فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۰۱ تا ۵٬۴۲۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
229 - 245
حوزههای تخصصی:
تقابل های دوگانه یکی از مباحث مورد توجه ساختارگرایان است. آن ها بنیاد هستی و شناخت آن را درک همین تقابل ها می دانند. اغلب آثار هنری بر مبنای تقابل شکل گرفته است؛ بد در برابر خوب، آسمان در برابر زمین، جوانی در برابر پیری، وجود در برابر عدم و... این دو قطب هرگز به گونه ای مستقل وجود نداشته اند و استوار بر تضاد دو قطب است. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی و با توجه به تلفیق دیدگاه ساختارگرایان به پاسخ این پرسش برسد که شکل گیری دو تقابل قدرت و عشق در داستان «خسرو و شیرین» چگونه است؟ نتایج تحقیق گویای این است که هر کدام از رمزگان قدرت و عشق در داستان خسرو و شیرین واژگان متناسب خود را بر روی محور همنشینی طلب می کنند. داستان با تعادل رمزگان قدرت و نشانه های آن شروع می شود، اما با شکل گیری رمزگان عشق هر کدام از این دو رمزگان برای تحکیم نظام نشانه ای خود تلاش می کند و به طرد رمزگان متقابل می پردازد.
خوانش های اسطوره ای از «ماه» در شعر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده هایی طبیعی مانند ماه که هم در بردارنده ذائقه شعری و هم دارای نشانه های اسطوره ایی هستند، می توانند در روند تصویرسازی اجتماعی سیاسی شاعران معاصر نقشی اساسی داشته باشند؛ لذا خوانش هدفمند این تصویرسازی های اسطوره ای، که بر اساس کهن الگویی هایی که در ناخودآگاه شاعر نقش بسته، ضرورتی انکارناپذیر است. از همین رو، تصویرسازی از ماه برای شاعران، روشنگر نوع تفکر آن ها و بیان عقایدشان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی دلالت های تصویری از روایت اسطوره ای ماه در اشعار سیاب می پردازد. لفظ قمر 83 مرتبه، لفظ بدر3 مرتبه و لفظ هلال 5 مرتبه در این اشعار تکرار شده است. این تعدد تکرار، حکایت از اهمیت خوانش اسطوره ای ماه، نزد این شاعر معاصر است. اگر در مقام بیان گزیده ای از نتایج این پژوهش باشیم، می توانیم به تصویرسازی های اجتماعی سیاسی ماه که بازگو کننده جلوه اعتراض به نظام حاکم بر جامعه عراق است، اشاره کرد؛ این مهم در به کارگیری سیاب از اسطوره ماه و تحلیل کهن الگویی آنیموس (جلوه مردانه) و آنیما نمایان شده است. نمود بارز کهن الگویی آنیموس، خردورزی و راهنمایی و جلوه آنیمایی آن، نامیرایی و شور اشتیاق است.
بازنمایی دین در ضرب المثل های گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۵۵
157 - 194
حوزههای تخصصی:
بسیاری از عقاید و باورهای جامعه در دین ریشه دارد. چگونگی بازتاب دین در جامعه و فرهنگ یکی از موضوعات جالب توجه در حوزه جامعه شناسی دین است. نظام باورها و ارزش های جامعه در ادبیات و فرهنگ شفاهی جامعه بازتاب پیدا می کند. ضرب المثل ها به عنوان یکی از مهم ترین عناصر ادبیات شفاهی می توانند بازتابی از باورها و نگرش های حاکم بر جامعه باشند. در این مطالعه تلاش شد تا با بررسی مثل های گیلکی تصویری نسبتاً روشن از چگونگی بازنمایی دین و ابعاد آن در ادبیات عامه گیلان ارائه شود. این مطالعه یک بررسی توصیفی تحلیلی است که در آن ضمن تحلیل محتوای تعداد 4562 ضرب المثل حوزه شرق و غرب و مرکز گیلان، تعداد 209 ضرب المثل مرتبط با موضوع دین برگزیده شده است. داده ها براساس محتوا و مفاهیم در قالب چند مقوله مورد دسته بندی قرار گرفت. با تکیه بر یافته های تحقیق می توان گفت بازتاب ابعاد چهارگانه اعتقادی (43%)، مناسکی و آیین ها و آداب و رسوم (24%)، اخلاقی (16%) و شریعتی (16%) در مثل ها نشان می دهد در فرهنگ عامه گیلان در کنار توجه به ظواهر دینی و شعائر و مناسک، بر جنبه های اعتقادی و نقش کارکردگرایانه دین در جامعه و نهادینه شدن روح دین داری و اخلاق دینی در جامعه توجه و تأکید می شود.
تحلیل پیوندهای بینامتنیتی قصاید پروین اعتصامی و غزلیات حافظ بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله در این پژوهش نشان دادن تأثیرپذیری زبانی و اندیشگی پروین اعتصامی از حافظ است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت است. بینامتنیت بر اثرپذیری و اثرگذاری متون بر یکدیگر استوار است. بر مبنای این رویکرد، هیچ متن یگانه، اصیل و منحصربه فردی وجود ندارد. همه متون از متون پیش از خود تأثیر پذیرفته اند و بر متون پس از خود تأثیر می گذارند و این امر ناظر بر ویژگی گفت وگومندی متون است. ژولیا کریستوا اصطلاح بینامتنیت را در اواخر دهه شصت میلادی مطرح کرد. ژرار ژنت ازجمله نظریه پردازانی است که بینامتنیت را به گونه ای کاربردی بدل کرد و آن را ترامتنیت نامید. نتایج حاصل از بازخوانی قصاید پروین اعتصامی، بیانگر وجود روابط بیش متنی و فرامتنی قصاید این شاعر و غزلیات حافظ از میان اقسام پنج گانه روابط بینامتنی ژنتی (بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت) است. روابط فرامتنی میان برخی از ابیات پروین و حافظ نشان دهنده پایبندی پروین به اصول فکری و فرهنگی ادبیات کلاسیک فارسی و موضع انتقادی حافظ در این امور است.
کج روی های اخلاقی و رفتارهای نابهنجار درسرگذشت حاجی بابای اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان حاجی بابای اصفهانی نخسیتن رمان فارسی است که در آن از آداب و رسوم مردم ایران بحث می شود. نویسنده سرگذشت حاجی بابا را شرح می دهد که ازسویی به اصول اخلاقی باور دارد و ازسوی دیگر، این اصول را مانعی برای پیشرفت خود می بیند. درواقع این رمان رفتارهای اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی مردم و مفاسد اداری دوره قاجار را به تصویر می کشد. این پژوهش ضمن بازخوانی رمان حاجی بابای اصفهانی ، کج روی های اخلاقی و رفتارها و گفتارهای دوگانه مردم را تشریح می کند که در موقعیّت های مختلف به علت تعارض درونی رخ می دهد. پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است. مهم ترین هدف این مقاله نشان دادن نقش بسیار مهم و تأثیرگذار مفاسد اخلاقی و دوگانه های رفتاری در شخصیّت پردازی قهرمان اصلی داستان است. براساس نتایج پژوهش، ناهنجاری های اخلاقی با مقاصد منفعت جویی، نجات جان، رهایی از بند و دفع شرّ انجام می شود. در سرگذشت حاجی بابای اصفهانی اخلاق گرایی، رویکردی دنیاطلبانه دارد و ارزش فضیلت ها نسبی است. بیشتر این رفتارها دراصل نشانه انحطاط اخلاقی و فرورفتن در مفاسد است؛ اما این رفتارها در این رمان توجیه دیگری نیز دارد. داستان حاجی بابا به داستان های پیکارسک شبیه است و ازآنجاکه هجو اجتماع و مردم زمانه از ویژگی های مهم این نوع داستان هاست، توصیف جنبه های منفی و رفتارهای غیراخلاقی شخصیّت ها در این سرگذشت برجسته شده است. درواقع تمرکز نویسنده بر جنبه های داستانی، تلاش او برای جذابیّت بیشتر داستان و اغراق عامدانه در توصیف صفات منفی شخصیّت ها می تواند از عوامل عمده در بیان رفتارهای ناهنجار باشد. رمان حاجی بابای اصفهانی ، رفتارهای ناهنجار، انحطاط اخلاقی
بررسی و تحلیل اندیشه پایداری در متون منثور عرفانی از قرن پنجم تا قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
27 - 60
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات قابل توجّه در متون عرفانی، بررسی روابط عرفا با حاکمان زمانه و چگونگی برخورد با آنان است. در بادی امر به نظر می رسد که عرفا با سیاست بیگانه اند و عرفان که از مقوله معنا، کشف و شهود، خلوت و خلسه است، با سیاست که پدیده ای بیرونی، عمومی، اجتماعی و مرتبط با زندگی و معیشت انسان هاست؛ قابل جمع نیست و رابطه ای بین معنویت گرایی و عرفان با سیاست ورزی وجود ندارد. بررسی متون عرفانی نشان می دهد که علاقه مندی عارفان به سرنوشت انسان و سعادت و شقاوت او که به گونه ای با شیوه اداره کشور مرتبط است، آنها را به واکنش در برابر سیاست و حکومت واداشته است. بسیاری از بزرگان عرفان در آثار خود به پایداری سیاسی پرداخته و دیدگاه خود را نسبت به مسائل سیاسی و گردانندگان حکومت بیان نموده اند. مؤلّفه هایی چون: توصیه حاکمان به عدالت ورزی، ستم ستیزی، انتقاد از حاکمان، حق گویی در برابر حاکمان ظالم و پایداری در برابر قدرت های حاکم، بیانگر نقد و اعتراض به رفتار حاکمان و پایداری سیاسی عرفا می باشد.
بررسی تطبیقی بن مایه های قصۀ «کره اسب سیاه» در فرهنگ بختیاری با داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ عامه، متناسب با باورها، اندیشه ها و آرزوها، بسیاری از داستان های اسطوره ای حماسی بازنویسی شده یا اینکه الگوی ساختن قصه های جدید قرار گرفته اند که با بررسی آن ها، می توان به نحوه دریافت و زاویه های دید عامه درباره آن ها پی برد. هدف در این پژوهش نیز بررسی تطبیقی شخصیت ها، کنش ها و بن مایه های اسطوره ای حماسی قصه کره اسب سیاه در فرهنگ بختیاری با داستان سیاوش در شاهنامه با روش اسنادی است. مقایسه پایگاه اجتماعی خانواده شخصیت ها، ویژگی های جسمانی ها آنان، مقایسه کنش های شخصیت های نامادری، ویژگی اسب ها و پناهنده شدن به پادشاهِ سرزمین دیگر، ازجمله موضوع های بررسی شده در این مقاله هستند. نتایج پژوهش، نشان دهنده شباهت بسیار بین قصه کره اسب سیاه با داستان سیاوش است؛ چنان که در هر دو قصه، قهرمانان، پادشاه زاده هستند؛ کیستی مادرانشان در پرده ابهام است؛ از نظر ویژگی های جسمانی، بسیار زیبا و اسب هایشان از نظر رنگ، صاحب فهم بودن و داشتن توانایی پریدن، شبیه به هم هستند؛ نامادری شان، به دنبال کام جویی از آنان اند؛ هر دو شخصیت سرانجام به سرزمین دیگری پناهنده می شوند؛ در آنجا ازدواج می کنند و شهر و قصری را برای خود بنا می نهند. البته در این دو داستان تفاوت هایی نیز وجود دارد؛ چنان که در داستان سیاوش، مبنا و انگیزه رفتار شخصیت ها بیشتر سیاسی است، اما در قصه کره اسب سیاه، بیشتر به آموزش مسائل خانوادگی توجه شده است. بر این اساس، درمجموع می توان گفت که قصه کره اسب سیاه در فرهنگ بختیاری، بازنویسی خلاقانه یا الگوبرداری از داستان سیاوش است.
بن مایه های غنایی در تازی سروده های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
211 - 228
حوزههای تخصصی:
خاقانی ، یکی از گویندگان سبک آذربایجانی است که از ستارگان فروزان آسمان ادب سده ششم ایران و از سبک داران کم مانند ادبیّات در سراسر سده های پس از خویش به شمار می آید که در گستره پهناور نظم و نثر فارسی و تازی، خوش درخشیده است. به دنبال فراگیر بودن پهنه ادبیّات غنایی بی گمان دیوان خاقانی نیز از این دیدگاه، درخور بررسی است در میان یادگار های جادو سخن آذربایجان سروده های تازی او جایگاه غنایی ویژه ای دارند نگارنده در جستار پیش روی با انگیزه شناخت ژرف تر عواطف، هیجانات و احساسات خاقانی به یاری روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ دادن به این پرسش است که کدام یک از بن مایه ها و اندیشه های غنایی خاقانی در تازی سروده های او، بازتاب یافته اند؟ بررسی ها نشان می دهد که سخن سنج شروانی، در سروده های تازی به بازتاب درون مایه های خوشایند غنایی عشق و جوانی، بزم باده، آرزوها، خودستایی ، ستایش و شادی نامه و بن مایه های ناخوشایند غنایی پیری و ناتوانی، حسب حال، شکواییه (اندوه، درد، گریه و گله)، بیماری، نومیدی و بدبینی، خوارداشت و نکوهش، هراس های سه گانه (بیمناکی از بدخواهان شروانی، بیمناکی از گرفتاری های روزگار و بیمناکی از تنگ دستی)، آوارگی و تنهایی و سرگردانی و سرانجام سوگ نامه و البّته درون مایه های پراکنده دیگری چون نیایش، عرفان و وطن سرایی و.. پرداخته است.
نمادها و نمودهای کهن الگوی آنیما و آنیموس در منظومه کوراوغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
145 - 170
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها وجوه مشترکی از ادراک هستند که در جاهای مختلف به صورت های همسان تجلّی می یابند، یعنی افکار غریزی که به صورت فطری در ذات همه انسان ها وجود دارد. منظومه کوراوغلی، منظومه حماسی- غنایی، داستان «روشن»، مشهور به کوراوغلی، قهرمان دادورز ملل ترک می باشد. این منظومه از نظر کهن الگوهای رایج در بین ملل، بسیار غنی است، مقاله حاضر به روش توصیفی وتحلیلی به بررسی نمادها و نمودهای مختلف آنیما و آنیموس در منظومه کوراوغلی می پردازد. کهن الگوی مهم آنیما به صور مختلف: آنیمای مادر، آنیمای معشوق، و آنیمای راهنما در این منظومه دیده می شود ، نمادهای برجسته آنیمای مادر، در قالب پدیده های طبیعت در سیمای چنلی بل و قوشابولاغ (قوشابولاق)، و و به صورت مادر مثالی درچهره پیرزنان یاریگر دیده می شود.نماد آنیمای معشوق در سیمای مؤمنه که در واقع مواجهه نه چندان موفق قهرمان با آنیمای خود است ؛ و نگار که آنیمای مثبت اوست ظاهر می شود . نماد آنیمای راهنما نیزدر چهره نگار ، بانوی چنلی بل، همسر کوراوغلی نمود می یابد که البتّه به خاطر جایگاه خاص زن در آذربایجان، نقش آنیمای راهنما برجسته تر است چنان که بدون وجود نگار، به فردیّت رسیدن کوراوغلی ممکن نمی باشد.
«فراقنامه»؛ روایتی عاشقانه یا تغزّلی توصیفی؟(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۶
61 - 72
حوزههای تخصصی:
فراقنامه تلفیقی از روش های داستان پردازی ایرانی را که دو رکن ادبیات داستانی این سرزمین، فردوسی و نظامی، با بهره گیری از سنن داستان گویی پرداخته اند، به کار می گیرد. همه هدف سلمان ساوجی نه داستان سرایی که تغزّل در شکل یک داستان، با استفاده از توصیفات و تمثیلات فراوان است که جایی برای به نمایش درآمدن اراده آدمی باقی نمی گذارد. داستان فراقنامه، بی تردید اگر هم، در به کارگیری الگوی شاهنامه و لیلی و مجنون کوشیده باشد، در تعلیق و دراماتیزه کردن و دیگر خصیصه های رمانس ایرانی ناموفق بوده است، لیکن غایت هدف او ایجاد تصویری رنگارنگ از توصیفات و تمثیلات برای سرگرم ساختن و دلداری عاشقی دل سوخته است و همه برش های زمانی داستان هم که باید برای شتاب بخشیدن به هیجانات و رسیدن به اوج حادثه باشد، در فراقنامه برای رسیدن به مرگ معشوق است که خود دلیلی برای تمثیلات فراوان پس از مرگ اوست. در هر حال، فراقنامه داستانی روایی- حادثه ای نیست، بلکه داستانی تغزّلی با روش توصیف و تمثیل است.
چندلایگی و تعلیق معنای قطعی در شعر شفیعی کدکنی با تکیه بر نماد و پارادوکس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
175 - 192
حوزههای تخصصی:
متن ادبی قابلیت چندلایگی و تأویل پذیری دارد. دلیل این وضعیت، حضور بعضی از ایماژها در متن است. این مقاله می کوشد تا دو صنعت ادبیِ نماد و پارادوکس را در شعر شفیعی کدکنی از جهت نقشی که در تعلیق دائم، قطعی و چندلایگی معنا دارند و نیز به عنوان دو صنعت ادبی که شکاف و خلأ عمیقی را میان زبان عادی و زبان بلاغی ایجاد می کنند، مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. پرسش اصلی این پژوهش این است که نماد و پارادوکس، به چه میزان در ایجاد لایه های متفاوت معنایی در شعر شفیعی نقش دارند و سهم هرکدام از این دو آرایه در ایجاد شکاف و خلأ میان دو قطب عادی و بلاغی زبان و ایجاد چندلایگی معنای متن چه میزان است؟ یافته ها و شواهد موجود در متن نشان می دهد که عنصر نماد در مقایسه با پارادوکس در سیّالی و عدم قطعیت، پنهان سازی و تعلیق معنا در اشعار شفیعی از جایگاه مهم تری برخوردار است و پارادوکس نیز علیرغم تازگی، زیبایی و شگفت انگیزیِ کاربرد، در مقایسه با نماد بسامد کمتری دارد. براین اساس، شفیعی کدکنی بر اساس درک راستینی که از قدرت نماد در پویایی و فرازمانی معنا دارد، خلأ ادبی و عمیقی را میان زبان عادی و ایده متن که نتیجه آن، شکستن ساختار عادی زبان و شور هیجان در معناست- ایجاد می کند. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی با ارائه آمار است.
پژوهشی درباره آیین لقمه گیر؛ نمونه ای از وَر ایرانی در فرهنگ قوم بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۵۰
۱۳۷-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
یکی از مبانی شناخت بن مایه های اساطیری و چگونگی حفظ و ترویج آن ها، انجام مطالعات علمی در حوزه فرهنگ و ادب عامه است. سوگند خوردن در نمودهای مختلف ازجمله آیین هایی است که از دیرباز تاکنون در فرهنگ و ادب عامه به طریق گوناگون نمود یافته است. در این پژوهش به تحلیل آیین لقمه گیر؛ نمونه ای از آیین سوگند خوردن (وَر) در فرهنگ قوم بختیاری می پردازیم که می تواند در ایران باستان ریشه داشته باشد. آخرین راهکار برای تشخیص درستکار از نادرستکار و اثبات درستی کلام، نشان دهنده اهمیت آزمون لقمه گیر نزد مردم بختیاری است. در پژوهش حاضر نخست داستان مربوط به آیین لقمه گیر در قوم بختیاری را ذکر و سپس نمودهای اساطیری آن را تحلیل می کنیم. در این پژوهش، روش جمع آوری داده ها، بر پایه مطالعات کتابخانه ای میدانی و روش تحلیل آن ها، به صورت محتوای کیفی انجام شده است. پس از بررسی منابع گوناگون و تحلیل نمود های ادبی و اساطیری آزمون لقمه گیر در قوم بختیاری می توان گفت که این آیین، بازمانده آیین خوردن آب گوگرد در ایران باستان است که با حفظ عناصر اساطیری نزد این قوم، آخرین راهکار برای اثبات درستی کلام و تشخیص حق از باطل است. همچنین برخی از عناصر این آزمون مانند وجود آتش، پوشیدن لباس سفید قبل از آزمون و عطرافشانی یادآور داستان سیاوش در شاهنامه فردوسی است.
کارکردهای سنت گفت وگو در داستان شوهر آهوخانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادب عامه در جایگاه یکی از بخش های مهم فرهنگ عامه، علاوه بر جنبه های عمومی و هنری خود، نقش مؤثری در شکل گیری ادبیات جدی آن جامعه و بیش از هر عنصری، در اصالت آثار هنرمندان آن نقش دارد. ذهن هنرمند به عنوان فردی پرورش یافته در فرهنگ بومی یک اجتماع لبریز از وجوه مختلف ادب عامه است و به کارگیری و احضار آن ها در آثار هنری فردی، روحی تازه و عمیق و ژرف به اثر می بخشد. هرچند درمورد وجوه مختلف فرهنگ عامه و حتی ادب عامه در آثار مختلف بحث شده، اما کارکردها و جنبه های هنری آن کم تر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی (از نوع مطالعه موردی) انجام گرفته، بررسی وجوه زیباشناختی سنت های گفت و گوی عامه در داستان شوهر آهوخانم نوشته علی محمد افغانی است. وی توانسته جنبه های وسیع این نوعِ ادبیات ازجمله: کاربرد حکایات، ضرب المثل ها، کنایات، بوم سروده ها و واسونک های بومی را در ایجاد لحن مناسب، تصویرپردازی، فضاسازی، ایجاد رابطه بینامتنی و ساخت پشتوانه و بستر فرهنگی متناسب با موضوع به کار گیرد تا جایی که بخشی از وجوه اثرگذاری، ادبیت و ژرفای فرهنگی این داستان، برخاسته از کاربرد هنرمندانه ادب عامه به خصوص سنت های گفت وگو در آن است.
بررسی تقابل های دوگانه مکان وکارکردهای معنایی آن در شعر ناجی علّوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
67 - 86
حوزههای تخصصی:
هنرسازه که تحت تأثیر تأملات روانشناسانه است، به منظور بیان مقاصد و احساساتشان مدد می جویند. ناجی علّوش شاعر غربت نشین فلسطینی با به کارگیری ساختار تقابل گونه مکانی توانست شبکه ای از معانی و مفاهیم مورد نظر خویش را به مخاطب القا کند و در پَس همه این جفت واژگان مکانی دغدغه های روانی، سیاسی و اجتماعی اش نهفته است که گویای عواطف و عقاید اوست. از این رو، پژوهش حاضر می کوشد با استفاده از شیوه توصیفی–تحلیلی به بررسی برجسته ترین مکان های تقابلی در شعر این شاعر معاصر بپردازد تا بتواند به درک درستی از رابطه معنایی میان دو مفهوم متضاد مکانی که نقش بارزی در زیبایی و انسجام متن دارند، دست یابد. یافته های پژوهش بیانگر این است که دوگانه های مکانی نقش مهمی در انتقال احساسات درونی شاعر نسبت به دو مکان متفاوت و تبادل اندیشه و تفکرش داشته است. مهم ترین مکانی های تقابلی به کاررفته عبارتند از: تقابل ارتباط با جدایی، تقابل مکان عربی با مکان غربی-استعماری، تقابل وطن با تبعید و حسّ غربت، تقابل اینجا با آنجا. و این تقابل های دوگانه به ذهن خواننده مفهوم هویت، استعمارستیزی، دغدغه مند بودن شاعر نسبت به وطن خویش و وطن عربی، تبیین احساس درونی اش از اغتراب مکانی را تداعی می کند.
ساختار حماسه ملی ایران بر مبنای نظریه ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
311 - 335
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهش ها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی می کنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستان های شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام می گیرد، پیشنهاد می کند که حماسه ی ملی ایران داستان های پراکنده نیست بلکه از یک ساختار کلی که به دوره ی هندواروپایی بازمی گردد، پیروی می کند. بدین منظور پژوهش حاضر بر دو بنیان نظری استوار است: 1- طبق نظریه ی ژرژ دومزیل، کیهان هندواروپایی دارای نظم طبقاتی است. 2- به گفته بهمن سرکاراتی حماسه ملی ایران بر اساس طول عمر محدود جهان و رویارویی نیرو های خیر و شر به سه دوره تقسیم می شود. این مطالعه نشان می دهد که در دوره ی نخست، نظم اهورایی به شکل نظام طبقاتی نمود می یابد که به موجب آن سه گروه کارکردی مذکور در اندیشه ی دومزیل به ترتیب با سلطنت هوشنگ، تهمورث و جمشید شکل می گیرند و در دوره ی دوم، کام اهریمن به صورت بر هم خوردن نظام طبقاتی متجلی می شود.
مفهوم سازی اصطلاحات (ضرب المثل های) حیوانات در کوهمره سرخی (تعامل میان مجاز و استعاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
107 - 145
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به نحوه مفهوم سازی اصطلاحات در گویش کوهمره سرخی از دیدگاه شناختی می پردازد. نحوه مفهوم سازی در اصطلاحات، پیچیده بوده و لازم است علاوه بر نقش استعاره یا مجاز، تعامل میان استعاره و مجاز هم لحاظ شود تا داده های بیشتری قابل توجیه شوند. روش این پژوهش میدانی و کتابخانه ای است. نخست به روش میدانی 283 ضرب المثل گردآوری شده و سپس به روش کتابخانه ای و با رویکرد شناختی براساس الگوی مجاز، استعاره و تعامل میان آن ها از دیدگاه رویز د مندزا و دیز (Ruiz de Mendoza & Díez, 2002) داده ها تحلیل و برای هر مبحث نمونه هایی ذکر شده است. در کوهمره سرخی نیز تعامل میان مجاز و استعاره در زیربنای فرایندهای مفهوم سازی اصطلاحات، نقش اساسی بازی می کند. در گویش کوهمره سرخی، اصطلاحات مبتنی بر استعاره تنها یا مجازِ تنها کم هستند. اصطلاحات شفاف و ترکیب پذیر بالا بیشتر استعاره ای ظهور می کنند و گسترش و کاهش در محدوده مفهومی هم در محدوده مبدأ (مجاز) و هم مقصد (استعاره) از مهم ترین فرایندهای شناختی در مفهوم سازی هستند. در اصطلاحات بسیار تیره که محدوده مجاز قادر به گسترش مفهومی نیست و نمی توان از الگوی شناختی آرمانی شده یا فریم، مجاز را گسترش داد، معنا به طور قراردادی با اصطلاحات در ارتباط است و دلیل آن فقدان ریشه های تاریخی فرهنگی اصطلاحات است؛ ولی در مواردی که اصطلاحات فرهنگی و تاریخی موجود است، تیرگی ازبین می رود و گسترش مفهومی نه از فریم بلکه از دانش کلی امکان پذیر است. بیشتر اصطلاحات این منطقه از نوع هستی شناختی است و طرح واره های تصویری کم تر مشاهده می شود.
بازخوانی و تحلیل ساختاری قیام های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های اجتماعی و سیاسی در حماسه فردوسی، قیام ها و خیزش های مختلفی است که به دلیل رفتار ناشایست و ظالمانه پادشاهان اتفاق افتاده است. فردوسی در خلال داستان پادشاهان ستم کارِ ایران باستان این قیام ها را در اثر گران سنگ خود ثبت کرده است. این قیام ها و خیزش ها با انگیزه های گوناگونی در جامعه ایران اتفاق افتاده است. در این جستار با هدف تحلیل ساختاری قیام های شاهنامه، ضمن شناسایی پادشاهانی غیر فره مند که علیه آنان قیام هایی صورت گرفته، دلایل پرداختن فردوسی به قیام ، ضد شاهان را - در شاهنامه که در ظاهر کتاب شاهان است - بازنمایی کرده ایم. سپس با استفاده از منابع کتاب خانه ای و اسنادی به روش توصیفی – تحلیلی اقداماتی را که منجر به قیام و شورش شده بررسی و چگونگی قیام ها و خیزش ها علیه پادشاهان و نحوه مقابله و اقدامات قیام کنندگان را به عنوان یکی از پدیده های اجتماعی و سیاسی از منظر قدرت تصویرسازی و شاعرانه فردوسی مورد تجزیه وتحلیل قرار داده ایم. نتایج به دست آمده در هر قیام نشان می دهد عواملی مختلف در به وجود آمدن قیام ها دخیل بوده است و بیش تر این قیام ها به نابودی حاکمان انجامیده است.
بررسی تحلیلی₋تطبیقی دو سفر رستم با آیین های شمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
291 - 310
حوزههای تخصصی:
خاندان رستم در حماسه های ایرانی پیوند بسیاری با جادو₋درمان گری و شمنیسم دارد. احتمال می رود این خاندان یکی از «انجمن های اخوت آریایی» پر نفوذ در ایران بوده باشد. در این انجمن ها فرد پیش از شمن یا پهلوان شدن تشرف می یافته و علاوه بر جنگ جویی، توانایی ارتباط با جهان زیرین یا جهان مردگان را برای ارتباط با ارواح مردگان و درمان بیماری به دست می آورد. دو داستان درباره رستم در حماسه های ملی ایران با دو مفهوم تشرف و سفر به جهان زیرین یا جهان مردگان در رابطه است. نخست داستان «ببر بیان» که مقام تشرف رستم به انجمن های شمنی₋جنگ جویی است و دیگر هفت خان رستم که نمودی از سفر به جهان زیرین است. در این مقاله به بررسی نشانه های آیین های شمنی در این دو داستان پرداخته شده و در نهایت مشخص می شود که هفت خان رستم بر خلاف هفت خان اسفندیار مقام تشرف او نیست؛ بلکه روایتی از سفر شمن به جهان ارواح برای بازگرداندن روح بیمار است.
خاستگاه های قدرت در کلام سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سطوح و لایه های ظاهری متن، سعدی در یک ساختاری هرمی، خاستگاه و منشأ قدرت را موهبت و فره ایزدی می داند که به انسان هایی خاص اعطا می گردد و از آن ها نیز به یکی از اعضای خانواده منتقل می شود، اما متن همچون زبان سرشتی مکالمه بنیاد دارد و همواره محل تجمع معانی و مفاهیم و صداهایی متعدد و متکثر است و علاوه بر نیت مؤلف و گفتمان غالب، صداهای متعدد دیگری را می توان در آن شنید، از این رو متن امکاناتی را بر روی خواننده و پژوهشگر گشوده می دارد، که فراتر از برداشت گفتمان غالب است. این مقاله در گام نخست تلاش می کند با استفاده از آراء اندیشمندانی چون میخائیل باختین و رولان بارت و پل ریکور نشان دهد که متون ترکیب و تلفیقِ آواها و نقل قول ها و ارجاعات و امکاناتی هستندکه از آگاهی مؤلفانه فراتر می روند و زمینه را برای خوانش ها و دریافت هایی تازه تر فراهم می آ ورند، سپس می کوشد جایگاه سعدی را در نظریه ایرانشهری قدرت سیاسی بررسی کند و در پایان در پی آن است که با دستاوردهای تبارشناسی میشل فوکو در مورد قدرت نشان دهد که قدرت در اندیشه و آثار سعدی نه در یک نهاد و جایگاهی خاص بلکه در سراسر روابط و شبکه های اجتماعی جریان دارد.
بررسی کیفیت رابطه میان انسان و خداوند در رویکرد عرفانی نیکوس کازانتزاکیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات در اصطلاح عام، زبان عمومی فرهنگ ها، نقطه اتصال جان های فرهمند و سرمایه داران معنا در تاریخ حیات انسان بوده است. در همین راستا ادبیات عرفانی، در طی سده های متمادی، حلقه واصل هزاران روح سرشار از شور و ارادت به ماوراء و معنویت بوده و از گوشه های گونه گون جهان انسانی، جان های هم دغدغه را به شاهراه عرفان راه نموده و با آثار مکتوب، ضمیر تشنگان را سیراب کرده است. نیکوس کازانتزاکیس در جایگاه یک ادیب با مجموعه ای از آثار متعدد ادبی و عرفانی در حوزه ادبیات معاصر جهانی، نمونه ای از آن دست سرگشتگان و دل آشوبان عصیانگری است که ادبیات عرفانی، جولانگاه قلم اوست. این مقاله ضمن بررسی عمومی آثار و واکاوی نظرگاه عرفانی کازانتزاکیس، کیفیت رویکرد او را در ارتباط با رابطه عرفانی انسان و خدا، با روش توصیفی تحلیلی مورد مطالعه قرار می دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نگرش معنوی کازانتزاکیس به جهان، خداوند و انسان در خلق آثار او اثربخشی نمایانی دارند. او در بیان ارتباط انسان با خدا از عشق، رهایی از تعلقات، جدال میان جسم و روح، رنج های وجودی انسان و مواجهه درونی با خدا سخن می گوید و از مرگ به عنوان پدیده ای فرا جسمانی که موجب جاودانگی روح انسان و وصال او با خداست، استدلال می کند.