه های کهن نمونه ای چونان آفرینش و مرگ همسان نیست و به گمان نهان پژوه سوئیسی، کارل گوستاو یونگ، کهن نمونه ها، سازندة نمایه ها و درون مایه های کهن نمونه ای است. پنج کهن نمونة «خود»، «سایه»، «نرینه روان (= آنیموس)»، «مادینه روان (= آنیما)» و «نقاب» از کهن نمونه های برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسه های اسطوره ای، بُنیادین و بی بَدیل می نماید. در کتاب های نقد ادبی، این کهن نمونه ها در زیر دبستان های نقد اسطوره شناختی و روان شناختی می آید و در اندازة تعریف، پایان می یابد و هیچ گونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطوره شناختی به دست داده نمی شود. ما، در این جُستار برای نخستین بار یکی از این کهن نمونه ها، نامزد به مادینه روان را می گزاریم و کارکرد آن را در حماسه های اسطوره ای، فرارویِ منتقدان ادبی می نهیم و به رمزگشایی های نوی در حماسه های اسطوره ای، چونان شاهنامه دست می¬یابیم.
در پایان، آنچه بایستة گفت می نماید آنست که گزارش و تحلیل ما از کهن نمونة مادینه¬روان، بی پیشینه و نوآیین است.
تأثیر آراء ابن عربی بر تفکر عرفانی سیدمحمد نوربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر افکار و اندیشه های محی الدین عربی (560 ـ 621 ق) در جهان اسلام و طریقه های صوفیه و عرفا، از گذشته تاکنون، مسئله ای قابل توجه و تأمل بوده است. سیدمحمد نوربخش (795 ـ 869 ق) یکی از عرفایی است که با برخی از آثار و اندیشه های ابن عربی آشنایی داشته و آنها را تعلیم داده و از آنها تأثیر پذیرفته است. از جملة مهم ترین موضوعاتی که می توان در آثار نوربخش، تأثیر قابل ملاحظة آن را دید، «وحدت وجود»، «انسان کامل» و «ختم الولایه» است. در تصوف و عرفان اسلامی، این سه موضوع، جزو مباحث اصلی و کلیدی برای فهم اندیشه های ابن عربی از یک سو و درک مفاهیم و اصطلاحات نظری تصوف، از سوی دیگر، به شمار می رود. نوربخش، در آموزه های نظری عرفانی، از این اندیشه های ابن عربی بهره گرفته است. در این جستار، برآنیم تا با نظری بر آثار نوربخش، این مسئله را واکاوی کنیم.
هفت زینة مهری در هفت خوان بیژن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرگاه در داستان پارتی بیژن و منیژه با باریک بینی نگریسته شود، بن مایه های اساطیری نهفته در آن جلوه ای پررنگ تر می یابد و ارتباطی عمیق و ریشه دار با بنیان های اعتقادی کیش مهر و عناصر زندة هفت خوانی را که با اعمال یلان اسطوره ای هفت خوان ساز مرتبط است، به نمایش می گذارد. بیژن جوان پس از گذران روند آغازین سلوک میترایی، در حالیکه رازآموزی را از سرگذرانده و آماده انجام مراحل عملی آزمون است، به فرمان مرشد مهری خویش راهی سفر ارمان می شود تا با کشتن گرازان بیشة ارمان- که نمادی از اژدرکشی باستان است- شایستگی خود را به اثبات برساند. در توران زمین حوادثی را از سر می گذراند که همسانی شگفتی با سختی های مراحل سلوک مهری دارد و چنین به نظر می رسد که زینه های آیینی همچون گورخوابی؛ عبور از دالان های تاریک و سرما و گرما؛ غسل تعمید و تحمل گرسنگی و غربت، که از مشخصه های آزمون سالکان میترایی است، را می گذراند.
کرامت های تخیلی در تصوّف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از کرامت های موجود در کتاب های صوفیه در ظاهر بسیار غیرعقلانی و غیرطبیعی به نظر می رسند که هم باورکردن آن ها دشوار است و هم موجودیت آن ها با پاره هایی از تعلیمات اساسی در شریعت و طریقت تعارض دارد. در پدیدآمدن این گونه کرامت ها بیش از هرچیز عامل های خارج از اندیشه های عرفانی و حتّی مغایر با قاعده های محو و فنای فردیت دخالت داشته است، یعنی خلوت ها و استغراق های صوفیان گاه به جای تمرکز مطلق بر یاد حق، به عرصه ای برای خیال بافی های فردی و حضور ساکنان ملکوت و محوریت مشایخ تبدیل شده است. امّا برای صوفیانی که همواره قسمت های عمده ای از اوقات خود را با درون نگری به اندیشیدن در لاهوت و ملکوت صرف می کردند، شکل گیری این گونه کرامت های ذهنی و خیالی طبیعی است. اگر افسانه ها و اسطوره ها نتیجة خیال بافی مقطعی انسان ها در طول تاریخ باشد، کرامت های تخیلی نیز محصول جانبی خلوت گزینی ها و درون گرایی های مستمرّ اهل تصوف بوده است.
نظامی، شاعری صوفی مسلک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی عرفان و تصوف نظامی خواهیم پرداخت. بحث آغازین این خواهد بود که آیا نظامی را می توان همچون سنایی، عطار، مولوی و دیگران، شاعری عارف نامید. سپس به این نکته می پردازیم که آیا او صوفی رسمی بوده یا تحت تأثیر گسترش این اندیشه ها در این دوره نمودی از آن در آثارش دیده می شود. سپس نظرات وی را دربارة مطرح شدن این اندیشه ها در شعر خواهیم آورد و بازتاب اعتقادات عرفانی اش را در زندگی عملی و شعرش به تماشا خواهیم نشست و آداب سلوک و موانع سلوک و آنچه را مرتبط با تصوف و عرفان است و در آثارش جلوه دارد، را نیز بحث و بررسی خواهیم کرد. همچنین نظرات او را دربارة صوفیه عصر خود و دیدی که نسبت به آنها داشته را مطرح می کنیم و دربارة زهد و دنیاگریزی ـ که بخش پر رنگ تصوف او را شامل می شود ـ به تفصیل سخن خواهیم گفت و اثبات خواهیم کرد که نظامی شاعری عارف نیست و در عالم عرفان و صوفیگری، دریافت های شاعران بزرگ عارف، همچون سنایی و عطار و مولوی و دیگر شاعران عارف را از مبانی و اصول عرفانی ندارد.
ملحقات تذکره الاولیا (بررسی و مقایسه بینامتنی بخش اوّل و دوّم تذکره الاولیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عطار تنها اثر منثور خویش تذکره الاولیا را در بیان اقوال و شرح احوال هفتاد و دو تن از بزرگان عرفان تألیف کرده است. او کتاب را با ذکر احوال و اقوال حضرت امام جعفر صادق(ع) آغاز و به سرگذشت حسین منصور حلاج ختم می کند. به تذکره الاولیا بخشی نیز افزوده شده که بیش از بیست شرح حال را از ابراهیم خواص تا حضرت امام محمد باقر(ع) در بر می گیرد. برخی پژوهشگران بخش دوم را افزوده شخص یا اشخاصی پس از عطار می دانند و دلیل آن را علاوه بر تفاوت هایی در سبک نگارش، عدم وجود این بخش در برخی دست نوشته های تذکره الاولیا ذکر می کنند. برای اثبات الحاقی بودن بخش دوم وجود دلایل بیشتر ضروری می نماید. بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با متون پیشین یکی از راه هایی است که به تشخیص بهتر شیوه نگارش بخش اول تذکره الاولیا می انجامد و از همین طریق می توان درباره الحاقی بودن همه یا برخی از شرح حال های بخش دوم اظهار نظر نمود. تذکره الاولیا با متون عرفانی پیش از خود مناسباتی عمیق دارد؛ زیرا عطار آن گونه که خود تصریح می کند منابع مختلف را دیده و به شیوه ای التقاطی به تألیف شرح حال ها پرداخته است. بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با متون پیشین نشان می دهد که عطار در شرح احوال و نقل اقوال شخصیت های تذکره الاولیا شیوه خاصی داشته است. این شیوه که در بخش اول تذکره الاولیا به دقت رعایت شده است، در بخش دوم دیده نمی شود و گمان الحاقی بودن این بخش را تقویت می کند. در این مقاله ضمن بررسی مناسبات بینامتنی تذکره الاولیا با مآخذ آن، صورت های مختلف این مناسبات با ذکر نمونه هایی تحلیل و پس از تبیین شیوه عطار در استفاده از متون پیشین، به تفاوت هایی که از نظر مناسبات بینامتنی میان بخش اول با بخش الحاقی تذکره الاولیا وجود دارد پرداخته می شود.
تاثیر تکامل بخش ذکر در سلوک الی الله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ذکر» و یاد خداوند یکی از مهم ترین عبادت های اسلامی است و در تکامل معنوی انسان نقش مهمی به عهده دارد. به همین دلیل، خداوند در قرآن، آیه های متعددی را درباره آن نازل فرموده است. در سیر و سلوک، «ذکر» نقش اساسی و بنیادی برعهده دارد؛ چنان که بدون ذکر و یاد خداوند، تحولی در درون سالک به وجود نمی آید و پدید آمدن حالت ها و مقام های عرفانی بدون آن ناممکن است.
در این مقاله، با مطالعه کتاب های عرفانی موجود تا پایان قرن هفتم هجری و همچنین، آثار سه شاعر عارف این دوره، یعنی سنایی، عطار و مولوی، از نقش این عمل عبادی در تکامل انسان تحلیل جامعی عرضه شده است.
انواع، مراتب و کاربردهای نور در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نور، یکی از مباحث مهم و کلیدی در عرفان اسلامی و از پرطرفدارترین، مباحث نظری- کلامی در میان متکلّمان و فلاسفه است. در میان عارفان مسلمان، مولوی در شمار کسانی است که بسیار به مبحث نور پرداخته و از آن برای بیان مقاصد مختلف معرفتی و توحیدی بهره برده است. او با تأثّر از فرهنگ اسلامی و منابع اصلی آن (قرآن و حدیث)، به بررسی انواع و مراتب نور (انوار پایدار، و انوار ناپایدار) پرداخته است. نگارندگان دراین مقاله، ضمن تبیین این موضوعات، به بررسی فواید و کارکردهای دنیایی و آخرتی نور در مثنوی و تطبیق اندیشه نوری مولانا با سایر عارفان، و نیز تبیین برخی مشترکات و اختلافات آنها پرداخته اند. نویسندگان نشان دادهاند که مولانا چگونه با بهرهگیری از این عنصر مهم و محوری عرفانی و به کمک تجارب شخصی، توانسته است مباحث سنگین و دشوار معرفتی را بصورتی آسان و قابل فهم برای مخاطبان خود تبیین و تشریح کند و آنان را به کسب نور و خویشتنشناسی و معرفتآموزی، برای پیمودن مسیر دشوار طریقت ترغیب نماید.
تامل در قرائت و معنی بیتی از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلایل ترجیح قرائتی را بر قرائت های دیگر بتفصیل باز نماید. بدین منظور ابتدا مفهوم تعبیراتی چون کم خرد، بی خرد و پرخرد را که بنا به ضرورت در شرح مفهوم «خردِ تیره» بدان ها نیازمند است، بازمی گوید و سپس به بیان مفهوم «خردِ تیره» و «روانِ روشن» می پردازد و معلوم می کند که در دیگر ابیات شاهنامه، اگر از روشنی روان سخن رفته است، خرد نیز از فروغی نظیر آن بهره مند بوده است. هم چنین نشان می دهد که پذیرش تیرگی خرد با وجود روشنی روان با فضای فکری حاکم بر شاهنامه هم خوانی ندارد؛ زیرا در این مجموعه از یک سو دانش و آگاهی سبب روشنی خرد و جان معرفی می شود و از دیگر سو جان به واسطه خرد از نور دانش بهره می گیرد، پس دانشی که روشنگر است، نمیتواند روان را برافروزد؛ اما خرد را که واسطه رخشندگی جان است، از پرتو خویش محروم دارد. در عین حال شاهنامه شادمانی را قرین روشن روانی می داند؛ یعنی جمع میان ناشادی و روشن روانی با داده های این اثر سازگار نمی آید، بنابراین قرائتی که مرد را ساکن می داند و این مفهوم را القا می کند که وقتی خرد تیره است، آدمی نه تنها روشن روان؛ بلکه شادمان نیز نخواهد بود، ترجیح مییابد.
خطبه قدس (عرفان امیر خسرو دهلوی در مطلع الانوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش چگونگی «عرفان در مطلع الانوار امیر خسرو دهلوی» بررسی شد و به این سؤالات پاسخ داده شد:
حضور الفاظ و اصطلاحات صوفیانه در مطلع الانوار چگونه است؟
مقامات و احوال در آن چگونه مطرح شده و به چه معنی به کار رفته است؟
در این پژوهش ابتدا عناصر عرفانی مطلع الانوار جستجو وپس از طبقه بندی آن ها به مقامات و احوال و تفکیک کاربرد حقیقی و مجازی آن ها؛ با سایر اصطلاحات کتاب های عرفانی، مقایسه ی اجمالی انجام شد. پس از انجام پژوهش این نتیجه به دست آمد که مطلع الانوار یک کتاب اخلاق عرفانی است و اصطلاحات عرفانی فراوانی در آن، به شکل حقیقی و مجازی به کار رفته است. اصطلاحات عرفانی که در معنی اصطلاحی خود به کار رفته است، عبارت است از:
دسته ی اول: مقامات طلب، فقر، توکل و رضا، و احوالی مانند عشق، شوق و فنا.
دسته ی دوم: اصطلاحات عرفانی که در معنی مجازی به کار رفته است.
گذشته از این ها امیر خسرو به عناصر تربیتی صوفیه هم اشاره کرده است مانند اخلاص، همت، قناعت، پیروی از پیر و آدابی مانند خلوت.
همچنین در این کتاب از معرفت خداوند و آموزه های اخلاقی- عارفانه ی فردی و اجتماعی نیز سخن رفته است و در این پژوهش به اشاره و ارائه ی مآخذ آن ها اکتفا می شود. لازم به ذکر است این پژوهش با حمایت معاونت پژوهشی دانشگاه الزهرا صورت گرفته است و بدین وسیله از آن حوزه محترم سپاسگزاری می شود.
خلوت درویشان در فتاوى عرفانى باخرزى
حوزههای تخصصی:
کهن نمونه ها در قصه الغربه الغربیه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جذاب ترین رساله های رمزی سهروردی «قصه الغربه الغربیه» است. در این داستان، شیخ اشراق دیدار انسان نورانی با جفت آسمانی اش را به گونه تجربه ا ی رویاگونه و در قالب سفری درونی تصویر می کند. کهن الگوها نقش ویژه ای در پیشبرد این داستان و به تصویر کشیدن وقایع دارند. این پژوهش با تکیه بر شیوه نقد کهن الگویی یونگی انجام شده است و در آن، انواع موقعیت ها و شخصیت های کهن نمونه ای نشان داده و بررسی می شوند. نمونه هایی از موقعیت های کهن الگویی مطرح در این داستان عبارت اند از: طلب و شوق؛ ولادت مجدد؛ سفر؛ تبدیل کثرت به وحدت و گذشتن از آب و آتش. از میان شخصیت های کهن الگویی هم پیر دانا، آنیما و سایه مورد توجه قرار گرفته اند.
تحلیل حکایت دیدار موسی و ابلیس در عقبة طور در متون عرفانی
حوزههای تخصصی:
حکایت ملاقات موسی و ابلیس در عقبة طور یکی از حکایات متون صوفیانه است که حلاج برای نخستین بار آن را در کتاب شورانگیز طواسین آورده است و پس از او عارفان بنام ایرانی این حکایت را در آثار خویش آورده و از آن برای اثبات تعالیم و آموزه های متعالی خویش بهره جسته اند. این حکایت که دربردارندة بسیاری از آموزه ها و تفکرات عارفان مدافع ابلیس است، از جهات گوناگون می تواند مورد نقد و تحلیل قرار بگیرد. این نوشتار ضمن نقل این حکایت و بیان وجوه افتراق و شباهت آنها به ماهیت اسطوره ای این داستان و تفسیر لایه های متفاوت آن از دیدگاه های گوناگون می پردازد. از جمله این موارد قدرت تأویل این حکایت از دیدگاه هرمنوتیک، بحث اضداد در آموزه های حلاجی، اثبات نگاه عاشقانة صوفیان و تسری این نگاه به همه پدیده های هستی و به خصوص وجه عبرت آموزی و پندپذیری از ماجرای ابلیس است.