مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
عبهرالعاشقین
حوزه های تخصصی:
روزبهان بقلی شیرازی از پرآوازه ترین عارفان قرن ششم است. یکی از مهم ترین آثار فارسی او عبهرالعاشقین است که جدا از اهمیتی که در شناخت عرفان عاشقانه دارد، از نظر نثر برجسته و شاعرانه اش نیز در خور توجه و تامل است. این مقاله سبک نثر شاعرانه عبهرالعاشقین را از سه منظر موسیقی و نظم در بیان، زبان اسلوب بیان و تخیل ـ که مهم ترین عناصر شاعرانگی کلام محسوب می شوند ـ بررسی کرده و نمونه هایی از کلام شاعرانه روزبهان را در معرض دید و داوری مخاطبان قرار داده است. بر اساس یافته های این پژوهش جلوه های گوناگون موسیقی کلام، صور خیال، عاطفه ای عمیق که بازتاب تجربه های عرفانی نویسنده است، زبان برجسته و خاص و ابهام برخاسته از آن، از جمله عناصری هستند که از نثر عبهرالعاشقین آشنایی زدایی کرده و آن را به نثری شاعرانه مبدل ساخته که در میان تمامی آثار منثور عرفانی فارسی متمایز و برجسته است. روزبهان با استفاده از این عناصر ظرفیت های عادی زبان معیار را برای ثبت یا بیان بخشی از تجربه های روحانی اش که عمدتا منطق گریز و بیان ناپذیرند افزایش داده است. از سوی دیگر به نظر می رسد ذهن و جان زیباپسند روزبهان در این آثار در پی شهود و ادراک زیبایی بر پهنه نثر فارسی نیز بوده است.
از غزنه تا شیراز بحثی در باب آثار غزنوی بر مکتوبات روزبهان بقلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی چگونگی تأثیر فراگیر آثار سنایی غزنوی (م. 529 هـ) بر آثار روزبهان بقلی شیرازی عارف نام دار (م. 606 هـ) می پردازد.دو کتاب عبهر العاشقین و شرح شطیحات روزبهان که از آثار او به زبان پارسی هستند متأثر از شعر سنایی اند. کتاب عبهر العاشقین در بر دارنده سی و یک بیت شعر از اشعار سنایی است و روشن است که سنایی راهنمای روزبهان در بخش های مختلف کتاب است.شرح شطیحات روزبهان از تأثیر کلام سنایی بر کنار نیست. روزبهان در این اثر نیز گاه گاه از ابیات سنایی استفاده کرده و بعضی جملات و عبارات کتاب تحت نفوذ کلام حدیقه سنایی است.در ضمن روزبهان مثنوی کوتاهی به نام "تحفه العرفان" دارد که هم در طرح و ساختار و هم در لفظ و معنا تقلید تمام عیاری از حدیقه سنایی است.
قصر و حصر در متون نثر عرفانی (جایگاه « قصر و حصر» در تبیین و تفهیم معارف نهفته در متون عرفانی مورد پژوهش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویندگان عارف همواره درصدد یافتن راهی برای انتقال و القای اندیشه های متعالی و تجربیات معنوی خود و مخاطبان آثار عرفانی درصدد درک و دریافت این مفاهیم بوده اند. آشکار است که به دلیل ابهام و دیریابی این معارف، استفاده از تمامی ظرائف و قابلیت های زبان و بلاغت آن ضرورت می یابد. در این راستا برخی ابزارهای بلاغی علم معانی – که همسو با قریحه ذاتی و ذوق فطری گوینده و مخاطب اوست – از جمله «قصر و حصر» و اختصاص و تاکید مستتر در آن، اهمیت ویژه ای دارد.
دو محور اساسی دغدغه گوینده عارف برای القای اندیشه ها از سویی و کاربرد فراوان «قصر و حصر» در متون نثر عرفانی از سوی دیگر، ضرورت انجام چنین پژوهشی را تبیین می کند.
نقد و تحلیل پدیدارشناختی عرفان روزبهان با تأکید بر مبحث «تجلیات التباسی» در عبهرالعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی با همة گستردگیای که دارد، نمیتواند با همة ابعاد برای بازنمایی و تشریح رخدادهای شهودی (تجلیات) به کار آید. از این رو، ما این مقاله را تنها به بحث و بررسی درباره برخی از وجوه آن، یعنی وجه التفاتی و فروکاست و نیز ارتباط عین و ذهن -که در عرفان روزبهان بقلی در قالب وصل و فصل بیان میشود- محدود کرده و کوشیده ایم تا آنجا که ممکن است، از امکان های این روش برای شکوفایی و فعلیت بخشیدن به ظرفیت های عرفان اسلامی، به ویژه نقش شناختی تجلیات عرفانی مدد جوییم؛ و سرانجام، با اتکا به مبانی عرفانی- فلسفی یادشده در این روش، به برداشتی متفاوت از بحث تجلیات جمالی و جلالی (در قالب پدیدارهای التباسی) دست یابیم.
جایگاه عشق در مبانی سنت های اول و دوم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند تاکنون جریان عرفان اسلامی، متناسب با هر عصر و روزگاری به اشکال گوناگونی، چه به لحاظ سبک شناختی و چه از جهت ادوار تاریخی، رویدادها، آثار، پیشگامان و بنیان گذاران سرشناس فرقه های عرفانی تقسیم شده است، شاید تقسیم آن به دو سنت اول و دوم که یکی از آغاز تا سده هفتم هجری و دیگری از سده هفتم با ظهور ابن عربی تا دوران حاضر را در برمی گیرد، از شمول بیشتری برخوردار باشد. هدف از بررسی موضوع عشق در دو سنت عرفانی، شناخت چگونگی تعامل قوه نظری و عملی در دو سنت عرفانی مذکور و تبیین این واقعیت است که چگونه مبانی فکری سنت دوم که مراد از آن مکتب مبتنی بر وحدت وجود ابن عربی است، توانست با تبیین و تشریح اصولی شالوده های علمی و نظری خود، قوه عملی را نیز تحکیم و تعمیق بخشد. برای روشن تر شدن این موضوع، «عشق» را که هم از مضامین پرکاربرد و هم از کلیدواژه های این دو سنت به شمار می آید، از خلال دو اثر منتخب، یعنی عبهرالعاشقین روزبهان بقلی و فصوص الحکم شیخ اکبر برگزیده ایم تا با مطالعه دیدگاه های هر یک در خصوص عشق، نتایج و بازخوردهایی را که با تکیه بر این مبانی در این هر دو سنت حاصل آمده است، بررسی کنیم.
مطالعه مشکلات ترجمة متون عرفانی با تأکید بر ترجمه کتاب عبهرالعاشقین اثر روزبهان بقلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات عرفانی (ادب صوفیه) از حیث تنوع و غنا در فارسی و عربی اهمیت خاص دارد و همواره ترجمه آن مورد توجه بسیاری از مترجمان غربی بوده است. این نوع ادبی وجوه متعدد و مهمی دارد که شامل نظم، نثر، فلسفه، اخلاق، تاریخ، تفسیر، دعا، مناجات، حدیث و موسیقی است. لذا ترجمه آن نسبت به سایر متون سخت تر و دارای ریزش های بیشتری است. آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است، مشکلات پدید آمده به هنگام ترجمه متون عرفانی در بررسی کتاب «عبهرالعاشقین» اثر روزبهان بقلی شیرازی است. درست است که تعریف ترجمه برگردان متنی از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون کوچکترین افزایش یا کاهشی در صورت و معنی آن متن می باشد، لیکن این تعریف فقط جنبه نظری دارد؛ زیرا هیچ پیامی را بدون تغییر در صورت و معنی آن نمی توان از زبانی به زبان دیگر منتقل کرد به خصوص آثار عرفانی روزبهان بقلی که دربردارنده جهانی پر رمز و راز است و خیال انگیز. آنچه تأثیر بسیار عمیقی بر خواننده آثار روزبهان می گذارد، سبک اوست که برخی مواقع ترجمه آن به اندازه ترجمه آثار امام محمد غزالی دشوار است، از آن روی که آرایش و جمله بندیِ قوی تر و ژرف تری دارد.
ویژگی های دستوری عبهرالعاشقین در بهره گی ری از آیات قرآن مبین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد آیات قرآن در متون زبان فارسی، خصوصاً متون عرفانی بسیار چشم گیر است و یکی از منابع اصلی الهام نویسندگان بوده است. عبهرالعاشقین یکی از متون عرفانی قرن شش با محتوای منحصربه فرد، یعنی بررسی رابطه عشق ربانی و انسانی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی پیوند آیات قرآن و دستور زبان فارسی در این اثر است. برای این منظور کلیه آیات به کاررفته در متن به دقت استخراج شد و جایگاه هر آیه در سطوح نقش ها و ترکیبات ساختار نحوی و جملات مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته های این پژوهش آیات در نقش های دستوری نهاد، مفعول، متمم و مضاف الیه به کاررفته اند. در میان این اجزای دستوری، بهره گیری از آیات در ساختن ترکیبات اضافی، بیشتر و متنوع تر است و اضافه های تشبیهی و تلمیحی در سطح وسیع و با موضوعات گوناگون در القای مفاهیم خاص عرفانی ایفای نقش می کنند. موضوعاتی نظیر خلقت انسان، عهد الست، بهشت و نعمت های آن، موضوع ترکیبات تشبیهی، و عناصر مربوط به داستان انبیای الهی شامل حضرت آدم، نوح، ابراهیم، یوسف، موسی، عیسی علیهم السلام و حضرت محمد (ص) موضوع ترکیبات تلمیحی هستند. همچنین آیات قرآن در ساختار جمله های ساده، مرکب و معترضه در این متن به کار گرفته شده اند. گرچه برخی جملات به ظاهر معترضه و قابل حذف هستند ولی حضور آن ها بار معنایی خاصی بر جمله می افزاید. شیوه پیوستن جملات با متن اغلب به صورتی است که فک آن از بافت جمله، معنا را مختل می کند. در این اثر ساختار غالب جملات ساده و نشان دهنده پیوند استوار آیات با مفاهیم عرفانی است.
تحلیل بینامتنیت مؤلفه عشق در عبهرالعاشقین و صفات العاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبهرالعاشقین مجموع ه ای از آرا و اندیشه های روزبهان بقلی شیرازی درباره عشق است. به دلیل اهمیّت فراوانی که این رساله عرفانی در ادبیات فارسی دارد، بر آثار بعد از خود از جمله مثنوی صفات العاشقین اثر هلالی جغتایی تأثیر بسزایی گذاشته است. از آن جایی که این دو اثر از لحاظ موضوع و درون مایه اشتراکات زیادی با هم دارند، می توان برای درک بیشتر قابلیت های شان، آن ها را بر اساس نظریه بینامتنی ژنت که به سه گونه آشکارا تعمّدی، پنهان تعمدّی و ضمنی تقسیم شده است، مورد مطالعه قرار داد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بسیاری از مضامین مربوط به عشق در عبهرالعاشقین و صفات العاشقین چون ازلی بودن، دوسویه بودن عشق، دشواری و موانع راه عشق و ... (از نوع ضمنی ژنتی) تکرار شده است. البته این رابطه بینامتنیت به گونه ای نیست که صفات العاشقین را به عنوان یک اثر تقلیدی صِرف و بدون خلاقیّت نشان دهد. این مقاله در صدد است تا مضامین مشابه و مشترک مؤلفه عشق را در این آثار با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار دهد.
تحلیل ساختاری رساله العشق های منثور با تکیه بر مضامین غنایی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰ (پیاپی ۸۵)
۱۳۵-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
نثرهای عرفانی، ازنظر شمول، حوزه های متفاوتی را، چه ازنظر موضوع و محتوا و چه ازنظر سبک، ساختار، زبان و اسلوب بیان، دربرمی گیرند و نمی توان همه آنها را در یک مجموعه و ذیل یک نوع ادبی (ژانر) معرفی کرد. اطلاق عنوان کلی «نثرهای عرفانی» به این آثار ما را از هویت واقعی آنها دور می کند. بسیاری از نثرهای عرفانی، درعین تعلق داشتن به حوزه عرفان، ویژگی هایی دارند که آنها را از دیگر متون عرفانی متمایز می سازد. در جستار حاضر، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، با تکیه بر موضوع کلیدی «عشق»، آثار عرفانی، اعم از کتاب و رساله (رسائل عشقی منثور) مطالعه شده و ضمن پرداختن به ویژگی های مشترک آنها، منطبق با ویژگی ها و معیارهایی که به دست آمده است، آثار یادشده زیرمجموعه یک نوع ادبی دیگر (ژانر)، به مثابه «نثرهای عرفانی غنایی» معرفی شده است. هدف جستار حاضر، تقسیم عرفان به عرفان عابدانه و عاشقانه نیست، بلکه مقصود این است که آثار عرفانی با توجه شیوه بیان، ساختار، زبان، صور خیال و موضوع به گونه ای که نمایان کننده هویت واقعی آن آثار باشد مطالعه شود. حاصل مطالعه نشان داد که سه مؤلفه اساسی 1. نثربودن و مباحث مرتبط با آن (تلفیق سنت مکتوب و سنت گفتار و تأویل پذیری) 2. عرفانی بودن و مصادیق آن (معرفت شناسی و هستی شناسی، بی قاعدگی، عشق، حسن و جمال و تأثیرپذیری از آثار متقدم) 3. عاشقانه و غنایی بودن و اسباب شاعرانگی (موسیقی، صور خیال و استفاده از منطق شعر) ویژگی های اساسی و مشترکِ این نوع ادبی است.
کارکردهای شعری و عاطفی در زبان غنایی عبهرالعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبهرالعاشقین از متشخّص ترین نثرهای فارسی عرفانی است که روزبهان بقلی شیرازی در قرن ششم هجری در بیان مطالب عرفانی به نگارش درآورده است. این متن از منظر زبانی، به دلیل بسامد بالای کارکردهای عاطفی و شعری، دارای تشخّص ویژه ای است که در حوزه زبان غنایی نیز قابل بررسی است. تک گویی های درونی، زاویه دید درون گرایانه باعث شده است که جهت گیری پیام به سمت گوینده باشد. صدای گوینده در بیان احساسات شخصی، سبب برجستگی زبان غنایی و کارکرد عاطفی در این متن است. بسامد بالای استفاده از حروف ندا، جملات تعجبی و پرسشی در متن، کارکردهای عاطفی را تقویت کرده است. همچنین پیوند آهنگین زبان با بسامد بالای پارادوکس و حس آمیزی، جهت گیری پیام را به سمت خودِ پیام کشانده و سبب برجستگی زبان و پررنگ تر شدن کارکرد شعری متن شده است. هدف این مقاله، بررسی تلفیق فراهنجاری های معنایی با ابزارهای موسیقایی متن (درهم تنیدگی فرآیند هنجارگریزی و توازن) به عنوان ابزاری برای بیان هیجانات عاطفی و احساسی در تجربیات عرفانی و شهودی نویسنده عبهرالعاشقین است. سوال اصلی تحقیق آن است که نویسنده عبهرالعاشقین، با استفاده از کدام شگردهای زبانی و بیانی، هنجارهای زبان معیار را شکسته و در نتیجه، متن را به ساختار شعر، نزدیک کرده است؟ این تحقیق به شیوه تحلیلی- توصیفی و اطلاعات کتابخانه ای انجام شده است
تخیل عرفانی، و محرک الگوی «عروج» در عبهرالعاشقینِ روزبهان شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویر درعالم عرفان هویتی متعالی می یابد. در همین راستا ژیلبرت دوران Gilbert Durand ادیب واسطوره شناس فرانسوی، معتقد است تصویر مقدم بر فکر است و هر تعقّلی بر پایه تخیّل زاییده و پرورده می شود. در ادبیات عرفانی، تصاویر حقیقی و حاصل «تخیّل فعال» و زائیده عالم مثال اند. در این مقاله، نگاه تحلیلی به صور خیال در عبهرالعاشقین، اثر روزبهان بقلی شیرازی، با رویکرد «الگوشناسی تخیل» ژیلبرت دوران، و در سایه نظرات هستی شناختی سهروردی پیرامون عالم مثال، شناختی جدید از برخی مفاهیم نزد عارف مذکور بدست داده است: نشان داده ایم چگونه در عبهرالعاشقین، محرک الگوهایی همچون «عروج» در قالب نمادهایی آمده اند که در آن ها ترس از زمانِ ماندگی تلطیف شده، و «محرکه های وضعیتیِ» تخیل جای خود را به «محرکه های حرکت رو به پایین» و یا «ریتم دار» داده اند، بگونه ای که ترس از مرگ در فنائی عاشقانه پنهان گردیده، و یا اصولاً از ترس خالی شده است. رژیم روزانه تخیل با ارزشگذاری مثبت به سمت رژیم شبانه تخیل گذر کرده و ساختار دوقطبی آن به ساختاری ترکیبی رسیده است و اینچنین دوگانگی وجودی عروج انسانی، از عالم ماده به عالم ماورایی با حسی از خوف (ترس از گذر زمان) و رجاء (آرامش مهار زمان) آمیخته شده است.
بررسی و تحلیل مهم ترین مطلوب های بشری در عبهرالعاشقین و شرح شطحیات با توجه به گزاره های انتزاعی و انضمامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
215 - 246
حوزه های تخصصی:
مطلوب هر آن چیزی است که آدمی خواهان و طالب آن است. شناخت مطلوب های بشری به فرد کمک می کند تا به جای نزاع بر سر مطلوب های اجتماعی، فردی و جمعی به دنبال کسب مطلوب های اخلاقی و روان شناختی باشد تا زندگی معنا داری داشته و به مطلوب های ذاتی خود از جمله آرامش برسد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مهم ترین مطلوب های بشری از دیدگاه روزبهان بقلی با توجه به انتزاعی و انضمامی بودن گزاره ها پرداخته است. انتزاع و انضمام گزاره ها که همان درجه کلّیّت و جزئیّت آن هاست در گفتمان ادبی عرفانی حائز اهمیت است؛ خصوصاً از این نظر که آیا عرفا با کلی گویی های خود پیروانشان را بلاتکلیف ساخته اند یا با انضمامی کردن مطالب بر میزان قطعیت کلام خود افزوده و آن ها را در مسیری مشخص رهنمون کرده اند. روزبهان در عبهرالعاشقین با زبانی استعاری تجربیاتش را تصویرگری کرده و در شرح شطحیات، متنی واقع گرایانه برای تفسیر متونی فرا واقع گرایانه ارائه داده و هر دو متن را با انواع روش های توصیفی، انضمامی ساخته است. وی مجموع مطلوب های اجتماعی فردی و جمعی را مطلوب های بالغیری می داند که باید در خدمت کمال جویی و کسب مطلوب های اخلاقی مانند عشق ورزی قرار گیرند تا انسان را به مطلوب های ذاتی و روان شناختی مانند آرامش و معنایافتگی رهنمون سازند.
«بهشت»، «نور» و «زیبایی» استعاره های بنیادین عبهرالعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبهرالعاشقین با زبانی پیچیده و استعاره محور، متنی تأمل برانگیز و دیریاب است. با وجود پژوهش هایی که تاکنون انجام شده، هنوز ویژگی های زبانی و فکری این اثر به درستی شناخته نشده است. در پژوهش حاضر، با توجه به ویژگی های زبانی عبهرالعاشقین و ظرفیت نظریه استعاره مفهومی در تحلیل هم زمانِ زبان و اندیشه، استعاره های مفهومی این متن با تکیه بر روابط ساختاری آنها تحلیل می شود. در این پژوهش، ارزش استعاره ها یکسان انگاشته نشده است؛ بلکه با توجه به «بسط نگاشت های یک حوزه مفهومی» در فرایند «استلزام»، به ساختار برآمده از روابط استعاره های مفهومی متن پرداخته می شود. «بهشت، نور، زیبایی» مهم ترین حوزه های مفهومی مبدأ متن هستند که برای شناختِ استعاریِ مفاهیم بنیادین اندیشه عرفانی روزبهان به کار رفته اند. از بسط یا بازشناخت این حوزه های مفهومی اولیه، دیگر حوزه های مفهومی در متن فعال شده اند. سرانجام می توان گفت ساختار برآمده از روابط استعاره های مفهومی عبهرالعاشقین سه لایه دارد: لایه اول: بهشت و نور و زیبایی؛ لایه دوم: بسط حوزه های مفهومی لایه اول؛ لایه سوم: بازشناخت حوزه مفهومی لایه اول با چند حوزه مفهومی دیگر.
اهمّیّت پرسش در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این بررسی بر پایه «بیان اهمّیّت پرسش و جایگاه آن در متون عرفانی» صورت می گیرد. یکی از طرحهای موفّقی که می تواند ما را در شناخت زبان عرفان و فهم متون عرفانی یاری رساند، بررسی و تحلیل این آثار از منظر علم معانی و ابزارهای کارآمد آن نظیر مقاصد ثانوی جملات است. در این میان کارایی و تأثیر درخور توجهی که پرسش در ساختار کلام دارد، اهمّیّت این بحث را مضاعف می کند. آنچه در متون ادبی و عرفانی کاربرد بیشتری دارد، رویکرد بلاغی و غیر ایجابی پرسش است. عارف برای استفاده از نهایت قابلیّت زبان در زمینه القای اندیشه های متعالی خود از پرسش و اغراض ثانوی آن هوشمندانه بهره می برد. نوع و میزان این کاربرد برای ابعاد گوناگون پرسش در علم معانی موضوع این پژوهش است که بر اساس سه اثر عرفانی متعلق به سده پنجم تا هفتم، تبیین یافته است. در بررسی های انجام یافته به نظر می رسد نمودار کاربرد اسلوب استفهام در متون نثر عرفانی از قرن پنج تا هفت سیر نزولی یافته است. همچنین کاربرد ادات پرسش در سده ششم و بویژه هفتم تنوع و تعدد بیشتری دارد.
مهمترین ویژگیهای مشرب عرفانی روزبهان (با تکیه بر عبهر العاشقین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
506 - 487
حوزه های تخصصی:
روزبهان بقلی عارفی جمال پرست است. موضوع اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل مهم ترین ویژگی های مشرب عرفانی او است و به طور دقیق بر یافتن پاسخ این پرسش متمرکز است که: روزبهان درباره ی رابطه ی انسان با خداوند و هستی چگونه می اندیشد که منجر به تمرکز مشرب عرفانی اش بر «کشف و شهود»، «عشق» و «رجا» می شود؟ برای رسیدن به پاسخ با رویکردی محتوامحور و با تمرکز بر مفاهیم بنیادین «خدا»، «انسان» و «هستی» به تحلیل عبهرالعاشقین پرداخته ایم. نتیجه پژوهش نشان می دهد که مشرب عرفانی او بر محور «ازلیت» شکل گرفته است. او به دو نوع تجلی ذاتی و فعلی معتقد است که اولی منجر به پدیدآمدن مفاهیم قدیم و دیگری منجر به پدیدآمدن حادث می شود. ازلیت در نگاه روزبهان با زیبایی و نور درک می شود و زیبایی حادث و قدیم رابطه ای استعاری دارند. تمام وجوه این رابطه در اصطلاح «التباس» گرد آمده است. اما همین مفهوم نیز مبتنی بر ساحت «خیال» انسان است که درنهایت مشرب عرفانی کشف گونه روزبهان را پدید می آورد که با دو مفهوم اساسی «عشق» و «رجا» شناخته می شود. زبان پراستعاره او نیز متاثر از همین رابطه ی استعاری ازل و حادث است و شاهدی بر تأثر عمیق زبان عارف از مبانی معرفت شناختی اوست.
بررسی استعاره های مفهومی با مضمون عرفانی در "عبهرالعاشقین" روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
369 - 383
حوزه های تخصصی:
عبهرالعاشقین که یکی از کتب مهم تصوف به زبان فارسی است، کتابی است که نمود حرکت زبان در آن بر محور شباهت ها، بسیار قابل تأمل است. این ویژگی برجسته(حرکت زبان براساس شباهت که قطب استعاری زبان را برجسته می کند) باعث شده است تشخّص زبانی این متن چشمگیر باشد. استعاره در تبیین اندیشه ها و ذهنیات روزبهان نقش اساسی دارد. روزبهان برای بیان مفاهیم انتزاعی و مجرد که بیان و توضیح و تبیین آنها ناگزیر به پیچیده گویی است، به بهترین صورت خیال؛ یعنی استعاره روی می آورد. هدف ما در نگارش این مقاله بررسی دو کلان استعاره مفهومی در عبهرالعاشقین است که در اندیشه جمال پرستانه روزبهان، بنیادین و اساسی است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و روش گردآوری داده های پژوهش، کتابخانه ای است. نگارنده در میان استعاره های ابداعی و غیرابداعی روزبهان دو کلان استعاره شناختی، دو استعاره "معدن" و "افعال" را که متأثر از اندیشه و طریقت جمال پرستی روزبهان است مورد تدقیق قرار داده است. رنگ، بی رنگ و نیم رنگ نیز از متعلقات این دو استعاره است.استعاره شناختی معدن که انگاشت آن جهان اندیشگانی روزبهان را به نمایش می گذارد ریشه در دستگاه فکری وی و طریقت جمال پرستی دارد. معدن استعاره از حسن و عشق ازلی ابدی حق تعالی است که عموما روزبهان آن را در مقابل عالم حدث قرار می دهد. معدن اشاره به اصل صفات الهی دارد پیش از ظهور اشکال و صور جسمانی. رنگ و بی رنگی نیز دلالت بر عالم حدثان و حسن و عشق دارد. افعال نیز ریشه در مفهوم گسترده تجلیات الهی دارد که در عرفان سابقه دیرینه دارد، اما هنر نویسندگی و خلاقیت ذهن روزبهان در پرداخت این استعاره کلان به دلیل تصویرسازی های زبانی است که بازتولید شده است.