فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۴۱ تا ۵٬۷۶۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این تحقیق نتیجه اجرای پرسشنامه هوش هیجانی « بار-آن » بر زبان آموزان را گزارش می کند. این پرسشنامه 15 سازه و نود گویه دارد.پرسشنامه به 600 دانشجوی رشته زبان انگلیسی داده شد. بعضی از دانشجویان پرسشنامه ها را برنگرداندند و بعضی هم پرسشنامه مخدوش تحویل دادند. جمعاً 509 پرسشنامه گردآوری شد. آزمون نرمال بودن داده ها نشان داد که54 نفر از پاسخ دهندگان با نمونه حاضر سنخیت ندارند. بنابر این، تجزیه و تحلیل داده های مربوط به 455 نفر انجام شد. برای برآورد روایی از روش« تحلیل عامل تأییدی» و برای تخمین پایایی (اعتبار) از آلفای کرونباخ استفاده شده است. یکی از شاخص های برازش یعنی « مجذور خی نسبی» 96/1 است و شاخص نابرازش آن یعنی« ریشه مجذور میانگین خطای برآورد» برابر با 04/ . و با 90 درصد اطمینان در همین حد خواهد بود. بنابر این، این پرسشنامه با نمونه تحقیق حاضر تطبیق می کند؛ یعنی پرسشنامه مورد بحث از روایی سازه برخوردار است. ضمناً آلفای کرونباخ آن 942/. است. بنا بر این، می توان پایایی آن را تأیید نمود.
Loss of the Socio-cultural Implicit Meanings in the English Translations of Mu’allaqat(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۴, Issue ۱۴, Summer ۲۰۱۶
11 - 21
حوزههای تخصصی:
Translation of literary texts, especially poetry, is one of the most difficult tasks; it requires mastery and knowledge of the language system and culture, and lack of this might lead to wrong translation. This study aimed to examine the loss and gain of the sociocultural implicit meanings in the English translations of the Mu’allaqat, and assess whether the translators of the Mu’allaqat have succeeded or failed in transferring the sociocultural implicit meanings from the source text (ST) to the target text (TT). The study examined four English translations of two poems; namely, Labid’s poem and Tarafa’s poem. The selected poems are considered as masterpieces of the Arabic ancient poetry loaded with cultural signs. This study combined New mark's approach (1988) of translation with Baker’s taxonomy (1992-2011), i.e. translation equivalence, in analysing the data. The findings of the study showed that there are two types of loss made by translators in translating the Mu’allaqat: inevitable loss and avertable loss. The findings also revealed that the loss of socio-cultural implicit meaning occurred because of the inadequate use of the communicative equivalence by the translators and absence of employing pragmatic equivalence.
مقاله به زبان انگلیسی: ارتقا توانایی زبان آموزان غیر انگلیسی زبان در نگارش متن های توصیفی از طریق ارائه بازخورد فرازبانی و ارائه آموزش گونه محور (Enhancing Iranian EFL Learners’ Descriptive Writing Skill through Genre-based Instruction and Metalinguistic Feedback)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرسین نگارش در حوزه آموزش زبان انگلیسی در طی سالیان متمادی و به منظور افزایش مهارت نگارش زبان آموزان از یکی از دو روش آموزش و یا ارائه بازخورد بهره گرفته اند. به همین ترتیب، محققین این حوزه نیز تمرکز خود را معطوف یکی از این روش ها جهت ارتقا توانایی نوشتار در زبان آموزان کرده اند. علی رغم این مسئله، اینکه کدام روش به ارتقا بهتری منجر می گردد برای محققین و مدرسین نامشخص می باشد. همچنین در میان گونه های نگارش، به نظر می رسد نگارش توصیفی از طرف محققین مورد غفلت قرار گرفته باشد. بنابراین، این مطالعه به بررسی و مقایسه تأثیر بازخورد فرازبانی و تأثیر آموزش گونه محور بر توانایی زبان آموزان غیرانگلیسی زبان در نگارش متن های توصیفی پرداخت. بدین منظور، دو گروه (گروه بازخورد و گروه آموزش هر دو شامل 32 نفر زبان آموز) در این مطالعه شرکت کردند. پس از شرکت در پیش آزمون نگارش توصیفی، محققین این مطالعه اقدام به ارائه بازخورد فرازبانی بر روی متون توصیفی گروه اول و نیز ارائه آموزش گونه محور مرتبط با نگارش توصیفی کردند. پس از این مرحله، زبان آموزان در پس آزمون شرکت کردند که نتایج آن نشان داد که آموزش گونه محور تأثیرات بهتری در ارتقا توانایی نگارش توصیفی زبان آموزان داشته است.
سیر تکاملی آگاهی از ژانر رشتة تخصصی با آموزش مهارت های نگارش دانشگاهی: یک مطالعة موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کیفی با بررسی فرآیندهای فکری دو نمونه از دانشجویان کارشناسی ارشد رشتة روابط بین الملل، چگونگی توسعة آگاهی از ژانر رشتة تخصصی ذکر شده، بررسی و گزارش شده است. بدین منظور، دو نمونة مطالعاتی به مدت هجده ماه تحت آموزش و بررسی قرار گرفتند. در این مدت یکی از محققان برای تقویت مهارت های نگارش دانشگاهی، به طور شخصی کلاس های منظم آموزشی با شرکت کنندگان برگزار نمود. چهارچوب نظری استفاده شده در این پژوهش، مدل «تعامل» هایلند (2005) و روش تحقیق نیز در فاز اول تا سوم این کار، روش قوم نگارانه و تفسیری و در فاز چهارم، تحلیلی بود. چند مصاحبه و جلسات یادآوری فرآیند فکری، یادداشت برداری های میدانی و بررسی اسناد به منظور جمع آوری داده ها انجام شد. طبق تعریف ارائه شده از سطوح مهارتی توسط سازمان آیلتس، شرکت کنندگان در این مطالعه از سطح نگارشی کاربر محدود (نمرة 4) تا سطح کاربر خوب (نمرة 7) پیشرفت کردند. در نهایت این پژو.هش، نتیجة بررسی ها از مراحل تکامل آگاهی شرکت کنندگان از ژانر تخصصی رشتة خود در قالب یک مدل ارائه شد. این مطالعه می تواند چشم انداز بسیار روشنی برای برنامه ریزی دوره های آموزشی مهارت های نگارش تخصصی و دانشگاهی باشد.
Vocabulary Teaching Techniques: A Review of Common Practices
حوزههای تخصصی:
Abundantly clear though the need for effective eclectic techniques for enhancing learners’ vocabulary learning strategies may seem, in practice, language instructors, by all accounts, tend to resort to only a few obsolete ones. This review paper aims to provide a brief account of practices in vocabulary teaching and learning by focusing on the research on teaching words in context and out of context as well as incidental and intentional vocabulary learning.
A Mixed-methods, Cross-sectional Study of Assessment Literacy of Iranian University Instructors: Implications for Teachers' Professional Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Professionalism requires that language teachers be assessment literate so as to assess students’ performance more effectively. However, assessment literacy (AL) has remained a relatively unexplored area. Given the centrality of AL in educational settings, in the present study, we identified the factors constituting AL among university instructors and examined the ways English Language Instructors (ELIs) and Content Instructors (CIs) differed on AL. A researcher-made, 50-item questionnaire was constructed and administered to both groups: ELIs (N = 155) and CIs (N = 155). A follow-up interview was conducted to validate the findings. IBM SPSS (version 21) was used to analyse the data quantitatively. Results of exploratory factor analysis showed that AL included three factors: theoretical dimension of testing, test construction and analysis, and statistical knowledge. Further, results revealed statistically significant differences between ELIs and CIs in AL. Qualitative results showed that the differences were primarily related to the amount of training in assessment, methods of evaluation, purpose of assessment, and familiarity with psychometric properties of tests. Building on these findings, we discuss implications for teachers’ professional development.
A Rhetorical Move Analysis of TEFL Thesis Abstracts: The Case of Allameh Tabataba’i University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Abstract in every research paper has always been functioning as an attention-grabber which can encourage readers to keep reading the research or to dissuade it. Although abstracts are believed to play an important role in distributing the research findings, few studies have been done to evaluate the rhetorical organization of thesis abstracts, especially in the field of Teaching English as a Foreign Language (TEFL). Thus, the purpose of the present study was to analyze the rhetorical moves of the MA thesis abstracts written from 1988 to 2015 in the field of TEFL in Allameh Tabataba’i University (ATU), an Iranian university. To this end, 300 MA thesis abstracts were analyzed based on Hyland’s (2000) rhetorical move framework. To track the rhetorical move trends of the thesis abstracts and for the ease of analysis, they were analyzed in three time intervals. The results revealed that while in the first interval (1988-1997) the most frequent rhetorical moves were the “Purpose”, “Method”, and “Product”, in the other two intervals (1998-2007 and 2008-2015) the “Purpose” was the most used rhetorical move. In addition, the least frequent rhetorical moves were the “Introduction” and “Conclusion” for the three intervals. The findings, on top of these, indicated that the rhetorical move patterns of thesis abstracts moved from Purpose-Method-Product (P-M-Pr) to Introduction-Purpose-Method-Product-Conclusion (I-P-M-Pr-C). That said, it can be concluded that in the examined thesis abstracts, the highest average of information was provided on the “Purpose” of the study, while the other moves, especially the conclusion move, was not deemed important; moreover, an increasing rate of information provision was detected on the “Method” and “Product” moves. This research bears some implications for L2 learners to better know their community of practice and writing instructors to prepare genre-based writing materials.
بررسی معنایی، نحوی و کاربردشناختی سببی های مرکب در ترکی آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق توصیفی- تحلیلی بعد از گردآوری داده ها از زبان گفتاری آنها را واج نگاری و مورد تحلیل معنایی،نحوی و کاربرد شناختی قرارداد تا مشخّص شود که آیا طبقه بندی ون ولین و مشخّصه های مورد نظر وی در ترکی آذری وجود دارد یا نه.مهم ترین نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که سببی های گروه دوم وامری مورد نظر ون ولین در زبان ترکی آذری وجود دارند.همچنین ارتباط خاصی بین مشخّصه های نحوی،معنایی و کاربرد شناختی سببی های فاعلی-فاعلی و فاعلی–مفعولی و سلسله مراتب معنای درون بندی وجود دارد.مقایسه سببی های مُرکّب شباهت ها و تفاوت هایی را نشان می دهند:همه گروه ها مورد بررسی دارای معنای سببی،تأکید محدود و برتری موضوع نحوی در همه آن ها کنش گر است.سببی فاعلی– فاعلی و فاعلی–مفعولی با واسطه رابطه ضعیف سببی را بیان می کنند،حال آنکه سببی های فاعلی–مفعولی بی واسطه مفهوم سببی قوی را نشان می دهند.
هدف از این پژوهش بررسی شباهت ها و تفاوت های معنایی،نحوی وکاربرد شناختی سببی های مرکب فاعلی– فاعلی و فاعلی– مفعولی از دیدگاه دستور نقش و ارجاع ون ولین (2008) است تا با بررسی معنایی،نحوی و کاربردشناسی سببی های مُرکّب به تعیین و تبیین شباهت ها و تفاوت های سببی های مُرکّب بر اساس طبقه بندی ون ولین از سببی ها مرکب پر داخته شود
بررسی و نقد کتاب راه بردهای یادگیری Les stratégies d’apprentissage(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب راه بردهای یادگیری، اثر پل سیر (Pau Cyr, 1998)، یکی از شناخته شده ترین نوشته های فرانسوی زبان دربارة راه بردهای یادگیری در حوزة آموزش زبان دوم است، که این مقاله به نقد و بررسی آن می پردازد. نوشتة حاضر شامل سه بخش است: نقد کتاب شناسی اثر مذکور، معرفی چهارچوب نظری نقد، و نقد محتوای اثر. در این مقاله ابتدا کیفیت کتاب شناسی اثر را ارزیابی کردیم؛ در ادامه موضع گیری نظری خود را در بررسی دیدگاه های مطرح در اثر تبیین کردیم؛ سپس تلاش کردیم محتوای اثر را به ترتیب ارائة مطالب بررسی کنیم. به نظر می رسد مؤلف می خواهد جریان پژوهشی ای را معرفی کند که در اواسط دهة 1970 میلادی در حوزة آموزش زبان دوم پیرامون مفهوم «راه برد یادگیری زبان آموز خوب» شکل گرفت. نشان دادیم که مؤلف تلاش می کند بدون اتکا به نظریه های شناخته شده، پدیدة راه بردهای یادگیری و آموزش آن ها را تبیین کند. همین رویکرد سبب شده است که مطالب ارائه شده متناقض و ناقص باشند. مؤلف به ندرت و به شکلی نارسا، از یافته های حوزه های پژوهشی تأثیرگذار روان شناسی شناختی و فراگیری زبان کم تر بهره می گیرد. طرح مسئله های متعدد اغلب پاسخ قانع کننده ای در پی ندارد. دلیل این امر هم عمدتاً نقص ابزار مطالعة تجربی و نظریه محور نبودن اغلب پژوهش های مورد استناد است. به طور کلی محدود شدن اثر به بررسی و معرفی یک جریان پژوهشی و نپرداختن به بررسی های انجام شده در حوزه های دیگر زمینة درگیر کردن ذهن مخاطب را بسیار محدود می کند.
ادب و بی ادبی در رمان های نوجوانان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در نظر دارد با استفاده از نظریه های کاربردشناسی زبان نظری ادب براون و لوینسون (1987) و نظری بی ادبی کالپپر (1996) در ادبیات داستانی، به بررسی راهبردهای ادب و بی ادبی در ده رمان برگزید نوجوانان فارسی زبان بپردازد. جامع آماری پژوهش، رمان های نوجوانان فارسی زبان منتشرشده در فاصل سال های 1391-1381 است. نمونه آثار بررسی شده بر پای معیارهای تألیفی بودن، گفت وگومحوربودن و موردتأییدبودن ازسوی صاحب نظران در جشنواره ها، نقد و بررسی ها، جوایز دریافتی و ... انتخاب شده است. این پژوهش به دو پرسش اساسی پاسخ می دهد: 1. استفاد شخصیت های نوجوان از راهبردهای ادب و بی ادبی در میان گروه همسالان و در برخورد با دیگر شخصیت ها چه تفاوتی دارند؟ 2. به طورکلی، شخصیت های رمان نوجوانان، بیشتر از راهبردهای ادب استفاده می کنند یا از راهبردهای بی ادبی؟ نتایج به دست آمده از این پژوهش، براساس آزمون آماری خی دو، حاکی از آن است که شخصیت های نوجوان در این رمان ها در میان گروه همسالان از راهبردهای بی ادبی بیشتر استفاده می کنند و در برخورد با دیگر شخصیت ها بیشتر از راهبردهای ادب استفاده می کنند. افزون براین، در رمان های نوجوانان فارسی زبان شخصیت ها با اختلاف معنی داری، بیشتر از راهبردهای ادب استفاده می کنند.
بررسی فرایند رشد درک استعاره ی بدن مند درکودکان2 تا5 ساله ی فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام مفهومی ما که بر اساس آن فکر و عمل می کنیم، ماهیتی اساساً مبتنی بر استعاره دارد. کودک نیز از آغاز زبان آموزی با این تعامل شناختی روبه رو است. بر همین اساس بر پایة دانش اندک خود از محیط و واژگان، از نظام استعاری بزرگ سالان نیز بهره می برد. کودک امروز دارای دانش شناختی متفاوتی از کودک زمان پیاژه و حتی پس از آن است. وسایل ارتباط جمعی، اسباب بازی های مدرن مانند ایکس باکس و تبلت، کتاب های مصوّر و انواع پازل ها همگی دنیای شناختی کودک را متحول ساخته است. به همین منظور، بازبینی زمان درک استعاری کودک، موضوع قابل توجهی است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. در این پژوهش میدانی، 60 کودک دختر و پسر 2 - 5 ساله در شرایط آزمونی قرار گرفتند. برای انجام پژوهش حاضر، آزمون خودساخته ای بر مبنای گردآوری عبارات استعاری کودک فارسی زبان و پژوهش میدانی بیالکا- پیکال (2003) صورت گرفت. یافته های پژوهش، حاوی زمان درک عبارات استعاری بدن مند و علاوه بر آن، میزان درک کودک با توجه به متغیر سن می باشد. نتایج پژوهش حاضر با نتایج بررسی بیالکا- پیکال (2003) همسو بوده است؛ با این تفاوت که پژوهش بیالکا- پیکال کودکان را از سه سال و سه ماهگی مورد بررسی قرار داده و پژوهش حاضر، کودکان فارسی زبان را از سن دوسالگی دارای درک عبارات استعاری بدن مند می داند. در این بررسی مشخص گردید که میزان درک با توجه به متغیر سن و علایق شناختی کودک رو به افزایش است.
سازگاری واژگان قرضی: رویکردی درکی-واجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی فرایند سازگاری واژگان قرضی انگلیسی در زبان فارسی در قالب رویکرد درکی-واجی سیلورمن (1992) می پردازد. در این پژوهش در پی پاسخ به این دو سوال هستیم که آیا درج واکه به عنوان یک راهکار اصلاحی در سازگاری واژه قرضی نوعی توهم درکی است یا اساس واجی دارد و فرایند سازگاری واژه های قرضی انگلیسی در فارسی را در قالب کدام یک از رویکردهای مطرح در این حوزه می توان مورد بررسی قرار داد. در پاسخ به پرسش اول دو آزمایش با حضور 12 شرکت کننده که با زبان انگلیسی آشنایی کمی داشتند ترتیب داده شد که نتایج حاکی از آن بود که پدیده درج واکه در خوشه های همخوانی وام واژه های انگلیسی در فارسی نوعی توهم درکی است و در سطح درک کلام اتفاق می افتد. در خصوص پاسخ پرسش دوم نیز نتایج نشان می دهد فرایند سازگاری واژگان قرضی بهتر است با نگاهی درکی-واجی مورد بررسی قرار گیرد، که در این میان مدل دو سطحی سیلورمن (1992) به عنوان یک مدل درکی-واجی می تواند گزینه مناسبی باشد.
The Perceptions of Language Learners across Various Proficiency Levels of Teachers’ Code-switching(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Code-switching (CS), an alternation between two or more languages or language varieties, has long been researched in language education. A great number of studies by applied linguists have explored the reasons for, and the potential usages of code-switching in foreign language education over the past years. This study explores the perceptions of English language learners across various proficiency levels concerning teachers’ use of CS, in this case Farsi in English classrooms. It also examines the roles and functions of CS in the classroom. Fifty teachers and 105 language learners from University of Tehran Language Center (UTLC) in Tehran, Iran were involved in this study. The necessary data were obtained through questionnaires. The results suggested that the Elementary (EL) learners seem to benefit from the teachers' use of first language in class, whereas English-only classroom is preferred by Intermediate (IN) and Upper Intermediate (UI) ones. It was also revealed that maximum exposure of the learners to the target language seems necessary. The results suggest that, concerning the learners' levels (EL, IN and UI), teachers’ and learners’ Code Switching can work as a useful language teaching strategy. The findings of this study can have implications for English as a Foreign Language (EFL) classrooms and can be used by language teachers.
صفات پادشاهان ایران و انیران در آیینه علم فراست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم فراست که در متون دوره اسلامی با عناوین علم قیافه و قیافه شناسی نیز آمده است، یکی از اقسام علوم غریبه است که اکثر دانشمندان اسلامی آن را ذیل فروع حکمت طبیعی قرار داده اند. فراست، دانشی است که به کمک آن می توان از نشانه های ظاهری و علائم صوریِ فرد به باطن و سیرت او راه یافت، دانشی که پیشینه آن را به قرن پنجم و چهارم پیش از میلاد و به دوره بقراط و ارسطو رسانده اند. موضوع این مقاله، فراست نامه ای فارسی منسوب به آذرکیوان است که در میان فراست نامه های فارسی و عربی نظیری ندارد. در این فراست نامه، آذرکیوان علائم و نشانه های ظاهری پادشاهان ایران باستان را توصیف کرده و آنها را با اخلاق و منش ایشان تطبیق داده است. توصیفات ظاهری شاهان و پهلوانان ایرانی اغلب بر محور اعتدال می چرخد و در برابر، اجزای چهره و اندام شاهان و پهلوانان انیرانی یا بسیار درشت و بزرگ اند یا باریک و نزار. بدترین و ظالم ترینِ پادشاهان، ضحاک و تور و گرسیوز و شغاد و ماهوی سوری اند که تقریباً همه صفاتِ شخصیت های بد و ظالم را دارند.
Investigating Lexico-grammaticality in Academic Abstracts and Their Full Research Papers from a Diachronic Perspective(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Applied Linguistics, Vol.۹, No.۱۹, Fall & Winter ۲۰۱۶
178 - 197
حوزههای تخصصی:
Development of science and academic knowledge has led to changes in academic language and transfer of information and knowledge. In this regard, the present study is an attempt to investigate lexico-grammaticality in academic abstracts and their full research papers in Linguistics, Chemistry and Electrical engineering papers published during 1991-2015 in academic journals from a diachronic perspective through quantitative research design. The focus of this paper is on transitivity, mood and theme analysis in the corpus according to Halliday's (1994) systemic functional linguistics model. So, all the attempts are to find the changes in abstracts and research papers of these disciplines and how they are to be positioned in different linguistic contexts over time. The results revealed that research papers employ the spectrum of possible lexical realization quite differently as compared to general English, especially concerning the use of specific lexical items. Also, the results of chi-squares of each discipline showed that there are significant differences between papers over time at .05 level of significance (.000< .05) with regard to the transitivity, mood, and theme.
بررسی ریشه شناختی واژه هایی از گویش اَبَرج
حوزههای تخصصی:
دهستان ابرج در جغرافیای امروزی ایران از جمله اراضی جلگه مرودشت به شمار می رود که از نظر تاریخی میان مناطق باستانی پارسه (تمدن هخامنشی) و انشان (تمدن عیلامی) قرار گرفته است. وجود روستاهای متعدد در دشت های هموار به مرکزیت درودزن و نیز در مناطق کوهستانی مانند روستاهای دشتک و کندازی، تنوع فرهنگی و گویشی ویژه ای به این ناحیه از استان فارس داده است. در این جستار با معیار قراردادن گویش روستاهای نام برده که یکی نماینده گویش های مناطق هموار در حاشیه رودکر (درودزن) و دیگری نماینده گویش های مناطق کوهستانی (دشتک و کندازی) است، دگرگونی های آوایی و معنایی به همراه ریشه شناسی گزیده ای از واژگان پرکاربرد این نواحی بررسی شد. همچنین، براساس موضوعات مختلفی همچون اعضای بدن، اسامی حیوانات و جانوران، اشیاء و ملزومات روزمره و تعدادی قید و فعل های رایج، طبقه بندی گردید. همان گونه که بیان خواهد شد، برخی از این واژگان (مانند «بینی» noft در درودزنی) دارای اصلی کهن هستند اما به فارسی میانه و نو نرسیده اند؛ همچنین با واژگانی (مانند «پریشب» parvandušna در کندازی) مواجه می شویم که در فارسی میانه رایج بوده اند اما در زبان فارسی نو، کاربرد خود را از دست داده و یا بسیار کم کاربرد شده اند. این پژوهش برپایه تحقیق میدانی و جست وجوی اسنادی انجام گرفته است. حاصل سخن آن که گویش مردمان کوهستان نشین منطقه، نماینده گویشی به شمار می رود که روزگاری در سراسر جلگه مرودشت رایج بوده و بعدها با ورود اقوام مهاجر در مناطق هموار حاشیه رودکر گویش آن ها جایگزین گویش پیشین گردیده است. با این حال در مناطق کوهستانی هم چنان گویش کهن تر کاربرد دارد.
انگیزه و الگوهای رمزگردانی در میان گویشوران سیستانی، براساس دیدگاه گایلز
منبع:
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
116 - 142
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی انگیزه و الگوهای رمزگردانی در میان آن دسته از گویشواران سیستانی استان سیستان و بلوچستان است که به دو گویش محلی و فارسی معیار صحبت می کنند. دلایل رمزگردانی گویشوران سیستانی برحسب عوامل اجتماعی و براساس نظریه تطابق گایلز (1979) بررسی شده است. گایلز (1979) چهار مشخصه را به عنوان انگیزه رمزگردانی معرفی کرده که این مشخصه ها شامل حالت، احساس، اعتقاد (باورها) و وفاداری به تعامل قومی است. این مشخصه ها بعدها توسط گایلز و دیگران (1982) توسعه یافته و مشخصه های دیگری به آن اضافه شد. در این مطالعه دو عامل اجتماعی طبقه اجتماعی و جنسیت مورد آزمایش قرار گرفته و هدف یافتن انگیزه ها و دلایل رمزگردانی در بین گویشوران سیستانی دارای جنسیت متفاوت و از طبقه اجتماعی مختلف بوده است. بررسی ها بر روی نوع گفتار دانشجویان دانشگاه زابل با طبقه تحصیلاتی یکسان (کارشناسی) صورت گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از این است که در ارتباط با عامل اجتماعی جنسیت، زنان کمتر از مردان از رمزگردانی استفاده می کنند و در ارتباط با طبقه اجتماعی، در گفتار طبقه اجتماعی پایین تر رمزگردانی بیشتر مشاهده می شود که طبق الگوی تطابق اجتماعی گایلز دلیل آن تمایل به حفظ همبستگی میان این افراد است. یکی دیگر از نتایج این تحقیق، میزان کاربرد گونه زبانی فارسی معیار در بین دو گروه زنان و مردان و در دو طبقه اجتماعی بالا و پایین است که شواهد بیانگر این واقعییت است که مردان در مقایسه با زنان تمایل کمتر به استفاده از گونه فارسی معیار داشته و طبقه اجتماعی پایین نسبت به طبقه اجتماعی بالا بیشتر تمایل به استفاده از گویش سیستانی دارند که این خود نشانگر الگوی ها و انگیزه های متفاوت رمزگردانی در عواملی اجتماعی مختلف می باشد.
L2 Learners’ Enhanced Pragmatic Comprehension of Implicatures via Computer-Mediated Communication and Social Media Networks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Second or foreign language (L2) learners’ development of interlanguage pragmatic (ILP) competence to understand and properly interpret utterances under certain social and cultural circumstances plays a pivotal role in the achievement of communicative competence. The current study was designed to explore the effects of synchronous computer-mediated communication (SCMC) and asynchronous computer-mediated communication (ACMC) course modules delivered through social media networks (SMN) on the development of the Iranian L2 learners’ comprehension of implicatures. The participants of the study were 90 English-as-a-foreign-language (EFL) undergraduate students attending three intact classes. The classes were randomly assigned to one control and two experimental (SCMC and ACMC) groups. An open-ended implicature comprehension test was used to assess students’ ILP development in this pretest-posttest comparison-group study. The control group received the traditional teacher-fronted instruction, and the S/ACMC groups received instruction via synchronous and asynchronous modules of SMNs for 4 months, respectively. Students’ attitudes towards the CMC-based courses were also sought. Split-plot ANOVA results indicated that both experimental groups developed significant ILP ability to comprehend and interpret L2 implicatures after the instruction; however, by comparison, the ACMC group improved more considerably. It is concluded that, first, comprehending L2 implicatures is not impervious to computer-mediated instruction and, second, different CMC affordances may result in differential ILP developmental effects in teaching L2 pragmatics. The findings can help L2 teachers decide how to use CMC affordances and SMN modules to raise L2 learners’ pragmatic awareness
بررسی کارکرد نظام کنشی و غیرکنشی در گفتمان های ورزشی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل کلامی نمونههایی از متنهای ورزشی روزنامههای ایران میپردازد و به نظام کنشی (روایی) و غیرکنشی (عاطفی و شناختی و تنشی) در رویکرد نشانهمعناشناختی نوین در تحلیل متن توجه میکند. هدف مقاله حاضر بررسی شرایط تولید معنا از نظر سازوکارهای کنشی و غیرکنشی در گفتمانهای ورزشی است. بر همین اساس، مشاهده میشود که معنا و فرایند تولید آن در همه گفتمانها دارای سازوکارهای یکسان نیستند. در گفتمان (ورزشی)، معنا میتواند از ویژگی های نظام روایی، عاطفی، شناختی و تنشی تبعیت کند.
با بررسی کارکرد نظام کنشی و غیرکنشی در گفتمان ورزشی و براساس متنهای منتخب از مطبوعات ورزشی، بسامد کارکرد هر یک از نظامهای گفتمانی مشخص شده است. گفتمان ورزشی همانند دیگر گفتمانها از تعامل نظام گفتمانی متنوعتری بهرهمند است تا بتواند وقایع و رویدادهای ورزشی را بهخوبی بازگو نماید؛ اما براساس تحلیلهای انجامشده درباره متنهای ورزشی در مقاله حاضر، این نتیجه حاصل میشود که نظام کنشی بیش از نظام غیرکنشی زیربنای متنهای ورزشی را تشکیل میدهد.
نقدی بر روش نشانه شناسی و تحلیل روایت «رولان بارت»
حوزههای تخصصی:
روش نشانه شناسی وتحلیل روایت رولان بارت نظریه پرداز فرانسوی درمطالعات رسانه ای وتحلیل خبردستمایه تحقیق بسیاری ازمحققان دردانشگاه های ایران است، پذیرش این روش بدون نقد و بررسی آن یکی ازمشکلات دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی است. این مقاله درصدد بررسی و نقد این روش ها است.
بازنگری درآرا و اقوال اندیشمندان غربی که بدون نقد وبررسی عالمانه به محیط های علمی و آکادمیک ایران اسلامی وارد و مورد استقبال بی شائبه برخی دانشگاهیان قرار می گیرد، از اهداف اصلی این مقاله است و در همین جهت هم به بررسی و نقد آرای مهم رولان بارت فرانسوی به عنوان منتقد ادبی می پردازد. اندیشه های بارت در حوزه هایی چون: نشانه شناسی، ساختارگرایی، تحلیل روایت ونقد ادبی بردانشگاهیان ایران تاثیرگذار بوده است. زبان پیچیده و پست مدرنی بارت، آرا و اقوال او را غیرقابل درک کرده و او را از نقد و بررسی در امان گذاشته است. در این بررسی مشخص می شود که دوران سخت کودکی و بیماری بارت درشکل گیری شخصیت همجنس گرای او موثر بوده است. او درنقد آثار نویسنده، به مرگ مولف باور دارد و خواننده را تنها مفسر متن می داند.
بارت، مخالف شیوه های علمی در دانشگاه هاست. در نشانه شناسی به ساختارگرایی می رسد و پس از آن با نفی رابطه میان دال و مدلول، همچون دریدا به نفی متافیزیک حضور می رسد. بنابراین سیرتحولی بارت از ساختگرایی به پسا ساختگرایی کاملاً قابل درک و فهم است.
یکی دیگر از حوزه های کاری بارت، تحلیل روایت است. انحراف او از مبادی و مبانی تحلیل روایت کلاسیک ولادیمیر پراپ و دیگران روش تحلیلی بارت را پیچیده و غیر قابل استفاده کرده است به نحوی که هر تحلیلگری می تواند برداشت هایش را از کنش شخصیت های روایت به عنوان تحلیل بنویسد.